eitaa logo
صالحی - ارتباط کاربران
1.2هزار دنبال‌کننده
637 عکس
214 ویدیو
251 فایل
﷽ 💫 طلبه ای ساده دروس خارج حوزه قم لیسانس نرم افزار ارشد مهندسیIT دکتری عرفان اسلامی ✅اینجا نشر پژوهشها و پرسش وپاسخهای کاربران 📌خصوصی @mSalehi ✅ کانال تدریس: 1. @Shia_erfan 2. @Nezam_Andishe ✅ کانال اصلی بنده @Salehy 📲نرم‌افزارهای مفید @SalehiApps
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
چون فایل کتاب از سرورهای ایتا حذف شده ارسال مجدد👇
سه دقیقه در قیامت .pdf
2.15M
🔸سه دقیقه در قیامت 🔹 نسخه ویرایش شده و رایگان کتاب سه دقیقه در قیامت به همراه نکات تازه مطرح شده‌ توسط راوی عزیز این کتاب 🔹 @Aminikhaah 🔸 @Salehi786
: 8 فرسخ 🌺✍️ آیات عظام خامنه‌ای و جوادی: 20/5 کیلومتر = 41 رفت و برگشت. 🌼✍️ آیات عظام مظاهری و مکارم: 21/5 کیلومتر = 43 رفت و برگشت. 🌸✍️ آیت الله سیستانی: 22 کیلومتر = 44 رفت و برگشت. 🌺✍️ آیت الله نوری: 22/5 کیلومتر = 45 رفت و برگشت. 🌼✍️ آیت الله شبیری: 20 کیلومتر = 40 رفت و برگشت. ☘️ بر اساس تحقیقات انجام گرفته 1350 متر پس از آخرین نقطه شهر، حد ترخص می باشد. 👌 تبصره: برای محاسبه حد ترخص و مسافت شرعی از آخرین خانه‌ی شهر حساب می‌کنند. 📚 توضیح المسائل مراجع نماز مسافر؛ آقا رساله نماز و روزه مسأله 410 💥 به پایگاه تخصصی فقه و احکام بپیوندید www.askahkam.ir 🆔eitaa.com/ask_ahkam 🆔 Sapp.ir/ask_ahkam 🆔 t.me/ask_ahkam
📚 محدودۀ تردد در محل اقامت ده روز 💠 سؤال: بعد از تمام شدن اقامت ده روز در یک محل، آیا می توان به مقدار کمتر از مسافت شرعی به اطراف آنجا بدون محدودیت رفت و آمد کنیم و همچنان نماز، کامل بوده و روزه، صحیح باشد، (مثل اینکه چند روز کامل به یکی از روستاها برویم و دوباره به محل اقامت برگردیم و همین طور ادامه یابد تا زمانی که در آن محل اقامت داریم)؟ ✅ جواب: اشکال ندارد و تا زمانی که کمتر از مسافت شرعی بروید، نماز، کامل بوده و روزه، صحیح است. 🆔 @leader_ahkam
احکام نموداری نماز مسافر (بخش اول) 📚 شرايط شکسته شدن نماز 🆔 @leader_ahkam
📚 معيار محاسبه مسافت شرعی 💠 سؤال: شخصی از وطن به مقصد شهری مي کند که تا اول آن شهر نيست لکن تا نقطه ای که مقصود اوست مسافت شرعی می باشد، آيا برای شرعی اول شهر ملاک است يا نقطه ای که در آن شهر مقصود فرد می باشد؟ ✅ جواب: برای از تا محاسبه می شود، مگر اين که قصد رفتن به مکان خاص و مستقلی در کنار شهر مقصد را داشته باشد به گونه ای که عرفاً رسيدن به شهر، رسيدن به مقصد محسوب نشود و شهر تنها طريقی برای رسيدن به مقصد باشد، مانند برخی دانشگاه ها يا پادگان ها يا بيمارستان هايی که در کنار شهر است، که در اين صورت در محاسبه مسافت تا همان مکان خاص در نظر گرفته می شود. 🆔 @leader_ahkam
💠 | تفاوت حد ترخص و مسافت شرعی ✅ * طبق نظر آیت الله خامنه ای مسافت شرعی هشت فرسخ (حدود ۴۱ کیلومتر) است، هرچند به صورت رفت و برگشت باشد، البته در این صورت باید مسیر رفت حداقل ۲۰/۵ کیلومتر باشد، ولی حد ترخص مکانی است که در آنجا اذان شهر شنیده نمی شود. 💠 * طبق تحقیقات انجام گرفته حد ترخص از آخر شهر حدود ۱۳۵۰ متر می باشد. 💠 * نکته: مسافری که از شب قبل قصد سفر کرده و پیش از ظهر به مسافرت میرود، نمی تواند تا قبل از رسیدن به حد ترخص روزة خود را افطار کند و درصورتی که پیش از آن افطار کند، بنابر احتیاط کفارة افطار عمدی روزة ماه رمضان بر او واجب است. البته چنانچه از حکم مسأله غافل بوده، کفاره ندارد. 📎 🔹 نقل از رسانه تخصصی فقه واحکام 🆔 eitaa.com/ask_ahkam/6679 🆔 https://t.me/ask_ahkam/7105 🔸 @Salehi786
