eitaa logo
سلام بر آل یاسین
22.6هزار دنبال‌کننده
821 عکس
1.2هزار ویدیو
5 فایل
🌾﴿خدایا مرا خرج کارۍ کن که بخاطرش مرا آفریدۍ﴾🌾 رمان آنلاین💫«رنج عشق»💫 هر رۅز دو پاࢪت تقدیم نگاھ مھربونتون میکنیم جمعه ها و روزهاۍ تعطیل پارت نداریم🤗 کانال دوم : @hanakhanum
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
اونقدر بهش غذا نداند خودش دست به کار شده 😂😂😂 ازین جوجوها قسمت مامان گلیامون 😉 . 🐣🍬🍭🌟🍭🍬🐣 ╲\╭┓ ╭ 👼↝𝐉𝐨𝐢𝐧 @joojetopoli ┗╯\╲
مسئولیتِ قانونی شُما تربیت نسل‌ها با درس هایی از کربلاست :)
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
| یهو محبتش کم شد / سرد شد / یهو ولم کرد! 💥 دارم دیوانه میشم! . ࿐჻❥⸙💚⸙❥჻࿐ ↝𝐉𝐨𝐢𝐧 @salambaraleyasin1401
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
استاد عزیزی 🔸به کمتر از سه تا بچه فکر هم نکن 🔹فرزند بیشتر خرج کمتر میشه چطور ممکنه 🔸اگر جایی باشی که خدا توش نقش داره حتما خودش هم جبران می کنه فرزند آوری، سقط جنین . ࿐჻❥⸙💚⸙❥჻࿐ ↝𝐉𝐨𝐢𝐧 @salambaraleyasin1401
36.54M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
| بسیاری از مشکلات روحی ما با اصلاح تغذیه درمان میشن! 🎤 منبع: جلسه ۷۸ کارگاه راه های مبارزه با غم آپارات . ࿐჻❥⸙💚⸙❥჻࿐ ↝𝐉𝐨𝐢𝐧 @salambaraleyasin1401
حرف خاص1.mp3
16.27M
| ✘ بسیاری از مشکلات روحی ما   با اصلاح تغذیه درمان میشن! منبع: جلسه ۷۸ کارگاه راه های مبارزه با غم . ࿐჻❥⸙💚⸙❥჻࿐ ↝𝐉𝐨𝐢𝐧 @salambaraleyasin1401
🌸‌•°•🌸•°•🌸•°•🌸•°•🌸•°•🌸 🌸•°•🌸•°•🌸•°•🌸‌•°•🌸 🌸•°•🌸•°•🌸•°•🌸 🌸•°•🌸•°•🌸 🌸•°•🌸 🌸 ✨﷽✨ ♥ بہ قلم ✍ : # مریم - من واقعا الان جنازم - دور از جونت ، تنبل بانو امروزو خودم میرم ولی از فردا تشریف مبارکو میارید - حالا تا فردا - دیگه صدایی ازش نشنیدمو رفت و منم چند دقیقه بعدش خوابم رفت متوجه نشدم چقدر گذشت که با نشستن دستی روی پتو چشممو از ترس باز کردم - خفه نشده باشی اون زیر ، ببینمت صدای تپش قلبمو میشنیدم عادت نداشتم که یکی ی دفعه بالای سرم بیاد ، مگه وقتایی که علی اذیتم میکرد پتوی چنگ زدمو از روی سرم کشید - به به ، شاه ملک خاتونِ خفته !!! براتون صبحانه ای بی نظیر برپا کرده‌ایم ، افتخار همراهی به این حقیر میدهید ؟ نگاه به ساعت پشت سرش که کردم ، انگار که برق منو گرفت یک ساعت و نیم از رفتنش گذشته بود !!! ی دفعه پتو رو کنار زدمو بلند شدم - واییییی امیرحسین خیلی دیر شده ، بچه ها باید برن ، بدو بریم سراغشون - فکر قلب منو هم بکن مریم بانو ، این چه طرز بلند شدنه ؟ - دیر شده ، دیر شده باید بچه ها رو بیدار کنیم - دیر چی شده ۴۰ دقیقه وقت داریم - همین دیگه ، سه تا بچه هستند هر کدوم ی ادا اصولی برای بیدار شدنو آماده شدنو صبحونه خوردن در بیارن خودش دو ساعت طول میکشه و اومدم برم بیرون که دستم کشیده شد برگشتمو سوالی نگاش کردم - احتمالا با این دکورِ دلبر که نمیخوای بری بیرون ؟ عقب گرد کردمو خودمو تو آیینه دیدم چشمام گرد شد موهای ژولیده و افتضاح ، و لباسِ ... دست گذاشتم روی صورتمو گفتم : وایییییی نه ... آبروم رفت برو بیرون امیرحسین خندیدو تو بغلش کشیدم - برای چی برم بیرون ، من همه جوره خریدارتم خانوم خانومای دل من الان خودم موهاتو شونه میکنم ، گل سر خوشگل میزنم برات ، گیس گلابتون میفرستمت بیرون خندم گرفت -آخه این اصطلاحاتو از کجا یاد گرفتی ؟ برسو از کشو برداشتو کشید به موهام - از قصه های مادرم ، اونقدر قصه هاش قشنگ بودو قشنگ تعریف می‌کرد که حتی بزرگم شدم گاهی وقتا ازش میخواستم برام بگه خدا رحمتشون کنه - ممنون با دقت خاصی انگار که داره چه کار مهمی انجام میده موهامو شونه میزد چند بار خواستم بهش بگم دیر شده که دیدم اونقدر با آرامشو لذت شونه میکرد که واقعا دلم نیومد حرفی بزنم بالاخره یک گیره مویی که نمیدونم کِی خریده بودو از کشو در آوردو به یک طرف موهام وصل کرد ی گل خیلی قشنگ و ناز بود ، سرمو یِوَر کردمو کلی ذوق کردم با این سلیقه ی بی نظیرش - تموم شد آبرویی هم نرفت ، فقط این دل بی جنبه ی ما رفته که اونم به وقتش برش میگردونی لبخندی زدمو گفتم : اممممم .... تا بری ... بچه ها رو بیدار کنی ... منم اومدم متوجه شد که از سر خجالت حرفو عوض کردم گوشه ی لبش بالا رفت و بعد از اینکه تو آیینه چند لحظه‌ای بهم خیره موند گفت : - فکر کنم پیر بشیمو این خجالتت دست از سرمون برنداره 🌸اَلّلهُمـّ؏َجِّل‌لِوَلیِّڪَ‌الفَرَج‌َ‌واَقِمنابِخِدمَـتِه🌸 ┄•●❥ @salambaraleyasin1401 🔴هرگونہ کپے حࢪام و پیگࢪد الهی و قانونی داردونویسنده به هیچ وجه راضی نیست🔴 ارتباط با ما https://eitaa.com/hoseiny110
. تو که باشی هر روز را نه ... هر ثانیه را است 💕 دوست عزیزم مهرانه بانو تولدت مبارک 🎂💖🎂 این پارت تقدیم شما که با پیام‌های قشنگت همیشه به یادم بودی عزیزان در این لینک منتظر نظرات و پیشنهادات ارزشمند شما در مورد رنج عشق هستیم .🌱 https://harfeto.timefriend.net/16754453658294
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌹قشنگی داستان شهید محمد ابراهیم همت(ماه) رو به روایت حاج قاسم و در این نقاشی شنی ببینید. . ࿐჻❥⸙💚⸙❥჻࿐ ↝𝐉𝐨𝐢𝐧 @salambaraleyasin1401
