eitaa logo
انس با صحیفه سجادیه
5.1هزار دنبال‌کننده
17.1هزار عکس
2.6هزار ویدیو
1.7هزار فایل
من به شما عزیزان توصیه میکنم با صحیفه سجادیه انس بگیرید! کتاب بسیار عظیمی است! پراز نغمه های معنوی است! مقام معظم رهبری Sahifeh Sajjadieh در اینستاگرام https://www.instagram.com/sahife2/ ادمین کانال @yas2463
مشاهده در ایتا
دانلود
◀️ ثمره شوم : ⏺ امام(عليه السلام) در اين كلام نورانى و كوتاه و پرمعنا به يكى از عواقب سوء اختلاف اشاره مى كند و مى فرمايد: «اختلاف، تصميم گيرى و تدبير را نابود مى كند»; (الْخِلاَفُ يَهْدِمُ الرَّأْيَ). همه مى دانيم اختلاف سرچشمه همه بدبختى هاست. هيچ قوم و ملتى نابود نشدند مگر بر اثر اختلاف و هيچ جمعيتى پيروز و كامياب نگشتند مگر در سايه اتفاق. كلام حكيمانه بالا دو تفسير مى تواند داشته باشد: نخست اين كه گاه مى شود عده اى مى نشينند و بر سر موضوع مهمى تصميم گيرى مى كنند; ولى ناگهان فرد يا افرادى نظر مخالفى ابراز مى كنند و تصميم گيرى پيش گفته را به هم مى زنند و كار ابتر مى ماند. همان گونه كه در داستان جنگ صفين، على(عليه السلام) و جمعى از دوستان خبير و آگاه اصرار داشتند كه جنگ به مراحل نهايى رسيده و آن را تا پيروزى ادامه دهند و غائله را ختم كنند; ولى مخالفت افرادى ناآگاه و جاهل و بى خبر اين تصميم را بر هم زد و مسلمانان با عواقب بسيار دردناك آن روبرو شدند. تفسير ديگر اين كه اختلاف سبب مى شود كه رأى گيرى هيچ گاه به جايى نرسد و تدبيرها عقيم بماند. جمع ميان اين دو تفسير نيز مانعى ندارد كه اختلاف هم مانع از تصميم و تدبير باشد و هم اگر تدبير و تصميم صحيحى منعقد شد، آن را بر هم بزند. روشن است براى انجام هر كار مهمى احتياج به فكر و انديشه و تدبير و تصميم گيرى صحيح است و اين كار تنها در فضايى ممكن است كه اختلاف در آن نباشد، بلكه تمام كسانى كه در آن تصميم گيرى شركت دارند هدفشان رسيدن به نقطه واحد و حتى الامكان دور از هر گونه خطا و اشتباه باشد. اما گاه يك نغمه مخالف كه يا بدون مطالعه اظهار شده و يا از غرض و مرضى ناشى گشته مى تواند تمام تصميم ها و تدبيرها را به هم بريزد. گاهى نيز رئيس جمعيت بر حسب تدبير خود تصميمى مى گيرد; اما مخالفت بعضى از پيروان آن را عقيم مى كند چنان كه در داستان قلم و دوات كه پيغمبر اكرم(صلى الله عليه وآله) در آخرين لحظات عمرش درخواست كرد آن را بياورند و فرمانى درباره جانشين خود كه قطعاً على بن ابى طالب(عليه السلام) بود بنويسد و آنچه را قبلاً گفته بود تأكيد كند، مخالفت يك نفر (خليفه دوم) سبب شد كه گروه ديگرى نيز نغمه خلاف سر دهند و جلوى اين كار گرفته و حتى به ساحت قدس پيامبر اكرم(صلى الله عليه وآله) اهانت زشتى شود كه شرح آن در چندين جاى صحيح بخارى و كتب ديگر حديث و تاريخ آمده است. در جنگ احد نیز همین حادثه شوم اتفاق افتاد; پیامبر(صلى الله علیه وآله) و جمعى از یاران اصرار داشتند مسلمانان در مدینه بمانند و در برابر دشمن از خود دفاع کنند، زیرا در آنجا بهتر مى شد دشمن را زمین گیر کرد; ولى گروهى از جوانان پرشور مخالفت کردند. پیامبر اکرم(صلى الله علیه وآله) به احترام نظرات آنها لشکر اسلام را به بیرون و در کنار کوه احد آورد و سرانجام به سبب این موضوع و پاره اى از اسباب دیگر ضربه سختى بر پیکر لشکر اسلام وارد شد. در حدیثى از رسول خدا(صلى الله علیه وآله) مى خوانیم: «ما اخْتَلَفَتْ أُمَّةٌ بَعْدَ نَبِیِّها إلاّ ظَهَرَ أهْلُ باطِلِها عَلى أهْلِ حَقِّها; هیچ امتى بعد از پیامبر خود اختلاف نکردند مگر این که اهل باطل بر اهل حق در میان آنها پیروز شدند». در کلام حکیمانه نیز امام(علیه السلام) به این حقیقت اشاره فرموده بود که: «اللِّجاجَةُ تَسُلُّ الرَّاْىَ; لجاجت فکر و رأى انسان را نابود مى کند». 🖋کانال انس با صحیفه سجادیه 🆔 @sahife2
