#تحلیل_تاریخی
#دشمن_شناسی
✡🔥 #تبار_انحراف 🔥✡
#پژوهشی_در_دشمنشناسی_تاریخی ۷۳
🖋 مقالهی شانزدهم:
#عصر_عثمان_حکومت_بنیامیه_آلیهود
عصر عثمان؛ حکومت بنیامیه و آلیهود
قسمت پنجم؛
◀️ راهکارهای علی (ع) در برابر سیاست معاویه
امام علی (ع) میدانستند تشدید بحران و کشتن عثمان، نمیتواند مشکل را حل کند.
در اینجا تنها تدبیر و درایت و اطاعتپذیریِ عوامل مؤثر، در بحران به کار میآمد.
مردم باید صاحب بصیرت و تحلیل باشند و بفهمند که در مواردی شتابگرفتن بحران به صلاح نیست.
ولی انسانهای فهمیده اندک بودند.
🔹بنابراین حضرت در پی آرامکردن بحران بود و کشتهشدن عثمان را به صلاح نمیدانست.
چون میدانستند کشتهشدن عثمان بهنفع معاویه است.
ایشان برای حل بحران با شورشیان گفتوگو کرد و حتی وقتی آب را به خانه بستند، امام به عثمان آب رساندند (۲۷)
و چون بحران تشدید یافت، امام حسن و امام حسین (ع) را برای پاسداری از خانه به آنجا فرستادند. (۲۸)
🔹شورشیان میبایست متوجه هدف و مقصود حضرت میشدند و با دیدن حسنین (ع) به حقیقت ماجرا پی میبردند، اما اینگونه نبود،
تلاشهای معاویه همراه با نادانی مردم و شورشیان به تشدید بحران و قتل عثمان انجامید.
🔹ایشان خطاب به معاویه فرمودند:
«فوالله ما قتله غیرک و لاخذله سواک (۲۹)
قسم به خدا، او را جز تو کسی نکُشت و کسی جز تو او را خوار نساخت.»
و فرمودند:
تو به حمایتِ عثمان برخواستی، آنجا که حمایت از او یاریِ خودت بود؛ و او را خوار کردی، وقتی که خواری او منجر به پیروزی تو بود. (۳۰)
🔹شواهد زیر این نظریه را بیشتر تقویت میکند که عمّال معاویه پیوسته در پی تشدید بحران بودند تا هرچه زودتر به کار عثمان خاتمه داده شود و مردم را بر اقدام به قتل او تحریک میکردند:
👈 ۱. پس از آنکه مصریان به مدینه آمدند و خانهی عثمان را محاصره کردند، با وساطت علی (ع)، عثمان وعده داد بر طبق کتاب خدا و سنت نبوی عمل کند و خواستههای آنان را برآورده سازد و خطبهای خواند و مردم خشنود شدند و با خوشحالی گرد منزل وی جمع شدند تا عثمان به خواستههای آنان و وعدههای خود عمل کند؛
ولی مروان با وسوسه، عثمان را مغفول ساخت و خود بیرون آمد و با تندی با مردم سخن گفت و از آنان خواست پراکنده شوند. (۳۱)
بدیهی است که این میتوانست موجبات تشدید بحران را فراهم سازد؛
👈 ۲. پس از آنکه مصریان خانهی عثمان را محاصره کردند، و درخواست عزل عبدالله بن سعد بن ابیسرح را داشتند، با پایمردی علی (ع)، عبدالله را عزل و محمد بن ابوبکر را به حکومت مصر منصوب کرد
و گروهی از مهاجر و انصار را همراه مصریان برای رسیدگی به شکایات آنان به مصر فرستاد.
مصریان به راه افتادند.
مقداری راه پیموده بودند که سواری دیدند.
او خود را غلام عثمان و حامل پیام شفاهی برای عبدالله بن ابیسرح از عثمان معرفی کرد.
مصریان او را بررسی کردند.
در مشک آبش نامهای یافتند.
نامه را گشودند.
در آن، به حاکم مصر فرمان کُشتن و قطع دست عمرو بن بدبل، ابن عدیس و کنانه و عروه و محمد بن ابوبکر … داده شده بود!
مصریان بازگشتند.
عثمان گفت:
"نه نامه از من است و نه از آن اطلاعی دارم." گفتند:
"مگر این مُهر تو نیست که پای نامه است و غلام تو بر شتر مخصوص تو سوار و حامل این نامه بود؟!"
عثمان انکار کرد. (۳۲)
باید دانست که در آن زمان مُهر خلیفه به دست مروان بود و خلیفه بازیچهی دست مروان و بنیامیه بود.
عثمان، کاری را میکرد که به او گفته بودند
امیرمؤمنان (ع) چند بار خلیفه را بر این امر توبیخ کرد و یک بار فرمودند:
"مروان راضی نمیشود مگر به آنکه تو را از دین و عقلت منحرف کند. «مَثَل تو با آنها، مَثَل زنی است که بر شتری نشسته و افسار شتر دست دیگران است و به هرجا بخواهند او را میکشند…»." (۳۳)
همسر عثمان نیز متوجه نقشهها و فتنههای مروان بود؛
بنابراین عثمان را متوجه فتنهها و نقشههای مروان کرد و گفت:
"همانا تو اگر به گفتهی مروان عمل کنی و از او اطاعت کنی، تو را میکُشد." (۳۴)
ادامه دارد ...
🔸🌺🔸--------------
🖋"سالن مطالعه" با کلی رمان، داستان، مقاله و ... مفید و خواندنی
@salonemotalee
#تحلیل_تاریخی
#دشمن_شناسی
✡🔥 #تبار_انحراف 🔥✡
#پژوهشی_در_دشمنشناسی_تاریخی ۷۴
🖋 مقالهی شانزدهم:
#عصر_عثمان_حکومت_بنیامیه_آلیهود
عصر عثمان؛ حکومت بنیامیه و آلیهود
قسمت ششم؛
🔹آنچه مصریان را بر هجوم به خانهی عثمان تحریک کرد، کاری بود که از یاران عثمان سر زد.
پیش از آن، شورشیان در برابر کسانی که آنان را برای تمامکردن کار عثمان تحریک میکردند، به همدیگر میگفتند:
"لاتعجلوا فعساه ینزع" (۳۵)
عجله نکنید امید است عثمان توبه کند.
🔹ولی ماجرایی رخ داد که موجب تشدید هجمه شد و بدیهی است این به امر مروان بوده است که در آن روز تمام امور عثمان بهدست او بود.
یکی از صحابهی پیامبر، بهنام نیار بن عیاض، از عثمان خواست خود را از خلافت خلع کند.
در حالیکه او با عثمان محاجه میکرد، کثیر بن صلت کندی که از مدافعان عثمان در خانهی عثمان بود، تیری انداخت و او را کُشت. (۳۶)
این نخستین خونی بود که ریخته شد.
تا آن روز مهاجمان، حتی به مدافعان خلیفه هم معترض نمیشدند.
ریختهشدن خون این صحابی، بحران را شدت داد.
🔹شواهد فراوانی هست که ثابت میکند بنیامیه در تحریک مردم به شورش تلاش وافری داشتند.
شگفتآور آنکه عمروعاص، که مشاور حکومت مدینه بود، در آن روزها، در مدینه بود و مردم را بر عثمان میشوراند.
ابن ابیالحدید از طبری آورده است:
"عمروعاص حرص و ولع شدیدی در تحریک مردم بر ضد عثمان داشت و میگفت:
به خدا سوگند، اگر چوپانی را هم ببینم، او را بر عثمان تحریک میکنم تا چه رسد به رئیسان و بزرگان." (۳۷)
🔹میتوان دریافت معاویه در میان شورشیان، افرادی را برای تحریک مردم نفوذ داده بود.
◀️ کشتهشدن عثمان
🔹خانهی عثمان کنترل شده بود و کسی وارد خانه نمیشد، اما یکباره اعلام شد که عثمان کشته شد!
گفتند:
"از پشت خانه و از راه مخفی آمده و عثمان را کشتهاند و کسی بالای سر او نیست!
قاتلان گریختهاند و کسی آنها را ندیده است."
قاتل عثمان برای همیشهی تاریخ در پردهی ابهام باقی ماند!
🔹با توجه به قرائن و شواهد پیشگفته، مروان در قتل عثمان نقش داشته و قاتل یا خود او و یا یکی از کارگزاران اوست که به امر وی اقدام به قتل کرده است.
اینکه پس از کشتهشدن عثمان، پیراهن خونین او، فوراً برای معاویه فرستاده میشود شاهدی بر این ادعاست. (۳۸)
ادامه دارد ...
🔸🌺🔸--------------
🖋"سالن مطالعه" با کلی رمان، داستان، مقاله و ... مفید و خواندنی
@salonemotalee
#تحلیل_تاریخی
#دشمن_شناسی
✡🔥 #تبار_انحراف 🔥✡
#پژوهشی_در_دشمنشناسی_تاریخی ۷۵
🖋 مقالهی هفدهم:
#تبارشناسی_بنیامیه
قسمت اول؛
🔹شاید ادعای گزافی نباشد اگر بگوییم دومین خاندان تأثیرگذار در جهان اسلام، پس از بنیهاشم، امویان هستند.
این خاندان، چنان نقش پیدا و پنهانی در عموم حوادث تاریخ اسلام دارند که کمتر ماجرای مهمی را میتوان یافت که ردپایی از آنها در آن نباشد؛
با این تفاوت که تعداد فراوانی از بنیهاشم نقش انسان سفید، و تمامی بنیامیه – به جز یکی دو نفر – نقش انسان سیاه را بر عهده دارند.
🔹اصرار بر اجرای نقش مخالف و پافشاری بر به ذلّتکشاندن و نابود کردن بنیهاشم، در هر ذهنی یک علامت سؤال بزرگ پدید میآورد و آن اینکه:
علت این خشونتِ رفتاری و وحشیگری تاریخی امویان در برابر بنیهاشم، چیست؟
🔹در کنار پاسخهای گوناگونی که میتوان به این پرسش داد، پیشینهی تاریخی و اصالت این طایفه را نیز باید در نظر داشت.
نگاه رسولالله (ص) به بنیامیه، نهتنها نگاه مثبتی نیست که نگاهی بسیار منفی و حاکی از انزجار درونی است.
آن حضرت «درخت نفرین شده» در قرآن را بر بنیامیه تطبیق فرمود. [۱]
🔹همچنین رسولالله (ص) شبی در خواب دید که بوزینگانی بر منبر او بالا میروند.
این خواب چنان بر آن حضرت گران آمد که پس از آن تا زمان شهادت، کسی ایشان را خندان ندید.
پیامبر (ص)، بوزینگان را بر بنیامیه منطبق فرمود. [۲]
در پلهی سوم، نقل شده که منفورترین خاندانها نزد رسولالله (ص)، بنیامیه و بنیحنیفه و ثقیف بودند. [۳]
🔹این تغییر ماهوی (تبدیل به بوزینه شدن)، در طول تاریخ تنها یک مورد مستند دیگر دارد و آن نیز مربوط به گروهی از یهودیان است که به بوزینه، مسخ شدند.
در مجموع، بنیامیه و یهود، یا هردو از یک ریشهاند و یا لااقل هردو در یک مسیر و سیاست، گام برمیدارند و با یکدیگر مشارکت و همکاری دارند.
تطبیق «شجره ملعونه» بر آنان و به شکل بوزینه درآمدن آنها، گذشته از برداشت نخست، با برداشت دوم نیز سازگار است.
🔹انتساب بنیامیه به عبدشمس، با تردید جدّی روبهرو است.
قرائنی وجود دارد که دلالت آشکار یا ضمنی بر رومی و یهودی بودن این خاندان دارد.
روشن است که با توجه به جایگاه بنیامیه در تاریخ مسلمانان، نباید انتظار یافتن مستندات صریح و فراوان در این زمینه داشت.
از اینرو اندک گزارشهایی نیز که در این زمینه یافت میشود، صریح و بسیار بهشمار میآیند. [دقت کنید.]
🔹در ادامه، به ذکر تعدادی از قرائن و مستندات مرتبط با این زمینه میپردازیم.
برخی از این قرائن و مستندات، دلالت بر تردید در انتساب بنیامیه و بنیهاشم دارد.
در مرحلهی بعد، رواج تأملبرانگیز روابط نامشروع در بنیامیه مورد توجه قرار میگیرد.
و در مرحلهی سوم و چهارم، به ذکر شواهدی از اصالت غیرعربی امویان میپردازیم.
🔶🔸 ۱. رابطهی خصمانهی غیرعادی با بنیهاشم
یکی از مواردی که ما را نسبت به عدم ارتباط خانوادگی امیه با عبدمناف و هاشم مطمئن میسازد، رابطهی خصمانه عجیب و غریب اوست.
👈 امیه، هم با هاشم درگیر شد و هم با عبدالمطلب؛ و در هر دو مورد شکست خورد! [۴] کار به اینجا ختم نگردید و این خباثت، در نسل وی ماندگار گردید:
👈 حرب بن امیه با عبدالمطلب درگیرشد؛ [۵]
👈ابوسفیان با رسولالله (ص) درافتاد؛ [۶]
👈 معاویه با امیرالمؤمنین (ع) و امام حسن (ع) جنگید و اسباب شهادت ایشان را فراهم ساخت؛
👈 یزید، خون امام حسین (ع) را ریخت؛
👈 عبدالملک مروان با امام سجاد (ع) به مخالفت برخاست
👈 ولید بن عبدالملک، آن حضرت را به شهادت رساند؛
👈 هشام بن عبدالملک، امام باقر (ع) را به شهادت رساند؛
👈 و در آخرالزمان هم سفیانی، از همین تیره، به کشتار شیعیان امیرالمؤمنین (ع) میپردازد و با امام زمان (عج) به جنگ برمیخیزد.
🔗 ادامه دارد ...
قسمت بعد؛ https://eitaa.com/salonemotalee/7440
🔸🌺🔸--------------
🖋"سالن مطالعه" با کلی رمان، داستان، مقاله و ... مفید و خواندنی
@salonemotalee
#تحلیل_تاریخی
#دشمن_شناسی
✡🔥 #تبار_انحراف 🔥✡
#پژوهشی_در_دشمنشناسی_تاریخی ۷۶
🖋 مقالهی هفدهم:
#تبارشناسی_بنیامیه
قسمت قبل؛ https://eitaa.com/salonemotalee/7397
◀️ قسمت دوم؛
🔹نمونههایی جزئیتر از رابطه خصمانه بنیامیه با بنیهاشم:
پس از این نمونهای از رفتار عقبة بن ابیمعیط با رسولالله (ص) ذکر خواهد شد: [۷]
👈 همسر ابولهب، امّ جمیل دختر حرب بن امیه است که باید ریشهی تمامی انحرافات و جبههگیریهای تند ابولهب را در او جستجو نمود!
