eitaa logo
انس با صحیفه سجادیه
4.9هزار دنبال‌کننده
16.7هزار عکس
2.5هزار ویدیو
1.6هزار فایل
من به شما عزیزان توصیه میکنم با صحیفه سجادیه انس بگیرید! کتاب بسیار عظیمی است! پراز نغمه های معنوی است! مقام معظم رهبری Sahifeh Sajjadieh در اینستاگرام https://www.instagram.com/sahife2/ ادمین کانال @yas2463
مشاهده در ایتا
دانلود
🗣« بروید صحیفه سجادیه را بخوانید و در آن تدبر کنید.... همین دعای " دعای صحیفه سجادیه " یک کتاب درس زندگی و درس است» 👤 🙏کانال انس با 🆔 @sahife2
بسم الله الرحمن الرحيم و ما اجرى على لسانى من لفظه فحش او هجر او شتم عرض او شهاده باطل او اغتياب مومن غائب او سب حاضر و ما اشبه ذلك.
...در ادامه عبارت قبل،امام سجاد علیه السلام،هشدار تربیتی فرد و جامعه را بیان فرموده اند. ناهنجاری جامعه کنونی،ازجمله ناسزاگویی،شهادت ناحق و....را می بینیم .بعضی بهانهٔ آن را نابسامانی وضعیت اقتصاد می دانند بعد هم آن را به حکومت اسلامی ربط می دهند.بعضی دیگر هم،روایات صبر در برابر مشکلات را می آورند تا ناملایمات مردم را ملایم کنند....هیچکدام درد جامعه را درمان نمی کند. بادقت در این عبارت صحیفه،درمی یابیم امام سجاد علیه السلام،به طور غیر مستقیم،راه کار را بیان فرموده اند. ثمره ناسزاگویی و.....جامعه ای ناهنجار است.ما نابسامانی جامعه را می بینیم اما ریشه‌یابی نمی کنیم. اگر نقصی در جامعه شیعه دیده شود،نتیجه رعایت نکردن اخلاق فردی است.در روایتی(بدین مضمون)فرموده اند؛هرگاه شیعیان،از اوامر و نواهی الهی سرباز زنند،امتحان الهی،سخت تر می شود و نتیجه آن،همین مشکلات است. دربرابر مشکلات،صبر ،شکر،حمدالهی ویاداوری احسان خداوند بزرگ،و....چاره ساز است. ....به روایات صبر،توجه کنیم؛! منظور ازصبر یک سنت پر کاربرد و محکم الهی است.صبر و استقامت،مقدمهٔ امداد الهی است. چنین استقامتی،تلقین و تنبلی نیست بلکه یقین آور است،نشاط می آفریند. با این حال،یک مفهوم کلی است.باید مصداق های آن را از قرآن و روایات،به دست آورد و در جامعه پیاده کرد. مثلا صبر در مقابل طعنه ها و تحقیر و شماتت،(سوره مبارکه کوثر) صبر در برابر فشارهای اقتصادی(قضیه فدک) صبر در دفاع از مقام ولایت(مقاومت صدیقه طاهره در برابر غصب فدک) و.....
این فقره از دعا دو قسمت است : در 2 هفته ی اخیر قسمت اول مطرح شد: خضرت در قسمت اول از سه خٌلق مذموم نام برده و آنها را از القائات شيطانى در قلبها و عقلهاى مردم خوانده است. در قسمت دوم حضرت امام سجاد (علیه السلام) از شش قسم كلام مذموم و ممنوع نام برده و فرموده است: اين سخنان را شيطان به زبان مردم جارى مى‏نمايد.
