eitaa logo
سالن مطالعه
195 دنبال‌کننده
8.9هزار عکس
2.2هزار ویدیو
945 فایل
امروز کتابخوانی و علم‌آموزی نه تنها یک وظیفه‌ی ملّی، که یک واجب دینی است. امام خامنه‌ای مدیر: @Mehdi2506
مشاهده در ایتا
دانلود
📰 دکه روزنامه‌ - پنج‌شنبه ۳ آذر ۱۴۰۱
(۵۷) 🔹کارهای ساده منزل وفرصتهای تربیتی🍃 🌀 فروشندگی: 🔹در این بازی هر بار یک مغازه باز کنید یک بار لباس فروشی کنید. لباسهای کودک را به او بدهید تا خودش تا کند و با شیوه ای که مایل است بچیند و شما از او خرید کنید و یا برعکس او مشتری باشد و شما فروشنده. در این بازی شما مفهوم خرید و فروش و شناسایی برخی از اسکناسهای پولی را به او آموزش می دهید. ‌ ◀️ ⭕️ فرزندتان را به عجله كردن، مجبور نكنيد! ❌ زود باش ❌ دير شد ❌ ما همه منتظر تو هستيم 👆مفهوم اين عبارت ها برای کودکان اين است كه: ناتوانند (عدم اعتماد به نفس) موفق نمی شوند (عدم اعتماد به نفس ) خوب نیستند (عدم عزت نفس ) - اين عبارت ها باعث نمی شوند كودک كارهايش را به موقع انجام دهد بلكه در او اضطراب و خشم توليد می کند. 🔸🌺🔸-------------- 🖋"سالن مطالعه محله زینبیه" با کلی رمان، داستان، مقاله و ... مفید و خواندنی @salonemotalee
✡🔥 🔥✡ ۳۳ 🖋 مقاله‌ی هشتم: قسمت پنجم؛ ◀️ نقش عملیات روانی در پیشبرد نبرد 🔹در راه بازگشتِ مشرکان، شخصی به ایشان رسید که از مدینه به مکه می‌رفت. از او اخبار مدینه را پرسیدند؛ گفت: "محمد و اصحابش را در حمراء الاسد دیدم. سربازانش در نهایت خشم از مدینه خارج شده‌اند و در پی شمایند. آنها از نتیجه نبرد دیروز، به شدت پشیمانند." او به قدری از وضعیت روحی و روانی سپاه اسلام سخن گفت که ابوسفیان از ادامه راه منصرف شد و گفت: "ما به پیروزی بزرگی دست یافته‌ایم؛ اگر بازگردیم، تن به شکست داده‌ایم." وی به نعیم بن مسعود اشجعی که از تجار مکه بود و به مدینه می‌رفت، گفت: "اگر از راه حمراء الاسد بروی و با محمد و اصحابش ملاقات کنی و آنان را از تعقیب ما بازداری، من ده شتر پربار از خرما و مویز به تو می‌دهم." نعیم پذیرفت و هنگامی‌که به سپاه پیامبر صلی‌الله‌علیه‌وآله رسید، به آنان گفت: "بازگردید که هم‌سوگندان قریش و هرکس به جنگ احد نیامده بود، با ایشان متحد شده‌اند و شما تاب رویارویی با آنان را ندارید." مسلمانان با ایمانی استوار در پاسخ گفتند: "ما پروای آنان نداریم." «الَّذِینَ اسْتَجَابُوا لِلَّهِ وَ الرَّسُولِ مِنْ بَعْدِ مَا أَصَابَهُمُ الْقَرْحُ لِلَّذِینَ أَحْسَنُوا مِنْهُمْ الَّذینَ قَالَ لَهم النَّاسُ اِنَّ النَّاسَ قَد جَمَعُوا لَکُمْ فَاخْشَوْهُمْ فَزَادَهُمْ إِیمَاناً وَ قَالُوا حَسْبُنَا اللَّهُ وَ نِعْمَ الْوَکِیلُ‌ (۴۵) از میان آن کسان که پس از زخم خوردن، باز هم فرمان خدا و رسولش را اجابت کردند، آنان که نیکوکار باشند و از خدای خود بترسند، مزدی بزرگ دارند. کسانی که مردم به آنها گفتند: "مردم برای جنگ با شما گرد آمده‌اند، از آنها بترسید،" و این سخن بر ایمانشان بیفزود و گفتند: "خدا ما را بسنده است و چه نیکو یاوری است." 