eitaa logo
سلمان رئوفی
5.6هزار دنبال‌کننده
1.2هزار عکس
324 ویدیو
186 فایل
🔆قال رسول‌الله ص: ان هذا الدين متین 🔆کانال‌سلمان‌رئوفی 🔆مکتب شناسی فقهی، عرفان شیعی ،سیره ائمه ع ،علوم انسانی، فرهنگ و سیاست راه ارتباط @srsr1359 🔆صوت دروس در کانال سروش @salmanraoufi سایت boohoos.ir
مشاهده در ایتا
دانلود
وصیتنامه شهید سپهبد ۳ نیروهای مسلّح ‌خود را که امروز ولیّ فقیه فرمانده آنان است، برای دفاع از خودتان، مذهبتان، اسلام و کشور احترام کنید و نیروهای مسلح می بایست همانند دفاع از خانه ی خود، از ملت و نوامیس و ارضِ آن حفاظت و حمایت و ادب و احترام کنند و نسبت به ملت همانگونه که امیرالمومنین مولای متقیان فرمود، نیروهای مسلح می بایست منشأ عزت ملت باشد و قلعه و پناهگاه مستضعفین و مردم باشد و زینت کشورش باشد. خطاب به مردم عزیز کرمان نکته‌ای هم خطاب به مردم عزیز کرمان دارم؛ مردمی که دوست داشتنی اند و در طول ۸ سال دفاع مقدس بالاترین فداکاری‌ها را انجام دادند و سرداران و مجاهدین بسیار والامقامی را تقدیم اسلام نمودند. من همیشه شرمنده آنها هستم. هشت سال به خاطر اسلام به من اعتماد کردند؛ فرزندان خود را در قتلگاه‌ها و جنگ‌های شدیدی چون کربلای ۵، والفجر ۸، طریق القدس، فتح المبین، بیت المقدس و… روانه کردند و لشکری بزرگ و ارزشمند را به نام و به عشق امام مظلوم حسین بن علی به نام ثارالله، بنیانگذاری کردند. این لشکر همچون شمشیری برنده، بارها قلب ملتمان و مسلمانها را شاد نمود و غم را از چهره آنها زدود. عزیزان! من بنا به تقدیر الهی امروز از میان شما رفته ام. من شما را از پدر و مادرم و فرزندان و خواهران و برادران خود بیشتر دوست دارم، چون با شما بیشتر از آنها بودم؛ ضمن اینکه من پاره تن آنها بودم و آنها پاره وجود من، اما آنها هم قبول کردند من وجودم را نذر وجود شما و ملت ایران کنم. دوست دارم کرمان همیشه و تا آخر با ولایت بماند. این ولایت، ولایت علی بن ابیطالب است و خیمه او خیمه حسین فاطمه است. دور آن بگردید. با همه شما هستم. میدانید در زندگی به انسانیت و عاطفه‌ها و فطرت‌ها بیشتر از رنگهای سیاسی توجه کردم. خطاب من به همه شما است که مرا از خود میدانید، برادر خود و فرزند خود میدانید. وصیت می‌کنم اسلام را در این برهه که تداعی یافته در انقلاب اسلامی و جمهوری اسلامی است، تنها نگذارید. دفاع از اسلام نیازمند هوشمندی و توجه خاص است. در مسائل سیاسی آنجا که بحث اسلام، جمهوری اسلامی، مقدّسات و ولایت فقیه مطرح می‌شود، اینها رنگ خدا هستند؛ رنگ خدا را بر هر رنگی ترجیح دهید. خطاب به خانواده شهدا فرزندانم، دختران و پسرانم، فرزندان شهدا، پدران و مادران باقیمانده از شهدا، ای چراغ‌های فروزان کشور ما، خواهران و برادران و همسران وفادار و متدینه شهدا! در این عالم، صوتی که روزانه من می‌شنیدم و مأنوس با آن بودم و همچون صوت قرآن به من آرامش می‌داد و بزرگترین پشتوانه معنوی خود می‌دانستم، صدای فرزندان شهدا بود که بعضاً روزانه با آن مأنوس بودم؛ صدای پدر و مادر شهدا بود که وجود مادر و پدرم را در وجودشان احساس می‌کردم. عزیزانم! تا پیشکسوتان این ملتید، قدر خودتان را بدانید. شهیدتان را در خودتان جلوه گر کنید، به طوری که هر کس شما را میبیند، پدر شهید یا فرزند شهید را، بعینه خودِ شهید را احساس کند، با همان معنویت، صلابت و خصوصیت. خواهش می‌کنم مرا حلال کنید و عفو نمائید. من نتوانستم حق لازم را پیرامون خیلی از شماها و حتی فرزندان شهیدتان اداء کنم، هم استغفار می‌کنم و هم طلب عفو دارم. دوست دارم جنازه ام را فرزندان شهدا بر دوش گیرند، شاید به برکت اصابت دستان پاک آنها بر جسدم، خداوند مرا مورد عنایت قرار دهد. خطاب به سیاسیون کشور نکته‌ای کوتاه خطاب به سیاسیون کشور دارم: چه آنهایی [که] اصلاح طلب خود را می‌نامند و چه آنهایی که اصولگرا. آنچه پیوسته در رنج بودم اینکه عموماً ما در دو مقطع، خدا و قرآن و ارزشها را فراموش می‌کنیم، بلکه فدا می‌کنیم. عزیزان، هر رقابتی با هم می‌کنید و هر جدلی با هم دارید، اما اگر عمل شما و کلام شما یا مناظره‌هایتان به نحوی تضعیف کننده دین و انقلاب بود، بدانید شما مغضوب نبی مکرم اسلام و شهدای این راه هستید؛ مرزها را تفکیک کنید. اگر می‌خواهید با هم باشید، شرط با هم بودن، توافق و بیان صریح حول اصول است. اصول، مطوّل و مفصّل نیست. اصول عبارت از چند اصل مهم است: ۱- اول آنها، اعتقاد عملی به ولایت فقیه است؛ یعنی این که نصیحت او را بشنوید، با جان و دل به توصیه و تذکرات او به عنوان طبیب حقیقی شرعی و علمی، عمل کنید. کسی که در جمهوری اسلامی می‌خواهد مسئولیتی را احراز کند، شرط اساسی آن [این است که] اعتقاد حقیقی و عمل به ولایت فقیه داشته باشد. من نه میگویم ولایت تنوری و نه میگویم ولایت قانونی؛ هیچ یک از این دو، مشکل وحدت را حل نمی‌کند؛ ولایت قانونی، خاصّ عامه مردم اعم از مسلم و غیر مسلمان است، اما ولایت عملی مخصوص مسئولین است که می‌خواهند بار مهم کشور را بر دوش بگیرند، آن هم کشور اسلامی با این همه شهید. @salmanraoofi
وصیتنامه شهید سپهبد ۴ ۲- اعتقاد حقیقی به جمهوری اسلامی و آنچه مبنای آن بوده است؛ از اخلاق و ارزشها تا مسئولیتها در قبال ملت و چه در قبال اسلام. ۳-به کارگیری افراد پاکدست و معتقد و خدمتگزار به ملّت، نه افرادی که حتی اگر به میز یک دهستان هم برسند خاطره‌ی خان های سابق را تداعی می‌کنند. ۴- مقابله با فساد و دوری از فساد و تجملات را شیوه خود قرار دهند. ۵- در دوره حکومت و حاکمیت خود در هر مسئولیتی، احترام به مردم و خدمت به آنان را عبادت بداند و خود خدمتگزار واقعی، توسعه گر ارزشها باشد، نه با توجیهات واهی، ارزشها را بایکوت کند. مسئولین همانند پدران جامعه می‌بایست به مسئولیت خود پیرامون تربیت و حراست از جامعه توجه کنند، نه با بی مبالاتی و به خاطر احساسات و جلب برخی از آرا احساسی زودگذر، از اخلاقیاتی حمایت کنند که طلاق و فساد را در جامعه توسعه دهد و خانواده‌ها را از هم بپاشاند. حکومت‌ها عامل اصلی در استحکام خانواده و از طرف دیگر عامل مهم از هم پاشیدن خانواده هستند. اگر به اصول عمل شد، آن وقت همه در مسیر رهبر و انقلاب و جمهوری اسلامی هستند و یک رقابت صحیح بر پایه همین اصول برای انتخاب اصلح صورت می‌گیرد. خطاب به برادران سپاهی و ارتشی... کلامی کوتاه خطاب به برادران سپاهی عزیز و فداکار و ارتشی‌های سپاهی دارم: ملاک مسئولیت‌ها را برای انتخاب فرماندهان، شجاعت و قدرتِ اداره بحران قرار دهید. طبیعی است به ولایت اشاره نمی‌کنم، چون ولایت در نیروهای مسلح جز نیست، بلکه اساس بقای نیروهای مسلح است. این شرط خلل ناپذیر می‌باشد. نکته دیگر، شناخت به موقع از دشمن و اهداف و سیاست‌های او و اخذ تصمیم به موقع و عمل به موقع؛ هریک از اینها اگر در غیر وقت خود صورت گیرد، بر پیروزی شما اثر جدّی دارد. خطاب به علما و مراجع معظم سخنی کوتاه از یک سرباز ۴۰ ساله در میدان به علمای عظیم الشأن و مراجع گرانقدر که موجب روشنایی جامعه و سبب زدودن تاریکی‌ها هستند، خصوصاً مراجع عظام تقلید. سربازتان از یک برج دیده بانی، دید که اگر این نظام آسیب ببیند، دین و آنچه از ارزشهای آن [که] شما در حوزه‌ها استخوان خُرد کرده اید و زحمت کشیده اید، از بین می‌رود. این دوره‌ها با همه دوره‌ها متفاوت است. این بار اگر مسلّط شدند، از اسلام چیزی باقی نمی‌ماند. راه صحیح، حمایت بدون هر گونه ملاحظه از انقلاب، جمهوری اسلامی و ولیّ فقیه است. نباید در حوادث، دیگران شما را که امید اسلام هستید به ملاحظه بیندازند. همهی شما امام را دوست داشتید و معتقد به راه او بودید. راه امام مبارزه با آمریکا و حمایت از جمهوری اسلامی و مسلمانان تحت ستم استکبار، تحت پرچم ولیّ‌فقیه است. من با عقل ناقص خود می‌دیدم برخی خنّاسان سعی داشتند و دارند که مراجع و علما مؤثر در جامعه را با سخنان خود و حالت حق به جانبی به سکوت و ملاحظه بکشانند. حق واضح است؛ جمهوری اسلامی و ارزشها و ولایت فقیه میراث امام خمینی؟ ره؟ هستند و می‌بایست مورد حمایت جدی قرار گیرند. من حضرت آیت الله العظمی خامنه ای را خیلی مظلوم و تنها می بینم. او نیازمند همراهی و کمک شماست و شما حضرات معظّم با بیانتان و دیدارهایتان و حمایت‌هایتان با ایشان می‌بایست جامعه را جهت دهید. اگر این انقلاب آسیب دید، حتی زمان شاه ملعون هم نخواهد بود، بلکه سعی استکبار بر الحادگری محض و انحراف عمیق غیر قابل برگشت خواهد بود. دست مبارکتان را میبوسم و عذرخواهی می‌کنم از این بیان، اما دوست داشتم در شرفیابی‌های حضوری به محضرتان عرض کنم که توفیق حاصل نشد. سربازتان و دست بوستان از همه طلب عفو دارم از همسایگانم و دوستانم و همکارانم طلب بخشش و عفو دارم. از رزمندگان لشکر ثارالله و نیروی باعظمت قدس که خار چشم دشمن و سدّ راه او است، طلب بخشش و عفو دارم؛ خصوصاً از کسانی که برادرانه به من کمک کردند. نمی‌توانم از حسین پورجعفری نام نبرم که خیرخواهانه و برادرانه مرا مثل فرزندی کمک می‌کرد و مثل برادرانم دوستش داشتم. از خانواده ایشان و همه برادران رزمنده و مجاهدم که به زحمت انداختم‌شان عذرخواهی می‌کنم. البته همه برادران نیروی قدس به من محبّت برادرانه داشته و کمک کردند و دوست عزیزم سردار قاآنی که با صبر و متانت مرا تحمل کردند. @salmanraoofi