عقل واقع ‏نگر و گويا دو خصيصه‏ ى بزرگى است كه آفريدگار حكيم به بشر اعطا فرموده است. اين دو سرمايه‏ى گرانقدر مايه‏ى پيشرفت علم و گسترش دانش در جهان انسان گرديده و او را در شئون مختلف مادى و معنوى به راه تعالى و تكامل سوق داده است. على (علیه السلام) فرموده: دو برترى و فضيلت از جمله‏ى امتيازات اختصاصى انسان است: يكى عقل و آن ديگر منطق، با نيروى عقل، حقايق را فرامى‏گيرد و با نيروى منطق فراگرفته‏ها را به دگران مى‏آموزد. بدبختانه عقل كه چراغ سعادت بشر است در پاره‏اى از موارد تحت تاثير القائات شيطانى قرار مى‏گيرد و حامل انديشه ‏هاى باطل و ناروا مى‏شود و همانگونه که قبلا مطرح شد امام سجاد (علیه السلام) با عبارت: اللهم اجعل ما يلقى الشيطان فى روعى من التمنى و التظنى و الحسد. از القاى شيطان نام برده و تمنى و تظنى و حسد را به طور نمونه ذكر كرده است . زبان نيز از نظر تاثيرپذيرى همانند عقل است و در مواقعى از مسير حق منحرف مى‏شود و به باطل مى‏گرايد و شيطان منويات نامشروع خود را به وسيله‏ ى آن به جريان مى‏اندازد. حضرت على بن الحسين عليهماالسلام در اين قطعه از دعاى «مكارم‏الاخلاق»، به طور نمونه شش مورد را ذكر فرموده است.
1⃣امام (علیه السلام) سخنان بد و كلمات گناه‏آلود را از آغاز نموده و به پيشگاه خداوند عرض مى‏كند: و ما اجرى على لسانى من لفظه فحش. راغب در مفردات مى‏گويد: فحش و فحشا و فاحشه به هر عمل يا به هر سخنى كه بسيار قبيح و زشت باشد گفته مى‏شود. در عبارت دعا كلمه‏ ى «لسان» و كلمه ‏ى «لفظ» به كار برده شده و اين خود دلالت دارد كه مقصود امام اداى كلمات قبيح است كه شيطان به زبان دشنام گو جارى مى‏نمايد. درباره‏ى قبح فحش و بدى فحاش، روايات زيادى در كتب اخبار آمده كه پاره‏اى از آنها براى مزيد آگاهى شنوندگان محترم ذكر مى‏شود.
رسول اكرم (ص) فرموده: از جمله كسانى كه در صف بندگان بد خدا قرار دارند كسانى هستند كه مردم از مجالست با آنان كراهت دارند زيرا زبانشان آلوده به و است. و نيز آن حضرت فرموده است: بپرهيزيد از فحش كه خداوند فحش و متظاهر به فحاشى را دوست ندارد. حضرت موسى بن جعفر فرموده: خداوند بهشت را حرام نموده بر كسانى كه داراى زبانى فحاش‏اند، حيا و آزرمشان كم است، باك ندارند از اينكه خودشان چه مى‏گويند و باك ندارند كه درباره‏ى آنان چه گفته مى‏شود.
اولياى گرامى اسلام مراقب دوستان و اصحاب خود بودند، اگر در موردى مشاهده مى‏كردند يكى از آنان به مسير باطل مى‏رود و زبانش آلوده به است تذكر مى‏دادند، او را از آن عمل ناروا كه داشت منع مى‏نمودند و به استغفار و عذرخواهى از پيشگاه حضرت بارى‏تعالى وادارش مى‏ساختند. سماعه مى‏گويد: بر امام صادق (علیه السلام) وارد شدم. حضرت بدون مقدمه به من فرمود: اى سماعه! اين چيست كه بين تو و آن كسى كه عهده‏دار امور شترهاى تو است جريان دارد، بپرهيز از اينكه فحاش باشى، بپرهيز از اينكه با فرياد حرف بزنى و اين و آن را مورد لعن خود قرار دهى. عرض كردم: به خدا قسم او به من ظلم كرده. فرمود: اگر واقعا به تو ظلم نموده است از نظر معنوى نفعى بيشتر عايدت گرديده است. فحش دادن نه از روش ماست و نه اجازه مى‏دهيم كه شيعيان ما نسبت به اين عمل گرايش يابند. تو از خداوند طلب مغفرت كن و اين عمل را تكرار منما. عرض كردم: مى‏روم، مى‏كنم، و از اين پس به فحش خود را آلوده نمى‏نمايم.
2⃣دومين كلام مذمومى كه امام سجاد (علیه السلام) در دعاى شريف «مكارم‏الاخلاق» از آن نام برده و شيطان به زبان اشخاص جارى مى‏كند، «هجر» است: الهجر الكلام القبيح، المهجور لقبحه، و اهجر فلان اذا اتى بهجر من الكلام عن قصد و هجر المريض اذا اتى ذلك من غير قصد. راغب مى‏گويد: هجر عبارت از كلام قبيح است، كلامى كه بر اثر قبحش مردم آن را مهجور و متروك ساخته‏اند، وقتى مى‏گويند فلانى هجر گفت يعنى با قصد و اراده، سخن قبيح به زبان آورد و اگر بگويند مريض هجر گفت يعنى بدون قصد، كلمات قبيح ادا كرد.
