eitaa logo
پاسخگو
914 دنبال‌کننده
418 عکس
95 ویدیو
8 فایل
مجموعه پرسش و پاسخ های (پایه های 1 تا 10) حوزوی؛ تحت اشراف جمعی از اساتید سطوح عالی حوزه علمیه قم مدیر کانال: @Salooni
مشاهده در ایتا
دانلود
❓پرسش 10: اگر نسبت به یک مسأله، دو دلیل عقلی ارائه شود، کدام یک بر دیگری تقدم دارد؟ ✍پاسخ: اگر دو دلیل عقلی، مثبتین باشند، در این صورت، اخذ هر یک از آن ها جایز است مگر این که طبق ادلۀ ثانویه مانند لاحرج، لاضرر و... یکی بر دیگری تقدم داشته باشد. اگر دو دلیل عقلی متعارض باشند، این بحث از صغریات باب تعارض محسوب می شود و توضیح آن به شرح ذیل است👇 🔶اگرچه بحث تعارض(تعادل و تراجیح) نوعاً در کتب اصولی بین دو دلیل نقلی مطرح شده است لکن تعارض بین دو دلیل عقلی و یا بین یک دلیل عقلی و یک دلیل نقلی قابل تحقق است. در تعارض دو دلیل عقلی، حتماً یکی از آن ها قطعی و دیگری ظنی است یا هر دو ظنی هستند.(مقصود از ظن، ظنون معتبره است). 🔸اگر یکی قطعی و دیگری ظنی باشد، دلیل قطعی مقدم می شود. 🔸 اگر هر دو ظنی باشد، قواعد باب تعارض در آن ها پیاده میشود. 🔅نکته: در فرض تعارض دو دلیل عقلی ظنی، جمع عرفی یا اخذ به مرجحات معنایی دارد فلذا بر اساس مبانی مختلف نوبت به تساقط یا تخییر می رسد. برای مطالعۀ بیشتر، به کتب بحوث، بحث تعارض مراجعه کنید. 📚بحوث في علم الأصول ؛ ج‏7 ؛ ص25 (رحمة الله علیه) https://eitaa.com/saluni
، فقیه بزرگ، مادرش را تا نزدیك حمّام به دوش مى گرفت و او را به زن حمامى سپرده، مى ایستاد، تا بعد از پایان كار او را به خانه برگرداند. ایشان هر شب به دست بوسى مادر مى آمد، و صبح با اجازه او از خانه بیرون مى رفت. پس از مرگ مادر به شدت مى گریست فرمود گریه ام براى این است كه از نعمت بسیار مهمى چون خدمت به مادر محروم شدم، شیخ پس از مرگ مادر با كثرت كار و تدریس و مراجعات تمام نمازهاى واجب عمر مادرش را خواند، با آنكه مادر از متدیّنه هاى روزگار بود. (رحمة الله علیه) (سلام الله علیها) https://eitaa.com/saluni
توضیح کلی راجع به تعبیر : تعبیر «فافهم» در کلام مرحوم به سه صورت آمده است: 🍀: در صورتی که تعبیر «فافهم» بدون ضمیمه دیگری استفاده شود، معمولا اشاره به وجود تأملی در مسئله دارد. از بعض علماء نقل شده که تعبیر «فافهم» نمی‌تواند به مطلب محکم و مسلّمی اشاره داشته باشد و چنین نیست که با این تعبیر، اصل مسئله تغییر یابد. بلکه این تعبیر دلالت بر نکته فی الجمله‌ای دارد که اصل مطلب را از بین نمی‌برد. 🍀 : از این تعبیر، این معنا اراده می‌شود که مطلب مذکور، مطلب دقیقی است که نیاز به دقت در مسئله دارد. 🍀 : مراد از این تعبیر نیز، دقیق بودن مطلب است. 📚درس حفظه الله🔻🔻🔻 https://www.eshia.ir/feqh/archive/text/shobeiry/osool/97/970906/ https://eitaa.com/saluni
❓پرسش 25: چرا خرید و فروش کرم و حشرات، برای منفعت صیادی حرام است؟ ✍پاسخ: خرید وفروش کرم و سایر حشرات به دو دلیل ممکن است محکوم به حرمت باشد: 1⃣ مالیت نداشتن: چیزی که عرفا ارزش مالی ندارد، قابل خرید و فروش نیست. 2⃣ منفعت محلله مقصوده نداشتن: هر چیزی که داراى منفعت حلالى كه مورد توجه عقلا است نباشد، خرید و فروش آن جایز نیست. 💠بنابر این در صورتی که برخی حشرات مالیت پیدا کنند و منفعت محلله مقصوده داشته باشند بیع آن ها حلال است و برخی از قدما و متأخرین و معاصرین مصادیقی برای آن نیز ذکر فرموده اند و مصداق مورد سؤال نیز می تواند یکی از آن مصادیق حلال برای بیع حشرات باشد. ✅برای نمونه، «اعلی الله مقامه الشریف» در کتاب ، فرموده اند: معيار همين (منفعت حلال مورد توجه داشتن) است پس در فروش زالو كه خون فاسد را مى‌مكد، و كرم ابريشم و زنبور عسل اشكالى نيست اگر چه از حشرات مى‌باشند. 📚مکاسب ، مکاسب محرمه، نوع ثالث، ج1ص158از چاپ جدید 📚تحریر الوسیله، مقدمه کتاب مکاسب و متاجر، مسألۀ7 https://eitaa.com/saluni