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💠مشکلات و‌ درسی 🔮قسمت دوم ✅دکتر سعید عزیزی . ࿐჻❥⸙💚⸙❥჻࿐ ↝𝐉𝐨𝐢𝐧 @salambaraleyasin1401
43.57M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💠مشکلات و‌ درسی 🔮قسمت سوم ✅دکتر سعید عزیزی . ࿐჻❥⸙💚⸙❥჻࿐ ↝𝐉𝐨𝐢𝐧 @salambaraleyasin1401
🌸‌•°•🌸•°•🌸•°•🌸•°•🌸•°•🌸 🌸•°•🌸•°•🌸•°•🌸‌•°•🌸 🌸•°•🌸•°•🌸•°•🌸 🌸•°•🌸•°•🌸 🌸•°•🌸 🌸 ✨﷽✨ ♥ بہ قلم ✍ : و بعد از مکث کوتاهی تو آیینه چشمکی بهم زدو رفت بیرون با رفتنش مجدد به گل سر زیبای کنار موهام نگاه کردم اونقدر با حرفش حواسم پرت شد که یادم رفت به خاطر این سلیقه ی قشنگش تشکر کنم لباسامو عوض کردمو موهامو به صورت شل بافتم و روی شونه ی راستم انداختم و رفتم بیرون پسرا بیدار شده بودند اما زینب بغل امیرحسین بود ، سرشو روی شونش گذاشته بودو در همون حال داشت برای بچه ها چایی می‌ریخت - شما بشین ، من می‌ریزم چایی رو - زحمتت میشه - نه چه زحمتی ، میبینم که حلیم گرفتید آقای دکتر - زینبو گذاشت رو صندلی کناریشو و جواب داد : بله به مناسبت اولین صبحونه ی مشترکمونه که دسته جمعی تو خونمون میخوریم - به به چقدر اولینامون خوشمزه ست نه بچه ها ؟ - امیر محمد : یعنی خاله دیگه همیشه ی همیشه پیشمون میمونید؟ - اگه خدا بخواد بله از تو کابینت ‌ظرفهایی که برای تغذیه ی بچه‌ها گرفته بودمو درآوردم و گذاشتم روی ناهارخوری چند تا هم میوه آوردم و شروع کردم به پوست کندنو خرد کردنشون - امیرحسین: مریم جان احتیاج نیست این همه زحمت بکشی ، تغذیه بیسکویت و دو تا میوه کافیه دیگه نمیخواد براشون تو ظرف خورد کنی - نه تو مدرسه دستاشون کثیف میشه با همون دستا میوه می‌خورنو مریض میشن ، اینجوری بهتره بچه‌ها امیرعلی نون پنیر گردو دوست داره ، شما چی دوست دارید که براتون لقمه بگیرم امیرمحمد با تعجب نگام کرد - نمیگید ؟ زینبم : من مربای خالی دوست دارم ، توت فرنگی باشه لطفا امیرحسین خندیدو بلند شد و از تو یخچال مربارو آورد - راستش من براشون ازین کارا نمیکردم مریم جان - ولی من ازین به بعد براشون لقمه میزارم ، آقا امیرمحمد شما چی دوست دارید ؟ - منم کره مربا دوست دارم ، همه ی مربا ها رو دوست دارم - امیرحسین: فقط مربای آلبالو رو خیلی بیشتر دوست داره - هومممم ... چشم الان برای هر سه تون لقمه هایی درست کنم که کیف کنید صدای زنگ خونه بلند شد ، به امیرحسین سوالی نگاه کردم که گفت : خاله شکوهه و رفت تا درو براش باز کنه ، بلند شدمو رفتم تو پذیرایی که خاله شکوه وارد شد بعد از سلام و احوالپرسی بغلم کردو گفت : - خدا رو هزار مرتبه شکر ، نمیدونی چقدر خوشحالم که بالاخره عروس این خونه شدی مریم جان ، ان شاءلله خوشبخت شید - ممنونم ، شما لطف دارید با دعای شما ان شاءلله بعد ازینکه صورت بچه ها رو بوسید نگاهش افتاد به امیرعلی که سریع پشتم قایم شد - به به آقا امیرعلی خیلی دلم میخواست ببینمت خاله جان - من : امیرعلی جان سلام نمیکنی ؟ امیرعلی بدون اینکه از جاش تکون بخوره سلام کرد 🌸اَلّلهُمـّ؏َجِّل‌لِوَلیِّڪَ‌الفَرَج‌َ‌واَقِمنابِخِدمَـتِه🌸 ┄•●❥ @salambaraleyasin1401 🔴هرگونہ کپے حࢪام و پیگࢪد الهی و قانونی داردونویسنده به هیچ وجه راضی نیست🔴 ارتباط با ما https://eitaa.com/hoseiny110
. امیر محمد مظلوم چقدر این محبت ها براش غریبه 😔😔 این سه بچه حسرتِ داشتنِ مادر درونشون فریاد میزنه ، مریم میتونی با مادرانه هات پاسخگوی این حجم از حسرت باشی ؟؟؟!!! عزیزان در این لینک منتظر نظرات و پیشنهادات ارزشمند شما در مورد رنج عشق هستیم .🌱 https://harfeto.timefriend.net/16754453658294
دکترعزیزی20خرداد.MP3
40.14M
👤 ✅ با موضوع ؛ تربیت نسل متفاوت 🟣تو مباحث دوتا اصطلاح داریم: 🔻یکی یکی ✅ دکتر سعید عزیزی . ࿐჻❥⸙💚⸙❥჻࿐ ↝𝐉𝐨𝐢𝐧 @salambaraleyasin1401
🌸‌•°•🌸•°•🌸•°•🌸•°•🌸•°•🌸 🌸•°•🌸•°•🌸•°•🌸‌•°•🌸 🌸•°•🌸•°•🌸•°•🌸 🌸•°•🌸•°•🌸 🌸•°•🌸 🌸 ✨﷽✨ ♥ بہ قلم ✍ : - ببخشید یکمی غریبی میکنه - خواهش میکنم عزیزم ، درست میشه ، کم کم باهاش دوست میشم بالاخره بچه ها رو راهی کردمو نشستیم سر میز ، برای خاله شکوه حلیم ریختمو حین خوردن صحبت کردیم تا با هم هماهنگ بشیم برای کارای خونه امیرحسین که رسید خونه آماده شدیمو از خاله خداحافظی کردیم تو ماشین پرسیدم برگشت بچه ها چی میشه ؟ - نگران نباش خاله شکوه میارتشون - پس دیگه عملا من ۸ و ۹ شب به بعد میبینمت ؟ - دلت برام تنگ میشه ؟ - زیاد - سه روز تو هفته میرم مطب ، بقیشو سه به بعد سعی میکنم خونه باشم - روزایی که خونه ای ، اگه خسته نبودی ، بریم پیش بابا بزرگ ؟ - اینقدر زیاد ؟؟؟!!! ۴ روز تو هفته بریم اونجا ؟ - آخه تنهاست ، دلم براش شور میزنه اصلا غذامونم ببریم پیشش که معذب نباشیم - نمیشه به دو روز تخفیف بدی ؟ - مریضه ، خودتم شرایطشو میدونی - باشه عزیزم دو روز میریم اونجا دوروزم میرم دنبالشون میارمش خونه ی خودمون زشته ۵ نفر مدام بریم خونشون - خدا کنه بیاد ، خیلی سخت میره خونه ی کسی بیشتر دوست داره اونا بیان - میارمش - لطف میکنی واقعا ممنونم - خواهش میکنم ، مریم بانوی من فقط امر کنه - مریم بانو هیچ وقت امر نمیکنه ، خواهش میکنه - امیرحسینم که بی جنبه ، تموم خواهشای خانوم وکیلشو اطاعت میکنه - ینی هر کسی خواهشای خانومشو گوش کنه بی جنبه ست ؟ - بستگی داره - به چی ؟ - رسیدیم دفتر فعلا تشریف ببرید استادتون شاکی نشن بعد از این همه مرخصی ادامه ی مذاکرات برای شب ان شاءلله لبخندی زدمو خداحافظی کردم و تا ظهر همراه استاد دادگاه رفتیمو بعد از ظهرم ، اونقدر لایحه نویسی داشتم که دستم سِر شده بود استادم که ماشالله مراجعینش تمومی نداشتند فقط لحظه شماری میکردم تموم بشه و بتونم برگردم خونه و برعکس اونروز جلسه ی داوری هم بودو مجبور شدم که بیشتر بمونم سر جلسه چند بار از خونه باهام تماس گرفتند ولی نتونستم جواب بدم ، فقط تنها کاری که کردم به امیر حسین پیام دادم که سر جلسه ی داوری هستم و تماس بگیره ببینه خونه چه خبره و بهم خبرشو با پیامک بده چند دقیقه بعد پیامش اومد که خیالت راحت باشه چیزی نیست امیرعلی بهونتو میگیره بالاخره ساعت ۶ بعد از ظهر از دفتر اومدم بیرونو سریع ی تاکسی گرفتم تا خونه وقتی وارد شدم دیدم امیرعلی با گریه دویدو چسبید به پام همون جلوی در کیفمو گذاشتم زمینو بغلش کردم - چی شده قربونت برم ؟ - چرا منو این همه تنها گذاشتی ؟ - تنها نبودی که خاله جون زینب و امیرمحمدم بودند دیگه - خاله شکوه : دو سه ساعت بعد از اینکه از مدرسه آوردمشون شروع کرد به بهانه گیری هیچی دیگه کارم دراومده با مصیبت تو بغلم آرومش کردم که خاله برام چایی گذاشت همینطور که موهاشو نوازش میکردم نگاهم افتاد به بچه ها چشمامو چند لحظه بستم و نفسمو آزاد کردم 🌸اَلّلهُمـّ؏َجِّل‌لِوَلیِّڪَ‌الفَرَج‌َ‌واَقِمنابِخِدمَـتِه🌸 ┄•●❥ @salambaraleyasin1401 🔴هرگونہ کپے حࢪام و پیگࢪد الهی و قانونی داردونویسنده به هیچ وجه راضی نیست🔴 ارتباط با ما https://eitaa.com/hoseiny110
همه بر سر زبانند و تو در میان جانی.. -یاصاحِب‌الزّمان🫀
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥کلیپ_استوری 🎙استاد پناهیان 🎙استاد شجاعی 🔸یه وقت حسرت نخوری! تا وقت هست یه کاری بکن... الـٰلّهُمَ ؏َجــِّلِ‌ لوَلــیِّڪَ‌ اَلْفــَرَجْ‌ . ࿐჻❥⸙💚⸙❥჻࿐ ↝𝐉𝐨𝐢𝐧 @salambaraleyasin1401
مداحی آنلاین - الماس وجود - استاد عالی.mp3
2.08M
♨️الماس وجود! 🌸سخنرانی بسیار شنیدنی 🎙حجت الاسلام عالی 📡حداقل برای☝️نفر ارسال کنید. الـٰلّهُمَ ؏َجــِّلِ‌ لوَلــیِّڪَ‌ اَلْفــَرَجْ‌ . ࿐჻❥⸙💚⸙❥჻࿐ ↝𝐉𝐨𝐢𝐧 @salambaraleyasin1401
