20.54M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
دوستان بزرگوار این کلیپ رو تایم مقرر ارسال شده بود من جا انداختم
اگر مناسب دیدید این کلیپو رای بدید لطفا 🙏🙏🌸🌸
6⃣5⃣
🌸•°•🌸•°•🌸•°•🌸•°•🌸•°•🌸
🌸•°•🌸•°•🌸•°•🌸•°•🌸
🌸•°•🌸•°•🌸•°•🌸
🌸•°•🌸•°•🌸
🌸•°•🌸
🌸
✨﷽✨
#ࢪَنْجِ_عشـــق♥
بہ قلم ✍ : #میم_فࢪاهانے
#قسمت481
من تو وجود هر دوتون عشقو میدیدم که سعی کردم تا اونجا که در توانمه کمکتون کنم ، ان شاءلله که به مدد اهل بیت این عشق پایدار باشه براتون
- امیرحسین: ممنونم حاج آقا ، اگر اعتماد شما نبود من حالا حالاها باید میدوییدم برای به دست آوردن مریم
نمیدونم چطور تشکر کنم
- همین که ببینم خوب زندگی میکنید برای من بهترین تشکره پسرم
امیر حسین بغلش کردو بعد از روبوسی نزدیک گوشش حرفی زد که نشنیدم ولی بابابزرگ با لبخندی گفت : ان شاءلله پسرم ان شاءلله
- عمو محمد : ما زودتر میریم خونه تا شما بیایید ، فقط امیرحسین جان شما هم زود راه بیفتید دیر وقته
- امیرحسین : بله حتما ، شما تشریف ببرید ما هم تا یک ربع دیگه راه میفتیم
بابابزرگ اینا رفتند ، چون رسم ما این بود که بعد از مراسم ، عروس برای خداحافظی به منزل پدری میره
منم که منزل پدریم خونه ی بابابزرگ بود
-امیرعلی: خاله
- جانم ؟
- عمو حامد میگه ، اگه بمونیم اینجا فردا میبرتمون رودخونه و اسب سواری
- نه خاله جون فردا پرواز داریم باید بریم مشهد پیش خاله بیتا اینا
- رضوان : تا ساعت سه میاریمشون مریم جان
- ممنونم رضوان جون ، ولی تا آماده بشنو ، ی دوش بگیرن دیر میشه
- همین جا دوش میگیرند ، ترگل ورگل تحویلتون میدیم
- آخه لباس ...
- به امیرحسین گفتم ، براشون لباس آورده
ابروهام پرید بالا
ما این همه تو ماشین حرف زده بودیم حتی ی اشاره ی کوچیک هم نکرده بود !!!
- امیرعلی: خاله من دلم میخواد برم پیست اسب سواری ، بزار دیگه
- باشه ، فقط شب بهونه نگیری همه شونو زا به راه کنی
- راضیه : نترس مریم جون ، اونقدر امشب ، شیطونی کردند که تا صبح ی کله میخوابند
- دستتون درد نکنه لطف میکنید
واقعا امشب همگی زحمت کشیدید ان شاءلله موقعیتی پیش بیاد که زحمتاتونو جبران کنیم
رضوان لبخندی زدو بغلم کرد
- ما هر چقدرم که کار کنیم جبران زحمتایی که امیرحسین برامون کشیده نمیشه
فقط ازت میخوام که هواشو داشته باشی ، خیلی سختی کشیده مخصوصا این چند وقت ...
