#ره_یافتگان
🌱یک تنه کنار برادرم ایستادم
🍀فرزند دایه #امام_سجاد «علیه السلام» بود.
او که از نوزادی، افتخار داشت که از آن شیری بنوشد که مولایش نوشیده، تا پایان عمر در دفاع از برادرمظلومش ایستادگی کرد و در این راه جان خود را فدا کرد.
🍀#یحیی_بن_ام_الطویل ، برادر رضاعی امام سجاد علیه السلام، به برکت ارتباط عاطفی و نزدیکی با حضرت و تلمذ در مکتب انسان پرورایشان، فردی با تقوا، با ایمان و کم نظیر در دفاع از حق و مبارزه با حکومت طاغوتی امویان بود.
🍀او با وجود اینکه در زمان حاکم خونریزی مثل حجاج بن یوسف میزیست، بدون واهمه و آشکارا از امام زمانش دفاع میکرد و از دشمنان ایشان برائت میجست.
🍀#امام_باقر «علیه السلام» در مورد او میفرمایند: یحیی بن ام الطویل، جوانمردی خود را اظهار کرد و هرگاه در راه پیاده میرفت ، بوی خوشی بر سر میگذاشت و کندر میجوید و پیراهن خود را بلند میکرد(۱)
🍀#امام_صادق «علیهالسلام» در مورد او میفرمایند: یحیی وارد مسجد میشد و میگفت: ما به شما کافر شدیم و بین ما و شما بغضاء و عداوت نمایان شد.(۲)
🍀روزی یحیی در #کناسه ، یکی از محلات اموی شهر #کوفه، رفت و ایستاد و با رساترین صدای خود گفت:
ای معشر اولیاء خدا! ما از آنچه شما میشنوید بیزار هستیم. هر کس به علی دشنام دهد، پس لعنت خدا بر او باد و ما از آل مروان و آنچه از غیر خدا میپرستند، بیزار هستیم.
سپس صدایش را پائین آورد و ادامه داد: هر کس اولیاء خدا را دشنام دهد، پس با آنها ننشینید و مجالست نکنید و هر کس در راه و روش ما تردید دارد، از او کمک نخواهید و باب مراوده با او را باز نکنید و هر کس از برادران شما که کارش به جایی برسد که مجبور شود به خاطر نیاز به شما رو بیندازد بدانید که به او خیانت کردهاید و سپس این آیه را تلاوت کرد:
ما برای ستمگران آتشی آماده کردهایم که سراپردههایش آنان را دربر میگیرد و اگر فریادرسی جویند، به آبی چون مس گداخته که چهرهها را بریان میکند، یاری میشوند. وه! چه بد شرابی و چه زشت جایگاهی است(#کهف،۲۹). (۳)
🌹سرانجام حجاج بن یوسف او را دستگیر کردو به او گفت تا به #امیر _المومنین #علی «علیه السلام» دشنام دهد. او نپذیرفت و حجاج دستور داد دست و پای او را قطع کنند و او را به دار کشیدند.
روحش شاد و راهش پر رهرو باد 🌹
📚۱-خویی، معجم رجال الحدیث،ج۲۱،ص۳۷
📚۲-همان، ج ۲۰،ص۳۵
📚۳-کلینی،اصول کافی، ج۲، ص۳۷۹
#شهید
#رفیق_شهیدم
#عالم_شهید
https://eitaa.com/saluni
#ره_یافتگان
#حکایاتی_از_زندگی_علماء
#سعید_بن_جبیر 💠قسمت2️⃣
💠#جبیر بردهای حبشی بود. وقتی اسلام ظهور کرد، او هم مسلمان و آزاد شد.
در زمان خلافت معاویه، سال چهل و پنج هجری قمری و در شهر #کوفه، صاحب پسری شد و نام او را #سعید گذاشت.
سعید در همان کودکی و نوجوانی، نبوغ خود را در کسب علم نمایان کرد. برای همین، پدرش او را به #مدینه فرستاد.
