🍃🌹 🇮🇷 🌹🍃
#متن_سخنرانی
#امام_خامنهای
#اعضای_کنگره_شهدای_سبزوار_نیشابور
بسم الله الرّحمن الرّحیم
و الحمد لله ربّ العالمین و الصّلاة و السّلام علی سیّدنا محمّد و آله الطّاهرین سیّما بقیّة الله فی الارضین.
🔶🔸اوّلاً خوشامد عرض میکنم به برادران و خواهران عزیزی که این راه طولانی را طی کردند از نشابور و سبزوار تشریف آوردند اینجا و این حسینیّهی ما را با نفَس گرم خودشان و دل پُرمهرومحبّت خودشان منوّر و نورانی کردند.
از بیانات این دو برادر عزیز، فرماندهان سپاههای دو شهر سبزوار و نشابور، صمیمانه تشکّر میکنم.
هر دو آقایان خیلی خوب صحبت کردند و آنچه لازم است در یک چنین همایشهایی مورد توجّه باشد، در بیانات خودشان گنجاندند و [این] انسان را خوشحال میکند که بحمدالله این احاطهی فکری و ذهنی در این برادران وجود دارد.
💐 بنده دو سه مطلب یادداشت کردهام که به شما عرض بکنم.
🔶🔸مطلب اوّل، تشکّر از دستاندرکاران این همایشهای باارزش است؛
این خیلی مطلب مهمّی است.
عقیدهی من این است که این کاری که شما میکنید، یعنی همین تشکیل این همایشها، خودش یک جهاد بزرگ است.
🔹این کاری که شما دارید میکنید جهاد است؛
قدر این کار را بدانید.
این همان جهادی است که نگذاشت خونهای مقدّسِ ریختهشدهی در کربلا پایمال بشود؛
این همان جهاد است.
این همان جهادی است که خدمات هزارسالهی بزرگان اسلام را، بزرگان دین را، بزرگان تشیّع را، تا امروز زنده نگه داشته.
🔹اگر افرادی امثال شما همّت نمیکردند، تلاش نمیکردند، بودند کسانی که انگیزه داشتند اینها را محو کنند از تاریخ،
در همهی دورانها؛
هم در گذشته بودند،
هم امروز هستند کسانی که انگیزه دارند برای اینکه نگذارند این نشانههای عظمت معنوی در ملّتها زنده بماند،
[انگیزه دارند] آنها را کمرنگ کنند و از بین ببرند.
🔹بارها شنیدهاید که سعی کردند کربلا را نابود کنند، کربلایی نمانَد، زمینی نمانَد، قتلگاهی نمانَد، یاد شهدایی باقی نمانَد.
این افراد امروز هم هستند؛
امروز هم کسانی منفعتشان و مصلحتشان این است که یادی از مجاهدتها باقی نمانَد، یادی از این همه تلاشها باقی نمانَد، یادی از خونهای پاکِ ریختهشده باقی نمانَد.
قدرتهای استکباری امروز موافق نیستند که نام شهیدان ما، یاد شهیدان ما، بر فرازِ پرچمهای بلندِ افتخارِ این کشور دیده بشود.
🔹شما دارید ضدّ این حرکت شیطنتآمیزِ خباثتآلود تلاش میکنید؛
این شد جهاد.
کسانی که در راه حق تلاش میکنند، اوّلین دشمنشان کسانی هستند که در رأس باطل قرار گرفتهاند؛
نمیخواهند بگذارند اینها موفّق بشوند، نمیخواهند بگذارند از اینها یادی و نامی بماند.
🔹خاصیّت شهادت، جذب دلها است.
جوان خارج از مذهب را شهادتِ رفیقش در سبزوار وادار میکند برود خدمت مرحوم آقای علوی(۲) و مسلمان بشود، شیعه بشود، بعد برود در جبهه به شهادت برسد؛
این هنر شهادت است.