و با بغضی ته گلوش ادامه داد : بهش آرامش بده مریم جان
- میثم : این قسمت حیاط فیلم هندیه ؟؟؟
از بغل همدیگه دراومدیم و گفتم :
حتما رضوان جون تموم سعیمو میکنم عزیزم
و رو کردم به آقا میثم
- آقا میثم آتیش بازی عالی بود ، ممنونم که خاطره ی به این قشنگی برامون ساختید ، حرف نداشت
- میثم : خدا رو شکر که پسندیدید زنداداش ، همش فکر میکردم نکنه مثل امیرحسین بد عنق و گند اخلاق باشید ولی دیدم نه ، پایه ی خوبی هستید
- راضیه: میثم این چه حرفیه که میزنی
- خندیدمو جواب دادم : ولی من از امیرحسین این اخلاق گندی که میگیدو ندیدم
- خب اون که آره ، وقتی پیش شماست رو نمیکنه ، اخلاقای گندشو جمع میکنه برای موقعیکه منه فلک زده رو دید تا سرم خالی کنه
-امیرحسین : این به خاطر اینه که با کاراتو حرفات رو اعصابم رژه میری میثم جان
- عه داداش ، برای چی هر وقت من با مریم خانوم حرف میزنم ، مثلِ .... چیز میپرید وسط مذاکراتمون
- اون چیز که خودتی برادر
منم برای این میام که مریم به رفتارای نمونت آشنایی نداره ، ی وقت به دل میگیره
🌸اَلّلهُمـّ؏َجِّللِوَلیِّڪَالفَرَجَواَقِمنابِخِدمَـتِه🌸
┄•●❥ @salambaraleyasin1401
🔴هرگونہ کپے حࢪام و پیگࢪد الهی و قانونی داردونویسنده به هیچ وجه راضی نیست🔴
ارتباط با ما
https://eitaa.com/hoseiny110
♥
ꪶⅈ𝕜ꫀ
. 🌱هیچ چیز قشنگ تر از این نیس
یکیو داشته باشی که هر روز به او
بگویی با تو حال تمام روز هایم عشق است💍♥️✨
ی دونه ازین میثما تو هر خانواده ای لازمه مگه نه ؟
عزیزان در این لینک منتظر نظرات و پیشنهادات ارزشمند شما در مورد رنج عشق هستیم .🌱
https://harfeto.timefriend.net/16754453658294
سلام و عرض ادب خدمت دوستان عزیز و همراه خودم
اول جا داره که از همگی تشکر کنم به خاطر مشارکت بینظیرتون🌺🌺
و عذر خواهی میکنم از عزیزانیکه نتونستم جوابشونو بدم ، حجم پیامها واقعا بالا بود ، امیدوارم که از بنده به دل نگرفته باشید
بریم سر اعلام نتایج مسابقه
نفر اول 👈 با اختلاف بالایی نسبت به بقیه کلیپ شماری8⃣2⃣ بودند
تبریک عرض میکنم ، زحمت کشیدی دوست خوب و مهربونم
" اومدی تا بره فصل دیوونگی "
"شدی آرامش کل این زندگی "
" با تو هر ثانیه عاشقانه ست برام "
" آرزوهامو از کی به جز تو بخوام "😍😍
عالی بود👌 💯
متن شعرخیلی زیبا بود ، و اینکه انتهای هر مصرع نام مریم یا امیرحسین بود ابتکار دوست داشتنیی بود ، پوشش و عدم چهره ی واضح از خانوم توش رعایت شده بود ، ممنونم از محبت شما
❤️❤️🙏🙏
نفردوم 👈 شماره ی 8⃣1⃣
کارت عروسی شما واقعا عالی بود ، مخصوصا آدرسش 😂😂
کلی لذت بردم ممنونم دوست عزیز ❤️❤️
نفر سوم 👈 شماره ی 5⃣6⃣
سپاسگزارم از مشارکت شما لطف کردید دوست خوبم ، اون دو تا قلب اول کلیپ خیلی زیبا بود و با آهنگ هارمونیِ جالبی داشت
❤️❤️
نفر چهارم 👈 شماره ی 0⃣4⃣
چقدر ماشین عروسشون زیبا بود ، چقدر خوبه که جوونایی به این معتقدی داریم 😍😍