بعضى از امراض در بيماران موجب اختلالاتى در سخنانشان مى‏شود و در شدت بيمارى بدون اراده و اختيار هذيان مى‏گويند. هذيان گفتن بيمار يكى از مصاديق هجر در كلام است و پس از آنكه بيمار درمان شد و بهبود يافت اين عارضه از او برطرف مى‏شود. بعضى از نظر طبى سالم‏اند اما از ديدگاه اخلاقى بيمارند، اينان بر اثر معاشرت با رفقاى بد و رفت و آمدهاى نادرست در محيطهاى فاسد دچار هجر كلام شده‏اند و در برخورد با افراد، كلمات قبيح و سخنان ركيك و زشت مى‏گويند. اين قبيل افرادند كه شيطان، خواسته‏هاى خود را به زبان آنان جارى مى‏كند و كلمه‏ى هجر كه در دعاى امام سجاد (علیه السلام) آمده است ناظر به گفته‏هاى و سخنان قبيح اين گروه است. در پاره‏اى از مواقع و برحسب بعضى از حوادث ممكن است افرادى از مسير صحيح منحرف شوند، سخنان هجر و كلمات ناروا به زبان آورند. اولياى دين براى مصون داشتن پيروان خود ضمن روايات، وظايف لازم را تذكر داده‏اند. در پاره‏اى از مواقع و برحسب بعضى از حوادث ممكن است افرادى از مسير صحيح منحرف شوند، سخنان هجر و كلمات ناروا به زبان آورند. اولياى دين براى مصون داشتن پيروان خود ضمن روايات، وظايف لازم را تذكر داده‏اند. در روزگار گذشته وقتى شخص محترمى از دنيا مى‏رفت و صاحبان عزا مجلسى را براى زنان داغدار تشكيل مى‏دادند و بانوان از فاميل و دوستان در آن شركت مى‏نمودند ، زنى را براى نوحه‏سرايى دعوت مى‏كردند تا او با گفته‏ها و نوحه‏هاى خويش مجلس عزا را گرم كند. ممكن بود زن نوحه‏سرا براى تهييج حضار و مهم شمردن مصيبت، سخنان هجر و ناروا به زبان آورد، مثلا به قضاى الهى اعتراض كند و بگويد: آيا از بين بردن چنين جوانى و داغدار ساختن چنين مادرى عدل بود، بار الها! چرا چنين كردى؟ روايت دستور مى‏دهد لا ينبغى للنائحه ان تقول هجرا. نوحه ‏سرايان در ضمن سخنان خويش هجر نگويند و كلمات باطل و ناروا به زبان نياورند.
امام سجاد (علیه السلام) در اين قطعه از دعا قسمتى از گناهان را از قبيل فحش و هجر و ديگر گناهان نام برده و آنها را به خود منتسب نموده و در پيشگاه الهى عرض مى‏كند: و ما اجرى على لسانى من لفظه فحش او هجر، مى‏دانيم كه هدف امام در بيان اين قبيل، انسان‏ سازى و تربيت مردم است و اينكه آنها را به زبان خود استناد داده به منظور رعايت در سخن و حسن است وگرنه زبان امام معصوم، منزه و مبرا از اين قبيل كلمات نارواست، به همين جهت وقتى على بن الحسين (علیه السلام) در ايام اسارت، مقابل يزيد بن معاويه‏ ى جنايتكار قرار گرفت و مقتضى ديد كه براى اتمام حجت چند كلمه‏اى با يزيد بگويد، فرمود: اتاذن لى فى الكلام؟ فقال: قل و لا تقل هجرا. قلت و قد وقفت موقفا لا ينبغى بمثلى ان يقول الهجر. ما ظنك برسول‏الله صلى الله عليه و آله لو رآنى فى غل. آيا به من اذن سخن مى‏دهى؟ آن جسور پاسخ داد بگو، اما و هذيان مگو. امام (علیه السلام) در كمال صراحت فرمود: من در موقع و مقامى قرار دارم كه براى مثل منى شايسته نيست هجر بگويم و بلافاصله فرمود: چه گمان مى‏برى به رسول اكرم (ص) اگر در اين مجلس بيايد و مرا در غل ببيند؟ مقامى را كه امام سجاد و ديگر ائمه ‏ى معصومين عليهم‏السلام در آن قرار دارند مقام امامت و جانشينى بر حق پيمبر اسلام است، مقام رهبرى مردم به امر الهى است. صاحبان چنين مقامى معصوم ‏اند و منزه از سخنان هجر و كلمات ناروا هستند.
