📖 #متن_قانون_اساسی
🇮🇷 #جمهوری_اسلامی_ایران
🔷 قسمت بیست و ششم؛
🔷🔹فصل هشتم؛ رهبر یا شورای رهبری
🔸اصل یكصد و هفتم
پس از مرجع عالیقدر تقلید و رهبر كبیر انقلاب جهانی اسلام و بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران حضرت آیتاللهالعظمی امام خمینی «قدس سره الشریف» كه از طرف اكثریت قاطع مردم به مرجعیت و رهبری شناخته و پذیرفته شدند، تعیین رهبر به عهده خبرگان منتخب مردم است.
خبرگان رهبری درباره همه فقهای واجد شرایط مذكور در اصول پنجم و یكصد و نهم بررسی و مشورت میكنند.
هرگاه یكی از آنان را اعلم به احكام و موضوعات فقهی یا مسائل سیاسی و اجتماعی یا دارای مقبولیت عامه یا واجد برجستگی خاص در یكی از صفات مذكور در اصل یكصد و نهم تشخیص دهند او را به رهبری انتخاب میكنند و در غیر این صورت یكی از آنان را به عنوان رهبر انتخاب و معرفی مینمایند.
رهبر منتخب خبرگان، ولایت امر و همه مسئولیتهای ناشی از آن را بر عهده خواهد داشت.
رهبر در برابر قوانین با سایر افراد كشور مساوی است.
🔸اصل یكصد و هشتم
قانون مربوط به تعداد و شرایط خبرگان، كیفیت انتخاب آنها و آییننامه داخلی جلسات آنان برای نخستین دوره باید بهوسیله فقهای اولین شورای نگهبان تهیه و با اكثریت آرای آنان تصویب شود و به تصویب نهایی رهبر انقلاب برسد.
از آن پس هرگونه تغییر و تجدیدنظر در این قانون و تصویب سایر مقررات مربوط به وظایف خبرگان، در صلاحیت خود آنان است.
🔸اصل یكصد و نهم
شرایط و صفات رهبر:
۱- صلاحیت علمی لازم برای افتاء در ابواب مختلف فقه
۲- عدالت و تقوای لازم برای رهبری امت اسلام
۳- بینش صحیح سیاسی و اجتماعی، تدبیر، شجاعت، مدیریت و قدرت كافی برای رهبری.
در صورت تعدد واجدین شرایط فوق، شخصی كه دارای بینش فقهی و سیاسی قویتر باشد مقدم است.
ادامه دارد ...
🔸🌺🔸 ---------------
@salonemotalee
#غرب_همچنان_وحشی ۶۶
✳️ در #انگلیس هر هفته نزدیک به ۵۰۰ نفر به علت تاخیر در دریافت خدمات پزشکی جان خود را از دست میدهند.
📌گاردین نوشته:
🔹دکتر آدریان بویل، رئیس کالج سلطنتی پزشکی اورژانس، در گفتگو با رادیو تایمز:
آنچه که اکنون در رابطه با این انتظارهای طولانی میبینیم، با افزایش مرگ و میر مرتبط است و فکر میکنیم بین ۳۰۰ تا ۵۰۰ نفر هر هفته در نتیجه تأخیرها و مشکلات مربوط به مراقبتهای فوری و اورژانسی جان خود را از دست میدهند.
(لینک)
🔸🌺🔸 ---------------
@salonemotalee
📙 #داستان
🔅#سرزمین_زیبای_من
قسمت سی و یکم؛
آن روز حس شیری را داشتم که قلمرو خودش را مشخص کرده است و حس فوق العاده دیگری که قابل وصف نبود.
برای اولین بار داشتم قدرت را تجربه میکردم...
کلاس آموزش زبان فارسی شروع شد.
از صبح تا ظهر سر کلاس بودم و تمام بعد از ظهر را هم به تمرین اختصاص میدادم.
اخبار گوش میکردم،
مجلات فارسی را میخواندم
و همه سایتها را به دنبال پیدا کردن اصطلاحات فارسی زیر و رو میکردم.
سختکوشی خصلت و عادت من شده بود.
تنها سختی آن زمان، هماتاقی سفیدپوست من بود.
کاری به کار هم نداشتیم اما من با خودم فکر میکردم که اگر سیاه بود، میتوانستیم با هم دوست شویم و سوالهایم را از او بپرسم.