در آن زمان، مدینه مرکز گسترش علوم دینی بود و با وجود کارشکنیهای حکومت اموی، کرسی های علمی بزرگی در حال شکوفایی بود.
سعید در مدینه خدمت ابن عباس رفت و از شاگردان او شد.
💠او نزد #ابن_عباس #تفسیر #قرآن، #سنت_پیامبر «صلی الله علیه و آله» و روایات بیشماری را فراگرفت. سعید با تلاش و استفاده از هوش خدادادی خود، پله های ترقی را طی کرد تا جایی که ابن عباس به او اجازه داد، خودش روایت نقل کند. سعید به ابن عباس گفت:«چگونه با بودن شما روایت نقل کنم؟» ابن عباس گفت:« این یک نعمت خدا برای توست .اگر در حضور من روایتی را درست نقل کردی، آن را تایید می کنم و اگر اشتباه نقل کردی، آن را به تو یاد میدهم.»
💠حضور سعید در مدینه او با #امام_سجاد «علیه السلام» آشنا کرد و از محضر امام نیز علوم اسلامی را فرا گرفت. علم فراوان، اخلاق نیکو و وجود پر نور امام سجاد «علیه السلام» باعث شد، سعید یکی از یاران باوفای آن امام شود .
💠سعید عالمی بود که به علمش عمل میکرد. برای همین، در #زهد و #پرهیزگاری نیز زبانزد شده بود تا جایی که به او لقب #فقیه_البکاء را دادند که علاوه بر عالم و فقیه بودن، دلیلی بر #شب_زنده_داری و #عبادت او نیز هست.
او هر دو شب یکبار #قرآن را ختم میکرد و هر وقت به #نماز میایستاد هم چون چوب خشب بود و فراوان #گریه میکرد. سعید بن جبیر هر سال دوبار از شهر خارج میشد که یکبار برای #حج و بار دیگر برای #عمره.
https://eitaa.com/saluni
#ره_یافتگان
#حکایاتی_از_زندگی_علماء
#برید_بن_معاویة 💠قسمت1⃣
🌀#جمیل_بن_درّاج می گوید:
روزى وارد منزل #امام_صادق «علیه السلام» شدم. هنگام ورود، مردى از اهل #کوفه را مشاهده کردم که از اطاق امام بیرون آمد و خارج شد. وارد اطاق امام شدم و گفتم: «مردى کوفى را مشاهده کردم که از دیدار شما برمی گشت.» حضرت فرمودند: «خداوند روحش را مقدس گرداند! وى مورد اطمینان پدرم بود. امروز هم وى مورد اطمینان و رازدار من است.»
حضرت ادامه دادند: «زمانى که خداوند اراده کند بدى به اهل زمین برساند، به واسطه آنها آن بدى را برطرف می کند. آنها ستارگان شیعیان ما هستند. آنها باعث می شوند نام و یاد پدرم در همه جا زنده بماند. هر بدعتى را کشف می کنند و به مقابله برمی خیزند و بدعتها را از دین می زدایند.»
در این هنگام حضرت گریه کردند. من پرسیدم: «اینها چه کسانى هستند؟!» فرمودند: «درود خداوند بر آنها باد! آنها #برید_بن_معاویه_عجلى، #زرارة_بن_اعین، #ابوبصیر و #محمد_بن_مسلم هستند.»
🌀در مدح او روایات دیگری نیز وجود دارد. از جمله، در روایتی، #داوود_بن_سرحان نقل می کند: شنیدم از امام صادق «علیه السلام» که فرمودند: «همانا اصحاب پدرم زینت ما هستند. بدانید آنها #زرارة_بن_اعین، #محمد_بن_مسلم، #برید_بن_معاویه و #لیث_مرادی» هستند. اینها همیشه با عدالت و قسط رفتار می کنند. اینها همیشه راست می گویند و در کلام صادقند. اینها سبقت گیرندگان مقرّب درگاه الهی هستند.»