🔅🔅🔅 📚 27- فی البحار ؛ بِإِسْنَادِهِ عَنْ أَبِي صَالِحٍ الْفَزَارِيِّ قَالَ‏ سَمِعَ عَلَى مِيَاهِ غَطَفَانَ كُلِّهَا لَيْلَةَ قَتْلِ الْحُسَيْنِ صَاحِبِ فَخٍّ هَاتِفاً يَهْتِفُ يَقُولُ‏ : أَلَا يَا لَقَوْمٍ لِلسَّوَادِ الْمُصَبِّحِ‏ وَ مَقْتَلِ أَوْلَادِ النَّبِيِّ بِبَلْدَحٍ‏ لِيَبْكِ حُسَيْناً كُلُّ كَهْلٍ وَ أَمْرَدَ مِنَ الْجِنِّ إِنْ لَمْ يَبْكِ مِنَ الْإِنْسِ نُوَّحٌ‏ وَ إِنِّي لَجِنِّيٌّ وَ إِنَّ مَعَرَّسِي‏ لَبِالْبَرْقَةِ السَّوْدَاءِ مِنْ دُونِ زَحْزَحٍ. فَسَمِعَهَا النَّاسُ لَا يَدْرُونَ مَا الْخَبَرُ حَتَّى أَتَاهُمْ قَتْلُ الْحُسَيْنِ‏ .38» ▪ ابو صالح فزارى گفت : در تمام آبهاى غطفان‏ در شب شهادت حسين شهيد39 در فخ مردم اين اشعار را ميشنيدند: الا يا لقوم للسواد المصبح‏ و مقتل اولاد النبى ببلدح‏ سيبك حسنا كل كهل و امرد من الجن ان لم يبك من الانس نوح‏ و انى لجنى و ان معرسى‏ لبا لبرقة السوداء من دون زحزح‏ اين صدا را مي¬شنيدند ولى نمي¬دانستند چه چيز شده تا خبر شهادت حسين به آنها رسيد. 📚 28- فی البحار بِإِسْنَادِهِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ إِسْحَاقَ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ مُحَمَّدِ بْنَ عَلِيٍّ ع قَالَ‏ مَرَّ النَّبِيُّ ص بِفَخٍّ فَنَزَلَ فَصَلَّى رَكْعَةً فَلَمَّا صَلَّى الثَّانِيَةَ بَكَى وَ هُوَ فِي الصَّلَاةِ فَلَمَّا رَأَى النَّاسُ النَّبِيَّ ص يَبْكِي بَكَوْا فَلَمَّا انْصَرَفَ قَالَ مَا يُبْكِيكُمْ قَالُوا لَمَّا رَأَيْنَاكَ تَبْكِي بَكَيْنَا يَا رَسُولَ اللَّهِ قَالَ نَزَلَ عَلَيَّ جَبْرَئِيلُ لَمَّا صَلَّيْتُ الرَّكْعَةَ الْأُولَى فَقَالَ لِي يَا مُحَمَّدُ إِنَّ رَجُلًا مِنْ وُلْدِكَ يُقْتَلُ فِي هَذَا الْمَكَانِ وَ أَجْرُ الشَّهِيدِ مَعَهُ أَجْرُ شَهِيدَيْنِ‏ .40» ▪ در بحار به سند خود نقل می¬کند رسول صلّى اللَّه عليه و آله و سلّم از سرزمين فخ ميگذشت از مركب پياده شد يك ركعت نماز خواند در ركعت دوم شروع كرد به گريه كردن مردم كه ديدند پيغمبر اكرم گريه مي¬كند آنها نيز شروع به گريه كردند. از آنجا كه گذشت به مردم فرمود براى چه گريه مي¬كرديد؟ عرض كردند چون شما را گريان ديديم گريه كرديم. فرمود: پس از ركعت اول جبرئيل بر من نازل شد گفت: يا محمّد يك نفر از فرزندانت در اين سرزمين كشته خواهد شد كه اجر شهيد با او برابر دو شهيد است. 📝 پی نوشت: 38. بحار الأنوار (ط - بيروت)، ج‏48، ص 169و ص: 170. 39. حسین بن علی هم نام امام حسین یکی از افرادیست که در زمان امام کاظم قیام کرد و شهید شد و به نام شهید فخ معروف است . 40.بحار الأنوار (ط - بيروت) / ج‏48 / 170 . ⏪ ادامه در پست های بعدی... @salmanraoofi
22 👈👈این مباحث تدریس هم شده که بسیار مطالب بیشتری در تدریس گفته شد، برای دریافت بهتر مطالب، صوتهای تدریس را گوش کنید. ⏪ مباحث مطرح شده نهایی نیست و مقاله احتیاج به ویرایش دارد 🔅🔅🔅 ▪ به نظر مى رسد كه علل و اسباب، فراتر از اينها باشد و مى توان برخى از آن را چنين برشمرد: 1) نسخ، 2) از ميان رفتن پاره اى قرائن، 3) استنساخ و نحوه كتابت، 4) وضع و جعل، 5) اختلاف حالات مردم از نظر جهل و نسيان و مراتب و درجات، 6) تفاوت شرايط زمانى و مكانى، 7) احكام ولايى پيامبر(ص) و ائمه(ع)، 8) نقل به معنا، 9) تقيّه،10) تشريع تدريجى، 11) از ميان رفتن پاره اى احاديث، 12) سوء فهم احاديث و روايات، 13) تقطيع روايات، 14) احاديث مدرج. ⏪ ب. گردآورى و دسته بندى احاديث مختلف بر اساس اسباب و علل تعارض. ⏪ ج. ضابطه مند ساختن اسباب اختلاف. بدين معنا كه چگونه مى توان ادعا كرد كه علت اختلاف، اين يا آن سبب بوده است. بايد پس از استقرا و شناسايى علل تعارض، تطبيق آن بر نمونه ها و موارد، ضابطه دار و قانونمند شود. مثلا:راه شناسايى تقيّه در حديث نشان داده شود؛ تفاوت هايى كه از طريق استنساخ يا كتابت حاصل شده، بر اساس پژوهش در تاريخ كتابت عربى معلوم گردد؛ و…. ⏪ د. قاعده مند ساختن راه حل ها و چگونگى علاج، بر پايه اسباب و علل و نمونه ها.بدين معنا كه راه حل، بر پايه اسباب و علل ادعا شده طراحى شود و به صورت قاعده درآيد. با انجام این کار تعارض احادیث به صورت واقعی حل خواهد شد و شاهد راه حلهایی غیر واقعی نخواهیم بود. 🔹 لزوم داخل کردن مبانی و قواعد فقه سیاسی در علم اصول و بررسی آنها فقه را میتوان از جهات مختلفی تقسیم کرد مثلا فقه را به فقه استنباطی و فقه فتوائی تقسیم کرد از این لحاظ که فقها معمولا در مقام افتا نکات خاصی را در نظر میگیرند چرا که نظرات آنان در اختیار مقلدین قرار میگیرد اما در مقام استنباط آزادانه بحث میکنند و بیشتر به ادله و مبانی خود نظر دارند تا تبعات رای و نظر خویش در بین مقلدین. حال فقه را از جهتی میتوان به فقه استنباطی و فقه ولائی تقسیم کرد از این جهت که در مقام پیاده کردن احکام فقیهی که حکومت به دست اوست معمولا مصالح و مفاسد خاصی را برای اجرای حکم در نظر میگیرد . 🔹 منظور از فقه استنباطى كليه موضوعات و احكامى است كه به طور مستقيم از كتاب و سنت استخراج مى‏كنيم. و مراد از فقه ولايتى احكامى است كه مطابق با مقتضاى زمان و خصوصيات روز و طبق محاسبه مصالح موقت يا غيرموقت با مسائل برخورد میکنیم لذا بحث در فقه ولائى در اين مسئله است كه ا گر يك حكم اسلامى بر اثر يك خصوصيات زمانى مبتلا مشكلى در مقام اجرا بشود آيا حاكم وقت يا ولى فقيه ميتواند آنرا موقتا بردارد يا خير؟ به عنوان مثال اگر بخواهیم در کشور اسلامی حکم جزیه را اجرا کنیم همین برخورد یا برخوردی بدتر نسبت به مسلمانان در کشورهای غیر اسلامی اجرا میشود و اين حكم يك چالش ايجاد مى‏كند حال آيا حا كم اسلامی ميتواند آنرا بردارد مراد از فقه ولائى چنین مسائل خاصی است. ▪ اصول فقهی که الان موجود است اصول فقه استنباطى است و قواعد مسائل ولائى در اصول نيامده به نظر میرسد بايد این گونه مسائل در اصول وارد بشود و باید قواعد اصول ولايی را تعيين كرده و زيربناهاى فكرى ولايت و اداره جامعه را تبيين كنيم . 🔹 میتوان گفت جاى مناسب این مباحث با توجه به مباحث فعلی علم اصول بحث اجتهاد و تقليد است . به این مناسبت كه شئون فقيه فتوى ، قضاوت و از شئون او ولايت است بحث از ولایت فقیه شرائط ولی کیفیت انتخاب او رابطه فقهی حکم ولی فقیه با فتاوای فقهای دیگر شرائط تعلیق احکام و مباحثی از این دست بررسی شود . 🔹 اما به نظر میرسد این مباحث باید در بحثی تحت عنوان قانون و مباحث مرتبط با آن بررسی شود که در آن مباحثی از قبیل شرایط مجری قانون کیفیت اجرای قانون شرایط اجرا و تعلیق قانون به بحث و بررسی گذاشته میشود . ⏪ ادامه در پست های بعدی... @salmanraoofi
🔴 شناسایی و برخورد با برگزارکنندگان فشن شوی در قم ✅ پیرو ارسال گزارش مردمی مبنی بر برگزاری اولین مراسم مدلینگ و فشن شوی در شهر مقدس قم، با بررسی به عمل آمده توسط واحد رصد قرارگاه دادسرای قم مشخص گردید مجموعه ای با تبلیغات گسترده در فضای مجازی اقدام به جذب دختران قمی به عنوان مدل و دعوت از آنها برای شرکت در جشنی به همین منظور نموده است که حسب دستور دادستان محترم با حضور عوامل قرارگاه و پلیس امنیت اخلاقی از برگزاری این مراسم ضد فرهنگی و اخلاقی جلوگیری به عمل آمد. 🔴 همچنین محل برگزاری این مراسم هنجارشکنانه پلمپ و برای برگزار کنندگان پرونده قضایی تشکیل گردید. ✅ عضویت در کانال قرارگاه دادسرای قم👇👇 @dadsara_qom پیام رسان ایتا ✅ ارسال و پیگیری گزارشات مردمی👇👇 @Qom_Dadsara +989333633251
هدایت شده از مناهج 🇵🇸🇮🇷
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌀 حوزه، موظف به دخالت در سیاست 📝 امام خمینی (قدس سره) 🔹 ما شرعا مکلفیم مثل پیامبر و حضرت امیر در امور سیاسی دخالت کنیم. 🔹 حوزه‌های علمیه اگر در انتخابات مسامحه کنند فردا نزد خدا مسؤولند. 📌 مناهج: مراکز فقهی و مدارس حوزه‌های علمیه در این هفته منتهی به انتخابات، قیام کردند برای عمل به وظیفه یا بی‌تفاوتند؟! ما مبلغ کدام اسلام هستیم؟ اسلام حداقلی یا اسلام پیامبر؟! 〰️〰️〰️〰️〰️ 🗂 @Manahejj
هدایت شده از صراط مستقیم
🏴 السلام علیک یا فاطمة الزهرا بانوی مکرمه و صالحه حاجیه خانم فقهی همسر فقیه عارف حضرت آیة الله سعادت پرور ( پهلوانی تهرانی ) قدس سره به ملکوت اعلی پیوست. 🔹مراسم تشییع و تدفین : شنبه ۹۸.۱۱.۲۶ ساعت ۳ بعد از ظهر از منزل آن مرحومه واقع در چهار راه غفاری کوچه ۵۷ بن بست نهم 🔸مراسم اقامه نماز و تدفین : توسط آیت الله سبحانی. حرم مطهر حضرت معصومه (س)صحن امام رضا (ع) مقبره ۱۶ ▪️مراسم شب اول : مسجد آبشار بعد از نماز مغرب و عشا خیابان امیر کبیر - کوچه آبشار ▪️مراسم سوم و هفتم: پنج شنبه اول اسفند ماه مسجد آبشار بعد از نماز مغرب و عشا خیابان امیر کبیر - کوچه آبشار http://eitaa.com/joinchat/2737373185Cddac684369
