❇️ # محتواي_دعا
دعای #هشتم
بخش دوم
16- استکبار الطاعه، بزرگ دانستن اطاعت و بندگي خدا.
17- مباهات المکثرين، از به خود نازيدن ثروتمندان.
18- الازراء بالمقلين، خوار شمردن فقراء و نيازمندان
19- سوء الولايه لمن تحت ايدينا، بدرفتاري با زيردستان (زن، فرزند، شاگرد، خدمتگزار و پيروان...)
20- ترک الشکر لمن اصطنع العارفه عندنا، بجا نياوردن شکر و سپاسگزاري نسبت به کسي که به ما نيکوئي کرده است.
21- او ان نعضد ظالما، يا اينکه ستمگري را کمک کنيم.
22- او نخذل ملهوفا، يا اينکه ستمديدهاي را خوار گردانيم.
23- او نروم ما ليس لنا بحق، يا آنچه حق ما نيست بطلبيم.
24- او نقول في العلم بغير علم، در علم (اصول و فروع دين...) از روي ناداني سخن بگوئيم.
25- ان ننطوي علي غش احد، از اينکه غش با کسي را قصد کنيم (فريب دادن ديگران)
26- ان نعجب باعمالنا، از اينکه به کردارهايمان خودپسند باشيم.
27- نمد في آمالنا، آرزوهايمان را دراز کنيم.
28- من سوء السريره، از بدي راز نهفته در دل (پندار بد)
29- و احتقار الصغيره، و از کوچک شمردن گناه کوچک
30- ان يستحوذ علينا الشيطان، از اينکه شيطان بر ما مسلط شود.
31- او ينکبنا الزمان، يا شرايط زمان، ما را بدبخت گرداند.
32- او يتهضمنا السلطان، يا حاکم و سلطان بر ما ستم نمايد. (يا شايد به اين معنا باشد که در فساد و تباهي حاکمان ستمگر هضم شويم و شخصيت الهي خود را از دست بدهيم).
33- من تناول الاسراف، از اقدام بر اسراف کردن
34- من فقدان الکفاف، از نيافتن روزي به اندازه نيازمندي
35- من شماته الاعداء، از سرزنش دشمنان
👈 ادامه دارد ....
⏺کانال انس با #صحیفه_سجادیه
🆔 @sahife2
❇️ # محتواي_دعا
دعای #هشتم
بخش سوم
36- من الفقر الي الاکفاء، از نيازمندي به امثال خود.
37- من معيشه في شده، از زندگي در سختي
38- و ميته علي غير عده، و مردن بي ساز و سامان (بدون توشهي سفر مرگ).
39- من الحسره العظمي، از بزرگترين تاسف و افسوس (در آخرت به دليل نداشتن اعمال صالح)
40- و المصيبه الکبري، و بزرگترين مصيبت
41- و اشقي الشقاء، و بدترين بدبختي (دخول در آتش و گرفتار شدن به عذاب الهي)
42- و سوء الماب، و بدي بازگشت (به سوي خدا و جهان آخرت)
43- و حرمان الثواب، و نوميدي از پاداش (بهشت)
44- و حلول العقاب، و رسيدن کيفر (در قيامت)
امام (ع) در قالب دعا فهرستوار به آنچه که مانع سعادت دنيوي و اخروي انسان ميشود پرداخته و آنها را بيان فرموده است.
اين موانع، متن همهي نارسائيهاي فردي و اجتماعي و ريشهي تمامي بدبختيهاست. چنانکه در زمينهي بيماريهاي اخلاقي مواردي چون حرص، حسد، ناشکيبايي، غضب، شهوتراني و... را برميشمارد.
و در زمينه مسائل اقتصادي به مواردي چون عدم قناعت، اسراف، فقدان تعادل دخل و خرج، فقر و تکلف اشاره مينمايد.
و در زمينه روابط انساني مسائلي چون، حميت (در مسير باطل)، مباهات ثروتمندان بر فقرا، کوچک شمردن مستمندان، بدرفتاري در حوزه مسئوليت، غش، ياري ستمگر، خوار شمردن ستمديده، و درخواست آنچه حق انسان نيست را برميشمرد.
و در قالب کوتاهترين عبارات، بزرگترين و کليديترين مفاهيم اعتقادي، اخلاقي، فرهنگي، سياسي، اقتصادي، اجتماعي و... را به صورت دعا بيان ميفرمايد. و به حق اين معارف الهي جز از سرچشمهي زلال کوثر امامت جاري نميشود.