🌀همچنین نقل شده است که #امام_صادق «علیه السلام» فرمودند: «مخبتین را به بهشت بشارت ده؛ #برید_بن_معاویه ، #ابوبصیر ، #محمد_بن_مسلم و #زرارة_بن_اعین . این چهارنفر از نجیبان و پاکان اند. اینها امین خداوند در بیان احکام الهی هستند. اگر اینها نبودند، آثار نبوت از بین می رفت.
〽️برید، فرزند معاویه، از قبیله #بنی_عجل است. این قبیله از نژاد اعراب #قحطانی است که به #کوفه هجرت کردند و در آنجا ساکن شدند.
〽️از جهت منسوب بودن به قبیله بنی عجل ، او را #عجلی میخواندند و از این جهت که در کوفه ساکن بوده است ، به او #کوفی میگفتند.
〽️برای تولدش تاریخ مشخصی بیان نشده است و در تاریخ وفات او نیز اختلاف نظر وجود دارد. بعضی رحلتش را در زمان #امام_صادق «علیه السلام» دانسته اند؛ اما قول قوی که اکثر کتب #رجال نقل کرده اند، این است که وی در سال 150 ه .ق. رحلت کرده است.
〽️وی از اصحاب برجسته و معتمد #امام_باقر و #امام_صادق «علیهما السلام» بود و به گفتهی #کشّی از جمله شش #فقیه بزرگِ شیعهی آن قرن است که در نشر فقه و معالم شیعه بسیار مؤثر بوده اند. این شش نفر را « #افقه_الاوّلین » نامیدهاند که طبقه اولِ #اصحاب_اجماع نیز شمرده میشوند.
🌺🍃🌸🍃🌺🍃🌸🍃🌺
دوستانتون رو به پاسخگو(سلونی) دعوت کنید🔻
https://eitaa.com/joinchat/780861721C8c93ba02f5
╭━❀❓❀━╮
@saluni
╰━❀📚❀━╯
#ره_یافتگان
#حکایاتی_از_زندگی_علماء
#محمد_بن_مسلم 💠قسمت2️⃣
💫محمدبنمسلم یکی از پرآوازهترین راویان و #علمایشیعه در قرن۲هجری است که در مکتب نورانی اهلبیت «علیهم السلام» پرورش یافت.
او از موالی و هم پیمانان قبیله #ثقیف بود و در شهر تاریخی و محدث پرور #کوفه پا به عرصه هستی نهاد. بدین جهت، بدو « #کوفی » می گویند. کنیه اش ابوجعفر، و ملقب به القاب زیادی است که هر یک، به سبب وجود ویژگی های جسمی، اقتصادی و قبیله ای است.
💫چون گردن او از اندازه معمول، کوتاه تر بود به « #اوقص » ، چون بینایی یک چشم او مشکل داشت به « #اَعور »، به جهت اینکه پلک چشمش بیش از معمول حرکت می کرد به « #حدّاج »، به دلیل اینکه قدش کوتاه بود به « #قصیر » و چون به انگیزه صیانت از باورهای شیعی خود تقیه کرد و برهه ای از عمر خود را به آسیابانی گذراند به « #طحّان » ، گاهی که به تجارت و داد و ستد روغن می پرداخت به « #سمّان » ، چون اصالتاً تیره و تبار و نیاکان او از شهر #طائف در سرزمین #حجاز بودند به « #طائفی» و به مناسبت اینکه از هم پیمانان و موالی قبیله ثقیف بود به « #ثقفی » معروف بود.
💫از برجسته ترین ویژگی های این #فقیه و #محدثشیعی، تعداد شگفت انگیز روایاتی است که از محضر امام باقر و امام صادق «علیهماالسلام» فراگرفته است و این نشان دهنده ذوق و علاقه سرشار او به آموزه های دینی است.
#هشامبنسالم می گوید : محمدبنمسلمثقفیکوفی به مدت چهار سال متوالی در مدینه اقامت کرد و در این مدت به طور مستمر به محضر امام باقر «علیهالسلام» تشرف میافت و کسب دانش و حدیث می کرد. از این رو، در تبیین جایگاه بلند او گفته اند: «ما کان أحَدٌ مِنَ الشیعَةِ اَفْقهُ مِنْ محمد بن مسلم؛ هیچ یک از محدثان شیعی، فقیه تر از محمد بن مسلم نیست».