3⃣سومين كلام مذمومى كه امام سجاد (علیه السلام) در دعاى «مكارم‏الاخلاق» از آن نام برده و شيطان به زبان اشخاص جارى مى‏نمايد، «شتم عرض» است، يعنى دشنام‏گويى به چيزى كه مرتبط به آبروى يك انسان مسلمان است. العرض موضع المدح و الذم من الانسان سواء كان فى نفسه او فى سلفه او من يلزمه امره. عرض در لغت، موضع مدح و ذم انسان است، خواه آن موضع متعلق به شخص صاحب عرض باشد يا موضع مربوط به اسلاف و پيشينيان او باشد، يا موضع، كسى باشد كه امرش وابسته و مربوط به اوست.
دشنام‏گويى و شتم به عرض يك مسلمان همانند تجاوز به جان و مال اوست و در اسلام، اين هر سه، گناه و حرام است. حضرت رسول اكرم صلى الله عليه و آله ضمن سخنان خود در خطبه‏ى حجه‏الوداع فرمود: ايها الناس! ان دماءكم و اموالكم و اعراضكم عليكم حرام الى ان تلقو ربكم كحرمه يومكم هذا فى بلدكم هذا. اى مردم! خونتان و مالتان و عرضتان بر شما حرام است تا موقعى كه خداوند را ملاقات نماييد همانطور كه امروز روز حرام است و اين بلد، بلد حرام.
على (علیه السلام) فرموده: هر كس مى‏تواند خداوند را به گونه‏اى ملاقات نمايد كه دستش به خون مسلمين و اموال آنان آلوده نباشد و همچنين زبانش از تجاوز به عرض مسلمانان سالم مانده باشد به اين مهم اقدام كند و موجبات پاكى و تنزه خود را فراهم آورد.
در صدر اسلام، پيش از آنكه رسول اكرم (ص) به مدينه مهاجرت نمايد، بعضى از مشركين و كفار قريش با آيين الهى و پيشواى دين سخت مخالفت مى‏كردند و اظهار عداوت مى‏نمودند. پس از آنكه پيمبر اسلام (ص) به مدينه مهاجرت فرمود و دين الهى رفته رفته قوت گرفت، عده‏اى از معاندين مردند و عده‏اى در جنگها كشته شدند و سپس پسرانشان به اسلام گرايش يافتند و دين حق را پذيرا شدند، گاهى مسلمانان در برخورد با آنان پدرانشان را به بدى ياد مى‏كردند و به عرض آنان با نام بردن اسلافشان اهانت مى‏نمودند. پيشواى اسلام در مواردى اين عمل را منع نمود و اجازه نمى‏داد مسلمانى به علت انحراف پدرش مورد اسائه‏ى ادب قرار گيرد. عكرمه بن ابى‏جهل يكى از افرادى بود كه پس از گذشت مدتى از كشته شدن پدرش در جنگ بدر، قبول اسلام نمود و جريان امرش چنين بود: براى عكرمه سفر دريا پيش آمد. بين راه دچار طوفان گرديد. در همان جا با خداوند بزرگ پيمان بست كه اگر از دريا نجات يافتم نزد رسول اكرم (ص) بروم و ايمان بياورم. خداوند او را نجات داد. حضور پيشواى اسلام شرفياب شد و ايمان آورد. حضرت از جا حركت كرد، با او معانقه نمود و به او خوشامد گفت. مسلمانان در برخورد با وى مى‏گفتند: اين پسر دشمن خدا، ابى ‏جهل است. عكرمه از اين امر به رسول گرامى (ص) شكايت برد و حضرت مسلمانان را از اين عمل منع فرمود. نام پدر را در حضور فرزند بردن و او را به بدى ياد كردن هتك به عرض و آبروى فرزند است، او را تحريك مى‏كند، مهياى دفاع مى‏شود و به گفته‏ى وى پاسخ مى‏گويد، و همين امر مى‏تواند منشاء اختلاف شود، و اگر گسترش يابد وحدت جامعه را بر هم مى‏زند. به همين جهت پيامبر گرامى مردم را از اين عمل ناروا برحذر داشته است.