❓پرسش 27: مقصود از «منفعت نادره» و «مالیت» داشتن چیست؟ ✍پاسخ: 🔶تعریف منفعت نادره و شایعه: مرحوم (شاگرد و رحمة الله علیهما) در توضیح منفعت نادره فرموده است: « منفعة نادرة أي ندرة من يطلب هذه المنفعة من العقلاء» و به تعبیر رحمة الله علیه، مراد از ندرت منفعت، «ندرة بذل القيمة بازائها» است نه ندرت وجود آن. بنابر این، «منفعت شایع» یعنی آنچه به ازای آن، شیئ مالیت پیدا کند و آن منفعتی که مقوم مالیت آن باشد بخلاف منفعت نادره که منفعت هست اما مقوم مالیت نیست. 🔸مثال: در خمر، منفعت نادره برای تخلیل است زیرا اغلب کسی خمر را برای تخلیل نمیخرد و در عذرة انسان، منفعت نادره برای تهیه کود وجود دارد زیرا غالباً از سرگین غیر نجس، کود تهیه می شود. 🔷تعریف مالیت: مقصود از مال، این است که مردم به آن میل پیدا می کنند به جهت خاصیت یا منفعتی که پیدا می کند لذا آن چه که منفعت و خاصیت ندارد مالیت ندارد. بنابر این عقلا معاملاتی را انجام می دهند که در آن معامله غرض و نفع عقلائی وجود داشته باشد. 📚ينابيع الأحكام في معرفة الحلال و الحرام، جلد‌2، صفحهٔ177 📚كتاب الإجارة (للميرزا حبيب الله)، صفحهٔ266 📚مصباح الهدى في شرح العروة الوثقى، جلد‌1، صفحهٔ192‌ https://eitaa.com/saluni
❓پرسش 29: طبق نظر مرحوم شیخ انصاری، در بحث تعارض استصحاب و برائت، به کدام یک عمل می شود؟ ✍پاسخ: 🌿زمانی که شک در اصل تکلیف باشد و افزون بر آن، حالت سابقه نیز وجود داشته باشد، تعارض استصحاب و برائت اتفاق می افتد و مؤدای اصل استصحاب و اصل برائت تعارض می کنند. 🌿هنگام ایجاد چنین تعارضی، در تقدم استصحاب بر برائت ، اختلافی نیست ولی در وجه تقدم که آیا تقدم از باب ورود است یا حکومت ، اختلاف وجود دارد و هر کدام از این دو نظریه طرفدارانی دارد. 🌿 نظر رحمة الله علیه، این است که تقدم استصحاب بر برائت عقلیه، از باب ورود و تقدم استصحاب بر برائت شرعیه از باب حکومت است. 🔅نکته: این تعارض، تعارض بدوی است و از موارد تعارض مستقر نمی باشد. ❇️ مثال: عصیر عنبی (عصاره انگور ) قبل از غلیان (جوشش) هم پاک و هم حلال است ولی بعد از غلیان به وسیله آتش و قبل از ذهاب ثلثین (تبخیر دو سوم آن) نزد مشهور علما، نجس و حرام است. حال در مواردی که جوشش آن از طریق آتش نباشد و مثلا بر اثر تابش آفتاب باشد، شک می‌شود با ذهاب ثلثین، حلال و طاهر است یا حرام و نجس. در این جا، مجرای هر دو اصل استصحاب و برائت، موجود است؛ یعنی با توجه به حالت گذشته قبل از تبخیر دو سوم آن که نسبت به حرمت و نجاست یقین وجود داشت، می‌توان استصحاب جاری کرد، که نتیجه آن، حرمت و نجاست ظاهری است، و با وجود شک در حلیت و حرمت ، و طهارت و نجاست، می‌توان اصل برائت جاری نمود که نتیجه آن، ضد نتیجه استصحاب است. 💢برای مطالعۀ بیشتر به این نشانی، مراجعه کنید🔻🔻🔻 📚فرائد الاصول، استصحاب، تقدیم الاستصحاب علی الصول الثلاثه، المقام الثالث، جلد2، صفحۀ733 https://eitaa.com/saluni