🔸فتوای جدید آیت‌الله خامنه‌ای درباره مسافت شرعی = عبور از 20.5 کیلومتر (نه 22.5 km) (انتشار فتوای جدید در آذر ١٣٩٧) 🔖 تصویر نامه حجت‌الاسلام فلاح‌زاده (از موسیه موضوع‌شناسی احکام) به رهبر انقلاب، و دست‌خط رهبری 🔸 🔻با سلام و تحیت و آرزوی توفیق بیش‌ازپیش و طول عمر شریف، به عرض می‌رسانیم، با توجه به پژوهشی که در خصوص محاسبه مسافت قصر صلاه که حدود ۴۱ کیلومتر به دست آمده است و گزارش آن قبلاً تقدیم شده و اکنون نیز به پیوست می‌باشد تقاضا داریم با توجه به مبتلی‌به بودن مسأله و اینکه مؤسسه در معرض سؤال مکرر مقلدان حضرتعالی می‌باشد نظر مبارک را در این خصوص امر به ابلاغ فرمائید. (محمدحسین فلاح زاده – مؤسسه موضوع شناسی احکام فقهی) ✍️امام خامنه‌ای به خط خود مرقوم داشتند: به نظر می‌رسد بررسی انجام گرفته اطمینان آور است. 🔸 🔻ازاین‌رو، در پایگاه دفتر رهبری این پرسش و پاسخ قرار گرفت: 📌سؤال: مقدار مسافت شرعی که هشت فرسخ است، به کیلومتر چگونه محاسبه می‌شود؟ ✅ جواب: مسافت شرعی حدود ۴۱ کیلومتر است هر چند به صورت رفت و برگشت باشد – در این صورت نباید رفت آن از ۲۰٫۵ کیلومتر کمتر باشد. 🔹 eitaa.com/leader_ahkam/285 🔸 @Salehi786
بسم الله 🔸عظمت بهای یک نَفَس مولایمان امیرالمؤمنین علی (علیه السلام) در جامع الاحادیث https://hadith.inoor.ir/hadith/225108 بحار الأنوار، ج ۸، ص ۵۹ https://hadith.inoor.ir/hadith/304541 التفسير المنسوب إلى الإمام العسکري عليه السلام ج ۱، ص ۱۲۷ 📌حديث قدسی > پيامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) > امیرالمؤمنین (علیه السلام) > امام حسن عسکری (علیه السلام) 🔸 🔻[تفسير الإمام عليه السلام]، عن النّبی (صلی الله علیه و آله) قال: ⚡أَمَا إِنَّ مِن شِيعَةِ عَلِيٍّ (علیه السلام) لَمَن يَأْتِي يَوْمَ اَلْقِيَامَةِ وَ قَدْ وُضِعَ لَهُ فِي كِفَّةِ سَيِّئَاتِهِ مِنَ اَلْآثَامِ مَا هُوَ أَعْظَمُ مِنَ اَلْجِبَالِ اَلرَّوَاسِي وَ اَلْبِحَارِ اَلسَّيَّارَةِ تَقُولُ اَلْخَلاَئِقُ هَلَكَ هَذَا اَلْعَبْدُ فَلاَ يَشُكُّونَ أَنَّهُ مِنَ اَلْهَالِكِينَ وَ فِي عَذَابِ اَللَّهِ مِنَ اَلْخَالِدِين 🔻فَيَأْتِيهِ اَلنِّدَاءُ مِن قِبَلِ اللهِ تَعَالَى: ⚡يَا أَيُّهَا اَلْعَبْدُ اَلْجَانِي هَذِهِ اَلذُّنُوبُ اَلْمُوبِقَاتُ فَهَلْ بِإِزَائِهَا حَسَنَةٌ تُكَافِئُهَا وَ تَدْخُلُ اَلْجَنَّةَ بِرَحْمَةِ اَللَّهِ أَوْ تَزِيدُ عَلَيْهَا فَتَدْخُلُهَا بِوَعْدِ اَللَّهِ؟ ⚡يَقُولُ اَلْعَبْدُ: لاَ أَدْرِي 🔻فَيَقُولُ مُنَادِي رَبِّنَا عَزَّ وَ جَلَّ: إِنَّ رَبِّي يَقُولُ: ⚡نَادِ فِي عَرَصَاتِ اَلْقِيَامَةِ أَلاَ إِنَّ فُلاَنَ بْنَ فُلاَنٍ مِنْ بَلَدِ كَذَا وَ كَذَا وَ قَرْيَةِ كَذَا وَ كَذَا قَدْ رُهِنَ بِسَيِّئَاتِهِ كَأَمْثَالِ اَلْجِبَالِ وَ اَلْبِحَارِ وَ لاَ حَسَنَةَ بِإِزَائِهَا فَأَيُّ أَهْلِ هَذَا اَلْمَحْشَرِ كَانَتْ لِي عِنْدَهُ يَدٌ أَوْ عَارِفَةٌ فَلْيُغِثْنِي بِمُجَازَاتِي عَنْهَا فَهَذَا أَوَانُ شِدَّةِ حَاجَتِي إِلَيْهَا 🔻فَيُنَادِي اَلرَّجُلُ بِذَلِكَ، فَأَوَّلُ مَن يُجِيبُهُ عَلِيُّ بْنُ أَبِي طَالِبٍ: لَبَّيْكَ لَبَّيْكَ لَبَّيْكَ أَيُّهَا اَلْمُمْتَحَنُ فِي مَحَبَّتِي اَلْمَظْلُومُ بِعَدَاوَتِي 🔻ثُمَّ يَأْتِي هُوَ وَ مَن مَعَهُ عَدَدٌ كَثِيرٌ وَ جَمٌّ غَفِيرٌ وَ إِنْ كَانُوا أَقَلَّ عَدَداً مِنْ خُصَمَائِهِ اَلَّذِينَ لَهُمْ قِبَلَهُ اَلظُّلاَمَاتُ، فَيَقُولُ ذَلِكَ اَلْعَدَدُ: ⚡يَا أَمِيرَ اَلْمُؤْمِنِينَ نَحْنُ إِخْوَانُهُ اَلْمُؤْمِنُونَ كَانَ بِنَا بَارّاً وَ لَنَا مُكْرِماً وَ فِي مُعَاشَرَتِهِ إِيَّانَا مَعَ كَثْرَةِ إِحْسَانِهِ إِلَيْنَا مُتَوَاضِعاً وَ قَدْ نَزَلْنَا لَهُ عَن جَمِيعِ طَاعَاتِنَا وَ بَذَلنَاهَا لَهُ 🔻فَيَقُولُ عَلِيٌّ (علیه السلام): ⚡فَبِمَا ذَا تَدْخُلُونَ جَنَّةَ رَبِّكُمْ؟ 