شهادت یک جوان، شهادت یک رفیق، شهادت یک همراه، فضا را با نور شهادت منوّر میکند،
دلها را جذب میکند؛
🔹خب این برخلاف مصلحت مستکبرین است، برخلاف مصلحت اهل باطل است؛ لذا با آن مبارزه میکنند.
یک عدّه هم در داخل از این کارها میکنند.
شما دارید جهاد میکنید،
لذا] در مقابل آنها ایستادهاید.
🔶🔸حفظ یاد شهید جهاد است؛ حفظ یاد شهیدپرور جهاد است.
شهیدپرور کیست؟
پدر، مادر، معلّم، همسر، رفیق خوب؛
اینها شهیدپرورند و یاد اینها را گرامی داشتن، جهاد است.
یاد آن کسانی که از این جهاد در طول دفاع مقدّس یا بعد از آن تا امروز پشتیبانی کردند، جهاد است؛
یاد آن بانویی که در دِه «صد خَرْو» یا هر جای دیگر در خانهاش ده تا تنور میزند که برای رزمندگان نان بپزد، جهاد است؛
یاد او را زنده نگه داشتن خودش یک جهاد است.
اینها را بایستی نگه داشت.
🔹این یادها را باید حفظ کرد؛
به چه وسیله باید حفظ کرد؟
خب، دوستان گفتند؛
کتاب، نوشته، دیوارنویسی، و مانند اینها؛
همهی اینها خوب است منتها سعی کنید تحقّق پیدا کند،
سعی کنید هنر را در خدمت این کار قرار بدهید.
این حوادث میتواند موضوعاتی باشد برای نقّاشی، برای رماننویسی، برای شعر، برای ایجاد فیلمهای جذّاب که در سینما از این استفاده بشود، در نمایشهای مردمی استفاده بشود، در هنرهای گوناگون استفاده بشود؛
اینها چیزهایی است که باید انجام بگیرد؛
اینها کارهای مهمّی است.
شما حالا این همایش را در این دو شهر بزرگ و مهم تشکیل دادید؛
دنبالههایش را هم ادامه بدهید؛
یعنی نگذارید این جهاد، نیمهکاره بماند؛ کار بزرگی است.
خب این مطلب اوّل ما که خود شما باید قدر این کارتان را درست بشناسید و هر چه ممکن است با قوّت، با سلیقه، با همّت، با پشتکار، با وحدت کلمه اینها را انشاءالله انجام بدهید.
🔗 ادامه دارد ...
قسمت بعد؛ https://eitaa.com/salonemotalee/11783
🔸🌺🔸--------------
📚"سالن مطالعه" با کلی رمان، داستان، مقاله و ... مفید و خواندنی
@salonemotalee
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥عاقبت عجیب مسئول شکنجه اسرای ایرانی!
‼️ برخورد حاج آقای ابوترابی با مامور شکنجهاش!!
🔸 به مناسبت ۱۲خرداد، سالروز وفات حجتالاسلام ابوترابی، امیرالاسراء
🔸🌺🔸--------------
@salonemotalee
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🤲 #انتظار؛ کلید واژه فهم دین
🔸🌺🔸--------------
@salonemotalee
🍃🌸 🇮🇷 🌸🍃
#خوندلی_که_لعل_شد؛
کتاب خاطرات رهبر انقلاب
حضرت آیتالله العظمی خامنهای(مدّظلّهالعالی)
قسمت قبل؛ https://eitaa.com/salonemotalee/11719
◀️ قسمت سیوسوم؛
📒 فصل ششم: سایهی خورشید ۳.
