#رمانهای_دفاع_مقدس_و_شهدا
🌷🇮🇷 #خداحافظ_سالار 🇮🇷🌷
روایتی از زندگی ۴۰ساله همسر گرامی
سرلشکر شهید حاج حسین همدانی
◀️ قسمت بیست و نهم
زهرا معصومانه پرسید: «پس تكليف ما چی میشه؟»
و چشمانش میان حلقه اشک نشست.
حسین میدانست که دخترش غیرت مردانه دارد.
از طرفی نمیخواست که گریه زهرا را ببیند.
ناچار شد گوشهای از جنایات تروریستهای مسلح را بازگو کند.؛ گفت:
«زهراجان! دخترم! من برات خاطرهای تعریف میکنم. خودت قضاوت کن که آیا با وجود این شرایط میتونم تکلیف الهیام رو زمین بذارم؟»
و ادامه داد:
«برای توجیه فرماندهان سوری، به منطقهای رفته بودیم که اون شهر به ظاهر امن به نظر میرسید اما راننده میترسید که وارد شهر بشه.
با اصرار من و تأکید چند فرمانده سوری، راننده مجبور شد وارد شهر بشه.
اونجا رو قبلاً، تنهایی شناسایی کرده بودم که چند هزار شیعه داشت اما، تروریستهای مسلح داخل شهر مثل طاعون، پراکنده شده بودند.
ظهرشد.
داشت کارمون تمام میشد.
فرماندهان رو به نهار دعوت کردم.
مهمون من شدن البته به صرف ساندویچ.
بعد از غذا و چرخیدن توی شهر، راننده گفت:
"بنزین نداریم."
آدرس پمپ بنزین رو گرفتیم و به محض اینکه وارد پمپ بنزین شدیم، سرهای بریدهای رو دیدیم که تکفیریها، برای ایجاد ترس و وحشت مردم، روی پمپها، قطار کرده بودن.
اون سرها متعلق به همون
شیعیانی بود که با سران تکفیریها بیعت نکرده بودن.
زهراجان، هر روز تو یه گوشهای از سوریه چندین جنایت مثل این اتفاق میافته.
تروریستهای وارداتی از همه جای دنیا به این جماعت پلید اضافه میشن.
حالا من کنج عافیت رو انتخاب کنم و برگردم؟
آیا این سرهای از بدن جدا افتاده، زن و بچه نداشتن؟
آیا این ظلم نیست؟
به خداقسم اگر این اتفاق تو قلب آمریکا هم میافتاد، من تکلیف خودم میدونستم که برای دفاع و دادخواهی از مردم بی گناه، کاری بکنم.»
زهرا سرش را پایین انداخت و دانههای اشک روی شیار صورتش غلتید.
حسین صحنه را عوض کرد و گفت:
«اگه میخواید قبل از پرواز به تهران، به زیارت کاملا خصوصی بریم، بسم الله.»
زهرا گفت:
«عجله ای نیست. شما کمی استراحت کن، تا بعد.»
حسین دستانش را زیر سرش بالش کرد و همان جا خوابید.
روز وداع با زینب کبری و حضرت رقیه روز سختی بود.
اولین بار بود که دوست نداشتم به زیارت بروم.
هنوز خداحافظی نکرده، دلم گرفته بود.
دخترها لباس گرم پوشیدند و من شربت آبلیمو عسل درست کردم و به حسین دادم.
صدایش صاف شد اما تب داشت.
این را از روی دانههای عرق روی پیشانیاش فهمیدم.
ساعتی بعد محافظی به نام علی سراغمان آمد و راه افتادیم.
محافظ، تازه کار بود.
این تغییر مکرر و پیدرپی محافظین هم، برای ما سؤال شده بود.
هرچه بود حسین اعتقادی به محافظ نداشت.
یک بار به یکی از آنهاگفته بود:
«شما مأمور حفاظت جان من هستی؛ اما اگر دیدی که تکفیریها دارن، اسیرم میکنن. اول من رو بزن.»
این ماجرا را ابوحاتم که به این موضوعات اشراف داشت برایمان تعریف کرده بود.
حسین در تب میسوخت و با دستمال سفیدی، مرتب عرق پیشانیاش را میگرفت.
صدای تیر نمیآمد اما محافظ، گلنگدن کشید،
حسین گفت:
"پسرم نگران نباش! امنه."
تا به زینبیه رسیدیم.
ما داخل صحن زیارتنامه خواندیم که خدام حرم یک دست پیرهن سفید برای حسین آوردند، و یک پارچه سفید دست او دادند و در ضریح را باز کردند.