23 👈👈این مباحث تدریس هم شده که بسیار مطالب بیشتری در تدریس گفته شد، برای دریافت بهتر مطالب، صوتهای تدریس را گوش کنید. ⏪ مباحث مطرح شده نهایی نیست و مقاله احتیاج به ویرایش دارد 🔅🔅🔅 ⏪ لزوم ایجاد منظومه های منظم فقهی با استفاده از علم اصول یکی از نکاتی که در بعضی از مکاتب فقهی و اصولی به چشم می آید عدم هماهنگی و انسجام مبانی استنباطی است به عنوان مثال در جایی به سیاق استناد شده و دارای دلالت شمرده می شود و در جایی دیگر سیاق نادیده گرفته میشود یا در جایی مسئله از دید عقلایی مورد کنکاش قرار گرفته و در همان باب مسئله ای دیگر با دید عقلی مورد کنکاش قرار می گیرد از این مصادیق در ا کثر مکاتب اصولی و فقهی یافت میشود . ▪ برای رفع این مشکل به صورت اساسی آنچه میتواند راهگشا باشد تنقیح و تنظیم و منظم کردن مبانی استنباط در حوزه های مختلف مبانی تفسیر و فقه الحدیث ، اصول و تنظیم سیری منظم در بررسی مسائل فقهی و اصولی همچنین در بررسی موضوع ، معلوم شدن محل اجرای احتیاط نزد فقیه و مهمتر از همه تنقیح و تنظیم ایجاد تناسب در سنخ تحلیل با سنخ مسئله و دادن سیری منطقی طبق مراحل استنباط فقهی به این مباحث در علم اصول است به نحوی که فقیه در علم فقه از این مباحث دست نشسته و این مبانی را به دلیل عدم انسجام یا کاربردی نبودن کنار نگذارد. ▪ با این شیوه هر فقیه به یک منظومه و دستگاه منظم و منسجم و یک مکتب فقهی اصولی جامع و کامل و کاربردی دست پیدا میکند و نقد هر فقیه و مکتب فقهی اصولیش راحت تر انجام خواهد شود و نقاط ضعف و قوّتش به صورت روشن مورد بررسی قرار میگیرد . ✅ علوم ادبی : بحث از نیاز یا عدم نیاز به علوم مختلف ادبیات عرب بحثی است که در مباحث متعارف علوم مقدماتی اجتهاد مطرح شده با توجه به هدف مقاله در این فراز به مباحثی که میتواند به فقاهت بهتر یک مجتهد کمک کند پرداخته شده و به نکاتی که ممکن است مورد توجه قرار نگرفته یا مورد غفلت واقع شود پرداخته شده . ▫ دلیل عقلی احتیاج به علوم ادبی گرچه نیاز به علوم ادبی به طور ارتکازی واضح است اما مستدل شدن این ارتکاز به یک دلیل عقلی پشتوانه خوبی برای این ارتکاز میتواند باشد لذا ابتدا به دلیلی عقلی احتیاج به علوم ادبی اشاره میکنیم . ▪ مهمترین ادله استنباط ، قرآن کریم و احادیث شریف هستند این دو دلیل با وجودات کتبی که به معانی مورد نظر شارع اشاره دارند به ما رسیده اند و شکی نیست که کشف مراد متکلم متوقف بر کشف معانی الفاظی است که شارع آنها را در مقام تفاهم عرفی به کار برده است . همچنین واضح است که هرچه معنی و مراد متکلم اهمیت بیشتری پیدا کند بحث از آنچه به این معانی دلالت میکند مهمتر خواهد بود و جز الفاظ چیزی ما را به مقصود شارع دلالت نمیکند علاوه بر اینکه احکام شرعی جز مهمترین مسائل نزد شارع هستند لذا امام صادق فرمودند : (تعلموا العربیه فانها کلام الله الذی یکلم بها خلقه20 ) . ▪ به نظر نویسنده کسیکه اهتمام به فراگیری علوم عربی دارد و انس با کلام عربی برقرار کرده و ذوق ادبی دارد میتواند اهمیت این علوم را آنچنان که باید ادراک کند . آنچه که گذشت شواهد روائی نیز دارد از امام صادق علیه السلام روایت شده که فرمودند: (یا بنی اعرف منازل الشیعة علی قدر روایاتهم و معرفتهم فان المعرفة هی الدرایة للروایة و بالدرایات للروایات یعلو المومن الی اقصی درجات الایمان 21) ▪ درایه به معنی رسیدن به علم و فهم است و از مقدمات رسیدن به این فهم بدون شک دانستن علوم عربی است پس رسیدن به نهایت درجات ایمان مسلما مبتنی بر یاد گیری علم عربیست . ▪ در علوم عربی به نکات راجع به علوم لغت ، صرف ، نحو ، معانی ، بیان ، بدیع و اصول نحو ، فلسفه نحو میپردازیم . در مباحث ادبی بیشتر به تاثیر تبحر در این علوم و تاثیر آن در فهم صحیح از ادله نقلی پرداخته شده است . 📝 پی نوشت: 20.وسائل ‏الشيعة ج : 17 ح : 22680 ص : 327 21.(معانی الاخبار ص2) ⏪ ادامه در پست های بعدی... @salmanraoofi
🔅🔅🔅 📚 29- فی البحار بِإِسْنَادِهِ عَنِ النَّضْرِ بْنِ قِرْوَاشٍ‏ قَالَ أَكْرَيْتُ جَعْفَرَ بْنَ مُحَمَّدٍ ع مِنَ الْمَدِينَةِ فَلَمَّا رَحَلْنَا مِنْ بَطْنِ مَرٍّ قَالَ لِي يَا نصر [نَضْرُ] إِذَا انْتَهَيْتَ إِلَى فَخٍّ فَأَعْلِمْنِي قُلْتُ أَ وَ لَسْتَ تَعْرِفُهُ قَالَ بَلَى وَ لَكِنْ أَخْشَى أَنْ تَغْلِبَنِي عَيْنَيَّ فَلَمَّا انْتَهَيْنَا إِلَى فَخٍّ دَنَوْتُ مِنَ الْمَحْمِلِ فَإِذَا هُوَ نَائِمٌ فَتَنَحْنَحْتُ فَلَمْ يَنْتَبِهْ فَحَرَّكْتُ الْمَحْمِلَ فَجَلَسَ فَقُلْتُ قَدْ بَلَغْتُ فَقَالَ حُلَّ مَحْمِلِي ثُمَّ قَالَ صِلِ الْقِطَارَ فَوَصَلْتُهُ ثُمَّ تَنَحَّيْتُ بِهِ عَنِ الْجَادَّةِ فَأَنَخْتُ بَعِيرَهُ فَقَالَ نَاوِلْنِي الْإِدَاوَةَ وَ الرَّكْوَةَ فَتَوَضَّأَ وَ صَلَّى ثُمَّ رَكِبَ فَقُلْتُ لَهُ جُعِلْتُ فِدَاكَ رَأَيْتُكَ قَدْ صَنَعْتَ شَيْئاً أَ فَهُوَ مِنْ مَنَاسِكِ الْحَجِّ قَالَ لَا وَ لَكِنْ يُقْتَلُ هَاهُنَا رَجُلٌ مِنْ أَهْلِ بَيْتِي فِي عِصَابَةٍ تَسْبِقُ أَرْوَاحُهُمْ أَجْسَادَهُمْ إِلَى الْجَنَّةِ 41.» ▪ در بحار به سند خود از نضر بن قرواش نقل مي¬كند: گفت مالهاى سوارى خود را به حضرت صادق از مدينه كرايه دادم وقتى از دره مرّ رد شديم به من فرمود: نضر وقتى رسيديم به فخ مرا مطلع كن. عرض كردم: مگر آن محل را نمي شناسید . فرمود: چرا ولى مي¬ترسم خوابم ببرد. به فخ كه رسيديم نزديك محمل امام شدم ديدم خواب است سرفه‏اى كردم بيدار نشد. محمل را تكان دادم حركت كرده نشست. عرض كردم: به فخ رسيديم. فرمود: محمل مرا باز كن. سپس فرمود : قطار را به هم وصل كن وصل كردم امام عليه السّلام را از جاده به كنارى بردم و شترش را خواباندم. فرمود: آب و آفتابه را بده. وضو گرفت و نماز خواند بعد سوار شد. عرض كردم فدايت شوم اين عملى كه انجام داديد جزء اعمال حج است؟ فرمود: نه ولى اينجا مردى از خويشاوندانم با گروهى شهيد مى‏شود كه ارواح آنها جلوتر از بدنهايشان رهسپار بهشت مى‏شود. 📝 پی نوشت: 41.بحار الأنوار (ط - بيروت) / ج‏48 / 170 ⏪ ادامه در پست های بعدی... @salmanraoofi
هدایت شده از 
بسم الله ✔️اعطای اجتهاد رسمی؛ امری لازم و ضروری 🔹استاد عندلیب همدانی گفته اند: در اطلاعیه ای دیدم، مؤسسه ای مراسمی تحت عنوان جشن إعطای اجتهاد ترتیب داده است، نگرانی خودم را از این نوع بدعت های حوزوی که به انحاء مختلف دیده می شود فقط با این جمله بیان می کنم : «اَللّـهُمَّ اکْشِفْ هذِهِ الْغُمَّةَ عَنْ هذِهِ الاُْمَّةِ بِحُضُورِهِ ، وَ عَجِّلْ لَنا ظُهُورَهُ» 🔻منظور ایشان آیت الله سیفی مازندرانی است. به نظرم آیت الله سیفی مازندرانی در این زمینه بسیار کار درست و سودمندی می کنند. بنده حرف آقای عندلیب را واقعا متوجه نمی شوم؟ چطور به خود اجازه می دهیم که هر کاری که به مذاق ما خوش نمی آید را فوری با اَنگ بدعت تخریب کنیم! دقیقا چه بدعتی؟ قطعا این استاد حوزه تعریف بدعت را بهتر از حقیر می دانند. اما کجای این کار بدعت است که سریع آن را به غُمّه تعبیر می کنیم؟! 📍اساسا نو آوری ها تا جایی که با مبانی و معارف دین و سنتهای دینی تعارضی نداشته باشد، اتفاقا بسیار خوب و رشد دهنده است. به قول حضرت آیت الله جوادی فنعمت البدعه. ❓اما چرا خوب است؟ 🔸قطعا همه می دانید که در سالهای اخیر، یکی از بزرگترین معضلات طلاب، عدم رتبه بندی علمی آنها است. وضعیت طوری شده که هر کسی با هفت سانت لحیه و یک عمامه ی ۹ متری و یک نعلین قهوه ایِ مایل به زرد اظهار فضل و علمیت می کند. از طرفی طلاب جوان و جامعه هم که توان تشخیص علمیت این نوع افراد را ندارند. 🔸همچنین یکی از مشکلات در نهادهای دولتی و آموزشی در سطح کشور در عرصه ی جذب طلاب این است که نمی دانند این طلبه از حیث علمیت، آنطور که ادعا می کند هست یا نه و توان تشخیصش را نیز ندارند. 🔸باید سَنجه هایی در خود حوزه وجود داشته باشد که طلاب برجسته از حیث علمی را معرفی نماید و خلاء چنین حرکتی واقعا حس می شد. 🔵این عمل موسسه ی آیت الله سیفی گام مثبتی است در راستای زدودن فرهنگ مدرک گراییِ دانشگاهی در حوزه ی علمیه. با این کار قدمی برداشته ایم در جهت احیای مدارک سنتی خودمان. امری که در نهایت موجب شناسایی بهتر و کامل تر جایگاه های علمی افراد می شود. 📢حال نمی دانم چطور می شود امری که موجب رسمیت بخشیدن به اجتهاد حوزوی در سطح جامعه خواهد بود، می شود یک بدعتی که با ظهور امام زمان عج باید بساطش جمع شود؟! 📌پ.ن: اینجانب هیچ گونه ارتباطی با معهد الاجتهاد الفعال نداشته و ندارم. ✍علی خردمردی @alikheradmardii
هدایت شده از المرسلات