ولی بهتر این بود که در کلیپتون متن یا پیام تبریک براشون قرار میدادید، خیلیا رو به همین خاطر شرکت ندادیم در مسابقه ، ولی چون آراء زیادی داشتید به عنوان نفرات برتر گذاشتمتون ، ممنونم از مشارکتتون ❤️❤️
نفر پنجم 👈 شماره ی 1⃣4⃣
لذت بردم از کلیپ قشنگتون ، ممنونم از اینکه وقت گذاشتید و مشارکت کردید ❤️❤️
گفته بودم فقط به یک نفر جایزه تعلق میگیره ولی نفر دوم که کارت عروسی بود هم عالی بودند
بنابراین لطفا نفر اول و نفر دوم به من پیام و شماره حساب بدید چون حجم پیامها بالا بوده گمتون کردم
در نهایت از تمامی عزیزان تشکر میکنم که قابل دونستید و مشارکت کردید
🙏🙏🌸🌸
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
بازآمد بوی ماه مدرسه🌸
پاییز مبارک🍁🍂😍
فقط اونی که کیفشو یه وری انداخته😂
مارو به دوستانتون معرفی کنید 👇
╲\╭┓
╭ 👩💼↝𝐉𝐨𝐢𝐧 @ide_khalesooske
┗╯\╲
🌸•°•🌸•°•🌸•°•🌸•°•🌸•°•🌸
🌸•°•🌸•°•🌸•°•🌸•°•🌸
🌸•°•🌸•°•🌸•°•🌸
🌸•°•🌸•°•🌸
🌸•°•🌸
🌸
✨﷽✨
#ࢪَنْجِ_عشـــق♥
بہ قلم ✍ : #میم_فࢪاهانے
#قسمت482
- میثم : زن داداش ، من تا حالا حرفی زدم که از من به دل گرفته باشی ؟
- نه ، اتفاقا هر وقت تو جمع بودید کلی خوش گذشته و از دستتون خندیدیم
- ایولللل همینه ، کارتون درسته زن داداش ، ان شاءلله این حرفتون ی تو دهنی باشه برای اونا که چشم ندارن منو ببینند
- امیرحسین : من چشم ندارم تو رو ببینم بچه پررو ؟!
- عه داداش من غلط کنم شما رو بگم ، مگه شما چشم نداری منو ببینی ؟؟؟
- حامد : میثم بیا برو جون جدت تا این آخر شبیه کار ندادی دستمون
- میبینی زن داداش هیششششش کی قدر منو نمیدونه ، آتیش بازیی راه انداختم که همه انگشت به دهن موندن بعد میان چرت و پرت بارم میکنند
- امیرحسین : جلوی زبونتو بگیری کسی چرت و پرت بارت نمیکنه و بعد بغلش کردو ازش تشکر کردو با هم روبوسی کردند
- میثم : قربونت برم داداش ، پس گردنی خوردتیم
همگی با این حرفش زدیم زیر خنده
- راضیه: میثم هیچی دیگه خوردنی نداشتی ؟؟!!
- نه والا ، ازین داداشمون به ما بیشتر پس گردنی رسیده تا این رفتارای با کلاس و چیتان میتان
میدونید برام غریب بود
داداش من به همون پس گردنیات راضی ترم ، انگار اون موقع بیشتر خودِ برجِ زهرمارتی
امیرحسین در حالیکه سعی میکرد خندشو کنترل کنه جواب داد : تو آدم نمیشی میثم ، ببین من میخوام باهات درست رفتار کنم خودت نمیزاری
- میثم : فدات داداش کلا همه جوره خریدارتیم
فقط ی کاری برام میکنی ؟
- چکار کنم ؟
و همینطور که آروم عقب عقب میرفت گفت : اینکه هر وقت دو کَلوم با خانومت حرف میزنیم قاشق نشسته بازی در نیاری
- نه مثل اینکه پس گردنی واجبی
و همینکه امیرحسین رفت به سمتش فرارو بر قرار ترجیح داد و صدای خنده ی همگیمون به هوا بلند شد
- امیرحسین : حامد جان ممنونتم
خیلی زحمتت دادیم ، همیشه از برادر بهم نزدیکتر بودی و هستی
جبران کنم برات
- حامد : یادته برای عروسیِ ما چقدر بدو بدو کردی ؟یادته دانشجو بودیم و اغلب وقتا دستو بالم خالی بود تا کم میاوردم حسابی ساپورتم میکردی ؟ یادت رفته...