👈 عاص بن وائل، پدر عمروعاص، یکی از مسخرهکنندگان رسولالله (ص) و کسی بود که پس از وفات قاسم پسر پیامبر، آن حضرت را «ابتر» نامید. [۸]
بعدها و پس از جنگ جمل، وقتی صحبت از بیعت مروان با امیرالمؤمنین (ع) به میان آمد، حضرت فرمود:
"او مگر پس از مرگ عثمان با من بیعت نکرد؟! مرا به بیعت او نیازی نیست. دست او، دستی یهودی است؛ اگر با دستش بیعت کند با شمشیرش خیانت خواهد کرد…" [۹]
👈 یحیی بن حکم بن ابیالعاص، به عبدالله بن جعفر گفت:
"به خدا سوگند در شام بمیرم و دفن شوم بیشتر دوست دارم تا در خبیثه!"
منظورش از خبیثه، مدینه بود!!
عبدالله هم پاسخ داد:
"همسایگی یهودیان و مسیحیان را بر همسایگی رسولالله (ص) ترجیح دادی." [۱۰]
👈 حتى ابنحزم اندلسی که نگاهی بسیار تند و تیز به شیعیان دارد، بهگفتهی ذهبی از موالی یزید بن ابوسفیان بن حرب است. [۱۱]
🔹در برابر، معاویه رابطهی صمیمانهای با یهودیان داشت.
👈 یک بار از شاعری یهودی خواست برایش شعری بخواند،
بار دیگر از شاعری یهودی خواست شعر پدرش را که در رثای خودش سروده بود، برایش بخواند و با شنیدن آن به گریه افتاد. [۱۲]
👈 بار دیگر وقتی مردی یهودی در دربار وی مدعی شد رسولالله (ص) با مکر و خدعه، کعب بن اشرف یهودی را کشت! او هیچ عکسالعملی نشان نداد.
این رفتار سرد او بهگونهای زننده بود که محمد بن مسلمه را به اعتراض وادار کرد و معاویه تنها از یهودی خواست مجلس را ترک کند!
محمد بن مسلمه که دنبال یهودی رفته بود ولی او را پیدا نکرده بود، به دربار او برگشت و گفت: «هیچگاه با تو همسخن نخواهم شد؛ آن یهودی را هم هرکجا ببینم خواهم کشت.» [۱۳]
🔹در زمینهی رابطهی این دو خاندان، روایتی بسیار قابل توجه از امام صادق (ع) در دست است:
«ما و خاندان سفیان دو خاندان هستیم که در راه خدا با هم دشمن شدیم.
ما گفتار خدا را تأیید میکردیم و آنها تکذیب.
ابوسفیان با رسولالله (ص)،
و معاویه با علی بن ابیطالب (ع)،
و یزید با امام حسین (ع) جنگیدند
و (در آخرالزمان) سفیانی با قائم خواهد جنگید.» [۱۴]
🔹این روایت، از نگاه فلسفه تاریخ، روایتی کلیدی بهشمار میآید و بیانگر رهبری دو جریان حق و باطل در طول تاریخ است.
🔶🔸 ۲. خاندانی با روابط پیچیده!!
🔹آنچه در نسل امیه نمود بسیاری دارد، فراوانی روابط نامشروع در این نسل – برخلاف بنیهاشم – است.
روشن است که فراوانی چنین امری در یک خاندان، حاکی از جایگاه نداشتن و دونپایه و بیاصل و بیریشه بودن آنها است.
امری که با انتساب امیه به خاندان نبوّت، کاملاً در تناقض است.
برخی از نمونههای این روابط پیچیده عبارتند از:
👈 نفیل، درباره حرب بن امیه و عبدالمطلب، خطاب به حرب چنین سرود: [۱۵]
«پدر تو زناکار بود، ولی پدر او مردی پاکدامن بود که لشکر فیل را از شهر مکه دور ساخت.» [۱۶]
🔗 ادامه دارد ...
قسمت بعد؛ https://eitaa.com/salonemotalee/7499
🔸🌺🔸--------------
🖋"سالن مطالعه" با کلی رمان، داستان، مقاله و ... مفید و خواندنی
@salonemotalee
#تحلیل_تاریخی
#دشمن_شناسی
✡🔥 #تبار_انحراف 🔥✡
#پژوهشی_در_دشمنشناسی_تاریخی ۷۷
🖋 مقالهی هفدهم:
#تبارشناسی_بنیامیه
قسمت قبل؛ https://eitaa.com/salonemotalee/7440
◀️ قسمت سوم؛
(ادامه بحث خاندانی با روابط پیچیده)
🔹گفته شده است امیه، دست به کاری زد که تا به آن روز در میان عرب سابقه نداشت
او پیش از مرگش، همسرش را به ازدواج پسرش ابوعمرو درآورد و ابوعمرو با او همبستر شد!
مادر ابوسفیان از پرچمداران روزگار جاهلیت بود!
پس از آنکه عقیل در حضور معاویه، اطرافیانش را با نام مادرشان صدا زد و معاویه متوجه عصبانیت حاضرین شد؛ به عقیل گفت:
"دربارهی من چه میگویی؟"
عقیل گفت:
"رهایش کن!"
معاویه گفت:
"باید بگویی."
عقیل گفت:
"حمامه را میشناسی؟"
وی گفت:
"حمامه دیگر کیست؟"
عقیل گفت:
"من گفتم!"
و رفت
معاویه، نسبشناس دربار را طلبید و دربارهی حمامه از او جویا شد
نسبشناس، پس از امان گرفتن از او گفت: «حمامه، مادربزرگ تو و از پرچمداران زمان جاهلیت بود!»
🔹ابوسفیان با زنان بدکاره متعددی از قبیل مادر زیاد بن ابیه، مادر عمرو بن عاص، و مادر طلحه در ارتباط بود!
مصعب هم به عبیدالله بن ابیبکره گفت:
"پدر تو یکی از بردگان طائف بود، ولی شما بعدها ادعا کردید ابوسفیان با مادرتان زنا کرده! (تا بتوانید خود را صاحب نسب، نشان دهید) اگر زنده بمانم، شما را به همان ریشهی اصلیتان باز خواهم گردانید"
🔹از آنسو، وقتی هند جگرخوار برای بیعت نزد رسولالله (ص) آمد، آن حضرت پیمانهایی از او گرفت از جمله اینکه زنا نکند
هند گفت:
"مگر زن آزاد، زنا میکند؟"
رسولالله (ص) نگاهی به یکی از اصحاب انداخت و تبسم نمود!
🔹معاویه در اصل و نسب، مردّد میان چهار مرد به نامهای مسافر بن ابیعمرو، عمارة بن ولید بن مغیره، عباس بن عبدالمطلب و صباح آوازخوان بود
در ضمنِ ماجرایی، وقتی حاضران در جلسهی معاویه به دشنام دادن به شاعر یهودی پرداختند و او را «زادهی زن یهودی» خطاب کردند، شاعر یهودی گفت:
"اگر دشنامتان را رها نکنید، من هم دربارهی معاویه به شما خواهم گفت!"
معاویه هم از حاضران خواست ساکت شوند تا زبان او بر وی بسته شود و سپس بحث را عوض کرد!
🔹صباح، متهم به پدر عتبة بن ابیسفیان بودن هم هست!
مادر سعد بن ابیوقاص، حمینه دختر ابوسفیان است
معاویه یک بار در گفتوگو با سعد، با بهکاربردن عبارت:
«یأبی علیک بنوعذره»
او را زنازاده معرفی کرد!!
ابن مسعود نیز در جریان نزاعی میان خودش و سعد، به او گفت: من پسر مسعودم و تو پسر حمینه!
🔶🔸 ۳) غیراصیل بودن بنیامیه
🔹گزارشهای متعددی در دست است که اصل و نسب بنیامیه را زیر سؤال میبرد:
👈 الف. امیرالمؤمنین (ع) در نامهای به معاویه نوشت:
«امیه همانند هاشم، و حرب همانند عبدالمطلب، و ابوسفیان همانند ابوطالب نیستند
مهاجران نیز همانند آزادشدگان، و نسبداران همانند کسانی که خود را به دیگران منتسب کردهاند نیستند
اهل حق نیز همانند اهل باطل نیستند»
هرچند عبارت «لَا الصَّرِيحُ كَاللَّصِيقِ» در سایر منابع، به چشم نمیخورد، ولی در این منابع، عبارت «لا المؤمن کالمدغل» نیز ذکر نشده است و همین، باعث تردید در ضبط کامل این منابع است
تنها سلیم بن قیس، بهجای عبارت یاد شده از جملهی «لا المنافق کالمؤمن» استفاده کرده و عبارت محل بحث را نیز نیاورده است.
ولی این اندازه نیز نمیتواند دلیل نادرستی روایت سیدرضی و ابن شهرآشوب یا حتی تردید در آن باشد
👈 ب. امیرالمؤمنین (ع) در نامهی دیگری به معاویه نوشت:
«آزادشدگان و فرزندان آنها را چه به جداسازی نخستین مهاجران و تعیین رتبه و طبقهی آنها؟! از صدای مهره معلوم است که از جنس سایر مهرهها نیست.»
طرفداران معاویه تصریح دارند عبارت «لَقَدْ حَنَّ قِدْحٌ لَيْسَ مِنْهَا» دربارهی کسی به کار میرود که خود را به گروهی که از آنها نیست، نسبت میدهد و نخستینبار برخی از صحابه این جمله را در ردّ ادعای عقبة بن ابیمعیط، دربارهی قریشی بودن خودشان به کار بستهاند.
👈 ج. ابوطالب در ماجرای شعب، شعری سرود و در ضمن آن چنین گفت:
«بهخصوص از عبدشمس و نوفل یاد میکنم که ما را همچون سرپوش زنان به کناری انداختند.
پدر آنها از قدیم بردهی پدربزرگ ما بود.
آنها فرزندان همان کنیز فراخچشمی هستند که از آن سوی دریا آورده شد.
👈 د. ابن عباس در پاسخ معاویه که گفته بود:
مگر ما همه شاخههای یک درخت به نام عبدمناف نیستیم؟
گفت:
«هرگز! از راه درست منحرف شدی و پاسخ را رها کردی.
میان ما و شما برزخ و حجابی است که شما پوسته و ما مغز آن هستیم.
چقدر فاصله است میان بندگان و سروران!
امیه را همانند هاشم میدانی؟!
هاشم، دارای اصالت و کرامت بود،
🔗ادامه دارد ...
قسمت بعد؛ https://eitaa.com/salonemotalee/7539
🔸🌺🔸--------------
🖋"سالن مطالعه" با کلی رمان، داستان، مقاله و ... مفیدوخواندنی
@salonemotalee
#تحلیل_تاریخی
#دشمن_شناسی
✡🔥 #تبار_انحراف 🔥✡
#پژوهشی_در_دشمنشناسی_تاریخی ۷۸
🖋 مقالهی هفدهم:
#تبارشناسی_بنیامیه
قسمت قبل؛ https://eitaa.com/salonemotalee/7499
◀️ قسمت چهارم؛
(ادامه بحث "غیراصیل بودنِ بنیامیه)
👈 هـ. عبدالله بن جعفر در جریان فخرفروشیاش با یزید، در حضور معاویه گفت:
«با کدامیک از پدرانت به من فخر میفروشی؟!
با حرب که ما پناهش دادیم؟!
یا با امیه که بردهی ما بود؟!
یا با عبدشمس که ما سرپرستش بودیم؟!» [۳۶]
👈 و. تمامی مورّخان دربارهی علت شروع دشمنی امیه با هاشم، به این نکته اشاره دارند که:
امیه نسبت به جود و بخشش و سفرههای غذای هاشم حسادت ورزید و تصمیم گرفت خودی نشان دهد،
چون در این کار شکست خورد و مورد ریشخند مردم واقع شد، دست به دشمنی زد و هاشم را مجبور کرد پیش کاهنی بروند تا او به نفع هرکس حکم کرد، دیگری به او پنجاه شتر بدهد و ده سال هم از مکه بیرون برود.
پیش کاهن خزاعی رفتند و وی به تعریف و تمجید از هاشم پرداخت و او را بر امیه ترجیح داد.
در نتیجه، امیه ده سال به شام رفت!
بهنظر میرسد این ماجرا سرپوشی برای حقیقت امر و بردهی رومی بودن امیه است، چراکه؛
از یکسو میگویند هاشم بزرگترین فرزند عبدمناف بود [۳۷] یا اینکه با عبدشمس، دوقلو بودند [۳۸] یا اینکه عبدشمس و هاشم، بزرگترین فرزندان عبدمناف بودند، [۳۹]
و از سوی دیگر میگویند هاشم بیشتر از بیست و یا بیستوپنج سال، عمر نکرد! [۴۰]
با این حساب، امیه، کی زاده شد؟!
کی بزرگ شد؟!
و کی توانست با عموی جوان خود در جود و کرم، رقابت کند؟!
بهویژه که به تصریح برخی منابع، اوضاع مالی عبدشمس خوب نبود و او نیز عیال هاشم بهشمار میآمد!
👈 ز. نکتهی دیگری که نباید در این زمینه دور از نظر بماند اینکه؛
به حکم رسولالله (ص)، سیادت و «ذوی القربی» بودن به نسل هاشم رسید و نسل عبدشمس در این عنوان هیچ سهمی ندارند.
براساس آیهی قرآن، آن بخش از خیبر که بدون درگیری و با قرارداد صلح آزاد شده بود، ملک شخصی رسولالله (ص) بهشمار میآمد. [۴۱]
نحوهی تقسیم خمس خیبر، باعث اعتراض برخی از افراد خاص! شد.
براساس آیه قرآن، رسولالله (ص) باید بخشی از خمس را میان نزدیکان خود تقسیم مینمود.
این عده اعتراض داشتند که چرا رسولالله (ص)، این بخش را به بنیهاشم و بنیمطلب اختصاص داده و آنها را از آن محروم کرده است؟
و اینکه چه فرقی میان آنها و بنیمطلب است؟
پاسخ رسولالله (ص) اما جالب است.
ایشان فرمود:
"بنیهاشم و بنیمطلب، هیچگاه مرا رها نکردند. بنیهاشم و بنیمطلب، یکی هستند." [۴۲]
ابنکثیر در تأیید فرمایش رسولالله (ص)، از شافعی اینگونه نقل میکند:
«بنیهاشم و بنیعبدالمطلب، در شعب ابوطالب (که سختترین دوران زندگی رسولالله (ص) را تشکیل میداد) همراه رسولالله (ص) بودند و آن حضرت را رها نکردند.»