زیارت را فراموش کردم و محو حسین شدم.
او به تنهایی وارد ضریح شد.
اول دو رکعت نماز کنار پای زینب کبری (س) خواند.
بعد با دستمال از ضریح غبار گرفت تا به سنگ مزار زینب کبری رسید؛ و روی آن افتاد.
من، زهرا و سارا و چند نفر از مردان و زنانی که بیرون بودیم، گریه می کردیم.
حسین مثل یک تکه نور شده بود.
انگار مزد نزدیک به چهل سال جهادش را داشت میگرفت.
باران اشک امانمان نمیداد.
او گرم کار خودش بود و چهارگوشه مزار را میبوسید و من زیر لب با خانم نجوا میکردم.
ادامه دارد ...
🔸🌺🔸--------------
🖋"سالن مطالعه محله زینبیه" با کلی رمان، داستان، مقاله و ... مفید و خواندنی
@salonemotalee
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#کلیپ
#امر_به_معروف
#حجاب
📽کی جرأت میکنه در مترو حجاب را تبلیغ کنه؟!
✅ واقعاً آفرین بر این ابتکار
✅ این برسونید به دست کسانی که فکر می کنند کار تمومه....
✅ برسونید دست کسایی که میترسن امر به معروف کنند
✅ برسونید دست کسایی می ترسند با حجاب به مدرسه،دانشگاه برن
#برای_ایران
#امام_زمان
#لبیک_یا_خامنه_ای
این تبلیغ حجاب با قدرت، سنگین، از موضع قدرت و با دقت و سلیقه انجام شده احسنت به این جوانها
🔸🌺🔸--------------
@salonemotalee
20.68M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#کلیپ
#جهاد_تبیین
#بهائیت
#حجاب
🔞 محتوای فیلم مناسب نیست!!
🔶 خانمی که از فرقهی بهائیت و سلوک آنها از قبیل ارتباط با محارم و مسائل اخلاقی و فساد فرارکرده است و به پارکهای اصفهان پناه آورده!
🔸آیا می دانید بسیاری از وحشیگری ها و داعشیگری ها در اغتشاشات توسط بهایی ها صورت گرفت؟!
😳 بسیاری از بازداشت شدگان بهائی هستند
🔴 چنانچه نیروهای امنیتی و فرهنگی ، علما و روحانیون می خواهند متهم به کم کاری و غفلت نشوند ، گزارشی از فعالیت های خود در مقابله با این فرقه ضاله ارائه دهند!!
⏪ از همه بخصوص بانوان بابت نشر این کلیپ عذرخواهیم.
ولی با توجه به حضور پررنگ فرقهی ضاله بهائیت و دختران فریب خورده حاضر در اغتشاشات، همچنین نفوذ این تفکر در بین جوانان نیاز به آشنایی و روشنگری نسبت به این کفار وجود دارد.
🔸🌺🔸--------------
@salonemotalee
32.34M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🇮🇷 انیمیشن بسیار زیبای فوتبالی و جذاب از بازی نفسگیر تیم مقاومت با مربی گری #حاج_قاسم
و همراهی #دهه_نودیها در نیمه دوم
در برابر تیم" بن خیکی و رفقاش"😅
به عشق حاج قاسم هم می بینیم هم پخش می کنیم✌️❤️
عجب انرژی قشنگی داشت این انیمیشن 👌😍
🔸🌺🔸--------------
@salonemotalee
💔حاجی جان
از لحاظ روحی نیاز داریم
بیای بگی تا سه روز دیگه
این بساط رو جمع میکنی..
چقدرجایخالیتحسمیشه..
#یک_و_بیست
#حاج_قاسم
May 11
#لطیفه_نکته ۲۴۲
غول چراغ جادو اومد پیشم
گفت:
یه آرزو بکن
گفتم: یه خونه میخوام
گفت: اگه من اینکار ازم برمیاومد
خودم تو آفتابه نمیخوابیدم🤔
خدایی خیلی قانع شدم😂😂
به نام خداوند رزاق
سلام
از رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم:
هرکس روزى اى دارد، که به او خواهد رسید و اگر به آن راضى شود، پر برکت خواهد شد و برایش کافی خواهد بود.
و هرکس به آن راضى نباشد، برکت نمی یابد و برایش کفایت نمی کند.
اعلام الدین ص ۳۴۲
◀️ رضایت به رزق الهی چند خاصیت دارد:
🔸۱. اینکه باعث آرامش انسان است.