امام باقر (علیه السلام) فرمود: مركبهاى سوارى را براى مشاهده‏ى پيغمبر اكرم (ص) در خارج شهر مهيا نموده بودند و حضرت براى ديدن آنها مى‏رفت. بين راه از كنار قبر ابى‏احيحه عبور نمود. ابوبكر گفت: خدا لعنت كند صاحب اين قبر را كه مانعى بود در سر راه دين خدا و پيمبر گرامى را تكذيب مى‏نمود. خالد، فرزند صاحب قبر، كه در معيت رسول اكرم (ص) بود گفت: خدا لعنت كند ابى‏قحافه را كه تكريم ميهمان نمى‏نمود و با دشمن نمى‏جنگيد. خدا لعنت كند از اين دو نفر آن را كه مرگش براى عشيره و قومش به پستى و خوارى تلقى گرديد. در اين موقع رسول اكرم (ص) عنان شتر را به گردنش افكند و فرمود: وقتى خواستيد از مشركين نام ببريد، به كلام خود جنبه ‏ى عمومى و همگانى دهيد نه آنكه از شخص معين ياد كنيد و فرزندش را عصبانى و خشمگين نماييد.
👌انشالله به شرط توفیق و حیات این بحث( سه قسمت باقی مانده) در هفته آینده در همین صفحه (برداشت من) ادامه خواهد داشت
با تشکر از همه دوستان مشارکت کننده در بحث امروز (برداشت من)( نویسنده - خواننده و نشر دهنده این کلام نورانی ) اجرتان با صاحب این کتاب با عظمت امام سجاد علیه السلام
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
برنامه ی ❇️ مقایسۀ یاران پیامبر و امیرالمؤمنین 👈 و من كلام له (علیه السلام) يصف أصحاب رسول الله و ذلك يوم صفين حين أمر الناس بالصلح‏: وَ لَقَدْ كُنَّا مَعَ رَسُولِ اللَّهِ (صلی الله علیه وآله) نَقْتُلُ آبَاءَنَا وَ أَبْنَاءَنَا وَ إِخْوَانَنَا وَ أَعْمَامَنَا، مَا يَزِيدُنَا ذَلِكَ إِلَّا إِيمَاناً وَ تَسْلِيماً وَ مُضِيّاً عَلَى‏ اللَّقَمِ وَ صَبْراً عَلَى مَضَضِ الْأَلَمِ وَ جِدّاً فِي جِهَادِ الْعَدُوِّ، وَ لَقَدْ كَانَ الرَّجُلُ مِنَّا وَ الْآخَرُ مِنْ عَدُوِّنَا يَتَصَاوَلَانِ تَصَاوُلَ الْفَحْلَيْنِ يَتَخَالَسَانِ أَنْفُسَهُمَا أَيُّهُمَا يَسْقِي صَاحِبَهُ كَأْسَ الْمَنُونِ فَمَرَّةً لَنَا مِنْ عَدُوِّنَا وَ مَرَّةً لِعَدُوِّنَا مِنَّا، فَلَمَّا رَأَى اللَّهُ صِدْقَنَا أَنْزَلَ بِعَدُوِّنَا الْكَبْتَ وَ أَنْزَلَ عَلَيْنَا النَّصْرَ حَتَّى اسْتَقَرَّ الْإِسْلَامُ مُلْقِياً جِرَانَهُ وَ مُتَبَوِّئاً أَوْطَانَهُ؛ وَ لَعَمْرِي لَوْ كُنَّا نَأْتِي مَا أَتَيْتُمْ مَا قَامَ لِلدِّينِ عَمُودٌ وَ لَا اخْضَرَّ لِلْإِيمَانِ عُودٌ وَ ايْمُ اللَّهِ لَتَحْتَلِبُنَّهَا دَماً وَ لَتُتْبِعُنَّهَا نَدَما. 