📜احیای سنت در حوزه علمیه 🔰مقام معظم رهبری 💠بنده جزو کسانی هستم که از اوائل بر روی مستقل حوزه‌ای تکیه کردم، الان هم اصرار دارم. ؛ خود حوزه با اعتبار خودش نه به اعتبار وزارت علوم؛ چون اعتبار حوزه عمیق‌تر، ثابت‌تر و مهمتر از اعتبار هر وزارتی است. با اعتبار خودش، حوزه بدهد. حالا اسم را هر چه میخواهند بگذارند. 💠بعضی از دوستان اعتراض کردند که چرا می گریزید از اسم دکترا و کارشناسی ارشد و اسمش را گذاشته‌اید سطح سه و سطح چهار؛ اینها را من بحثی ندارم. اینها را بنشینند بحث کنند، هر جور تصمیم گرفتند، همان درست است؛ لیکن اصلِ را بنده قبول دارم، اما زدگی آفت مدرک است. طلبه برای درس بخواند، این عیب بزرگی است. 📚 بیانات 86.09.08 💠من این‌جا می‌خواهم مطلبی دیگر را هم پیشنهاد کنم: سنت را که سالهاست در حوزه‌های ما منسوخ شده است، آقایان دوباره زنده کنند. در گذشته، چیز خوبی بود. طلاب بعد از آن‌که مقداری درس می‌خواندند، برای این‌که به مراکز و شهرها بروند و مشغول خدمت علمی شوند، احتیاج به گواهینامه‌ای داشتند که معلوم شود این آقا اهل علم و فضل است. لذا پیش علمای بزرگ می‌رفتند و یک مسأله‌ی فقهی را مطرح و بحث می‌کردند. وقتی آن عالم تشخیص می‌داد که ایشان مجتهد است، می‌نوشتند و به او می‌دادند. 💠بین علمای دوره‌ی قبل که ما دیده بودیم، اجازه‌های اجتهاد زیادی بود. بزرگان و پیرمردان و پدران ما، از علمای قبل از خودشان داشتند. ولی الان، سالهاست که این کار منسوخ است. چرا منسوخ شد؟ شاید عللی هم داشت؛ که یکی از مهمترین آنها این بود که بعضی از بزرگان مراجع، عادت نداشتند بدهند. جهاتی را رعایت می‌کردند. در نتیجه، این ، تدریجاً منسوخ شد. اکنون دست افراد فقط اجازه‌ی امور حسبیه است و این، کافی نیست. 💠چقدر خوب است که در حوزه‌ها زنده شود. منتها، من به این ترتیب می‌کنم و می‌گویم: یک طلبه‌ی فاضل، بعد از آن‌که مقداری درس خواند و در خود احساس قوت اجتهاد کرد و نیروی اجتهاد و قدرت اجتهاد را در خودش حدس زد، پیش استاد برود. استاد موضوعی را، مسأله‌ی مهمی را انتخاب کند - سعی کنند مسأله را از مسائل جدید؛ مسائلی که رویش بحث نشده است انتخاب کنند - و به طلبه بدهد. طلبه برود روی آن کار کند و حاصل آن جزوه‌ای بشود مثل جزوه‌های پایان‌نامه‌ای که در دانشگاهها معمول است. 💠ما البته این را به حوزه‌ی قم ... پیشنهاد کردیم؛ که موضوع به طلاب بدهند و از آنها بخواهند که پایان‌نامه بنویسند. حالا عرض می‌کنیم که این را برای اجتهاد بنویسند. یعنی به طلبه موضوعی را بدهند و او آن موضوع را تنقیح کند، کار کند، بحث کند. گاهی دو، سه نفری راجع به قضیه‌ای بحث کنند و استاد راهنمایی هم باشد. آن وقت خواهید دید در ظرف چند سال، هزاران تز فقهی جالب و مسائل بحث نشده به دست خواهد آمد و این، راه را باز خواهد کرد. نمی‌گوییم آن طلبه‌ جوان تازه مجتهدی که مسأله‌ای را بحث کرده، حرف آخر را در این مسأله خواهد زد؛ نه. بگذارید اولین حرف را بزنند و اولین گام را بردارند. بنابراین، اگر این کار را ما در قم راه بیندازیم، به تبع آن در جاهای دیگر انجام خواهد گرفت. در نتیجه، ممکن است را هم نخواهیم که مراجع بزرگ بدهند. همین فضلا و مدرسینی که در حوزه به فضل شناخته شده‌اند و قوت علمی و تحقیقی دارند، یک نفرشان، دو نفرشان به طلبه‌ای بدهند. ببینید چقدر خوب خواهد شد! طلبه می‌خواهد به شهری برود، می‌خواهد در دستگاهی وارد شود، می‌خواهد یک شغل تبلیغی انتخاب کند؛ این ورقه‌ی اجتهاد که در جیبش باشد، نشانه‌ی فضل اوست. این، چقدر راه را باز و طلاب را تشویق خواهد کرد که بروند و این کار را پی بگیرند! 📚 بیانات 71.06.29 💠یک جمله درباره‌ پیشنهاد آقای ... عرض کنیم. مسئله‌ دکتری افتخاری؛ خوب، البته این یک افتخار است که این دانشگاه این اظهار محبت را به ما بکند؛ لیکن من اهل دکتری نیستم؛ همان طلبگی ما کافی است. اگر بتوانیم به میثاق طلبگی متعهد و پایبند بمانیم - که قولاً و فعلاً این میثاق را از دوران نوجوانی و جوانی با خدای متعال بستیم - اگر خداوند کمک کند و ما بتوانیم این میثاق را حفظ کنیم و در همین عالم طلبگی پیش برویم، من این را ترجیح میدهم... من پیشنهاد شما را قبول نمیکنم. 📚 بیانات 88.13.11 @fater290
هدایت شده از مناهج 🇵🇸🇮🇷
🌀 احیای سنت اجازه اجتهاد مطالبات امام خامنه‌ای از بزرگان 🔹 سنت اجازه‌ی اجتهاد را که سالهاست در حوزه‌های ما شده است، آقایان دوباره زنده کنند. @Manahejj
🔆متن بیانات منتشر نشده رهبر معظم انقلاب آیت الله خامنه ای حفظه الله در منزل آیت الله مصباح یزدی حفظه الله که در جریان سفر ایشان به قم در سال ۱۳۸۹ انجام گرفت +صوت 🏷تاریخ: اواخر مهر یا اوایل آبان ماه ۱۳۸۹ 🔅این لطفی که ابراز می­‌شود، این محبتی که ابراز می‌شود، اولا این نکته وجود دارد که این، برمی‌گردد به لطف حضرت‌عالی؛ سرچشمه‌ی جوشان محبت و التفات شما نسبت به ما سرریز می‌شود در همه خانواده و در مجموعه‌ی فرزندان و اهل و همه، این یک جهت 🔆جهت دوم این که این هم مربوط به شخص من قطعا نیست؛ این مربوط به معیارها، مربوط به اسلام، مربوط به انقلاب، مربوط به این راه است. این را ما الحمدلله من این را می‌دانم و خدای متعال نگذاشته که من اشتباه کنم در این مورد، و تصور کنم که این­‌ها مربوط به شخص من است. می‌دانم که مربوط به خداست و مربوط به این راه است؛ کما این‌که نسبت به شخص امام با همه‌ی عظمتی که امام داشت، با همه‌ی جذابیتی که امام داشت همین بود؛ یعنی مردم برای خاطر خدا امام را دوست می‌داشتند و دنبال او حرکت می‌کردند؛ خود ایشان هم این را کاملا می‌دانست و بنابراین توقع ما از این مجموعه‌ی محترم و عزیز این است که دعا کنند که منشأ این محبت‌ها که توجه به خدا و پیمودن راه خداست در ما استمرار پیدا کند و باقی بماند، ما بفهمیم، بدانیم که باید چه کار کنیم، باید به کدام طرف حرکت کنیم و خداوند متعال ما را هدایت کند و دستگیری کند. 🔆واقعا احتیاج داریم به دستگیری لحظه به لحظه‌ی پروردگار که اگر این نباشد مطمئنا کار مشکل خواهد بود. 🔆بنده هم به سهم خودم قدر جناب آقای مصباح را می‌دانم. واقعا می‌دانم که ایشان چه وزنه‌ای هستند در کشور و در اسلام؛ 🔅و حقا و انصافا ما امروز نظیر ایشان را -حالا به این تعبیر بگوییم- خیلی نادر نظیر آقای مصباح ممکن است که وجود داشته باشد 🔆با این وزانت علمی و عمق علمی و احاطه و وسعت و با این آگاهی و بینش و با این صفا. این سه جهت در ایشان جمع شده است؛ 🔆هم علم هست، هم بصیرت به معنای حقیقی کلمه هست و هم صفا هست. 🔆این سه تا با هم دیگر در ایشان خیلی ارزشمند است. 🔆و خدای متعال وجود ایشان را برای ما، برای انقلاب نگه دارد ان‌شاءالله وجود ایشان را سالم بدارد که همه بتوانند از برکات ایشان استفاده کنند. و خداوند کسان ایشان، آقازاده‌های محترمشان، دامادهای محترمشان، همسر محترمشان و اولاد ایشان را، دیگه عروس‌ها و دامادها، همه را ان‌شاءالله خدای متعال مشمول رحمت و لطف و هدایت خودش قرار بدهد. 🔅آیت‌الله مصباح یزدی: ما که زبانمان الکن است که از قدر شکرگزاری این نعمت عظیم الهی 🔅همین اندازه عرض می کنم که الله اعلم حیث یجعل رسالته 🔅ما شبانه روز در عمق دل دعا می‌کنیم که خدا برکات وجود حضرت‌عالی را روز افزون بکند و به همه امت اسلامی توفیق شکرگزاری نعمت مرحمت کند در سایه عنایت ولی عصر ارواحنا فداه 🔆رهبر انقلاب: بله! دعا بفرمایید خدا هدایت کند ما را 🔆یادتان هست من، یک وقت به شما عرض کردم - در زمان ریاست جمهوری - که من، الان احتیاجم به کمک معنوی خیلی بیشتر از سابق است 🔆و خدمت آقای بهجت - به وسیله‌ی جناب‌عالی - پیغام رساندم که کمکی کنند یه چیزی و بعد، دو تا نامه، ایشان فرستادند - دارم آن نامه‌ها را که به خط جناب آقای مصباح هست - و الحمدلله این کمک‌ها وجود داشته و ما قدر می‌دانیم. 🔆الان هم همین‌جور الان هم من خیلی احتیاج دارم به کمک معنوی و ان‌شاءالله خدای متعال این دعاهای شما را به هدف اجابت برساند و ما را مشمول رحمت خودش و کمک خودش و هدایت خودش بکند ان‌شاءالله 🔅آیت‌الله مصباح: البته هر کس ظرفیتش بیشتر است نیازش هم بیشترست حتی نیاز پیامبر و اولیای خدا هم بیش از ماهاست. 🔆رهبر معظم انقلاب: بله، همین‌جور است 🔅آیت‌الله مصباح: ان شاءالله که خدا وجود حضرت عالی را از همه بلیات حفظ بفرماید، 🔅به ما هم توفیق معرفت بیشتر به اولیای خودش و به شخص جنابعالی محبت و ولایت ما را روز افزون بفرماید 🔅حضرت‌عالی هم دعا بفرمایید که خدا عاقبت ما را ختم به خیر کند. 🔆رهبر معظم انقلاب: ان‌شاءالله؛ ان‌شاءالله؛ خدا عاقبت شما را، ما را ان‌شاءالله به خیر کند.   (۱) درس هفتگی جناب آقای مصباح در دفتر را هر چه از آن پخش شده و من گوش کردم، واقعا انسان استفاده می‌کند. در ماه مبارک رمضان که سخنرانی ایشان عصرها پخش می‌شد من غالبا گوش می‌کردم و بهره می‌بردم. 🔅آیت‌الله مصباح یزدی: از این که بزرگواری فرمودید و گوشه‌ی چشمی به این خانه انداختید، تشکر می‌کنم. امیدواریم که باز هم از این فرصتها داشته باشیم. پی نوشت: ۱- از اینجا تا انتهای متن، در فایل صوتی موجود نمی‌باشد و از منبع رجانیوز نقل شده است   منابع: ۱- پیاده شده از فایل صوتی ۲- خبرگزاری رجانیوز @salmanraoofi
1388Mesbah.mp3
1.45M