🔸۲. موجب سپاسگزاری است.
🔸۳. باعث برکت بیشتر می شود.
🔸و ...
سعی کنیم از آنچه به لطف خدا روزیمان شده راضی باشیم تا به آرامش برسیم و به آرامش برسانیم
🔸🌺🔸--------------
🖋"سالن مطالعه محله زینبیه" با کلی رمان، داستان، مقاله و ... مفید و خواندنی
@salonemotalee
KayhanNews759797104121485753150452.pdf
12.48M
بسم الله الرحمن الرحیم
امروز شنبه
۵ آذر ۱۴۰۱
۱ جمادیالاول ۱۴۴۴
۲۶ نوامبر ۲۰۲۲
تمام صفحات #روزنامه_کیهان
🔸🌺🔸--------------
🖋"سالن مطالعه" با کلی رمان، داستان، مقاله و ... مفید و خواندنی
@salonemotalee
@mehdi2506
#معرفی_بازی (۵۸)
🌀کارهای ساده منزل و فرصتهای تربیتی🍃
🔸#بازی فیلمبرداری:📷
🌀در این بازی شما از فرزند خود بخواهید بخشی از زندگی را از شما فیلمبرداری کند و شما آن بخش از زندگی را به شیوه مستند توضیح دهید. مثلا مادر خانه از دخترش بخواهد یک برنامه آشپزی را فیلمبرداری کند و مادر شیوه پخت یک غذا را به بهانه فیلم توضیح دهد؛
◀️ نکته_تربیتی
🔴کودکان چگونه بدآموز میشوند؟
🔰وقتی والدین، خواسته یا ناخواسته، بر کودکانی که چیزی را خراب می کنند، جیغ می زنند، کودکان یاد میگیرند که «جیغ» بزنند.
❗️وقتی کودکان به این نتیجه میرسند که با جیغزدن به خواست هایشان دست می یابند، این کار را ادامه می دهند.
🔰وقتی والدین چیزی را به زور از دست کودک می گیرند، کودک «زورگیری» را یاد میگیرد.
❗️برخی از والدین به کودک بی اشتها میگویند: «اگر غذا نخوری، آن را به فلانی می دهیم!»، اینگونه، کودک «خسیس بودن» را می آموزد.
🔰وقتی والدین، برای آرامش کوتاه مدت خودشان، به کودکان وعدههایی می دهند، کودک «دروغ گویی» را می آموزد.
❗️وقتی والدین، برای آرامش کودکِ آسیب دیده، دیوار یا اسباب بازی را با سیلی میپزنند و میگویند: «اینو زدمش، دیگر گریه نکن»، کودک «انتقامگیری» را می آموزد.
#تربیت_فرزند
🔸🌺🔸--------------
🖋"سالن مطالعه" با کلی رمان، داستان، مقاله و ... مفید و خواندنی
@salonemotalee
#تحلیل_تاریخی
#دشمن_شناسی
✡🔥 #تبار_انحراف 🔥✡
#پژوهشی_در_دشمنشناسی_تاریخی ۳۴
🖋 مقالهی نهم:
#نبردهای_مستقیم_یهود_با_اسلام
قسمت اول:
آنگونه که در بیشتر کتابهای تاریخ، عملیات بدر و احد تشریح و ریشهیابی شده، در مورد نبردهای پیامبر صلیاللهعلیهوآله با یهودیان کار پژوهشی صورت نگرفته است.
در تاریخنگاری معمول، نبردهای پیامبر صلیاللهعلیهوآله با یهود همواره کمارزش و دست دوم بوده است؛ در حالیکه تمام نیروی مشرکان، تنها در سه نبرد بدر، احد و خندق پایان یافت، اما یهود تا پایان عمر پیامبر صلیاللهعلیهوآله از مبارزه دست نکشید.
🔹عملیاتهای یهود دارای پیچیدگی خاصی است.
پیامبر صلیاللهعلیهوآله از کودکی تا زمان رحلت که سپاه اسامه را برای نبرد موته آماده کرده بود، بارها با یهود رویاروییهایی داشته است، ولی تاریخنگاران آنها را با دقت کافی بررسی نکردهاند.
🔹یکی از کلیدهای یهود در عملیاتها، این بود که ضربات خود را به دین خاتم میزد و سپس به گونهای وانمود میکرد که گویی آنها بودهاند که مظلومانه مورد هجوم قرار گرفتهاند.
برای اثبات این مطلب، کافی است زمان حساس عملیاتهای بنیقینقاع و بنینضیر و بنیقریظه و نوع عمل آنها را به دقت بررسی کنیم.
