🔴 تصاویری از شهید ابوعلی جواد
🔻محافظ اول و داماد سید، که همراهش به شهادت رسید
🌐 www.tabnak.ir/005IR7
🔻آخرین عکس، تصویر حضور سهنفره شهید #سیدحسن_نصرالله و نوهاش و دامادش #شهید_ابوعلی_جواد (در مجلس عروسی نوهاش، پسر ابوعلی) است.
🔸
@Salehi786
بسم الله
#معرفت_نفس
🔸 عصارهی ١۵٣ درس معرفت نفس، در ضمن «٧۵ اصل معرفت نفس»
🔸
🔹 از مرحوم #علامه_حسن_زاده آملی
🔻در هزار و یک کلمه، کلمه ۵٨۷ ، ج۶، ص٢٠۶ الی ٢١٢
🔸
🔸یکى از آثار قلمى این خدوم علم، حسن حسنزاده آملى، کتابى به نام دروس معرفت نفس است که به نظم و نضد خاصّى، بالفعل حاوى 153 درس است که سالیانى براى عزیزانى طالب کمال، تحریر و در محضر انس و قدس آنان تقریر و تدریس مىشد.
عصاره و خلاصه بسیارى از مطالب دروس معرفت نفس را به صورت «اصل» درآوردهایم که اگر گاه نیاز پیش آید، از این اصول یادآور شویم:
اصل 1 . هرچه هست، وجود است.
اصل 2 . هرچه پدید آمده، از وجود پدید آمد.
اصل 3 . نیرویى داریم که در مىیابد و تمیز مىدهد.
اصل 4 . سراى هستى بىحقیقت و واقعیّت نیست؛ بلکه حقیقت و واقعیّت دارد؛ بلکه عین واقعیّت است.
اصل 5. حقیقت و واقعیّت هر چیز هستى است.
اصل 6. واسطهاى میان وجود و عدم نیست.
اصل 7. هستیها (موجودات) با هم بىپیوستگى نیستند؛ بلکه هستیها با هم پیوستگى دارند.
اصل 8. آنچه اتفاقى نیست هدفى دارد و رفتار او بیهوده نیست.
اصل 9. هر آنچه از حرکت به کمالى مىرسد، آیینى دارد.
اصل 10. علم، وجود است.
اصل 11. حرکت در چیزى است که فاقد کمالى باشد.
اصل 12. موجودى که کمال مطلق است، حرکت در او متصوّر نیست.
اصل 13. حرکت فرع بر احتیاج است (تلفیق این اصل با اصل 11: حرکت در چیزى است که فاقد کمالى باشد. پس حرکت فرع بر احتیاج است).
اصل 14. هر چه که غایت و کمال متحرّکى است، برتر و فراتر از آن متحرّک است که حرکت ناقصى به سوى کاملى است. پس موجودات متحرک را درجات مراتب است.
اصل 15. اگر سلسله موجودات منتهى به موجودى شود، باید آن موجود غایت غایات و کمال کمالات و نهایت منتهاى همه هستیها باشد و ما دون او همه محتاج او، و در وى حرکت متصوّر نبود.
اصل 16. هر موجودى در حدّ خود تامّ و کامل است؛ تامّ و اتمّ و کامل و اکمل از قیاس پیش مىآید.
اصل 17. هیچچیز در حدّ خود و در عالم خود شرّ و بد نیست؛ ولى قیاس و نسبت با این و آن که به میان آمد، سخن از شرّ و بد به میان مىآید.
خلاصه دو اصل اخیر: هیچ موجودى در حدّ خود، نه ناقص است و نه شرّ.
اصل 18. نطفه و مربّى و اجتماع و معاشر از اصولىاند که در سعادت و شقاوت انسان دخلى به سزا دارند.
اصل 19. حرکت: خارج شدن موضوعى است از فقدان صفتى و کمالى به سوى وجدان آن کمال و صفت به طور تدریج و وجود هر جزء بعد از جزء دیگر. و خلاصه، حرکت عبارت است از خروج شىء از قوّه در امرى به فعل تدریجا.
اصل 20. براى متحرّک باید مخرجى باشد که وى را از نقص به در برد و به کمال رساند.
اصل 21. ما با حرکت و در حرکت و در جهان حرکتیم.