🔻فَيَقُولُونَ: بِرَحْمَةِ اَللَّهِ اَلْوَاسِعَةِ اَلَّتِي لاَ يَعْدَمُهَا مَنْ وَالاَكَ وَ وَالَى آلَكَ يَا أَخَا رَسُولِ الله 🔻فَيَأْتِي اَلنِّدَاءُ مِنْ قِبَلِ اللهِ تَعَالَى: ⚡يَا أَخَا رَسُولِ اَللَّهِ هَؤُلاَءِ إِخْوَانُهُ اَلْمُؤْمِنُونَ قَدْ بَذَلُوا لَهُ فَأَنْتَ مَا ذَا تَبْذُلُ لَهُ؟ فَإِنِّي أَنَا اَلْحَكَمُ مَا بَيْنِي وَ بَيْنَهُ مِنَ اَلذُّنُوبِ قَدْ غَفَرْتُهَا لَهُ بِمُوَالاَتِهِ إِيَّاكَ وَ مَا بَيْنَهُ وَ بَيْنَ عِبَادِي مِنَ اَلظُّلاَمَاتِ فَلاَ بُدَّ مِنْ فَصْلِي بَيْنَهُ وَ بَيْنَهُمْ 🔻فَيَقُولُ عَلِيٌّ (علیه السلام): ⚡يَا رَبِّ أَفْعَلُ مَا تَأْمُرُنِي 🔻فَيَقُولُ اللهُ: ⚡يَا عَلِيُّ اِضْمَنْ لِخُصَمَائِهِ تَعْوِيضَهُمْ عَنْ ظُلاَمَاتِهِمْ قِبَلَهُ 🔻فَيَضْمَنُ لَهُمْ عَلِيٌّ (علیه السلام) ذَلِكَ وَ يَقُولُ لَهُمْ اِقْتَرِحُوا عَلَى مَا شِئْتُمْ أُعْطِكُمْ عِوَضاً مِنْ ظُلاَمَاتِكُمْ قِبَلَهُ 🔻فَيَقُولُونَ: يَا أَخَا رَسُولِ اَللَّهِ تَجْعَلُ لَنَا بِإِزَاءِ ظُلاَمَتِنَا قِبَلَهُ ثَوَابَ نَفَسٍ مِنْ أَنْفَاسِكَ لَيْلَةَ بَيْتُوتَتِكَ عَلَى فِرَاشِ مُحَمَّدٍ (صلی الله علیه و آله) 🔻فَيَقُولُ عَلِيٌّ (علیه السلام): ⚡قَدْ وَهَبْتُ ذَلِكَ لَكُم 🔻فَيَقُولُ اللهُ عَزَّ وَ جَلَّ: ⚡فَانْظُرُوا يَا عِبَادِيَ اَلْآنَ إِلَى مَا نِلْتُمُوهُ مِنْ عَلِيٍّ فِدَاءً لِصَاحِبِهِ مِنْ ظُلاَمَاتِكُمْ. ⚡وَ يُظْهِرُ لَهُمْ ثَوَابَ نَفَسٍ وَاحِدٍ فِي اَلْجِنَانِ مِنْ عَجَائِبِ قُصُورِهَا وَ خَيْرَاتِهَا، ⚡فَيَكُونُ ذَلِكَ مَا يُرْضِي اَللَّهُ بِهِ خُصَمَاءَ أُولَئِكَ اَلْمُؤْمِنِينَ، ثُمَّ يُرِيهِمْ بَعْدَ ذَلِكَ مِنَ اَلدَّرَجَاتِ وَ اَلْمَنَازِلِ مَا لاَ عَيْنٌ رَأَتْ، وَ لاَ أُذُنٌ سَمِعَتْ، وَ لاَ خَطَرَ عَلَى بَالِ بَشَرٍ. 🔻فَيَقُولُونَ: يَا رَبَّنَا هَلْ بَقِيَ مِنْ جِنَانِكَ شَيْءٌ إِذَا كَانَ هَذَا كُلُّهُ لَنَا فَأَيْنَ تَحِلُّ سَائِرُ عِبَادِكَ اَلْمُؤْمِنِينَ وَ اَلْأَنْبِيَاءُ وَ اَلصِّدِّيقُونَ وَ اَلشُّهَدَاءُ وَ اَلصَّالِحُون؟ ⚡وَ يُخَيَّلُ إِلَيْهِم عِندَ ذَلِكَ أَنَّ اَلْجَنَّةَ بِأَسرِهَا قَد جُعِلَتُ لَهُم.
🔻فَيَأْتِي اَلنِّدَاءُ مِنْ قِبَلِ اَللَّهِ تَعَالَى: ⚡يَا عِبَادِي هَذَا ثَوَابُ نَفَسٍ مِنْ أَنْفَاسِ عَلِيِّ بْنِ أَبِي طَالِبٍ اَلَّذِي اِقْتَرَحْتُمُوهُ عَلَيْهِ قَدْ جَعَلَهُ لَكُمْ فَخُذُوهُ وَ اُنْظُرُوا 🔻فَيَصِيرُونَ هُمْ وَ هَذَا اَلْمُؤْمِنُ اَلَّذِي عَوَّضَهُ عَلِيٌّ (علیه السلام) فِي تِلْكَ اَلْجِنَانِ ثُمَّ يَرَوْنَ مَا يُضِيفُهُ اَللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ إِلَى مَمَالِكِ عَلِيٍّ (علیه السلام) فِي اَلْجِنَانِ مَا هُوَ أَضْعَافُ مَا بَذَلَهُ عَنْ وَلِيِّهِ اَلْمُوَالِي لَهُ مِمَّا شَاءَ مِنَ اَلْأَضْعَافِ اَلَّتِي لاَ يَعْرِفُهَا غَيْرُهُ 🔻ثُمَّ قَالَ رَسُولُ اَللَّهِ (صلی الله علیه و آله) : ⚡ «أَ ذٰلِكَ خَيْرٌ نُزُلاً أَمْ شَجَرَةُ اَلزَّقُّومِ؟» (الصافات ۶٢) اَلْمُعَدَّةُ لِمُخَالِفِي أَخِي وَ وَصِيِّي عَلِيِّ بْنِ أَبِي طَالِبٍ (علیه السلام). 