🔹این مطلب، خود به تنهایی نشان میدهد که یهود در طراحی عملیات، بسیار زیرکانه عمل میکرد، در حالیکه نوعی روحیهی عجولانه در عملکرد مشرکان هویداست.
با نظر داشت این مطلب که در نبردهای فیزیکی و روانی پیچیده علیه پیامبر اسلام صلیاللهعلیهوآله مقصر دانستن صرف مشرکان، ما را به بیراهه میبرد و تحلیلهای تاریخی ما را ناقص میکند، مناسب است برای رسیدن به حقیقت تاریخ، اتحاد مشرکان، یهود و منافقان را در نظر قرار دهیم و از تحلیلهای تکمحوری بپرهیزیم.
✡ بنیقینقاع، نخستین شورش یهود
بنی قینقاع نخستین گروه یهودی بود که پیمان خویش را با پیامبر خدا صلیاللهعلیهوآله نادیده گرفت و با مسلمانان وارد جنگ شد.
🔹پس از بازگشت پیامبر صلیاللهعلیهوآله از بدر، در ماه شوال سال دوم هجری، یهود بنیقینقاع عهد خود را شکستند و خیانت را آشکار کردند. (۲)
پیامبر صلیاللهعلیهوآله در پی آنها فرستاد و در بازار بنیقینقاع در جمع آنها فرمود:
"شما میدانید که من پیامبر خدا هستم.
بنابراین قبل از آنکه حادثهای مانند بدر برای شما پیش آید، اسلام آورید و مراقب باشید."
یهودیان گفتند:
"ای محمد، به آنچه با قوم خود در بدر انجام دادی مغرور نشو که آنان مرد جنگ نبودند و اگر ما به جنگ تو آییم، خواهی دید که جنگجویانی مانند ما نیست." (۳)
🔹این قبیله که شجاعترین قبیله یهودیان به شمار میرفت، (۴) هیچ کشت و زرعی نداشت و کارشان زرگری بود. (۵)
🔹در همین اوقات، مردی یهودی از قبیله بنیقینقاع در بازار این قبیله، دو طرف دامن زنی انصاری را که در مغازه مردی یهودی نشسته بود با میخ به زمین چسباند. زن که متوجه کار او نشده بود، به هنگام برخاستن، پشتش برهنه شد و یهودیان به او خندیدند.
مردی مسلمان که آنجا بود، آن یهودی را به قتل رساند.
یهودیان نیز بر سر او ریختند و وی را کشتند،
آنها عهدشان با پیامبر صلیاللهعلیهوآله را شکستند و به جنگ برخاستند و در قلعههای خویش مستقر شدند.
🔹حضرت تصمیم گرفت پاسخ این خیانت را با قدرت بدهد.
مسلمانان پانزده روز آنان را در دژهایشان محاصره کردند تا بنیقینقاع ناچار به تسلیم شدند.
رسول خدا صلیاللهعلیهوآله دستور داد همه را به بند بکشند و قصد مجازات شدید آنان و به گفتهی مورخان حتی قصد کشتن تمام آنان را داشت. (۶)
اما همپیمانان ایشان وارد میدان شدند و آنقدر وساطت کردند تا حضرت دست از خونشان شست و راضی به کوچاندن آنان شد.
🔹برای نمونه، عبدالله بن ابی پس از اسارت بنیقینقاع نزد پیامبر صلیاللهعلیهوآله آمد و از آن حضرت خواست درباره همپیمانان یهودیاش نیکی کند.
وقتی رسول خدا صلیاللهعلیهوآله به او توجهی نکرد.
جسورانه گریبان زره آن حضرت را گرفت و با تندی، خواسته خود را تکرار کرد، پیامبر صلیاللهعلیهوآله فرمود:
"رهایم کن،"
اما عبدالله همچنان بر آزادی بنیقینقاع پافشاری کرد و گفت:
"آیا میخواهی چهارصد زرهپوش و سیصد بیزره را که در مواقع حساس به کمکم شتافتهاند، درو کنی؟"
رسول خدا صلیاللهعلیهوآله که وضع را چنان دید، مجبور به آزادی بنیقینقاع شد؛
البته اموالشان را مصادره، و آنها را تبعید کرد. (۷)
ادامه دارد ...
قسمت بعد؛ https://eitaa.com/salonemotalee/5422
🔸🌺🔸--------------
🖋"سالن مطالعه" با کلی رمان، داستان، مقاله و ... مفید و خواندنی
@salonemotalee