⏺کانال انس با #صحیفه_سجادیه
🆔 @sahife2
📋 عابدی را حکایت کنند که شبی ده من طعام بخوردی و تا #سحر ختمی در نماز بکردی !!!
صاحب دلی شنید و گفت :
«اگر نیم نانی بخوردی و بخفتی بسیار ازین فاضل تر بودی»
اندرون از طعام خالی دار
تا درو نور معرفت بینی
تهی از حکمتی به علت آن
که پری از طعام تا بینی
👈 #سعدی ( #گلستان، باب دوم: در اخلاق درویشان)
#نماز_شب
🙏کانال انس با #صحیفه_سجادیه
🆔 @sahife2
«وَ نَحْنُ أَقْرَبُ إِلَیْهِ مِنْ حَبْلِ الْوَرید»
ما از رگ گردن به شما نزدیک تریم
🙏کانال انس با #صحیفه_سجادیه
🆔 @sahife2
#انس_با_قرآن
⏪برنامه ی روزنامه ی
✅ #ختم_قرآن کریم
👈 روزی یک صفحه
#صفحه_454
🙏کانال انس با #صحیفه_سجادیه
🆔 @sahife2
❇️ اعمال روزها و شب های #هفته
🙏 آداب ، اعمال ، ادعیه ، استعاذه ، تسبیح و نماز روز #دوشنبه
👉🏻 1da.ir/pxKPaI
🙏کانال انس با #صحیفه_سجادیه
🆔 @sahife2
1_50999656.mp3
8.17M
#تکنیک_های_مهربانی ۱
⏺اولین تکنیکِ مهربانی و احسان؛
بخشیدنِ بدیهایِ دیگــرانه!
👤 استاد #شجاعی
🙏لطفا با ما شنونده ی این سلسله گفتگو ها باشید
☑️کانال انس با #صحیفه_سجادیه
🆔 @sahife2
✳️ « اللَّهُمَّ وَ ضَمِّ أَهْلِ الْفُرْقَةِ » این کسانی که از #جماعت مسلمین جدا میشوند، از جماعت کشور فاصله میگیرند، کوشش کنید اینها را نزدیک کنید، منضم کنید. کسانی که میانهی راه هستند، اینها را به منزل مطلوب برسانید. نگذاریم با رفتار ما، با عمل ما، با اظهارات ما، با منش ما، کسانی که یک ایمان نیمهکارهای دارند، بکلی از ایمان ببُرند؛ کسانی که نیمهارتباطی با نظام دارند، از نظام منقطع شوند. عکس این عمل کنیم؛ کسانی که در نیمهی راه هستند، اینها را جذب کنیم. مصداقهای تقوا و شعب تقوا اینهاست.
👤 #مقام_معظم_رهبری – #دعا_بیستم_10
✍️ صبا به تهنیت پیر می فروش آمد
که موسم طرب و عیش و ناز و نوش آمد
هوا مسیح نفس گشت و باد نافه گشای
درخت سبز شد و مرغ در خروش آمد
تنور لاله چنان برفروخت باد بهار
که غنچه غرق عرق گشت و گل به جوش آمد
به گوش هوش نیوش از من و به عشرت کوش
که این سخن #سحر از هاتفم به گوش آمد
ز فکر #تفرقه بازآی تا شوی مجموع
به حکم آن که چو شد اهرمن سروش آمد
ز مرغ صبح ندانم که سوسن آزاد
چه گوش کرد که با ده زبان خموش آمد
چه جای صحبت نامحرم است مجلس انس
سر پیاله بپوشان که خرقه پوش آمد
ز خانقاه به میخانه میرود #حافظ
مگر ز مستی زهد ریا به هوش آمد
🔅 برنامه ی روزانه #حافظ_خوانی
#حافظ_غزل_175 #اختلاف
◀️ کانال انس با #صحیفه_سجادیه
🆔 @sahife2
✳️ز فکر تفرقه بازآی تا شوی مجموع
به حکم آن که چو شد اهرمن، سروش آمد
👈از فکر تفرقه و پرداختن به مسائل متعدّدِ دنیوی ومادّی پرهیزکن تاپریشان خاطرنگردی وزمینه ی شادی فراهم شود.