🔆بیانات منتشر نشده رهبر معظم انقلاب آیت الله خامنه ای حفظه الله در منزل آیت الله مصباح یزدی حفظه الله که در جریان سفر ایشان به قم در سال ۱۳۸۹ انجام گرفت 🏷تاریخ: اواخر مهر یا اوایل آبان ماه ۱۳۸۹ 🔆بنده هم به سهم خودم قدر جناب آقای مصباح را می‌دانم. واقعا می‌دانم که ایشان چه وزنه‌ای هستند در کشور و در اسلام 🔆و حقا و انصافا ما امروز نظیر ایشان را -حالا به این تعبیر بگوییم- خیلی نادر نظیر آقای مصباح ممکن است که وجود داشته باشد 🔆با این وزانت علمی و عمق علمی و احاطه و وسعت و با این آگاهی و بینش و با این صفا 🔆این سه جهت در ایشان جمع شده است؛ هم علم هست، هم بصیرت به معنای حقیقی کلمه هست و هم صفا هست، این سه تا با هم دیگر در ایشان خیلی ارزشمند است 🔆و خدای متعال وجود ایشان را برای ما، برای انقلاب نگه دارد ان‌شاءالله وجود ایشان را سالم بدارد که همه بتوانند از برکات ایشان استفاده کنند 🔅آیت‌الله مصباح: ما که زبانمان الکن است که از قدر شکرگزاری این نعمت عظیم الهی 🔅همین اندازه عرض می کنم که الله اعلم حیث یجعل رسالته 🔅ما شبانه روز در عمق دل دعا می‌کنیم که خدا برکات وجود حضرت‌عالی را روز افزون بکند و به همه امت اسلامی توفیق شکرگزاری نعمت مرحمت کند در سایه عنایت ولی عصر ارواحنا فداه 🔆رهبر انقلاب: بله! دعا بفرمایید خدا هدایت کند ما را 🔅آیت‌الله مصباح: ان شاءالله که خدا وجود حضرت عالی را از همه بلیات حفظ بفرماید 🔅به ما هم توفیق معرفت بیشتر به اولیای خودش و به شخص جنابعالی محبت و ولایت ما را روز افزون بفرماید 🔅حضرت‌عالی هم دعا بفرمایید که خدا عاقبت ما را ختم به خیر کند @salmanraoofi
🔅🔅🔅 📚 30- فی البحار بِإِسْنَادِهِ عَنْ سُلَيْمَانَ بْنِ عَبَّادٍ قَالَ لَمَّا أَنْ لَقِيَ الْحُسَيْنُ الْمُسَوِّدَةَ أَقْعَدَ رَجُلًا عَلَى جَمَلٍ مَعَهُ سَيْفٌ يَلُوحُ بِهِ وَ الْحُسَيْنُ يُمْلِي عَلَيْهِ حَرْفاً حَرْفاً يَقُولُ نَادِ فَنَادَى يَا مَعْشَرَ النَّاسِ يَا مَعْشَرَ الْمُسَوِّدَةِ هَذَا الْحُسَيْنُ ابْنُ رَسُولِ اللَّهِ وَ ابْنُ عَمِّهِ يَدْعُوكُمْ إِلَى كِتَابِ اللَّهِ وَ سُنَّةِ رَسُولِ اللَّهِ صلی الله علیه و آله ‏ 42.» ▫ در بحار با سند خود از سليمان بن عباد نقل شده که گفت: وقتى حسين با سپاه بنى عباس روبرو گرديد مردى را روى شترى نشاند كه در دست شمشيرى داشت و آن را مي چرخانيد: حسين يك كلمه‏ يك كلمه به او مي¬گفت، بگو، با صداى بلند فرياد مي¬زد: مردم، اى طرفداران بنى عباس! اين حسين پسر پيغمبر است و پسر عموى اوست شما را دعوت مي¬كند به پيروى از كتاب خدا و سنت پيامبر صلّى اللَّه عليه و آله و سلّم. 🔅🔅🔅 📚 31- فی البحار بِإِسْنَادِهِ إِلَى أَرْطَاةَ قَالَ‏ لَمَّا كَانَتْ بَيْعَةُ الْحُسَيْنِ بْنِ عَلِيٍّ صَاحِبِ فَخٍّ قَالَ أُبَايِعُكُمْ عَلَى كِتَابِ اللَّهِ وَ سُنَّةِ رَسُولِ اللَّهِ ص وَ عَلَى أَنْ يُطَاعَ اللَّهُ وَ لَا يُعْصَى وَ أَدْعُوكُمْ إِلَى الرِّضَا مِنْ‏ آلِ‏ مُحَمَّدٍ وَ عَلَى أَنْ يُعْمَلَ فِيكُمْ بِكِتَابِ اللَّهِ وَ سُنَّةِ نَبِيِّهِ ص وَ الْعَدْلِ فِي الرَّعِيَّةِ وَ الْقَسْمِ بِالسَّوِيَّةِ وَ عَلَى أَنْ تُقِيمُوا مَعَنَا وَ تُجَاهِدُوا عَدُوَّنَا فَإِنْ نَحْنُ وَفَيْنَا لَكُمْ وَفَيْتُمْ لَنَا وَ إِنْ نَحْنُ لَمْ نَفِ لَكُمْ فَلَا بَيْعَةَ لَنَا عَلَيْكُمْ‏ 43.» ▫ در بحار با سند خود از ارطاة نقل ميكند: وقتى با حسين شهيد فخ بيعت كردند گفت: من با شما بيعت ميكنم مشروط بعمل كردن به كتاب خدا و سنت پيامبر و اينكه فرمانبردارى از خدا شود و معصيت انجام نگردد و قريش را دعوت ميكنم كه همداستان با شخصيتى شويد از آل محمّد كه مورد پسند باشد. شرط ميكنم در ميان از روى قرآن و سنت پيامبر رفتار كنم، بين مردم با عدالت عمل كنم و بيت- المال را مساوى تقسيم نمايم مشروط بر اينكه شما پايدارى كنيد و با دشمنان ما بجنگ پردازيد اگر ما وفا كرديم شما نيز وفا كنيد اگر ما وفا نكرديم بيعت ما از گردن شما برداشته است. 📝 پی نوشت: 42.بحار الأنوار (ط - بيروت) / ج‏48/ 169 . 43.بحار الأنوار (ط - بيروت) / ج‏48 / 169 ⏪ ادامه در پست های بعدی... @salmanraoofi
24 👈👈این مباحث تدریس هم شده که بسیار مطالب بیشتری در تدریس گفته شد، برای دریافت بهتر مطالب، صوتهای تدریس را گوش کنید. ⏪ مباحث مطرح شده نهایی نیست و مقاله احتیاج به ویرایش دارد 🔅🔅🔅 1)علم لغت : سه نکته راجع به علم لغت نکته اول : زبان در طول زمان و مکان تطور پیدا میکند و به همین دلیل معانی لغات عوض میشوند آنچه مهم است این است که فقیه معنای آن زمان لغات را پیدا کند و با استفاده از کتب لغت قدیمی به تطور یا عدم تطور معنای لغت پی ببرد چرا که هر کتاب لغتی مسلما معنای رایج در زمان خود را نوشته لذا از این منظر کتب قدیمی تر لغت اهمیت بیشتری در فهم معانی لغات در زمان تشریع دارد . نکته دوم : آنچه در این مقام برای مجتهد مهم است اطلاع از کتب لغوی و مذاقهای متفاوت آنان است چرا که بعضی از آنها فقیه ، بعضی فیلسوف ، بعضی مفسر و... هستند و در ارائه معنی از علوم خود بهره گرفته و بعضا متاثر شده اند حتی بعضی از لغویون مثل ابن فارس مبانی خاصی در تفسیر معانی دارند و کل کتاب خود را با توجه به مبنای خاص خود به نگارش در آورده اند ، لذا فقیه متبحر کسی است که به کتب لغت آشنا باشد تا بتواند بهترین آنها را انتخاب کند و با توجه به مطالب گفته شده معنای خالص را بدست آورد .نکته مهم دیگر اینکه نکته سوم : در مورد علم لغت این استکه انس با این علم باعث تصحیح فهم فارسی از کلمات عربی میشود . کلمات بسیاری در زبان عربی وجود دارد که اگر معنای فارسی هم به جای آنها قرار داده شود به ظاهر معنای درستی دارند اما معنای عربی آنها متفاوت است مثلا کلمه « وزغ » در عربی به معنای مارمولک است و جالب اینکه در بعضی از رساله ها غسل مستحبی کشتن مارمولک برای وزغ ذکر شده ، یا کلمه « ملاک » در عربی به معنای ستون است حال اینکه متبادر به ذهن ما از روایت « التقوی ملاک الدین » چیز دیگریست و یا قهرمانه در روایت معروف « المراة ریحانة و لیست بقهرمانة » « قهرمانة » به معنی رئیس دخل و خرج است در حالیکه در بعضی از ترجمه های معروف کنونی نهج البلاغه «قهرمان» ترجمه شده لذا انس با این علم برای تصحیح فهم فارسی از کلمات عربی بسیار مهم است . 2)علم نحو : نکته مهم راجع به این علم دانستن ظرائف مسائل نحوی مثل قاعده تضمین است و بعضی ابواب غیر مشهور مغنی که باعث درک ظرافت های بیشتری از کلام عرب میشود و در غنای فقه مجتهد موثر است . 3) علم معانی : از آنجا که در اصل احتیاج به این علم تردید کرده اند ابتدا به اصل احتیاج به این علم و سپس به کار آیی آن رد جاهای مختلف میپردازیم صاحب انوار الاصول در مورد احتیاج به این علم برای اجتهاد میفرماید : نهایت مطلبی که در مورد تاثیرش در استنباط و اجتهاد گفته شده اینستکه : مطمئنا از مرجحات در دو خبر متعارض بلاغت و فصاحت است گرچه درست این استکه این دو از مرجحات نیستند چرا که گفتارهای ائمه معصومین متفاوت است قسمتی از آنها عبارت از خطب و مواعظند که در آنها قواعد فصاحت و بلاغت و نوآوریهای آن اعمال میشود مثل خطب نهج البلاغه و ادعیه صحیفه سجادیه و نظایر آنها و قسم دیگری برای بیان احکام فرعی و مسائل عملی صادر شده اند و همانطور که بر فرد آ گاه پوشیده نیست در آنها نوآوریهای فصاحت و بلاغت بکار نرفته و در واقع قسم اول مثل آیات قرآنی هستند در حالیکه قسم دوم مثل احادیث قدسی میباشند این مطلب علاوه بر آنچه گذشت است که ؛ واجب است بر مرجحات منصوصه اکتفا شود و فصاحت و بلاغت از مرجحات منصوصه نیستند . البته در اینجا مباحثی از علم معانی بیان مثل مسئله تقدیم ما حقه تاخیر و بابهای حقیقت و مجاز و کنایات و استعارات وجود دارد که دخالتی در فهم احکام از ادله لفظی دارند البته این مباحث در علم اصول نیز مورد بررسی قرار میگیرند اما مسائل دیگر این علم اثری در استنباط ندارند البته گاهی گفته میشود اثر با واسطه در استنباط دارد چراکه روشن میکند که کتاب خدا معجزه ای جاودان است 22. اما به نظر میرسد همانطور که متخصصان فن بلاغت گفته اند ، علم بلاغت یا معانی به اصطلاح امروز علم اسرار نحو و اهداف آن است و در آن از مدالیل ثانوی کلام و اهدافی که کلام به خاطر آنها خبری یا انشایی و... آورده شده و یا قیودی مثل مفعول ، حال یا تمیز در آن آمده بحث میکند لذا فهم دقیق کلام در گرو فهم این اهداف در کلام است و به وسیله این علم آنچه از دید نحوی پنهان مانده فهمیده میشود ، در نتیجه این علم در ظهور گیری و استظهار و فهم دقیق مقصود متکلم موثر خواهد بود. 📝 پی نوشت: 22.(انوار الاصول ج3ص628) ⏪ ادامه در پست های بعدی... @salmanraoofi