خود او این حقیقت برجسته را در گزارشی جالب، بازتاب داده است🔻
💫هر زمان که در مسئله ای شرعی، دچار مشکل می شدم که دانستن حکم آن ضروری بود، به صادقین «علیهما السلام» مراجعه می کردم و طی سالیان متمادی که در مدینه اقامت داشتم یا گاهی که از #کوفه به #مدینه می رفتم، حدود سی هزار حدیث از امام باقر و شانزده هزار حدیث نیز از امام صادق «علیهما السلام» فرا گرفتم.
💫 #کشّی در 📔کتاب رجال خود با واسطه از قول این فقیه وارسته نقل می کند:
در یکی از مسافرت هایم از #کوفه به #مدینه، در مدینه دچار بیماری بسیار سختی شدم. به گونه ای که در بستر افتادم و توان حرکت از من سلب شد؛ تا اینکه خبر بیماری به مولایم امام باقر «علیه السلام» رسید. همان گونه که در بستر آه و ناله می کردم، دیدم خادم حضرت شربتی را نزد من آورد که داخل ظرفی قرار داشت و روی آن را با پارچه پوشانده بود. سپس، به من رو کرد و گفت: این شربت را بنوش! امام به من امر کرده که تا این را ننوشی، مرخص نشوم و به محضرشان باز نگردم. من هم به فرمانشان عمل کرده و آن را نوشیدم. آن شربت همانند مشک خوشبو و بسیار خوش طعم و خنک بود.
خادم گفت: امام فرمودهاند، پس از اینکه شربت را نوشیدی، نزد من بیا. چون آن را خوردم و در بدنم استقرار یافت، احساس کردم که سبک شده ام و دردم کاهش یافت. از جای خود حرکت کردم، چنان که گویی از قید و بند رها شده ام. در اینجا بود که از سخن حضرت که فرموده بود« نزد من بیا» شگفت زده شدم؛ چون من به هیچ روی توان حرکت کردن از بستر بیماری را نداشتم.
برخاستم و نزد آن امام مهربان روانه شدم. نزدیک خانه امام که رسیدم، اجازه ورود خواستم. امام«علیه السلام» از داخل خانه پاسخ دادند: بدنت خوب شد، داخل شو، داخل شو.
به اتاق حضرت وارد شدم؛ در حالی که گریه امانم را بریده و اشک بر گونه ام جاری بود. بر حجت خدا سلام کردم و دست و پای آن حضرت را بوسیدم. امام فرمود: ای محمّد! چرا گریه می کنی؟ عرض کردم: جانم به فدایت! گریه می کنم بر دوری راه کوفه تا مدینه و فراهم نبودن حضور در محضر شما و محروم بودن از نگریستن به سیمای ملکوتی شما و بهره مندی از دانش بی کران شما.
امام «علیه السلام» در پاسخ فرمودند:
اینکه گفتی تمکن مالی ماندن در اینجا را نداری، ناراحت و نگران مباش. خداوند متعال، شیعیان و پیروان آل البیت را بدین امور امتحان و آزمایش می کند و بلا و سختی ها را متوجه آنان می سازد.
اینکه گفتی غریبی و راهت دور است، پس، به امام حسین «علیه السلام» اقتدا کن که از ما اهل بیت دور است و قبر او در کنار #فرات قرار دارد.
اینکه می گویی راه دور است، بدان که مؤمن حقیقی، در این جهان، غریب و تنهاست تا اینکه از این دنیای فریبنده و آکنده از همّ و غم به جوار رحمت حق تعالی پرواز کند.
نیز اینکه گفتی ما اهل بیت را دوست داری، خداوند تبارک و تعالی نیت و اراده تو را می داند و به همین نیت تو پاداش نیکو خواهد داد.