🔹جبرئیل نازل شد و به رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌وآله گفت: "بازگرد که خداوند رعبی از شما در دل قریش افکنده است و آنان برگشته‌اند." کاروان مسلمانان، در بین راه به کاروانی تجاری برخورد و خرید و فروشی با آنان کرد و سودی برد؛ و این چنین خداوند جزای پرهیزکاران و متوکلان را در دنیا و آخرت عطا می‌کند. (۴۶) «فَانْقَلَبُوا بِنِعْمَةٍ مِنَ اللَّهِ وَ فَضْلٍ لَمْ یمْسَسْهُمْ سُوءٌ وَ اتَّبَعُوا رِضْوَانَ اللَّهِ وَ اللَّهُ ذُو فَضْلٍ عَظِیمٍ‌ (۴۷) پس، از جنگ بازگشتند، در حالی که نعمت و فضل خدا را به همراه داشتند و هیچ آسیبی به آنها نرسیده بود. اینان به راه خشنودی خدا رفتند و خدا را بخشایشی عظیم است». ادامه دارد… قسمت بعد؛ https://eitaa.com/salonemotalee/5372 🔸🌺🔸-------------- 🖋"سالن مطالعه محله زینبیه" با کلی رمان، داستان، مقاله و ... مفید و خواندنی @salonemotalee
(۲۵) ایران مقتدر، امروز هم مانند آغاز انقلاب با چالشهای مستکبران روبه‌رو است امّا با تفاوتی کاملاً معنی‌دار. اگر آن روز چالش با آمریکا بر سر کوتاه کردن دست عمّال بیگانه یا تعطیلی سفارت رژیم صهیونیستی در تهران یا رسوا کردن لانه‌ی جاسوسی بود، امروز چالش بر سرِ حضور ایران مقتدر در مرزهای رژیم صهیونیستی و برچیدن بساط نفوذ نامشروع آمریکا از منطقه‌ی غرب آسیا و حمایت جمهوری اسلامی از مبارزات مجاهدان فلسطینی در قلب سرزمین‌های اشغالی و دفاع از پرچم برافراشته‌ی حزب‌الله و مقاومت در سراسر این منطقه است. و اگر آن روز، مشکل غرب جلوگیری از خرید تسلیحات ابتدایی برای ایران بود،‌ امروز مشکل او جلوگیری از انتقال سلاحهای پیشرفته‌ی ایرانی به نیروهای مقاومت است. و اگر آن روز گمان آمریکا آن بود که با چند ایرانی خودفروخته یا با چند هواپیما و بالگرد خواهد توانست بر نظام اسلامی و ملّت ایران فائق آید، امروز برای مقابله‌ی سیاسی و امنیّتی با جمهوری اسلامی، خود را محتاج به یک ائتلاف بزرگ از ده‌ها دولت معاند یا مرعوب میبیند و البتّه باز هم در رویارویی، شکست میخورد. ایران به برکت انقلاب، اکنون در جایگاهی متعالی و شایسته‌ی ملّت ایران در چشم جهانیان و عبورکرده از بسی گردنه‌های دشوار در مسائل اساسی خویش است. ۱۳۹۷/۱۱/۲۲ بیانیه «گام دوم انقلاب» خطاب به ملت ایران 🔸🌺🔸-------------- 🖋"سالن مطالعه محله زینبیه" با کلی رمان، داستان، مقاله و ... مفید و خواندنی @salonemotalee
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✡ اسرائیل و بمب اتمی (١) 💥 بررسی توان اتمی اسرائیل 🔸🌺🔸-------------- @salonemotalee