اصل 22. کتاب و آموزگار از وسائل و معدّاتاند، دانشدهنده دیگرى است.
اصل 23. آن گوهرى که به لفظ «من» و «أنا» و مانند اینها بدان اشارت مىکنیم، موجودى غیر از بدن است.
اصل 24. انسان از مرتبه نفس تا مرحله بدنش یک موجود متشخّص ممتدّ است؛ و به عبارت دیگر انسان موجود ممتدّى است که از مرحله أعلى تا به انزل مراتبش همه یک شخصیّت است.
اصل 25. جمیع آثار بارز از بدن همه از اشراق و افاضه نفس است. «شیخ رئیس ابو على سینا گوید: مردم از جذب آهن ربا آهن را تعجّب مىکنند، و از جذب و تصرّف و تسخیر نفس مر بدنشان را بىخبرند.»
اصل 26. آن گوهرى که به لفظ «من» و «أنا» و مانند اینها بدان اشارت مىکنیم، به نامهاى گوناگون خوانده مىشود؛ چون: نفس، و نفس ناطقه، روح، عقل، قوّه عاقله، قوّه ممیّزه، روان، جان، دل، جام جهاننما، جام جهانبین، و رقاء، طوطى، و نامهاى بسیار دیگر؛ ولى آنچه در کتب حکمت و السنه حکماء رواج دارد، همان پنج نام نخستین است.
اصل 27. بدن مرتبه نازله نفس است.
اصل 28. آنگاه کالبد تن، بدن نفس است که نفس در او تصرّف و بدان تعلّق داشته باشد و آثار وجودیش را در او پیاده کند.
اصل 29. نفس را هردم در کشور وجودش شئون بسیارى است که هیچ شأنى او را از شأن دیگر بازنمىدارد.
اصل 30. در میان انواع موجودات صاحب قوا و استعداد و هوش و بینش، انسان را که با آنها مىسنجیم مىبینیم که وى از همه آنها باهوشتر و زیرکتر است؛ پس جوهر انسان از جنس جواهر آنها برتر و شریفتر است.
اصل 31. نفس ناطقه بسان درختى است که جمیع قواى او شاخههاى اویند.
النفس فی وحدته کلّ القوى
و فعلها فی فعله قد انطوى
اصل 32. قوّه مصوّره به تنهایى صورتگر نطفه نیست.
اصل 33. فاقد شىء، معطى آن به دیگرى نتواند بود؛ و به عبارت دیگر: معطى کمال، خود باید أولا واجد آن باشد.
اصل 34. طلبِ «مجهول مطلق» محال است.
اصل 35. از آنجایى آمدیم که اوّل کار بود؛ زیرا چون علم مىآموزیم، پیشتر مىرویم.
اصل 36. فکر حرکت نفس ناطقه است؛ از مطلب به مبادى و دوباره از مبادى به مطلب.
اصل 37. وعاى علم وعائى است که به خلاف همه ظرفها هرچه علم در او بیشتر قرار گیرد، گنجایش او بیشتر مىگردد و براى تحصیل علوم بالاتر و بیشتر آمادهتر مىشود.
اصل 38. علم را با وعاء او یک نحو سنخیّت است.
اصل 39. نفس ناطقه و مخرج او از نقص به کمال، هر دو از موجودات ماوراى طبیعتاند.
اصل 40. انسان بهترین طریق، بلکه تنها طریق براى پى بردن به جهان هستى است.
اصل 41. مادّى قائل به موجودى حقیقى و واقعى به نام ماده است، بر خلاف سوفسطایى که قائل به حقیقتى نیست.
اصل 42. مادّى مادّه را موجودى ازلى و ابدى و وجود آن را واجب بالذات مىداند.
اصل 43. هر صورت معقوله، فعلیّت محض و مبرّاى از مادّه و اوصاف و احوال مادّه است.
اصل 44. وعاء تحقّق صور معقوله، موجودى مبرّا از مادّه و اوصاف و احوال مادّه است.
اصل 45. هریک از قوّه خیال و صور خیالى را تجرّد برزخى است.
اصل 46. هریک از نفس ناطقه و مخرج او از نقص به کمال، موجودى وراى مادّهاند.
اصل 47. هر فرد انسان را یک شخصیت و هویّت است که جمیع قواى او شئون همان هویّت واحده اوست، و همه آثار وجودیش از آن منبعث مىشود؛ اگرچه مظاهرش متکثّر است.