❓پرسش 37: مرحوم در ، بارها کلمه را با «ال» استعمال کرده اند. آیا ایشان اشتباه کرده یا این استعمال صحیح است؟ ✍پاسخ: 💢کلمۀ «غیر» همواره است که به جهت وجود ابهام ذاتى معنوى آن، دائم الإضافه می باشد(اگرچه در شرایطی لفظ مضاف الیه حذف می گردد.) با این وجود، در شرایطی قبول «ال» می کند. برای مثال صیغۀ 14،«متکلم مع الغیر» گفته می شود. 💢اضافۀ «ال» به غیر در صورتی که مضاف الیه آن ملفوظ باشد خطاست اما این استعمال خطا در زبان عربی شایع است و کتاب به این خطای شایع اشاره کرده است. 💢اضافۀ «ال» به غیر در صورتی که مضاف الیه آن ملفوظ نباشد محل اختلاف نحویین است برخی این استعمال را صحیح می دانند. در این صورت: 🔵یکی از وجوه این است که «ال» را عهد و «غیر» را به معنای «مغایر» دانسته اند که در شروح و ذیل عبارت «الباء في قوله بالنسبة متعلق بالغير » به این مطلب اشاره شده است. 🔵وجه دیگر این است که «ال» تعریف نیست و معاقبه للاضافه است( به این قسم از ال، ، ، و دیگران اشاره کرده اند.) برای مثال در کلمۀ «المأوی» در آیه شریفۀ «فَإِنَّ الْجَنَّةَ هِيَ الْمَأْوى‏» ضمیر «ه» در «مأواه» حذف شده و به جای آن «ال» آمده است. به این مطلب در کتاب النحو_العربي اشاره شده است. 📚ملخص قواعد اللغه العربیه جلد1، صفحۀ102 📚المعجم المفصل في النحو العربي، جلد‏2 ، صفحهٔ725 https://eitaa.com/saluni
❓پرسش 121: ادلهٔ عدم حجیت را بیان کنید؟ ✍🏽پاسخ: اصل مثبت بحثی است که معمولا به عنوان بیان میشود و در ضمن پرسش 5 همین کانال نیز مباحثی پیرامون آن ارائه شد. برای عدم حجیّت اصل مثبت، ادلۀ مختلفی بیان شده است که به اهم این ادله اشاره می شود: 1️⃣ «رحمة الله علیه» : بین و فرق است. امور اعتباری قابل جعل می باشد مثلا شارع می تواند دستور دهد که حیات زید را کن و آن مانند حرمت ازدواج همسرش یا عدم جواز تقسیم اموال بین ورثه، توسط شارع جعل شود. اما رشد لحیه، امری است تکوینی و با جعل شارع قابل تحقق نیست. اگر شرایط آن موجود باشد لحیه نمو می کند و الا نه. بنا بر این وقتی نمو لحیه که امری است تکوینی قابل جعل نباشد، اثر مترتب بر آن هم قابل جعل نیست. 2️⃣ «رحمة الله علیه» : اصل مثبت حجّت نیست زیرا اینجا جای تمسک به نیست زیرا یکی از این است که وجود نداشته باشد. مثلا مولی به غلامش دستور می دهد که برایش آب بیاورد، قدر متیقن در مقام تخاطب این است که او آب را برای نوشیدن می خواهد نه برای ریختن. محقق خراسانی بر این اساس می فرماید: امام«علیه السلام» به می فرماید: لا تنقض الیقین بالشک و قدر متیقن در نزد زراره اثر خود متیقن است نه اثر لازم متیقن. بنا بر این باید مثلا اثر حیات را بار کرد نه اثر لازم حیات که نمو لحیه است که در نتیجه صدقه دهد. 3️⃣ «رحمة الله علیه» : ایشان در کتاب شریف به تمسک می کند یعنی وقتی مولی می فرماید: لا تنقض الیقین بالشک این منصرف به است نه . 4️⃣ «حفظه الله» : اصل مثبت حجّت نیست و بین جایی که است و جایی که است تفاوت وجود دارد. بسیار صاف و راحت می باشد مثلا سابقا نماز جمعه واجب بود و الآن هم واجب است اما سخت تر است. مثلا زید که سابقا گم شده است زنده بود و می گوییم الآن هم زنده است. در اینجا استصحاب فقط صغری درست می کند و باید کبرایی به آن ضمیمه شود و آن اینکه: کل من کان حیا زوجته لا تتزوج و امواله لا تقسّم. اگر این کبری در موضوعات نباشد، استصحاب لغو و باطل می باشد. با این بیان می گوییم که در مورد حیات زید کبری وجود دارد که همان حرمت تقسیم اموال است و ولی در مورد ذات لحیه بودن زید چنین کبرایی در کتاب