🌳🌴🌳🌴🌳🌴🌳🌴🌳🌴🌳🌴🌳🌴🌳🌴
دوستانتون رو به پاسخگو(سلونی) دعوت کنید🔻
https://eitaa.com/joinchat/780861721C8c93ba02f5
╭━❀❓❀━╮
@saluni
╰━❀📚❀━╯
❓پرسش ۱۴۷:
عبارت «و المقصر فی حقکم زاهق» در #زیارت_جامعهکبیره را توضیح دهید؟
✍🏽پاسخ:
🌀مقدمه: عبارت مورد سؤال، در ادامۀ جملات قبل در زیارت جامعۀ کبیره آمده است که «فَالرَّاغِبُ عَنْكُمْ مَارِقٌ وَ اللاَّزِمُ لَكُمْ لاَحِقٌ وَ الْمُقَصِّرُ فِي حَقِّكُمْ زَاهِقٌ» و نظير اين جملات نیز در #صلوات_شعبانیه به شکل «اَلْمُتَقَدّمُ لَهُمْ مارِقٌ وَ الْمُتَأَخِّرُ عَنْهُمْ زاهِقٌ وَ اللاّزِمُ لَهُمْ لاحِقٌ» وجود دارد. مضمون کلی عبارت این است که هر كس از شما خاندان عصمت و طهارت جلو بيفتد يا عقب بماند، از حقّ جدا شده و رو به هلاك دائم مي رود. تنها كسي كه ملازم و همراه با شما باشد،در مسير حقّ افتاده و رو به سعادت ابدي مي رود.
🌀شرح واژگان: واژگان پیچیدۀ عبارت، کلمات «مقصر» و «زاهق» می باشد که معنای آن به شرح زیر است:
🔹کلمۀ «المُقَصِّر» به معنای مسامحه كار ، سهل انگار یا كوتاهى كننده است.
🔹کلمۀ «زاهِق» به معنای نابود شدنى، هلاك شدنى و فناپذير است.
🌀ترجمه و شرح عبارت: با توجه به معانی واژگان، معنای عبارت «وَ الْمُقَصِّرُ فِي حَقِّكُمْ زَاهِقٌ» که مورد سؤال است این است که:
و آنان که در شناختن شما كوتاهي مي كنند، در واقع، خود را به وادي پوچي و تباهي و بطلان و نابودی مي افكنند. انسان عاقل كه مي تواند قدم بردارد تا راه حقّ و سعادت ابدي را بشناسد و خود را به خوشبختي دائم برساند، اگر اين كار را نكند و همچنان در جهل و بي خبري بماند.
حركت بالنده تعاليم اصلاحى اهل بيت «عليهم السلام» ، همواره از كوتاهى دينداران ، زيان ديده است. بسيارى از مسلمانانى كه به اسلام علاقه اى نيز داشتند ، در زمان لازم ، اين دين را يارى نكردند. براى نمونه ، مردم #مدينه و #كوفه كه در عاشوراى سال ۶۱ هجرى، #امام_حسين «عليه السلام» را يارى نكردند ، پس از چندى ، پشيمان شدند و با قيام هاى گوناگون عليه حاكمان وقت، به مفاسد يزيد اعتراض كردند ، در حالى كه زمان يارى دين ، سپرى شده بود و حركت با تأخير آنان ، سودى نبخشيد . تاريخ اسلام ، نمونه هاى فراوانى از تعلّل مسلمانان دارد كه نتايج آن ، بسيار زيانبار بوده است .
🔅نکته: عبارات فوق، توصیه به #اعتدال_دينى است. #تندروى و #كُنْدروى ، هر دو نكوهش شده اند و ريشه هر دو جريان ، در نادانى است . سردمداران اين دو جريان ، از نادانى مردم ، سود مى جويند و آنان را به سوى خود ، فرا مى خوانند. #اميرمؤمنان «عليه السلام» ، در سخنى مى فرمايد : لَا تَرَى الجَاهِلَ إلَا مُفْرِطا أوْ مُفَرِّطا . نادان را جز افراط گر يا تفريط گر، نخواهى يافت .
#شرح_ادعیه
📚شرح زیارت جامعه کبیره، محمد محمدی ری شهری
📚نهج البلاغة ، حكمت ۷۰ .