و میافزاید:
«ابوطالب نیز در اشعار خود، بنیعبدشمس و بنینوفل را نکوهش کرده بود.» [۴۳]
بهنظر میرسد رسولالله (ص) با توجه به شناخت دقیقی که از دونپایگی و بیریشه بودن بنیامیه دارد، سیاستی را پیش کشید تا آنها هیچگاه نتوانند از جایگاه خانوادگی ویژه داشتن سخن بگویند.
👈 ح. سهیلی پس از نقل ماجرایی که پس از این خواهد آمد، مینویسد:
«نسب امیه نیز، خود بحثی جدا دارد که تمامی نسل وی را درگیر میکند و آن اینکه وقتی به سفینه، غلام امسلمه گفته شد:
بنیامیه ادعا دارند که خلافت به آنها میرسد؛ پاسخ داد:
“…آنها فرزندان زرقاء هستند و پادشاه هستند [نه خلیفهی رسولالله (ص)]، آن هم از بدترین پادشاهان”». [۴۴]
سهیلی در ادامه میافزاید:
«گفته میشود زرقاء، همان مادر امیة بن عبد شمس است که نام اصلی او ارنب بوده.
اصفهانی در کتاب «الأمثال» او را یکی از پرچمداران دوران جاهلیت بهشمار آورده است.» [۴۵]
🔗ادامه دارد ...
قسمت بعد؛ https://eitaa.com/salonemotalee/7581
🔸🌺🔸--------------
🖋"سالن مطالعه" با کلی رمان، داستان، مقاله و ... مفید و خواندنی
@salonemotalee
#تحلیل_تاریخی
#دشمن_شناسی
✡🔥 #تبار_انحراف 🔥✡
#پژوهشی_در_دشمنشناسی_تاریخی ۷۹
🖋 مقالهی هفدهم:
#تبارشناسی_بنیامیه
قسمت قبل؛ https://eitaa.com/salonemotalee/7539
قسمت پنجم؛
🔶🔸۴) اتهام فرزندخواندگی در نسل امیه
🔹گذشته از امیه، دربارهی چند تن از افراد تیرهی وی نیز ادعای فرزندخواندگی یا زنازادگی و شامی بودن، مطرح است.
این تعدّد،
یا در همهی موارد راست و درست است! که دلیلی آشکار بر اتهام امیه بهشمار میآید؛
یا اینکه همهی این موارد اشاره به یک مورد اساسی دارند که در اینصورت، اساسیترین مورد، اتهام امیه است.
فرض سوم این است که تمامی این موارد به این نیّت ساخته شده است که اذهان را از متهم اصلی پرونده، یعنی امیه، دور سازند!
🔹در هر حال، موارد یاد شده عبارتند از:
👈 الف. ابوعمرو بن امیه
پس از آنکه امیه ده سال به شام رفت، گفته میشود همانجا ابوعمرو را به فرزندخواندگی گرفت؛ درحالیکه نام اصلی او ذکوان و اهل صَفّوریّه بود.
پس از مرگ امیه، زن وی به ابوعمرو رسید و در نتیجهی آن، ابان که همان ابومعیط باشد زاده شد! [۴۶]
از ابنکلبی نقل شده است:
«امیه به شام رفت و ده سال آنجا ماند.
روزی با کنیزی یهودی از اهالی صفوریه به نام تریا که همسری یهودی از همان شهر داشت، همبستر شد و ذکوان به دنیا آمد.
امیه، مدعی این نوزاد شد و او را به فرزندخواندگی گرفت و ابوعمرو نامید و به مکه آورد.
به همین خاطر است که رسولالله (ص) به عقبه، آن روز که دستور کشتنش را داد، فرمود:
تو یهودی و اهل صفوریه هستی.» [۴۷]
وقتی معاویه از ثور بن تلده که عمری طولانی داشت، پرسید:
کدامیک از اجداد مرا دیدهای؟
پاسخ شنید:
امیه را دیدم که کور شده بود و بردهاش ذکوان او را راه میبرد.
معاویه نهیب زد:
ساکت شو! ذکوان، پسر او بود.
ولی پاسخ شنید:
این را شما میگویید! [۴۸]
همچنین از صاحب کتاب «المثالب» نقل شده:
ابوعمرو، بردهی امیه و نامش ذکوان بود که امیه او را به فرزندخواندگی گرفت.
دغفل نسّابه، وقتی با پرسش معاویه روبهرو شد که:
از بزرگان قریش چه کسانی را دیدهای؟
گفت: عبدالمطلب و امیة بن عبدشمس را دیدهام.
معاویه از او خواست آن دو نفر را برایش توصیف کند. دغفل گفت:
عبدالمطلب، سفید بود و قامتی کشیده و صورتی نیکو داشت و در پیشانیش نور نبوّت و جلال و عزّت حکومت، دیده میشد.
ده پسر که هریک مانند شیر بیشه بودند گرد او را گرفته بودند.
معاویه گفت: امیه چطور؟
دغفل گفت:
پیری کوتاهقد و لاغراندام و کور بود که بردهاش ذکوان او را راه میبرد.
معاویه گفت:
ساکت! او پسرش ابوعمرو بود!
دغفل پاسخ داد:
این ادعای شماست! آنچه من میدانم همانی است که به تو گفتم! [۴۹]
ابویقظان هم گفته است:
«مردم گمان دارند که امیه بردهای بهنام ذکوان داشت که او را ابوعمرو نامید و جانشین خود کرد.
آمنه، همسر امیه هم بعد از مرگش به ابوعمرو رسید!» [۵۰]
امام حسن (ع) نیز در مجلس معاویه و در پاسخ ولید بن عقبه، فرمود:
«تو را به قریش چه؟! تو زادهی بردهای اهل صفوریه بهنام ذکوان هستی!» [۵۱]
👈 ب. ابومعیط بن ذکوان بن امیه
گفته شده است:
ذکوان نیز ابان را – که همان ابومعیط – است، به فرزندخواندگی گرفت! [۵۲]
فضل بن عباس در شعر خود، از ابومعیط با عنوان «ابن ذکوان الصفوری» یاد کرد. [۵۳]
زمخشری مینویسد:
«ابومعیط، بردهای اهل صفوریه اردن بود که ابوعمرو او را به مکه آورد و به فرزندی گرفت!» [۵۴]
معاویه در دفاع از آباء و اجداد خود، ابومعیط را نیز فرزند امیه معرفی کرد ولی دوباره پاسخ شنید:
«این ادعای شماست!» (۵۵)
مسعودی هم مینویسد:
«عقیل میگفت ابومعیط، مردی یهودی از اهالی صفوریه بود.» [۵۶]
در نقل آبرومندانهتر ماجرا؛
پس از مرگ امیه، همسرش آمنه به پسر بزرگ امیه بهنام ابوعمرو رسید و نتیجهی این ازدواج، زائیده شدن ابومعیط بود.
بنابراین فرزندان آمنه، هم برادران ابومعیط بودند و هم عموهایش!! [۵۷]
👈 ج. عقبة بن ابیمعیط
رسولالله (ص) به عقبه فرمود:
«تو قریشی هستی؟!
تو بردهای اهل صَفّوریه هستی!» [۵۸]
این مطلب، در ماجرایی میان عبدالملک و مردی سالخورده نیز بیان شده است. [۵۹]
عقیل هم به عقبه گفت:
«تو بهگونهای سخن میگویی گویا اصل خود را نمیدانی!
تو بردهای اهل صفوریه هستی.»
عقیل به این نکته اشاره داشت که پدر او یکی از یهودیان آن ناحیه بوده است. [۶۰]
سهیلی نیز میپذیرد که ماجرای فرزندخواندگی، مربوط به عقبه است. [۶۱]
ادامه دارد ...
🔸🌺🔸--------------
🖋"سالن مطالعه" با کلی رمان، داستان، مقاله و ... مفید و خواندنی
@salonemotalee
#تحلیل_تاریخی
#دشمن_شناسی
✡🔥 #تبار_انحراف 🔥✡
#پژوهشی_در_دشمنشناسی_تاریخی ۸۰
🖋 مقالهی هجدهم:
#جنگ_جمل
ثمرات جنگ جمل برای اسلام یهودی اموی
قسمت اول؛
◀️ مقدمه
🔹دوران خلافت امیرالمؤمنین روزگار علنیتر شدن تحرکات جریان باطل در قالب حزب اموی است.
حزب اموی در این روزگار از چنان احساس قدرت و امنیتی برخوردار بود که حتی روی به تحرکات نظامی آورد و جنگ و آشوب و شورش را در دستور کار خود قرار داد.
🔹کشتهشدن عثمان یک معاملهی تمام سود برای یهودیان و امویان بود.
وقتی این نکته آشکارتر میشود که دقت داشته باشیم، مهمترین بهانهی دو جنگ از سه جنگ دوران امیرالمؤمنین (ع)، قصاص قاتلان عثمان بود.
🔹برخی گزارشها تصریح دارند صدای خونخواهی عایشه، ریشه در کینهی وی نسبت به امیرالمؤمنین (ع) داشت. [۱]
معاویه نیز در حالی قصاص از قاتلان عثمان را بهانهی بیعت نکردن با امیرالمؤمنین (ع) کرده بود که حضرت برای او پیام فرستاده بود با آن حضرت بیعت کند و محاکمهی قاتلان عثمان را به ایشان بسپارد، ولی معاویه زیر بار نرفت. [۲]
🔹عجیب است که هرکسی به خودش این حق را میدهد خونخواه عثمان باشد، ولی هیچکس نمیگوید نتیجهی چنین برخوردی چیزی جز بر هم خوردن نظم عمومی و حاکمیت هرج و مرج نیست.
مورّخانی همچون ابنکثیر به دفاع تمامقد از یزید میپردازند و تحرّک اهل مدینه را به همین دلیل نادرست و غلط میدانند؛
ولی در برابر عایشه و معاویه در تندترین جبههگیری، خطای در اجتهاد را پیش میکشند!!
هیچکس نمیگوید چرا حتی یک گزارش ضعیف دربارهی تقاضای قصاص قاتلان عثمان از سوی فرزندان وی در دست نیست؟!
🔹بنابراین اعتقاد ما بر آن است که اتفاقات یاد شده چیزی بسیار گستردهتر و پیچیدهتر از یک سری جنگهای اعتقادی، و دارای پشتپردهی بسیار پررنگ و عمیق سیاسی بود.
🔹رکن دوم این دو جنگ خانمانبرانداز را شهوت حکمرانی تشکیل میداد.
عجیب است که پس از تعیین عمومی امیرالمؤمنین (ع) بهعنوان حاکم جامعهی اسلامی، سران فتنه همچنان بهدنبال ابطال حاکمیت حضرت و زندهکردن سنّت غلط خلفای قبل از آن حضرت هستند.
🔹عایشه عقیده داشت پس از رسیدگی به قاتلان عثمان باید کار تعیین خلیفه به شورا سپرده شود. [۳]
این پیشنهاد را پیش از آن، طلحه و زبیر به عایشه داده بودند. [۴]
معاویه هم پس از اطلاع از شکست جمل، شامیان را به خونخواهی عثمان و واگذاری تعیین خلیفه به شورا دعوت کرد. [۵]
او به امیرالمؤمنین (ع) هم پیشنهاد کرده بود پس از آنکه قاتلان عثمان را برای قصاص تحویل داد، مسألهی حکومت را به شورا بسپارد. [۶]
◀️ جنگ جمل
🔹کاروان جمل هنوز چندان از مکه دور نشده بود که سعید بن عاص اموی، شبی برای رفقایش صحبت میکرد
وی پس از تعریف و تمجید از عثمان، گفت:
«اگر بهدنبال انتقام عثمان هستید، قاتلان عثمان بر این مرکبها سوارند. [۷]
یا همینجا به آنها حمله کنید یا به خانههایتان برگردید.»
مروان گفت:
«بهتر این است که آنها را به جان هم بیندازیم و بعد به سراغ پیروز میدان برویم.»
ولی مغیره حرف سعید را پسندید و از همانجا با گروهی به طائف رفتند و تا پس از صفین آنجا ماندند.
سعید بن عاص هم با گروهی به مکه بازگشتند و تا پس از صفین آنجا ماندند. [۸]
ادامه دارد ...
قسمت بعد؛ https://eitaa.com/salonemotalee/7647
🔸🌺🔸--------------
🖋"سالن مطالعه" با کلی رمان، داستان، مقاله و ... مفید و خواندنی
@salonemotalee
#تحلیل_تاریخی
#دشمن_شناسی
✡🔥 #تبار_انحراف 🔥✡
#پژوهشی_در_دشمنشناسی_تاریخی ۸۱
🖋 مقالهی هجدهم:
#جنگ_جمل
ثمرات جنگ جمل برای اسلام یهودی اموی
قسمت قبل؛ https://eitaa.com/salonemotalee/7624
◀️ قسمت دوم؛
🔹عایشه در حالی اصرار بر جنگ جمل داشت و حُرمت همسری رسولخدا (ص) را سپر بلای خود کرده بود که اُمّسلمه به او گفته بود شأن زنان دخالت در چنین مسائلی نیست.
آنچه خدا از ما خواسته، پوشیدن چشم و حفظ حجاب است. [۹]
ابن عباس هم به زبیر گفت:
«عایشه [اگر بر جمل سوار شده] میخواهد حکومت را به طلحه برساند که فامیلش است.
تو به چه بهانهای با علی که فامیلت است میجنگی؟!» [۱۰]
🔹در هر حال، کاروان عایشه چنان شتابان حرکت میکرد که امیرالمؤمنین (ع) هم نتوانست در حومهی مکه به آنها دست یابد. [۱۱]
وقتی فرستادهی امیرالمؤمنین (ع) از طلحه و زبیر و عایشه از علت آمدنشان به بصره جویا شد، گفتند:
«صلاح امر در قاتلان عثمان نهفته است. اگر رسیدگی به آنها رها شود، قرآن رها شده و اگر به آنها رسیدگی شود، قرآن زنده شده.»
فرستاده گفت:
«قاتلان عثمان را که در بصره کشتید. شما ششصد نفر را کشتید.» [۱۲]
🔹یکی دیگر از گزارشهای حسّاس تاریخی در این زمینه به ما میگوید:
"پس از مذاکرهی امیرالمؤمنین (ع) با طلحه و زبیر، و توافق هر دو طرف بر امضای صلحنامه، آن شب عدهای که مصلحت خود را در گلآلود شدن اوضاع میدیدند، به کشتار برخی از لشکریان بصره پرداختند و به این ترتیب، مردم بصره را – که کشتار شبانه را از چشم امیرالمؤمنین (ع) میدیدند – بر مبارزه با آن حضرت، یکصدا کردند. [۱۳]
🔹عجیب است که این گزارش اصرار دارد این کار را به برخی طرفداران امیرالمؤمنین (ع) نسبت دهد که در ماجرای عثمان نیز شرکت داشتند.