بهرحال چارهای نبود.
باید تحمل میکردم.
رفتار طلبهها با من تفاوت داشت.
با همدیگر گرم میگرفتند اما به من که میرسیدند ناگهان رفتارشان عوض میشد ...
و این موضوع کنجکاوی مرا تحریک میکرد.
یک روز هماتاقیم را بین یک گروه ۳۰ نفره دیدم.
معلوم بود که مشغول صحبت کردن درباره موضوع مهمی هستند، اما تا مرا دیدند ناگهان ساکت شدند.
بیتوجه به آنها به راهم ادامه دادم اما یک علامت سوال بزرگ در ذهنم ایجاد شده بود ⁉️
به مرور این رفتارها بیشتر میشد
تا اینکه بالاخره یک روز یکی از بچههای نیجریه به سراغم آمد و گفت:
"کوین! باید درباره یک موضوع مهم باهات صحبت کنم.
راستش بچهها از دست رفتار تو ناراحتن.
درسته تفاوت فرهنگی ما خیلی زیاده اما بلاخره همه ما یک خانوادهایم.
درست نیست که اینطوری برخورد میکنی!!!"
گفتم:
"مگه من چطور برخورد میکنم؟!"
گفت:
"همین رفتار سرد و بی تفاوت! یه جوری برخورد میکنی که انگار..."
تازه متوجه منظورش شده بودم.
گفتم:
"مشکل اونا به من ربطی نداره!
همونطور که رفتار من به اونا ربطی نداره!
من دوست ندارم کسی تو کارم دخالت کنه!"
من در چنین شرایطی بزرگ شده بودم.
جایی که کسی به کار دیگری کار نداشت.
جایی که مشکل هر نفر مشکل خودش بود...
او گفت:
"این رفتار درستی نیست که خودمون رو از جمع جدا کنیم.
ما همه مسلمانیم.
ما با هم برادریم.
حق نداریم نسبت به هم بیتفاوت باشیم!"
ناگهان یاد هم اتاقیم افتادم.
اسمش را از زبان بقیه شنیده بودم و میدانستم اسمش هادی است.
پریدم وسط حرفش و گفتم:
"لابد هادی بهت گفته که این حرفا رو به من بزنی!
آره؟!"
با شنیدن اسم هادی چهرهاش عوض شد.
میدانستم بین بچهها محبوبیت خاصی دارد.
او گفت:
"انقدر راحت درباره بقیه قضاوت نکن!
حرفای من هیچ ربطی به هادی نداره!
هادی کسی بود که تو این مدت بچهها رو در برابر رفتار تو آروم میکرد.
من از سر برادری این حرفها رو بهت گفتم کوین!"
اینها را گفت و رفت.
من هنوز متعجب بودم.
ادامه دارد ...
🔸🌺🔸--------------
🖋"سالن مطالعه" با کلی رمان، داستان، مقاله و ... مفید و خواندنی
@salonemotalee
KayhanNews759797104121494853169507.pdf
12.55M
┄┅═✧❁﷽❁✧═┅┄
امروز؛ پنجشنبه
۱۵ دی ۱۴۰۱
۱۲ جمادیالثانی ۱۴۴۴
۵ ژانویه ۲۰۲۳
تمام صفحات #روزنامه_کیهان
پیدیاف روزنامههای ایران، وطن امروز، شرق و اعتماد در "سالن مطالعه"
🔸🌺🔸--------------
🖋"سالن مطالعه" با کلی رمان، داستان، مقاله و ... مفید و خواندنی
@salonemotalee
#تحلیل_تاریخی
#دشمن_شناسی
✡🔥 #تبار_انحراف 🔥✡
#پژوهشی_در_دشمنشناسی_تاریخی ۶۴
🖋 مقالهی پانزدهم:
#جنگهایخلفا_و_منفعتیهود_از_آن
قسمت ششم؛
در ابتدای قسمت اول گفتیم که جنگهای خلفا پس از شهادت پیامبر اکرم به سه دسته تقسیم میشود؛
الف. جنگهای به اصطلاح رده با مانعان زکات
ب. جنگ با مدعیان نبوت
این دو بحث انجام شد و گذشت. از امروز قسم سوم جنگهای خلفا را به بحث میگذاریم:
🔹ج. جنگهای کشورگشایی
نوع سوم از جنگهای عصر خلفا، جنگهای خارجی و با هدف کشورگشایی بود.