📚لسان العرب ، ج ۵ ، ص ۹۶
📚لسان العرب ، ج ۱۰ ، ص ۱۴۷
📚العين ، ج ۳ ، ص 363
🌙🌙🌙🌙🌙🌙🌙🌙🌙🌙🌙🌙🌙🌙🌙🌙
به کانال #سلونی بپیوندید ⬇️
https://eitaa.com/joinchat/780861721C8c93ba02f5
╭❀❓❀╮
@saluni
╰❀📚❀╯
#ره_یافتگان
#حکایاتی_از_زندگی_علماء
#محمد_بن_مسلم 💠قسمت3⃣
💫تلاش و کوشش و علاقه شدید او به یادگیری فقه اهل بیت «علیهمالسلام» موجب شد که او مرجع فتوا باشد.
💫#عبدالله_بن_ابی_یعفور که خود یکی از برگزیده ترین فقیهان و محدثان و از یاران #امامصادق «علیه السلام» است،می گوید: به ایشان عرض کردم: آقا جان! من قدرت و توان این را ندارم که در هر زمانی به محضر شما شرفیاب شوم و از #کوفه به #حجاز مسافرت کنم. گاهی اتفاق می افتد که برخی شیعیان شما در آنجا، به من مراجعه می کنند و از مسائل شرعی و وظایف خود از من می پرسند. بارها شده که من حکم آن را نمی دانم. شما چه دستوری می دهید؟
امام در پاسخ او فرمودند: چرا از #محمد_بن_مسلم_ثقفی غافلی؟ به او مراجعه و از او پرسش کن؛ چون او از دانش آموختگان مکتب پدرم #امامباقر «علیهالسلام» است و از آن بزرگوار اخبار فراوانی را فرا گرفته است.
💫 محمد بن مسلم در این مورد، نه تنها نزد پیروان اهل بیت «علیهمالسلام» ، که نزد مخالفان مکتب ایشان نیز معروف و مقبول بود.
خود این #فقیه و #محدث گران قدر داستانی نقل می کند🔻🔻🔻
🌀شبی از شب های تابستان پشت بام خانه ام در کوفه ، خوابیده بودم که ناگهان با صدای دق الباب🚪 از خواب بیدار شدم. پرسیدم: پشت در کیست؟ او گفت: من شریک هستم! خداوند تو را رحمت کند. من از بالا به پایین نگریستم. با کمال شگفتی مشاهده کردم که زننده در خانه، خانمی است.😱 تا مرا دید، گفت: من عروسی دارم که دچار درد زایمان بود. این درد آن چنان شدید بود که از دنیا رفت، ولی بچه اش👦 در رحم او زنده است و نشانه حیات بچه که حرکت کردن باشد، کاملاً مشهود است. وظیفه ما چیست❓🤨
🌀به زن گفتم: روزی در محضر فرزند پیامبر امامباقر «علیه السلام» بودم که همانند این سؤال از آن حضرت پرسیده شد. ایشان فرمودند: در چنین رخدادی، لازم است شکم زن را بشکافند و بچه را از رحم او خارج کنند. ای خانم، بروید این کار را انجام دهید!
🌀سپس از او پرسیدم: من مردی هستم که در سایه تقیه و با حالت پنهانی زندگی می کنم و چندان معروف و مشهور نیستم؛ چه کسی مرا به تو معرفی کرد؟
🌀 او در پاسخ گفت: خدا تو ر رحمت کند. نزد #ابوحنیفه صاحب الرای (اهل عمل به رای و قیاس) رفتم و حکم این مسئله را از او پرسیدم. او در پاسخ گفت: «من نمی دانم، به #محمد_بن_مسلم_ثقفی مراجعه کن؛ او می داند. وقتی نزد او رفتی، هر چه به تو فتوا داد، آن را برای من نیز بازگو کن».
#محمد_بن_مسلم می گوید: به او گفتم: برو به سلامتی. سپس آن زن نزد #ابوحنیفه رفت و پاسخ مرا برایش بازگو کرد.