🔶🔸زندانهای طاغوت
در جمهوری اسلامی هم زندان هست، اما بدون آنکه بخواهم منکر وجود برخی اشتباهات شوم- در جهت اصلاح زندانیان و بازپروری و گاه آموزش کار به آنها؛ تا پس از خروج افراد از زندان بتوانند زندگی آبرومندی را در پیش بگیرند
ولی در زندانهای شاه وضع چنین نبود
زیرا آن زندانها یا برای انتقامجویی بود یا به این هدف بود که شخص در توقیف بماند تا نتواند کاری انجام دهد
این واقعیت را من شخصاً در تمام دوران رنج و زجری که در زندانهای طاغوت کشیدم لمس کردم
ضمنا؛ بد نیست پیش از بیان خاطرات زندانها و بازداشتگاهها مطالبی را یادآور شوم:
یکی اینکه در بازداشتگاههای روحانیون در آغاز کار، چندان سختگیری نمیشد
یعنی افراد روحانی در آنجا زیاد نمیماندند
شکنجه بدنی هم نبود
اما تمام ویژگیهایی که برای زندانهای شاه برشمردم وجود داشت
رفتهرفته همراه با اوجگیری نهضت اسلامی، بازداشت روحانیون نیز سخت و سختتر شد
شکنجه و انواع فشارها و احکام طویلالمدت و اینگونه برخوردهای سخت و خشن را در کار آوردند
دیگر اینکه در ۱۶ سالی که با نخستین زندانی شدنم آغاز شد و با بیرون آمدن از تبعیدگاه در جریان انقلاب اسلامی پایان یافت؛ روحانیون به صورت گستردهای بازداشت شدند
تعداد روحانیون بازداشتی در این مدت به نسبت از تعداد بازداشتیهای هر یک از گروههای سیاسی دانشگاهی یا بازاری بیشتر بود
حتی گاهی تعداد آنها از بازداشتیهای سیاسی کل گروهها بیشتر میشد
همچنین مجموعه زمانی که در سالهای یاد شده در زندان گذراندم، کمی بیش از دو سال میشود؛ اما این زمان را چندین برابر باید حساب کرد
زیرا در اغلب این موارد من در سلول بودم و هیچ گاه در بندهای عمومی نبودم
سلول در مقایسه با بند عمومی مثل زندان در مقایسه با بیرون زندان است
انسان در سلول روزشماری میکند تا بلکه به بند عمومی منتقل شود
گویی دارد به سمت آزادی از زندان میرود
ولی من هرگز روی بند عمومی را ندیدم
با توجه به مطالبی که از دوستانم راجع به بند عمومی میشنیدم که در آنجا فرصتی برای آموزش دادن و آموزش گرفتن بین خودشان و معاشرت با هم و انجام برخی ورزشها دارند که من غالباً از آن چیزها محروم بودم؛ خیلی اشتیاق دیدن آنجا را داشتم
پس از این مقدمات، خاطرات نخستین زندان را شروع میکنم
🔗 ادامه دارد ...
قسمت بعد؛ https://eitaa.com/salonemotalee/11822
🔸🌺🔸--------------
📚"سالن مطالعه" با کلی رمان، داستان، مقاله و ... مفید و خواندنی
@salonemotalee
🍃🌸 🇮🇷 🌸🍃
•┈┈••🍃 #لطیفه_نکته ۳۹۳🍃••┈┈•
طرف به حیفنون پیام میده:
یه کم پول داری بهم قرض بدی؟😢
حیفنون:
✋ سلام؛ پیامت نرسید 😐😂😂
--------🔸😜🔸---------
🤲 به نام خدای بخشندهی بینیاز
✋سلام
💐 #خداوند_بخشنده در قرآن میفرماید:
«مَنْ ذَا الَّذِی یُقْرِضُ اللَّهَ قَرْضاً حَسَناً فَیُضاعِفَهُ لَهُ أَضْعافاً کَثِیرَةً وَ اللَّهُ یَقْبِضُ وَ یَبْصُطُ..»
کیست که به خدا قرض نیکو دهد، تا خدا بر آن چند برابر بیفزاید؟
و خداست که میگیرد و میدهد..
📖 قرآن کریم؛ سوره بقره؛ آیه۲۴۵
┄┅═══✼🍃🌺🍃✼═══┅┄
«قرض»، در زبان عربى به معناى بريدن است؛
و اينكه به وام، قرض مىگويند بخاطر آن است كه بخشى از مال بريده وبه ديگران داده مىشود تا دوباره باز پس گرفته شود.
