eitaa logo
پاسخگو
913 دنبال‌کننده
418 عکس
95 ویدیو
8 فایل
مجموعه پرسش و پاسخ های (پایه های 1 تا 10) حوزوی؛ تحت اشراف جمعی از اساتید سطوح عالی حوزه علمیه قم مدیر کانال: @Salooni
مشاهده در ایتا
دانلود
پاسخگو
❓پرسش 29: طبق نظر مرحوم شیخ انصاری، در بحث تعارض استصحاب و برائت، به کدام یک عمل می شود؟ ✍پاسخ:
✏️دوست عزیزی که این سؤال رو پرسیده بودن، نسبت به تقدم استصحاب بر براءة شرعیه، توضیح بیشتر خواسته بودن که تقدیمتون میکنیم🔻🔻🔻
❓پرسش 30: چرا از منظر شیخ انصاری رحمة الله علیه، تقدم استصحاب بر از باب ورود و تقدم آن بر از باب حکومت است؟ ✍پاسخ: 🌀به طور كلى، دو شعبه دارد: 1- كه موضوعش «عدم البيان» است. 2- كه موضوعش «عدم العلم» يا «شك» يا «جهل بسيط» است. 🌀وجه تقدم استصحاب نسبت به هر یک از این موارد، متفاوت است: 🔷وجه تقدّم استصحاب نسبت به : موضوع براءة عقليه، «عدم البيان» است و استصحاب، بيان شرعى است و لذا زمانی که استصحاب باشد، موضوع براءة عقليه یعنی «عدم البیان» را بر میدارد و به اصطلاح نسبت به آن دارد. 🔶وجه تقدم استصحاب نسبت به : لسان اخبار، دو دسته است: 🔸الف- برخى روایات مانند «رفع ما لا يعلمون» لسانش همان لسان حكم عقل و در مقام بيان «رخصت» است: وجه تقدم استصحاب بر این دسته نیز ورود است. 🔸ب- برخى روايات مانند «كل شى‏ء مطلق حتى يرد فيه نهى» یا «كل شى‏ء حلال حتى تعرف انه حرام» در مقام انشاء يك حكم شرعى ظاهرى مانند حليت و طهارت شرعيه ظاهريه است. وجه تقدم استصحاب نسبت به این روایات، به نظر برخی ورود و از نظر مرحوم شیخ حکومت است. ایشان ادلۀ قائلین به ورود را مطرح کرده و پس از نقد آن در توضیح حکومت فرموده اند: دلیل براءة، مفادش «کل شیء مطلق حتى يرد فيه نهى» و نظایر آن است و ظهور در نهى واقعى دارد اما دلیل استصحاب مفادش این است که نهی سابق را ابقا کن و دلالت مى‏كند به اينكه مراد از نهى اعم از واقعى و ظاهرى است. و این که حاکم در موضوع یا محمول دليل محكوم تصرف نموده و دامنه آن را قدرى گسترش داده و يا ضيق كند، اصطلاحا حکومت نامیده می شود. https://eitaa.com/saluni
✏️چند روز پیش، اولین سؤال صوتی از یکی از طلاب عزیز یزدی، به دستمون رسید که دوست داشتم شما هم از شنیدن لهجه شیرینشون محروم نشید. لذا اجازه گرفتم و اصل صوت رو براتون ارسال میکنم🔻🔻🔻
❓پرسش 31: در سیوطی، مجزوم شدن با لم، علامت فعل مضارع بیان شده است. 1⃣چرا در علائم مطلق افعال، مجزوم شدن ذکر نشده است؟ 2⃣چرا در علائم فعل، مجرور شدن و منصوب شدن ذکر نشده است؟ ✍پاسخ: 🌿مراد از علامت، آن چیزی است که مختص ذوالعلامة یعنی فعل باشد. همان طور که در متن سیوطی آمده است، مجرور بودن علامت اسم است؛ زیرا فعل و حرف هیچ گاه مجرور نمی شود و مجزوم بودن علامت فعل است؛ زیرا اسم و حرف هیچ گاه مجزوم نمیشود. (البته باید دقت کرد سکون با جزم و همچنین کسره با مجرور بودن تفاوت دارد) 🌿علائم فعل بر دو قسم هستند: 🔹علائم مشترک: علامت هایی که برای تمییز فعل از حرف و اسم به کار میرود اما برای تمییز ماضی و امر و مضارع از یکدیگر مفید نیست زیرا مشترک بین دو قسم از این موارد است. لذا «لم» در این موارد ذکر نشده است. 