اصل 48. هر متحرّک در حرکت خود به سوى چیزى مىرود که فاقد آن است تا از حرکت واجد آن شود و آن غایت و غرض اوست.
اصل 49. شیئیّت شىء به صورتش است، نه به مادّهاش.
اصل 50. تنویم مغناطیسى و نوم هردو از یک اصل منشعباند، و آن در حقیقت انصراف و تعطیل حواسّ ظاهره از تصرّف و دست در کار بودن به این نشئه طبیعت است.
اصل 51. نفس ناطقه در همه حال از خویشتن آگاه و مدرک ذات خود و به خود داناست و هیچیک از حواسّ این چنین نیست.
اصل 52. علم، انسانساز است:
جان نباشد جز خبر در آزمون
هر که را افزون خبر جانش فزون
[ جان ما از جان حیوان بیشتر
از چه زان رو که فزون دارد خبر
جان چو افزون شد گذشت از انتها
شد مطیعش جان جمله چیزها ]
تو همان هوشى و باقى هوشپوش
[ خویشتن را گم مکن یاوه مکوش ]
(مثنوی)
اصل 53. قوّه متخیله از شئون نفس است و تجرّد برزخى دارد، و در خواب و بیدارى بیدار و آگاه است، و دستگاه عکّاسى و صورتگرى نفس ناطقه است.
اصل 54. نفس ناطقه و مخرج او از قوّه به فعل، عارى از مادّه و احکام آناند؛ یعنى هر دو از عالم غیباند و صرف حیاتاند، و حیات همان شعور و آگاهى است.
اصل 55. اشباحى که در عالم رؤیا مىبینیم مطلقا پدید آمده از انشاء و ایجاد نفس و قائم به اویند، و همه ابدان مثالى برزخىاند.
اصل 56. همه آثار وجودى انسان اطوار ظهورات و تجلّیات نفس است، و قوام بدن به روح و تشخّص و وحدت و ظهور آثارش از اوست.
اصل 57. سعادت این است که نفس انسان در کمال وجودیش به جایى برسد که در قوام خود به مادّه نیاز نداشته باشد و در عداد موجودات مفارق از ماده درآید و بر این حال دائم و ابد باقى بماند.
اصل 58. روح انسان، خواه در مقام خیال باشد و خواه در مقام عقل، پس از ویرانى بدن تباه نمىشود.
اصل 59. همه مدرَکات انسان وراى طبیعت است.
اصل 60. هرچه بلا وضع است ممکن نیست در چیزى که با وضع است، حاصل شود.
اصل 61. صورت علمیه مطلقا کلّىِ وجودىِ مجرّد و عارى از مادّه است و ظرف تقرّر و تحقّق او با او مسانخ، و علم وجودى نورى قائم به خود است.
اصل 62. اسناد افعال صادره از انسان به بدن و اعضاء و جوارح مادّى وى، به مجاز است و حقیقة به نفس اسناد مىیابند.
اصل 63. آنچه را که انسان ادراک کرده است، در صُقع ذات خود یافته است، و آن معلوم بالذات اوست، و اشیاى خارجى که به نحوى از انحاء به واسطه و اعداد قوى و آلات ادراکى خود با آنها تعلّق و ارتباط یافته که از این ارتباط به کسب علم نائل شده است، معلوم بالعرضاند.
اصل 64. مادّه تعلّق علّى بر نفس ناطقه ندارد بلکه معدّ حدوث اوست که نفس حدوثا جسمانى و بقاء روحانى است.
اصل 65. هریک از حواسّ واسطه و معدّ نفس براى ربط و تعلّق به خارج اوست، و کار هریک احساس محسوسى مخصوص است و لا غیر که اصلا نمىدانند محسوس خارجى است یا نه و این حکم کار نفس است.
اصل 66. مرگ فقط قطع علاقه نفس از طبیعت و مادّه بدن است، نه تباهى و زوال نفس.
اصل 67. آنچه صورت شىء را مانع از عقل و عاقل شدن و همچنین معقول بالفعل گردیدن است، مادّهاى است که شىء مذکور در آن موجود است.