برنامه ی در مسلمانان، انحراف در یهودیان وَ قَالَ لَهُ بَعْضُ الْيَهُودِ مَا دَفَنْتُمْ نَبِيَّكُمْ حَتَّى اخْتَلَفْتُمْ فِيهِ، فَقَالَ (علیه السلام) لَهُ: إِنَّمَا اخْتَلَفْنَا عَنْهُ لَا فِيهِ، وَ لَكِنَّكُمْ مَا جَفَّتْ أَرْجُلُكُمْ مِنَ الْبَحْرِ حَتَّى قُلْتُمْ لِنَبِيِّكُمْ "اجْعَلْ لَنا إِلهاً كَما لَهُمْ آلِهَةٌ، قالَ إِنَّكُمْ قَوْمٌ تَجْهَلُونَ". حضرت علی که درود خدا بر او باد (شخصى يهودى به امام گفت: هنوز پيامبرتان را دفن نكرده، در باره اش اختلاف كرديد، امام فرمودند : ما در باره آنچه كه از او رسيده اختلاف كرديم، نه در خود او، امّا شما يهوديان، هنوز پاى شما پس از نجات از درياى نيل خشك نشده بود كه به پيامبرتان گفتيد: «براى ما خدايى بساز، چنانكه بت پرستان خدايى دارند» و پيامبر شما گفت: «شما مردمى نادانيد». 🖋کانال انس با صحیفه سجادیه 🆔 @sahife2
◀️ پاسخ دندانشكن به ايراد : ⏺ در اين كلام شريف، امام عليه السلام پاسخ دندان شكنى به ايراد بعضى از يهود مى دهد كه از روى سرزنش به امام عليه السلام عرض كردند: «شما هنوز پيغمبرتان را دفن نكرده بوديد درباره او كرديد»؛ (وَقَالَ لَهُ بَعْضُ الْيَهُودِ مَا دَفَنْتُمْ نَبِيَّكُمْ حَتَّى اخْتَلَفْتُمْ فِيهِ). «امام عليه السلام در پاسخ فرمود: ما درباره او اختلاف نكرديم، بلكه در آنچه از طرف او به ما رسيده بود در امر خلافت اختلاف كرديم؛ ولى شما در حيات موسى پس از عبور از نيل (با مشاهده آن همه معجزات) هنوز پاهايتان خشك نشده بود به پيامبرتان گفتيد: براى ما بتى قرار بده، همانگونه كه آنها (اشاره به بت پرستانى است كه بر سر راهشان بودند) بتهايى دارند و موسى به شما گفت: شما جمعيت نادانى هستيد. (چراكه اين همه معجزات را ديده ايد و هنوز در اصل توحيد فرو مانده ايد)»؛ (فَقال عليه السلام له: إِنَّما اخْتَلَفْنَا عَنْهُ لاَ فِيهِ، وَلكِنَّكُمْ مَا جَفَّتْ أَرْجُلُكُمْ مِنَ الْبَحْرِ حَتَّى قُلْتُمْ لِنَبِيِّكُمْ: (اجْعَلْ لَنَا إِلهاً كَمَا لَهُمْ آلِهَةٌ فَقَالَ إِنَّكُمْ قَوْمٌ تَجْهَلُونَ)). از حديث شريف بالا استفاده مى شود كه اسلام، آزادى وسيعى به غير مسلمانان در محيط اسلام داده بود كه حتى افراد عادى يهودى مى توانستند رئيس مسلمانان را به چالش بكشند و سؤال معنادارى بيان كنند و حتى مسلمانان را سرزنش كنند كه چرا هنوز پيغمبرتان مدفون نشده بود اختلاف كرديد؛ اما هنگامى كه با پاسخ دندانشكنى روبرو مى شدند گاه چنان تحت تأثير قرار مى گرفتند كه دين اسلام را برمى گزيدند چنانكه در بعضى از كتابها پس از نقل اين روايت مى خوانيم: «فَأَسْلَمَ الْيَهُودِىُّ؛ مرد يهودى، مسلمان شد». امام عليه السلام در اين پاسخ دست روى نقطه حساسى گذاشت و آن اينكه ما درمورد پيغمبر و اصول دينمان هيچ اختلافى نداريم؛ خدا را به يگانگى مى