به گوشه ی ِ عزلت وتنهایی مگریز وبااطرافیانت، گرم وصمیمانه باش، دست به قضاوتِ دیگران مَزن وآنها راهمانگونه که هستند بپذیر ودرحلقه ی آنان باش. خود راباپیرامونت جمع کن ومجموع شو. تفریق وجدایی اندوهباراست ودرجمع وباجماعت بودن شادی می آفریند، مطابق این قانون که هرگاه،بدی (شر) از جایی بیرون رانده شود،سروش وفرشته (خیر) جایگزین آن می شود.
#خلوت دل نیست جای صحبتِ اضداد
دیوچوبیرون شودفرشته درآید.
#حافظ_غزل_175
◀️ کانال انس با #صحیفه_سجادیه
🆔 @sahife2
❇️ أَنَّ رَسُولَ اَللَّهِ ص خَطَبَ اَلنَّاسَ فِي مَسْجِدِ اَلْخَيْفِ فَقَالَ :
نَضَّرَ اَللَّهُ عَبْداً سَمِعَ مَقَالَتِي فَوَعَاهَا وَ حَفِظَهَا وَ بَلَّغَهَا مَنْ لَمْ يَسْمَعْهَا فَرُبَّ حَامِلِ فِقْهٍ غَيْرُ فَقِيهٍ وَ رُبَّ حَامِلِ فِقْهٍ إِلَى مَنْ هُوَ أَفْقَهُ مِنْهُ ثَلاَثٌ لاَ يُغِلُّ عَلَيْهِنَّ قَلْبُ اِمْرِئٍ مُسْلِمٍ إِخْلاَصُ اَلْعَمَلِ لِلَّهِ وَ اَلنَّصِيحَةُ لِأَئِمَّةِ اَلْمُسْلِمِينَ وَ اَللُّزُومُ لِجَمَاعَتِهِمْ فَإِنَّ دَعْوَتَهُمْ مُحِيطَةٌ مِنْ وَرَائِهِمْ اَلْمُسْلِمُونَ إِخْوَةٌ تَتَكَافَأُ دِمَاؤُهُمْ وَ يَسْعَى بِذِمَّتِهِمْ أَدْنَاهُمْ .
❇️ امام صادق عليه السلام فرمود: پيغمبر صلي الله عليه و آله در مسجد خيف براي مردم سخنراني كرد و فرمود:
خدا ياري كند شاد و خرم كند بنده يي را كه سخن مرا بشنود و در گوش گيرد و حفظ كند و بكساني كه نشنيده اند برساند، چه بسا حامل(رساننده)علمي كه خود دانا نيست و چه بسا حامل علمي كه بداناتر از خود رساند(يعني بسا شنوندگاني پيدا شوند كه معني سخن مرا از رساننده و مبلغ آن سخن بهتر درك كنند).
سه خصلت است كه دل هيچ فرد مسلماني با آن خيانت كينه توزي، بدخواهي نكند:
1-خالص نمودن عمل براي خدا(عبادت كردن بدون ريا و غرض دنيوي).
2-خيرخواهي پيشوايان مسلمين(باطاعت و فرمانبري از آنها).
3-همراه بودن با #جماعت مسلمين(و جدا نشدن و اختلاف و پراكندگي ايجاد نكردن)زيرا دعوت مسلمين افراد پشت سرشان را هم شامل مي شود(پس هر كه همراه جماعت باشد در سود آنها شريكست)مسلمين همه برادرند، خونشان برابرست(پس اگر شخص اول آنها كوچكترينشان را بناحق بكشد بايد كشته شود)و پست ترين فردشان در برقراري پيمانشان كوشش مي كند(يعني پست ترين فرد مسلمان ميتواند در مواد امان نامه هر قرار دادي با كفار، شركت و دخالت كند و در وفاي آن كوشا باشد).
◀️ کانال انس با #صحیفه_سجادیه
🆔 @sahife2
👈 ترجمه ابیات👇
📜 يار مهربانى از دور آمده مهمان يوسف صديق گرديد.
آنها در زمان كودكى با هم آشنايى قديمى داشتند و بمناسبت آشنايى قديمى.
از جور و حسد برادران گفتگو بميان آمد يوسف ع فرمود كه آن واقعه چون زنجير بود ولى ما شير بوديم.