👈 حضرت علی که درود خدا بر او باد در این خطبه فرمودند: (برخى اين خطبه را به آغاز سال 37 هجرى نسبت به تحرّكات معاويه در بصره، و برخى در يكى از روزهاى جنگ صفّين نسبت مى دهند): ياد مبارزات دوران پيامبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم در صفّين: در ركاب پيامبر خدا صلّى اللّه عليه و آله و سلّم بوديم و با پدران و فرزندان و برادران و عموهاى خود جنگ مى كرديم، كه اين مبارزه برايمان و تسليم ما مى افزود، و ما را در جادّه وسيع حقّ و صبر و برد بارى برابر ناگواريها و جهاد و كوشش برابر دشمن، ثابت قدم مى ساخت. گاهى يك نفر از ما و ديگرى از دشمنان ما، مانند دو پهلوان نبرد مى كردند، و هر كدام مى خواست كار ديگرى را بسازد و جام مرگ را به ديگرى بنوشاند، گاهى ما بر دشمن پيروز مى شديم و زمانى دشمن بر ما غلبه مى كرد. پس آنگاه كه خدا، راستى و اخلاص ما را ديد، خوارى و ذلّت را بر دشمنان ما نازل و پيروزى را به ما عنايت فرمود، تا آنجا كه اسلام استحكام يافته فراگير شد و در سرزمين هاى پهناورى نفوذ كرد. به جانم سوگند اگر ما در مبارزه مثل شما بوديم هرگز پايه اى براى دين استوار نمى ماند، و شاخه اى از درخت ايمان سبز نمى گرديد. به خدا سوگند، شما هم اكنون از سينه شتر خون مى دوشيد و سرانجامى جز پشيمانى نداريد. http://farsi.balaghah.net/محمد-دشتی/ترجمه 👌 شرح این خطبه ی نورانی را (با عناوین زیر) " اینجا " بخوانید: 👇 👈 خطبه در يك نگاه * ما در رکاب رسول خدا مخلصانه مى جنگيديم! *دومين فتنه در «بصره»! *انضباط لشکر، و جهاد مخلصانه *ويژگيهاى مسلمانان نخستين 🖋کانال انس با صحیفه سجادیه 🆔 @sahife2
❇️ قرآن کریم هر روز یک آیه تفسیر نور – استاد محسن قرائتی سوره يُرِيدُ اللَّهُ أَنْ يُخَفِّفَ عَنْكُمْ وَخُلِقَ الإِنْسَنُ ضَعِيفاً خداوند مى خواهد (با آسان كردن قوانین ازدواج، بار تكلیف) شما را سبك كند. و انسان، ضعیف آفریده شده است. در این سه آیه اخیر، گوشه اى از الطاف خداوند در امر پى در پى نقل شده است. خداوند احكام را براى شما بیان مى كند، «لیبیّن لكم» راه نشان مى دهد، «یهدیكم» لطف خود را به شما برمى گرداند، «یتوب علیكم» و بر شما آسان مى گیرد، «یخفّف عنكم» و این همه به خاطر آن كه انسان در برابر طوفان غرایز، ناتوان، و قدرت صبر و خوددارى او اندك است. 👈 با نصب نرم افزار زیر با ما در این دوره ی تفسیر خوانی همراه شوید 👇 https://cafebazaar.ir/app/com.ghadeer.tafsirnour ⏺کانال انس با 🆔 @sahife2
«3» وَ إِذَا انْقَضَتْ أَيَّامُ حَيَاتِنَا وَ تَصَرَّمَتْ مُدَدُ أَعْمَارِنَا وَ اسْتَحْضَرَتْنَا دَعْوَتُكَ الَّتِي لَا بُدَّ مِنْهَا وَ مِنْ إِجَابَتِهَا فَصَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ وَ اجْعَلْ خِتَامَ مَا تُحْصِي عَلَيْنَا كَتَبَةُ أَعْمَالِنَا تَوْبَةً مَقْبُولَةً لَا تُوقِفُنَا بَعْدَهَا عَلَى ذَنْبٍ اجْتَرَحْنَاهُ وَ لَا مَعْصِيَةٍ اقْتَرَفْنَاهَا خداوندا ... و هنگامى كه روزگار زندگيمان سپرى شود، و مقدار مان بگذرد و به پايان برسد و دعوتت به كه چاره از آن و اجابتش نيست، ما را آماده افتادن به كام مردن كند. پس بر محمد و آلش درود فرست، و پايان آنچه در پرونده ما خواهند نوشت، پذيرفته شده قرار بده، توبه ‏اى كه پس از آن ما را بر گناهى كه كسب كرده‏ايم و معصيتى كه مرتكب شده‏ايم، نايستانى. ‏ 🙏 کانال انس با 🆔 @sahife2