كلمه «بسط» به معناى گشايش و وسعت است و «بساط» به اجناسى گفته مىشود كه در زمين پهن شده باشد.
به جاى فرمان به قرض دادن؛ سؤال مىكند كه كيست كه به خداوند قرض دهد، تا مردم احساس اكراه و اجبار در خود نكنند، بلكه با ميل و رغبت و تشويق به ديگران قرض دهند.
از آنجا كه انسان غريزه منفعت طلبى دارد، لذا خداوند براى تحريك انسان، از اين غريزه استفاده كرده. به جاى «قرض به مردم» فرمود:
«به خداوند قرض دهيد»،
تا فقرا احساس كنند خداوند خودش را به جاى آنان گذاشته و احساس ضعف و ذلّت نكنند.
در روايات، پاداش قرض الحسنة هيجده برابر، ولى پاداش صدقه دهبرابر آمده است
🔸🌺🔸--------------
📚"سالن مطالعه" با کلی رمان، داستان، مقاله و ... مفید و خواندنی
📖 @salonemotalee
🍃🌸 🇮🇷 🌸🍃
┄┅═✧❁﷽❁✧═┅┄
#تقویم_امروز
امروز؛ شنبه
🔅 ۱۳ خرداد. ۱۴۰۲
☪ ۱۴ ذیقعده ۱۴۴۴
✝ ۳ ژوئن ۲۰۲۳
منسوب به پیامبر خوبیها حضرت #محمد_مصطفی صلاللهعلیهوآله
ذکر امروز؛ یکصد مرتبه
یَا رَبَّ العَالَمِینَ
📆 روزشمار:
🏴 ۱ روز تا رحلت جانگداز امام خمینی رحمهالله
🏴 ۱۶ روز تا شهادت امام جواد علیهالسلام
🏴 ۲۳ روز تا شهادت امام محمد باقر علیهالسلام
💐 ۲۵ روز تا روز عرفه
💐 ۲۶ روز تا عید قربان
•┈┈••✾•🌸مناسبتهای امروز🌸•✾••┈┈•
📆 مناسبتهای شمسی
🔹سخنراني تاريخي عصر عاشوراي امام خميني(ره) در مدرسه فيضيه قم (۱۳۴۲ ش)
🔹تصويب قانون اساسي مشروطيت ايران (۱۲۸۵ ش)
📆 مناسبتهای قمری
📆 مناسبتهای میلادی
🖊 بیشتر بدانیم؛
چه شد که #امام_خمینی (ره)، ۱۵ خرداد را برای همیشه عزای عمومی اعلام کردند؟https://eitaa.com/salonemotalee/11847
🔸🌺🔸--------------
📚"سالن مطالعه" با کلی رمان، داستان، مقاله و ... مفید و خواندنی
@salonemotalee
🍃🌹 🇮🇷 🌹🍃
#متن_سخنرانی
#امام_خامنهای
#اعضای_کنگره_شهدای_سبزوار_نیشابور
قسمت قبل؛ https://eitaa.com/salonemotalee/11764
◀️ قسمت دوم؛
🔶🔸منقبت نشابور و سبزوار
مطلب دوّمی که من یادداشت کردهام تا عرض بکنم، منقبت نشابور و سبزوار است؛
یکی از وظایف بزرگ ما این است که شناسنامههای شهر خودمان را به جوانهایمان بشناسانیم؛
این کار آنچنان که باید، انجام نمیگیرد؛
قبل از انقلاب که این کارها تقریباً صفر و نزدیک به صفر بود.
🔹بنده مکرّر به سبزوار و نشابور آمدهام، ماندهام، سخنرانیها کردهام، با مردم مأنوس بودهام؛
آن وقتها این حرفها نبود و اهمّیّتی به گذشتهی باعظمت و پُرشکوه این شهرها داده نمیشد.
🔹نشابور و سبزوار دو گنجینهاند؛
گنجینهی تاریخ اسلام و تمدّن اسلامی ما و تمدّن ایرانیِّ ما.