شير از سلسله زنجير عار ندارد قضاى حق بود و ما از قضاى خداوند گله نداريم
شير اگر چه زنجير بگردن دارد ولى بر همه زنجير سازان حكومت دارد و همه مرعوب او هستند
گفت تو چگونه در چاه و زندان بودى گفت مثل اينكه ماه در محاق و در حال هلال است
در محاق اگر چه ماه تحليل رفته و در حال هلال قدش خميده مىشود ولى بالاخره در آسمان بدر تمام مىگردد
اگر دانه در را در هاون كوبيده و خرد كردند بالاخره نور چشم و دل شده باعث دفع گزند گرديده.
گندم را زير خاك مىاندازند ولى در آخر از او خوشهها مىسازند.
دفعه ديگر در آسيا كوبيده و نرمش كردند در عوض قيمتش بالا رفته نان گرديد كه جان را تقويت مىكند .
بار ديگر نان را در زير دندان كوبيده و نرم كردند و بر اثر آن تبديل بعقل و هوش و جان گرديد.
و چون باز آن جان محو عشق گرديد ثمرهاى از آن حاصل شد كه در قرآن مجيد از آن به يُعْجِبُ اَلزُّرَّاعَ 48: 29 تعبير مىكنند
و باز آن جان چون محو حق گرديد و فانى شد از عالم مستى بيرون آمده هوشيار گرديد.
اين گفتگو طولانى است بر گرد و قصه يوسف را با دوستش بيان كن.
بعد از اين گفتگوها حضرت يوسف گفت اى دوست عزيز براى ما ارمغان چه آوردهاى.
دست خالى پيش دوستان آمدن مثل اين است كه انسان بدون گندم به آسياب برود.
خداى تعالى در روز قيامت بخلق مىفرمايد ارمغان براى امروز چه در دست داريد؟
مىفرمايد: وَ لَقَدْ جِئْتُمُونا فُرادى كَما خَلَقْناكُمْ أَوَّلَ مَرَّةٍ وَ تَرَكْتُمْ ما خَوَّلْناكُمْ وَراءَ ظُهُورِكُمْ 6: 94 (سوره انعام) شما تنها و بدون همراه (و شفيع) همان طور كه در اول دفعه شما را خلق كرديم آمدهايد؟ و آن چه بشما داده بوديم پشت سر گذاشتهايد
براى اينكه شفيع و دستآويز شما باشد چه آوردهايد؟ و براى ارمغان روز رستاخيز چه در دست داريد
يا شايد اميد نداشتيد كه بسوى من بر مىگرديد و وعده روز قيامت را دروغ فرض مىكرديد.
تو كه وعده مهمانى او را انكار مىكنى از مطبخ او جز خاكستر نصيبى نخواهى داشت.
يا اگر منكر نيستى چرا اين طور بدر خانه دوست دست خالى آمدهاى.
اندكى از خواب و خور خود صرفهجوئى كرده براى ملاقات او ارمغان تهيه كن.
از كسانى باش كه كم خواب بوده و در وقت سحر استغفار مىكردند.
مثل جنين كه در شكم مادر حركت مىكند تو نيز اندكى جنبش كن تا حواسى بتو بدهند كه بتوانى با آن نور و روشنى را درك كنى
و آن وقت از جهانى كه بمنزله رحم مادر است بيرون رفته و از زمين در يك عرصه وسيع داخل شوى.
اينكه در سوره نساء خداى تعالى مىفرمايد أَ لَمْ تَكُنْ أَرْضُ اَللَّهِ واسِعَةً فَتُهاجِرُوا فِيها 4: 97 (آيا زمين خدا وسعت نداشت كه برويد و مهاجرت كنيد؟) مقصود آن عرصهاى است كه انبيا از اين عالم خارج شده به آن جا رفتهاند.
آن جا عرصهاى است كه نخل اميد خشك نشده و در آن عرصه وسيع دل تنگى وجود ندارد.
چون تو بار حواس خود را حمل مىكنى از اين جهت است كه بكندى حركت كرده خسته مىشوى.
ولى در موقع خواب چون بارى ندارى بلكه خود محمولى هستى كه ترا مىبرند خستگى نداشته و چالاك هستى.
اين محمول بودن تو در موقع خواب نمونه كوچكى است از حال اوليا كه آنها را مىبرند و هيچ بار و سنگينى ندارند
اوليا در حال ايستادن و نشستن و خواب و پهلو بپهلو شدن چون اصحاب كهفند.
كه آنها را در كارها بدون زحمت و تكلف پهلوى راست و پهلوى چپ مىگردانند.
پهلوى راست چيست كارهاى خوب و روحانى پهلوى چپ چيست كارهاى بدن و مشاغل تن.