🔅🔅🔅 📚 32- فی رجال الکشی عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ شَرِيكٍ، قَالَ‏ دَخَلْنَا عَلَى أَبِي جَعْفَرٍ (ع) يَوْمَ النَّحْرِ وَ هُوَ مُتَّكِئٌ وَ قَدْ أُرْسِلَ‏ إِلَى الْحَلَّاقِ، فَقَعَدْتُ بَيْنَ يَدَيْهِ إِذْ دَخَلَ عَلَيْهِ شَيْخٌ مِنْ أَهْلِ الْكُوفَةِ فَتَنَاوَلَ يَدَهُ لِيُقَبِّلَهَا فَمَنَعَهُ، ثُمَّ قَالَ مَنْ أَنْتَ قَالَ أَنَا أَبُو الْحَكَمِ بْنُ الْمُخْتَارِ بْنِ أَبِي عُبَيْدٍ الثَّقَفِيُّ، وَ كَانَ مُتَبَاعِداً مِنْ أَبِي جَعْفَرٍ (ع) فَمَدَّ يَدَهُ إِلَيْهِ حَتَّى كَادَ يُقْعِدُهُ فِي حَجْرِهِ بَعْدَ مَنْعِهِ يَدَهُ، ثُمَّ قَالَ أَصْلَحَكَ اللَّهُ إِنَّ النَّاسَ قَدْ أَكْثَرُوا فِي أَبِي وَ قَالُوا وَ الْقَوْلُ وَ اللَّهِ قَوْلُكَ قَالَ وَ أَيُّ شَيْ‏ءٍ يَقُولُونَ قَالَ يَقُولُونَ كَذَّابٌ‏، وَ لَا تَأْمُرُنِي بِشَيْ‏ءٍ إِلَّا قَبِلْتُهُ، فَقَالَ سُبْحَانَ اللَّهِ أَخْبَرَنِي أَبِي وَ اللَّهِ إِنَّ مَهْرَ أُمِّي كَانَ مِمَّا بَعَثَ بِهِ الْمُخْتَارُ أَ وَ لَمْ يَبْنِ دُورَنَا وَ قَتَلَ قَاتِلَنَا وَ طَلَبَ بِدِمَائِنَا فَرَحِمَهُ اللَّهُ، وَ أَخْبَرَنِي وَ اللَّهِ أَبِي أَنَّهُ كَانَ لَيَمُرُّ عِنْدَ فَاطِمَةَ بِنْتِ عَلِيٍّ يُمَهِّدُهَا الْفِرَاشَ وَ يُثْنِي لَهَا الْوَسَائِدَ وَ مِنْهَا أَصَابَ الْحَدِيثَ، رَحِمَ اللَّهُ أَبَاكَ رَحِمَ اللَّهُ أَبَاكَ مَا تَرَكَ لَنَا حَقّاً عِنْدَ أَحَدٍ إِلَّا طَلَبَهُ قَتَلَ قَتَلَتَنَا وَ طَلَبَ بِدِمَائِنَا .44» ▫ در كتاب رجال کشی با سند خود از عبد اللَّه بن شريك نقل مي¬كند كه گفت : روز عيد قربان ما به حضور امام محمّد باقر عليه السلام كه تكيه كرده بود مشرف شديم. حضرت باقر فرمود: يك را كه آرایشگر نزد من بياوريد. من در مقابل آن بزرگوار نشسته بودم كه ديدم پيرمردى از اهل كوفه به حضور آن حضرت آمد و دست امام باقر را گرفت كه ببوسد. ولى امام اجازه نداد. سپس حضرت باقر به او فرمود: تو كيستى؟ گفت: من حَكَم پسر مختار بن ابو عبيده ثقفى هستم. امام باقر عليه السلام دست خود را كشيد و او را كه با آن حضرت فاصله داشت آورد و نزديك خود جاى داد. وى به حضرت باقر گفت: خدا امور ترا اصلاح نمايد مردم در باره پدرم قيل و قال‏هائى دارند. ولى به خدا قسم آنچه كه تو بفرمائى حق همان است. امام باقر فرمود: چه مي¬گويند؟ گفت: مي¬گويند: مختار كذاب‏ بود. ولى من هر چه شما بفرمائيد قبول دارم. امام محمّد باقر عليه السلام فرمود: سبحان اللَّه! به خدا قسم پدرم به من خبر داد كه مهر مادرم از آن چيزهائى بود كه مختار فرستاد. آيا نه چنين است كه مختار خانه‏ هاى ما را بنا كرد؟ و دشمنان ما را كشت؟ خونهاى ما را مطالبه نمود؟ خدا او را رحمت كند. به خدا قسم پدرم به من خبر داد كه با فاطمه دختر حضرت امير شبانه سخن مي گفتند و پدرت رخت خواب براى فاطمه آماده مي¬كرد و متكا مي¬آورد. پدرم اين حديث را از فاطمه شنيد. خدا پدرت را رحمت كند! خدا پدرت را بيامرزد كه حق ما را نزد احدى نگذاشت. قاتلين ما را كشت و براى ما خون خواهى كرد. 📝 پی نوشت: 44. رجال الكشي - إختيار معرفة الرجال ؛ النص ؛ ص125 ص: 126 ⏪ ادامه در پست های بعدی... @salmanraoofi
24 👈👈این مباحث تدریس هم شده که بسیار مطالب بیشتری در تدریس گفته شد، برای دریافت بهتر مطالب، صوتهای تدریس را گوش کنید. ⏪ مباحث مطرح شده نهایی نیست و مقاله احتیاج به ویرایش دارد 🔅🔅🔅 ⏪ 4) اصول نحو : مشهورترین کتاب در این زمینه کتاب الاقتراح سیوطی است ، این علم از آنچه دلیل بر قواعد نحویست بحث میکند و به منزله علم اصول برای فقه است به نظر میرسد اطلاع از این علم در تنقیح و تصحیح اکثر استدلالات و مسائل نحوی موثر باشد گرچه متاسفانه این علم بعد از سیوطی در حوزههای شیعه و سنی مهجور و متروک مانده اما روشن است که تنقیح مسائل یک علم بدون تصحیح و تنقیح مبادی آن میسر نیست و از اهم مبادی علم نحو علم اصول نحو است پس تبحر در این علم در تبحر در نحو و در نتیجه در اجتهاد موثر است . ⏪ 5) فلسفه نحو : مباحث فلسفه نحو شامل تعریف علم نحو ، جایگاه آن ، تاریخ این علم ، فراز و فرود آن ، بزرگان این علم و تاثیر آنها در علم ، سرفصلهای مباحث علم نحو ، مکاتب نحوی ، ادله استنباط قواعد نحوی و جایگاه آنها ، ارتباط علم نحو با علوم دیگر ، و... را شامل میشود . اطلاع از این علم به اشراف به علم نحو و پی بردن به علل استدلالات نحویون در مسائل مختلف و انتخاب صحیح قواعد نحوی و در نتیجه به استظهار صحیح کمک مینماید پس میتوان گفت این علم هم بواسطه در اجتهاد موثر است . ✅ چند نکته راجع به علوم ادبی : ⏪ 1- تفاوت قرآن و احادیث از حیث فصاحت و بلاغت امریست که همه محققین بر آن اتفاق دارند لذا اشراف بر علوم بلاغی خصوصا در فهم قرآن و ظرائف آن بسیار موثر است و فراگیری دقیق علوم ادبی خصوصا علوم بلاغی برای درک ظرائف قرآن بسیار مهم است البته جایگاه قرآن در فقاهت فرد نیز بسیار مهم است و امروزه گرچه قرآن در فقه و فقاهت مهجور است اما در بعضی مکاتب مثل مکتب اجتهادی محقق بروجردی جایگاه خاص خود را دارد لذا افرادیکه به این مکتب معتقدند باید بیش از پیش به مباحث بلاغی اهمیت دهند تا بتوانند استفاده بیشتری از این منبع فقاهت داشته باشند . ⏪ 2- گرچه ائمه علیهم السلام فرموده اند : ما قومی فصیح هستیم (عَنْ جَمِيلِ بْنِ دَرَّاجٍ قَالَ قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع أَعْرِبُوا حَدِيثَنَا فَإِنَّا قَوْمٌ فُصَحَاءُ 23 ) و فرموده اند : ما فرمانروایان سخن هستیم ( وَ إِنَّا لَأُمَرَاءُ الْكَلَامِ وَ فِينَا تَنَشَّبَتْ عُرُوقُهُ وَ عَلَيْنَا تَهَدَّلَتْ غُصُونُهُ 24) و لذا حتما بلیغانه سخن گفته اند اما باید توجه داشت که بعد از عصر امیر المومنین علیه السلام سخن گفتن فصیح و بلیغ رو به افول گذاشت . همچنین احادیث ، خصوصا احادیث فقهی نقل به معنی شده اند لذا ظهور گیری دقیق از روایات و برداشت کلمه به کلمه از آنها و دقت در نکات بلاغی روایات فقهی امر صحیحی به نظر نمیرسد چرا که با اذن ائمه علیهم السلام برای نقل به معنی هر راویی آنچه از کلام امام فهمیده است نقل کرده و معلوم نیست که دقتی در نقل نکات بلاغی روایت به خرج داده باشد لذا باید به صورت متعادل سراغ برداشت از روایات و معنی آنها رفت و در استفاده از علوم ادبی افراط به خرج نداد و مراقب بود که نمیتوان نکات ادبی لطیف را به راحتی از روایات برداشت کرد. ▪ این امر از نکات بسیار مهم ظهور گیری در مکتب اجتهادی محقق بروجردیست لذا ایشان معمولا نسبت به مجموعه روایات یک مسئله و آنچه از مجموعه روایات وارده فهمیده میشود نظر دارند و به هر روایت و الفاظ آن نظر استقلالی ندارند بلکه به طور کلی بدنبال مطلبی که از امام در یک مسئله صادر شده هستند . ⏪ 3- گرچه مخاطبان قرآن و ائمه علیهم السلام مردم عامی و عامه مردم بوده اند اما منافاتی بین مخاطب عمومی بودن مردم و بلیغانه سخن گفتن ایشان نیست چرا که مسلما فرمانروایان سخن میتوانند بگونه ای سخن بگویند که هم مقصودشان را عوام بفهمند و هم ظرافتهای کلامشان را اهل بلاغت برداشت کنند و پر واضح است که قرآن و بعضی روایات کاملا بلیغند و با توجه به روایاتی که گذشت که ایشان فرمانروایان سخن هستند دانستن علوم ادبی و علوم بلاغی برای فهم این مجموعه روایات و قرآن مسلما لازم است و همانگونه که گذشت روایات فقهی نیازی به این دقتها ندارند و ظرافتهای ادبی در آنها بکار نرفته است . 📝 پی نوشت: 23.( الكافي ج : 1 ص : 52) 24.(نهج‏البلاغة ص : 354) ⏪ ادامه در پست های بعدی... @salmanraoofi
هدایت شده از مناهج 🇵🇸🇮🇷
🌀 سیاسی باشید؛ جناحی نباشید 📝 مطالبات امام خامنه‌ای از روحانیت 🔹 بايد سياسى باشيد؛ منتها نه به معناى ورود در باندها و جناحهاى سياسى؛ نه به معناى ملعبه و آلت دست شدن اين يا آن حزب يا گروه سياسى، يا سياست‏‌بازان حرفه‏‌اى؛ اين مطلقاً مورد نظر نيست. 📌 مناهج: اینکه از فرمایشات امامان انقلاب در بخش‌های قبل استفاده شد که باید کاندیدای اصلح را به مردم معرفی کرد؛ چون مردم به روحانیت اعتماد دارند؛ اصلا به معنای این نیست که روحانیت باید پادوی احزاب شود. وجهه اقتدار و پدری روحانیت همیشه باید مصون و محفوظ باشد تا هم بتواند برای تمام اقشار جامعه پدری کند و هم در مقابل اشکالات و اشتباهات احزاب مختلف بایستد و انذار و تذکر دهد. هضم‌شدن روحانیت در احزاب، خسارت است. 〰️〰️〰️〰️〰️ 🗂 @Manahejj