🔹علائم اختصاصی: علامت هایی که مختص ماضی یا مضارع یا امر است که «لم» در علائم مختص فعل مضارع بیان شده است. 🌿بنابر این، دلیل این که علامت فعل مضارع «لم» بیان شده زیرا این امر اختصاص به فعل مضارع دارد و علامت تشخیص سایر افعال نیست. 🌿اما این که منصوب شدن و مجرور شدن در علائم فعل نیامده است، زیرا این ها مطلقا علامت فعل نیستند. فعل هیچ گاه مجرور نمیشود و منصوب شدن مشترک بین اسم و فعل است. 📚البهجة المرضیة، مدخل، صفحۀ14 https://eitaa.com/saluni
حضرت آیت الله ، می فرمودند که مرحوم از استادشان مرحوم آقای نقل کردند که گاهی خدا، مدت ها کسی را به سختی ها مبتلا می کند، برای اینکه این شخص، از عمق وجودش، یک یا الله بگوید و از عمق وجودش خدا را دا بزند. ایشان فرموده بودند که این " یا الله" او آنقدر در سعادت او موثر است که حکیمانه است که آن همه سختی را تحمل کند تا این حال برایش پیدا شود و به این سعادت ها راه پیدا کند، که انسان از عمق وجودش بگوید "یا الله". https://eitaa.com/saluni
❓پرسش 32: منظور از «اثبات شیئ، نفی ماعدا نمی کند» چیست؟؟ ✍پاسخ: 🔰«اثبات شیئ، نفی ماعدا نمی کند»، یک قاعده عقلی و و است که به علت وضوح مفاد آن، تقریباً در منابع منطقی و فلسفی نیز توضیح زیادی برای آن ارائه نشده است و صرفاً از آن استفاده می شود. 〽️مثال: مثلاً در قضایای ، گفته میشود: «الانسان ممکن الوجود». معنای این عبارت، این است که طرف مقابل یعنی «عدم»، ضروری نیست یعنی «الانسان ممکن العدم» نیز صحیح است. به عبارت دیگر، اثبات «ممکن الوجود» برای انسان، نفی ما عدای آن مانند«ممکن العدم» از انسان نمی کند و گزارۀ «الانسان ممکن العدم» نیز صحیح است. 🔅نکته: اگرچه گاهی در علوم مختلف مانند علم بلاغت، اصول فقه و... به این قاعده تمسک می شود اما باید توجه داشت که این قاعده، منطقی و فلسفی است و در مباحث بلاغت، اصول و ... ، به نحو کلی صحیح نیست بلکه گاهی اتفاقاً اثبات شیئ، نفی ما عدا می کند و مثال بارز آن بحث در علم و بحث در علم است. 📚منطق مظفر، قضایا، تقسیمات حملیه، موجهات https://eitaa.com/saluni
❓پرسش 33: نظریه «خطابات قانونیه» و «انحلال» را توضیح دهید؟ ✍پاسخ: 🔴مقدمه: یکی از مهم ترین مباحث اصولی، بحث ماهیت و شرعی است و خطابات قانونیه و انحلال، دو ديدگاه مختلف درباره چگونگى تشريع احكام است که می تواند در بسیاری از مباحث اصولی و فقهی اثرگذار باشد. 