🔸 ✅ ترجمه حدیث: 🔻تفسیر امام حسن عسکری (علیه السلام): پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) فرمودند: ⚡در روز قیامت برخی شیعیان امیرالمؤمنین علی (علیه السلام) هستند که می‌آیند و گناهان‌شان در کفه‌ای قرار دارد که از کوه‌های بلند و از دریاهای روان بیشتر است 🔻همه اهل محشر می‌گویند این بنده نابود شد و شک نکنید که او از هلاک شدگان است و در عذاب خداوند جاودانه است 🔻از جانب خداوند ندایی می‌آید که: ای بنده، آیا حسنه ای داری که این گناهان تو را جبران کند؟ و با رحمت خداوند به بهشت وارد شوی؟ یا باز هم گناه داری و به جهنم وارد می‌شوی؟ 🔻آن بنده می‌گوید: نمی دانم! 🔻منادی پروردگار می‌گوید: خدایم به من گفت که: ای بنده برو در عرصه قیامت ندا بده که من، فلان بن فلان از فلان سرزمین، گناهان بسیار به اندازه کوه‌ها و دریاها دارم و هیچ حسنه ای در ازای آن ندارم. پس هر کدام از اهل محشر که من به او خوبی یا کار نیکی کرده ام، به دادم برسد که اکنون بیشتر از هر وقتی به آن نیاز دارم. 🔻در این هنگام اولین کسی که به او پاسخ می‌دهد، حضرت علی بن ابی طالب (علیه السلام) است که می‌گوید:لبیک لبیک لبیک! ای کسی که عشق مرا در دل داشتی و به وسیله دشمنان من مورد ظلم قرار گرفتی. 🔻سپس او به همراه عده زیادی می‌آید، البته تعداد آن‌ها از تعداد دشمنان ظالم‌شان کمتر است. آن تعداد می‌گویند: ⚡ای امیرمومنان، ما برادران مومن او هستیم که به ما نیکی کرده بود و ما را تکریم کرده بود، او بسیار به ما نیکی کرده بود و متواضع بود، ما همه طاعات خود را به او می‌بخشیم 🔻علی ع می‌گوید: پس خودتان با چه به بهشت وارد می‌شوید؟ 🔻می‌گویند: با رحمت گسترده خداوند که به دوستداران تو و آل تو می‌رسد، ای برادر رسول خدا 🔻پس از جانب خداوند ندا می‌آید که: ⚡ای برادر رسول خدا، اینان برادران مومن او هستند که در راه او فداکاری کردند. پس تو چه چیزی را برای او بخشش می‌کنی؟ من بین او و آن‌ها داور هستم 🔻علی ع می‌گوید: پروردگارا، هر چه امر کنی انجام می‌دهم 🔻خداوند می‌فرماید: ای علی، برای خصماء او (که طرف نزاع حق الناس او هستند)، جبران ظلمی را که از آن بنده به آنان شده است ضمانت کن 🔻علی ع این را برایشان تضمین می‌کند و به آن‌ها می‌گوید: آنچه از ثواب و پاداش در مقابل ظلمی که به شما شده از من بخواهید عطا کنم 🔻آنها می‌گویند: ای برادر رسول خدا، در ازای آن، فقط ثواب یک نفست در لیلة المبیت که در جایگاه رسول الله(ص) خوابیدی تا جانش را حفظ کنی از تو درخواست می‌کنیم 🔻علی (علیه السلام) می‌گوید: آن را به شما بخشیدم. 🔻خداوند می‌فرماید: ای بندگان من، اکنون به آن چه که از علی به شما رسید بنگرید و ثواب آن نَفَس را در بهشت با عجایب قصرهای بهشتی و خیر بسیار آن برای شما آشکار کرد. این چیزی است که خداوند با آن مومنان را شاد می‌گرداند و پس از آن درجات و منازلی را که هیچ چشمی ندیده و گوشی نشنیده و به هیچ ذهنی نرسیده است، به آنان نشان می‌دهد 🔻می‌گویند: پروردگارا، آیا همه بهشت تو برای ماست، آیا چیزی از آن باقی مانده است؟ پس سایر بندگان مومن تو و پیامبران و صدیقان و شهدا و صالحان به کجا می‌روند؟ ⚡آن‌ها تصور می‌کنند که کل بهشت به آنان داده شده است 🔻ندایی از جانب خدا می‌آید که: این ثواب یکی از نفس‌های علی بن ابی طالب ع است که آن را خواستید، پس آن را بگیرید و بنگرید. پس آن‌ها به همراه مؤمنی که علی بهشت را به او داده است می‌روند، سپس آن چه را که خداوند به ملک علی در بهشت اضافه کرده است می‌بینند که چند برابر چیزی است که خواسته اند و هیچ کس جز خدا ارزش آن را نمیداند 🔻سپس رسول خدا (صلی الله علیه و آله) فرمود: ⚡«أَ ذلِکَ خَیرٌ نُزُلًا أَم شَجَرَةُ الزَّقُّومِ» (آيا اين موقعيت والای بهشتی براى پذيرايى بهتر است يا درختِ زقّومِ [دوزخ]؟!) که آن درخت زقّوم برای مخالفان برادر و جانشینم علی بن ابی طالب آماده شده است 🔹 🎞 کلیپ تصویری مرتبط با حدیث👇 🌐 eitaa.com/salehy/3880 🔸 @Salehi786