🔅🔅🔅 📚 33- فی الکافی بِإِسْنَادِهِ عَنْ سَدِيرٍ الصَّيْرَفِيِّ قَالَ: دَخَلْتُ عَلَى أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع فَقُلْتُ لَهُ وَ اللَّهِ مَا يَسَعُكَ الْقُعُودُ فَقَالَ وَ لِمَ يَا سَدِيرُ قُلْتُ لِكَثْرَةِ مَوَالِيكَ وَ شِيعَتِكَ وَ أَنْصَارِكَ وَ اللَّهِ لَوْ كَانَ لِأَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ ع مَا لَكَ مِنَ الشِّيعَةِ وَ الْأَنْصَارِ وَ الْمَوَالِي مَا طَمِعَ فِيهِ تَيْمٌ وَ لَا عَدِيٌّ فَقَالَ يَا سَدِيرُ وَ كَمْ عَسَى أَنْ يَكُونُوا قُلْتُ مِائَةَ أَلْفٍ قَالَ مِائَةَ أَلْفٍ قُلْتُ نَعَمْ وَ مِائَتَيْ أَلْفٍ قَالَ مِائَتَيْ أَلْفٍ قُلْتُ نَعَمْ وَ نِصْفَ الدُّنْيَا قَالَ فَسَكَتَ عَنِّي ثُمَّ قَالَ يَخِفُّ عَلَيْكَ أَنْ تَبْلُغَ مَعَنَا إِلَى يَنْبُعَ‏ قُلْتُ نَعَمْ فَأَمَرَ بِحِمَارٍ وَ بَغْلٍ أَنْ يُسْرَجَا فَبَادَرْتُ فَرَكِبْتُ الْحِمَارَ فَقَالَ يَا سَدِيرُ أَ تَرَى أَنْ تُؤْثِرَنِي بِالْحِمَارِ قُلْتُ الْبَغْلُ أَزْيَنُ وَ أَنْبَلُ‏ قَالَ الْحِمَارُ أَرْفَقُ بِي فَنَزَلْتُ فَرَكِبَ الْحِمَارَ وَ رَكِبْتُ الْبَغْلَ فَمَضَيْنَا فَحَانَتِ الصَّلَاةُ فَقَالَ يَا سَدِيرُ انْزِلْ بِنَا نُصَلِّ ثُمَّ قَالَ هَذِهِ أَرْضٌ سَبِخَةٌ لَا تَجُوزُ الصَّلَاةُ فِيهَا فَسِرْنَا حَتَّى صِرْنَا إِلَى أَرْضٍ حَمْرَاءَ وَ نَظَرَ إِلَى غُلَامٍ يَرْعَى جِدَاءً فَقَالَ وَ اللَّهِ يَا سَدِيرُ لَوْ كَانَ لِي شِيعَةٌ بِعَدَدِ هَذِهِ الْجِدَاءِ مَا وَسِعَنِي الْقُعُودُ وَ نَزَلْنَا وَ صَلَّيْنَا فَلَمَّا فَرَغْنَا مِنَ الصَّلَاةِ عَطَفْتُ عَلَى الْجِدَاءِ فَعَدَدْتُهَا فَإِذَا هِيَ سَبْعَةَ عَشَرَ 45.» ▫ در کافی با اسنادش از سدير صيرفى‏ نقل می¬کند که گفت : خدمت امام صادق عليه السّلام رسيدم و عرض كردم : به خدا كه خانه نشستن براى شما روا نيست، فرمود: چرا اى سدير؟! عرض كردم: براى بسيارى دوستان و شيعيان و ياورانى كه دارى بخدا كه اگر امير المؤمنين عليه السّلام به اندازه شما شيعه و ياور و دوست ميداشت تيم وعدى (قبيله ابو بكر و عمر) نسبت به او طمع نميكردند (و حقش را غصب نمينمودند) فرمود: اى سدير، فكر ميكنى چه اندازه باشند؟ گفتم: صد هزار. فرمود: صد هزار؟! عرض كردم آرى، بلكه دويست هزار، فرمود: دويست هزار؟ عرض كردم: آرى و بلكه نصف دنيا، حضرت از سخن گفتن با من سكوت كرد و سپس فرمود: برايت آسانست كه همراه ما تا ينبع بيائى؟ گفتم: آرى. سپس دستور فرمود الاغ و استرى را زين كنند، من پيشى گرفتم و الاغ را سوار شدم، حضرت فرمود: اى سدير؛ ميخواهى الاغ را بمن دهى؟ گفتم: استر زيباتر و شريفتر است، فرمود: الاغ براى من رهوارتر است، من پياده شدم، حضرت سوار الاغ شد و من سوار استر و راه افتاديم تا وقت نماز رسيد، فرمود: پياده شويم نماز بخوانيم، سپس فرمود: اين زمين شوره‏زار است و نماز در آن روا نيست، پس براه افتاديم تا بزمين خاك سرخى رسيديم، حضرت بسوى جوانى كه بزغاله مي¬چرانيد نگريست و فرمود: اى سدير بخدا اگر شيعيانم بشماره اين بزغاله‏ها مي¬بودند، خانه نشستن برايم روا نبود، آنگاه پياده شديم و نماز خوانديم، چون از نماز فارغ شديم بسوى بزغاله‏ها نگريستم و شمردم هفده رأس بودند. 📝 پی نوشت: 45.الكافي (ط - الإسلامية) ؛ ج‏2 ؛ ص242. ⏪ ادامه در پست های بعدی... @salmanraoofi
25 👈👈این مباحث تدریس هم شده که بسیار مطالب بیشتری در تدریس گفته شد، برای دریافت بهتر مطالب، صوتهای تدریس را گوش کنید. ⏪ مباحث مطرح شده نهایی نیست و مقاله احتیاج به ویرایش دارد 🔅🔅🔅 ▪ با توجه به آنچه گذشت و دقت در این نکته که همه علوم ادبی در یک رتبه نیستند باید گفت علوم ادبی در ظهور گیری و استفاده دقیق و صحیح از قرآن و روایات نقش مهمی دارند لذا مجموعه این علوم جز علوم پایه برای اجتهاد محسوب شده و فراگیری آنها برای اجتهاد بسیار مهم است البته در جای استفاده از این علوم و در روش استفاده از این علوم باید دقتی ویژه داشت. 🔹 البته شیخ اعظم به الفاظ هر روایت توجه دارند و از هر روایت برداشت فقهی میکنند و نگاه مجموعی به روایات ندارند که میتوان این نکته را با توجه به حجیت خبر واحد توجیه کرد . ✅ علوم نقلی : در این بحث به مبانی و مباحث راهگشای مباحث قرآنی و تفسیری که راهگشای مباحث فقهی خواهد بود پرداخته و تاثیر داشتن مبانی منسجم و منظم و روشمند را متذکر شده ایم . ⏪ 1)علوم قرآنی : پرداختن به علوم قرآنی از نظر بسیاری از فقها لزومی ندارد در این بند به مباحث تاثیر گذار علوم قرآنی و احتیاج فقیه به این مقدمه و اتقان آن پرداخته شده . ▪ مشهور ترین کتاب در این زمینه کتاب الاتقان سیوطی است و در عصر ما التمهید فی علوم القرآن آیة الله معرفت نیز از شهرت به سزایی در حوزه ها برخوردار است در این کتب مباحث تاریخ قرآن ، چگونگی جمع آن ، شناخت تفسیر ، غرائب تفسیر و تاویل آیات ، آیات و سور مکی و مدنی ، کیفیت نزول قرآن ، تجوید و اعراب آیات ، آیات محکم و متشابه ، مقدم و موخر ، عام و خاص ، مجمل و مبین ، ناسخ و منسوخ ، مطلق و مقید و مباحث حقیقت ، مجاز ، استعاره ، کنایه ، خبر و انشا ،همچنین فواتح ، خاتمه ، فضائل و خواص سوره ها ، اعجاز ، مثلها و جدلها در قرآن ، و طبقات مفسرین مطرح شده است . 🔹 روشن است که این مباحث حول محور قرآن میچرخد اما آنچه از این مباحث مهم است مطالبی است که در فهم آیات قرآن و احکام آن کمک میکند . 🔹 عده ای قائلند که اکثر اینگونه مباحث در ضمن مباحث مفسرین و فقها در ذیل آیات مطرح میشود و بعضی مباحث آن در علم اصول بحث شده لذا به نظر میرسد مجتهد برای استنباط مستقیما نیازی به علوم قرآن نداشته باشد و با مراجعه به بحثهای علم اصول و مباحث فقها ذیل آیات میتوانند نیاز خود را در علوم قرآنی برطرف کنند بنا براین مباحث علوم قرآنی جز علوم پایه برای اجتهاد محسوب نمیشوند و پرداختن به این مباحث به طور مستقل لزومی ندارد . 🔹 اما به نظر میرسد با توجه به اینکه بعد از کتاب قوانین مباحث محکم و متشابه و ناسخ و منسوخ که از اصلی ترین مباحث علوم قرآنی اند از کتب اصولی حذف شده اند و فقهای ما هم معمولا رابطه ای منظم و روشمند بین مباحث و مبانی قرآنی و مباحث فقهی خود ندارند و معمولا به مناسبت هر آیه ای که مطرح میشود به مباحث ذیل آن آیه میپردازند مباحث علوم قرآنی از جایگاه مهمی برخوردار باشند البته بحث از حجیت و عدم حجیت محکم و متشابه و ناسخ و منسوخ در علم اصول مطرح خواهد شد اما بحث از رابطه بین ناسخ و منسوخ و محکم و متشابه باید در علوم قرآنی مورد بحث قرار گیرد تا مباحث ویژه زبانشناسی و رابطه دقیق قانونی و علمی بین آیات روشن شده و استفاده علمی تر ، دقیق تر ، روشمند و بهتری از آیات صورت گیرد . 🔹 لذا به نظر میرسد کلام کسانی که گفته اند ، مباحث علوم قرآنی ذیل هر مبحث به مقدار لازم بحث شده صحیح نباشد و مباحث علوم قرآنی آنطور که شایسته تحقیق است مورد تحقیق قرار نگرفته است خصوصا بحث ناسخ و منسوخ و محکم و متشابه که در روایات وارده نسبت تفسیر به قرآن مورد تاکید قرارگرفته است و از جایگاه ویژه ای دراحادیث مبنایی تفسیری برخوردارند. ⏪ ادامه در پست های بعدی... @salmanraoofi
باسمه تعالی اگر کسی از دوستان حوصله، وقت، توان و مهارت برعهده گرفتن تبادلات کانال را دارد لطفا به بنده اطلاع بدهد @srsr1359 متشکر @salmanraoofi
🔅🔅🔅 📚 34- فی مشکاه الانوار : عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ بُكَيْرٍ قَالَ قَالَ أَبُو الْحَسَنِ ع‏ يَا ابْنَ بُكَيْرٍ إِنِّي لَأَقُولُ لَكَ قَوْلًا قَدْ كَانَتْ آبَائِي ع تَقُولُهُ لَوْ كَانَ فِيكُمْ عِدَّةُ أَهْلِ بَدْرٍ لَقَامَ قَائِمُنَا يَا عَبْدَ اللَّهِ إِنَّا نُدَاوِي النَّاسَ وَ نَعْلَمُ مَا هُمْ فَمِنْهُمْ مَنْ يُصَدِّقُنَا الْمَوَدَّةَ وَ يَبْذُلُ مُهْجَتَهُ لَنَا وَ مِنْهُمْ مَنْ لَيْسَ فِي قَلْبِهِ حَقِيقَةُ مَا يُظْهِرُ بِلِسَانِهِ وَ مِنْهُمْ مَنْ هُوَ عَيْنٌ لِعَدُوِّنَا عَلَيْنَا يَسْمَعُ حَدِيثَنَا وَ إِنْ أَطْمَعُ فِي شَيْ‏ءٍ قَلِيلٍ مِنَ الدُّنْيَا كَانَ أَشَدَّ عَلَيْنَا مِنْ عَدُوِّنَا وَ كَيْفَ يَرَوْنَ هَؤُلَاءِ السُّرُورَ وَ هَذِهِ صِفَتُهُمْ إِنَّ لِلْحَقِّ أَهْلًا وَ لِلْبَاطِلِ أَهْلًا فَأَهْلُ الْحَقِّ فِي شُغُلٍ عَنْ أَهْلِ الْبَاطِلِ يَنْتَظِرُونَ أَمْرَنَا وَ يَرْغَبُونَ إِلَى اللَّهِ إِنْ يَرَوْا دَوْلَتَنَا لَيْسُوا بِالْبُذُرِ الْمُذِيعِينَ- وَ لَا بِالْجُفَاةِ الْمُرَاءِينَ وَ لَا بِنَا مُسْتَأْكِلِينَ وَ لَا بِالطَّمِعِينَ خِيَارُ الْأُمَّةِ نُورٌ فِي ظُلُمَاتِ الْأَرْضِ وَ نُورٌ فِي ظُلُمَاتِ الْفِتَنِ وَ نُورُ هُدًى يُسْتَضَاءُ بِهِمْ- لَا يَمْنَعُونَ الْخَيْرَ أَوْلِيَاءَهُمْ وَ لَا يَطْمَعُ فِيهِمْ أَعْدَاؤُهُمْ إِنْ ذُكِرْنَا بِالْخَيْرِ اسْتَبْشَرُوا وَ ابْتَهَجُوا وَ اطْمَأَنَّتْ قُلُوبُهُمْ وَ أَضَاءَتْ وُجُوهُهُمْ وَ إِنْ ذُكِرْنَا بِالْقُبْحِ اشْمَأَزَّتْ قُلُوبُهُمْ وَ اقْشَعَرَّتْ جُلُودُهُمْ وَ كَلَحَتْ وُجُوهُهُمْ وَ أَبْدَوْا نُصْرَتَهُمْ وَ بَدَا ضَمِيرُ أَفْئِدَتِهِمْ قَدْ شَمَّرُوا فَاحْتَذَوْا بِحَذْوِنَا وَ عَمِلُوا بِأَمْرِنَا- تَعْرِفُ الرَّهْبَانِيَّةَ فِي وُجُوهِهِمْ يُصْبِحُونَ فِي غَيْرِ مَا النَّاسُ فِيهِ وَ يُمْسُونَ فِي غَيْرِ مَا النَّاسُ فِيهِ يَجْأَرُونَ إِلَى اللَّهِ فِي إِصْلَاحِ الْأُمَّةِ بِنَا وَ أَنْ يَبْعَثَنَا اللَّهُ رَحْمَةً لِلضُّعَفَاءِ وَ الْعَامَّةِ يَا عَبْدَ اللَّهِ أُولَئِكَ شِيعَتُنَا وَ أُولَئِكَ مِنَّا وَ أُولَئِكَ حِزْبُنَا وَ أُولَئِكَ أَهْلُ وَلَايَتِنَا .46» ▫ موسى بن جعفر عليهما السّلام به ابن بكير فرمود : اى ابن بكير من اكنون سخنى با شما مى‏گويم كه پدرانم آن را مى‏گفتند، اگر در ميان شما باندازه اهل بدر بودند قائم ما قيام مى‏كرد اى بنده خدا ما مردم را بخوبى مى‏شناسيم گروهى از آنها با ما به درستى رفتار مى‏كنند و خون خود را در راه ما مى‏دهند . بعضى از آنها در دل خود ما را دوست نمى‏دارند و فقط در زبان ما را ستايش مى‏كنند گروهى از آنها جاسوس‏ و دشمن ما هستند و مي¬آيند اخبار ما را مى‏شنوند و به دشمن اطلاع مى‏دهند اگر اندكى از مال دنيا به آنها برسد از دشمنان ما بدتر مى‏باشند