هدایت شده از آبادی شعر 🇵🇸
#عید_سعید_قربان
حیران علی مرتضی کن ما را
مهمان علی مرتضی کن ما را
حالا که رسیده عید قربان یارب
قربان علی مرتضی کن ما را
#سیدمجتبی_شجاع
چنان عید غدیرش دلربا افتاده در عالم
که یک هفته جلوتر میروم از خود به قربانش
#محمد_سهرابی (معنی زنجانی)
هدایت شده از اشعار آئینی جواد کریم زاده
#امیرالمومنین_ع_مدح
شد نجف میخانه و ساقی کوثر بانی اش
در نجف حتی خدا هم آمده مهمانی اش
مست از بوی علی گشتند جمله کائنات
سجده گر بر طاق ابرو، بوسه بر پیشانی اش
ازدحام انبیا در بارگاه حیدر است
تا بگیرند از محمد نوبت دربانی اش
آمده نوح نبی بهر ارادت محضرِ
آنکه برهاندش ز موج و ورطه ی طوفانی اش
همرهش آورده ابراهیم اسماعیل را
تا کند بار دگر بهر علی قربانی اش
موسی عمران قدم بنهاده در طور نجف
تا شود مدهوش نور چهره ی ربانی اش
از دم قدسی او هر دم مسیحا جان گرفت
آمده تا جان دهد بهر بلاگردانی اش
بو ی پیراهن بهانه بود از بهر شفا
گشته روشن چشم یعقوب از رُخ نورانی اش
بر سر بازار حسنش آمده با پور خویش
تا که در حیرت بماند یوسف کنعانی اش
خضر میخواهد بنوشد از کفش آب حیات
صد سلیمان مات از آن هیبت سلطانی اش
دم به دم می گفت یونس یا علی در کام حوت
داد سامانش علی از بی سرو سامانی اش
صالح و الیاس و ادریس و شعیب و لوط و هود
بهره ها بردند از آن رافت رحمانی اش
یک طرف جبریل در کف می زند دف از شعف
یک طرف داود گرم مدح و نغمه خوانی اش
بارها تفسیر شد قران به شان مرتضی
عشق یعنی مرتضی و صولت قرآنی اش
هست آن قران که نازل گشت بر صدر رسول
حضرت حیدر که باشد نفس و یار جانی اش
ای جواد اینها نَمی از بحر اوصاف علیست
آن علی را که امیرالمومنین میخوانی اش
#جواد_کریم_زاده
@javadkarimzadeh
ما کشتهٔ عشقیم و تو منظور، حسین!
تو عشقی و ما وصلهٔ ناجور، حسین!
روز عرفه، قسمت ما حسرت شد
ماییم و همین سلامِ از دور، حسین!
#رباعی
#مرتضی_درزی
اشک، عاشق را فقط ثابتقدمتر میکند
با چکیدن، جای پای شمع محکم میشود...
#رضا_حیدرینیا
نه هرکه یکدوسه مصرع به یکدگر بندد
رموزِ معنی و دردِ سخنوری داند...
#حزین_لاهیجی
تا چون ابرو مطلع برجستهای انشا کنی
عمرها زلف سخن را شانه میباید کشید
#صائب_تبریزی
در توفیق را بر روی خود دانسته میبندد
ستمکاری که فیض خود ز سائل باز میدارد
#صائب_تبریزی
چه میشد حرف چشمان و دهانِ دیگری بودم
زنِ غملهجهٔ برقع بهروی بندری بودم
دلم میخواست که یک دختر غمگین کمان باشم
خدا میخواهد انگاری زمین زعفران باشم
#ملیحه_آخوندی
کتاب #سهشنبه منتشر شد!