- امیرحسین : بسه دیگه برادر من ، اگر کاری از دستم براومده برای برادرو خواهرم کردم نه برای اینکه ی روز بیای تو جمع اعلام کنی
- حامد : منم برای برادرم کردم ، ان شاءلله خوشبختی تونو ببینیم
- ممنون با دعای شما ان شاءلله
و بعد از همه خداحافظی کردیمو راه افتادیم به سمت خونه ی بابابزرگ
رضوان و بچه ها و راضیه اینا موندند ویلا و بقیه همراهیمون کردند تا خونه ی بابا بزرگ
نزدیکای خونه ی بابا بزرگ امیرحسین ایستاد و از همه خواهش کرد که وقتی رسیدیم به هیچ وجه بوقو جیغ و کل و خلاصه هر چی که برای مردم مزاحمت ایجاد کنه نباشه و مجدد راه افتادیم .
وقتی رسیدیم دیدم جلوی در حیاطو چراغونی کرده بودند و عمو اینا جلوی در ایستاده بودند ، همینکه از ماشین پیاده شدیم زن عمو و خالم و دیگه نمیدونم کیا بودند که کل کشیدند
به هم دیگه نگاه کردیم ، ابروهاش پریده بود بالا و پیشونیش چین افتاده بود روش نشد چیزی بهشون بگه ولی بهم گفت مریم جان مردم خوابند ، سریع بریم تو
🌸اَلّلهُمـّ؏َجِّللِوَلیِّڪَالفَرَجَواَقِمنابِخِدمَـتِه🌸
┄•●❥ @salambaraleyasin1401
🔴هرگونہ کپے حࢪام و پیگࢪد الهی و قانونی داردونویسنده به هیچ وجه راضی نیست🔴
ارتباط با ما
https://eitaa.com/hoseiny110
.
بنده خدا امیرحسین میخواست مزاحم کسی نباشند 😂😂
عزیزان در این لینک منتظر نظرات و پیشنهادات ارزشمند شما در مورد رنج عشق هستیم .🌱
https://harfeto.timefriend.net/16754453658294
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 اینجا خانۀ پدری امام زمان(عج) است
🌷تعجیل در #فرج و سلامتی #امام_زمان (عج) صلوات...
. ࿐჻❥⸙💚⸙❥჻࿐
↝𝐉𝐨𝐢𝐧 @salambaraleyasin1401
رفیق، از اول مهر سر کلاس که نشستی یه یا صاحب الزمان بگو وبا تمام وجودت حواست رو به درس بده!
یه بچه شیعه!
از شروع شدن درس و مدرسه و... خسته نمیشه!!
چون میدونه تازه کارش شروع شده؛ درس خوندنت یه نوع جهاده؛
[مُجاهِدِ فى سبيل الله]
زرنگ اونیه که وقتی میخواد درس بخونه بگه به نیت رضای خدا درس میخونم به نیت اینکه [طَلَبُ العِلمِ فَرِيضَه]
واجبه دینیه طلب کردن علم و یادگیری و علم آموزی به نیت این میخونم برای اینکه در آینده توی جامعه مهدوی یه حرفه ای داشته باشم و تأثیرگذار باشم!
اینجوری هم اون درس خوندنه ثوابه هم دعای امام زمان پشت سرته...
امام زمان یار تنبل نمیخواد که رفیق یار بی هدف نمیخواد
امام زمان (عج)اونایی رو انتخاب میکنن که به حرفه ای داشته باشه، ایمانش رو قوی کرده باشه تلاش کرده باشه که اهل تقوا بوده باشه اونی که ی گوشه نشسته درس نمیخونه و با تقلب همه درسا رو میبره جلو که بدرد نمیخوره .