🔵توضیح: خطابات و تكاليفى كه از طرف مولا به‏ اشخاص مى‏شود به سه شکل متصور است: 🌀ممکن است خطاب شخصى باشد؛ به اين معنا كه مولا خصوص يك فرد در نظر گرفته شده و به آن فرد بالخصوص مى‏گويد اين كار را بكن، يا اين كار را نكن؛ امر يا نهى مى‏كند. در خطابات شخصیه، از ابتدا خطاب متوجه فرد عاجز نمی شود. 🌀ممکن است خطاب ظاهرش کلی باشد اما انحلال به افراد و حالات و زمان ها پیدا کند. یعنی مثلاً گفته شود خطاب «يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا كُتِبَ عَلَيْكُمُ الصِّيامُ» مجموعی از خطابات شخصیه است که متوجه آحاد مکلفین غیر از افراد عاجز و غافل می باشد. 🌀اما گاهى خطاب، شخصى نيست و يك تكليف به صورت قانون و به نحو کلی جعل مى‏شود. و تكليف روی عنوان رفته است اما شامل اشخاص نیز می شود. مثلا مى‏گويند «هركس كه به تكليف رسيد، وظيفه ‏اش اين است كه نماز بخواند.» به این نحوه از خطاب، خطابات قانونیه گفته می شود. در خطابات قانونیه، خطاب متوجه فرد عاجز و غافل نیز هست اما تکلیف در حق او منجز یا فعلی نیست. 🔅تذکر: دو تفاوت اصلی بین نظریه انحلال خطابات و خطابات قانونیه وجود دارد: 💢اولاً در انحلال خطابات، تکلیف به آحاد مکلفین غیرمعذور تعلق می گیرد اما در نظریه خطابات قانونیه، تکلیف به عنوان تعلق می گیرد و به تبع شامل افراد اعم از معذور و غیر معذور می شود. 💢‏ثانیاً در خطابات قانونیه، خصوصیات و حالات افراد مورد توجه حاکم نبوده بخلاف خطابات انحلالی. 📚برای مطالعۀ بیشتر، به کتاب خطابات قانونیه مراجعه شود. https://eitaa.com/saluni
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
❓پرسش 34: شرایط عمل «لای نفی جنس» چیست؟ ✍پاسخ: ⭐«لای نفی جنس» یا «لای تبرئه»، یکی از مبتدا و خبر است که بر جملۀ اسمیه داخل شده و با 3شرط، مبتدا را نصب و خبر را رفع می دهد. ⭐این شرایط عبارتند از: 1⃣ هر دو معمول آن نکره باشد. 2⃣ اسم آن بر خبرش مقدم باشد 3⃣ حرف جر بر آن داخل نگردد. ⭐مثال: لا فقرَ أشدُّ من الجهل‏ 📚بدایة النحو، مرفوعات، نواسخ مبتدا و خبر، لای نفی جنس، صفحۀ152 https://eitaa.com/saluni
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
❓پرسش 35: ثمرهٔ مبنای چیست؟ ✍پاسخ: اتخاذ مبنای خطابات قانونیه در بسیاری از مباحث اصولی و فقهی و...ثمره دارد بلکه بسیاری از مشکلات سیاسی و اجتماعی را حل می‌کند. برای نمونه، به مواردی اشاره می شود🔻🔻🔻 🌱در بحث تزاحم، بر مبنای ، اهم فعلی است اما مهم فعلیت ندارد اما بر مبنای خطابات قانونیه، هر دو فعلی است. 🌱بر مبنای خطابات قانونیه، امر به شیئ مقتضی نهی از ضد آن نیست. برای مثال، «ازل النجاسة عن المسجد» مقتضی «نهی از صلاة» و بطلان صلاة بر فرض ترک ازاله نیست. 🌱اگر ما در شک کردیم، طبق نظریه انحلال باید قائل به بشویم و طبق نظریه خطابات قانویه، باید قائل به بشویم. برخی از محققان عرصه سیاست در عرصه این مطلب را فقه سیاسی اینطور تطبیق می دهند که اگر ما در زمان طاغوت بودیم و مبارزین شک کردند که آیا قدرت مبارزه با طاغوت و سرنگونی آن را داریم یا نداریم، طبق مبنای انحلال(فارغ از وجوب اطاعت از ولی فقیه) برائتی می شویم و تکلیفی بر عهده ما نیست اما طبق نظر حضرت امام(اعلی الله مقامه الشریف) حتی بر فرض شک در قدرت، احتیاط می شود لذا ایشان قیام خود را پایه ریزی کرد. «اعلی الله مقامه» https://eitaa.com/saluni
