eitaa logo
صالحی - ارتباط کاربران
1.3هزار دنبال‌کننده
753 عکس
256 ویدیو
273 فایل
﷽ 💫 طلبه ای ساده دروس خارج حوزه قم لیسانس نرم افزار ارشد مهندسیIT دکتری عرفان اسلامی ✅اینجا نشر پژوهشها و پرسش وپاسخهای کاربران 📌خصوصی @mSalehi ✅ کانال تدریس: 1. @Shia_erfan 2. @Nezam_Andishe ✅ کانال اصلی بنده @Salehy 📲نرم‌افزارهای مفید @SalehiApps
مشاهده در ایتا
دانلود
صالحی - ارتباط کاربران
✨تشدید احتمال درگیری‌های پساانتخاباتی در آمریکا فضای سیاسی آمریکا دقیقا مانند فضای منتهی به شورش ۶
. لذا الان (در فتنه داخلی آمریکا) بهترین وقت برای زدن ناوهای آمریکایی در منطقه هست، توسط ایران، به تلافی همکاریشان با حمله اسرائیل علیه ایران
هدایت شده از کانال خبری فتح
🚨 وال استریت ژورنال : ایران به کشورهای منطقه طی یک پیام دیپلماتیک و رسمی اطلاع داده است که قصد دارد یک حمله «قوی و پیچیده» علیه اسرائیل انجام دهد که شامل کلاهک‌های قدرتمندتر و سایر سلاح‌ها می‌شود. ‏ ايران همچنین اعلام کرد که ارتش نیز در حملات مشارکت خواهد داشت. 📡 @news_fath
هدایت شده از کانال خبری فتح
🚨خروج ناگهانی ناو هواپیمابر آمریکا از دریای عمان ‏به احتمال زیاد آمریکا برای یک عملیات سریع و پیشدستانه آماده می‌شود. امیدواریم ایران ضربه اول رو بزند 📡 @news_fath
هدایت شده از کانال خبری فتح
🚨رسانه های غربی : گزارش شده است که حریم هوایی ایران امشب ساعت 2:30 بامداد به وقت محلی ایران (EST: 6:00 PM / PST: 15:00) بنا به درخواست ارتش ایران بسته خواهد شد و این بسته شدن تا روز شنبه ساعت 15 ادامه خواهد داشت. 6:30 عصر (EST: 11:00 صبح / PST: 8:00 صبح). 📡 @news_fath
کتاب انسان در عرف عرفان - علامه حسن زاده آملی .pdf
13.9M
🔸 کتاب انسان در عرف عرفان 🔻 اثر علامه حسن زاده آملی (رحمة الله علیه) 🔖نشر سروش، چاپ پانزدهم، ١٣٩٨ 📌دریافت‌شده از سایت علامه 🌐 najmeddinamoli.ir/رساله-انسان-در-عرف-عرفان-علامه-حسن-زاده 🔹   🔻مرحوم علامه حسن حسن زاده آملی (ره) در این اثر خود که موضوع آن «انسان در عُرف عرفان از دیدگاه قرآن کریم و احادیث» است، پس از بیان تعریف انسان در فصل اول، و توضیح مراد خود از عرفان در فصل دوم، سپس در فصل سوم «۲۳ واقعه» از سلوک عملی را که خودشان تجربه کرده‌اند شرح می‌دهند، و آنگاه در فصل چهارم به بیان «۴۷ اصل سلوک معرفت نفسی و عرفانی» که از آن تجربیاتِ عملی استنباط کرده‌اند می‌پردازند. 🔻این کتاب به لحاظ در برداشتن هر دو جنبه‌ی نقل تجارب سلوک عملی و تبیین حقایق علمی آنها مورد استقبال علاقه مندان به مباحث عرفانی قرار گرفته است. 🔹 🔸 @Salehi786 @Salehy
بسم الله 🔸حقیقت «نــــورِ » 🔸 جامع الاحادیث https://hadith.inoor.ir/hadith/300440 بصائر الدرجات في فضائل آل محمد علیهم السلام ج ۱، ص ۲۸۰ https://hadith.inoor.ir/hadith/234452 نشانی: بحار الأنوار، ج ۲۵، ص ۵۱ + نقل مختصر در كافی، ج‏۱، ص۵۳۳ https://hadith.inoor.ir/hadith/105297 🔹 پيامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) >امیرالمؤمنین (علیه السلام) >امام صادق (علیه السلام) >امام جواد (علیه السلام) 🔹حَدَّثَنَا أَحْمَدُ بْنُ إِسْحَاقَ عَنِ اَلْحَسَنِ بْنِ عَبَّاسِ بْنِ حَرِيشٍ 🔻عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ (علیه السلام) قَالَ: ⚡سَأَلَ أَبَا عَبْدِ اَللَّهِ (علیه السلام) رَجُلٌ مِنْ أَهْلِ بَيْتِهِ عَنْ سُورَةِ «إِنَّا أَنْزَلْنَاهُ فِي لَيْلَةِ اَلْقَدْرِ»؟ 🔻فَقَالَ وَيْلَكَ سَأَلْتَ عَنْ عَظِيمٍ ⚡إِيَّاكَ وَ اَلسُّؤَالَ عَنْ مِثْلِ هَذَا 🔻فَقَامَ اَلرَّجُلُ. 🔻قَالَ (حسن بن عباس): فَأَتَيْتُهُ يَوْماً فَأَقْبَلْتُ عَلَيْهِ فَسَأَلْتُهُ؟ 🔻فَقَالَ: «إِنّٰا أَنْزَلْنٰاهُ» نُورٌ عِنْدَ اَلْأَنْبِيَاءِ وَ اَلْأَوْصِيَاءِ لاَ يُرِيدُونَ حَاجَةً مِنَ اَلسَّمَاءِ وَ لاَ مِنَ اَلْأَرْضِ إِلاَّ ذَكَرُوهَا لِذَلِكَ اَلنُّورِ فَأَتَاهُمْ بِهَا ⚡فَإِنَّ مِمَّا ذَكَرَ عَلِيُّ بْنُ أَبِي طَالِبٍ (علیه السلام) مِنَ اَلْحَوَائِجِ أَنَّهُ قَالَ لِأَبِي بَكْرٍ يَوْماً «وَ لاٰ تَحْسَبَنَّ اَلَّذِينَ قُتِلُوا فِي سَبِيلِ اَللّٰهِ أَمْوٰاتاً بَلْ أَحْيٰاءٌ عِنْدَ رَبِّهِمْ»، ⚡فَاشْهَدْ أَنَّ رَسُولَ اَللَّهِ (صلی الله علیه و آله) مَاتَ شَهِيداً، فَإِيَّاكَ أَنْ تَقُولَ إِنَّهُ مَيِّتٌ وَ اَللَّهِ لَيَأْتِيَنَّكَ، فَاتَّقِ الله (فَأَيقِن) إِذَا جَاءَكَ، [فَإِنَّ] اَلشَّيْطَانُ غَيرَ مُتَمَثِّلٍ بِهِ (غَيرُ مُتَخَيِّلٍ بِهِ). 🔻فَعَجِبَ (فَبَعَثَ) بِهِ أَبُوبَكرٍ، فَقَالَ: إِنْ جَاءَنِي وَ اَللَّهِ أَطَعْتُهُ وَ خَرَجْتُ مِمَّا أَنَا فِيهِ 🔻قَالَ فَذَكَرَ أَمِيرُ اَلْمُؤْمِنِينَ (علیه السلام) لِذَلِكَ اَلنُّورِ فَعَرَجَ إِلَى أَرْوَاحَ اَلنَّبِيِّينَ فَإِذَا مُحَمَّدٌ (صلی الله علیه و آله) قَدْ أُلْبِسَ وَجْهَهُ ذَلِكَ اَلنُّورُ، وَ أَتَى وَ هُوَ يَقُولُ: ⚡يَا أَبَابَكْرٍ آمِنْ بِـعَلِيٍّ (علیه السلام) وَ بِأَحَدَ عَشَرَ مِنْ وُلْدِهِ إِنَّهُمْ مِثْلِي إِلاَّ اَلنُّبُوَّةَ وَ تُبْ إِلَى اَللَّهِ بِرَدِّ مَا فِي يَدَيْكَ إِلَيْهِمْ، فَإِنَّهُ لاَ حَقَّ لَكَ فِيهِ 🔻قَالَ ثُمَّ ذَهَبَ فَلَمْ يُرَ 🔻فَقَالَ أَبُو بَكْرٍ أَجْمَعُ اَلنَّاسَ فَأَخْطُبُهُمْ بِمَا رَأَيْتُ وَ أَبْرَأُ إِلَى اَللَّهِ مِمَّا أَنَا فِيهِ إِلَيْكَ يَا عَلِيُّ عَلَى أَنْ تُؤْمِنَنِي 🔻قَالَ مَا أَنْتَ بِفَاعِلٍ وَ لَوْ لاَ أَنَّكَ تَنْسَى مَا رَأَيْتَ لَفَعَلْتَ 🔻قَالَ فَانْطَلَقَ أَبُو بَكْرٍ إِلَى عُمَرَ، 🔻وَ رَجَعَ نُورُ «إِنّٰا أَنْزَلْنٰاهُ» إِلَى عَلِيٍّ (علیه السلام) فَقَالَ لَهُ: قَدِ اِجْتَمَعَ أَبُو بَكْرٍ مَعَ عُمَرَ 🔻فَقُلْتُ: أَ وَ عَلِمَ اَلنُّورُ؟ 🔻قَالَ: إِنَّ لَهُ لِسَاناً نَاطِقاً وَ بَصَراً نَاقِداً يَتَجَسَّسُ اَلْأَخْبَارَ لِلْأَوْصِيَاءِ (علیهم السلام) وَ يَسْتَمِعُ اَلْأَسْرَارَ وَ يَأْتِيهِمْ بِتَفْسِيرِ كُلِّ أَمْرٍ يَكْتَتِمُ بِهِ أَعْدَاؤُهُمْ 🔻فَلَمَّا أَخْبَرَ أَبُو بَكْرٍ اَلْخَبَرَ عُمَرَ 🔻قَالَ سَحَرَكَ وَ إِنَّهَا لَفِي بَنِي هَاشِمٍ لَقَدِيمَةٌ 🔻قَالَ ثُمَّ قَامَا يُخْبِرَانِ اَلنَّاسَ فَمَا دَرَيَا مَا يَقُولاَنِ 🔻قُلْتُ لِمَا ذَا؟ 🔻قَالَ لِأَنَّهُمَا قَدْ نَسِيَاهُ 🔻وَ جَاءَ اَلنُّورُ فَأَخْبَرَ عَلِيّاً (علیه السلام) خَبَرَهُمَا، ⚡فَقَالَ : بُعداً لَهُمَا «كَمٰا بَعِدَتْ ثَمُودُ» (هود، ۹۵). 🔹 ✅ ترجمه حدیث 🔸 🔻نقل مشابه دیگر از نـور سوره قدر👇 جامع الاحادیث https://hadith.inoor.ir/hadith/235236 بحار الأنوار، ج ۲۶، ص ۱۳۵؛ نقل از بصائرالدرجات، ص۴۴٢ امام صادق (علیه السلام) 🔻قَالَ أَبُو عَبْدِالله (علیه السلام) : ⚡«إِنّٰا أَنْزَلْنٰاهُ» نُورٌ كَهَيْئَةِ اَلْعَيْنِ عَلَى رَأْسِ اَلنَّبِيِّ وَ اَلْأَوْصِيَاءِ لاَ يُرِيدُ أَحَدٌ مِنَّا عِلْمَ أَمْرٍ مِنْ أَمْرِ اَلْأَرْضِ أَوْ مِنْ أَمْرِ اَلسَّمَاءِ إِلَى اَلْحُجُبِ اَلَّتِي بَيْنَ اَللَّهِ وَ بَيْنَ اَلْعَرْشِ إِلاَّ رُفِعَ طَرْفُهُ إِلَى ذَلِكَ اَلنُّورِ فَرَأَى تَفْسِيرَ اَلَّذِي أَرَادَ فِيهِ مَكْتُوباً. 🔹 🔻امام صادق (علیه السلام): ⚡سوره «إنّا أنزلناه» نوری است به صورت چشم بالای سر پیامبر (صلی الله علیه و آله) و اوصیاء (علیهم السلام). هیچ کدام از ما دانستن چیزی را از مسائل زمین یا آسمان تا حجاب‌های بین خدا و عرش، را اراده نمی‌کند، مگر اینکه از یک طرف آن نور بلند می‌شود و تفسیر مطلبی را که می‌خواست، در آن مکتوب شده می‌یابد. 🔸 🔖 نقل دیگر از همین اعجاز مولا 🔸 @Salehi786