کتاب سهشنبه
۲۹ شعر؛ ترانه، محاوره، کلاسیک از خانم ملیحه آخوندی
انتشارات فصل پنجم
عضو کانال ایشون بشید و برای سفارش و خرید کتاب با خودشون هماهنگ کنید 👇👇👇
https://eitaa.com/seshanbee
هدایت شده از آبادی شعر 🇵🇸
💚 یا علی گفتیم و عشق آغاز شد
#محمود_اکرامیفر
📣 توجه❗️
#مسابقهٔ_شعر_غدیر:
با موضوع:
ولایت و امامت حضرت امیرالمؤمنین علی علیه السلام
در قالب غزل و رباعی🍃
سلام و عرض ادب خدمت دوستان گرامی 🌸
دوستان شاعر میتوانند تا شنبه دوم تیرماه (۱۴۰۳/۴/۲) اشعار خودشون رو در قالب غزل و رباعی (دستکم ۲ رباعی) برای شرکت در مسابقهٔ شعر غدیر بفرستند. 👌📝
هدایای نفرات برگزیدهٔ غزل: 🎁
نفر اول:
مبلغ ۳۰۰ هزار تومان ✅
نفر دوم:
مبلغ ۲۵۰ هزار تومان ✅
نفر سوم:
مبلغ ۲۰۰ هزار تومان ✅
هدایای نفرات برگزیدهٔ رباعی: 🎁
نفر اول:
۱۸۰ هزار تومان ✅
نفر دوم:
۱۵۰ هزار تومان ✅
نفر سوم:
۱۲۰ هزار تومان ✅
🔸اشعار باید جدید و نوسروده باشد و قبلا جایی نشر داده نشده باشد👌
🔹داوری مسابقه توسط یکی از مدرسان شعر در ایتا خواهد بود👌🌸
🔸نفرات برگزیده در روز عید غدیر اعلام میشود.
🔹اشعار خودتون رو برای شرکت در مسابقه به یکی از شناسههای زیر بفرستید👇
@Hazrate_baran_786
@javadmd14
🌸🌼🌸🌼🌸
آبادی شعر
@abadiyesher
هرگز دلم ز کوی تو جایی دگر نرفت
یکدم خیال روی توام از نظر نرفت
جان رفت و اشتیاق تو از جان بهدر نشد
سر رفت و آرزوی تو از سر بهدر نرفت
هرکو قتیل عشق نشد چون به خاک رفت
هم بیخبر بیامد و هم بیخبر برفت
در کوی عشق بیسروپایی نشان نداد
کو خستهدل نیامد و خونینجگر نرفت
عمرم برفت در طلب عشق و عاقبت
کامی نیافت خاطر و کاری بهسر نرفت
شوری فتاد از تو در آفاق و کس نماند
کو چون عبید در سر این شور و شر نرفت
#عبید_زاکانی
در جهانی که همه مدّعیاند
در جهانی که پر از حرّافی است
منم و بیکسی و تنهایی
و خدایی که به شدت کافی است
عید قربان شد و قربان کردم
پای لبخند خدا دنیا را
به خودش رو زدهام تا زین پس
نکِشم منّت آدمها را
خواندم او را که اجابت کُنَدَم
که بگویم ز همه بیزارم
بوسه زد روی مرا با لبخند
چه خداوند رفیقی دارم
رفتم و در زدم و در وا کرد
دیدم آن چشم خطاپوشش را
اصلا انگار نه انگار که من
بارها پس زدم آغوشش را
آن خدایی که برایم یک عمر
از سر باغ خودش گل میچید
هدیهها داد به من اما گاه
هدیه را بین بلا میپیچید
از همان دم که خدا را دیدم
دل به شاهان جهان نسْپُردم
نان یک عدّه به نرخ روز است
من فقط نان دلم را خوردم
پشت من گرم به خونی داغ است
تیغها بغض مرا داشتهاند
گُردهام باغچهٔ خنجرهاست
دوستانم همه گُل کاشتهاند
نیستم بینِ شما، معتقدم
که خدا کرده مرا غربالم
خوبهاتان اگر ایناند چه خوب!
من به بد بودنِ خود میبالم
بگذارید مرا طرد کنند
راه من سخت از این قشر جداست
چون که عمری است نیاموختهاند
که قضاوت فقط ازآن خداست
نشدم من به نقاب آلوده
هرچه هستم خودمم باکی نیست
غُسل دادم دل خود را با اشک
دین به جز پاکی و دلپاکی نیست
خستهام خسته از این شهری که
حرفها ساخته پشت سر من
مهربان بودم و تاوان دادم
نیست با هیچکسم میل سخن
چای مینوشم و با یاس حیاط
خانهام یکسره عطرآگین است
شعر و مداحی و سجاده و اشک
خلوت سادهٔ من شیرین است
هرکه را شهر خرابش کرده است
میکند دست خدا آبادش
آن خدایی که در این تنهایی
دلم آرام شده با یادش
#محسن_کاویانی
هم بر لب تو قند فراوان باشد
هم بر لب ما خنده نمایان باشد
قربان نگاه مهربانت خورشید
ای کاش همیشه عید قربان باشد!