حال آنکه چنین حرکاتی به امثال مروان حکم که سخن او در ابتدای خروج عایشه از مکه پیش از این ذکر شد بسیار زیبندهتر است.
🔹بر اساس گزارشی دیگر:
عایشه شخصی را فرستاد تا مردم را به قرآن فرا بخواند؛ ولی اشخاصی که تمایلی به ختم ماجرا نداشتند، آن شخص را تیرباران کردند. [۱۴]
این گزارش گویای آن است که تلاشهایی برای برقراری صلح صورت گرفته بود که هر بار با شیطنت گروهی به شکست میانجامید.
آنچه جای تعجب دارد اینکه با وجود پیمانشکنان و بوزینهصفتانی همچون مروان حکم، چرا شاهد اصراری عجیب برای پیوند دادن این شیطنتها با شیعیان هستیم؟!
🔹آنکه بیشترین سود را از آشفتهبازار جمل به سوی خود میکشاند کیست؟!
امویان که هم استاد اینگونه خرابکاریها هستند و هم پروندهی سیاهی در این زمینه دارند و آردشان با خون مردم خمیر میشد؟
یا شیعیانی که تاریخ شاهد تعبّد محض آنها نسبت به امیرالمؤمنین (ع) است و مرغِ عروسی و عزایِ تمامی مراسمهای آن روزگار بودند؟!
🔹یکی از قرائنی که ارتباط این جنگ را با حزب اموی آشکارتر میسازد، نامهنگاری سران جمل با حزب اموی است.
طلحه و زبیر، پس از اشغال بصره و کشتار در آن، شرح ماجرا را برای مردم شام نوشتند. [۱۵]
از آنسو، بر اساس برخی گزارشها، معاویه نیز نامهای برای عایشه نوشته بود. [۱۶]
🔹در هر حال، عایشه – که گفتهاند روزگاری از افراد نابینا هم صورت میپوشانید [۱۷] – سوار بر شتر و در اطراف بصره، باعث جانباختن ده تا سیزده هزار انسان شد [۱۸]
و جنگی را رقم زد که گفتهاند:
"هیچ روزی به اندازهی روز جمل دست و پای بریدهشده یافت نشد!" [۱۹]
🔹بهگفتهی عروة بن زبیر:
"عایشه هرگاه به یاد جمل میافتاد چنان میگریست که روسریاش را خیس میکرد! و میگفت:
«کاش من فراموش شده بودم [و چنین کاری نمیکردم.]»" [۲۰]
همچنین عایشه هرگاه آیهی
«وَ قَرْنَ فِی بُیوتِکنَّ» [۲۱]
را میخواند، آنقدر میگریست که روسریاش خیس میشد! [۲۲]
او بعدها میگفت:
"اگر روزگار به عقب بازمیگشت، هیچگاه با علی [ع] نمیجنگید." [۲۳]
همچنین آرزو میکرد:
«کاش یکی از گیاهان زمین بودم و چیزی به شمار نمیآمدم.» [۲۴]
ادامه دارد ...
قسمت بعد؛ https://eitaa.com/salonemotalee/7692
🔸🌺🔸--------------
🖋"سالن مطالعه" با کلی رمان، داستان، مقاله و ... مفید و خواندنی
@salonemotalee
#تحلیل_تاریخی
#دشمن_شناسی
✡🔥 #تبار_انحراف 🔥✡
#پژوهشی_در_دشمنشناسی_تاریخی ۸۲
🖋 مقالهی هجدهم:
#جنگ_جمل
ثمرات جنگ جمل برای اسلام یهودی اموی
قسمت قبل؛ https://eitaa.com/salonemotalee/7647
◀️ قسمت سوم؛
◀️ ثمرات فتنهی جمل برای اسلام یهودی–اموی
🔹شورش دنیاطلبان با ترغیب بنیامیه علیه امیرالمؤمنین (ع) منافع زیادی را برای شجره ملعونه یهودی–اموی داشت که برخی از آنها عبارتاند از:
👈 ۱. مشتبهشدن امور برای مردم و گمراهی آنان از راه حق
چنانکه امیرالمؤمنین (ع) میفرمایند:
«إِنَّ الْفِتَنَ إِذَا أَقْبَلَتْ شَبَّهَتْ» [۲۵]
فتنه باعث شبهه و آمیختن حق و باطل میشود
لذا افراد زیادی به گمراهی کشانده میشوند.
مخصوصاً فتنهای که سران آن افرادی همچون عایشه، طلحه و زبیر باشند که روزی یار و همراه پیامبر (ص) بودند.
خطر این فتنه از فتنههای دیگر خیلی بیشتر و گمراهی آن شدیدتر است؛ چون عقبهی فکری و طراح آن بنیامیه است و این فتنه شاخهای از فتنهی شجره ملعونه است.
چنانکه حضرت در ادامه میفرمایند:
«أَلَا وَ إِنَّ أَخْوَفَ الْفِتَنِ عِنْدِی عَلَیکمْ فِتْنَةُ بَنِی أُمَیةَ، فَإِنَّهَا فِتْنَةٌ عَمْیاءُ مُظْلِمَةٌ، عَمَّتْ خُطَّتُهَا وَ خَصَّتْ بَلِیتُهَا… [۲۶]
آگاه باشید که ترسناکترین فتنهها، فتنهی بنیامیه است که میترسم گرفتار آن شوید.
فتنهی بنیامیه فتنهای است کور و تاریک. فرمانرواییاش همه را در بر گیرد، ولی گزندش گروهی خاص را رسد…»
همچنین یکی از اهداف یهود بازگرداندن مردم از راه حق است؛
چنانکه قرآن کریم میفرماید:
«وَ لَا یزَالُونَ یقَاتِلُونَکمْ حَتَّى یرُدُّوکمْ عَنْ دِینِکمْ إِنِ اسْتَطَاعُوا» [۲۷]
و «وَ لَنْ تَرْضَى عَنْک الْیهُودُ وَ لَا النَّصَارَى حَتَّى تَتَّبِعَ مِلَّتَهُمْ» [۲۸].
آنها با استفاده از فتنهی جمل، توانستند مردم زیادی را دچار گمراهی از دین حق نمایند.
👈 ۲. ناصبی شدن بصره و برخی از شهرها و قوت گرفتن تفکر عثمانیگری
یکی از عواقب مهم فتنه جمل این بود که دشمنی مردم بصره و برخی از شهرها با حضرت علی (ع) بیشتر شود
تفکر عثمانی در این شهرها بهصورت ناصبیگری تجلّی کند
و سالهای متمادی دشمنی مردم این شهرها و نسلهای آنها با اهلبیت (ع) ادامه یابد
این یک پیروزی بزرگ برای اسلام یهودی–اموی بود.
👈 ۳. ایجاد مشکلات اجتماعی برای حکومت حضرت
هر جنگی، اگرچه بر حق باشد دارای عواقب ناخوشایندی است؛
ازجمله معلولیتهای جسمی افراد،
بیسرپرست شدن برخی خانوادهها،
ایجاد اختلاف در بین مردم،
هزینههای هنگفت
فقر و مانند آن.
جنگ جمل مخصوصاً که در بین دو گروه از مسلمانان برگزار شده بود، و طبق فرمان امیر مؤمنان (ع) اموال طرف مقابل نیز نباید غصب میشد، [۲۹] برای مردم کوفه و یاران آن حضرت درحقیقت منفعت مالی [غنیمت] نداشت؛
از طرفی عدهی زیادی از مردم از دو طرف در این جنگ کشته شدند و عدهی زیادی مجروح گشتند.
این قتلها و مجروحیتها، محرومیتهای بعدی را نیز بههمراه داشت که گاهی باعث اعتراض مردم به آن حضرت میشد.
لذا یکی از عواملی بود که زمینه را برای کینه و مخالفت فرزندان و نسلهای بعدی نسبت به حضرت علی (ع) آماده میکرد
معاویه، بعد از شهادت آن حضرت، از این زمینههای اجتماعی برای تربیت نسلی عثمانی استفاده نمود.
👈 ۴. بهوجودآمدن سوژهی تبلیغاتی برای معاویه
اگر معاویه قبل از این، خونخواهی عثمان را بهانه قرار داده بود و با آن علیه امیر مؤمنان (ع) تبلیغ میکرد، الان شورش جمل این موضع را تثبیت کرد و مردم به نیرنگهای معاویه اعتماد زیادی کردند؛
چون صحابهای همچون طلحه و زبیر و عایشه همسر پیامبر (ص) نیز حضرت علی (ع) را قاتل عثمان معرفی نمودند!
از طرف دیگر، اگر تا امروز حضرت علی (ع) در تبلیغات اموی قاتل عثمان معرفی میشد، بعد از این جنگ، قاتل طلحه و زبیر و محارب با همسر رسولالله (ص) و دختر خلیفه اول شناخته میشد.
این فرصت تبلیغاتی توانست معاویه و بنیامیه را در اهداف خود بهشدت جلو ببرد.
در کنار این موارد میتوان موارد ذیل را نیز نام برد:
👈 تلفات بالای جانی که باعث شد تا حزب اموی به تمامی اهداف خود از جنگ جمل دست یابد.
👈 کشته شدن رقبای مهم معاویه که از افراد شورای خلیفه دوم بودند، .
ادامه دارد ...
قسمت بعد؛ https://eitaa.com/salonemotalee/7745
🔸🌺🔸--------------
🖋"سالن مطالعه" با کلی رمان، داستان، مقاله و ... مفید و خواندنی
@salonemotalee
#تحلیل_تاریخی
#دشمن_شناسی
✡🔥 #تبار_انحراف 🔥✡
#پژوهشی_در_دشمنشناسی_تاریخی ۸۳
🖋 مقالهی نوزدهم:
#جنگ_صفین
جولانگاه نفوذیان یهودی
قسمت اول؛
پس از آنکه امیرالمؤمنین علیهالسلام تصمیم به جنگ با معاویه گرفت و بهدنبال گردآوری لشکر بود و نامهای هم برای معاویه نوشت،
🔹معاویه مردم شام را جمع کرد و در خطبهاش برای آنها گفت:
«خدایا ما را یاری کن بر کسانی که خوابیده را بیدار میکنند و آرامش را سلب، و خونهای ما را میریزند و ناامنی به بار میآورند.
خدا میداند که آنها هیچ بهانهای برای این کار ندارند غیر از اینکه به حکومتی حسادت میکنند که خدا به ما بخشیده؛
ولی بدانند که ما هیچگاه با رضایت خود، این لباس را از تن بیرون نخواهیم کرد.
مردم، شما که میدانید من جانشین امیرالمؤمنین عمر و امیرالمؤمنین عثمان در میان شما بودم و من ولی دم و پسرعموی عثمان هستم و خدا هم گفته «هرکه مظلومانه کشته شد، ما به ولیّ او اختیار قصاص دادهایم».
شما هم که میدانید عثمان مظلومانه کشته شد و من اینک میخواهم نظر شما را بدانم.»
🔹اینجا بود که شامیان یکصدا فریاد زدند:
«به خونخواهی عثمان برمیخیزیم.
و با معاویه بیعت کردند و پیمان بستند که یا جان ببازند یا انتقام عثمان را بگیرند.» [۱]
🔹در معرکههای آن هفتادهزار نفر کشته شدند.
۵۴هزار نفر از شامیان و ۲۵هزار نفر از عراقیان که ۲۵ نفرشان از اصحاب جنگ بدر بودند.
دو لشکر، صد روز در منطقهی صفین باقی ماندند و در این مدت، ۹۰ درگیری با یکدیگر داشتند. [۲]
🔹همچنین بزودی به نقش پررنگ اشعث بن قیس در قالب یهودی نفوذی حزب اموی در پیشبرد جنگ بهسوی دلخواه معاویه، و نیز ارتباط وی با معاویه سخن خواهیم گفت.
با دقت در آنچه خواهیم گفت، روشن میشود که اگر اشعث را – که به یقین نفوذیان دیگری نیز او را یاری میکردند – از تابلوی صفین پاک کنیم، تصویری بسیار متفاوت از آن جنگ ترسیم خواهد شد.
🔹رسول خدا (ص) حتی به فکر این شرایط حساس نیز بود و برای امیرالمؤمنین (ع) نشانههایی دالّ بر حقانیّت آن حضرت نصب فرموده بود.
از مهمترین این نشانهها، جناب عمار یاسر [۳] و نیز جناب اویس قرنی بودند.
ولی همانگونه که شاهد آن خواهیم بود، معاویه و حزب اموی چنان نفوذی در روح و جان شامیان داشتند که هیچ نشانی از تأثیرگذاری نشانههای رسول خدا (ص) در میان آنها و در این شرایط حساس نیست.
🔹درهرحال، معاویه در وقت اضافه به تمامی انتظارات و اهداف خود از بهپا کردن آتش جنگ صفین رسید:
👈 ۱- امیرالمؤمنین (ع) بهعنوان متهم اصلی و همیشگی کشتهشدن عثمان، و معاویه بهعنوان مظلوم و حامی از خون به ناحق ریختهشدهی عثمان، در ذهن شامیان و بسیاری از مردم دیگر جا افتاد و حقِ هرگونه بینظمی و ایجاد ناامنی برای معاویه محفوظ ماند.
👈 ۲- عیار شامیان و عراقیان محک خورد
معاویه نسبت به وفاداری کامل شامیان، حتی با وجود علم کامل شامیان به یاوهگوییهای وی،
و نیز دمدمی مزاج بودن کوفیان، حتی با علم کامل به حقانیّت خود، و عواقب شوم سرپیچی از فرمانده به اطمینان عملی رسید.
بهگونهای که حتی حضور و به شهادت رسیدن امثال عمار یاسر و اویس قرنی – که از سوی پیامبر (ص) بهعنوان نمادهای ویژهی صفین معرفی شده بودند – نیز عملاً خاصیت خود را از دست دادند.
و این یعنی شامیان پیامبر جداگانهای بهنام معاویه دارند!
👈 ٣- بار بدنامیهای جنگ به دوش دیگران افتاد و معاویه خود را در برابر افکار عمومی شامیان تبرئه کرد.
برای نمونه کُشتار گستردهی صفین به پای امیرالمؤمنین (ع) نوشته شد – همانگونه که شهادت عمار نیز به گردن آن حضرت افتاد –
و نیرنگ قرآن بر نیزه کردن و فریبکاری در حکمیّت هم به پای عمروعاص تمام شد.
👈 ۴- اعتقاد شامیان به معاویه دوچندان شد
ولی عراقیان با دلهایی مالامال از دشمنی بازگشتند و یکدیگر را دشنام میدادند و با شلاق به جان هم میافتادند. [۴]
بنابراین پایههای حکومت اموی مستحکمتر و ارکان حکومت امیرالمؤمنین (ع) لرزانتر از سابق شد.