اصل 68. الفاظ براى معانى اعمّ وضع شدهاند (وضع الفاظ بر ارواح معانیست)، و روزنههایى به سوى معانى حقیقى اشیائند نه مبیّن و معرّف واقعى آنها، اعنى؛ معانى را آن چنان که هستند نمىشود در قالبهاى الفاظ درآورد که هر معنى را در عالم خودش حکمى خاصّ و صورتى خاصّ است.
اصل 69. دار آخرت عین حیات است، و موجودى که ذاتا حىّ است، محال است که ضدّ خود را بپذیرد؛ یعنى محال است که موت بر او عارض شود و یا خواب و پینکى (چُرت) بر او دست یابد.
اصل 70. موجودى که حدوث بر او صادق نیست، موجودى ازلى و ابدى است که هیچگاه فناء و زوال در او راه ندارد.
اصل 71. جسم آلى جسم زنده است؛ یعنى صاحب نفس است، و نفس مبدأ حسّ و حرکت به اراده است، و به تعبیر اعمّ که شامل نفوس ارضیه گردد، نفس «کمال اوّل جسم طبیعى آلى ذى حیاة بالقوّة» است.
اصل 72. ناظم امور عالم مطلقا، یعنى تشکیلدهنده و بهنظمآورنده آن، عقل است؛ یعنى موجودى که فعلیّت محض و عین حیات و علم و قدرت و مبدأ حیات و هرگونه کمال، و محیط به اشیاء از جمیع جهات آنها، و عالم به آنها پیش از تحقّق آنها است، هم علّت موجودات است و هم نهایت مطالب.
اصل 73. طفره، مطلقا چه در حسیّات و چه در معنویات، باطل و محال است.
اصل 74. تشکیک در ماهیت راه ندارد.
اصل 75. نور اسفهبد را که نفس ناطقه است، مقام فوق تجرّد است؛ یعنى او را مقام معلوم و حدّ یقف نیست که در نتیجه وحدت عددى ندارد.
🔸
این بود اصولى که در یکصد و پنجاه و سه درس کتاب دروس معرفت نفس آمده است و هر اصل، عصاره و خلاصه بحث و فحصى است که تقریر و تحریر شده است.
🔸
@Salehi786
هدایت شده از افسران جوان جنگ نرم
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
مطلبی از دستور صریح رهبر معظم انقلاب که برای اول بار گفته شد
فرمانده معظم کل قوا فرماندهان سپاه را احضار و گفتند: اگر آمریکاییها جایی از ایران را زدند، از من (رهبری) سوال نمیکنید، از شورای عالی امنیت ملی هم اجازه نمیگیرید، باید حداکثر تا نیم ساعت این اقدام را پاسخ دهید
@Afsaran_ir
هدایت شده از بر پا
مثلا فردا اعلام میکنن، بنا داره برای نیروهای مقاومت سخنرانی کنه.
بعد ما منتظر که دوباره سید جهاد تبیینش رو یک تنه شروع کنه.
میاد روبروی دوربین. با همون لبخند همیشگی، با کنایه به دشمن میگه گفته بودم تا غزه را رها نکنید، رهایتان نمیکنیم. خودتان هم میدانید این تازه همه قدرت ایران نبود. بعد تبریک میگوید به رهبر و مقتدایش سید علی حکیم و مقتدر.
مثلا با کلماتش دوباره روحمان را صیقل میدهد و میگوید توان ما خیلی بیشتر از موشکها و پهپادها است، قدرت اصلی ما در ایمان ما است، در عزم و اراده ما است. قدرت اصلی ما در توکل و صبر ما است.
سید بلند شو!
ببین زدیم. نود درصد اصابت کرد.
ببین بچه های حزب الله وادارشون کردند، عقب نشینی کنند، ببین هنوز شمال را شاگردانت موشک باران میکنند.
پاشو سید! بدون تو خوشحالی نمیچسبه.
پاشو دوباره یادمان بینداز مهمتر از موشکها آن اراده ای است که موشک را شلیک میکند و آن ایمان ملتی است که سوخت موشکها است و مدد کل منطقه است، ملتی که حرم است و تو چه مدافع حرمی بودی ، آقای شهید.
سید!
پاشو دوباره بخند. خنده هایت از موشکهای مقاومت دشمن شکار تر بود.
پاشو دوباره بگو ان اوهن البیوت لبیت العنکبوت.