بسم الله 🔖 نــور سوره قدر (متن عربی حدیث) 🔸 ✅ ترجمه : 🔻احمد بن اسحاق، نقل میکند از حسن بن عباس بن حریش، از حضرت جواد (عليه السلام) که فرمودند: ⚡شخصى از خويشاوندان امام صادق (عليه السلام) از آن جناب راجع بسوره «إِنّٰا أَنْزَلْنٰاهُ‌ فِي لَيْلَةِ‌ اَلْقَدْرِ» پرسيد؟ 🔻حضرت صادق (علیه السلام) فرمود: ⚡ سؤال بسیار بزرگى كردى! بر حذر باش، از این‌چنین سؤال‌های بزرگی! ⚡سپس آن مرد از نزد حضرت صادق (ع) بلندشد و رفت. 🔻حسن بن عباس بن حریش می‌گوید: من (مجددا) روز دیگری به خدمت امام جواد (علیه السلام) رسيدم و همان سؤال را كردم (در مورد سوره قدر)؟ 🔻 حضرت جواد الائمه (علیه السلام) فرمودند: ⚡حقیقت سوره «إِنَّا أَنزَلناه» نــوری است در نزد انبیاء الهی و اوصیاء الهی، که ایشان هر امر و حاجتی در آسمان یا زمین داشته باشند نزد آن «نـــورِ سوره قدر» یاد می‌کنند و می‌خواهند، و او آن حاجت را برای ایشان می‌آورد. 🔻از جمله حوائجی که امیرالمؤمنین (علیه السلام) نزد این «نـــورِ سوره قدر» خواستند، آن بود که: روزی امیرالمؤمنین علی (علیه السلام) به ابوبکر فرمودند: ⚡ «وَ لا تَحسَبَنَّ الَّذِینَ قُتِلُوا فِی سَبِیلِ اللَّهِ أَمْواتاً بَلْ أَحْیاءٌ عِنْدَ رَبِّهِم» (آل عمران، ۱۶۹) {هرگز کسانی را که در راه خدا شهید شده اند، مرده مپندارید! بلکه آنها زنده اند نزد پروردگارشان}. 🔻همانا من گواهی می‌دهم که رسول الله (صلی الله علیه و آله) با شهادت از دنیا رفتند، پس مبادا بگویی: ایشان مرده اند! 🔻و به خدا قسم من ایشان را برای تو حاضر می‌کنم. پس از خدا بترس و یقین داشته باش که خودشان را می‌بینی، چراکه شیطان نمی‌تواند به شکل و صورت ایشان متمثّل شود. 🔻ابوبکر از این سخن تعجب کرد و گفت: به خدا قسم اگر پیامبر را حاضر کنی، از او اطاعت می‌کنم و از این جایگاه (خلافت) که در آن قرارگرفته‌ام دست برمی‌دارم. 🔻امیرالمؤمنین (علیه السلام) به آن «نـــورِ سوره قدر» دستور دادند؛ او به جانب ارواح پیامبران بالا رفت، ناگاه حضرت محمّد (صلی الله علیه و آله) نزد ایشان حاضر شدند، در حالی که صورتشان غرق در همان نـــور بود، و آمدند و فرمودند:ای ابابکر! به علی (عليه السلام) و یازده فرزندش ایمان بیاور! آن‌ها جز در نبوت، همانند من‌اند. و با برگرداندن خلافت به‌سوی ایشان، از آنچه (غاصبانه) در اختیار گرفته‌ای نزد خدا توبه کن، که تو را حقی در آن مقام نیست. ⚡سپس حضرت رفتند و دیگر دیده نشدند. 🔻ابوبکر گفت: ای علی! مردم را جمع می‌کنم تا با آن‌ها در مورد آن چه دیده‌ام صحبت کنم و در حضور مردم تبری بجویم بسوی خداوند از این غصب جایگاهی که انجام داده‌ام، مشروط بر این که ای علی، تو به من امان بدهی. 🔻امیرالمؤمنین (علیه السلام) فرمودند: ⚡ هرچند تو چنین کاری نمی‌کنی، ولی اگر آنچه را که دیدی فراموش نکنی، کاری خواهی کرد و خود را تبرئه می‌کنی و خلافت را بر می‌گردانی (و من هم به تو امان خواهم داد). 🔻ابوبکر پیش عمر رفت، و «نـــورِ سوره قدر» پیش علی (علیه السلام) آمد و به ایشان گفت: ابو بکر پیش عمر رفته است. 🔻حسن بن عباس میگوید: به امام جواد (ع) عرض کردم: ⚡ مگر آن نـور، حقایق را می‌داند؟ 🔻حضرت جواد (علیه السلام) فرمودند: ⚡(بله) آن «نـــورِ سوره قدر» دارای زبانی گویا و چشمی نافذ و بیناست؛ حقایق و خبرها را برای اوصیاء الهی کشف می‌کند، و اسرار را می‌شنود، و تمام نقشه‌های پنهان دشمنان را فاش می‌کند، و تفسیر هر امری را که ائمه (ع) بخواهند برای ایشان می‌آورد. 🔹 🔻پس وقتی ابوبکر جریانش با امیرالمؤمنین علی (علیه السلام) را به عمر خبر داد، عمر گفت: او سحرت کرده، که سحر در میان بنی هاشم از قدیم بوده است. بعد هر دو از جای برخاستند که به مردم خبر دهند، ولی نمی‌دانستند چه بگویند. 🔻پرسیدم: چرا؟ 🔻حضرت فرمودند: زیرا که فراموش کرده بودند. ⚡آن «نـــورِ سوره قدر» هم نزد مولا امیرالمؤمنین علی (علیه السّلام) آمد و جریان آن دو را برای ایشان نقل کرد. ایشان هم فرمودند: آن دو از رحمت خدا دور باشند، «چنانچه قوم ثمود دور شد!». 🔸 @Salehi786
بسم الله 🔸 کرامت امیرالمؤمنین علی (علیه السلام) در اثبات ولایت‌شان بر ابوبکر و مجاب کردن او 🔸 جامع الأحادیث https://hadith.inoor.ir/hadith/291218 شناسه حدیث : ۲۹۱۲۱۸ نشانی : الإختصاص ج ۱، ص ۲۷۲ سَعْدٌ قَالَ حَدَّثَنَا عَبَّادُ بْنُ سُلَيْمَانَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ سُلَيْمَانَ عَنْ أَبِيهِ سُلَيْمَانَ عَنْ عُثَيْمِ بْنِ أَسْلَمَ عَنْ مُعَاوِيَةَ بْنِ عَمَّارٍ اَلدُّهْنِيِّ عَنْ أَبِي عَبْدِ اَللَّهِ عَلَيْهِ السَّلاَمُ قَالَ: 🔻 دَخَلَ أَبُو بَكْرٍ عَلَى عَلِيٍّ (عَلَيْهِ السَّلاَمُ) فَقَالَ لَهُ إِنَّ رَسُولَ اَللَّهِ (صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ) لَمْ يُحْدِثْ إِلَيْنَا فِي أَمْرِكَ حَدَثاً بَعْدَ يَوْمِ اَلْوَلاَيَةِ وَ أَنَا أَشْهَدُ أَنَّكَ مَوْلاَيَ مُقِرٌّ لَكَ بِذَلِكَ وَ قَدْ سَلَّمْتُ عَلَيْكَ عَلَى عَهْدِ رَسُولِ اَللَّهِ (صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ) بِإِمْرَةِ اَلْمُؤْمِنِينَ وَ أَخْبَرَنَا رَسُولُ اَللَّهِ (صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ) أَنَّكَ وَصِيُّهُ وَ وَارِثُهُ وَ خَلِيفَتُهُ فِي أَهْلِهِ وَ نِسَائِهِ وَ لَمْ يَحُلْ بَيْنَكَ وَ بَيْنَ ذَلِكَ وَ صَارَ مِيرَاثُ رَسُولِ اَللَّهِ (صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ) إِلَيْكَ وَ أَمْرُ نِسَائِهِ، وَ لَمْ يُخْبِرْنَا بِأَنَّكَ خَلِيفَتُهُ مِنْ بَعْدِهِ وَ لاَ جَرَمَ لَنَا فِي ذَلِكَ فِيمَا بَيْنَنَا وَ بَيْنَكَ وَ لاَ ذَنْبَ بَيْنَنَا وَ بَيْنَ اَللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ 🔻 فَقَالَ لَهُ عَلِيٌّ عَلَيْهِ السَّلاَمُ إِنْ أَرَيْتُكَ رَسُولَ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ حَتَّى يُخْبِرَكَ بِأَنِّي أَوْلَى بِالْمَجْلِسِ اَلَّذِي أَنْتَ فِيهِ وَ أَنَّكَ إِنْ لَمْ تَنَحَّ عَنْهُ كَفَرْتَ فَمَا تَقُولُ؟ فَقَالَ إِنْ رَأَيْتُ رَسُولَ اَللَّهِ (صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ) حَتَّى يُخْبِرَنِي بِبَعْضِ هَذَا اِكْتَفَيْتُ بِهِ. قَالَ فَوَافِنِي إِذَا صَلَّيْتَ اَلْمَغْرِبَ قَالَ فَرَجَعَ بَعْدَ اَلْمَغْرِبِ فَأَخَذَ بِيَدِهِ وَ أَخْرَجَهُ إِلَى مَسْجِدِ قُبَا فَإِذَا رَسُولُ اَللَّهِ (صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ) جَالِسٌ فِي اَلْقِبْلَةِ فَقَالَ: ⚡ يَا عَتِيقُ وَثَبْتَ عَلَى عَلِيٍّ وَ جَلَسْتَ مَجْلِسَ اَلنُّبُوَّةِ وَ قَدْ تَقَدَّمْتَ إِلَيْكَ فِي ذَلِكَ فَانْزِعْ هَذَا اَلسِّرْبَالَ اَلَّذِي تَسَرْبَلْتَهُ فَخَلِّهِ لِعَلِيٍّ وَ إِلاَّ فَمَوْعِدُكَ اَلنَّارُ ⚡ قَالَ ثُمَّ أَخَذَ بِيَدِهِ فَأَخْرَجَهُ فَقَامَ اَلنَّبِيُّ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ عَنْهُمَا وَ اِنْطَلَقَ أَمِيرُ اَلْمُؤْمِنِينَ عَلَيْهِ السَّلاَمُ إِلَى سَلْمَانَ فَقَالَ لَهُ : يَا سَلْمَانُ أَ مَا عَلِمْتَ أَنَّهُ كَانَ مِنَ اَلْأَمْرِ كَذَا وَ كَذَا فَقَالَ سَلْمَانُ لَيَشْهَرَنَّ بِكَ وَ لَيُبْدِيَنَّهُ إِلَى صَاحِبِهِ وَ لَيُخْبِرَنَّهُ بِالْخَبَرِ 🔻فَضَحِكَ أَمِيرُ اَلْمُؤْمِنِينَ وَ قَالَ أَمَا إِنْ يُخْبِرْ صَاحِبَهُ فَسَيَفْعَلُ ثُمَّ لاَ وَ اَللَّهِ لاَ يَذْكُرَانِهِ أَبَداً إِلَى يَوْمِ اَلْقِيَامَةِ، هُمَا أَنْظَرُ لِأَنْفُسِهِمَا مِنْ ذَلِكَ ⚡ فَلَقِيَ أَبُو بَكْرٍ عُمَرَ فَقَالَ إِنَّ عَلِيّاً أَتَى كَذَا وَ كَذَا وَ صَنَعَ كَذَا وَ كَذَا وَ قَالَ لِرَسُولِ اَللَّهِ كَذَا وَ كَذَا 🔻 فَقَالَ لَهُ عُمَرُ وَيْلَكَ مَا أَقَلَّ عَقْلَكَ فَوَ اَللَّهِ مَا أَنْتَ فِيهِ اَلسَّاعَةَ إِلاَّ مِنْ بَعْضِ سِحْرِ اِبْنِ أَبِي كَبْشَةَ قَدْ نَسِيتَ سِحْرَ بَنِي هَاشِمٍ وَ مِنْ أَيْنَ يَرْجِعُ مُحَمَّدٌ، وَ لاَ يَرْجِعُ مَنْ مَاتَ إِنَّ مَا أَنْتَ فِيهِ أَعْظَمُ مِنْ سِحْرِ بَنِي هَاشِمٍ فَتَقَلَّدْ هَذَا اَلسِّرْبَالَ وَ مُرَّ فِيهِ . (الاختصاص: ۲۷۲ – ۲۷۳، و بصائر الدرجات: ۲۹۸ – ۲۹۹، حدیث ۱۴) 🔸 ✅ ترجمه حدیث 🔸 @Salehi786
بسم الله 🔸 کرامت امیرالمؤمنین علی (علیه السلام) در اثبات ولایت‌شان بر ابوبکر و مجاب کردن او (متن عربی حدیث) 🔸 ✅ ترجمه : 🔻از معاویه دهنی نقل است: ⚡ ابوبکر بر علی (علیه السلام) وارد شد و به او گفت: رسول خدا در خصوص تو، پس از روز ولایت چیزی نگفت، و من شهادت می‌دهم که تو مولای من هستی و به آن اذعان دارم، و در زمان رسول الله بر تو به عنوان امیرالمؤمنین درود فرستادم، و رسول خدا به ما گفت که تو فقط وصی و وارث و جانشینش بر امور اهل و همسران او هستی، و بین تو و آن امور، مانعی باقی نگذاشت، پس میراث پیامبر و امر همسرانش به تو محوّل شد، ولی به ما نگفت که پس از او، تو خلیفه او (بر امت‌شان) هستی، لذا در خصوص آنچه بین ما و تو است، گناهی بر ما نیست، و گناهی میان ما و تو و خداوند وجود ندارد. علی علیه السلام فرمود: اگر رسول الله را به تو نشان دهم که به تو بگوید که «من نسبت به آنچه که در دست گرفتی، از تو و غیر تو سزاوارترم، و اگر از آنچه در دست گرفتی، منصرف نشوی کافر خواهی بود»، نظرت چیست؟ ابوبکر گفت: اگر رسول الله را ببینم که برخی از این سخنان را برایم بگوید، برایم کافی است. حضرت فرمود: پس هرگاه نماز مغرب را خواندی، پیش من بیا. پس بعد از نماز مغرب نزد او آمد، و او را به مسجد قبا برد. ناگهان (دیدند) رسول الله رو به قبله نشسته بود، و فرمود: ای پیرمرد، به علی حمله کردی و بر مجلس نبوت نشستی، و در این باره با تو صحبت کرده بودم! پس این جامه ای که بر تن کرده ای را درآور و آن را به علی بسپار، و گرنه میعادگاه تو آتش جهنم است. سپس علی علیه السلام دستان او را گرفت و او را از آنجا بیرون برد، و پیامبر برخاست و از میان آنها رفت. پس امیرالمؤمنین علیه السلام به سوی سلمان رفت و فرمود: ای سلمان، بدان که این داستان اتفاق افتاد، سلمان گفت: حتما تو را برسر زبانها می‌اندازد و نزد دوستش می‌رود و او را از خبر آگاه می‌کند. امیرالمؤمنین (علیه السلام) خندید و فرمود: در خصوص باخبر ساختن دوستش، این کار را می‌کند، ولی به خدا سوگند، تا روز قیامت خبر را به کسی نخواهند گفت، آنها بیش از این هوای خود را دارند. پس ابوبکر عمر را دید و به او گفت: علی این امر را به من نشان داد و این گونه با من عمل کرد. عمر گفت: وای بر تو، چقدر کم خرد هستی؟ به خدا سوگند، آنچه تو اکنون تحت تاثیر آن هستی، چیزی نیست مگر برخی از جادوهای فرزند ابی کبشه! مگر جادوی بنی هاشم را فراموش کردی؟ چگونه محمد باز می‌گردد در حالیکه آن کس که مرد، دیگر برنمی‌گردد؟ آنچه تو تحت تاثیر آن هستی، از سحر بنی هاشم هم بالاتر است، پس جامه خلافت را بر تن کن و کارت را ادامه بده. (علیهما لعائن الله) 🔸 @Salehi786
سلام قابل توجه دوستان اهل قم👇اهتمام داشته باشن در مراسم شرکت کنن، هم توزیع کنن در گروه‌های طلبگی و مردمی، که در جهت تقدیر فعالیت قرآنی و در جهت تقویت فرهنگ مقاومت است، آنهم در چهلم سید مقاومت (علیه الرحمة)
هدایت شده از استاد عابدینی
| آیین رونمایی از تازه ترین اثر استاد عابدینی 📚 کتاب و اولین شماره نشریه معارفی تمحیص به پاسداشت برگزاری ۱۰۰۰ جلسه شرح تفسیر المیزان 🔖 با حضور حجت‌الاسلام و المسلمین ملکی (قائم مقام مدیر حوزه علمیه قم) و نمایندگانی از گروه‌های محور مقاومت 📆 چهارشنبه، ۱۶ آبان ساعت ۱۱ صبح 📍قم، خیابان شهدا، کوچه ۲۱، دارالقرآن علامه طباطبایی (ره) | ✅ مرکزتنظیم‌ونشرآثاراستادعابدینی 🌐 TAMHIS.IR | @Abedini
هدایت شده از 🌷محمدحسین صالحی
809.7K
توضیحاتی مهم در مورد جلسه فردا، در پاسداشت ١۰۰۰ جلسه شرح تفسیر المیزان
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
بسم الله 🔸 جریان ولادت امام زمان (علیه السلام) از زبان جناب حکیمه خاتون خواهر امام هادی (علیه السلام) (ترجمه حدیث) 🔸 جامع الاحادیث https://hadith.inoor.ir/hadith/357258 کمال الدين و تمام النعمة ج ۲، ص ۴۲۶ https://hadith.inoor.ir/hadith/250584 بحار الأنوار، ج ۵۱، ص ۱۱ امام هادی (علیه السلام) >امام حسن عسکری (علیه السلام) >امام زمان (عجل الله تعالی فرجه) ▫️١ حدّثنا الحسین بن احمد بن ادریس (رضی الله عنه)، قال حدثنا أبی، قال حدثنا محمد بن اسماعیل، قال حدثنی محمد بن ابراهیم الکوفی، قال حَدَّثَنَا محمدُ بنُ عبد اللهِ المُطَهَّرِيّ (اَلطُّهَوی) قال: 🔻قَصَدْتُ حَكِيمَةَ بِنْتَ مُحَمَّدٍ عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ بَعْدَ مُضِيِّ أَبِي مُحَمَّدٍ عَلَيْهِ السَّلاَمُ أَسْأَلُهَا عَنِ اَلْحُجَّةِ وَ مَا قَدِ اِخْتَلَفَ فِيهِ اَلنَّاسُ مِنَ اَلْحَيْرَةِ اَلَّتِي هُمْ فِيهَا فَقَالَتْ لِي: اِجْلِسْ، فَجَلَسْتُ ثُمَّ قَالَتْ: يَا مُحَمَّدُ إِنَّ اَللَّهَ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى لاَ يُخْلِي اَلْأَرْضَ مِنْ حُجَّةٍ نَاطِقَةٍ أَوْ صَامِتَةٍ وَ لَمْ يَجْعَلْهَا فِي أَخَوَيْنِ بَعْدَ اَلْحَسَنِ وَ اَلْحُسَيْنِ عَلَيْهِمَا اَلسَّلاَمُ تَفْضِيلاً لِلْحَسَنِ وَ اَلْحُسَيْنِ وَ تَنْزِيهاً لَهُمَا أَنْ يَكُونَ فِي اَلْأَرْضِ عَدِيلُهُمَا إِلاَّ أَنَّ اَللَّهَ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى خَصَّ وُلْدَ اَلْحُسَيْنِ بِالْفَضْلِ عَلَى وُلْدِ اَلْحَسَنِ عَلَيْهِ السَّلاَمُ كَمَا خَصَّ وُلْدَ هَارُونَ عَلَى وُلْدِ مُوسَى عَلَيْهِ السَّلاَمُ، وَ إِنْ كَانَ مُوسَى حُجَّةً عَلَى هَارُونَ وَ اَلْفَضْلُ لِوُلْدِهِ إِلَى يَوْمِ اَلْقِيَامَةِ، وَ لاَ بُدَّ لِلْأُمَّةِ مِنْ حَيْرَةٍ يَرْتَابُ فِيهَا اَلْمُبْطِلُونَ وَ يَخْلُصُ فِيهَا اَلْمُحِقُّونَ كَيْ لاَ يَكُونَ لِلْخَلْقِ عَلَى اَللَّهِ حُجَّةٌ وَ إِنَّ اَلْحَيْرَةَ لاَ بُدَّ وَاقِعَةٌ بَعْدَ مُضِيِّ أَبِي مُحَمَّدٍ اَلْحَسَنِ عَلَيْهِ السَّلاَمُ فَقُلْتُ يَا مَوْلاَتِي هَلْ كَانَ لِلْحَسَنِ عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ وَلَدٌ؟ فَتَبَسَّمَتْ، ثُمَّ قَالَتْ إِذَا لَمْ يَكُنْ لِلْحَسَنِ عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ عَقِبٌ فَمَنِ اَلْحُجَّةُ مِنْ بَعْدِهِ وَ قَدْ أَخْبَرْتُكَ أَنَّهُ لاَ إِمَامَةَ لِأَخَوَيْنِ بَعْدَ اَلْحَسَنِ وَ اَلْحُسَيْنِ عَلَيْهِمَا اَلسَّلاَمُ فَقُلْتُ يَا سَيِّدَتِي حَدِّثِينِي بِوِلاَدَةِ مَوْلاَيَ وَ غَيْبَتِهِ عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ؟ قَالَتْ نَعَمْ، كَانَتْ لِي جَارِيَةٌ يُقَالُ لَهَا نَرْجِسُ فَزَارَنِي اِبْنُ أَخِي فَأَقْبَلَ يَحْدِقُ اَلنَّظَرَ إِلَيْهَا فَقُلْتُ لَهُ يَا سَيِّدِي لَعَلَّكَ هَوِيتَهَا فَأُرْسِلُهَا إِلَيْكَ فَقَالَ لَهَا لاَ يَا عَمَّةِ وَ لَكِنِّي أَتَعَجَّبُ مِنْهَا فَقُلْتُ وَ مَا أَعْجَبَكَ مِنْهَا فَقَالَ عَلَيْهِ السَّلاَمُ سَيَخْرُجُ مِنْهَا وَلَدٌ كَرِيمٌ عَلَى اَللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ اَلَّذِي يَمْلَأُ اَللَّهُ بِهِ اَلْأَرْضَ عَدْلاً وَ قِسْطاً كَمَا مُلِئَتْ جَوْراً وَ ظُلْماً فَقُلْتُ فَأُرْسِلُهَا إِلَيْكَ يَا سَيِّدِي فَقَالَ اِسْتَأْذِنِي فِي ذَلِكَ أَبِي عَلَيْهِ السَّلاَمُ قَالَتْ فَلَبِسْتُ ثِيَابِي وَ أَتَيْتُ مَنْزِلَ أَبِي اَلْحَسَنِ عَلَيْهِ السَّلاَمُ فَسَلَّمْتُ وَ جَلَسْتُ فَبَدَأَنِي عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ وَ قَالَ يَا حَكِيمَةُ اِبْعَثِي نَرْجِسَ إِلَى اِبْنِي أَبِي مُحَمَّدٍ قَالَتْ فَقُلْتُ يَا سَيِّدِي عَلَى هَذَا قَصَدْتُكَ عَلَى أَنْ أَسْتَأْذِنَكَ فِي ذَلِكَ فَقَالَ لِي يَا مُبَارَكَةُ إِنَّ اَللَّهَ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى أَحَبَّ أَنْ يُشْرِكَكِ فِي اَلْأَجْرِ وَ يَجْعَلَ لَكِ فِي اَلْخَيْرِ نَصِيباً قَالَتْ حَكِيمَةُ فَلَمْ أَلْبَثْ أَنْ رَجَعْتُ إِلَى مَنْزِلِي وَ زَيَّنْتُهَا وَ وَهَبْتُهَا لِأَبِي مُحَمَّدٍ عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ وَ جَمَعْتُ بَيْنَهُ وَ بَيْنَهَا فِي مَنْزِلِي فَأَقَامَ عِنْدِي أَيَّاماً ثُمَّ مَضَى إِلَى وَالِدِهِ عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ وَ وَجَّهْتُ بِهَا مَعَهُ قَالَتْ حَكِيمَةُ: فَمَضَى أَبُو اَلْحَسَنِ عَلَيْهِ السَّلاَمُ وَ جَلَسَ أَبُو مُحَمَّدٍ عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ مَكَانَ وَالِدِهِ وَ كُنْتُ أَزُورُهُ كَمَا كُنْتُ أَزُورُ وَالِدَهُ فَجَاءَتْنِي نَرْجِسُ يَوْماً تَخْلَعُ خُفِّي، فَقَالَتْ يَا مَوْلاَتِي نَاوِلِينِي خُفَّكِ فَقُلْتُ بَلْ أَنْتِ سَيِّدَتِي وَ مَوْلاَتِي وَ اَللَّهِ لاَ أَدْفَعُ إِلَيْكِ خُفِّي لِتَخْلَعِيهِ وَ لاَ لِتَخْدُمِينِي بَلْ أَنَا أَخْدُمُكِ عَلَى بَصَرِي فَسَمِعَ أَبُو مُحَمَّدٍ عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ ذَلِكَ فَقَالَ جَزَاكِ اَللَّهُ يَا عَمَّةِ خَيْراً فَجَلَسْتُ عِنْدَهُ إِلَى وَقْتِ غُرُوبِ اَلشَّمْسِ فَصِحْتُ بِالْجَارِيَةِ وَ قُلْتُ نَاوِلِينِي ثِيَابِي لِأَنْصَرِفَ
▫️٢ فَقَالَ عَلَيْهِ السَّلاَمُ لاَ يَا عَمَّتَا بِيتِيَ اَللَّيْلَةَ عِنْدَنَا فَإِنَّهُ سَيُولَدُ اَللَّيْلَةَ اَلْمَوْلُودُ اَلْكَرِيمُ عَلَى اَللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ اَلَّذِي يُحْيِي اَللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ بِهِ اَلْأَرْضَ بَعْدَ مَوْتِهٰا فَقُلْتُ مِمَّنْ يَا سَيِّدِي وَ لَسْتُ أَرَى بِنَرْجِسَ شَيْئاً مِنْ أَثَرِ اَلْحَبَلِ فَقَالَ مِنْ نَرْجِسَ لاَ مِنْ غَيْرِهَا قَالَتْ فَوَثَبْتُ إِلَيْهَا فَقَلَبْتُهَا ظَهْراً لِبَطْنٍ فَلَمْ أَرَ بِهَا أَثَرَ حَبَلٍ فَعُدْتُ إِلَيْهِ عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ فَأَخْبَرْتُهُ بِمَا فَعَلْتُ فَتَبَسَّمَ ثُمَّ قَالَ لِي إِذَا كَانَ وَقْتُ اَلْفَجْرِ يَظْهَرُ لَكِ بِهَا اَلْحَبَلُ لِأَنَّ مَثَلَهَا مَثَلُ أُمِّ مُوسَى عَلَيْهِ السَّلاَمُ لَمْ يَظْهَرْ بِهَا اَلْحَبَلُ وَ لَمْ يَعْلَمْ بِهَا أَحَدٌ إِلَى وَقْتِ وِلاَدَتِهَا لِأَنَّ فِرْعَوْنَ كَانَ يَشُقُّ بُطُونَ اَلْحُبَالَي فِي طَلَبِ مُوسَى عَلَيْهِ السَّلاَمُ وَ هَذَا نَظِيرُ مُوسَى عَلَيْهِ السَّلاَمُ قَالَتْ حَكِيمَةُ فَعُدْتُ إِلَيْهَا فَأَخْبَرْتُهَا بِمَا قَالَ وَ سَأَلْتُهَا عَنْ حَالِهَا فَقَالَتْ يَا مَوْلاَتِي مَا أَرَى بِي شَيْئاً مِنْ هَذَا قَالَتْ حَكِيمَةُ فَلَمْ أَزَلْ أَرْقُبُهَا إِلَى وَقْتِ طُلُوعِ اَلْفَجْرِ وَ هِيَ نَائِمَةٌ بَيْنَ يَدَيَّ لاَ تَقْلِبُ جَنْباً إِلَى جَنْبٍ حَتَّى إِذَا كَانَ آخِرُ اَللَّيْلِ وَقْتُ طُلُوعِ اَلْفَجْرِ وَثَبَتْ فَزِعَةً فَضَمَمْتُهَا إِلَى صَدْرِي وَ سَمَّيْتُ عَلَيْهَا، فَصَاحَ إِلَيَّ أَبُو مُحَمَّدٍ عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ وَ قَالَ: اِقْرَئِي عَلَيْهَا إِنَّا أَنْزَلْنَاهُ فِي لَيْلَةِ اَلْقَدْرِ فَأَقْبَلْتُ أَقْرَأُ عَلَيْهَا وَ قُلْتُ لَهَا مَا حَالُكِ؟ قَالَتْ ظَهَرَ بِيَ اَلْأَمْرُ اَلَّذِي أَخْبَرَكِ بِهِ مَوْلاَيَ فَأَقْبَلْتُ أَقْرَأُ عَلَيْهَا كَمَا أَمَرَنِي، فَأَجَابَنِي اَلْجَنِينُ مِنْ بَطْنِهَا يَقْرَأُ مِثْلَ مَا أَقْرَأُ وَ سَلَّمَ عَلَيَّ قَالَتْ حَكِيمَةُ: فَفَزِعْتُ لِمَا سَمِعْتُ فَصَاحَ بِي أَبُو مُحَمَّدٍ عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ لاَ تَعْجَبِي مِنْ أَمْرِ اَللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ إِنَّ اَللَّهَ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى يُنْطِقُنَا بِالْحِكْمَةِ صِغَاراً وَ يَجْعَلُنَا حُجَّةً فِي أَرْضِهِ كِبَاراً فَلَمْ يَسْتَتِمَّ اَلْكَلاَمَ حَتَّى غِيبَتْ عَنِّي نَرْجِسُ فَلَمْ أَرَهَا كَأَنَّهُ ضُرِبَ بَيْنِي وَ بَيْنَهَا حِجَابٌ فَعَدَوْتُ نَحْوَ أَبِي مُحَمَّدٍ عَلَيْهِ السَّلاَمُ وَ أَنَا صَارِخَةٌ فَقَالَ لِي اِرْجِعِي يَا عَمَّةِ فَإِنَّكِ سَتَجِدِيهَا فِي مَكَانِهَا قَالَتْ فَرَجَعْتُ فَلَمْ أَلْبَثْ أَنْ كُشِفَ اَلْغِطَاءُ اَلَّذِي كَانَ بَيْنِي وَ بَيْنَهَا وَ إِذَا أَنَا بِهَا وَ عَلَيْهَا مِنْ أَثَرِ اَلنُّورِ مَا غَشِيَ بَصَرِي