👈 ۵- برخی از افرادی که بیمی از آنها میرفت، تکلیفشان در این جنگ روشن شد. [۵]
ادامه دارد ...
قسمت بعد؛ https://eitaa.com/salonemotalee/7794
🔸🌺🔸--------------
🖋"سالن مطالعه" با کلی رمان، داستان، مقاله و ... مفید و خواندنی
@salonemotalee
#تحلیل_تاریخی
#دشمن_شناسی
✡🔥 #تبار_انحراف 🔥✡
#پژوهشی_در_دشمنشناسی_تاریخی ۸۴
🖋 مقالهی نوزدهم:
#جنگ_صفین
جولانگاه نفوذیان یهودی
قسمت دوم؛
◀️ همدستی منافقان و یهود برای نجات شجرهی یهودی اموی
🔹در جنگ صفین دو عامل مهم کمر امیرمؤمنان (ع) را شکستند؛
یکی منافقین
و یکی مقدسمآبان جاهل.
چنانکه حضرت علی (ع) خودشان در کلامی به این مطلب اشاره فرمودهاند:
«از مردم دنیا دو نفر پشت مرا شکست؛ یکی مرد سخنور بدکردار و دیگر مرد نادان عابد.
که آن یکی به کمک زبان بر کارهای زشت خود پرده میکشد و این دیگری با عبادتش نادانی خویش را پنهان میکند.
از دانشمندان گنهکار و عبادتکنندگان نادان بپرهیزید که هم اینان باعث گمراهی گمراهان هستند.
من از رسول خدا (ص) شنیدم که فرمودند:
“یا علی، گمراهی امت من به دست سخنوران منافق و دورو است.”» [۶]
🔹در جنگ صفین ابوموسی اشعری رهبر گروه جاهلان ناسک بود که به یاری پیروان خود ضربهی بزرگی بر پیکرهی حکومت علوی وارد کرد
و اشعث بن قیس، منافق یهودی علیماللسان [سخنور و خوشبیان] فاسقی بود که با توطئهها و حرفهای خود حکومت علوی را شدیداً تضعیف نمود.
در جنگ صفین نیز که شجره ملعونه بنیامیه در آستانهی نابودی قرار گرفت، توسط این دو عامل نجات یافت.
یهود در این زمان حضور مستقیم خیلی کمرنگی داشت؛ چراکه همهی منافع یهود را عامل اصلی آن، یعنی بنیامیه تأمین میکرد.
🔹پینوشتها:
👈[۱] البدایة والنهایة، ج ۸، ص۱۳۷.
👈[۲] المنتظم، ج۵، ص۱۲۰.
بر اساس گزارشی دیگر، شمار کشتگان دو لشکر، تنها در ماه صفر یا در ماه ربیعالاول، به هفتادهزار نفر رسید که سهم لشکر شام، ۴۵هزار و سهم لشکر عراق ۲۵هزار نفر بود (تاریخ مدینة دمشق، ج۴۳، ص۴۸۲).
👈[۳] براساس منابع موجود، رسولخدا (ص) بارها و در مناسبتهای مختلف این جمله را خطاب به عمار تکرار فرموده بود:
«إنّکَ مِن أهلِ الجَنَّةِ تَقتُلُکَ الفِئَةُ الباغِیَةُ؛
تو اهل بهشت هستی و قوم ستمگر تو را میکُشند.» (بحارالانوار، ج۳۳، ص۲۵).
بنابراین تردیدی نمیماند رسولخدا (ص) بهدنبال نصب علامت برای مردم است تا هیچ عذر و بهانهای برای رهاساختن حق نداشته باشند و جویندگان حقیقت بتوانند بهسادگی به آن دست یابند.
👈[۴] تاریخ الطبری، ج۴، ص۴۵ و۴۶.
👈[۵] برای نمونه، یکی از کسانی که در صفین کشته شد، عبیدالله بن عمر بن خطاب بود که پس از مرگ پدرش به کشتار برخی از ایرانیان پرداخته بود.
عثمان هرچند سخن از عقوبت او گفته بود، ولی پس از آنکه به حکومت رسید، عبیدالله را رها کرد.
بهگفتهی راوی، این مسئله بر اثر تلاشهای عمروعاص بود.
امیرالمؤمنین (ع) نیز فرموده بود که اگر بتواند، عبیدالله را قصاص خواهد کرد.
هنگامیکه حضرت به حکومت رسیدند یکی از مسائلی که پیگیرش بودند، قصاص عبیدالله بود ولی او به شام و پیش معاویه گریخت تا اینکه سرانجام در صفین کشته شد (الطبقات الکبری، ج۵، ص۱۶و۱۷).
معاویه در یکی از روزهای صفین، عبیدالله را تحریک کرد تا در کسوت فرماندهی یکی از لشکریان شام، به سپاه امیرالمؤمنین (ع) حمله کند.
نوکر و همسر عبیدالله عقیده داشتند که این پیشنهاد نیرنگی از سوی معاویه است تا از شرّ او راحت شود، ولی عبیدالله گوش نکرد و بالاخره در جریان حمله کشته شد.
پس از مرگ او معاویه در مراسم دفنش حاضر شد و در حالیکه گریه میکرد، گفت:
«پسر فاروق در راه اطاعت از زنده و مرده خلیفهتان کشته شد. بر او رحمت بفرستید؛ هرچند خدا او را رحمت کرده است». (الطبقات الکبری، ج۵، ص۱۸و۱۹).
👈[۶] الخصال، ج۱، ص۶۹.
«قَطَعَ ظَهْرِی رَجُلَانِ مِنَ الدُّنْیا رَجُلٌ عَلِیمُ اللِّسَانِ فَاسِقٌ وَ رَجُلٌ جَاهِلُ الْقَلْبِ نَاسِک هَذَا یصُدُّ بِلِسَانِهِ عَنْ فِسْقِهِ وَ هَذَا بِنُسُکهِ عَنْ جَهْلِهِ فَاتَّقُوا الْفَاسِقَ مِنَ الْعُلَمَاءِ وَ الْجَاهِلَ مِنَ الْمُتَعَبِّدِینَ أُولَئِک فِتْنَةُ کلِّ مَفْتُونٍ فَإِنِّی سَمِعْتُ رَسُولَ اللَّهِ ص یقُولُ یا عَلِی هَلَاک أُمَّتِی عَلَى یدَی کلِّ مُنَافِقٍ عَلِیمِ اللِّسَانِ.»
ادامه دارد ...
قسمت بعد؛ https://eitaa.com/salonemotalee/7819
🔸🌺🔸--------------
🖋"سالن مطالعه" با کلی رمان، داستان، مقاله و ... مفید و خواندنی
@salonemotalee
#تحلیل_تاریخی
#دشمن_شناسی
✡🔥 #تبار_انحراف 🔥✡
#پژوهشی_در_دشمنشناسی_تاریخی ۸۵
🖋 مقالهی بیست و یکم:
#اشعث_بن_قیس
از مهرههای نفوذی یهود در عرصه سیاسی
قسمت اول؛
🔹اَشْعَث بن قَیس کِنْدی بزرگ قبیله کِنده در یمن بود (۱)
وی تا سال نهم هجری اسلام نیاورد.
در این سال وی بههمراه تنی چند از بزرگان قبیله کنده به مدینه آمد و مسلمان شد. (۲)
اما پس از شهادت رسولخدا صلیاللهعلیهوآله وی و قبیلهاش مرتد شدند و در جنگی که میان فرستادهی ابوبکر و ایشان رخ داد، شکست خورده به قلعهای پناه بردند. (۳)
🔹در نهایت توانست برای خود و خانوادهاش امان بگیرد،
اما با نیرنگی، کندیان را استثنا کرد
و به همین سبب مورد لعن و نفرین ایشان قرار گرفت
حتی به او لقب «عُرف النار» بهمعنای پیمانشکن داده شد. (۴)
🔹اشعث بههمراه دیگر اسیران به مدینه آورده شد،
اما ابوبکر در اقدامی عجیب وی را آزاد کرد و خواهر خود «اُمّفروه» را به ازدواجش درآورد! (۵)
پس از ابوبکر و در زمان خلافت عمربنخطاب، در فتح عراق و نبرد قادسیه و نبرد یرموک نیز شرکت کرد و یک چشم خود را از دست داد. (۶)
در نهایت وی پس از بنای کوفه، در آنجا اقامت گزید. (۷)
اشعث در دوران عثمان به امارت آذربایجان رسید. (۸)
🔹زمانیکه امیرالمؤمنین علی علیهالسلام به خلافت رسید و پس از واقعهی جمل، به اشعث امر کرد تا اموال آذربایجان را تسلیمش کند (۹) و سپس او را از ولایت آنجا برکنار کرد.
اشعث پس از اطلاع از عزل خود، به خانهاش بازگشت و افراد مورد اعتمادش را فرا خواند و گفت:
«نامهی علی [علیهالسلام] به دستم رسیده و مرا وحشتزده کرده، او اموال آذربایجان را از من خواسته، حال من میخواهم به معاویه بپیوندم!»
اطرافیان گفتند:
«مرگ برای تو بهتر از آن چیزی است که در صدد انجام آن هستی. آیا میخواهی شهر و قوم خود را رها کرده، پیرو شامیان شوی؟!». (۱۰)
🔹لذا وی به کوفه بازگشت و در جنگ صفین نیز حضور یافت.(۱۱)
اما در "لیلةالهریر" که نزدیک بود سپاهیان امام علی علیهالسلام کار جنگ را یکسره کنند، اشعث در جمع کندیان به پا خواست و ضمن خطبهای، با لحنی مصلحتجویانه خواستار ترک خونریزی بیشتر شد!!
بنا بر این روایات، تا خبر خطبهی اشعث به معاویه رسید دستور داد تا قرآنها را به نیزه کنند. (۱۲)
🔹این، نشان از هماهنگی کامل اشعث با معاویه دارد،
چنانچه یعقوبی صریحاً از مکاتبه و ارتباط اشعث و معاویه در اینباره یاد کرده است. (۱۳)
نیز یعقوبی به این نکته اشاره میکند:
"وقتی بر سر لقب «امیرالمؤمنین» برای امام علی علیهالسلام هنگام نوشتن صلحنامه میان نمایندگان دو سپاه اختلاف افتاد، اشعث از کسانی بود که خواستار محو این لقب در آن نامه شد و مالک اشتر سخت به او اعتراض کرد." (۱۴)
🔹اشعث خباثت را تا جایی پیش برد که حتی امام علی علیهالسلام را تهدید به قتل کرد، (۱۵)
و در توطئهی شهادت آن حضرت به دست ابن ملجم نیز دست داشت. (۱۶)
🔹اشعث بن قيس كسی است كه امام علی علیهالسلام بر فراز منبر او را «منافق پسر كافر» خطاب كردند.
بسیاری از منابع میگویند اشعث از نقشهی قتل امام علی علیهالسلام خبر داشته و ابنملجم شب واقعه را در مسجد در حال مشاوره با وی به سر میبرده است.
در هنگام سحر، اشعث به ابنملجم علامتی نشان داد که حُجْر بنِ عُدَی آن را شنید و از آن توطئهای حس کرد و قصد داشت به امام علی علیهالسلام اطلاع دهد، اما دیر رسید.
🔹روایاتی دیگر میگویند؛
اشعث در خانهاش با ابنملجم گفتوگو کرده نه مسجد
و حجر بعد از کشتهشدن امام علی علیهالسلام به اشعث میگفت؛
در اصل تو قاتل امام بودی.
بر طبق نقل یعقوبی، ابنملجم یک ماه در خانهی اشعث بود و شمشیرش را تیز میکرد.
🔗ادامه دارد ...
قسمت بعد؛ https://eitaa.com/salonemotalee/7852
🔸🌺🔸--------------
🖋"سالن مطالعه" با کلی رمان، داستان، مقاله و ... مفید و خواندنی
@salonemotalee
#تحلیل_تاریخی
#دشمن_شناسی
✡🔥 #تبار_انحراف 🔥✡
#پژوهشی_در_دشمنشناسی_تاریخی ۸۵
🖋 مقالهی بیست و یکم:
#اشعث_بن_قیس
از مهرههای نفوذی یهود در عرصه سیاسی
قسمت قبل؛ https://eitaa.com/salonemotalee/7819
◀️ قسمت دوم؛
🔹با توجه به آنچه گذشت و با در نظر داشتن نقش خاص اشعث و خاندان وی در حوادث آینده و زمینگیر شدن کشتی نجات، به نظر میرسد که جریان باطل از همان ابتدا به فکر جذب و بهادادن به نیروهایی است که امید میرود در آینده کارهای بزرگی از دست آنها برآید؛ و گرنه گذشتن از خون کسی که مرتد شده و خواهر به او دادن! هیچ توجیه معقولی ندارد.
🔹فرزندان اشعث نیز مانند خودش، دشمن اهلبیت علیهمالسلام بودهاند،
چنانچه محمد بن اشعث فرزند بزرگ او در دستگیری حجر بن عدی، صحابی امیرالمؤمنین علیهالسلام شرکت فعال داشت.
او از امیران مورد اعتماد زیاد بن ابیسفیان و ابنزیاد بود و در دستگیری و قتل هانی بن عروه و مسلم بن عقیل در آستانهی واقعهی کربلا شرکت جست. (۱۷)
🔹فرزند دیگرش قیس بن اشعث از کسانی بود که امام حسین علیهالسلام را به کوفه دعوت کرد،
ولی به آن حضرت خیانت نمود؛
به لشکر شام پیوست و مکاتبه با آن حضرت را انکار کرد (۱۸)
و در نهایت پس از شهادت سیدالشهدا علیهالسلام، جامه از پیکر آن حضرت ربود. (۱۹)
🔹دختر اشعث، جعده نیز امام حسن علیهالسلام را مسموم و به شهادت رساند. (۲۰)
🔹نکتهی قابل توجه در مورد قبیله کنده آن است که دین یهود میان برخی قبایل یمنی همچون کنده رایج بوده است. (۲۱)
کلبى گزارش میکند که وقتى «تبع» از سفر عراق باز میگشت، دو «حبر» از مدینه با وى همسفر شدند و او را به ویرانساختن بتان فرمان دادند.
تبع به آن دو حبر گفت:
"اين شما و اين خانهی بتان"
پس آن دو حبر، بتان و خانهی بتان را كوبيدند و تبع و اهل يمن يكسره يهودى شدند»
🔹به نظر میرسد دین یهود پس از سقوط حمیریان در بین کندیان نفوذ میکند و گرایش آنان به یهودیت بیشتر از سایر ادیان بوده است.