🌸‌•°•🌸•°•🌸•°•🌸•°•🌸•°•🌸 🌸•°•🌸•°•🌸•°•🌸‌•°•🌸 🌸•°•🌸•°•🌸•°•🌸 🌸•°•🌸•°•🌸 🌸•°•🌸 🌸 ✨﷽✨ ♥ بہ قلم ✍ : چشمامو چند لحظه بستم و نفسمو آزاد کردم خدایا نمیدونم اصلا باید چکار کنم از طرفی این طفل معصوما ، از طرفی امیرعلی اومدم از خودم جداش کنم که بدتر بهم چسبید امیرعلی جان مگه شما گاهی وقتا نمیری مهمونی بدون من شبم میمونی ، الان این کارا چیه پسرم در گوشم گفت : من پیش این خانومه نمیمونم دیگه لبخندی به خاله زدمو انگار که متوجه شد و بنده خدا رفت تو آشپزخونه - چرا مگه اذیتت کرده ؟ - نه ، دوسش ندارم واییییی 🤦‍♀ - امیرمحمد : خاله شکوه خیلی مهربونه امیرعلی ، فقط نمیزاره هر بازیی که دلمون میخواد بکنیم - میخوام برم پیش بابا علی - میریم عزیز دلم ، فردا همگی باهم میریم ، امروز مدرسه چه خبر بود خوش گذشت ؟ دوست پیدا کردید ؟ - امیرعلی: خانوم ما سرمشق داده امیرمحمد : خانوم ما هم درس داده ، گفته امشب برای ماماناتون از رو درس بخونید سعی کردم به روش نیارم که لفظ مامانو با چه غمی بیان کرد - خوش به حالتون ، من اگه بودما با صدای بلند برای همه ی خونه درسو می‌خوندم - زینب : من چی بخونم ، من که بلد نیستم چیزی بخونم - زینب خانوم شعر و سوره هایی که یاد میدن باید بخونه که ما هم یاد بگیریم پسرای گلم هم یک تخته ی بزرگ براشون میگیرم ، باید هر چی ریاضی یاد می‌گیرند بیان خونه به ما هم یاد بدن - امیر محمد : مگه بلد نیستی خاله - بلدم ولی باید روش‌های معلمتونو یاد بگیرم حالا برای شروع از آقا امیرمحمد خواهش میکنم که برامون درس اولشو بخونه - نه نمیخونم - چرا عزیزم ؟ - نمیتونم بخونم خلاصه با اون همه خستگی کلی نازشو کشیدم تا شروع کرد به خوندن اما به فجیع ترین وضع ممکن فقط با تعجب نگاش کردم ، رو کلمات با وضع بدی مکث میکرد و غلط خیلی داشت - امیرعلی: چقدر بد میخونی ! با این حرفِ امیرعلی ، اشک تو چشماش جمع شدو زد زیر گریه - من که گفتم نمیتونم بخونم ، برای چی بهم گفتید بخونم و دویید تو اتاقشو درو به هم کوبید خدایااااا فکر کنم خیلی سخت تر از اون چیزیه که گمون میکردم چاییمو که سرد شده بود بردم آشپزخونه - خاله شکوه : مریم جون من دیگه برم ، سالاد تو یخچاله غذا هم قیمه گذاشتم رو گازه - دستتون درد نکنه ، بخاطر رفتار امیرعلی... - این حرفا چیه میزنی عزیزم ، بچه ست طول میکشه تا عادت کنه نگران نباش ، من برم دیگه هوا تاریک شد - برید به سلامت ، زحمت کشیدید سرم حسابی درد میکرد ، ی مسکن خوردمو لباسامو عوض کردم و رفتم پیش امیر محمد 🌸اَلّلهُمـّ؏َجِّل‌لِوَلیِّڪَ‌الفَرَج‌َ‌واَقِمنابِخِدمَـتِه🌸 ┄•●❥ @salambaraleyasin1401 🔴هرگونہ کپے حࢪام و پیگࢪد الهی و قانونی داردونویسنده به هیچ وجه راضی نیست🔴 ارتباط با ما https://eitaa.com/hoseiny110
28.13M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
✍تو ما و حتی روانشناسی غربی اومده که: 🔸حریم درخانواده باید:👇 🔮 محور باشد،نه محور ✅ دکتر سعید عزیزی . ࿐჻❥⸙💚⸙❥჻࿐ ↝𝐉𝐨𝐢𝐧 @salambaraleyasin1401