شناسيم و پيغمبرمان را خاتم انبيا؛ ولى شما بعد از ديدن آن معجزات عجيب، شكافتن دريا و عبور توأم با سلامت از جاده اى كه ميان دريا نمايان شد و سپس غرق شدن فرعون و لشكرش در همان جاده براثر جمع شدن آب دريا، با اين همه چشمتان كه به بتهاى بت پرستان افتاد، هوس بت پرستى كرديد وگفتيد: اى موسى! تو هم براى ما بتى بساز مانند آنها. آرى شما در اصل توحيد كه مهمترين اصل دين است با پيغمبرتان به مخالفت برخاستيد. تعبير به «إِنَّما اخْتَلَفْنا عَنْهُ لا فِيهِ» عبارت فصيح و كوتاهى است كه تمام مطلب را دربر دارد. البته مفهوم اين سخن آن نيست كه امامت از فروع دين است آنگونه كه ابن ابى الحديد به آن اشاره كرده، بلكه منظور امام عليه السلام اين است كه ما در اصل توحيد و نبوت هيچگونه اختلافى با هم نداريم ولى شما، هم در توحيد به شك افتاديد وهم به مخالفت پيامبرتان برخاستيد و اين دو قابل مقايسه با اختلاف ما نيست. علامه شوشترى؛ در شرح نهج البلاغه خود پاسخ امام عليه السلام را پاسخ جدلى براى خاموش كردن دشمن دانسته است وگرنه اختلاف مسلمانان را اگرچه در ظاهر مربوط به چيزى مى داند كه از پيغمبر صلي الله عليه و آله درباره امامت رسيده؛ ولى مى گويد كه در باطن، اختلاف بر سر خود پيغمبر صلي الله عليه و آله بوده است و به تعبير ديگر، گروهى به مخالفت با پيامبر صلي الله عليه و آله برخاسته بودند. بايد توجه داشت كه اجتماع كنندگان در سقيفه به بهانه اينكه پيغمبر صلي الله عليه و آله نصّى به امر ولايت و خلافت نداشته و آن را به خود ما واگذار كرده است، پس خليفه را بايد خودمان تعيين كنيم. خليفه را برگزيدند و اين به آن معناست كه همگى به پيامبر صلي الله عليه و آله احترام مى گذاشتند، هرچند بعضى از گفته هاى او را با توجيه نادرست مخالفت مى كردند. قابل توجه است كه جواب امام عليه السلام به اين يهودى اين پيام را براى همه مسلمانان دارد كه نبايد اختلافاتشان را در برابر دشمن پررنگ كنند، بلكه اگر اختلافى هست آن را كمرنگ نشان دهند. به عكس آنچه امروز از بعضى از افراد نادان مى بينيم كه اصرار دارند اختلافات مذهبى را به اصل اسلام و توحيد وخداپرستى بازگردانند. 🖋کانال انس با صحیفه سجادیه 🆔 @sahife2
امام سجاد عليه‏السلام در اين قسمت از دعاى شريف «مكارم‏الاخلاق» از پيشگاه خداوند درخواست بسط عدل نمود، سپس كظم غيظ و خاموش كردن آتش غضب را تقاضا كرد. قبلا گفته شد از عواملى است كه مى‏تواند مردم را به گناه وادارد و عدالتشان را از ميان ببرد. فرونشاندن غضب و جلوگيرى از گناه در دو مرحله ميسر است: يكى و جلوگيرى از بروز خشم درون، دوم خاموش كردن آتش غضب پس از برون افتادن غيظ، و حضرت سجاد (ع) هر دو را از پيشگاه خداوند درخواست نمود. سپس امام (ع) دو مطلب ديگر را عرض مى‏كند: «و ضم اهل الفرقه و اصلاح ذات البين»: بار الها! موفقم بدار تا آنان كه گرفتار ، پراكندگى و تفرقهه‏ اند ، را به هم پيوند دهم و همچنين توفيقم ده كه اختلاف بين افراد را با اصلاح و دادن آنان از ميان بردارم. (‏ )
و پراكندگى همانند مى‏تواند منشاء فساد شود و افراد را به گناهانى از قبيل بدگويى و دشنام، تحقير و اهانت، غيبت و تهمت ، و گناهانى بزرگتر وادار سازد. از اين رو امام (ع) براى حفظ عدل از پيشگاه خداوند ، پيوند دادن پراكندگان و اصلاح ذات البين را تقاضا نموده است.