اين هر دو كار از انبيا صادر مىشود در حالى كه آنها از هر دو بىخبرند و چون كوهى هستند كه آواز را منعكس مىكند.
اگر انعكاس صوت سخن خوب يا بد بگوش تو برساند خود كوه از آن دو خبرى ندارد.
#مثنوی_معنوی_148
🙏کانال انس با #صحیفه_سجادیه
🆔 @sahife2
❇️ ادامه ی حکایت زیبای حضرت #یوسف_و_دوست_کودکی_اش
قسمت دوم
👈 گفت یوسف هین بیاور ارمغان
او ز شرم این تقاضا زد فغان
گفت من چند ارمغان جستم ترا
ارمغانی در نظر نامد مرا
حبهای را جانب کان چون برم
قطرهای را سوی عمان چون برم
زیره را من سوی کرمان آورم
گر به پیش تو دل و جان آورم
نیست تخمی کاندرین انبار نیست
غیر حسن تو که آن را یار نیست
لایق آن دیدم که من آیینهای
پیش تو آرم چو نور سینهای
تا ببینی روی خوب خود در آن
ای تو چون خورشید شمع آسمان
آینه آوردمت ای روشنی
تا چو بینی روی خود یادم کنی
آینه بیرون کشید او از بغل
خوب را آیینه باشد مشتغل
آینهٔ هستی چه باشد نیستی
نیستی بر گر تو ابله نیستی
هستی اندر نیستی بتوان نمود
مالداران بر فقیر آرند جود
آینهٔ صافی نان خود گرسنهست
سوخته هم آینهٔ آتشزنهست
نیستی و نقص هر جایی که خاست
آینهٔ خوبی جمله پیشههاست
چونک جامه چست و دوزیده بود
مظهر فرهنگ درزی چون شود
ناتراشیده همی باید جذوع
تا دروگر اصل سازد یا فروع
خواجهٔ اشکستهبند آنجا رود
کاندر آنجا پای اشکسته بود
کی شود چون نیست رنجور نزار
آن جمال صنعت طب آشکار
خواری و دونی مسها بر ملا
گر نباشد کی نماید کیمیا
نقصها آیینهٔ وصف کمال
و آن حقارت آینهٔ عز و جلال
زانک ضد را ضد کند پیدا یقین
زانک با سر که پدیدست انگبین
هر که نقص خویش را دید و شناخت
اندر استکمال خود ده اسپه تاخت
زان نمیپرد به سوی ذوالجلال
کو گمانی میبرد خود را کمال
علتی بتر ز پندار کمال
نیست اندر جان تو ای ذو دلال
از دل و از دیدهات بس خون رود
تا ز تو این معجبی بیرون شود
علت ابلیس انا خیری بدست
وین مرض در نفس هر مخلوق هست
گرچه خود را بس شکسته بیند او
آب صافی دان و سرگین زیر جو
چون بشوراند ترا در امتحان
آب سرگین رنگ گردد در زمان
در تگ جو هست سرگین ای فتی
گرچه جو صافی نماید مر ترا
هست پیر راهدان پر فطن
باغهای نفس کل را جوی کن
جوی خود را کی تواند پاک کرد
نافع از علم خدا شد علم مرد
کی تراشد تیغ دستهٔ خویش را
رو به جراحی سپار این ریش را
بر سر هر ریش جمع آمد مگس
تا نبیند قبح ریش خویش کس
آن مگس اندیشهها وان مال تو
ریش تو آن ظلمت احوال تو
ور نهد مرهم بر آن ریش تو پیر
آن زمان ساکن شود درد و نفیر
تا که پندارد که صحت یافتست
پرتو مرهم بر آنجا تافتست
هین ز مرهم سر مکش ای پشتریش
و آن ز پرتو دان مدان از اصل خویش
#مثنوی_معنوی_149
🔅 برنامه ی #مثنوی_خوانی
#مولوی - #مثنوی_معنوی - #دفتر_اول
🙏کانال انس با #صحیفه_سجادیه
🆔 @sahife2
👈 ترجمه ابیات👇
📜 يوسف گفت ارمغان را بياور مهمان با حالت خجلت و شرم.
گفت من هر چه جستجو كردم ارمغانى بنظرم نيامد.