پس اينها كه حالشان اين گونه است از كجا به خوشحالى مى‏رسند حق طرفدارانى دارد همان طور كه باطل پيروانى دارد. اى ابن بكير اهل حق همواره به اهل باطل مشغول هستند و آنها انتظار دارند كه امر ما كى ظهور خواهد كرد و ميل دارند دولت ما را بنگرند، آنها اسرار را فاش نمى‏كنند، و ستم كار و رياكار هم نيستند. آنها ما را وسيله زندگى قرار نمى‏¬دهند ، آنها بهترين مردم مى‏باشند، و روشنائى تاريكيها هستند و فتنه‏ها را بخوبى درك مى‏كنند و حق را از باطل تميز مى‏دهند. آنها چراغ هدايتى مى‏باشند كه جامعه از آنها فروغ مى‏گيرد و خيرات را از دوستان خود منع نمى‏كنند، دشمنان نمى‏توانند در آنها طمع كنند، اگر آنها را به خير و سعادت فراخوانى خوشحال مى‏گردند دل‏هاى آنها مطمئن شده و چهره‏هاى آنان درخشنده مى‏شود. اگر در نزد آنها از اشخاص بدگوئى شود دلهاى آنها مى‏گيرد و موهاى آنان را مى‏لرزاند و چهره‏هاى آنها درهم فرو مى‏رود، اگر آنها را فراخوانى يارى مى‏كنند و نيت خود را آشكارا مى‏گويند، آنها هر جا باشند آماده مى‏باشند و دنبال ما هستند و به سخنان ما توجه دارند، در چهره آنها رهبانيت مشاهده مى‏كنى. آنها شب را به روز و روز را به شب مانند ديگران پايان نمى‏دهند و براى خود زندگى خاصى دارند. آنها از خداوند مى‏خواهند كه به وسيله ما مردم هدايت شوند، و خداوند ما را براى ضعفا مبعوث كند، اى ابن بكير اين‏ها شيعيان ما هستند و آنها از حزب ما و گروه ما مى‏باشند و ما را دوست دارند. 📝 پی نوشت: 46.مشكاة الأنوار في غرر الأخبار ؛ ص63 ص: 64. ⏪ ادامه در پست های بعدی... @salmanraoofi
26 👈👈این مباحث تدریس هم شده که بسیار مطالب بیشتری در تدریس گفته شد، برای دریافت بهتر مطالب، صوتهای تدریس را گوش کنید. ⏪ مباحث مطرح شده نهایی نیست و مقاله احتیاج به ویرایش دارد 🔅🔅🔅 ⏪ 2)تفسیر معمولا قلم زنندگان در این بخش به لزوم علم تفسیر و تعداد آیات الاحکام پرداخته اند نگارنده برای پرداختن به نکات نو در این بخش به شبه جالبی که یکی از محققین مطرح کرده مبنی بر اینکه روش علم تفسیر و فقه در عمل یکیست لذا نیازی به پرداختن به علم تفسیر به صورت مجزا نیست پرداخته و پاسخ این اشکال نو را مطرح میکند،همچنین از نکات مورد غفلت قرار گرفته از جانب فقها اهمیت قرآن در استنباط و منبع بودن قرآن برای فقه سیاسی ، اهمیت داشتن مبانی و روشی مشخص در برداشت از قرآن و مباحث الفاظ علم تفسیر که در مباحث الفاظ علم اصول قابل طرح و بررسی و تاثیر گذاری عمیقند پرداخته شده . ▪ یکی از محققین در زمینه احتیاج به علم تفسیر مطالبی گفته که وا کاوی آن ما را به نکاتی لطیف در مورد احتیاج به علم تفسیر میرساند لذا به نقل و نقد کلام ایشان میپردازیم ایشان میگوید : ▪ ( قبل البحث عن الحاجة من اللازم ان نبحث عما یراد من علم التفسیر حتی یتوقف علیه الاجتهاد و الاستنباط فانا نری انهم فسروه هنا بالعلم بالآیات و المعرفة بالناسخ و المنسوخ و نحوهما و معه نواجه المشکلة و هی ان الآیات فی الکتاب و هو احد منابع للاستنباط اولا و البحث عن الناسخ و المنسوخ و المجمل و المبین و الخاص و العام و المحکم و المتشابه فی مرحله الکبری اصولی و یطرح فی الاصول اکثره فی المباحث الالفاظ ثانیا و فی مرحلة الصغری و التطبیق علی الایات فهو بحث اجتهادی یشرب من الکتاب نفسه و سائر الادله من الاصول و العربیة و الحدیث هذا ثالثا اذا ان التفسیر لیس له وجود مستقل حتی یبحث عن مقدمیته فی الاستنباط بکلمة اخری مع تشریح المبنی کل المسائل الدینیة باجمعها لا یخلو عن مجالین الاول المجال المعرفی و الثانی المجال الفقهی و کلاهما یحقق مجموعة المسائل الدینیة و البحث فی الاول علی النهج التکوینی کما فی الثانی علی النهج التشریعی و الجعلی فالکلام و العقائد یدخلان فی الاول کما ان الاخلاق و الفقه بمعناه المصطلح یدخلان فی المجال الثانی و لذلک تقسیم العلوم الشرعیة علی النهج التثلیث (الکلام و الفقه و الاخلاق ) لیس فی محله و التمسک بروایة ابراهیم بن عبد الحمید المتقدمة [حدیث العلامة] فی اوائل البحث لا یجدی لما مر مجملا . اذا التفسیر فی المجال التفسیر ایضا لا یخرج عن هذین المجالین لان الآیات اما ترتبط بالاول و اما ترتبط بالثانی و علی الفرضین لابد من انضمامها بالروایات والعقل و کل ما ثبتت دلیلیته حتی یستدل علی مسئلة معرفیة او تستنبط مسئلة فقهیة . ▪ و لا یقال اننا ورثة الانبیا علیهم السلام و الانبیا منهم النبی الاعظم صلووات الله علیه و آله و سلم معلم الکتاب فعلینا ان نعلم الکتاب فانه یقال اولا نفس هذه الادعی یثبت بالکتاب و غیره کما لا یخفی فنقض المدعی . ثانیا ان مسئلة تعلیم الکتاب من خصائص النبی و من ناب منابه من اهل بیته قال الله سبحانه : « انا انزلنا الیک الذکر لتبین للناس ما نزل الیهم و لعلهم یتفکرون » و جلی لیس عندنا علم النبی حتی نستقل به فی تعلیم الکتاب بل استنادا الی متواترة الثقلین و غیرها نعلم ان الکتاب مع ما جا من عند عدله من اهل البیت هما یشکلان مجموعة الدین ، و التفقه یتحقق بدراستهما مع الکشف العقلی و منهاج التحقیق و ثالثا ان حدیث ورثة الانبیا صدر للاخذ باحادیثهم و کلامهم و هو خارج عن البحث کما لا یخفی لمن یری ذیله . 🔹 فیبدو ان الحاجة الی الکتاب فی الاستنباط من الضروریات البدیهیة و لکن العلم بالتفسیر و لو فی حیطة آیات الاحکام فی مجال مغایر من الاستنباط الفقهی بلا دلیل واضح25 ) . 📝 پی نوشت: 25.(الشیخ العبدی - مبانی الاجتهاد ص 34 و35) ⏪ ادامه در پست های بعدی... @salmanraoofi
🔅🔅🔅 📚35- فی الاحتجاج عن امیرالمومنین ع : « قَالَ سُبْحَانَهُ‏ يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا هَلْ أَدُلُّكُمْ عَلى‏ تِجارَةٍ تُنْجِيكُمْ مِنْ عَذابٍ أَلِيمٍ. تُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَ رَسُولِهِ وَ تُجاهِدُونَ فِي سَبِيلِ اللَّهِ بِأَمْوالِكُمْ وَ أَنْفُسِكُمْ ذلِكُمْ خَيْرٌ لَكُمْ إِنْ كُنْتُمْ تَعْلَمُونَ. يَغْفِرْ لَكُمْ ذُنُوبَكُمْ وَ يُدْخِلْكُمْ جَنَّاتٍ تَجْرِي مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهارُ وَ مَساكِنَ طَيِّبَةً فِي جَنَّاتِ عَدْنٍ ذلِكَ الْفَوْزُ الْعَظِيمُ‏ اتَّقُوا اللَّهَ عِبَادَ اللَّهِ وَ تَحَاثُّوا عَلَى الْجِهَادِ مَعَ إِمَامِكُمْ فَلَوْ كَانَ لِي مِنْكُمْ عِصَابَةٌ بِعَدَدِ أَهْلِ‏ بَدْرٍ إِذَا أَمَرْتُهُمْ أَطَاعُونِي وَ إِذَا اسْتَنْهَضْتُهُمْ نَهَضُوا مَعِي لَاسْتَغْنَيْتُ بِهِمْ عَنْ كَثِيرٍ مِنْكُمْ وَ أَسْرَعْتُ النُّهُوضَ إِلَى حَرْبِ مُعَاوِيَةَ وَ أَصْحَابِهِ فَإِنَّهُ الْجِهَادُ الْمَفْرُوض‏. 47» ◽️در احتجاج از امیر المومنین آمده و نيز حضرت فرموده خداوند سبحان فرمود : «اى كسانى كه ايمان آورده‏ايد، آيا شما را بر آن بازرگانى راه نمايم كه شما را از عذاب دردناك برهاند؟ به خدا و پيامبر او ايمان آوريد، و در راه خدا با مالها و جانهاى خويش جهاد كنيد، اين براى شما بهتر است اگر مى‏دانستيد. تا گناهانتان را بيامرزد و شما را به بهشتهايى كه از زير آنها جويها روان است و خانه‏هايى خوش در بهشتهايى پاينده در آرد؛ اين است رستگارى و كاميابى بزرگ- صفّ: 10 تا 12» اى بندگان خدا پرهيزكار باشيد و همراه پيشوا و امام خود به سوى جهاد بشتابيد. و اگر با من جماعتى به عدد اهل‏ بدر بودند كه به محض امر اطاعت مى‏شدم و به محض حركت به همراه من حركت مى‏نمودند حتما از شما بى‏نياز شده، و هر چه سريعتر به جنگ و جهاد معاويه مى‏شتافتم. زيرا اين جهاد فرض و واجب است. 🔅🔅🔅 📚36-فی الکافی باسناده عَنْ عَمْرِو بْنِ أَبِي الْمِقْدَامِ قَالَ: رَأَيْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع يَوْمَ عَرَفَةَ بِالْمَوْقِفِ وَ هُوَ يُنَادِي بِأَعْلَى صَوْتِهِ أَيُّهَا النَّاسُ إِنَّ رَسُولَ اللَّهِ ص كَانَ الْإِمَامَ ثُمَّ كَانَ عَلِيُّ بْنُ أَبِي طَالِبٍ ثُمَّ الْحَسَنُ ثُمَّ الْحُسَيْنُ ثُمَّ عَلِيُّ بْنُ الْحُسَيْنِ ثُمَّ مُحَمَّدُ بْنُ عَلِيٍّ ع ثُمَّ هَهْ‏ فَيُنَادِي ثَلَاثَ مَرَّاتٍ لِمَنْ بَيْنَ يَدَيْهِ وَ عَنْ يَمِينِهِ وَ عَنْ يَسَارِهِ وَ مِنْ خَلْفِهِ اثْنَيْ عَشَرَ صَوْتاً وَ قَالَ عَمْرٌو فَلَمَّا أَتَيْتُ مِنًى سَأَلْتُ أَصْحَابَ الْعَرَبِيَّةِ عَنْ تَفْسِيرِ هَهْ‏ فَقَالُوا هَهْ‏ لُغَةُ بَنِي فُلَانٍ أَنَا فَاسْأَلُونِي قَالَ ثُمَّ سَأَلْتُ غَيْرَهُمْ أَيْضاً مِنْ أَصْحَابِ الْعَرَبِيَّةِ فَقَالُوا مِثْلَ ذَلِكَ.48 » ◽️عمرو بن ابى المقدام‏ گفت حضرت صادق عليه السّلام را در روز عرفه‏ ديدم در عرفات با صداى بلند ميفرمايد: مردم پيامبر صلّى اللَّه عليه و آله رهبر مردم بود پس از او علي بن ابى طالب بعد حضرت حسن و بعد امام حسين پس از ايشان علي بن الحسين و بعد محمّد بن علي بعد از ايشان من هستم بيائيد هر سؤالى داريد بكنيد از هر طرف سه مرتبه اين جملات را تكرار ميكرد چپ و راست، عقب، جلو مجموعا دوازده مرتبه فرمود. 📝 پی نوشت: 47. الإحتجاج على أهل اللجاج (للطبرسي) ؛ ج‏1 ؛ ص173. 48. الكافي ؛ ج‏4 ؛ ص466 ⏪ ادامه در پست های بعدی... @salmanraoofi