قرآن شريف كلمه را در رديف عذاب هاى سماوى و ارضى به حساب آورده و فرموده است: قل هو القادر على ان يبعث عليكم عذابا من فوقكم او من تحت ارجلكم او يلبسكم شيعا و يذيق بعضكم باس بعض. اى پيمبر گرامى! به مردم بگو: خداوند قادر است عذاب را از بالاى سر شما يا از زير پاى شما بفرستد يا شماها را دچار اختلاف كلمه نمايد و بعضى به عذاب بعض ديگر گرفتار آيند.
30 4 ✳️ امور مهمى در روايات اهل بيت آمده است كه زمينه تسلط بر آدمى را بيان مى‌كند كه عبارتند از: 1- خودپسندى و 2- زياد ديدن عمل 3- كوچكى 4- همنشينى با رانان‌ 5- علاقه به و ستايش 6- سازى‌ 7- سرگرم شدن به مال و 8- ورزى‌ 9- خوردن‌ 10- گزينى‌ اميرمؤمنان على (عليه السلام) مى‌فرمايد: از توفيق پرهيزگارى، توجّه به حالت‌هاى شيطانى است كه در پيرامون انسان با تقوا مى‌چرخد تا راه نفوذ را پيدا كند. فَاتَقَّى عَبْدٌ رَبَّهُ نَصَحَ نَفْسَهُ، وَ قَدَّمَ تَوْبَتَهُ وَ غَلَبَ شَهْوَتَهُ، فَانَّ اجَلَهُ مَسْتُورٌ عَنْهُ وَ امَلَهُ خادِعٌ لَهُ وَ الشَّيْطانُ مُوَكَّلٌ بِهِ يُزَيِّنُ لَهُ الْمَعْصِيَةَ لَيَرْكَبَها وَ يُمَنِّيهِ التَّوبَةَ لِيُسَوِّفَها، حَتَّى تَهْجُمَ مَنِيَّتُهُ عَلَيْهِ اغْفَلَ ما يَكُونُ عَنْها. آن عبدى تقواپيشه شد كه خيرخواه خودگشت و توبه‌اش را پيش انداخت و بر شهوتش پيروز شد؛ زيرا زمان اجل انسان مخفى است و آرزويش گول زننده اوست، شيطان موكّل آدمى است كه معصيتش را در نظرش مى‌آرايد تا مرتكب آن شود و توبه را به صورت آرزو براى آينده جلوه مى‌دهد تا آن را به تأخير افكند، تا مرگ بر آدمى بتازد زمانى كه نسبت به آن غافل‌تر از هر چيز باشد. اين است حال اولياى خداوند كه پيش از روز محاكمه به درگاه خدا از وسوسه‌هاى رنگارنگ شيطانى شكايت مى‌برند. امام سجّاد (عليه السلام) در كه در حقيقت نجواى دردمندان است عرضه مى‌دارد: " الهى! از دشمنى كه مرا گمراه مى‌كند و از شيطانى كه مرا به انحراف مى‌كشاند ، به تو شكايت مى‌كنم. او سينه مرا از وسوسه آكنده و زمزمه‌هاى او قلبم را در ميان گرفته است. در پيروى از خواهش‌هاى نفس مرا يارى مى‌رساند و دنيا دوستى را در نظرم مى‌آرايد و ميان من و طاعت و قرب به تو مانع مى‌شود ... " 👈 ادامه دارد ... ✍️ تفسير و شرح صحيفه سجاديه، ج‏ 6 👌 ◀️کانال انس با 🆔 @sahife2
❇️ قرآن کریم هر روز یک آیه تفسیر نور – استاد محسن قرائتی سوره وَاعْتَصِمُواْ بِحَبْلِ اللَّهِ جَمِيعاً وَلَا تَفَرَّقُواْ وَاذْكُرُواْ نِعْمَتَ اللَّهِ عَلَيْكُمْ إِذْ كُنْتُمْ أَعْدَآءًفَأَلَّفَ بَيْنَ قُلُوبِكُمْ فَأَصْبَحْتُمْ بِنِعْمَتِهِ إِخْوَ ناً وَكُنْتُمْ عَلَى‏ شَفَا حُفْرَةٍ مِّنَ الْنَّارِ فَأَنْقَذَكُم مِّنْهَا كَذَلِكَ يُبَيِّنُ اللَّهُ لَكُمْ ءَايَتِهِ لَعَلَّكُمْ تهتدون وهمگى به ریسمان خدا چنگ زنید وپراكنده نشوید ونعمت خدا را بر خود یاد كنید، آنگاه كه دشمنان یكدیگر بودید، پس خداوند میان دلهایتان الفت انداخت ودر سایه نعمت او برادران یكدیگر شدید، و بر لب پرتگاهى از آتش بودید، پس شما را از آن نجات داد. این گونه خداوند آیات خود را براى شما بیان مى كند، شاید هدایت شوید. 