زيرا حبهاى را در پيش معدن و كان بردن و قطرهاى را بدرياى عمان انداختن سزاوار نبود
اگر من دل و جان پيش مىآوردم مثل آن بود كه زيره بكرمان بردهام
من هر چه فكر كردم هر چه بياورم بهتر از آن در اينجا هست و جز حسن تو چيزى بىنظير در عالم وجود ندارد.
و بهتر ديدم كه آئينه بياورم تا تو در آن نگريسته و بهتر از آن را نيابى.
آينه آوردم تا تو چون خورشيد شمع آسمان هستى چهره قشنگ خود را در آن ببينى
اى نور جهان و جهانيان آينه آوردم تا تو در آن نگريسته مرا ياد كنى.
از بغل خود آئينه را بيرون آورده تقديم نمود آرى آينه مشغول كننده خوبان است.
آينه هستى چيست؟ نيستى. نيستى است كه زمينه براى جلوه هستى است پس اگر فهم دارى نيستى پيش بيار
هستى را در نيستى مىتوان نمايش داد چنان كه مالدار بخشش خود را در زمينه فقر نمايان مىسازد.
آينه نان گرسنه است و آينه هيزم آتش سوخته است.
نيستى و نقص در هر مرحله آينه خوبى هستها است.
اگر جامه دوخته شده باشد چگونه مىتواند زبردستى استاد خياط را نمايش دهد.
تنه درخت بايد نتراشيده باشد تا نجار و درودگر آن را در و پنجره و غيره بسازد.
استاد شكسته بند آن جا مىرود كه پاى شكسته در آن جا باشد
اگر بيمار و رنجورى نباشد كى صنعت طب آشكار مىگردد.
اگر پستى و بىقيمتى مس نباشد كيميا چگونه هنر نمايى مىكند.
بالاخره نقص آينه اوصاف كمال و پستى و حقارت آينه عزت و جلال است.
ضد را ضد معرفى مىكند شيرينى عسل با بودن سركه نمايش دارد.
هر كس را كه نقص خود را ديده و شناخته است البته با شتاب هر چه تمامتر بطرف كمال سير مىكند.
از اين جهت بطرف حضرت ذو الجلال پرواز نمىكنى كه گمان كردهاى كمالى در تو هست.
بدتر از تصور كمال در خودت مرض و علتى در جان تو نيست.
براى اينكه اين خود پسندى و عجب از تو بيرون برود خونها بايد بخورى و زحمتها بايد متحمل شوى
ناخوشى ابليس همين خود پسندى بود كه در سجده به آدم بامر خداوندى مخالفت نموده گفت «انا خير منه» من از آدم بهترم و اين مرض در نفس هر مخلوقى وجود دارد.
ممكن است كسى خود را خيلى افتاده شكسته و كوچك ببيند ولى او مثل آب صافى است كه سرگين در او ته نشين شده باشد.
وقتى آب را براى امتحان بشورانى و بهم بزنى فى الفور آب تغيير كرده رنگ سرگين در او آشكار مىگردد.
در ته اين جوى سرگين هست اگر چه در نظر تو صاف و بىآلايش است.
آن كه جويهاى باغ نفس كل را مىكند و پاك مىكند پير زيرك راهدان است.
جوى كجا مىتواند خود را پاك كند دانش مرد وقتى نافع است كه از دانش خدا باو كمك شود
آب جو نمىتواند جهل نفس خود را از ميان ببرد.
كى تيغ مىتواند دسته خود را بتراشد برو و اين زخم خود را در اختيار جراحى قرار ده.
براى اينكه كسى قبح زخم خود را نبيند مگسها روى آن مىنشينند.
مگسها عبارت از آرزو و آمال تو است و زخم عبارت از تيرگى حال تو.
اگر پير بر زخم تو مرهم نهد آن وقت است كه دردها ساكت شده تيرگى حالت بر طرف مىگردد
باز هم گمان مكن كه صحت يافتهاى اين پير تو مرهمى است كه بر زخم تو نهادهاند و از اثر او است كه درد ساكت شده.
پس از مرهم دست نكش و سركشى نكن و اين حالت خوشى كه دارى از پرتو مرهم بدان نه از ذات خودت.
#مثنوی_معنوی_149
🙏کانال انس با #صحیفه_سجادیه
🆔 @sahife2
#صحیفه_سجادیه_صفحه_ای
#صفحه_149
دعای #بیست_ششم
🌹 دعای سیدالساجدین (علیه السلام )
" برای همسایگان و دوستان "
◀️ کانال انس با #صحیفه_سجادیه
🆔 @sahife2