🔆مژده به همۀ طلبه های عزیز پایه های 1 تا 10🔆 از این به بعد، نگران اشکالات درسی خودتون نباشید؛ هر سؤالی از متن یا محتوا دارید، سطحی باشه یا عمیق، پاسخگو هستیم👇🏼👇🏼👇🏼 ♨️♨️♨️سؤالات درسی خودتون رو به نشانی مدیر کانال @Salooni ارسال و پاسخش رو از طریق همین کانال دریافت کنید. https://eitaa.com/saluni
🎉🎊🎉🎊 ☺️سلام به همۀ طلاب عزیز و گرامی 🌺در آستانۀ میلاد «علیه السلام» این بشارت رو بهتون میدم که به زودی کانال ما، مزین میشه به حکایتهای شیرین و آموزنده از زندگی علما و دانشمندان. 😌 شک ندارم خیلی از این داستان ها رو خیلی از شماها نشنیدید؛ داستان هایی که شنیدن هر کدوم از اون ها، ممکنه مسیر زندگی خیلی از ماها رو خدایی تر کنه، انشاءالله. منتظر بشارت های بعدی ما هم باشید🤩 https://eitaa.com/saluni
❓پرسش 36: تفاوت «کِثرة»بالکسر و «کَثرة» بالفتح چیست؟ ✍پاسخ: 🌀این واژه، نقیض «قلّة» و استعمال صحیح آن، «کَثرة» به فتح کاف است. 🌀اکثر کتب لغت مانند، ، ، ، و ...این کلمه را فقط به فتح کاف ذکر کرده اند و در استعمال این واژه به کسر کاف را ردیء و ناپسند شمرده اند. البته در برخی کتب مانند ، هم به کسر و هم به فتح کاف اشاره شده است بدون آن که یکی را مرجوح بداند. 🌀بنابر این، استعمال واژة کثرة، به فتح کاف صحیح و به کسر کاف مرجوح یا غلط است و بر فرض صحت از حیث معنایی تفاوتی بین این دو نیست. 📚الصحاح، جلد‏2، صفحة 280 📚المحكم و المحيط الأعظم، جلد6، صفحة 792 https://eitaa.com/saluni
❓پرسش 37: مرحوم در ، بارها کلمه را با «ال» استعمال کرده اند. آیا ایشان اشتباه کرده یا این استعمال صحیح است؟ ✍پاسخ: 💢کلمۀ «غیر» همواره است که به جهت وجود ابهام ذاتى معنوى آن، دائم الإضافه می باشد(اگرچه در شرایطی لفظ مضاف الیه حذف می گردد.) با این وجود، در شرایطی قبول «ال» می کند. برای مثال صیغۀ 14،«متکلم مع الغیر» گفته می شود. 💢اضافۀ «ال» به غیر در صورتی که مضاف الیه آن ملفوظ باشد خطاست اما این استعمال خطا در زبان عربی شایع است و کتاب به این خطای شایع اشاره کرده است. 💢اضافۀ «ال» به غیر در صورتی که مضاف الیه آن ملفوظ نباشد محل اختلاف نحویین است برخی این استعمال را صحیح می دانند. در این صورت: 🔵یکی از وجوه این است که «ال» را عهد و «غیر» را به معنای «مغایر» دانسته اند که در شروح و ذیل عبارت «الباء في قوله بالنسبة متعلق بالغير » به این مطلب اشاره شده است. 🔵وجه دیگر این است که «ال» تعریف نیست و معاقبه للاضافه است( به این قسم از ال، ، ، و دیگران اشاره کرده اند.) برای مثال در کلمۀ «المأوی» در آیه شریفۀ «فَإِنَّ الْجَنَّةَ هِيَ الْمَأْوى‏» ضمیر «ه» در «مأواه» حذف شده و به جای آن «ال» آمده است. به این مطلب در کتاب النحو_العربي اشاره شده است. 📚ملخص قواعد اللغه العربیه جلد1، صفحۀ102 📚المعجم المفصل في النحو العربي، جلد‏2 ، صفحهٔ725 https://eitaa.com/saluni