🔸 بسم الله 🔸 پیرامون واقعه (سال ۱۴ بعثت) 🔶 🔻ﻟﻴﻠﺔ ﺍﻟﻤﺒﻴﺖ ﺷﺒﯽ ﺍﺳﺖ ﮐﻪ ﺣﻀﺮﺕ ﻋﻠﯽ (ﻋﻠﯿﻪ ﺍﻟﺴﻼﻡ) ﺑﻪ ﺟﺎﯼ ﭘﯿﺎﻣﺒﺮ ﺍﮐﺮﻡ (ﺻﻠﯽ ﺍﻟﻠﻪ ﻋﻠﯿﻪ ﻭ ﺁﻟﻪ) ﺩﺭ ﺑﺴﺘﺮ ﺁﻥ ﺣﻀﺮﺕ ﺧﻮﺍﺑﯿﺪ، ﺗﺎ ﺭﺳﻮﻝ ﺧﺪﺍ ‏(ﺹ‏) ﺍﺯ ﺗﻮﻃﺌﻪ ﻗﺘﻠﯽ ﮐﻪ ﻣﺸﺮﮐﺎﻥ ﻣﮑﻪ ﺑﺮﺍﯼ ﺍﻭ ﺭﯾﺨﺘﻪ ﺑﻮﺩﻧﺪ ﺑﺘﻮﺍﻧﺪ ﺟﺎﻥ ﺳﺎﻟﻢ ﺑﻪ ﺩﺭ ﺑﺒﺮﺩ ﻭﺍﺯ ﻣﻜﻪ ﺑﻪ ﻣﺪﻳﻨﻪ ﻫﺠﺮﺕ ﺑﻨﻤﺎﯾﺪ . 🔸 🔻ﻋﻤﻞ ﺣﻀﺮﺕ ﻋﻠﯽ (ﻋﻠﯿﻪ ﺍﻟﺴﻼﻡ) ﺩﺭ ﯾﮑﯽ ﺍﺯ ﻓﻀﺎﺋﻞ آن ﺍﻣﺎﻡِ همام ﺍﺳﺖ ﻭ ﺩﺭ شأن اين فضيلت ايشان، ﻧﺎﺯﻝ ﺷﺪ: ‏ 🌷«ﻭَ ﻣِﻦَ ﺍﻟﻨَّﺎﺱِ ﻣَﻦ ﻳَﺸْﺮِﻯ ﻧَﻔْﺴَﻪُ ﺍﺑْﺘِﻐَﺂﺀَ ﻣَﺮْﺿَﺎﺕِ ﺍﻟﻠَّﻪِ ﻭَ ﺍﻟﻠَّﻪُ ﺭَئُوﻑُ ﺑِﺎﻟْﻌِﺒَﺎﺩِ» 🔻ﻭ ﺍﺯ ﻣﻴﺎﻥ ﻣﺮﺩﻡ ﻛﺴﻰ ﺍﺳﺖ ﻛﻪ ﺟﺎﻥ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﺑﺮﺍﻯ ﻃﻠﺐ ﺧﺸﻨﻮﺩﻯ ﺧﺪﺍ ﻣﻰﻓﺮﻭﺷﺪ، ﻭ ﺧﺪﺍ ﻧﺴﺒﺖ ﺑﻪ ‏[ ﺍﻳﻦ ‏] ﺑﻨﺪﮔﺎﻥ رئوف و ﻣﻬﺮﺑﺎﻥ ﺍﺳﺖ. 🔸 🔻ﭘﯿﺎﻣﺒﺮ اکرم ‏(صلی الله علیه و آله‏) ﺩﺭ ﺷﺐ ﺍﻭﻝ ﻣﺎﻩ ﺭﺑﯿﻊ ﺍﻻﻭﻝ، ﺑﻪ ﻋﻠﯽ ‏(علیه السلام‏) ﻓﺮﻣﻮﺩ: "ﻣﺸﺮﮐﺎﻥ ﻣﯽﺧﻮﺍﻫﻨﺪ ﺍﻣﺸﺐ ﻣﺮﺍ ﺑﻪ ﻗﺘﻞ ﺑﺮﺳﺎﻧﻨﺪ، ﺁﯾﺎ ﺗﻮ ﺩﺭ ﺟﺎﯼ ﻣﻦ ﻣﯽﺧﻮﺍﺑﯽ ﺗﺎ ﻣﻦ ﺑﻪ ﻏﺎﺭ ﺛﻮﺭ ﺑﺮﻭﻡ؟ " 🔻ﺍﻣﺎﻡ ﻋﻠﯽ‏(علیه السلام) ﮔﻔﺖ: "ﺩﺭ ﺍﯾﻦ ﺻﻮﺭﺕ ﺷﻤﺎ ﺳﺎﻟﻢ ﻣﯽﻣﺎﻧﯿﺪ؟ " 🔻رسول خدا (ص‏) ﻓﺮﻣﻮﺩ : " ﺁﺭﯼ ". 🔻مولا ﻋﻠﯽ‏(ع‏) ﺗﺒﺴﻤﯽ ﮐﺮﺩ ﻭ ﺳﺠﺪﮤ ﺷﮑﺮ ﺑﻪ ﺟﺎﯼ ﺁﻭﺭﺩ، ﻭﻗﺘﯽ ﮐﻪ ﺳﺮ ﺍﺯ ﺳﺠﺪﻩ ﺑﺮﺩﺍﺷﺖ ﻋﺮﺽ ﮐﺮﺩ : "ای رسول خدا! ﺁﻧﭽﻪ ﺭﺍ ﮐﻪ ﻣﺄﻣﻮﺭ ﺷﺪﻩ ﺍﯼ ﺍﻧﺠﺎﻡ ﺩﻩ، ﮐﻪ ﭼﺸﻢ و ﮔﻮﺵ ﻭ ﻗﻠﺒﻢ ﻓﺪﺍﯼ ﺗﻮ ﺑﺎﺩ! ﺑﻪ ﻫﺮ ﭼﻪ ﻣﯽﺧﻮﺍﻫﯽ ﻓﺮﻣﺎﻧﻢ ﺑﺪﻩ ﮐﻪ ﻫﻤﺎﻧﻨﺪ ﺩﺳﺘﯿﺎﺭ ﺷﻤﺎ ﻫﺴﺘﻢ، ﻫﻤﺎﻥﮔﻮﻧﻪ ﮐﻪ ﻣﻘﺼﻮﺩ ﺷﻤﺎﺳﺖ ﺩﺭ ﺁﻥ ﻭﺍﺭﺩ ﻣﯽﺷﻮﻡ ﻭ ﻣﻮﻓﻘﯿﺘﻢ ﺗﻨﻬﺎ ﺍﺯ ﻧﺎﺣﯿﻪ ﺧﺪﺍﺳﺖ" [۱]. 🔻ﺳﭙﺲ ﭘﯿﺎﻣﺒﺮ اکرم ‏(صلی الله علیه و آله)، مولا ﻋﻠﯽ‏(علیه السلام) ﺭﺍ ﺩﺭ ﺁﻏﻮﺵ ﮔﺮﻓﺖ ﻭ ﻫﺮ ﺩﻭ ﮔﺮﯾﻪ ﮐﺮﺩﻧﺪ ﻭ ﺍﺯ ﻫﻢ ﺟﺪﺍ ﺷﺪﻧﺪ[۲]. 🔻ﻭﻗﺘﯽ ﻋﻠﯽ‏(ع‏) ﺩﺭ ﺑﺴﺘﺮ ﭘﯿﺎﻣﺒﺮ ‏(ﺹ‏) ﺧﻮﺍﺑﯿﺪﻩ ﺑﻮﺩ، ﺟﺒﺮﺋﯿﻞ ﺩﺭ ﺑﺎﻻﯼ ﺳﺮ ﺍﻭ، ﻭ ﻣﯿﮑﺎﺋﯿﻞ ﭘﺎﯾﯿﻦ ﭘﺎﯼ ﻋﻠﯽ ‏(ﻉ‏) ﺁﻣﺪﻧﺪ ﻭ ﺟﺒﺮﺋﯿﻞ ﮔﻔﺖ: 💐" ﺧﻮﺷﺎ ﺑﻪ ﺣﺎﻝ ﮐﺴﺎﻧﯽ مانند ﺗﻮ ﺍﯼ ﻓﺮﺯﻧﺪ ﺍﺑﻮ ﻃﺎﻟﺐ! ﮐﻪ ﺧﺪﺍﯼ ﻣﺘﻌﺎﻝ ﺩﺭ ﺑﺮﺍﺑﺮ ﻓﺮﺷﺘﮕﺎﻥ ﺑﻪ ﺗﻮ ﻣﺒﺎﻫﺎﺕ ﻣﯽﮐﻨﺪ" [۳‏]. 🔻ﻣﺸﺮﮐﺎﻥ ﺍﺯ ﺍﺑﺘﺪﺍﯼ ﺷﺐ، ﺧﺎﻧﻪ ﭘﯿﺎﻣﺒﺮ‏(ص‏) ﺭﺍ ﻣﺤﺎﺻﺮﻩ ﮐﺮﺩﻧﺪ ﻭ ﻗﺮﺍﺭ ﺑﻮﺩ ﺣﻤﻠﻪ ﺩﺭ ﻧﯿﻤﻪ ﺷﺐ ﺻﻮﺭﺕ ﮔﯿﺮﺩ، ﺍﻣﺎ ﺍﺑﻮﻟﻬﺐ ﮔﻔﺖ: ﺩﺭ ﺍﯾﻦ ﻭﻗﺖ، ﺯﻧﺎﻥ ﻭ ﻓﺮﺯﻧﺪﺍﻥ ﺩﺭ ﺩﺍﺧﻞ ﺧﺎﻧﻪ ﻫﺴﺘﻨﺪ ﻭ ﺑﻌﺪﻫﺎ ﻋﺮﺏ ﺩﺭﺑﺎﺭﻩ ﻣﺎ ﻣﯽﮔﻮﯾﻨﺪ ﺣﺮﻣﺖ ﻓﺮﺯﻧﺪﺍﻥ ﻋﻤﻮﯼ ﺧﻮﯾﺶ ﺭﺍ ﺷﮑﺴﺘﻨﺪ‏ [۴]. 🔻مولا ﻋﻠﯽ ‏(علیه السلام) ﺩﺭﻫﺎﯼ ﺧﺎﻧﻪ ﺭﺍ ﺑﺴﺖ ﻭ ﭘﺮﺩﻩﻫﺎ ﺭﺍ ﮐﺸﯿﺪ، دشمنان ﺑﺎ ﺳﻨﮓ ﺑﺮ وی میزدند -ﮐﻪ ﺩﺭ ﺑﺴﺘﺮ ﺧﻮﺍﺑﯿﺪﻩ ﺑﻮﺩ-، ﺗﺎ ﻣﻄﻤﺌﻦ ﺷﻮﻧﺪ ﮐﺴﯽ ﺩﺭ ﺑﺴﺘﺮ ﺧﻮﺍﺑﯿﺪﻩ ﺍﺳﺖ، ﻭ ﺷﮏ ﻧﺪﺍﺷﺘﻨﺪ ﮐﻪ ﻭﯼ ﺭﺳﻮﻝ ﺧﺪﺍﺳﺖ‏[۵‏]. 🔻ﺻﺒﺢ ﮐﻪ ﺑﺎ ﺷﻤﺸﯿﺮﻫﺎﯼ ﺑﺮﻫﻨﻪ ﺑﻪ ﺧﺎﻧﻪ ﻫﺠﻮﻡ ﺑﺮﺩﻧﺪ، ﻭﻗﺘﯽ ﻋﻠﯽ‏ (علیه السلام) ﺭﺍ ﺩﺭ ﺑﺴﺘﺮ ﺭﺳﻮﻝ ﺧﺪﺍ ‏(صلی الله علیه و آله) ﻣﺸﺎﻫﺪﻩ ﮐﺮﺩﻧﺪ، ﮔﻔﺘﻨﺪ : "ﻣﺤﻤﺪ ﮐﺠﺎﺳﺖ؟" 🔻مولا ﻋﻠﯽ‏(علیه السلام‏) ﻓﺮﻣﻮﺩ : "ﻣﮕﺮ ﺍﻭ ﺭﺍ ﺑﻪ ﻣﻦ ﺳﭙﺮﺩﻩ ﺑﻮﺩﯾﺪ ﮐﻪ ﺍﺯ ﻣﻦ ﻣﯽﺧﻮﺍﻫﯿﺪ؟ ﮐﺎﺭﯼ ﮐﺮﺩﯾﺪ ﮐﻪ ﺍﻭ ﻧﺎﭼﺎﺭ ﺷﺪ ﺧﺎﻧﻪ ﺭﺍ ﺗﺮﮎ ﮐﻨﺪ". 🔻ﺩﺭ ﺍﯾﻦ ﻫﻨﮕﺎﻡ ﺑﻪ ﺳﻮﯼ ﻋﻠﯽ ‏(علیه السلام) ﯾﻮﺭﺵ ﺑﺮﺩﻧﺪ ﻭ به ﺍﻭ آسیب رساندند ﻭ ﺳﭙﺲ ﺍﺯ ﺧﺎﻧﻪ ﺑﯿﺮﻭﻥ ﮐﺸﯿﺪﻩ ﻭ ﮐﺘﮏ ﺯﺩﻧﺪ. ﺳﺎﻋﺘﯽ ﻫﻢ ﺩﺭ ﻣﺴﺠﺪﺍﻟﺤﺮﺍﻡ ﺯﻧﺪﺍﻧﯽ ﮐﺮﺩند ﻭ سپس ﺁﺯﺍﺩﺵ نموﺩﻧﺪ ‏[۶‏]. 🔻ﺳﭙﺲ ﺩﺭ ﺟﻬﺖ ﻣﺪﯾﻨﻪ ﺑﻪ ﺗﻌﻘﯿﺐ ﭘﯿﺎﻣﺒﺮ‏ (صلی الله علیه و آله‏) ﭘﺮﺩﺍﺧﺘﻨﺪ ﺩﺭ ﺣﺎلی‌که پیامبر در ﻏﺎﺭ ﺛﻮﺭ بود و آن ﺩﺭ ﺳﻤﺖ ﺩﯾﮕﺮی ﻗﺮﺍﺭ ﺩﺍﺷﺖ‏ [۷]. 