👈 با نصب نرم افزار زیر با ما در این دوره ی تفسیر خوانی همراه شوید 👇 https://cafebazaar.ir/app/com.ghadeer.tafsirnour ⏺کانال انس با 🆔 @sahife2
برنامه ی قسمت 1 نکوهش ❇️ و من كلام له (علیه السلام) في ذم اختلاف العلماء في الفتيا و فيه يذم أهل الرأي و يكل أمر الحكم في أمور الدين للقرآن‏: ذم أهل الرأي‏: تَرِدُ عَلَى أَحَدِهِمُ الْقَضِيَّةُ فِي حُكْمٍ مِنَ الْأَحْكَامِ فَيَحْكُمُ فِيهَا بِرَأْيِهِ، ثُمَّ تَرِدُ تِلْكَ الْقَضِيَّةُ بِعَيْنِهَا عَلَى غَيْرِهِ فَيَحْكُمُ فِيهَا بِخِلَافِ قَوْلِهِ، ثُمَّ يَجْتَمِعُ الْقُضَاةُ بِذَلِكَ عِنْدَ الْإِمَامِ الَّذِي اسْتَقْضَاهُمْ فَيُصَوِّبُ آرَاءَهُمْ جَمِيعاً وَ إِلَهُهُمْ وَاحِدٌ وَ نَبِيُّهُمْ وَاحِدٌ وَ كِتَابُهُمْ وَاحِدٌ؛ أَ فَأَمَرَهُمُ اللَّهُ [تَعَالَى‏] سُبْحَانَهُ بِالاخْتِلَافِ فَأَطَاعُوهُ، أَمْ نَهَاهُمْ عَنْهُ فَعَصَوْهُ‏؟ الحكم للقرآن‏: أَمْ أَنْزَلَ اللَّهُ سُبْحَانَهُ دِيناً نَاقِصاً فَاسْتَعَانَ بِهِمْ عَلَى إِتْمَامِهِ، أَمْ كَانُوا شُرَكَاءَ لَهُ فَلَهُمْ أَنْ يَقُولُوا وَ عَلَيْهِ أَنْ يَرْضَى؟ أَمْ أَنْزَلَ اللَّهُ سُبْحَانَهُ دِيناً تَامّاً، فَقَصَّرَ الرَّسُولُ (صلی الله علیه وآله) عَنْ تَبْلِيغِهِ وَ أَدَائِهِ؟ 👈 نكوهش از اختلاف رأى عالمان در احكام قطعى اسلام : 1. نكوهش اهل رأى (خودمحورى در قضاوت): دعوايى نسبت به يكى از احكام اجتماعى نزد عالمى مى برند كه با رأى خود حكمى صادر مى كند. پس همان دعوا را نزد ديگرى مى برند كه او درست بر خلاف رأى اوّلى حكم مى دهد. سپس همه قضات نزد رييس خود كه آنان را به قضاوت منصوب كرده، جمع مى گردند. او رأى همه را بر حق مى شمارد. در صورتى كه خدايشان يكى، پيغمبرشان يكى، و كتابشان يكى است. آيا خداى سبحان، آنها را به اختلاف، امر فرمود، كه اطاعت كردند يا آنها را از اختلاف پرهيز داد و معصيت خدا نمودند. 2. مبانى امّت اسلامى: آيا خداى سبحان، دين ناقصى فرستاد و در تكميل آن از آنها استمداد كرده است آيا آنها شركاء خدايند كه هر چه مى خواهند در احكام دين بگويند و خدا رضايت دهد. آيا خداى سبحان، دين كاملى فرستاد پس پيامبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم در ابلاغ آن كوتاهى ورزيد؟ 👌 شرح این خطبه ی نورانی را در لینک زیر بخوانید: 👇 👈 خطبه در يك نگاه * اين همه اختلاف چرا؟ *مسأله تصويب چيست و از کجا نشأت گرفته است؟ *پيامدهاى اعتقاد به تصويب و بسته شدن باب اجتهاد *اين اختلافات قابل توجيه نيست 🖋کانال انس با صحیفه سجادیه 🆔 @sahife2