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
پاسخگو
#بشارت🎉🎊🎉🎊 ☺️سلام به همۀ طلاب عزیز و گرامی 🌺در آستانۀ میلاد #مولی_الوحدین #حضرت_امیرالمؤمنین #علی
✏️سلام 🎉🎊🎉عیدتون مبارک. ✅مطابق قولی که داده بودیم، از فردا هفته ای یکی دو بار، کانال مزین میشه به برش های کوتاه و آموزنده و شنیدنی از زندگی علما. ✉️اگه شما هم مطالبی در این باره داشتید، با ما به اشتراک بذارید؛ممنون🙏 https://eitaa.com/saluni
💠قسمت1️⃣ در دوران خفقان امامت «علیه السلام» و حکومت حاکم خونریز حجاج ابن یوسف ، عالم وارسته‌ای میزیست که از مریدان خاندان عصمت و طهارت بود. سعید بن جبیر که از تابعین بود، در سکونت داشت. او در علم و دانایی در بین مردم مشهور بود. علما به او لقب جهبذالعلماء(جهبذ یعنی تمیز دهنده و دانا) را داده بودند. در احوالاتش آمده است که تمام را در دو رکعت خود میخواند. در مورد او گفته اند که روی زمین کسی نبود مگر اینکه به علم او محتاج بود. «علیه السلام» در مورد این شهید دانشمند می‌فرمایند: سعید بن جبیر به امامت «علیه السلام» معتقد بود و آن حضرت از او تعریف و تمجید می فرمود و چیزی جز اعتقاد صحیح او به ولایت، سبب قتل او به دست حجاج نیست و او مستقیم بود. 📚خویی،سید ابوالقاسم ، معجم رجال حدیث ، ج۹، ص۱۱۸ و 119 https://eitaa.com/saluni
❓پرسش 38: مراد از «دوران امر بین المحذورین» چیست؟ ✍پاسخ: 🌀مقصود از «دوران امر بین المحذورین» این است که حکم فعلی مردد بین دو محذور و دو الزام باشد و احتمال سومی در آن راه نداشته باشد. مثلاً اگر حکم فعلی مردد بین وجوب و حرمت باشد، در وجوب محذور ترک و در حرمت محذور فعل است و لذا اصطلاحاً به این تردید، «دوران امر بین المحذورین» اطلاق می شود. 🔅نکته: مشهور اصولیین، در «دوران امر بین المحذورین»، شک بین وجوب و حرمت یک فعل را عنوان کرده اند در حالی که از نظر برخی مانند شهید «رحمة الله علیه»، دوران بین واجبین(تردید در این که فعلی واجب است یا ترک آن واجب است) و حرامین(تردید در این که فعلی حرام است یا ترک آن حرام است) نیز دوران بین محذورین است. 📚تحريرات في الأصول، جلد‏7، صفحهٔ276 📚البيان المفيد في شرح الحلقة الثالثة، جلد4، صفحهٔ437 https://eitaa.com/saluni