🌀روز بعد که به مسجد رفتم، مشاهده کردم که #ابوحنیفه از شاگردانش همین پرسش را پرسید و خود جواب آن را داد. من تا سخن او را شنیدم، سرفه ای کردم ( کنایه از اینکه به دروغ و فریب، ادعای فضل و دانش مکن).
ابوحنیفه متوجه شد، رو به من کرد و گفت: خواهش می کنم مرا رها کن، بگذار زندگی کنم (و آبروی مرا نزد شاگردانم مریز).
💫محمد بن مسلم، بعد از سپری کردن عمری با برکت و به انجام رساندن خدماتی به دنیای دانش و عالم تشیع و بجا گذاشتن سخنان حکمتآمیز از ائمهی زمان خویش، در سال 150 هجری قمری به دیار باقی شتافت.
از وی کتابی📖 با عنوان « #الأربعمائة مسألة فی أبواب الحلال و الحرام» به جا مانده است که در آن به بررسی ۴۰۰ مساله در باب احکام شرع پرداخته است.
🌺🌸🌼🌺🌸🌼🌺🌸🌼🌺🌸🌼
دوستانتون رو به پاسخگو(سلونی) دعوت کنید🔻
https://eitaa.com/joinchat/780861721C8c93ba02f5
╭━❀❓❀━╮
@saluni
╰━❀📚❀━╯
#ره_یافتگان
#حکایاتی_از_زندگی_علماء
#هشام_بن_حکم 💠قسمت1⃣
جوان عالم و خوش فکر:
💫 آن روز یکی از شلوغ ترین ایام #حج بود. #امامصادق «علیه السلام» با گروهی از یارانشان گفتگو می کردند که همه آنها از بزرگان و علمای #شیعه بودند. در این هنگام، جوانی به خدمت امام رسید. پیشوای شیعیان از دیدن جوان شادمان شد، او را در بالای مجلس و کنار خویش نشاندند و گرامی داشتند. این رفتار امام حاضران را شگفت زده کرد. وقتی امام «علیه السلام» شگفتی حاضران را دیدند فرمودند: «هذا ناصرنا بقلبه و لسانه و یده; این جوان با دل و زبان و دستش یاور ماست.»
این جوان کسی نبود جز هشام بن حکم‼️
💫 #هشام در اوایل قرن ۲ هجری در #کوفه به دنیا آمد. در شهر اواسط دوران نوجوانی و جوانی را گذراند و بعدها برای تجارت به #بغداد آمد و در محله #کرخ به بزازی مشغول شد. او از همان آغاز جوانی پر تلاش و شیفته علم و معرفت بود. او، برای رسیدن به علم و دانش، علوم زمان خویش را آموخت. #کتب_فلسفی دانشمندان #یونان را فرا گرفت و کتابی در رد یکی از فلاسفه یونان نگاشت.
💫 هشام، در مسیر رسیدن به هدفش، به مکتبهای گوناگون علمی زمان خود پیوست؛ ولی هیچ مکتبی عطش حقیقت جویی او را فرو ننشاند. او سرانجام به وسیله عمویش، #عمیر_بن_یزید_کوفی، با امام صادق «علیه السلام» آشنا شد و چون ماهی که به دریا رسیده است، در کنار امام آرام گرفت و به شمار پیروان آن حضرت پیوست.
💫 هشام هرگاه به پرسشهای بیجواب برمیخورد، خدمت امام صادق «علیه السلام» میرسید و از ایشان سوال میکرد.امام «علیه السلام» نیز با بردباری پاسخ میدادند و او را قانع میکردند. نمونههایی از این پرسش و پاسخ ها در کتاب #توحید_صدوق و #علل_الشرایع آمده است.
🌺🌸🌼🌺🌸🌼🌺🌸🌼🌺🌸🌼
دوستانتون رو به پاسخگو(سلونی) دعوت کنید🔻
https://eitaa.com/joinchat/780861721C8c93ba02f5
╭━❀❓❀━╮
@saluni
╰━❀📚❀━╯