🔹 🔻پی نوشت ها: ۱. بحارالانوار (مجلسی)، ﺝ۱۹، ﺹ ۶۰ . ۲. الامالی للطوسی، ﺹ ۴۶۶ . ۳. الامالی للصدوق، ۴۶۹ ؛ مفاتيح الغیب (ﻓﺨﺮ ﺭﺍﺯﯼ)، ﺝ ۵، ﺹ۱۷۴ ؛ شواهد التنزيل (ﺣﺎﮐﻢ ﺣﺴﮑﺎﻧﯽ)، ﺝ ۱، ﺹ ۱۲۳. ۴. سیرة الحلبیة (ﺣﻠﺒﯽ)، ﺝ ۲، ﺹ ۳۲ . ۵. الامالی للطوﺳﯽ، ﺹ ۲۹۸ . ۶. بحارالأنوار (ﻣﺠﻠﺴﯽ)، ﺝ ۱۹، ﺹ ۹۲. ۷. الارشاد (ﻣﻔﯿﺪ)، ﺹ ۳۰. https://eitaa.com/salehy/3881 🔸 🔸 عظمت بهای یک نَفَس مولایمان امیرالمؤمنین علی (علیه السلام) در لیلة المبیت 🌐 eitaa.com/salehi786/2972 🎞 eitaa.com/salehy/3880 🔶 @Salehi786
نه مراست قدرت آنکه دم.pdf
193.8K
🔸 در مدح مولا امیرالمؤمنین علی (علیه السلام) 🔻شعر از 🔸 ⚡نه مراست قدرتِ آنکه دم زنم از جلال تو یاعلی ⚡نه مرا زبان که بیان کنم، صفتِ کمال تو یاعلی 🔹 🔈 صوت این شعر ملکوتی با نوای زیبای https://eitaa.com/salehy/3884 🔈 پادکست صوتی این شعر با نوای سیدحجت طباطبایی https://eitaa.com/salehy/3883 🔸 @Salehi786
. بسم الله ۳۴ 🔸 مدح مولا 🔸 یکی از زیباترین اشعاری را که در مدح مولانا امیرالمومنین علی (علیه السلام) سروده شده این مرحوم است 🔻دیوان اشعارشان: https://eitaa.com/SalehiApps/734 🔈 صوت این شعر ملکوتی با نوای زیبای آقای کریمی https://eitaa.com/salehy/3883  🔸 نه مراست قدرت آنکه دم، زنم از جلال تو یا علی نه مرا زبان که بیان کنم ، صفتِ کمال تو یا علی شده مات عقل موحدین ، همه در جمالِ تو یا علی چو نیافت غیر تو آگهی، ز بیانِ حالِ تو یا علی نَبَرَد به وصف تو ره کسی ، مگر از مقالِ تو یا علی   هله ‌ای مُجلّیِ عارفان ، تو چه مطلعی تو چه منظری هله ‌ای مولّه عاشقان، تو چه شاهدی تو چه دل بَری که ندیده‌ام به دو دیده‌ام ، چو تو گوهری چو تو جوهری چه در انبیا چه در اولیا ، نه تو را عدیلی و هم¬سَری به کدام کس مَثلت زنم که بُوَد مثالِ تو یا علی   توئی آنکه غیر وجود خود ، به شهود وغیب ندیده‌ای همه دیده‌ای نه چنین بود شه من تو دیده‌ی دیده‌ای فَقرات نفس شکسته‌ای ، سُبحاتِ وَهم دریده‌ای ز حدودِ فصل گذشته‌ای ، به صعودِ وصل رسیده‌ای ز فنای ذات به ذاتِ حق ، بُوَد اتّصال تو یا علی   چو عقول و افئده را نشد ، ملکوتِ سرّ تو مُنکشف ز بیانِ وصف تو هر کسی ، رقم گمان زده مختلف همه گفته‌اند و نگفته شد ، ز کتابِ فضل تو یک الف فصحای دهر به عجز خود ، ز ادایِ وصف تو معترف بُلَغای عصر به نطقِ خود ، شده‌اند لالِ تو یا علی  تو که خلق هیئت متصل، کنی از عناصر منفصل تو که از طبیعت آب و گل، بدر آوری صنم چِگِل (۱) تو که می‌نهی دل معتدل بمیان توده‌ی آب و گل زنم اعتدال ترا مَثَل بکدام خلقت معتدل که بر اعتدال تو مستدل بود اعتدال تو یا علی تو ز وصف خلق منزهی، که رسیده‌ئی بکمال ربّ ملکوتیان جبروتیان همه از کمال تو در عجب که کند چو عقل تو نفس را، به بساط علم و عمل ادب احدی ز خلق ندیده‌ام که بجای خصم کُشَد غضب متحیرم متفکرم همه در خصال تو یا علی تویی آن که در همه آیتی، نگری به چشم خدای بین تویی آن که از کُشِفَ الغطا ، نشود زیاده تورا یقین شده از وجودِ مقدّست ، همه سرّ کَنزِ خفا مبین ز چه رو دَم از أنا ربکّم نزنی ، بزن بدلیل این که به نورِ حق شده منتهی ، شرفِ کمال تو یا علی   تو همان درخت حقیقتی ، که در این حدیقه‌ی دنیوی أنا ربّکم تو زنی و بس ، به لسان تازی و پهلوی ز بروق نورِ تو مُشتعل ، شده نارِ نخله‌ی موسوی ز تو در لسانِ موحّدین ، بُوَد این ترانه‌ی معنوی که انا الحق است به حقِّ حق ، ثمرِ نهالِ تو یا علی   تویی آن تجلّیّ ذوالمنن ، که فروغ عالم و آدمی ز بروز جلوه