دو گنجینهاند که باید حفظ بشوند، بایستی معرّفی بشوند.
حالا در گزارشهای آقایان بود که دانشنامهی این شهرها تهیّه بشود؛
بله، [باید] تهیه بشود، شناخته بشود.
جوان نشابوری، جوان سبزواری [باید] بداند که وارث چه حقایقی، چه زیباییهایی، چه شکوه و عظمتی از لحاظ معنوی، از لحاظ علمی، از لحاظ تاریخی است؛
🔹این را جوانهای ما باید بدانند تا احساس هویّت کنند، احساس شخصیّت کنند.
اینجور نیست که ما به چشم دو آبادیِ قدیمی یا دو شهر قدیمی و تاریخی به اینها نگاه کنیم؛
نه، اینها ــ هم نشابور، هم سبزوار ــ دو راویِ صادق و عینیِ تمدّن اسلامی ما هستند؛
راویِ تمدّنند، راویِ فرهنگند.
🔹آن هم نه راوی زبانی؛ راویِ عینی، راویِ محسوس و مشهود.
از فضلبنشاذان نیشابوری تا هزار سال بعد از آن، [یعنی زمان] حاج ملّاهادی سبزواری، ببینید این فاصلهی هزارساله پُر از ستارههای درخشان است.
این فاصله را که نگاه میکنیم پُر از خاطره است؛ خاطرههای تمدّنی، خاطرههای عظمت.
بین فضلبنشاذان و حاج ملّاهادی و بین عطّار نیشابوری و حمید سبزواری، ببینید این توازن و تعادل چقدر زیبا است.
🔹حدود هفتصد سال فاصله است بین این دو مرد؛ هر دو برای اسلام کار کردند، برای معرفت کار کردند، برای آیندهی ملّت کار کردند، برای رشد دادن به مفاهیم ذهنیِ ملّت ایران کار کردند، تلاش کردند.
🔹حالا من دو نفر یا چهار نفر را اسم میآورم، [امّا] صدها، بلکه هزارها نفر از این قبیل در تاریخ این دو شهر وجود دارند؛
اینها [باید] شناخته بشوند، اینها [باید] معرّفی بشوند.
🔹دیگران تاریخ ندارند، برای خودشان تاریخ میسازند؛ تاریخهای خلاف واقع.
شما ملاحظه کنید، حتّی در تلویزیون ما هم نشان میدهد که فلان کشوری که هیچ تاریخ باشکوه و باارزشی ندارد، داستانهای دنبالهدار، ۱۰۰ قسمت، ۱۵۰ قسمت درست میکنند؛
تاریخ میسازند برای خودشان،
حکمت میسازند برای خودشان،
حکومت میسازند برای خودشان؛
ما داریم، [ولی] یادمان نیست.
🔹شرح کتاب لمعهی دمشقیّه، کتاب درسی امروز طلبههای ما است.
اصلاً خود کتاب لمعه به درخواست سبزواریها نوشته شده.
سبزواریها در زمان سربداران نامه نوشتند به شهید اوّل(۳) در شام، گفتند:
"آقا! ما حکومت تشکیل دادهایم، شما بیایید اینجا بمانید."
شهید گفت:
"من نمیتوانم بیایم؛ امّا این کتاب را برایتان میفرستم."
لمعه را در واقع خراسانیها به وجود آوردند.
امروز شرح این کتاب بعد از پانصد ششصد سال جزو کتابهای درسی ما است؛
اینها چیزهای کمی است؟
اینها چیزهای کوچکی است؟
اینها شناسنامهی این شهرهای شما است.
این شناسنامهها را جوانهای ما باید بدانند.
این هم عرض ما در مورد شهرهای شما.
🔹البتّه من در زمینهی این دو شهر [صحبت کردم ولی] بقیّهی شهرهای ایران، سرتاسر کشور، کم و بیش همینجورها است؛
البتّه اغلب شهرها، نه همه؛ همین سوابق، همین افتخارات، همین تاریخ باارزش را خیلی از شهرهای کشور ما دارند.