تو باید کسی بشی که امام زمانت روت حساب باز کنه پس قدم اول اینکه نیتت رو تنظیم کنی بر اساس اون چیزایی که
بالاتر ذکر شد؟ اگه اینکارو کردی هم
دیگه تو هروقت درسی رو یادش نگرفتی امام زمان کمکت میکنه
یاد بگیری
راستی بیا امسال یه قولی به امام زمان (عج) بده هر درسی رو که یاد گرفتی به اونی که یاد نگرفته کمک کنی
قشنگه نه ؟
اونم به عشق آقا ابا صالح المهدى (عج)
. 🐣🍬🍭🌟🍭🍬🐣
╲\╭┓
╭ 👼↝𝐉𝐨𝐢𝐧 @joojetopoli
┗╯\╲
www.aeenzendegi.ir-mahdioon-jalaseh3.mp3
20.69M
🟣خانواده موفق
💠قسمت چهارم
#استاد_عزیزی
. ࿐჻❥⸙💚⸙❥჻࿐
↝𝐉𝐨𝐢𝐧 @salambaraleyasin1401
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
😍 امام زمان(عج) خریدتت؛
نفهمیدی‼️
🎙استاد رائفی پور
اللهمعجللولیڪالفرج🌱
#امام_زمان
. ࿐჻❥⸙💚⸙❥჻࿐
↝𝐉𝐨𝐢𝐧 @salambaraleyasin1401
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎬 #کلیپ «مهمترین روز تاریخ»
👤 توصیه و تاکید مهم استاد #رائفی_پور درباره مراسم #عید_بیعت با امام زمان...
🔸 روز نهمربیع حتی از غدیر هم مهمتره...
این روز رو برای خانوادتون متفاوت کنید...
📆 وعده ما ۳ مهرماه (نهم ربیعالاول) در سراسر کشور
. ࿐჻❥⸙💚⸙❥჻࿐
↝𝐉𝐨𝐢𝐧 @salambaraleyasin1401
السَّلامُ عَلَيْكَ يَا نُورَ اللّٰهِ فِي ظُلُماتِ الْأَرْضِ
سالروز آغاز امامت حضرت ولی عصر ارواحنا فداه بر منتظران ظهورش مبارک باد.
صبحتون بخیر 🍃❤️
. ࿐჻❥⸙💚⸙❥჻࿐
↝𝐉𝐨𝐢𝐧 @salambaraleyasin1401
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
انتظار فرج ینی همه ی سختیها قابل برداشته شدن و بر طرف شدنه نه اینکه بشینی انتظار بکشی...
💔🍃
. ࿐჻❥⸙💚⸙❥჻࿐
↝𝐉𝐨𝐢𝐧 @salambaraleyasin1401
🌸•°•🌸•°•🌸•°•🌸•°•🌸•°•🌸
🌸•°•🌸•°•🌸•°•🌸•°•🌸
🌸•°•🌸•°•🌸•°•🌸
🌸•°•🌸•°•🌸
🌸•°•🌸
🌸
✨﷽✨
#ࢪَنْجِ_عشـــق♥
بہ قلم ✍ : #میم_فࢪاهانے
#قسمت483
خیلی خنده دار بود ی طرف خانواده ی امیرحسین بودند که همه تو سکوت نگاه میکردند ، ی طرف خانواده ی من که کِل و سوت و دستو ...
و البته خانواده ی اونا هم با سوتای آقا میثم راه افتادند
- دستمو کشیدو گفت : مریم جان نمیشه حریف اینا شد مردم خوابند ، سریع بریم تو
با ورودمون اولین کسی رو که دیدم علی بود که ایستاده بود وسط پذیرایی و با محبت نگام میکرد
دسته گلم از دستم افتاد و ایستادمو بدون پلک بر هم زدنی فقط نگاش کردم
- علی : عِهههه ... من دلمو صابون زده بودم آبجی جغلمو تو لباس عروس ببینم ، پس چرا شبیه عروسا نیستی ؟؟!!
وقتی دید خشکم زده اومد جلوتر
- ی سلام خشک و خالی که دیگه حق دارم بشنوم نه ؟
میدونی چقدر چشم به راهتون بودم ، میدونی تموم وقت عروسی مدام میومدم پشت پرده که ببینم اومدید یانه
چونم لرزیدو اشکی از گوشه چشمم چکید
- واقعا دستتون درد نکنه آفرین ... سنگ تموم گذاشتید ... معرفتتون برای ی دونه خواهرتون تا همين قدر بود ؟؟؟
کاملا شیر فهم شدم که تا چه حد میتونم رو هر دوتون حساب کنم
- امیرحسین : مریم جان زشته ، بعضی از مهمونا اومدن تو ...