ما‌خلق ، به مقام و رتبه مقدّمی هله ‌ای مشیّتِ ذاتِ حق ، که به ذات خویش مُسلّمی به جلالِ خویش مُجلّلی ، ز نوالِ خویش مُنعّمی همه گنج ذاتِ مقدّست ، شده مُلک و مآلِ تو یا علی   چو بآب زندگی از قدم گل ممکنات سرشته شد همه راز کلک منیع حق رقم ممات نوشته شد احدی ز موت نشد رها بحیات اگر چه فرشته شد ز بشر مقام تو شد اجل که اجل بتیغ تو کشته شد توئی آنکه مرگ نبرده جان ز صف قتال تو یا علی تو چه بنده‌ای که خدائیت ، ز خداست منصب و مرتبت رسدت ز مایه‌ی بندگی ، که رسی به پایه‌ی سلطنت احدی نیافت ز اولیا ، چو تو این شرافت و منزلت همه خاندانِ تو در صفت، چو توأند مشرقِ معرفت شده ختم دوره‌ی عِلم و دین ، به کمالِ آل تو یا علی   تو همان مَلیکِ مُهَیمنی ، که بهشت و جنّت و نه فلک پیِ جستجوی تو سالکان ، به طریقت آمد یک به یک شده ذکرِ نام مقدّست ، همه وِردِ اَلسنه‌ی مَلَک به خدا که احمدِ مصطفی ، به فلک قدم نزد از سَمَک مگر آنکه داشت در این سفر طلبِ وصالِ تو یا علی   تویی آنکه تکیه‌یِ سلطنت ، زده‌ای به تخت مؤبّدی ز شکوه شأن تو بر مَلا، جَلَواتِ عِزِّ ممجّدی به فرازِ فرقِ مبارکت، شده نصب تاج مُخلّدی متصرّف آمده در یَدَت ، ملکوتِ دولتِ سرمدی تو نه آن شهی که ز سلطنت ، بود اعتزالِ تو یا علی  🔸 توئی آنکه هستی ما خَلَق، شده بر عطای تو مستَدَل ز محیط جود تو منتشر قطرات جان رشحات دل به دلِ تو چون دل عالمی، دل عالمی شده متصل نه همین منم ز تو مشتعل نه همین منم بتو مشتغل دل هر که مینگرم در او بود اشتعال تو یا علی به می خُمِ تو سرشته شد، گِل کاس جانِ سبوکشان به پیاله‌ی دلِ عارفان، شده تُرک چشمِ تو می‌فشان ز رَحیقِ جام تو سرگران، سر سرخوشان، دل بیهُشان نه منم ز باده‌ی عشق تو، هله مست و بی‌دل و بی‌نشان همه کس چشیده به قدرِ خود ، ز میِ زُلالِ تو یا علی   ز بقای مُلک و زوال او، نرسد بجاه تو منقصت که بس است همت بنده را چو رسد به دولت معرفت بلی آنچه بنده طلبکند، دهدش خدای ز مکرمت نشد از خدای تو موهبت بتو گر خلافت و سلطنت ز خدا نبوده بجز خدا ، طلب و سؤال تو یا علی
تویی آنکه سِدره‌ی مُنتهی ، بُودَت بلندیِ آشیان به مکان نیائی و جلوه‌ات، به مکان ز مشرقِ لا‌مکان رسد استغاثه‌ی قدسیان، به درت ز لانه‌ی بی‌نشان چو به اوج خویش رسیده‌ای، ‌ز عُلُوّ قدر و سُموشّان همه هفت کرسی و نُه طبق، شده پایمال تو یا علی نه همین بس است که گویمت، به وجودِ جود مکرّمی تو مُنزّهی ز ثنای من، که در اوجِ قُدس قدم نَهی نه همین بس است که خوانم اَت، به ظهورِ فیض مقدّمی به کمال خویش معرّفی، به جلالِ خویش مُسلّمی نه مراست قدرت آنکه دم زنم از جلال تو یا علی تویی آن که میم مشیّتت، زده نقشِ صورتِ کاف و نون فلک و زمین به اراده‌ات، شده بی‌ سکون، شده با سکون به کتابِ عِلم تو مُندرج، بُوَد آن چه کان و ما‌یکون تویی آن مُصوّرِ ما‌خَلَق، که من الظّواهر و البطون بُوَد این عوالم کُن فکان، اثرِ فعال تو یا علی   تویی آن که ذات کسی قرین، نشده است با احدیتّت تویی آن که بر احدیّتت، شده مُستند صمدیّت نرسیده فردی و جوهری، به مقام مُنفردیتت نشناخت غیر تو هیچ‌کس، ازّلیتت ابدّیتت تو چه مبدأ‌یی که خبر نشد، کسی از مآلِ تو یا علی ز بروق طلعت انورت، شده خلق آتش موقده که بود طلوع و بروز او، همه از مشارق افئده نه همین شراره‌ی عشق تو، زده بر قلوب مجرّده ز جبل عَلَم زده بر شجر، ز محل دیر به بتکده تو چو مشعلی، که ز نور حق، بود اشتعال تو یا علی ز کمند کید بلیس دون، دل هر کسی نشود رها مگر آنکه بسته فؤاد خود بخدا و رسته ز ماسوا چو