#رباعی
#صفیه_قومنجانی
تصمیم، به یک اشاره برخاستن است
برخیز دلم، که چاره برخاستن است
صدبار اگر شکست خوردم، غم نیست
پیروزی من دوباره برخاستن است
#رباعی
#محسن_درویش
ایّامِ امیدبخش و دلخواه رسید
خنده به لب بقیة الله رسید
در فاصلهٔ عید غدیر و قربان
میلاد امام هادی از راه رسید
#رباعی
#مهدی_شریفی
شب، محو انتظار تو بودم دمید صبح
گشتم به یاد روی تو قربان آفتاب
#بیدل_دهلوی
هدایت شده از اشعار "عاصی"
1_5475819531.mp3
4.41M
علیرضا عصار
ای عاشقان
#عید_قربان
🍃🌹🍃🌹
هدایت شده از غلط ننویسیم
چند نکته دربارۀ گروه واژهگزینی فرهنگستان زبان و ادب فارسی
۱. گروه واژهگزینی فرهنگستان زبان و ادب فارسی بیشتر به وضع واژههای تخصصی علوم گوناگون میپردازد و کمتر برای واژههای عمومی واژهسازی میکند.
۲. تصویب نهایی هر واژه در فرهنگستان سه سال پس از تصویب مقدماتی آن واژه است. یعنی فرهنگستان در ابتدا واژهای را مصوب میکند و تا سه سال افراد گوناگون میتوانند آن را نقد کنند یا واژۀ دیگری را پیشنهاد دهند. اگر کسی به واژهای نقد دارد، میتواند در این سه سال نظر خود را مطرح کند.
۳. یکی از مهمترین نکتهها در واژهگزینی این است که عموم مردم ندانند واژهای که بهکار میبرند برساخته است و آن را بهمانند دیگر واژههای زبان بهکار برند. فرهنگستان زبان و ادب فارسی در این مورد بسیار موفق بودهاست، اما ناآگاهی از همین نکتۀ بسیار مهم موجب انتقادهای برخی غیرمتخصصان به فرهنگستان شدهاست؛ زیرا این افراد بهنادرست میپندارند که از میان واژههای مصوب فرهنگستان فقط «یارانه» و احتمالاً چند واژۀ معدود دیگر به زبان عموم راه یافتهاند. در اینجا ۴۱ واژۀ عمومی و پربسامد مصوب فرهنگستان فهرست شدهاست. این واژهها، که از میان چندصد واژۀ رایج فرهنگستانی گزینش شده، بهجز دهها هزار واژۀ تخصصی مصوب فرهنگستان است که در علوم گوناگون رواج یافته و وارد زبان عموم نشده، و نباید هم میشدهاست. برخی از این واژهها پیش از فرهنگستان زبان و ادب فارسی هم کاربرد داشتهاند، ولی فرهنگستان آنها را برگزیده و با این کار خود موجب تثبیت آنها شدهاست:
آرمانگرا
بازیافت
بدافزار
برنامه (در حوزۀ رایانه)
پایانه
پرتودرمانی
پژوهانه
پسماند
پهپاد
پیادهراه
پیامک
تراکنش
جورچین
چندرسانهای
درشتنمایی
دمنوش
دورکاری
راهبرد
ریزتراشه
سازوکار
سامانه
سختافزار
شاخابه
فرادما
فناوری
کاربر
کارکنان
کالابرگ
کشسانی
کنارگذر
گدازه
گردشگر
گسترش
گستره
گسل
گشتاور
گفتاردرمانی
گمانهزنی
نرمافزار
وارونگی
همایش
#غلط_ننویسیم
🖊@ghalatnanevisim
کِی شعر تر انگیزد خاطر که حزین باشد؟
یک نکته از این معنی گفتیم و همین باشد
از لعلِ تو گر یابم انگشتریِ زنهار
صد مُلکِ سلیمانم در زیرِ نگین باشد
غمناک نباید بود از طعنِ حسود ای دل
شاید که چو وابینی خیرِ تو در این باشد
هر کاو نَکُنَد فهمی زین کِلکِ خیالانگیز
نقشش به حرام ار خود صورتگر چین باشد
جامِ می و خونِ دل هر یک به کسی دادند
در دایرهٔ قسمت اوضاع چنین باشد
در کارِ گلاب و گل حکمِ ازلی این بود
کاین شاهدِ بازاری وان پردهنشین باشد
آن نیست که حافظ را رندی بِشُد از خاطر
کاین سابقهٔ پیشین تا روزِ پَسین باشد
#حافظ
آره واقعا 👌👌👌
شعرگفتن دل خوش و خیال آسوده و جیب پرپول میخواد!
برای همینه که ما نمیتونیم شعر بگیم😢