❇️ قرآن کریم هر روز یک آیه تفسیر نور – استاد محسن قرائتی سوره وَإِنْ خِفْتُمْ شِقَاقَ بَيْنِهِمَا فَابْعَثُواْ حَكَماً مِّنْ أَهْلِهِ وَحَكَماً مِّنْ أَهْلِهَآ إِنْ يُرِيدَآ إِصْلَحاً يُوَفِّقِ اللَّهُ بَيْنَهُمَآ إِنَّ اللَّهَ كَانَ عَلِيماً خَبِيراً و اگر از (ناسازگارى و) جدایى میان آن دو (زن و شوهر) بیم داشتید، پس داورى از خانواده ى شوهر، و داورى از خانواده ى زن برگزینید (تا به اختلاف آن دو رسیدگى كنند) اگر این دو بناى اصلاح داشته باشند خداوند میان آن دو را به توافق مى رساند، زیرا خداوند، (از نیّات همه) با خبر و آگاه است. 👈این آیه، براى رفع میان زن و شوهر، و پیشگیرى از وقوع ، یك دادگاه را با امتیازات زیر مطرح مى كند: 1- داوران، از هردو فامیل باشند تا سوز، تعهّد وخیرخواهى بیشترى داشته باشند. 2- این دادگاه، نیاز به بودجه ندارد. 3- رسیدگى به اختلاف در این دادگاه، سریع، بدون تراكم پرونده و مشكلات كارِ ادارى است. 4- اسرار دادگاه به بیگانگان نمى رسد ومسائل اختلافى در میان خودشان مى ماند. 5 - چون داوران از خود فامیلند، مورد اعتماد طرفین مى باشند. 👈 با نصب نرم افزار زیر با ما در این دوره ی تفسیر خوانی همراه شوید 👇 https://cafebazaar.ir/app/com.ghadeer.tafsirnour ⏺کانال انس با 🆔 @sahife2
برنامه ی *️⃣ وَ مِنْ خُطْبَةٍ لَهُ عَلَيْهِ السَّلامُ في ذم العاصين من أصحابه. از خطبه هاى امام عليه السلام است كه در نكوهش ياران نافرمانش ايراد فرموده است. وقتى به مصر حمله كرد، محمّد بن ابى بكر استاندار مصر توسّط دو پيك، عبد اللّه بن قعين و كعب بن عبد اللّه، از امام يارى طلبيد، آن حضرت اعلام عمومى كرد تا مردم در «جزعه» بين حيره و كوفه جمع شوند تا به كمك مصريان بشتابند، امام تا ظهر فردا در آن سرزمين منتظر ماند حتّى صد نفر نيز گرد نيامدند ناراحت به كوفه بازگشت و در جمع بزرگان و اشراف اين سخنرانى را ايراد كرد. 👈 این خطبه نورانی در یک بخش می آید : ✳️ نکوهش سستی و نافرمانی یاران *️⃣ أَحْمَدُ اللَّهَ عَلَى مَا قَضَى مِنْ أَمْرٍ وَ قَدَّرَ مِنْ فِعْلٍ وَ عَلَى ابْتِلَائِي بِكُمْ، أَيَّتُهَا الْفِرْقَةُ الَّتِي إِذَا أَمَرْتُ لَمْ تُطِعْ وَ إِذَا دَعَوْتُ لَمْ تُجِبْ. إِنْ [أُهْمِلْتُمْ] أُمْهِلْتُمْ خُضْتُمْ وَ إِنْ حُورِبْتُمْ خُرْتُمْ، وَ إِنِ اجْتَمَعَ النَّاسُ عَلَى إِمَامٍ طَعَنْتُمْ وَ إِنْ أُجِئْتُمْ إِلَى مُشَاقَّةٍ نَكَصْتُمْ. لَا أَبَا لِغَيْرِكُمْ! مَا تَنْتَظِرُونَ بِنَصْرِكُمْ وَ الْجِهَادِ عَلَى حَقِّكُمْ، الْمَوْتَ أَوِ الذُّلَّ لَكُمْ؟ فَوَاللَّهِ لَئِنْ جَاءَ يَومِي وَ لَيَأْتِيَنِّي لَيُفَرِّقَنَّ بَيْنِي وَ بَيْنَكُمْ وَ أَنَا لِصُحْبَتِكُمْ قَالٍ وَ بِكُمْ غَيْرُ كَثِيرٍ. لِلَّهِ أَنْتُمْ، أَمَا دِينٌ يَجْمَعُكُمْ وَ لَا حَمِيَّةٌ تَشْحَذُكُمْ؟ أَوَ لَيْسَ عَجَباً أَنَّ مُعَاوِيَةَ يَدْعُو الْجُفَاةَ الطَّغَامَ فَيَتَّبِعُونَهُ عَلَى غَيْرِ مَعُونَةٍ وَ لَا عَطَاءٍ، وَ أَنَا أَدْعُوكُمْ وَ أَنْتُمْ تَرِيكَةُ الْإِسْلَامِ وَ بَقِيَّةُ النَّاسِ إِلَى الْمَعُونَةِ أَوْ طَائِفَةٍ مِنَ الْعَطَاءِ [فَتَتَفَرَّقُونَ] فَتَفَرَّقُونَ عَنِّي وَ تَخْتَلِفُونَ عَلَيَّ؟ إِنَّهُ لَا يَخْرُجُ إِلَيْكُمْ مِنْ أَمْرِي [رِضًا] رِضًى فَتَرْضَوْنَهُ وَ لَا سُخْطٌ فَتَجْتَمِعُونَ عَلَيْهِ، وَ إِنَّ أَحَبَّ مَا أَنَا لَاقٍ إِلَيَّ الْمَوْتُ. قَدْ دَارَسْتُكُمُ الْكِتَابَ وَ فَاتَحْتُكُمُ الْحِجَاجَ وَ عَرَّفْتُكُمْ مَا أَنْكَرْتُمْ وَ سَوَّغْتُكُمْ مَا مَجَجْتُمْ. لَوْ كَانَ الْأَعْمَى يَلْحَظُ أَوِ النَّائِمُ يَسْتَيْقِظُ. وَ أَقْرِبْ بِقَوْمٍ مِنَ الْجَهْلِ بِاللَّهِ قَائِدُهُمْ مُعَاوِيَةُ وَ مُؤَدِّبُهُمُ ابْنُ النَّابِغَةِ. ✳️ 1. نكوهش كوفيان *️⃣ خدا را بر آنچه كه خواسته و هر كار كه مقدّر فرموده ستايش مى كنم، و او را بر اين گرفتار شدنم به شما كوفيان مى ستايم. اى مردمى كه هر گاه فرمان دادم اطاعت نكرديد، و هر زمان شما را دعوت كردم پاسخ نداديد، هر گاه شما را مهلت مى دهم در بيهودگى فرو مى رويد، و در هنگامه جنگ سست و ناتوانيد، اگر مردم اطراف امام خود جمع شوند طعنه زده، و اگر شما را براى حل مشكلى بخوانند سرباز مى زنيد. پدر مباد دشمنان شما را براى پيروزى منتظر چه چيزى هستيد? چرا براى گرفتن حق خود جهاد نمى كنيد? آيا در انتظار مرگ يا ذلّت هستيد? به خدا سوگند، اگر مرگ من فرا رسد -كه حتما خواهد رسيد- بين من و شما جدايى خواهد افتاد، در حالى كه من از همنشينى با شما ناراحت، و حضورتان براى من بى فايده بود.. ✳️ 2. علل سقوط و انحطاط فكرى كوفيان *️⃣ خدا خيرتان دهد، آيا دينى نيست كه شما را گرد آورد؟ آيا غيرتى نيست كه شما را براى جنگ با دشمن كند؟ شگفت آور نيست كه انسان هاى جفا كار پست را مى خواند و آنها بدون انتظار كمك و بخششى از او پيروى مى كنند و من شما را براى يارى حق مى خوانم، در حالى كه شما بازماندگان اسلام، و يادگار مسلمانان پيشين مى باشيد، با كمك و عطايا شما را دعوت مى كنم ولى از اطراف من پراكنده مى شويد، و به و روى مى آوريد. نه از دستورات من راضى مى شويد، و نه شما را به خشم مى آورد كه بر ضد من اجتماع كنيد، اكنون دوست داشتنى ترين چيزى كه آرزو مى كنم، مرگ است. كتاب خدا را به شما آموختم، و راه و رسم استدلال را به شما آموزش دادم، و آنچه را كه نمى شناختيد به شما شناساندم، و دانشى را كه به كامتان