حالا چون خود من خراسانی هستم، با این دو شهر هم آشنا هستم، روی اینها تکیه میکنم وَالّا همه جا همینجور است و این معنا وجود دارد.
اینها را زنده کنید، این شناسنامهی شهر شما است.
🔶🔸مطلب بعدی راجع به منقبت شهیدان ما است،
که اینجا دیگر زبان واقعاً قاصر است.
حقیقتاً [اگر] انسان بخواهد دربارهی شهیدان حرف بزند، زبانش قاصر است از اینکه بخواهد دربارهی عظمت شهیدان و ارزش شهیدان چیزی بگوید؛
حرفشان، سلوکشان، رفتارشان، وصیّتنامههایشان درس است. وصیّتنامههایشان واقعاً درس است. امام توصیه کردند در سخنرانی عمومی که بروید وصیّتنامهی شهدا را بخوانید.(۴) واقعاً خواندن دارد.
🔗 ادامه دارد ...
قسمت بعد؛ https://eitaa.com/salonemotalee/11809
🔸🌺🔸--------------
📚"سالن مطالعه" با کلی رمان، داستان، مقاله و ... مفید و خواندنی
@salonemotalee
🍃🌸 🇮🇷 🌸🍃
✡ #یهود_و_فرقهسازی
یکی از فرقههای دستساز یهود که نقش کمنظیری در انحراف و نیز پیشبرد اهداف صهیونیستها در اسلام داشته بابیت، بهائیت و سپس ازلیت بوده
با مستندات قوی و متقن میتوان ادعا کرد که یهود، وهابیت را برای انحراف اهل تسنن و بابیت را برای انحراف اهل تشیع اختراع کرده
و با این دو فرقه هم انحراف و هم تفرقه در میان مسلمانان را به شکلی شگفتانگیز پیش برده
حزب شیطان برای رسیدن به اهداف پلید خود، مهمترین سنگری که باید فتح میکرد را اسلام میدید
و چه چیزی بهتر از متن اسلام برای انحراف و نابودی آن
در اهل تسنن بازپروری "بنیامیه"
و در اهل تشیع به انحراف کشاندن عَلَم ولایت، امید و انتظار
◀️ تبار یهودی حاکمان کنونی حجاز، پیشتر در مقالهای روشن شد؛
آدرس: https://eitaa.com/salonemotalee/11292
و انشاءالله مطالب تکمیلی در ادامه خواهد آمد
◀️ اما درباره بابیت و بهائیت؛ دو نکته:
👈 خاستگاه بابیت؛
در مقالهای از استاد عبدالله شهبازی دیدیم که خاندان "علیمحمد باب"؛ چه خاندان پدری، چه مادری و نیز خانواده همسر "باب" از سرسپردگان انگلیس و یهود بوده و تاجران مطرح بخصوص تریاک در بوشهر و شیراز و بمبئی و ...
اینجا: https://eitaa.com/salonemotalee/11422
👈 ایمان آورندگان به بابیت
از اولین گروه گروندگان به بابیت، یهودیان جدیدالاسلام و نفوذی در بدنهی امت اسلام بودهاند!!!
در اینجا؛ https://eitaa.com/salonemotalee/9973
و اینجا؛ https://eitaa.com/salonemotalee/3521
انشاءالله ارائه این مقالات ادامه خواهد داشت تا هرچه بیشتر با ماهیت دشمنان مکتب اهلبیت علیهمالسلام آشنا شویم
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
فیلم کمتر دیده شده از بیانات رهبرمعظم انقلاب درباره #امام_خمینی رحمهالله:
"ما مُرده بودیم امام ما را زنده کرد"
🔸🌺🔸--------------
@salonemotalee
🍃🌸 🇮🇷 🌸🍃
✡ #یهود_و_فرقهسازی
#پیامبران_دروغین_یهودی_و_دسیسههای_رازآمیز
✡ #شابتای_زوی؛
از ظهور تا فروپاشی عثمانی
قسمت قبل؛ https://eitaa.com/salonemotalee/11746
◀️ قسمت سوم؛
🔹ادعای مسیحایی شابتای در چارچوب فرهنگ و عقاید دینی یهود بود و به مسلمانان ارتباط نداشت.