❓پرسش 39: در طرفین تشبیه(مشبه و مشبه به) گاهی طرفین مفردین هستند و گاهی مرکبین و گاهی یک طرف مفرد و دیگری مرکب است. از طرفی مفرد خودش یا مطلق است یا مقید. لطفا تفاوت مرکب و مفرد مقید را بیان کنید؟ ✍پاسخ: ♨️تفاوت مرکب و مفرد مقید مطلب دقیقی است تا آن جا که خود مؤلف«رحمة الله علیه» در ذکر مثال برای آن، دچار اشتباه شده است و شارحین این اشتباه را متذکر شده اند!! ♨️راه تمییز «مفرد مقید» از «مرکب»، لفظ نیست بلکه تمایز این دو معنوی است. تفاوت های معنوی این دو امر، عبارتند از: 💠1. مفرد مقید، امر واحدی است که تقید آن به اضافه، صفت، مفعول، حال، ظرف و غير اينها، اعتبار شده است اما مرکب هیأت متشکل از اجزای مختلف است. 💠2. در مرکب، مقصود بالذات در تشبیه، هیأت است نه اجزای آن اما در مفرد مقید همان جزء مقصود بالذات است. برای فهم بهتر مطلب، به مثال های زیر توجه کنید🔻🔻🔻 🍀مثال1: آيه شريفه «هُنَّ لِباسٌ لَكُمْ وَ أَنْتُمْ لِباسٌ لَهُنَّ»، تشبیه مفردمطلق به مفرد مطلق است زیرا در مفرد مقید، قید در وجه شبه نقش و تأثیر دارد اما در این مثال، «لكم» و «لهنّ» قيد شمرده نشده نمی شود و نقشى در وجه‏شبه ندارد. 🍀مثال2: روایت علوی «العلم فی الصغر کالنقش فی الحجر»، تشبیه مفرد مقید به مفرد مقید است چون یک امر به امر دیگری تشبیه شده است. 🍀مثال3: در شعر « كأنّ سهيلا و النجوم وراءه***صفوف صلاة قام فيها إمامها»، مرکب به مرکب تشبیه شده است. در این تشبیه هیأت (ستاره سهيل و ستاره‏هاى پشت سر آن) به هیأت (پیشنماز و مأمومین آن در صف‏هاى نماز) تشبیه شده است. ✳️این مطلب، در کتب بلاغی مفصل تر از جواهر، مانند مختصر و مطول و شروح آن توضیح داده شده است که برای مطالعۀ بیشتر میتوانید به آن ها مراجعه فرمایید👇 📚جواهر البلاغه، علم البیان، المبحث الثانی، صفحۀ203 📚دروس في البلاغة، جلد‏4، صفحهٔ30 📚المدرس الأفضل فيما يرمز و يشار إليه في المطول، جلد‏6، صفحهٔ176 https://eitaa.com/saluni
حضرت «سلام الله علیها» https://eitaa.com/saluni
❓پرسش 40: ماهیت علم الهی چیست؟ ✍پاسخ: 🔰بحث علم الهی از مباحثی است که محل اختلاف زیادی بین و واقع شده است. لذا در حد اختصار به نکات مهمی پیرامون این موضوع، اشاره می شود: 🌿1. علم یکی از اوصاف خدای متعال است؛ یعنی خدا بر همه امور جهان و نسبت به هر چیزی آگاه است. 🌿2. در مورد علم الهی، بیش از ده نظریه بین فلاسفه و متکلمین وجود دارد. 🌿3. درمعارف علم الهی، در برخی موارد به عنوان صفت ذات و در برخی موارد به عنوان استعمال شده است. منظور از علم به عنوان صفت فعل، این است که مثلاً خدای متعال بنده اش را آزمایش می کند تا عمل بنده در حضور خدا تحقق پیدا کند و تا تحقق پیدا نکرده معنا ندارد که برای خدا معلوم باشد. 🌿4. علم بر دو قسم است: و ؛ علم خدای متعال طبق نظر بیشتر فلاسفه و متکلمین، حضوری است نه حصولی. 🌿5. خداوند به ذات خود و به اشیاء قبل از ایجاد آنها، دارد اما علم خداوند به اشیا بعد از ایجاد آنها، است که این نوع علم، حادث است و تغییر در آن اشکالی ندارد زیرا این تغییر به ناحیۀ فعل بر می گردد نه ذات حق تعالی. https://eitaa.com/saluni