لبامو بهم فشار دادمو به امیرحسین نگاه کردم
نفسمو با فشار دادم بیرون و ادامه دادم : مگه نیومدیم برای تشکر و خداحافظی ؟ دارم ازین همه معرفت برادرای عزیزم تشکر میکنم دیگه
اومد سمتمو دستاشو دورم حلقه کرد
مشتی آروم رو سینش زدمو گفتم : حق نداشتی نیای علی ، حق نداشتی ...
عمو احمد اومد جلو و آروم کنار گوشمون گفت : زشته بچه ها جلوی مهمونا ، الان جاش نیست تمومش کن مریم جان
تمومش کنم ؟؟؟
ولی برای من تازه شروعِ اشکام بود
ازم جدا شدو همونطور که گریه میکردم دستمو کشیدو برد تو اتاق و درو بست
- قربون شکل ماه آبجیِ یکی ی دونم بشم من ، به خدا وحید حالش خیلی بد بود داشتیم میومدیم که زنش تماس گرفت باهام
وقتی رفتم خونشون ، دیدم شیشه های کل پذیرایی رو آورده پایین ، آخه من چطور ولش میکردم میومدم عروسیت ؟
تو تنها نبودی مریم همه پیشت بودند اما وحید خیلی تنها بود ، زنو بچش چه گناهی کردن آخه ، هیچ کس نبود آرومش کنه بنده خدا فریده هم نمیخواسته برادراش متوجه بشن زنگ زده بود به من
با بدبختی آرومش کردیمو ی آرامبخش بهش خوروندیمو خوابش که برد زدم بیرون
مات زده نگاش کردم
- ی ...ینی ... حال وحید بده ؟؟!!
باید منو ببری پیشش
رفتم طرف درو دستمو گذاشتم رو دستگیره تا درو باز کنم که اجازه نداد
- ای بابا ... مریمممم
حالش بد نبود فقط خیلی عصبانی بود اونم دیگه آروم شد ، کجا بری آخه خواهر من ؟ حالشو بدتر میکنی اینطوری
در اتاق با ضربه ای به صدا در اومد و علی درو باز کرد
- بابابزرگ : الان وقت حرفای خصوصیه ؟ مردم منتظرند بابا جان
- علی : به خدا حالش خوبه ، اگه خوب نبود که الان منو هما اینجا نبودیم که
عمو محمدم اومد تو و گفت : خوبیت نداره مردم منتظرند ، میدونم که برات سخته عمو جون ولی هر حرفی دارید بزارید برای فردا
🌸اَلّلهُمـّ؏َجِّللِوَلیِّڪَالفَرَجَواَقِمنابِخِدمَـتِه🌸
┄•●❥ @salambaraleyasin1401
🔴هرگونہ کپے حࢪام و پیگࢪد الهی و قانونی داردونویسنده به هیچ وجه راضی نیست🔴
ارتباط با ما
https://eitaa.com/hoseiny110
.
طفلک امیرحسین ...
اون سه نقطه رو خودتون ادامه بدید دیگه
😅😂
عزیزان در این لینک منتظر نظرات و پیشنهادات ارزشمند شما در مورد رنج عشق هستیم .🌱
https://harfeto.timefriend.net/16754453658294
26.06M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
بیعت میکنم همین ساعت همین لحظه 🤝♥️ .
#امامت_امام_زمان👑
#امام_زمان🌱
«🍃یا صاحب الزمان ادرکنی 🍃»
از من چی میخوای ؟.mp3
7.91M
#تلنگری
※ ویژه #عید_بیعت ۴
#آیتالله_ناصری | #استاد_شجاعی
※ دقیقاً نقش هرکدام از ما در ظهور حضرت مهدی علیهالسلام، کاملاً مشخصه!
✘ امـــــا چرا بعضیها نقششون رو میفهمن و پیداش میکنن،
و بعضیا اونقدر نمیفهمند تا میمیرند؟
. ࿐჻❥⸙💚⸙❥჻࿐
↝𝐉𝐨𝐢𝐧 @salambaraleyasin1401
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
یکم تامل کن واسه چی برای ظهور حضرت دعا میکنی؟؟؟
استاد عالی
. ࿐჻❥⸙💚⸙❥჻࿐
↝𝐉𝐨𝐢𝐧 @salambaraleyasin1401