سازگار نبود جرعه جرعه به شما نوشاندم. اى كاش نابينا مى ديد و خفته بيدار مى شد. سوگند به خدا چه نادان مردمى كه رهبر آنان معاويه، و آموزگارشان پسر نابغه ( عمروعاص) باشد. http://farsi.balaghah.net/محمد-دشتی/ترجمه 👌 شرح فقرات نورانی فوق را " اینجا " بخوانید * خطبه در يك نگاه *يا جهاد يا در انتظار مرگ و ذلت بودن *همه گفتنى ها را گفتم اما... *فرق ميان «مَعُونه» و «عطا» *خدمات چهارگانه فرهنگى امام 🖋کانال انس با صحیفه سجادیه 🆔 @sahife2
❇️ قرآن کریم هر روز یک آیه تفسیر نور – استاد محسن قرائتی سوره ✳️ إِنَّ الَّذِينَ فَرَّقُواْ دِينَهُمْ وَكَانُواْ شِيَعاً لَسْتَ مِنْهُمْ فِى شَىْ‏ءٍ إِنَّمَا أَمْرُهُمْ إِلَى اللَّهِ ثُمَّ يُنَبِّئُهُم بِمَا كَانُواْ يَفْعَلُونَ (اى پیامبر!) تو را با كسانى كه دین خود را پراكنده ساخته و گروه گروه شدند، هیچ گونه ارتباطى نیست. (تو مسئول آنان نیستى و) سرنوشت كارشان تنها با خداست، آنگاه او آنان را به عملكردشان آگاه خواهد كرد. ✍️ افكنى در دین، یعنى گذارى و تفسیر دین به رأى خود كه در قرآن و حدیث، شدیدترین تعبیرات، درباره این گونه كسان آمده است. به برخى از این نمونه ها توجّه كنید: * قرآن مى گوید: واى بر آنان كه با دست خود مطلبى مى نویسند، سپس مى گویند: این از طرف خداوند است. * على علیه السلام مى فرماید: هرگاه بدعتى آید، سنّتى مى رود. و یكى از وظایف انبیا و علما، بدعت زدایى و جلوگیرى از تحریف هاست. * در روایات آمده است: توبه ى صاحب بدعت، پذیرفته نمى شود. * خداوند، هیچ عملى را از بدعتگذار قبول نمى كند. * كسى كه به بدعتگذار احترام گذارد یا لبخندى بزند، در فروپاشى دین گام برداشته است. * رسول خدا صلى الله علیه وآله فرمود: هرگاه در میان امّتم شد، هر كس طبق سنّت و گفته من عمل كند و سراغ راه و روش دیگران نرود، پاداش صد شهید خواهد داشت. * در قرآن، بارها از یهود، به خاطر هایى كه علمایشان در دین پدید آوردند انتقاد شده است. درباره حضرت موسى علیه السلام هم مى خوانیم: وقتى از كوه طور برگشت و انحراف و گوساله پرستى قوم خود را دید، از فرط ناراحتى الواح تورات را بر زمین افكند و ریش برادرش را كه جانشین او بود گرفت و گفت: چرا امّتم منحرف شدند؟ هارون در پاسخ گفت: ترسیدم اگر براى جلوگیرى از انحرافشان شدّت عمل به خرج دهم، مردم متفرّق شوند و تو بگویى چرا مردم فرقه فرقه شدند (تفرقه اى كه با بازگشت تو هم قابل اصلاح نباشد). این آیات و روایات، مسئولیّت سنگین دین شناسان را در حفظ اصالت مكتب و مقابله با انحرافات فكرى، در عین حفظ وحدت اجتماعى امّت، بیان مى كند. 👈 با نصب نرم افزار زیر با ما در این دوره ی تفسیر خوانی همراه شوید 👇 https://cafebazaar.ir/app/com.ghadeer.tafsirnour ⏺کانال انس با 🆔 @sahife2