🔹برخی نیز معتقدند که اشعث قبل از گرویدن به دین اسلام در زمرهی پیروان یهود قرار داشت. (۲۲)
موارد ذیل را میتوان به عنوان شواهد دیگر بر یهودی بودن اشعث بن قیس ذکر نمود:
🔶🔸خاندان یهودی اشعث بن قیس
👈 الف) خواهر یهودی
در چند سند، از وجود خواهر یهودی برای اشعث بن قیس سخن به میان آمده است
بطوری که خود اشعث یا فرزندش محمد بن اشعث، پس از مرگ آن زن بهدنبال تصاحب ترکهی وی بودند
به فتوای خلیفه دوم ترکه به وارثان همکیش آن زن رسید. (۲۳)
👈 ب) عمهی یهودی
در پارهای دیگر از گزارشها از عمه یهودی اشعث بن قیس و مرگ او و فتوای برخی از صحابه دربارهی ارث بردن وارث آن همکیش از او، سخن به میان آمده است.(۲۴)
👈 ج) پسرعموی یهودی
بر اساس گزارشی معروف، اشعث با مردی یهودی بر سر تملّک یک قواره زمین اختلاف داشت
چون شاهدی بر مدعای خود نداشت، رسول الله صلیاللهعلیهوآله از یهودی خواست تا سوگند بخورد
از آنجا که سوگند وی به دروغ بود باعث نزول آیهای از قرآن شد. (۲۵)
هر چند در این گزارش از ماهیت آن مرد یهودی سخن به میان نیامده است ولی در گزارش دیگری از زبان اشعث، این شخص بهعنوان پسرعموی او معرفی شده است. (۲۶)
جالبتر آنکه بر اساس گزارش سوم این اشعث بود که ادعای باطل بر علیه خویشاوندش داشت. (۲۷)
ادامه دارد ...
🔸🌺🔸--------------
🖋"سالن مطالعه" با کلی رمان، داستان، مقاله و ... مفید و خواندنی
@salonemotalee
#تحلیل_تاریخی
#دشمن_شناسی
✡🔥 #تبار_انحراف 🔥✡
#پژوهشی_در_دشمنشناسی_تاریخی ۸۶
🖋 مقالهی بیست و دوم:
#آیا_ابنملجم_یهودی_بود؟
🔹عَبدالرّحمن بن عمرو بن مُلْجَم مُرادی معروف به ابن ملجم مرادی از خوارج نهروان و قاتل امام علی بن ابیطالب علیهالسلام، امام اول شیعیان، است.
🔹از تاریخ ولادت ابن ملجم خبری گزارش نشده، اما گفتهاند وی، جاهلیت را درک کرده است. [۱]
ابن سعد نسب او را از اعراب حِمیری و از قبیلهی مراد معرفی میکند که با بنیجبله از قبیله کنده هم پیمان بودند. [۲]
برخی نیز او را از قبیله تجوب، یکی از قبایل حمیری و همپیمان قبیله مراد خواندهاند [۳]
و بلاذری تجوب را جدّ ابن ملجم دانسته است. [۴]
🔹زمانی که یمنیها برای بیعت با امیرالمؤمنین علیهالسلام به خدمت ایشان رفتند، هر کسی یک بار با آن حضرت بیعت میکرد.
اما وقتی نوبت به ابن ملجم رسید، آن حضرت سه بار از ابن ملجم بیعت گرفتند.
به این معنا که یک بار ابن ملجم با آن حضرت بیعت کرد، وقتی داشت از آن حضرت دور میشد امام علیهالسلام به او فرمودند که بیا و بار دیگر بیعت کن.
دوباره ابن ملجم با امام بیعت کرد و باز هم امام برای بار سوم از او بیعت گرفتند.
🔹ابن ملجم از این رفتار حضرت علی علیهالسلام تعجب کرد و پرسید که چرا از دیگران یک بار و از من سه بار بیعت گرفتید؟
امام در جواب او شعری خواندند با این مضمون:
«من زندگی او را میخواهم اما او ارادهی کشتن من را دارد»،
و فرمودند:
«ای ابن ملجم برو که به خداوند سوگند گمان ندارم به آنچه گفتی وفا کنی.»
درواقع امام با این جمله به او این پیام را رساندند که بر بیعت خود استوار باقی نخواهد ماند و بیعتشکنی خواهد کرد. [۵]
🔹ابن ملجم مرادی از ۹ نفری بود که در جنگ نهروان جان سالم به در برد
به مکه آمد و در جلسهای با گروهی از تروریستها نقشهی قتل امام علی (ع)، معاویه و عمرو بن عاص را کشیدند
و در کنار خانه خدا همقسم شدند که به پیمان خود وفادار باشند.
او مسئولیت ترور امام علی (ع) را به عهده گرفت
به کوفه آمد و با همکاری چند تن از خوارج کوفه، چون اشعث بن قیس، وردان بن مجالد و… در سحرگاه نوزدهم رمضان سال چهلم هجری در محراب مسجد کوفه، حضرت را با شمشیری زهرآگین زخمی کرد که بر اثر آن امام به شهادت رسید. [۶]
🔹بررسی تاریخ نشان میدهد که ابن ملجم مرادی در سرپرستی زنی یهودی قرار داشت. [۷]
روایت دیگری، قاتل امام علی (ع) را «ولد الزنا» اعلام میکند. [۸]
در برخی گزارشها؛ از ابن ملجم با عنوان «ابن الیهودیة» (فرزند یهودی) و «شبه الیهود» (شبیه یهودیان) یاد شده است:
👈 ۱. امام علی (ع) بلافاصله بعد از ضربت خوردن فرمودند که این ملعونِ یهودیزاده مرا کُشت:
«قَتَلَنِی ابْنُ مُلْجَمٍ قَتَلَنِی اللَّعِینُ ابْنُ الْیَهُودِیَّةِ»؛ [۹]
مرا ابن ملجم کشت؛ مرا ملعونی که فرزند زن یهودی بود کشت.
👈 ۲. امام علی (ع) در جواب سؤال امام حسن (ع) که پرسید چه کسی اقدام به کشتن شما کرد؟، فرمودند:
«قَتَلَنِی ابْنُ الْیَهُودِیَّةِ عَبْدُ الرَّحْمَنِ بْنُ مُلْجَمٍ الْمُرَادِی»
ابن ملجم که فرزند زنی یهودی است اقدام به کشتن من کرد. [۱۰]
👈 ۳. در روایتی چنین نقل شده است که؛
وقتی ابن ملجم در ملاقاتی با امام علی (ع) خود را معرفی کرد، امام فرمودند:
«رسول خدا (ص) به من خبر داد که قاتل من فردی شبیه یهود است و او (ابن ملجم) یهودی است». [۱۱]
ادامه دارد ...
قسمت بعد؛ https://eitaa.com/salonemotalee/8075
🔸🌺🔸--------------
🖋"سالن مطالعه" با کلی رمان، داستان، مقاله و ... مفید و خواندنی
@salonemotalee
#تحلیل_تاریخی
#دشمن_شناسی
✡🔥 #تبار_انحراف 🔥✡
#پژوهشی_در_دشمنشناسی_تاریخی
🖋 مقالهی بیست و پنجم:
👈 #امام_حسنمجتبی
#بازخوانی_پرونده_یک_ترور_بیولوژیک
✡ نحوه شهادت و ترور بیولوژیک امام حسن مجتبی (ع)
🏴 فرضیه کالبدشکافانه در مورد راز مرگ [امام] حسن [ع] در قرن هفتم میلادی
▪️مسمومیت با کلراید جیوه
قسمت اول؛ https://eitaa.com/salonemotalee/3493
ادامه دارد ...
🔸🌺🔸--------------
🖋"سالن مطالعه" با کلی رمان، داستان، مقاله و ... مفید و خواندنی
@salonemotalee
#تحلیل_تاریخی
#دشمن_شناسی
✡🔥 #تبار_انحراف 🔥✡
#پژوهشی_در_دشمنشناسی_تاریخی
🖋 مقالهی بیست و ششم:
اثبات نقش یهود در شهادت امام حسین (ع)
#اثبات_نقش_یهود_در_شهادت_امام_حسین (ع)
قسمت اول: https://eitaa.com/salonemotalee/2459
ادامه دارد ...
🔸🌺🔸--------------
🖋"سالن مطالعه" با کلی رمان، داستان، مقاله و ... مفید و خواندنی
@salonemotalee
#تحلیل_تاریخی
#دشمن_شناسی
✡🔥 #تبار_انحراف 🔥✡
#پژوهشی_در_دشمنشناسی_تاریخی ۸۷
🖋 مقالهی بیست و سوم:
نقش یهود در متلاشیشدن لشکر امامحسن
◀️ قسمت اول؛
🔹امام حسن (ع) به حکومت میرسد، در حالی که کوفه امروز بسیار متفاوتتر از کوفهی پنج سال پیش است.
اگرچه امیرالمومنین (ع) هم در شرایط خاصی به حکومت رسید، اما پیچیدگیهای امروز حکومت بهویژه در کوفه راه دشواری است که نیازمند تدابیری چند منظوره برای عبور از آن است.
🔹شهر، غرق در آشفتگی است، با شهادت امیرالمومنین (ع) عمود حکومت از بین میرود و شهر آبستن حوادث پیچیده و دشوار میشود.
در این میان دو مشکل دیگر نیز وجود دارد که این فتنه را دامن میزند:
🔸۱- قوت گرفتن قطب شام
اولین و مهمترین حادثه، فعال شدن قطب شام است.
معاویه روزی که میخواست با امام علی (ع) بجنگد، پیراهن عثمان را بهانهی خونخواهیاش کرد، وگرنه مردمشان هرگز انگیزهای برای نبرد با علی (ع) نداشتند.
اما امروز و در مقابله با حسن بن علی (ع) نیازمند بهانه نیست،
زیرا امام حسن (ع) رأی مردم شهرهای دیگر را با خود ندارد، حتی در کوفه که محل حکومت ایشان هست اوضاع خوب نیست و فقط بعضی از افراد که پای منبر بودند، بعد از سخنرانی با ایشان بیعت کردند! (۱)
معاویه اکنون میتواند بر سر سفرهی خون هزاران نفری که علی (ع) در صفین کُشته است (۲)، بنشیند!
او ذهن مردم را علیه امام حسن (ع) بسیج میکند که اینها پس از آن همه قتلعام و بعد از پذیرش حکمیت دوباره میخواهند مملکت اسلامی را به آشوب بکشانند.
اینبار شام و یمن و مصر برای جنگ با امام حسن (ع) کارشان سادهتر از قبل است.
معاویه میگوید:
علی (ع) به حکمیت تن داد؛ در حکمیت نمایندهی علی (ع) او را از حاکمیت خلع کرد و نمایندهی من، مرا منصوب کرد و حالا فرزند علی (ع) باید به حکمیت تن دهد، اما نمیخواهد!
🔸۲- کمبود نیرو
با شهادت امام علی (ع) نیروهایی که حضرت با دشواریهای فراوان در نخیله گرد هم آورده بود، متفرق میشوند.
آنهایی هم که هستند، از مقام ولایت اطاعت ندارند.
بنابراین،
در یک سو نیروهای معاویه هستند که برای هر اقدامی توجیه شده و آمادهاند
و در سوی دیگر، اطرافیان امام حسن (ع) هستند که هر کدام برای خود رأی و اجتهادی دارند، به همین دلیل متفرق و پراکنده شدهاند.
🔶🔸راه حل امام حسن (ع)
در صورتیکه از علم امامت چشم بپوشیم باید توقع چه کاری را از امام حسن (ع) داشته باشیم؟
🔹سازمانهای مبارز دو تاکتیک در برخورد دارند:
تاکتیک اختفاء
تاکتیک اعلان.
زمانی سازمانها علنی میشوند [اعلان] که قدرت مقابله با دشمن را داشته باشند،
اما در صورتیکه بر اثر حادثهها، سرنوشت سازمان در خطر باشد، بهترین راه اختفاء است،
زیرا در این زمان اگر سازمان بخواهد بهصورت علنی به فعالیت ادامه دهد، اندک قدرتی را هم که برایش باقی مانده است، از دست خواهد داد.
🔹حضرت (ع) تصمیم میگیرد سازمان شیعه را کمرنگ و بعد مخفی کند.
ایشان در این موقعیت دست به انتخابی میزند که هر فرد آگاه به مسائل سیاسی و مبارزاتی، کار ایشان را تأیید میکند.
اما حضرت (ع) با این انتخاب مشکلی در پیش رو دارند؛
مشکلی که گریبانگیر همهی سازمانهای مخفی است:
«فراموشی.»
این همان هدفی است که معاویه هم بهصراحت از آن پرده برمیدارد.
🔹برنامهی سقیفه این بود که اسلام بهکلی برچیده شود
و از جمله اشتباهات معاویه این بود که حرف اساسی سقیفه را افشا کرد،
تا جایی که مغیره گفت:
"معاویه! دیگر بس است!"
سخن معاویه چنین است:
«پسر ابوقحافه [ابوبکر] حکومت کرد و رفت و اکنون اسمی از او نیست.
پسر خطاب [عُمَر] حکومت کرد و رفت و اسمی از او نیست.
پسر عفّان [عثمان] هم همینطور.
اما پسر عبدالله [رسول خدا حضرت محمد بن عبدالله (ص)] ادعایی کرد، اکنون که رفته؛ روزی پنج بار اسمش را بر مأذنه میبرند.
لا والله الا دفناً دفناً،
نه به خدا! باید این کار را آنقدر ادامه دهیم تا این اسم دفن شود.» (۳)
🔹تا اینجا با تدابیر امام علی (ع) این اسم بر مأذنه برافراشته مانده است و اکنون این وظیفه بر دوش امام حسن (ع) است؛
اوست که باید از اسلام حفاظت کند.
اگر حضرت اقدامی نکند، هیچ مانع دیگری در مقابل معاویه وجود ندارد؛
در مقابل معاویهای که مهمترین هدفش نابودی اصل سازمان است و در کوفهی بی سامانی است که رهبرش را هم شهید کردهاند.
🔗 ادامه دارد ...
قسمت بعد؛ https://eitaa.com/salonemotalee/8126
🔸🌺🔸--------------
🖋"سالن مطالعه" با کلی رمان، داستان، مقاله و ... مفید و خواندنی
@salonemotalee
#تحلیل_تاریخی
#دشمن_شناسی
✡🔥 #تبار_انحراف 🔥✡
#پژوهشی_در_دشمنشناسی_تاریخی ۸۸
🖋 مقالهی بیست و سوم:
#نقش_یهود_در_متلاشیشدن_لشکر_امامحسن
نقش سازمان جاسوسی یهود در متلاشی کردن لشکر امام حسن (ع)
قسمت قبل؛ https://eitaa.com/salonemotalee/8075
قسمت دوم؛
🔶🔸اقدام امام حسن (ع) برای حفظ سازمان شیعه
🔹راهحل حضرت (ع) در مقابل تهدیدات موجود بر سر راه، تصمیم به اختفاء سازمان شیعه است.