دعویِ سلطنت او بر بنیاسرائیل حقیر و احمقانه جلوه میکرد.
🔹قطعاً شابتای در دیدار با کوپرولو سلوکی عاجزانه یا متواضعانه داشت زیرا بر او سخت نگرفتند و تنها وی را در قلعه گالیپولی حبس کردند.
🔹شابتای در زندان آزادانه با حاخامهای یهودی و پیروانش دیدار میکرد و مکاتبات خود را به #یهودیان سراسر جهان میفرستاد.
اکنون او #ادعای_خدایی میکرد و برخی از نامههایش را چنین امضا مینمود:
“منم خدای شما، شابتای زوی.“
🔹#شابتای_زوی در زندان زیر هیچ فشاری نبود.
ولی معلوم نیست چرا، بناگاه به #اسلام گروید!!
بهعلت فقدان اسناد عثمانی، ارائهٔ داستان این گروش شابتای نیز تنها بر اساس روایات یهودی ممکن است.
🔹طبق این روایات، #نحمیا_کوهن از رهبران فرقه #کابالا در لهستان، به ملاقات شابتای رفت و به مباحثه با او پرداخت.
در اثنای بحث، نحمیا کوهن بناگاه در حضور محافظین عثمانی اعلام کرد که مسلمان خواهد شد.
🔹کوهن سپس به دربار عثمانی رفت، به اسلام گروید و مقامات عثمانی را به مسلمان کردن شابتای ترغیب نمود.
کوهن پس از بازگشت به لهستان، بار دیگر #یهودی شد و ادعا کرد که خود مسیح است!!
🔹پس از این ماجرا، مقامات عثمانی شابتای را به آدریانوپول بردند و وی در حضور سلطان محمد چهارم اعلام مسلمانی کرد.
سلطان تحت تأثیر گروش شابتای قرار گرفت،
نام عزیز محمد افندی را بر او نهاد و به او مقرری روزانهای به مبلغ ١۵٠ پیاستر اعطا کرد.
سلطان سادهدلانه گمان میکرد به توفیقی بزرگ به سود اسلام دست یافته است!
🔹روشن است که گروش گروه کثیری از #یهودیان به اسلام و پذیرش آنان در ساختار سیاسی دولت عثمانی نمیتوانست بدون توجیه معقول و مقدمات عقلپسند و موجه، رخ دهد.
حرکت شابتای زوی پایههای این تحول را پدید ساخت.
🔹بر بنیاد این موج بود که سازمان مخفی و رازآمیزی از پیروان #جدیدالاسلام شابتای زوی شکل گرفت،
اعضای آن بهتدریج در دستگاه حکومتی عثمانی #نفوذ کردند،
در سدهٔ ١٩ به اقتدار فوقالعاده دست یافتند و سرانجام #امپراتوری_عثمانی را از درون تسخیر نمودند.
✍ استاد عبدالله شهبازی
🤲 والحمدلله
🔸🌺🔸--------------
📚"سالن مطالعه" با کلی رمان، داستان، مقاله و ... مفید و خواندنی
@salonemotalee
🍃🌸 🇮🇷 🌸🍃
🇮🇷 #وقتی_مهتاب_گم_شد 🇮🇷
◀️ قسمت ۱۳۰م
قسمت قبل؛ https://eitaa.com/salonemotalee/11748
فصل دهم
نبرد فاو ۲۱.
مادرم به گریه افتاد و گفت:
"به جای تو، من الان باید پیراهن سیاه میپوشیدم"
منظورش را نفهمیدم تا این که توضیح داد؛
در نبود من و جعفر چه بر دل مهربانش گذشته است:
"اول خبر آوردند که تو شهید شدهای! بعد گفتند مجروح شدهای!"