4 ❇️ در روايتى آمده است كه پيامبر صلى الله عليه و آله به يكى از مسلمانان فرمود: مى‏خواهى تو را به موضوعى راهنمايى كنم كه با عمل به آن خداوند تو را به بهشت ببرد؛ او گفت: بلى اى رسول خدا صلى الله عليه و آله! پيامبر صلى الله عليه و آله فرمود: از آنچه خداوند به تو داده تو هم به نيازمندان بده. او گفت: اگر خودم نيازمندتر از او باشم چه كنم؟ حضرت فرمود: مظلوم را يارى كن. او گفت: اگر خودم ناتوان‏تر از او باشم چه كنم؟ فرمود: براى نادان كارى انجام بده، يعنى راهنمايى‏اش كن. عرض كرد: اگر خودم از او نادان‏تر بودم چه كنم؟ حضرت فرمود: زبانت را به غير از خير خاموش نگه دار. آيا شاد نمى‏شوى كه يكى از اين خصلت‏ها در تو باشد و به بهشت برده شوى.» اين حكايت نشانگر اين است كه يارى رسانى مؤمن منحصر به كمك مالى تنها نيست؛ بلكه هر گونه حركتى كه سبب نجات شخصى از گرفتارى مالى و كارى و جانى، حتى مشكلات علمى و دينى گردد از شيوه‏هاى ختم به خير و كامروايى است. از سوى ديگر ترس از عاقبت سوء و شومى سرانجامى، دل‏هاى اهل معرفت را جريحه‏دار ساخته و بر آن ناله‏ها از سينه و اشك‏ها از ديدگان برآمده است. گروهى از اهل عرفان از درك آن حالت ناتوان شده‏اند و قدم‏هايشان لرزيده است. بنابراين اهل حق و سعادت، با دعا و ذكر و اشتياق به حق تعالى، طلب حسن عاقبت مى‏كنند و تداوم بر اين حال را تا دم مرگ، خواستارند. مقام محب در نزد حبيب داراى ذوق و شوقى است كه تنها با حب و علاقه درك مى‏شود. همان طور كه براى ذكر مراتبى است براى ذاكر هم به حسب جايگاه او درجاتى است كه در سلوك به معرفت حق و نيك عاقبتى برقرار گرديده است. پس ذكر براى انسان وسيله‏اى است براى دلدادگى به محبوب تا در حب ذات حق فانى گردد. سُئِلَ سَهْلٌ : مَا الذِّكر؟ قالَ: الطَّاعَةُ. قُلْتُ: مَا الطَّاعَةُ؟ قالَ: الإِخْلاصُ. قُلْتُ: مَا الإِخْلاص؟ قالَ: المُشاهَدَةُ. قُلْتُ: وَ مَا المُشاهَدَةُ؟ قالَ: الْعُبُودِيَّةُ. قُلْتُ: مَا العُبُودِيَّةُ؟ قالَ: الرِّضا. قُلْتُ: مَا الرِّضا؟ قالَ: الإِفْتِقارُ. قُلْتُ: مَا الإِفْتِقارُ؟ قالَ: التَّضَرُّعُ و الإِلْتِجاءُ، سَلَّمَ ثُمَّ سَلَّمَ إِلَى المَمَاتِ. از سهل پرسيده شد: ذكر چيست؟ گفت: فرمانبرى، گفتم: فرمانبرى چيست؟ گفت: خالص گردانيدن، گفتم: خالص چيست؟ گفت: ديدن، گفتم: ديدن چيست؟ گفت: بندگى، گفتم: بندگى چيست؟ گفت: خشنودى، گفتم: خشنودى چيست؟ گفت: نيازمندى، گفتم: نيازمندى چيست؟ گفت: زارى و پناهندگى و تسليم سپس تسليم، تا مرگ. 👈 ادامه دارد ... ✍️ تفسير و شرح صحيفه سجاديه ، ج‏6، ص: 347 👌 ◀️کانال انس با 🆔 @sahife2