پاشو دوباره تو بگو تا همه ما تکرار کنیم لبیک یا حسین.
یوم الله دیگری است و حزب الله زنده است و تو زنده ای الی الابد. مبارک باشد بر همه مومنین صبار و شکور.
@ali_mahdiyan
هدایت شده از احرار | هیأت و جهانیاندیشی
🚩 سومین
گردهماییملیمجازی
فعالانعرصههیأتواربعین
- حجتالاسلام #محسن_قنبریان
- حاج #حسین_یکتا
۴شنبه | ۱۱مهرماه ۱۴۰۳ | ساعت۱۹
پیوندنشست:
🌐 1542.org/live
💠 جامعه فعالان مردمی اربعین
✅ @jarbaein
💠 جامعهایمانیمشعر
✅ @www1542org
💠 احرار | هیأت و جهانیاندیشی
✅ @ahrar1542
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
یاد سید بخیر😭
امروز میومد یه جنگ روانی هم علیه اسرائیل ایجاد میکرد👊 مثل این کلیپ آبان پارسال
https://eitaa.com/tasnimnews/191531
🔸
@Salehi786
صالحی - ارتباط کاربران
😭
عُـد لي حبيبي قلبي فارحم
عُـد يا لحنـاً بفَـمِ العالَم
عُـد فالعُمـرُ يَشـدو بهواکَ
عُـد فالنّفـسُ تَرنو لسماکَ
عُـد لي حبيبي قلبي فارحم ...
طلوع خورشید وعده صادق در تلآویو، ساعت ۹ شب سهشنبه ١ اکتبر ٢٠٢۴
📡 eitaa.com/mehrnews/130663
🔸
@Salehi786
هدایت شده از MESBAHYAZDI.IR
🔰 شهید سیدحسن نصرالله بعد از خبر شهادت عماد مغنیه چه حالی داشت؟
«ایمان استوار»
#حکایت
#سید_حسن_نصرالله
#روزنگار
#مقاومت
🏴 @mesbahyazdi_ir
هدایت شده از اصرار
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
لطفا بخوانید
از شهیدی که دیر به سید حسن رسید اما رسید...
این آقا که عکسش اینجاست اسمش علاء است و کسی که از سرنوشت علاء بعد از شهادت سید حسن میگوید، محمد است.
محمد میگوید میخواهد قصهی علاء را برایتان بگوید و اینکه علاء چطور سعی کرد سید را نجات دهد اما کنار او شهید شد.
علاء یکی از افرادیست که که در تیم پزشکی برای نجات جان مردم بعد از بمبارانها حضور داشت. آنها آن روز در محل بمباران حضور پیدا کردند. تعدادی از آنها تلاش کردند به سید برسند اما به علت استنشاق مواد موجود در اثر بمباران بیهوش شدند. ساعتها تلاش کردند، رفتند و آمدند اما خبری از پیکرها نبود تا اینکه برخی خسته شدند و تصمیم گرفتند استراحت کنند و فرصت خواستند. اما علاء اصرار داشت که من میخواهم بروم پایین، نمیخواهم استراحت کنم. گفت من چیزی برای از دست دادن ندارم. با اینکه علاء سه فرزند دارد. پس ماسک اکسیژن را به صورتش زد و پایین رفت. علاء بیرون نیامد. برنگشت. چند ساعت بعد از استراحت، تیم پزشکی پایین رفتند و دیدند علاء کنار سید حسن دراز کشیده. علاء ماسک را برداشته بود و به صورت سید گذاشته بود. تلاش کرده بود سید برگردد. برنگشت. علاء هم همانجا بیماسک با او رفت و تن بی جانش فریاد «بعد از تو خاک بر سر دنیا» شد.
هفهاف بصری هم دیر رسید، آوارهی محمّد بود.به سپاهیان عمر سعد گفت یا ایّهاالجندُ المجَند، أنا الهفهافُ بن المهند، أبغی عیالَ محمّد.
خداوندا!
تو شاهد باش.
ما نیز در این کوچه پسکوچهها دنبالیم.
تو شاهد باش آمدند آن قوم که دنبال بودند.
دیر آمدند اما آخر آمدند...
#اصرار
#شخص #خبر #اسم
#لبنان #مصیبت #زمان
@Esrar3