خندیدم
پیشانیاش را بوسیدم و گفتم:
"شهادت قسمت خوبان خدا میشود.همه اینها که حجلهشان سر کوچههاست انتخاب شده بودند"
وقتی از خانه بیرون زدم به فکر افتادم که کدام شیر پاک خوردهای مجروحیت مرا خبر داده است
مجروحیتی که حتی از همرزمانم در فاو پنهان کرده بودم.
بچهها گفتند که از منزل حاج علی فتحی شروع کنیم
پدر نادر و ناصر فتحی
ناصر در جاده امالقصر بود که عدهای گفته بودند؛ شهید شده
یک نفر هم به جِدّ گفته بود که خودم پیکر مجروحش را گذاشتم داخل قایق و فرستادمش آن طرف آب
ظاهراً این راوی دوم به دلیل شباهت چهره مجروحی با ناصر به خطا افتاده بود
به هر حال حاج علی نمیپذیرفت که ناصر شهید شده است
از همرزمانش، از جمله من انتظار داشت که برویم در بیمارستانها و حتی سردخانهها؛ و خبری از او بیاوریم
من هم قید مرخصی و استراحت را زدم و به حرمت دوستی با نادر و ناصر و ارادت به پدرشان حاج علی قبول کردم که دنبال پیکر ناصر بگردم
پنج گروه شدیم و از بنیاد شهید حکم گرفتیم که به تهران، اصفهان، شیراز و اهواز برویم
من با برادر کوچک ناصر و نادر، منصور، عازم اصفهان شدم
از بیمارستانها و بخش مجروحان شروع کردیم
از هر بخش میپرسیدیم مجروحی به نام ناصر فتحی دارند یا نه و پاسخ منفی میشنیدیم
نوبت به مکان نگهداری شهدای گمنام رسید
داخل یک سردخانهی کانکسی، ۳۵ شهید بود
مسئول سردخانه گفت:
"چراغ و لامپ ندارد باید کبریت روشن کنید"
خودش داخل نیامد
منصور را هم که اصرار داشت داخل بیاید، فرستادم بیرون
خودم داخل سردخانه رفتم
با دو سه کبریت
از تاریکی چشم چشم را نمیدید
اولین کبریت را که زدم تابوتهای چوبی را دیدم که روی زمین شانهبهشانه هم گذاشته شده بودند
کبریت اول را کشیدم
شانس آوردم که در چوبی روی تابوتها هنوز میخ نشده بود
در را کنار زدم
شهید بی سری بود
چشمم به دنبال بادگیر آبی میگشت
در را بستم
تنها روزنهی کم نوری که داخل کانکس بود، قیف استوانهای از سقف ایجاد کرده بود که هوا از طریق آن تخلیه میشد
باد از داخل هواکش میآمد
اما هواکش آنجا برعکس عمل میکرد
باد از بیرون از راه هواکش داخل میآمد و کبریتها را خاموش میکرد
گاهی برای دیدن یک شهید، چند کبریت میکشیدم
هر تابوت را که میدیدم حالم دگرگون میشد
کمتر شهیدی بدن سالم داشت
با اینکه شهدای زیادی را در جبهه دیده یا جابجا کرده بودم، اما آنجا داشتم کم میآوردم
آنها همه مثل ناصر بودند که پدر و مادران زیادی چشمانتظار آنها نشسته بودند
و همه آنها بدون کارت و پلاک و مدارک شناسایی بودند
۳۵ نفر را که دیدم ۲-۳ بسته کبریت ته کشید و تمام شد
وقتی بیرون آمدم، مسئول سردخانه با لهجهی اصفهانی گفت:
"تو هم انگار مردی!؟"
راست میگفت؛ رنگ به چهرهام نبود
🔗 ادامه دارد ...
قسمت بعد؛ https://eitaa.com/salonemotalee/11813
🔸🌺🔸--------------
📚"سالن مطالعه" با کلی رمان، داستان، مقاله و ... مفید و خواندنی
@salonemotalee