همچنین ایشان از سوی دیگر، دست به اقداماتی میزنند تا از مهمترین آفت مخفیشدن سازمان – یعنی فراموشی – جلوگیری کنند.
🔹اقدامات امام حسن (ع) در این مقطع از تاریخ بهمعنای واقعی، بروز مکر الهی است.
👈 اولین اقدام حضرت بازگرداندن آرامش روانی از دست رفته به کوفه است.
ایشان با یک سخنرانی قاطع و کوبنده سعی میکند که چهرهی بیرونی حکومت را با استحکام و باصلابت نشان دهد.
با این کار تا حدودی امنیت روانی به شهر بازمیگردد.
👈 دومین اقدام حضرت (ع)، زمینهسازی برای اختفاء همراه با نبرد است.
آمادهسازی برای نبرد و مخفی شدن، دو چیز متضادند.
برای نبرد علنی باید خود را آشکار کرد و در صورت مخفی شدن، دیگر نبرد علنی معنا ندارد.
🔹حضرت (ع) که میخواهد این دو ضد را با هم جمع کند، از نقطه ضعفی که در نیروهای معاویه وجود دارد، استفاده مینماید و نتیجهاش پیروزی پنهان ایشان در این نبرد است.
شامیها اگرچه برای نبرد حاضرند، اما از جنگ دلزده و خسته شدهاند.
بنابراین، اگر جنگ تعطیل شود، خوشحال میشوند.
میگویند باید با طرف مقابل جنگید، اما اگر صلح شود، بهتر است.
🔹این روحیهی دشمن، زمینه را برای مخفی کردن سازمان ایجاد میکند،
اما این کار ساده نیست،
زیرا اگر معاویه از این نیّت مطلع شود، همه را قلع و قمع خواهد کرد.
از اینرو حضرت باید خود را آمادهی نبرد نشان دهد.
بنابراین، وضعیت آمادهباشی را که حضرت علی (ع) داشتند، حفظ میکند.
🔶🔸چرا عبیدالله بن عباس فریب خورد؟
🔹معاویه هم وقتی مطلع میشود که امام حسن (ع) در کوفه به حکومت رسیده است، اعلام میکند که تمرّد در کوفه هنوز ادامه دارد و باید آن را سرکوب کنیم.
به سرعت نیروها برای او جمع میشوند.
🔹معاویه بهتر از هر کس میداند اگر مسألهی کوفه حل شود، همهی مشکلاتش حل خواهد شد.
از اینرو هجده روز بعد از شهادت امیرالمومنین (ع) خود را به موصل و یکی از روستاهای مسکن میرساند. (۴)
در مسیر کوفه که هیچ مقاومت و مشکلی وجود ندارد؛
در کوفه هم کار راحت است.
🔹معاویه تجربهی موفق حمله به خانهی ولایت را فراموش نکرده است.
در سقیفه قرار شد به خانهی حضرت حمله کنند و در این میان، علی (ع) و حسنین (ع) کشته شوند و نسل امامت منقطع شود.
به نظر او دوباره میتوان مشابه آنچه را که در سقیفه تصویب شد، اجرا کرد.
🔹امام حسن (ع) به سرعت دست به کار میشود و به مردم کوفه میفرماید:
"پدرم توصیه کرد که باید مرکز فتنه را از بین برد؛ اما شما توجّهی نکردید.
او که باید از بین میرفت، در راه آمدن به کوفه است تا شما را از بین ببرد. اکنون وقت اقدام است." (۵)
🔹کوفیان توجیهی برای انصراف از جنگ نداشتند و در نتیجه نیروی مختصری برای حضرت جمع شد. (۶)
حضرت (ع) میداند که این افراد مرد جنگ و رزم نیستند،
زیرا زمانی هم که علی (ع) با آن موقعیت در میان آنها بود، اهمال کردند.
به هرحال حضرت (ع) سپاهی تشکیل میدهد.
پیشقراولانِ حضرت به فرماندهی عبیدالله بن عباس به سوی معاویه حرکت میکنند. (۷)
🔗 ادامه دارد ...
قسمت بعد:
https://eitaa.com/salonemotalee/8179
🔸🌺🔸--------------
🖋"سالن مطالعه" با کلی رمان، داستان، مقاله و ... مفید و خواندنی
@salonemotalee
#تحلیل_تاریخی
#دشمن_شناسی
✡🔥 #تبار_انحراف 🔥✡
#پژوهشی_در_دشمنشناسی_تاریخی ۸۹
🖋 مقالهی بیست و سوم:
#نقش_یهود_در_متلاشیشدن_لشکر_امامحسن
نقش سازمان جاسوسی یهود در متلاشی کردن لشکر امام حسن (ع)
قسمت قبل؛ https://eitaa.com/salonemotalee/8126
◀️ قسمت سوم؛
🔹حضرت (ع) میداند که این افراد مرد جنگ و رزم نیستند،
زیرا زمانی هم که علی (ع) با آن موقعیت در میان آنها بود، اهمال کردند.
به هرحال حضرت (ع) سپاهی تشکیل میدهد.
پیشقراولانِ حضرت به فرماندهی عبیدالله بن عباس به سوی معاویه حرکت میکنند.(۷)
🔶🔸عبیدالله بن عباس و قیس بن سعد
🔹معاویه و نیروهای حضرت با هم به مسکن میرسند.
مسکن، مرز عراق و شام آن روز است.
عبیدالله بن عباس، پسر عموی حضرت علی (ع) است و امام حسن (ع) نوه عموی عبیدالله میشود.
🔹قائممقام او قیس بن سعد بن عباده است.
قیس، انسان شجاعی است؛ مدنی و از انصار است.
عبیدالله با دوازده هزار نیرو به مسکن آمده بود.
اما یک نامه هویّت او را بهکلی عوض کرد.
مضمون نامه این بود:
"اگر به جانب ما بیایی، یک میلیون درهم به تو میدهیم؛ نصف آن نقد و نصف دیگرش در کوفه."
🔹اگر به پول رایج امروز حساب کنیم، هر درهم حدود چهار هزار تومان است.
بنابراین حدود چهار میلیارد تومان گرفت و اردوگاه را ترک کرد!(۸)
این مقدار پول مبلغ کمی نیست، حتی اگر ثبات دینی او را انکار کنیم، نمیتوانیم از عرب بودن و تعصبات قبیلهای او چشم بپوشیم.
عرب تعصب عشیرهای دارد و عبیدالله به دلیل بنیهاشمی بودنش باید مقاومت میکرد. علاوه بر این، معاویه قاتل پسران او بود.
🔹به نظر می رسد امام حسن (ع) از روی عمد عبیدالله را فرمانده قرار داد تا دیگران را متوجه وضعیت نیروهایش کند.
در این صورت است که میتوان درک درستی از وضعیت سپاه حضرت داشت؛
زیرا وقتی آشنایان کسی با او اینگونه برخورد میکنند، نباید توقعی از غریبهها داشت!
🔹نیروها هم که سپاه را بدون فرمانده دیدند، دست و دلشان لرزید.
علاوه بر اینکه نامههایی به آنها رسید که ما رفتیم، شما هم بروید.
بنابراین آنان هم از اردوگاه دل بریدند و این امری طبیعی است؛
زیرا وقتی فرمانده که نخ تسبیح لشکر است، خودش را میفروشد، از نیروها چیزی باقی نمیماند.
🔹حالا قیس بن سعد بن عباده مانده بود و لشکری که از هرسو آمادهی از هم گسستن بود.
میان او و عبیدالله بسیار تفاوت است،
زیرا اگر قرار بود او هم مثل فرماندهاش دست به خودفروشی بزند؛ مبلغ کمتری هم میتوانست او را راضی کند تا کوفه و امام حسن (ع) را دست بسته تسلیم معاویه کند.
🔹قیس تمام تلاشش را برای حفظ آرامش سپاه به کار بست.
اما به نظر میرسد که در کار او یک خللی وجود دارد.
او توجه نداشت با دست خود در حال جمع کردن نیروهایی برای معاویه است.
این افراد با شنیدن خبر فرار فرمانده و با زمینههای ذهنی قبلی که برایشان وجود داشت، نمیتوانستند نیروی جنگ در برابر معاویه باشند. این نکتهای بود که متاسفانه مورد غفلت قیس قرار گرفت.
🔶🔸سازمان جاسوسی یهود
🔹خبر فرار عبیدالله به سرعت باد در میان سپاه پیچید!
تأمل در اینکه چگونه این خبر و اخبار مأیوسکنندهی دیگر در زمانی کوتاه با چنین سرعتی در همهجا منتشر میشود، لایههای پنهان سازمانی قدیمی را روشن میکند؛
سازمانی مخفی و خزنده که بسیار کم مورد توجه مطالعه و شناسایی قرار گرفته است:
"سازمان امنیتی و جاسوسی معاویه"
🔹پیشینهی این سازمان را باید در قوت و قدرت تاریخی یهود جستوجو نمود.
سازمان جاسوسی یهود در صدر اسلام بسیار با دقت و ظرافت عمل میکرد.
این مسأله که پس از شهادت پیامبر (ص) دیگر سخنی از منافقین نیست، نشانه آشکاری است که این سازمان تصمیم به پنهان کردن نیروهایش دارد.
🔹این، همان سازمانی است که معاویه را بر سر کار میآورد و با کمکهایی که میرساند، او را تا این مرتبه ارتقا میدهد.
اکنون همین سازمان در اختیار معاویه است تا او را در رسیدن به اهدافش کمک کند.
از ویژگیهای شبکه مخفی این است که نیازی به نیروی انسانی فراوان ندارد.
پنجاه نفر نیروی مخفی برای از بین بردن یک لشکر کافی است.
🔹معاویه در زمان عثمان، ساختار سازمانِ امنیتی – جاسوسی کوفه را ایجاد کرده بود.
نیروهای او هر چند کم اما با قوت مشغول به فعالیت هستند؛
نیروهایی که در ظاهر هیچ ارتباطی با معاویه ندارند، اما در باطن دستورات او را مو به مو عمل میکنند.
ولید بن عقبه، اشعث بن قیس و دیگرانی که در کوفه دارای جایگاه اجتماعیاند، از اعضای این سازمان محسوب میشوند.
🔗ادامه دارد ...
قسمت بعد؛ https://eitaa.com/salonemotalee/8220
🔸🌺🔸--------------
🖋"سالن مطالعه" با کلی رمان، داستان، مقاله و ... مفید و خواندنی
@salonemotalee
#تحلیل_تاریخی
#دشمن_شناسی
✡🔥 #تبار_انحراف 🔥✡
#پژوهشی_در_دشمنشناسی_تاریخی ۹۰
🖋 مقالهی بیست و سوم:
#نقش_یهود_در_متلاشیشدن_لشکر_امامحسن
نقش سازمان جاسوسی یهود در متلاشی کردن لشکر امام حسن (ع)
قسمت قبل؛ https://eitaa.com/salonemotalee/8179
◀️ قسمت چهارم؛
🔹معاویه در زمان عثمان، ساختار سازمانِ امنیتی – جاسوسی کوفه را ایجاد کرده بود.
نیروهای او هر چند کم اما با قوت مشغول به فعالیت هستند؛
نیروهایی که در ظاهر هیچ ارتباطی با معاویه ندارند، اما در باطن دستورات او را مو به مو عمل میکنند.
🔹ولید بن عقبه، اشعث بن قیس و دیگرانی که در کوفه دارای جایگاه اجتماعیاند، از اعضای این سازمان محسوب میشوند.
🔹اشعث در ظاهر نیروی امیرالمومنین (ع) و در باطن زمینهساز برنامههای معاویه است.
اشعث فرمانده لشکر حضرت علی (ع) است (۹) و اجازهی عبور دارد،
بنابراین میتواند ابنملجم را در صف اول نماز جماعت پشتسر امیرالمومنین (ع) جای دهد (۱۰)
و هیچکس نمیتواند به او اعتراض کند و یا حتی او را متهم نماید، زیرا بهصورت علنی این کار را انجام نداده است.
🔹این سازمان سرگروههایی دارد که در دورههای مختلف و مدتهای طولانی بهخوبی توانستهاند نیروهای دیگر را سازماندهی، تقویت و رهبری کنند.
وقتی کوفه در اختیار علی (ع) است، اگرچه سازمان بهدلیل پنهان بودن آسیبی نمیبیند، اما بهدلیل قدرت و نفوذ اجتماعی حضرت، موفقیت چندانی هم بهدست نمیآورد.
🔹با شهادت حضرت امیر (ع) و شروع ناآرامیها در کوفه این سازمان جان تازهای میگیرد و فعالیتش را تشدید میکند.
آنها در سپاه امام حسن (ع) که از کوفه برای مقابله با معاویه حرکت کرده است، پراکنده شدهاند و ناآرامیها را رهبری میکنند.
🔹اینها هستند که خبر فرار عبیدالله را بهصورت گسترده منتشر و در سپاه ایجاد رعب و هراس مینمایند و نیز اینها هستند که لشکریان امام را تبدیل به قاتلان امام میکنند!!
ادامه دارد ...
🔸🌺🔸--------------
🖋"سالن مطالعه" با کلی رمان، داستان، مقاله و ... مفید و خواندنی
@salonemotalee
#تحلیل_تاریخی
#دشمن_شناسی
✡🔥 #تبار_انحراف 🔥✡
#پژوهشی_در_دشمنشناسی_تاریخی ۹۱
🖋 مقالهی بیست و چهارم:
#تعاملات_معاویه_با_یهودیان
🔹یکی از منابع معاصر که مطالب بسیار مهم و جالبی پیرامون وضعیت یهود در دورانهای مختلف ارائه مینماید، کتاب «تاریخ یهود ایران» است. این کتاب توسط یک یهودی با نام دکتر «#حبیب_لوی» نگارش شده است.
🔹نویسنده از آنجا که خود یک یهودی است، نکات قابل توجهی را – بهویژه پیرامون دوران بنیامیه و بنیالعباس – ارائه نموده
ما در این نوشتار نکات مطرح شده در این کتاب پیرامون تعاملات معاویه و یهود را نقل خواهیم کرد.
🔶🔸الف. مساعدت یهودیان به معاویه برای فتح شام
🔹حبیب لوی دربارهی کمک و مساعدتهای یهودیان به سپاه معاویه، که در آن زمان بهعنوان فرمانده سپاهیان اسلام برای فتح شام منصوب شده بود، به نکات قابل توجهی اشاره کرده
مینویسد:
رومیها اگر در هر چیز اختلاف داشتند، در یک موضوع با هم متحد بودند و آن آزار یهودیان بود
این آزار و شکنجه بهاندازهای یهودیان را به جان آورده بود که با وجود علاقه به ثروت، حاضر میشدند همه نوع کمک مالی به مسلمانان بکنند و بهدست آنان از رومیان انتقام بکشند
علاوه بر کمک مالی، هر کمکی که ممکن باشد، برای کوبیدن رومیان انجام دهند.