🌷🇮🇷 🇮🇷🌷 روایتی از زندگی ۴۰ساله همسر گرامی سرلشکر شهید حاج حسین همدانی ◀️ قسمت بیست و نهم زهرا معصومانه پرسید: «پس تكليف ما چی میشه؟» و چشمانش میان حلقه اشک نشست. حسین می‌دانست که دخترش غیرت مردانه دارد. از طرفی نمی‌خواست که گریه زهرا را ببیند. ناچار شد گوشه‌ای از جنایات تروریست‌های مسلح را بازگو کند.؛ گفت: «زهراجان! دخترم! من برات خاطره‌ای تعریف می‌کنم. خودت قضاوت کن که آیا با وجود این شرایط می‌تونم تکلیف الهی‌ام رو زمین بذارم؟» و ادامه داد: «برای توجیه فرماندهان سوری، به منطقه‌ای رفته بودیم که اون شهر به ظاهر امن به نظر می‌رسید اما راننده می‌ترسید که وارد شهر بشه. با اصرار من و تأکید چند فرمانده سوری، راننده مجبور شد وارد شهر بشه. اونجا رو قبلاً، تنهایی شناسایی کرده بودم که چند هزار شیعه داشت اما، تروریست‌های مسلح داخل شهر مثل طاعون، پراکنده شده بودند. ظهرشد. داشت کارمون تمام می‌شد. فرماندهان رو به نهار دعوت کردم. مهمون من شدن البته به صرف ساندویچ. بعد از غذا و چرخیدن توی شهر، راننده گفت: "بنزین نداریم." آدرس پمپ بنزین رو گرفتیم و به محض اینکه وارد پمپ بنزین شدیم، سرهای بریده‌ای رو دیدیم که تکفیری‌ها، برای ایجاد ترس و وحشت مردم، روی پمپ‌ها، قطار کرده بودن. اون سرها متعلق به همون شیعیانی بود که با سران تکفیریها بیعت نکرده بودن. زهراجان، هر روز تو یه گوشه‌ای از سوریه چندین جنایت مثل این اتفاق می‌افته. تروریست‌های وارداتی از همه جای دنیا به این جماعت پلید اضافه می‌شن. حالا من کنج عافیت رو انتخاب کنم و برگردم؟ آیا این سرهای از بدن جدا افتاده، زن و بچه نداشتن؟ آیا این ظلم نیست؟ به خداقسم اگر این اتفاق تو قلب آمریکا هم می‌افتاد، من تکلیف خودم می‌دونستم که برای دفاع و دادخواهی از مردم بی گناه، کاری بکنم.» زهرا سرش را پایین انداخت و دانه‌های اشک روی شیار صورتش غلتید. حسین صحنه را عوض کرد و گفت: «اگه می‌خواید قبل از پرواز به تهران، به زیارت کاملا خصوصی بریم، بسم الله.» زهرا گفت: «عجله ای نیست. شما کمی استراحت کن، تا بعد.» حسین دستانش را زیر سرش بالش کرد و همان جا خوابید. روز وداع با زینب کبری و حضرت رقیه روز سختی بود. اولین بار بود که دوست نداشتم به زیارت بروم. هنوز خداحافظی نکرده، دلم گرفته بود. دخترها لباس گرم پوشیدند و من شربت آب‌لیمو عسل درست کردم و به حسین دادم. صدایش صاف شد اما تب داشت. این را از روی دانه‌های عرق روی پیشانی‌اش فهمیدم. ساعتی بعد محافظی به نام علی سراغمان آمد و راه افتادیم. محافظ، تازه کار بود. این تغییر مکرر و پی‌درپی محافظین هم، برای ما سؤال شده بود. هرچه بود حسین اعتقادی به محافظ نداشت. یک بار به یکی از آنهاگفته بود: «شما مأمور حفاظت جان من هستی؛ اما اگر دیدی که تکفیری‌ها دارن، اسیرم می‌کنن. اول من رو بزن.» این ماجرا را ابوحاتم که به این موضوعات اشراف داشت برایمان تعریف کرده بود. حسین در تب می‌سوخت و با دستمال سفیدی، مرتب عرق پیشانی‌اش را می‌گرفت. صدای تیر نمی‌آمد اما محافظ، گلنگدن کشید، حسین گفت: "پسرم