وَ إِذَا أَنَا بِالصَّبِيِّ عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ سَاجِداً لِوَجْهِهِ جَاثِياً عَلَى رُكْبَتَيْهِ رَافِعاً سَبَّابَتَيْهِ وَ هُوَ يَقُولُ: ⚡ «أَشْهَدُ أَنْ لاَ إِلَهَ إِلاَّ اَللَّهُ وَحْدَهُ لاَ شَرِيكَ لَهُ وَ أَنَّ جَدِّي مُحَمَّداً رَسُولُ اَللَّهِ وَ أَنَّ أَبِي أَمِيرُاَلْمُؤْمِنِينَ»، ثُمَّ عَدَّ إِمَاماً إِمَاماً إِلَى أَنْ بَلَغَ إِلَى نَفْسِهِ ثُمَّ قَالَ: «اَللَّهُمَّ أَنْجِزْ لِي مَا وَعَدْتَنِي وَ أَتْمِمْ لِي أَمْرِي وَ ثَبِّتْ وَطْأَتِي وَ اِمْلَإِ اَلْأَرْضَ بِي عَدْلاً وَ قِسْطاً» فَصَاحَ بِي أَبُو مُحَمَّدٍ عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ فَقَالَ: «يَا عَمَّةِ تَنَاوَلِيهِ وَ هَاتِيهِ» فَتَنَاوَلْتُهُ وَ أَتَيْتُ بِهِ نَحْوَهُ فَلَمَّا مَثَلْتُ بَيْنَ يَدَيْ أَبِيهِ وَ هُوَ عَلَى يَدَيَّ سَلَّمَ عَلَى أَبِيهِ فَتَنَاوَلَهُ اَلْحَسَنُ عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ مِنِّي وَ اَلطَّيْرُ تُرَفْرِفُ عَلَى رَأْسِهِ وَ نَاوَلَهُ لِسَانَهُ فَشَرِبَ مِنْهُ ثُمَّ قَالَ: اِمْضِي بِهِ إِلَى أُمِّهِ لِتُرْضِعَهُ وَ رُدِّيهِ إِلَيَّ قَالَتْ فَتَنَاوَلْتُهُ أُمَّهُ فَأَرْضَعَتْهُ فَرَدَدْتُهُ إِلَى أَبِي مُحَمَّدٍ عَلَيْهِ السَّلاَمُ، وَ اَلطَّيْرُ تُرَفْرِفُ عَلَى رَأْسِهِ فَصَاحَ بِطَيْرٍ مِنْهَا فَقَالَ لَهُ: اِحْمِلْهُ وَ اِحْفَظْهُ وَ رُدَّهُ إِلَيْنَا فِي كُلِّ أَرْبَعِينَ يَوْماً فَتَنَاوَلَهُ اَلطَّيْرُ وَ طَارَ بِهِ فِي جَوِّ اَلسَّمَاءِ وَ اِتَّبَعَهُ سَائِرُ اَلطَّيْرِ فَسَمِعْتُ أَبَا مُحَمَّدٍ عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ يَقُولُ: أَسْتَوْدِعُكَ اَللَّهَ اَلَّذِي أَوْدَعَتْهُ أُمُّ مُوسَى مُوسَى .
▫️٣ فَبَكَتْ نَرْجِسُ، فَقَالَ لَهَا اُسْكُتِي فَإِنَّ اَلرَّضَاعَ مُحَرَّمٌ عَلَيْهِ إِلاَّ مِنْ ثَدْيِكِ وَ سَيُعَادُ إِلَيْكِ كَمَا رُدَّ مُوسَى إِلَى أُمِّهِ، وَ ذَلِكَ قَوْلُ اَللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ: فَرَدَدْنٰاهُ إِلىٰ أُمِّهِ كَيْ تَقَرَّ عَيْنُهٰا وَ لاٰ تَحْزَنَ قَالَتْ حَكِيمَةُ : فَقُلْتُ وَ مَا هَذَا اَلطَّيْرُ؟ قَالَ: هَذَا رُوحُ اَلْقُدُسِ اَلْمُوَكَّلُ بِالْأَئِمَّةِ عَلَيْهِمُ السَّلاَمُ يُوَفِّقُهُمْ وَ يُسَدِّدُهُمْ وَ يُرَبِّيهِمْ بِالْعِلْمِ قَالَتْ حَكِيمَةُ : فَلَمَّا كَانَ بَعْدَ أَرْبَعِينَ يَوْماً رُدَّ اَلْغُلاَمُ وَ وُجِّهَ إِلَى اِبْنِ أَخِي عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ فَدَعَانِي فَدَخَلْتُ عَلَيْهِ فَإِذَا أَنَا بِالصَّبِيِّ مُتَحَرِّكٌ يَمْشِي بَيْنَ يَدَيْهِ فَقُلْتُ يَا سَيِّدِي هَذَا اِبْنُ سَنَتَيْنِ؟! فَتَبَسَّمَ (عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ) ثُمَّ قَالَ: إِنَّ أَوْلاَدَ اَلْأَنْبِيَاءِ وَ اَلْأَوْصِيَاءِ إِذَا كَانُوا أَئِمَّةً يَنْشَئُونَ بِخِلاَفِ مَا يَنْشَأُ غَيْرُهُمْ وَ إِنَّ اَلصَّبِيَّ مِنَّا إِذَا كَانَ أَتَى عَلَيْهِ شَهْرٌ كَانَ كَمَنْ أَتَى عَلَيْهِ سَنَةٌ وَ إِنَّ اَلصَّبِيَّ مِنَّا لَيَتَكَلَّمُ فِي بَطْنِ أُمِّهِ وَ يَقْرَأُ اَلْقُرْآنَ وَ يَعْبُدُ رَبَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ وَ عِنْدَ اَلرَّضَاعِ تُطِيعُهُ اَلْمَلاَئِكَةُ وَ تَنْزِلُ عَلَيْهِ صَبَاحاً وَ مَسَاءً قَالَتْ حَكِيمَةُ: فَلَمْ أَزَلْ أَرَى ذَلِكَ اَلصَّبِيَّ فِي كُلِّ أَرْبَعِينَ يَوْماً إِلَى أَنْ رَأَيْتُهُ رَجُلاً قَبْلَ مُضِيِّ أَبِي مُحَمَّدٍ عَلَيْهِ السَّلاَمُ بِأَيَّامٍ قَلاَئِلَ فَلَمْ أَعْرِفْهُ فَقُلْتُ لاِبْنِ أَخِي عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ مَنْ هَذَا اَلَّذِي تَأْمُرُنِي أَنْ أَجْلِسَ بَيْنَ يَدَيْهِ؟ فَقَالَ لِي هَذَا اِبْنُ نَرْجِسَ وَ هَذَا خَلِيفَتِي مِنْ بَعْدِي وَ عَنْ قَلِيلٍ تَفْقِدُونِّي فَاسْمَعِي لَهُ وَ أَطِيعِي قَالَتْ حَكِيمَةُ: فَمَضَى أَبُو مُحَمَّدٍ عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ بَعْدَ ذَلِكَ بِأَيَّامٍ قَلاَئِلَ وَ اِفْتَرَقَ اَلنَّاسُ كَمَا تَرَى وَ وَ اَللَّهِ إِنِّي لَأَرَاهُ صَبَاحاً وَ مَسَاءً وَ إِنَّهُ لَيُنْبِئُنِي عَمَّا تَسْأَلُونَ عَنْهُ فَأُخْبِرُكُمْ وَ وَ اَللَّهِ إِنِّي لَأُرِيدُ أَنْ أَسْأَلَهُ عَنِ اَلشَّيْءِ فَيَبْدَأُنِي بِهِ وَ إِنَّهُ لَيَرُدُّ عَلَيَّ اَلْأَمْرَ فَيَخْرُجُ إِلَيَّ مِنْهُ جَوَابُهُ مِنْ سَاعَتِهِ مِنْ غَيْرِ مَسْأَلَتِي وَ قَدْ أَخْبَرَنِي اَلْبَارِحَةَ بِمَجِيئِكَ إِلَيَّ وَ أَمَرَنِي أَنْ أُخْبِرَكَ بِالْحَقِّ - قَالَ مُحَمَّدُ بْنُ عَبْدِ اَللَّهِ: فَوَ اَللَّهِ لَقَدْ أَخْبَرَتْنِي حَكِيمَةُ بِأَشْيَاءَ لَمْ يَطَّلِعْ عَلَيْهَا أَحَدٌ إِلاَّ اَللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ فَعَلِمْتُ أَنَّ ذَلِكَ صِدْقٌ وَ عَدْلٌ مِنَ اَللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ لِأَنَّ اَللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ قَدْ أَطْلَعَهُ عَلَى مَا لَمْ يُطْلِعْ عَلَيْهِ أَحَداً مِنْ خَلْقِهِ . https://hadith.inoor.ir/fa/hadith/357258 🔹 ✅ ترجمه حدیث 🔸 @Salehi786
🔸 ترجمه جریان ولادت امام زمان (علیه السلام) (متن عربی حدیث) 🔸 🔻نقل حدیث از کتاب کمال الدین شیخ صدوق ج٢ ص۴٢۶، بحار ج۵١ ص١١ https://hadith.inoor.ir/hadith/250584 ▫️١ 🔸محمد بن عبدالله مطهری می‌گوید: ⚡بعد از رحلت امام حسن عسکری علیه السّلام، به خدمت حکیمه خاتون، دختر امام جواد علیه السّلام رسیدم تا درباره امام زمان که مردم اختلاف نظر داشتند و متحیر بودند، از او سؤال کنم. (حضرت حکیمه خاتون که عمه امام حسن عسکری علیه السلام هستند و در ضریح سامرا کنار ایشان مدفون‌اند). چون به خدمتش رسیدم، ایشان فرمود که بنشینم. پس از آنکه نشستم فرمود: «ای محمد! خداوند زمین را از وجود حجت گویا یا ساکت خالی نمی گذارد. خداوند این منصب بزرگ را بعد از امام حسن و امام حسین (علیهما السلام)، به دو برادر نداد تا بدین سبب آن دو را بر سایر برادران برتری بخشد و اینکه معلوم باشد که در روی زمین نظیر ندارند. با این وصف خداوند این منصب بزرگ را فقط به فرزندان امام حسین علیه السّلام اختصاص داده است و نه به فرزندان امام حسن علیه السلام. چنان که فرزند هارون را به جای اولاد حضرت موسی به مقام نبوت برگزید، هر چند که موسی بر هارون حجت بود. با این حال این فضیلت تا روز قیامت برای فرزندان هارون ماند. در این امت هم ناچار باید امتحانی پیش آید تا بدان وسیله، پیروان باطل و طالبان حق تمیز داده شوند و در سرای دیگر، مردم را از خدا بازخواستی نباشد، و لازم بود که این امتحان بعد از رحلت امام حسن عسکری علیه السّلام واقع گردد.» گفتم: «ای بانوی من! امام حسن عسکری علیه السلام فرزندی دارد؟» حضرت حکیمه خاتون تبسمی فرمود و گفت: «اگر امام حسن عسکری علیه السّلام فرزندی ندارد، پس بعد از او حجت خدا کیست؟ مگر نگفتم بعد از امام حسن و امام حسین، امامت برای دو برادر نمی تواند باشد؟» گفتم: «ای بانوی من! چگونگی ولادت با سعادت و غیبت آن حضرت را برای من شرح دهید!» 🔻حکیمه فرمود: «من کنیزی داشتم که نامش نرجس بود. روزی پسر برادرم امام حسن عسکری علیه السّلام به دیدن من آمد و سخت به وی نظر دوخت. گفتم که اگر مایل هستید، او را نزد شما روانه می‌کنم (که با وی ازدواج نمایید). فرمود: «نه عمه جان! ولی من از وی در شگفتم.» گفتم از چه چیز تعجب می‌کنید؟ فرمود: «به زودی فرزند با کرامتی از جانب خدای عزوجل از وی به وجود می‌آید که خداوند، زمین را پس از آنکه پر از ظلم و ستم می‌شود، به وسیله او پر از عدل و داد می‌کند.» گفتم پس من او را نزد شما می‌فرستم. حضرت فرمود: «در این خصوص از پدرم (امام علی النقی الهادی علیه السلام) اجازه بگیر!» من هم لباس پوشیدم و به منزل امام علی النقی الهادی (علیه السلام) رفتم، سلام کردم و نشستم. پیش از آنکه من چیزی بگویم آن حضرت فرمود: «ای حکیمه! نرجس را نزد فرزندم بفرست.» عرض کردم که آقا! من برای همین مطلب نزد شما آمده ام. فرمود: «ای مبارکه (بانوی با برکت)، خدا می‌خواهد تو را در ثواب این ازدواج شریک گرداند و از این خیر بهره مند کند» بی درنگ به خانه برگشتم، نرجس را زینت کرده و او را به نزد امام عسکری علیه السلام فرستادم و در خانه خودم وسیله عروسی و تشکیل زندگی آنها را فراهم کردم. سپس حضرت چند روز بعد نزد پدر بزرگوارش رفت و من نرجس را با او فرستادم. بعد از رحلت امام علی النقی علیه السّلام، آن حضرت به جای پدر در منصب امامت نشست. من هم مانند سابق که به دیدن امام علی النقی نائل می‌گشتم، به ملاقات او نیز می‌رفتم. یک روز که به خانه آن حضرت رفته بودم، نرجس آمد تا کفش از پایم درآورد و گفت: «ای بانوی من! بگذار کفش شما را دربیاورم!» گفتم «بانو و سرور من تو هستی. به خدا قسم نمی گذارم و خدمت تو را رضایت نمی دهم. بلکه من هستم که خدمت به تو را بر روی چشم می‌پذیرم.» چون امام گفتگوی ما را شنید فرمود: «ای عمه! خدا پاداش نیک به تو مرحمت فرماید.» من تا غروب آفتاب خدمت امام علیه السّلام بودم و با نرجس صحبت می‌کردم. آنگاه کنیز خانه را صدا کردم و به او گفتم که جامه‌های مرا بیاورد تا بروم. امام فرمود: «عمه جان! امشب را نزد ما به سر ببر که در این شب، مولود مبارکی از جانب خدای عزوجل متولد می‌شود که زمین مرده را زنده می‌گرداند.» پرسیدم که این مولود مبارک از چه زنی خواهد بود؟ من که چیزی در نرجس نمی‌بینم؟ حضرت فرمود: «همانا با همین وصف، فقط از نرجس خواهد بود!» من نزدیک نرجس رفتم و او را وارسی کردم، ولی اثری از حمل (بارداری) در وی ندیدم. لذا رفتم و موضوع را به امام هم اطلاع دادم. حضرت تبسمی کرد و فرمود: «عمه جان! موقع طلوع فجر اثر حملش بر شما آشکار می‌شود، زیرا او هم مانند مادر موسی است که اثر آبستنی در وی مشهود نبود و تا موقع تولد موسی هیچ کس اطلاع نداشت، چرا که فرعون برای دست یافتن به موسی، شکم زنان باردار را می‌شکافت. این هم مانند موسی است (که دشمنان در صدد کشتن او هستند.)» .
▫️٢ حکیمه خاتون می‌گوید: «تا هنگام طلوع فجر پیوسته مراقب نرجس بودم. او کنار من خوابیده بود و پهلو به پهلو نمی‌شد. نزدیک طلوع فجر ناگهان برخاست. به سوی او شتافتم و او را به سینه چسبانیدم و نام خدا را بر او خواندم امام با صدای بلند فرمود: «ای عمه! سوره‌ی «انا انزلناه فی ليلة القدر» را بر او قرائت کن» پس شروع به قرائت کردم و از وی پرسیدم حالت چطور است؟ نرجس گفت: «آنچه آقا فرمود، ظاهر گردید» چون به قرائت سوره «انا انزلناه» پرداختم، همان گونه که من می‌خواندم، آن جنین نیز در شکم مادر با من می‌خواند. بعد به من سلام کرد. چون صدای او را شنیدم وحشت کردم! امام حسن عسکری علیه السلام صدا زد: «ای عمه! از کار خداوند تعجب مکن که ذات حق، ما را از خردسالی با حکمت گویا نموده، و در بزرگسالی، حجت خود بر روی زمین می‌گرداند» هنوز سخن امام تمام نشده بود که نرجس از نظرم ناپدید گشت، مثل اینکه میان من و او پرده ای غیبی کشیده باشند. از این رو وحشت کردم و فریادکنان به سوی امام شتافتم حضرت فرمود: «عمه جان! برگرد که او را در جای خود خواهی دید» وقتی برگشتم، چیزی نگذشت که پرده برداشته شد و دیدم نوری از نرجس می‌درخشد که دیدگانم را خیره می‌کند. سپس طفلی را در حال سجده دیدم. بعد آن طفل روی زانو نشست و در حالی که انگشتانش را به سوی آسمان گرفته بود، گفت: ⚡ «گواهی می‌دهم که معبودی جز خدای یکتا نیست و جدم رسول خدا (صلی الله علیه و آله) است و پدرم امیرالمومنین است.» آنگاه تمام امامان را نام برد تا به خودش رسید. و سپس گفت: «خداوندا، آنچه به من وعده فرموده‌ای مرحمت کن و سرنوشتم را به انجام برسان! قدم هایم را ثابت بدار و به وسیله من زمین را پر از عدل و داد کن!» در این وقت امام حسن عسکری علیه السلام با صدای بلند فرمود: «عمه جان! او را بگیر و نزد من بیاور» چون او را در بغل گرفتم و نزد پدر بزرگوارش بردم، به پدر سلام کرد. حضرت هم او را در برگرفت و ناگهان دیدم چند پرنده دور سر او در پروازند. امام علیه السلام یکی از آن پرندگان را صدا زد و فرمود: «این طفل را ببر نگهداری کن و در هر چهل روز نزد ما برگردان!» پرنده نیز طفل را برداشت و پرواز کرد و سایر پرندگان نیز به دنبال او به پرواز در آمدند در همان حال شنیدم که امام حسن عسکری علیه السلام میفرمود: «تو را به خدایی می‌سپارم که مادر موسی فرزند خود را به او سپرد» در اینحال نرجس خاتون به گریه افتاد. امام فرمود: «آرام باش که جز از پستان تو، حرام است از پستان دیگری شیر بخورد. به زودی او را نزد تو می‌آورند، همان طور که موسی را به مادرش برگرداندند. خدا در قرآن می‌فرماید: «او را به سوی مادرش بازگرداندیم تا دیده اش روشن شود و محزون نگردد» حکیمه می‌گوید: از امام پرسیدم آن پرنده چه بود؟ فرمود: «حقیقت روح القدس بود که مراقب ائمه است و به امر خداوند، آنها را در کارها موفق و محفوظ می‌دارد و با علم الهی امداد می‌کند» حکیمه می‌گوید: «بعد از چهل روز بچه را نزد برادرزاده‌ام برگرداندند. حضرت مرا خواست، چون به خدمتش رسیدم، دیدم بچه جلو پدر راه می‌رود. عرض کردم: «آقا! این طفل که دو ساله است!» امام تبسمی کرد و فرمود: «فرزندان انبیا و اولیا که دارای منصب امامت و خلافت هستند، رشد و نموّ آنان با دیگران فرق دارد. رشد کودکان یک ماهه ما مانند بچه یک ساله دیگران است. کودکان ما، در شکم مادر حرف می‌زنند، قرآن می‌خوانند و خدا را عبادت می‌کنند. در ایام شیرخوارگی آنان نیز، فرشتگان به نگهداری و پرستاری آنها مشغولند و هر صبح و شام، برای اطاعت فرمان آنان فرود می‌آیند» حکیمه می‌گوید: «من هر چهل روز به چهل روز آن طفل نازنین را می‌دیدم، تا آنکه چند روز پیش از وفات پدرش، او را به هیبت مردی دیدم و نشناختم. لذا از امام عسکری پرسیدم: «این کیست که می‌فرمایی پیش روی او بنشینم؟» فرمود: «او پسر نرجس است که بعد از من، جانشین من خواهد بود. من بیش از چند روز دیگر میان شما نیستم، پس از وی فرمانبرداری کنید!» امام عسکری(ع) چند روز بعد رحلت فرمود و چنانکه می‌بینی، مردم درباره امام مهدی(ع) چند دسته شدند، ولی به خدا قسم که من هر صبح و شام او را می‌بینم و از آنچه شما از من می‌پرسید، قبلا به من خبر می‌دهد و من هم به اطلاع شما می‌رسانم به خدا قسم هر وقت می‌خواهم از وی سؤالی کنم، قبل از بیان سوال، در جواب بر من پیشی می‌گیرد. گاهی اوقات که در امری برایم تردید حاصل می‌شود، در همان ساعت بدون اینکه من سوال کنم، جوابی از ایشان برایم صادر می‌شود حتی شب گذشته به من اطلاع دادند که تو نزد من می‌آیی و درباره‌شان سؤال می‌کنی و اجازه دادند که حق مطلب را به تو بگویم 🔹 راوی گوید: به خدا سوگند حکیمه چیزهایی به من گفت که جز خداوند، کسی نمی داند و دانستم که همه، راست و درست و مطابق عدل الهی است. یقین دارم که خداوند امام زمان عج را به اموری مطلع ساخته که دیگران اطلاع ندارند 🔸 @Salehi786
هدایت شده از مطالب ویژه
هدایت شده از بعثت مردم
✅با توجه به فرمایشات حضرت آقا در مجلس خبرگان در مورد احتمال فقدان رهبری و انتخاب رهبر بعدی و... بحثی در فضای مجازی پیش آمده است که متاسفانه برخی دوستان، ناآگاهانه عنوان کرده‌اند که این بحث سابقه نداشته و نگران کننده است و از این قبیل مسائل. (البته برخی دشمنان هم آگاهانه، ضریب می‌دهند به این تحلیل وحشتناک) ✅عرضم نسبت به این دوستان این است که اولا خواهشا قبل از اظهار نظر و برداشت این چنینی مطالعات خود را کامل کنید. ✅ثانیاً باید عرض کنم که با یک جستجوی ساده در فرمایشات سابق حضرت آقا با مجلس خبرگان می‌توانیم مواردی این چنینی قریب به همین ادبیات بلکه با صراحت بیشتر نیز در جلسات گذشته مجلس خبرگان بیابیم. ثالثاً با کمی تفکّر می‌توان فهمید که طبیعت جلسه با این مجلس باید مربوط به همین مسائل باشد. چرا که وظیفه‌ی ذاتی این مجلس برای همین مسأله است و باید تذکراتی نسبت به آن نیز در مجلس داده شود. ✅بهر حال بنده علیرغم ضیق وقتی که داشتم فقط با یک جستجوی مختصر موارد زیر را پیدا کردم: 1️⃣شما فرض بفرماييد اگر در آن لحظه‌ى موعود نباشيد - لحظه موعودى كه نمى‌دانيم چه موقع است و احتياج داريم دور هم جمع شويد و رهبر انتخاب كنيد - چه اتّفاقى مى‌افتد؟! ... اين فكر نبايد پيش بيايد كه چون غير ازآن كارى نداريم، يا فلانى بناست صد سال ديگر زنده بماند، پس فايده‌ى ما چيست؟ نه؛ ممكن است اوّلاً صد سال يك خرده كمتر شود. حتماً نمى‌شود به صدسال مطمئن شد.(14/12/73) 2️⃣اگر اين مجلس نباشد، در آن ساعت فقدان و خلأ رهبرى، هيچ دست و انگشتى گره‏گشاى مشكلى كه پيش خواهد آمد، نخواهد بود. اين، آن مجلسى است كه كار آن در لحظه‏‌ى بحران و در لحظه‏ ى لزوم گره‏گشايى اساسى است. اين مجلس بايد هميشه باشد، هميشه آماده‏ى به كار باشد، متوجه اوضاع باشد، مسائل جارى، مهم و اساسى كشور را دائماً مورد سنجش قرار دهد و براى آن لحظه‏‌اى كه نياز هست، آن كار اصلى خودش را- كه انتخاب رهبرى است- انجام دهد. اين، اهميت مجلس خبرگان را نشان مى‏دهد. در لحظه‌‏ى بحران، نقش‌‏آ‌فرينى منحصر به اين مجلس است.(09/ 06/ 1385 بيانات رهبر معظم انقلاب اسلامى در ديدار خبرگان منتخب ملت‏) 3️⃣در انتخاب رهبر آینده، ملاحظه‌ی خدا را بکنید. احتمال اینکه این دوره‌ای که تازه شروع خواهد شد، مبتلا بشود به این آزمایش، احتمال کمی نیست؛ آن وقتی‌که بنا است رهبر انتخاب بشود، ملاحظات و رودربایستی‌ها را کنار بگذارند؛ خدا را در نظر بگیرند، وظایف را در نظر بگیرند، نیاز کشور را در نظر بگیرند؛ بر این اساس رهبر انتخاب بشود( بیانات در دیدار اعضاى مجلس خبرگان رهبرى 20/12/94) ✍️بعثت مردم 🙏 🆔@besatemardom
هدایت شده از حمیم (صلح میرزایی)
روایتی جعلی از دیدار خبرگان اخیراً فردی با روایت غلط از دیدار اعضای مجلس رهبری با عزیز انقلاب مدّظلّه‌العالی، باعث نگرانی مومنین شده است. بنده نقل و برداشت ایشان را جعلی می‌دانم. کاشکی اگر خوب حرف زدن را بلد نیستیم خوب سکوت کردن را بیاموزیم. https://farsnews.ir/solhmirzaei/1731265096801837322 @solhmirzaei_ir
بسم الله 🔸 مولا امیرالمؤمنین علی (علیه السلام) یاری کننده موسی و هارون (علیهما السلام) 🔸 جامع الاحادیث https://hadith.inoor.ir/hadith/409389 البرهان في تفسير القرآن ج ۴، ص ۲۶۵ رجبعلی اَلْبُرْسِيُّ (فی مشارق انوار الیقین)، قَالَ: رُوِيَ: 🔻 أَنَّ فِرْعَوْنَ (لَعَنَهُ اَللَّهُ) لَمَّا لَحِقَ هَارُونُ بِأَخِيهِ مُوسَى ، دَخَلاَ عَلَيْهِ يَوْماً فَأَوْجَسَا خِيفَةً مِنْهُ، فَإِذَا فَارِسٌ يَقْدُمُهُمَا، وَ لِبَاسُهُ مِنْ ذَهَبٍ، وَ بِيَدِهِ سَيْفٌ مِنْ ذَهَبٍ، وَ كَانَ فِرْعَوْنُ يُحِبُّ اَلذَّهَبَ، فَقَالَ لِفِرْعَوْنَ : «أَجِبْ هَذَيْنِ اَلرَّجُلَيْنِ، وَ إِلاَّ قَتَلْتُكَ».فَانْزَعَجَ فِرْعَوْنُ لِذَلِكَ، وَ قَالَ: عُودَا إِلَيَّ غَداً. فَلَمَّا خَرَجَا، دَعَا اَلْبَوَّابِينَ وَ عَاقَبَهُمْ، وَ قَالَ: كَيْفَ دَخَلَ عَلَيَّ هَذَا اَلْفَارِسُ بِغَيْرِ إِذْنٍ؟ فَحَلَفُوا بِعِزَّةِ فِرْعَوْنَ أَنَّهُ مَا دَخَلَ إِلاَّ هَذَانِ اَلرَّجُلاَنِ. وَ كَانَ اَلْفَارِسُ مِثَالَ عَلِيٍّ (عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ) ، هَذَا اَلَّذِي أَيَّدَ اَللَّهُ بِهِ اَلنَّبِيِّينَ سِرّاً، وَ أَيَّدَ بِهِ مُحَمَّداً (صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ) جَهْراً، لِأَنَّهُ كَلِمَةُ اَللَّهِ اَلْكُبْرَى اَلَّتِي أَظْهَرَهَا اَللَّهُ لِأَوْلِيَائِهِ فِيمَا شَاءَ مِنَ اَلصُّوَرِ، فَنَصَرَهُمْ بِهَا، وَ بِتِلْكَ اَلْكَلِمَةِ يَدْعُونَ اَللَّهَ فَيُجِيبُهُمْ وَ يُنْجِيهِمْ، وَ إِلَيْهِ اَلْإِشَارَةُ بِقَوْلِهِ: «وَ نَجْعَلُ لَكُمٰا سُلْطٰاناً فَلاٰ يَصِلُونَ إِلَيْكُمٰا بِآيٰاتِنٰا» (قصص، ٣۵). قَالَ اِبْنُ عَبَّاسٍ : ⚡ كَانَتِ «اَلْآيَةُ اَلْكُبْرَى» لَهُمَا هَذَا اَلْفَارِسُ . 🔸 ✅ ترجمه: 🔻وقتی هارون به برادرش موسی ملحق شد، روزی بر فرعون وارد شدند و از او در دل آنها ترسی پیدا شد، ناگهان اسب سواری را در مقابل خود مشاهده کردند که لباسی از طلا پوشیده و در دست شمشیری از طلا داشت -و فرعون طلا را خیلی دوست داشت - اسب سوار رو به فرعون کرد و فرمود: ⚡ «جواب این دو نفر را بده و گرنه تو را خواهم کشت». فرعون از مشاهده این صحنه پریشان شد و به موسی و هارون گفت: فردا نزد من برگردید. و چون آنها بیرون رفتند، دربان‌ها را فراخواند و آنان را بازخواست کرد، از کیفر عمل ترسانید و به ایشان گفت: چگونه این اسب سوار بدون اجازه بر من وارد شد؟ آنها به عزّت فرعون قسم یاد كردند كه جز این دو مرد، كسی داخل قصر نشد. آن اسب سوار حقیقت مثالی مولا علی (علیه السلام) بود (یعنی وجود آن حضرت در قالبی مثالی بود) که خداوند پیامبرانش را در پنهانی به سبب او تأیید و یاری کرد و خاتم الأنبیاء را به طور آشکار یاری و نصرت نمود. (1) زیرا او كلمه‌ی كبرای الهی است كه وی را به هر صورتی كه اراده فرموده بر اولیای خویش ظاهر نموده و آنان را با یاری وی نصرت داده است. و انبیاء الهی خدایشان را با این كلمه می‌خواندند پس دعایشان مستجاب می‌شد و آنان را نجات می‌داد. و این آیه به آن قصّه اشاره دارد که فرمود: ⚡ «وَنَجْعلُ لَکما سُلطاناً فَلایَصِلون إلَیْکما بِآیاتِنا» (قصص، ٣۵) «عطا کردیم برای شما دو نفر تسلط و سلطانی را که هرگز دشمنان به شما دست نیابند به قدرت آیات‌مان». 🔻ابن عبّاس می گوید: ⚡ «آیت کبری و نشانه بزرگ الهی» (اَلْآيَةُ اَلْكُبْرَى) که خدا برای آن دو بزرگوار (موسی و هارون) قرار داد همان اسب سوار (مولا امیرالمؤمنین علی علیه السلام) بود. 🔹 🔸 پی‌نوشت: 📌(1). پیامبر اعظم (صلی الله علیه و آله) در مورد مولا على (علیه السلام) مى‌فرمایند: ⚡ «یَا عَلِی! کُنْتَ مَعَ الْانْبِیَاءِ سِرّاً وَ مَعِیَ جَهْراً»؛ اى على! تو با بقیه انبیاء در باطن و سرّ آن‌ها بودى، و براى من در ظاهر و آشکار هستى. (القطره من بحار مناقب النبى و العتره، ج١ ص١٨٨) 🔻 سیّد نعمت اللَّه جزائری رحمه الله در کتاب «الأنوار النعمانیّه، ج١ ص٣۰» از پیغمبر اکرم (صلی الله علیه وآله) نقل کرده است که آن حضرت به امیر مؤمنان علی (علیه السلام) فرمود: ⚡ «یا علیّ إنّ اللَّه تعالی قال لی: یا محمّد، بعثت علیّاً مع الأنبیاء باطناً ومعک ظاهراً» ؛ «علی جان ؛ خداوند تبارک و تعالی به من فرمود: ای محمّد ؛ علی را با همه انبیاء به طور سرّی و پنهانی، و با تو به طور علنی و آشکار همراه نمودم». 🔸 🔻 روایتی مشابه در امداد امیرالمؤمنین (علیه السلام) به سلمان فارسی 🌐 eitaa.com/salehi786/3363 🔸 @Salehi786
بسم الله 🔸 امداد مولا امیرالمؤمنین علی (علیه السلام) به سلمان فارسی (علیه الرحمة)، سال‌ها قبل از ولادت ظاهری مولا 🔸 🔻 قشیری از علمای شافعی در کتاب خود «احسن الکبائر» نقل کرده است: ⚡ امیرالمؤمنین (علیه السلام) بالای بام خانه خرما تناول می کرد و در آن زمان سنّ آن حضرت بیست و هفت سال بود، و سلمان در حیاط آن خانه لباس خود را می دوخت، علی (علیه السلام) دانه خرمائی به طرف او رها کرد، سلمان گفت: ای علی بامن شوخی می کنی در حالیکه من پیرمردم و تو جوان کم سنّ و سال هستی؟ 🔻حضرت علی (علیه السلام) فرمود: ⚡ یا سلمان؛ حَسِبْتَ نَفْسَكَ كَبِيراً وَ رَأَيْتَنِي صَغِيراً ! أنسیتَ «دشت أرژن» و مَنْ خَلَّصَكَ هُنَاكَ مِنَ الأَسَد؟ ای سلمان ؛ مرا از نظر سنّ و سال کوچک و خودت را خیلی بزرگ خیال کرده ای؟ آیا قصّه «دشت ارژن» را فراموش کرده ای؟ درآن بیابان که گرفتار شیر درنده شدی چه کسی تو را نجات داد؟ 🔻سلمان با شنیدن این کلمات از حضرت امیرالمؤمنین (علیه السلام) به وحشت افتاد و عرض کرد: از کیفیّت آن جریان برایم بگو. 🔻حضرت علی (علیه السلام) فرمود: تو در وسط آب ایستاده بودی و از شیری که در آنجا بود می ترسیدی، دست‌ها را به دعا بلند کردی و از خداوند نجات خود را طلبیدی، خداوند هم دعایت را اجابت فرمود، و مرا که در آن صحرا عبور می کردم بفریاد تو رساند. من همان اسب سواری هستم که زره او بر روی شانه و شمشیرش به دستش بود. شمشیر کشیدم و ضربه ای بر آن شیر وارد کردم که او را دو نیم کرد و تو خلاص شدی. سلمان عرض کرد: نشانه دیگری که در آنجا بود برایم بگو. امیرالمؤمنین (علیه السلام) دست خود را دراز کرد و از آستین یک شاخه گل تازه بیرون آورد و فرمود: ⚡ این همان هدیه تو است که به آن اسب سوار دادی. سلمان با دیدن آن شاخه گل بیشتر دچار حیرت و سرگردانی شد و ناگهان صدائی شنید که به او می‌گفت: خدمت رسول خدا (صلی الله علیه وآله) شرفیاب شو و قصّه ات را برای آن حضرت بازگو. 🔹 🔻سلمان خدمت رسول خدا (صلی الله علیه وآله) آمد و قصّه خود را چنین آغاز کرد: ⚡ ای رسول خدا ؛ من اوصاف شما را در انجیل خواندم و محبّت شما در دلم جای گرفت، همه ادیان غیر از دین شما را رها کردم و آن را از پدرم مخفی کردم تا سرانجام متوجّه شد و نقشه کشتن مرا کشید ولی دلسوزی او نسبت به مادرم مانع می شد و دائماً چاره ای در قتل من می اندیشید، و مرا به کارهای سخت و دشوار وادار می کرد، تا اینکه فرار کردم، به سرزمینی به نام «ارژن» برخورد کردم و در آنجا خواستم ساعتی استراحت کنم، خوابم برد و محتلم شدم. وقتی از خواب بیدار شدم کنار چشمه ای که در همان نزدیکی بود رفتم، لباس‌های خود را بیرون آوردم و داخل آب شدم تا غسل کنم، ناگهان شیری ظاهر شد و نزدیک آمد تا روی لباس‌های من قرارگرفت، وقتی او را دیدم به وحشت افتادم، ناله و زاری کردم و از خداوند نجات خود را از چنگال او درخواست نمودم که ناگهان اسب سواری پدیدار شد و شیر را با شمشیر خود ضربه ای زد و دو نیم کرد. من از آب بیرون آمدم و خود را بر رکاب اسبش انداختم و آن را بوسیدم، و چون فصل بهار بود و صحرا پر از گل‌ها و سبزی‌های زیبا بود شاخه‌ی گلی گرفتم و به او هدیه کردم. آن سوار هم وقتی گل‌ها را گرفت از چشمان من ناپدید گشت و بعد از آن از او اثری ندیدم، از این جریان بیشتر از سیصد سال می‌گذرد و من این قصّه را برای هیچکس نگفته ام، امروز پسر عموی شما علیّ بن ابی طالب (علیه السلام) به من آن قضیّه را گفت. 🔻رسول خدا (صلی الله علیه وآله) فرمود: ⚡ ای سلمان ؛ هنگامی که مرا به آسمان بردند، به سدرة المنتهی که رسیدم جبرئیل از من جدا شد و فاصله گرفت، من تا کنار عرش پروردگارم بالا رفتم و در حالیکه با خداوند گفتگو می کردم ناگهان شیری را مشاهده کردم در کنارم ایستاده است، نگاه کردم دیدم علی بن ابی طالب (علیه السلام) است. وقتی به زمین برگشتم علی (علیه السلام) بر من وارد شد، و پس از عرض سلام، بخاطر الطاف و عنایاتی که خداوند در این سیر ملکوتی به من نموده بود تبریک گفت، سپس از تمام گفتگوهای من با پروردگارم خبر داد. ⚡ اِعْلَمْ يَا سَلْمَانُ أَنَّهُ مَا ابْتُلِيَ أَحَدٌ مِنَ الْأَنْبِيَاءِ و الْأَوْلِيَاءُ مُنْذُ عَهدَ آدَمُ إلی الآنَ بِبَلاَءٍ إِلاَّ كَانَ عَلِيٌّ هُوَ اَلَّذِي نَجَّاهُ مِنْ ذَلِكَ. بدان ای سلمان ؛ همانا هر کدام از انبیاء و اولیاء الهی از زمان عهد حضرت آدم (علیه السلام) تاکنون که گرفتار بلایی شده است، امیرالمؤمنین علی (علیه السلام) از جانب خداوند او را از آن بلاها و گرفتاری‌ها نجات داده است. 🔸 @Salehi786
ج ۲ دروس هیئت و دیگر رشته‌های ریاضی - علامه حسن زاده آملی .pdf
38.74M
🔸 کتاب دروس هیئت و دیگر رشته‌های ریاضی(ج١ و ٢) 🔻اثر آملی 🔹این کتاب آیات و روایات وقت و قبله و هلال را بیان مى‏ کند و سمت قبله و اعتدال و زوال و بسیارى دیگر از امور را به خوانندگان مى‏ آموزاند. 🔹علم هیئت که از آن با نامهای دیگر چون اخترشناسی، علم الفلک و مجسطی و … نیز یاد می‌شود، یک بخش از چهار بخش علم ریاضی (حساب، هندسه، موسیقی، هیئت) است و از حالات اجرام بسیطه علوی و سفلی و اشکال و اوضاع آنها و ابعاد بین آنها و حرکات افلاک و کواکب و مقادیر آنها بحث می‌کند. 🔸 @Salehi786