کشیده خصم کمند خود، همه جا نهفته و برملا ز جهات ستّه مرا بود، بمحال کوی تو التجا که محالِ دشمن دین بود، گذر از محال تو یا علی نه فرشته یافته در بشر چو تو ذوالکرم چو تو ذوالعفا نه بشر شنیده فرشته را بچنین صفت بچنین صفا بخدا ظهور عجائبی چو تو نیست در بشر از خدا که تعجبست بحق حق، ز تو آن قناعت و این سخا بطراز سوره‌ی هل اتی، چه نکوست فال تو یا علی تو که از علایق جان و تن، به کمالِ قُدس مُجرّدی تو که بر سرائرِ معرفت، به جمالِ اُنس مُخلّدی تو که فانی از خود و مُتّصف، به صفاتِ ذاتِ محمّدی به شؤنِ فانیِ این جهان، نه مُعطّلی نه مقیّدی بود این ریاست دنیوی، غم و ابتهالِ تو یا علی   تو همان تجلّیِ ایزدی، که فراز عرشی و لا مکان خبری ز گردش چشم تو، حرکات گردش آسمان دهد آن فؤاد و لسان تو، ز فروغ لوح و قلم نشان تو که ردّ شمس کُنی عیان، به یکی اشاره‌ی ابروان دو مُسخّر آمده مِهر و مَه، هله بر هلالِ تو یا علی   هله‌ای موحّدِ ذاتِ حق، که به ذات ، معنی وحدتی هله ای ظهورِ صفاتِ حق، که جهان فیضی و رحمتی به تو گشت خِلقتِ کُن فکان، که ظهورِ نورِ مشیّتی چو تو در مداینِ علمِ حق، ز شرف مدینه‌ی حکمتی سَیَلانِ رحمت حق بُوَد، همه از جِبال تو یا علی   نه عجب که خیل کروبیان، همه خادم آمده بردرت عظموتیان و لهوتیان، شده مات منظر و محضرت تو چو دیو نفس بکشته‌ئی، ملک آمده است مسخرت ز مقام و رتبه چو از ملک، متعال آمده جوهرت گذرد ز پر فرشتگان، طیران بال تو یا علی نه عجب که ذوق تکلمت، بکلیم نطق و بیان دهد نه عجب که شوق تبسمت، بمسیح روح روان دهد بروان پیر دم جوان، بعلیل تاب و توان دهد به لحد عظام رمیم را، هیجان فزاید و جان دهد گذرد نسیم شمال اگر، شبی از شمال تو یا علی منم آن مجرّد زنده دل که دم از ولای تو می زنم ره کوه و دشت گرفته ام قدم از برای تو میزنم به همین نفس که تو دادیم نفس از ثنای تو می زنم شب و روز حلقه التجا، بدر سرای تو میزنم نروم اگر بکشی مرا، ز صف نعال تو یا علی چه اگر مقدر عاصیان شده از مشیّت کبریا درکات دوزخ جانگزا، که رقم شد از قلم قضا چو مراست مهر تو مهر دل، ز گنه نترسم و از جزا تو اگر بدوزخ عاصیان، نشوی بروز جزا رضا ندهد خدای ملال ما که دهد ملال تو یا علی نرسید کشتی همتم ز یَمِ غمت بکناره‌ئی بشکست فلک مرا فلک بحجاره‌ئی ز اشاره‌ئی بهمین خوشم که نشسته‌ام بشکسته‌ئی و بپاره‌ئی چکنم که ز غرق شدن مرا، نه علاج هست و نه چاره‌ئی مگرم ز غیب مدد کند، یکی از رجال تو یا علی تو که آگه از نفحات حق، بسرائری و ضمائری نظر خدائی و مُطّلع، ز بواطنی و ظواهری تو که بر تمامت انس و جان، ز کرم معینی و ناصری تو که در عوالم کن فکان، به احاطه حاضر و ناظری ز چه رو بپرسش حال ما، نشود مجال تو یا علی بنگر «فؤاد» شکسته را، به دَرَت نشسته به التجا اگرش بِرانی از آستان، کند آشیان به کدام جا به سخا و بذل تواش طمع، به عطا و فضلِ تواش رجا ز پناهِ ظلِّ وسیع تو ، هم اگر رود برود کجا که محیط کون و مکان بُوَد فلکِ ظلالِ تو یا علی 🔸 🔻پی‌نوشت: (۱) : صنم چِگِل: کنایه از مرد و زن زیبا روی. چِگِل شهری است از ترکستان قدیم که مردم آن شهر به زیبایی معروف بودند، ولذا شاعران خوبرویان را به مردم این شهر تشبیه کرده اند 🔸 🌐 دیوان اشعار فؤاد کرمانی، مسمّطها 🔖 فایل PDF شعر 🔊 صوت eitaa.com/salehy/3884 🔹 t.me/Elaahy 🔸 @Salehi786
▪️انالله و انا الیه راجعون▪️ حجت الاسلام زهرایی ، از اولیا الهی گمنام در شهر قم و از شاگردان عبد صالح خدا مرحوم حاج اقا فخر تهرانی ، دار فانی را وداع گفت. @shia12t