💠قسمت4️⃣ حجاج به او گفت: می‌خواهی تو را چگونه بکشم؟😳 او گفت: هرطور می‌خواهی بکش، ولی هر شکلی را انتخاب کنی من به همان نحو از تو در قیامت انتقام خواهم کشید. بعد حجاج دستور داد او را بیرون ببرند و بکشند. در همین حال سعید خنده‌ای کرد! وقتی حجاج از علتش پرسید، گفت: به جرات احمقانه تو و حلم و بردباری خدا می‌خندم. جلادان حجاج او را به رو به زمین افکنده و می‌خواستند سر از بدنش جدا کنند که او شروع به اقرار به وحدانیت خداوند و نبوت (صلی الله علیه و آله) و کفر حجاج کرده و به خداوند عرضه داشت: خدایا پس از من حجاج را به هیچ‌کس مسلط نکن و به او فرصت نده تا پس از من کسی را بکشد!! دعای این عالم عارف از شیعیان حضرت (علیه‌السلام) بسرعت مستجاب شد. حجاج بیش از پانزده روز زنده نماند و به بیماری خوره مبتلا شد در حالی که تحت فشار شدید روانی بود و مرتب می‌گفت: سعید بن جبیر با من چکار دارد؟!!هر وقت می‌خواهم بخوابم گلوی مرا فشار می‌دهد. آری در این حال مرد. 📚مسعودی، علی بن حسین ، مروج الذهب، ج۳، ص۱۶۴ https://eitaa.com/saluni
❓پرسش 41: معنای تکلم برای خدای متعال چیست؟ ✍پاسخ: 💠صفت تکلم، هم از صفات مخلوقات و هم از خالق است اما بلاشک ماهیت تکلم الهی با تکلم مخلوقات متفاوت است زیرا «تکلّم» مخلوقات به معنی سخن گفتن با زبان و از طریق تارهای صوتی از عوارض جسم است و دربارة خداوند که منزه از جسم و جسمانیت است مفهوم ندارد. 💠اگرچه ماهیت تکلم الهی برای ما شناخته شده و به طور کامل قابل درک نیست اما احتمالات مختلفی در کلام بزرگان بیان شده است که به برخی اشاره می گردد: 💫مرحوم در شرح کتاب تجرید الاعتقاد( ) «رحمة الله علیه» در مورد اثبات متکلم به عنوان یکی از صفات فعلی او چنین می فرماید : چون خداوند قادر مطلق است و بر هر امر ممکنی تواناست ، از این رو شکی نیست که می تواند امواج صوتی را در فضا بیافریند، و این امواج را به گوش انبیاء و پیامبرانش برساند، و پیام خود را از این طریق به آنها ابلاغ نماید، آنچنان که قرآن در مورد تکلم با موسی بن عمران در وادی «ایمن» گواهی می دهد که امواج صوتی در آن درخت مخصوص ایجاد شده و موسی را به سوی خود فراخوانده است. 💫 «رحمة الله علیه» کلام را شامل هر چیزی می داند که معنی را به دیگری منتقل کند لذا لفظ، صوت، اشاره و...همه از مصادیق کلام است؛ بنابر این متکلم بودن خدای متعال ملازمه با جسمانیت ایشان ندارد. طبق نظریه ایشان، کلام می تواند مجرد یا مادی باشد. 💫 «رحمة الله علیه» کلام را مجرد می داند و اطلاق کلام به مخلوقات را به این اعتبار صحیح می داند که اصل آنها از عالم امر و تجرّد است و اطلاق کلام به قرآن را از جهت نوری آن صحیح می داند. ⭐️نتیجه: بنابر این، متکلم بودن خدای متعال با سلب جسمانیت از ایشان قابل جمع است. 📚شرح تجرید الاعتقاد، صفحۀ224 https://eitaa.com/saluni