ماهیت و پیآمدهای این فتوحات و انگیزه خلفا از به راه انداختن این جنگها نیازمند بررسی است.
نخستین مسئله مهمی که دربارهی این جنگها بایستی درباره آن بحث شود، موضع معصومان و به ویژه علی علیهالسلام در برابر فتوحات خلفا است.
سیره نبی مکرم اسلام (ص) نشان میدهد که آن حضرت در تمام دوران سیزده ساله مکه، به هیچکس اجازهی درگیری نمیداد و تنها به تربیت درست افراد میاندیشید و در پی پرورش شخصیتهای ناب اسلامی بود و پیوسته با منطق و بیان معارف عالی اسلام، در پی نشر اسلام بود.
میتوان گفت حتی پس از آنکه پیامبر (ص) در مدینه مستقر شد و تشکیل حکومت اسلامی داد، جنگهای پیامبر همه وجههی دفاعی داشت و تا آنجا که خطری متوجه اسلام نمیشد، با گروهی وارد جنگ نمیشد.
علی علیهالسلام نیز در اندیشهی تربیت افراد بود و هرگز به کشورگشایی نمیاندیشد؛
بنابراین به محض اینکه پس از عثمان، حکومت را به دست گرفت، اینگونه جنگها را تعطیل کرد و در عصر حکومت علی علیهالسلام از این کشورگشاییها خبری نیست.
ولی با شهادت حضرت و انتقال حکومت اسلام به دست بنی امیه، این کشورگشاییها دوباره آغاز شد.
هیچکدام از فتوحات خلفا مورد تأیید امامان معصوم علیهمالسلام نبوده است.
بنابراین در جایی از تاریخ ردی از شرکت علی علیهالسلام در یکی از این جنگها نخواهید یافت؛
آن حضرت دلسوزترین مردم به اسلام و قهرمان همیشه پیروز میدانهای نبرد بود و بدیهی است اگر این نبردها به نفع اسلام بود، میبایست در آن پیشقدم باشد.
برخی محققان معاصر، دربارهی اینکه آیا امام حسن و امام حسین علیهماالسلام در این جنگها شرکت داشتند معتقدند:
حسنین علیهماالسلام در هیچکدام از آن فتوحات شرکت نکردند، و آن فتوحات اصلاً در صلاح و نفع اسلام نبود؛ اگر نگوییم که آن جنگها به ضرر اسلام و مسلمین انجام یافت. (۱۶)
مسعودی آورده است:
عمر دربارهی جنگ ایران با عثمان مشاوره کرد.
عثمان گفت:
مردی را به این جنگ بفرست که صاحب تجربه و علم و آگاهی به امور جنگ باشد.
عمر گفت:
کیست؟
گفت:
علی علیهالسلام.
عمر به عثمان گفت:
پس او را ملاقات کن و موضوع را با ایشان مطرح کن ببین آیا میپذیرد یا نه.
عثمان نزد امیرمؤمنان علیهالسلام رفت و موضوع را مطرح کرد؛ اما حضرت آن را نپذیرفت…. (۱۷)
موارد بسیاری در تاریخ آمده که علی علیهالسلام از همراهی با آنان در این جنگها پرهیز میکند و پاسخ رد به آنان میدهد.
مطلب دیگری که خط بطلان بر این جنگها میکشد، اینکه جهاد ابتدایی بایستی به اذن و اجازهی امام معصوم علیهالسلام و یا حاکم منصوب او به اذن خاص یا عام باشد،
و اگر بدون اذن امام صورت گیرد، باطل است و ائمه اجازه شرکت در این نبردها را نمیدادند؛
بنابراین حضرت امیر علیهالسلام میفرمود:
«لا یَخْرُجُ الْمُسْلِمُ فِی الْجِهَادِ مَعَ مَنْ لا یُؤْمَنُ عَلَى الْحُکْمِ…؛ (۱۸)
مسلمان همراه کسی که به حکم خدا ایمان نیاورده و در تقسیم غنیمت امر خدا را اجرا نمیکند، به جهاد نمیرود»!
ادامه دارد ...
قسمت بعد؛ https://eitaa.com/salonemotalee/6972
🔸🌺🔸--------------
🖋"سالن مطالعه" با کلی رمان، داستان، مقاله و ... مفید و خواندنی
@salonemotalee