نگران نباش! امنه." تا به زینبیه رسیدیم. ما داخل صحن زیارت‌نامه خواندیم که خدام حرم یک دست پیرهن سفید برای حسین آوردند، و یک پارچه سفید دست او دادند و در ضریح را باز کردند. زیارت را فراموش کردم و محو حسین شدم. او به تنهایی وارد ضریح شد. اول دو رکعت نماز کنار پای زینب کبری (س) خواند. بعد با دستمال از ضریح غبار گرفت تا به سنگ مزار زینب کبری رسید؛ و روی آن افتاد. من، زهرا و سارا و چند نفر از مردان و زنانی که بیرون بودیم، گریه می کردیم. حسین مثل یک تکه نور شده بود. انگار مزد نزدیک به چهل سال جهادش را داشت می‌گرفت. باران اشک امان‌مان نمی‌داد. او گرم کار خودش بود و چهارگوشه مزار را می‌بوسید و من زیر لب با خانم نجوا می‌کردم. ادامه دارد ... 🔸🌺🔸-------------- 🖋"سالن مطالعه محله زینبیه" با کلی رمان، داستان، مقاله و ... مفید و خواندنی @salonemotalee
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📽کی جرأت می‌کنه در مترو حجاب را تبلیغ کنه؟! ✅ واقعاً آفرین بر این ابتکار ✅ این برسونید به دست کسانی که فکر می کنند کار تمومه.... ✅ برسونید دست کسایی که میترسن امر به معروف کنند ✅ برسونید دست کسایی می ترسند با حجاب به مدرسه،دانشگاه برن ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ این تبلیغ حجاب با قدرت، سنگین، از موضع قدرت و با دقت و سلیقه انجام شده احسنت به این جوانها 🔸🌺🔸-------------- @salonemotalee
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔞 محتوای فیلم مناسب نیست!! 🔶 خانمی که از فرقه‌ی بهائیت و سلوک آنها از قبیل ارتباط با محارم و مسائل اخلاقی و فساد فرارکرده است و به پارک‌های اصفهان پناه آورده! 🔸آیا می دانید بسیاری از وحشیگری ها و داعشیگری ها در اغتشاشات توسط بهایی ها صورت گرفت؟! 😳 بسیاری از بازداشت شدگان بهائی هستند 🔴 چنانچه نیروهای امنیتی و فرهنگی ، علما و روحانیون می خواهند متهم به کم کاری و غفلت نشوند ، گزارشی از فعالیت های خود در مقابله با این فرقه ضاله ارائه دهند!! ⏪ از همه بخصوص بانوان بابت نشر این کلیپ عذرخواهیم. ولی با توجه به حضور پررنگ فرقه‌ی ضاله بهائیت و دختران فریب خورده حاضر در اغتشاشات، همچنین نفوذ این تفکر در بین جوانان نیاز به آشنایی و روشنگری نسبت به این کفار وجود دارد. 🔸🌺🔸-------------- @salonemotalee
32.34M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🇮🇷 انیمیشن بسیار زیبای فوتبالی و جذاب از بازی نفسگیر تیم مقاومت با مربی گری و همراهی در نیمه دوم در برابر تیم" بن خیکی و رفقاش"😅 به عشق حاج قاسم هم می بینیم هم پخش می کنیم✌️❤️ عجب انرژی قشنگی داشت این انیمیشن 👌😍 🔸🌺🔸-------------- @salonemotalee
شب جمعه و یاد شهدا اللهم ارزقنا توفيق الشهادة في سبیلک
💔حاجی جان از لحاظ روحی نیاز داریم بیای بگی تا سه روز دیگه این بساط رو جمع میکنی.. چقدر‌جای‌خالیت‌حس‌میشه..