و سنت نیست و در آن نیامده است که کلما کان زید ذات لحیة واجب است که صدقه ای در راه خداوند داده شود. 5️⃣ «رحمة الله علیه» : اگر استصحاب را اثبات کند، با اصل دیگری می‌کند و آن اصالت عدم لازم است و بعد از هر دو تساقط می‌کنند، در نتیجه وجهی برای حجیت اصل مثبت نیست مثلاً فردی تیری به دیگری می‌اندازد و مانعی از برخورد نبود و بعد نشست، حال استصحاب عدم مانع می‌کند و با آن اثبات می‌کند قتل محقق شده است، حال این استصحاب عدم مانع با اصل عدم قتل تعارض می‌کنند و تساقط، پس اصل مثبت حجت نیست. 6️⃣ «رحمة الله علیه» : محتوای اخبار؛ محتوای روایات این است که فقط آثار شرعیه بدون واسطه در استصحاب بار می‌شود و آثار غیر شرعیه یا آثار شرعیه با واسطه بار نمی‌شوند. 📚المبسوط فی اصول الفقه، ج4، ص183. 📚[فرائد الأصول، الشيخ مرتضى الأنصاري، ج3، ص233. 📚کفاية الاصول، الآخوند الخراساني، ج1، ص414. 🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴 به کانال بپیوندید🔻 https://eitaa.com/joinchat/780861721C8c93ba02f5 ╭❀❓❀╮ @saluni ╰❀📚❀╯
❓پرسش 123: آیا طبق نظر مرحوم در ، ثمن در مقابل شرط تقسیط می شود؟ «رحمة الله علیه» 🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴 حتماً به سلونی بپیوندید👇🏻 https://eitaa.com/joinchat/780861721C8c93ba02f5 ╭❀❓❀╮ @saluni ╰❀📚❀╯
❓پرسش 123: آیا طبق نظر مرحوم در ، ثمن در مقابل شرط تقسیط می شود؟ ✍🏽پاسخ : 🌀مقدمه: این مطلب ذیل بحث در امر هفتم در کتاب مکاسب مطرح شده است و بحث بسیار مهمی است که در تمام مکاسب مکرراً استفاده شده است. 🌀توضیح بحث: اگر مبیع با لحاظ شرطی مورد معامله قرار گرفته باشد، بحث شده است که آیا ثمن در مقابل اصل مبیع است یا مقابله بین ثمن از یک طرف و مبیع و شرط از طرف دیگر واقع شده است که در فرض تخلف شرط در صورت اول، چیزی از ثمن به مشتری برنمیگردد بخلاف صورت دوم . 🌀مثال: برای مثال، وقتی که می‌گوید این عبد را از شما می‌خرم به صدملیون تومان در صورتی که کاتب باشد، بنابر قول به عدم تقسیط، صدملیون تومان در مقابل عبد قرار گرفته است و چیزی از آن در مقابل شرط یعنی وصف کتابت قرار نگرفته است، بلکه وصف کتابت وجود آن موجب ترقّی عبد می‌شود و نبود آن موجب تنزّل قیمت عبد می‌شود و چون که مقابله بین ثمن و خود عبد شده است در صورتی که شرط تخلّف بشود و عبد کاتب نباشد بر شروط ثمن تقسیط نمی‌شود. یعنی مقداری از صدملیون تومان در مقابل نبود وصف کتابت به مشتری برنمی‌گردد. 🌀نظر مرحوم شیخ: نظر مرحوم شیخ این است که در مقابل شروط ثمن تقسیط نمی‌شود، بلکه عوض در مقابل عین قرار می‌گیرد (مگر در صورتی که آن چه شرط شده، از اجزای مبیع باشد که بحث آن مفصلا در مکاسب بیان شده است و اجمالا در فروضی از آن مرحوم شیخ قائل به تقسیط شده اند) 🌀دلیل مرحوم شیخ: مقابله بین یکصد ملیون تومان و عبد بوده است، مشتری در مقابل صدملیون تومان عبد را مالک شده است، فروشنده در مقابل دادن عبد تمام صدملیون تومان را مالک شده است و در مرکز مقابله وفای به عقد واجب است، یعنی از نظر عرف وفای به عقد یعنی آنچه را که پول در مقابل آن قرار گرفته است وفای به آن واجب است و ملک مشتری می‌شود، و در مقام حق امضاء با تمام ثمن و فسخ را دارد و حق امضاء بالنسبه را ندارد. 🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴 حتماً به سلونی بپیوندید👇🏻 https://eitaa.com/joinchat/780861721C8c93ba02f5 ╭❀❓❀╮ @saluni ╰❀📚❀╯