مثلاً سپاهیان اسلام هفت سال تمام، شهر قیصاریه را محاصره کردند و از تصرف آن عاجز ماندند، زیرا هر شب صدهزار سپاهی برج و باروی آن شهر را نگاهداری میکردند.
معاویه سردار سپاهیان اسلام از یهودیان کمک خواست
یکی از یهودیان بهنام یوسف مسلمانها را از راه آب به داخل شهر هدایت کرد و در ازای این راهنمایی برای خود و کسان خود امان گرفت
در واقع فتح قیصاریه پس از هفت سال محاصره با کمک آن مرد یهودی صورت گرفت.
همین قسم ابوعبیده سردار دیگر اسلام با اهالی سامره، که همگی یهودی بودند، پیمان دوستی منعقد کرد و آنان را از پرداخت جزیه معاف داشت، مشروط بر اینکه راهنما و کمک مسلمانان باشند.
🔹نکتهی قابل توجه در این ماجرا کمکگرفتن معاویه از یهودیان بدون اجازه و مشورت با دیگر بزرگان صحابه و حتی خلیفهی وقت است!
از طرف دیگر یهودیان به چه علت به معاویه کمک کرده و به وی اعتماد کردهاند؟!
آنان از کجا میدانستند که معاویه خُلفوعده نخواهد کرد؟!
چرا وی از خلیفهی وقت برای این امر مهم که هفت سال به طول انجامیده نظری نخواسته است؟!
آیا مکاتبهای انجام شده و معاویه اینگونه دستور گرفته؟!
آیا همعقیده بودن خلیفهی وقت با وی در کمکگرفتن از یهود باعث شده معاویه دست به چنین کاری بزند؟!
🔹نکتهی جالب ماجرا، هماهنگی اعوان و انصار خلفا و معاویه در همراهکردن دیگر یهودیان با خود است! چنانکه نویسندهی یهودی این کتاب نیز به نمونهای از آن دربارهی ابوعبیده اشاره کرده است.
🔶🔸ب. یهودیان، یکی از عوامل پیشروی مسلمانان در شمال آفریقا و اندلس
نکتهی قابل توجه دیگری که حبیب لوی بدان اشاره میکند، نقش یهودیان در پیروزیهای مسلمانان در زمان معاویه و خلفای بعد از او در دیگر نقاط همچون شمال آفریقا و اندلس است. وی در اینباره مینویسد:
در فتوحات اسلام در آفریقای شمالی و اندولوزی (اندلس) اسپانیا، یهودیان یکی از عوامل پیشرفت لشکریان اسلام بودند،
زیرا آزادی و آسایش و تأمین هستی خود را در موفقیت اسلام میدانستند.
🔹جدا از اینکه نویسندهی کتاب، پیروزیهای بسیاری از نقاطی همچون شامات و شمال آفریقا و اندلس را بهسبب همیاری و کمک یهودیان میداند، اینکه وی مدعی است آزادی و آسایش و تأمین هستی یهودیان در این دوران در گرو موفقیت اسلام بوده، نکتهای است قابل توجه! که بازهم نشاندهندهی عمق این روابط میان معاویه و دیگر خلفای اموی با یهودیان است.
🔹بر همین اساس است که قدرت و مکنت یهود در این دوران بهطور قابل ملاحظه و عجیبی زیاد شده، تا آنجا که وی در ادامه مینویسد:
هرچقدر متصرفات خلیفه از شرق و شمال یا جنوب الی اسپانی و هند توسعه مییافت، همانقدر رئیس کل جامعهی یهود ایران اقتدارش زیادتر میگردید، و حتی یهودیان یهودیه – که سابقاً سِمَت رهبری معنوی یهودیان جهان را داشتند – پیرو اجرای دستورات یهودیان بینالنهرین، ایالت غربی ایران گردیدند.
🔹یعنی محلی که روزی بختالنصر یهودیان را به اسارت برده بود و در کنار رود بابل به یاد صیون ملت یهود زاری میکرد، مرکز اقتدار یهود گشته بود.
در حالیکه یهودیان ایران در عصر خلفا به آزادی کاملی نائل گردیده و جامعهی آنها مانند جزایر مستقلی در اقیانوس بیکران سبز و خرم بودند، یهودیان اروپا خصوصاً اسپانیا در مُنتهای بدبختی و محدودیت بهسر میبردند.
ادامه دارد ...
🔸🌺🔸--------------
🖋"سالن مطالعه" با کلی رمان، داستان، مقاله و ... مفید و خواندنی
@salonemotalee
#تحلیل_تاریخی
#دشمن_شناسی
✡🔥 #تبار_انحراف 🔥✡
#پژوهشی_در_دشمنشناسی_تاریخی
🖋 مقالهی ۲۷م تا ۳۰ام:
#نفوذ_مهرههای_فرهنگی_یهود
۱. #کعب_الاحبار : https://eitaa.com/salonemotalee/1439
۲. #زید_بن_ثابت : https://eitaa.com/salonemotalee/1479
۳. #عبدالله_بن_سلام : https://eitaa.com/salonemotalee/1526
۴. #ابو_هریره : https://eitaa.com/salonemotalee/1553
🔸🌺🔸--------------
🖋"سالن مطالعه" با کلی رمان، داستان، مقاله و ... مفید و خواندنی
@salonemotalee
#تحلیل_تاریخی
#دشمن_شناسی
✡🔥 #تبار_انحراف 🔥✡
#پژوهشی_در_دشمنشناسی_تاریخی
🖋 مقالهی مقاله سی و یکم:
#داستانسرایان_اسرائیلی
دستگاه خلافت و داستانسرایان اسرائیلی
قسمت اول؛
🔹یکی از ریشههای اصلی و مهم نشر و گسترش اسرائیلیات و احادیث جعلی در میان مردم، شیوع قصهخوانی و آزادی عمل داستانسرایان در پناه دستگاه خلافت خلفا و دولت اموی بوده است.
آزادی عمل قصهخوانان در شرایطی بوده است که نگارش و نقل احادیث و سنّت پیامبر اکرم (ص) از سوی خلفا، بهویژه با فرمان رسمی خلیفه دوم، منع میشده است.
🔹در دورهی صحابه و تابعین و پس از آنان، کسانی که در حوادث گذشته و تاریخ انبیا و خلقت و امثال آن بدون طرح سند متصل به پیامبر اکرم (ص) سخن میگفتند، و سخنانشان نوعی شباهت ظاهری با داستانهای قرآن داشت، به «قَصّاص» مشهور شدند.(۱)
🔹منبع اصلی قصهخوانان را تورات و نقلهای شفاهی رایج در میان عالمان یهودی تشکیل میداد.
قصهخوانان معمولاً در هنگام اقامه نماز، برای عموم مردم به ایراد سخن و داستانسرایی میپرداختند.
🔹گفته شده که قصهخوانی در زمان پیامبر اکرم (ص) و ابوبکر وجود نداشته و از زمان خلیفه دوم و با اجازه او آغاز گردیده (۲) و بهتدریج ادامه و گسترش یافته است.
رواج داستانسرایی در زمانی بوده که قصهخوانان و پندآموزان، دین و باورهای دینی را دستمایه تجارت خود ساخته، حدیث را وسیلهای برای امرار معاش خود و برآوردن خواستههای حاکمان قرار داده بودند.
🔹بدین ترتیب، آنان بسیاری از افسانههای ملتهای پیش از اسلام، بهویژه داستانهای تاریخی دینی یهودیان را به نام تفسیر قرآن و به قصد تخریب و یا تحریف مبانی اعتقادی، در لابلای تعالیم اسلامی و تفاسیر قرآنی جای دادند.
حرکت داستانسرایان با گذشت زمان گسترش یافت و زمامداران نیز آنان را برای اهداف سیاسی خود به کار گماشتند.
🔹برخی از نویسندگان، نخستین قصهسرا را "عبداللّه بن رواحه" و برخی "تمیم داری" و عدهای نیز "عُبَید بن عُمَیر" دانستهاند؛ ولی نامورترین آنان همان، "تمیم بن اوس داری" است. (۳)
عمر، به تمیم اجازه داد تا پیش از خطبههای نماز جمعه به ایراد موعظه و قصه بپردازد
پس از وی، عثمان اجازه داد تا او هفتهای دوبار به این کار ادامه دهد. (۴)
به جز تمیم، عُبَید بن عُمَیر نیز در زمان عمر اجازه قصهخوانی یافت.
🔹آوردهاند که بسیاری از قاضیان به دستور زمامداران، در کنار منصب و شغل قضاوت، مأموریت داستانسرایی را نیز برعهده داشتهاند.
نخستین کسی که در مصر به داستانسرایی پرداخت، "سلیمان بن عِتْر تُجِیبی" بود که در سال ۳۸ هجری این کار را آغاز کرد.
او از سوی معاویه، عهدهدار امر قضاوت و قصهگویی شد.
اما بعدها معاویه او را از کار قضاوت عزل کرد و تنها او را موظف به داستانسرایی نمود. (۵)
🔹از اینجا معلوم میشود که «داستانسرایی» یک پست دولتی بوده، که خلیفه هر کسی را شایستهی آن میدیده، به خدمت میگمارده (۶) است. (۷)
ادامه دارد ...
🔸🌺🔸--------------
🖋"سالن مطالعه" با کلی رمان، داستان، مقاله و ... مفید و خواندنی
@salonemotalee
#تحلیل_تاریخی
#دشمن_شناسی
✡🔥 #تبار_انحراف 🔥✡
#پژوهشی_در_دشمنشناسی_تاریخی
🖋 مقالهی مقاله سی و یکم:
#داستانسرایان_اسرائیلی
دستگاه خلافت و داستانسرایان اسرائیلی
قسمت دوم؛
🔹معاویه مردی را مأمور ساخت تا پس از اقامهی نماز صبح برای نمازگزاران داستان بگوید
این مرد نیز هر روز پس از نماز رو به نمازگزاران میکرد
خدا را یاد مینمود
بر پیامبر خدا (ص) درود میفرستاد
سپس برای خلیفه، خاندان، سپاه و پیروان او دعا میکرد
دشمنان خلیفه و کسانی را که فرمانبری او را نپذیرفته بودند، نفرین مینمود.(۸)
🔹عبدالله بن سلام، کعبالأحبار و وهب بن منبه از جمله داستانسرایانی بودند که هر یک سهم فراوانی در نقل داستانهای پیامبران و افسانههای پیشینیان داشته، کموبیش ردّ پای آنان را در روایات تفسیری مشاهده میکنیم.
🔹ابنکثیر دربارهی کعبالأحبار میگوید:
کعبالأحبار در زمان خلافت عمر اسلام آورد.
وی از کتابهای کهن برای عمر نقل سخن میکرد.
چه بسا عمر به سخنان وی گوش فرا میداد و مردم را نیز در شنیدن سخنان وی آزاد میگذارد
مردم نیز گفتههای او را، چه درست و چه نادرست، نقل میکردند؛
در حالی که، به خدا قسم، این مردم، هیچ نیازی حتی به یک کلمه از حرفهای او نداشتند. (۹)
🔹چنانکه ملاحظه شد، در میان خلفا، عمر و معاویه بیش از دیگران به دانشمندان اهل کتاب تمایل داشته،
آنان را در نقل داستانهای تاریخی تورات و افسانههای خرافی آزاد گذاردهاند؛
بلکه در زمان معاویه بیشترین جعل حدیث در فضیلتسازی برای حکّام و جلوگیری از نشر فضایل اهلبیت پیامبر اکرم (ص) صورت گرفت.
و نیز بهترین شیوهی بنیامیه برای دور نگهداشتن مردم از مسائل مهم سیاسی – اجتماعی و انحراف اذهان آنان، بهرهگیری از روایات ساختگی دانشمندان یهود و نصارا بوده است.
🔹برای روشن شدن این حقیقت تلخ، به سه مطلب مهم اشاره میکنیم:
👈 الف) رویکرد خلیفه دوم به منابع دینی اهل کتاب
🔹چون اهلکتاب دارای کتاب آسمانی و پیشینهی تاریخی کهن بودند، عربهای عصر جاهلیت برای آنان احترام خاصی قائل بودند،
در موارد زیادی برای آگاهی از مسائل دینی خود به آنان مراجعه میکردند.
این هیمنه دروغین اهل کتاب، نه تنها تودهی مردم را فریفته بود، بلکه بسیاری از خواص دوران صدر اسلام را نیز شیفته خویش ساخته بود.
🔹خلیفه دوم نسبت به تمیم داری بسیار احترام میکرد و از او با عبارت «خیرُ اهل المدینة» یاد مینمود (۱۰)
و به وی اجازه داده بود قبل از نماز جمعه، برای مردم سخن بگوید و خود نیز به شنیدن سخنان وی علاقه نشان میداد.
🔹جابر نقل میکند که روزی عمر بن خطاب با نسخهای از تورات به نزد پیامبر اکرم (ص) آمد و گفت:
"ای رسولخدا! این نسخهای از تورات است."
پیامبر اکرم سکوت کردند.
عمر خواست تا تورات را بخواند؛
پیامبر ناراحت شده، هر لحظه رنگش برافروختهتر میگشت.
ابوبکر آنجا حضور داشت و جریان را متوجه بود.
وی با تندی، خطاب به عمر گفت:
"زنان داغ دیده به عزایت بنشینند! نمیبینی که صورت پیامبر از شدت غضب و ناراحتی، به چه رنگی درآمده است؟!"
عمر پیامبر را نگریست و گفت:
"از خشم خدا و پیامبر او به خدا پناه میبرم؛ به ربوبیت خداوند و آیین اسلام و نبوت پیامبر خشنودیم."
پیامبر (ص) فرمودند:
"ای فرزند خطاب! مگر شما در دین خود تردید و حیرت دارید؟ سوگند به آن کس که جانم در دست قدرت او است، من شریعتی پاک و روشن آوردهام."
بعد فرمودند:
"از اهل کتاب چیزی نپرسید؛ آنان هرگز شما را هدایت نمیکنند؛ زیرا خودشان گمراهند. اگر موسی(ع) زنده بود و در میان شما زندگی میکرد، برای وی جایز نبود جز از من پیروی کند."(۱۱)
🔹این حدیث به طرق گوناگون در کتابهای حدیثی معتبر اهلسنت آمده است. روایات مشابه دیگری نیز وجود دارد که از نقل آنها خودداری میشود. (۱۲)
ادامه دارد ...
🔸🌺🔸--------------
🖋"سالن مطالعه" با کلی رمان، داستان، مقاله و ... مفید و خواندنی
@salonemotalee