هادے دلها،ابراهیم هادے🇮🇷
#معرفی_شهید: #شهید_مدافع_حرم_محمدحسین مرادی شهید محمدحسین مرادى 👈در سىام مهرماه سال ۱۳۶۰ در محله
✔خاطره ای عجیب از شهید محمدحسین مرادی
به نقل از مادر:
سیدرضا حسینی که دایی محمد حسین بود،
👈سال 1366 به #شهادت رسید.
ایشان را در امامزاده #علی اکبر_چیذر دفن کردیم.
سال های بعد که پسرخاله ی محمد حسین فوت کرد،
تابوت او را به امامزاده برده و
اتفاقا کنار قبر دایی اش گذاشته بودند
تا مزارش برای دفن آماده شود.
#محمد_حسین آن روز دست روی تابوت پسرخاله اش گذاشته و گفته بود:
👈 آقا محسن، از جای من پاشو اینجا جای من است‼!
آن موقع همه این کلام را شنیدند
اما کسی متوجه نشده بود که منظور پسرم از این حرف چیست.
چند سال بعد که محمد حسین در #سوریه به #شهادت رسید،
او را درست در کنار مزار دایی اش،
🔶 یعنی همان جا که آن روز اشاره کرده بود، دفن کردند.
🔶برای همه عجیب بود که پسرم از همان زمان می دانست که شهید می شود و حتی دفنش را مشخص کرده بود!
#کلام_شهید💌
✍مــن زنــدگـی را دوســت دارم
ولـی نـه آن قــدر کـه آلــوده اش شــوم و مرا فراموش و گم کنم؛
#علی وار زیستن و علی وار #شهید شدن #حسین وار زیستن و حسین وار #شهید شدن را دوســت دارم🕊
#شهیـد_حاج_محمـدابـراهیـم_همـت❤️
یادش با صلوات
#شهيد_محل
خوشا به حالت پسر!
چه قدر همه چیز رو به راه است
#علی باشی
#عشقی باشی
متولد قبل از انقلاب باشی
#شهید بعد از انقلاب باشی
عند ربهم یرزقون باشی...
خدایا شکرت، کاری کن این اسم در راه عاشقی تو موندگار بشه
آجرهای این دیوار به خودشون میبالند
که یه همچین قابی رو روی شونشون نگه داشتند...
#شهید_علی_عشقی
شهادت عزت ابدی است
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥بعد از این فرق ندارد بخدا حال #علی
▪️خانه بی #فاطمه جارو بخورد یا نخورد😭
▫️ #صابر_خراسانی
فضائل امیرالمومنین..mp3
2.03M
#حجتالاسلام_دارستانی
🎼 فضائل امیرالمومنین #علی علیه السلام 🌹🍂
#عید
#غدیر
#هادی_دلها_ابراهیم_هادی
#گروه_جهادی_فرهنگی_شهید_ابراهیم_هادی
خاطرات_شهدا 🌷
💠برشی از کتاب همسایه آقا....
🔰در را که باز کردم از لب پاشنه ورودی روی پنجه #قد_کشیدم ،چند دقیقه ای🕰 طول کشید تا از پله ها بالا آمد. یک نگاه به لباس هاش کردم و گفتم: پس چرا #لباس_فرم تنت نیست⁉️
🔰لبخندی زد و گفت: سلام #مامان_جان قرار نیست اهل شهر خبر دار بشن🔇 که من امروز سر دوشی گرفتم. زیر لب گفتم: آخه من خیلی #دوست_داشتم تو این لباس ببینمت😔 و به بهانه آوردن یک شربت خنک🍹 رفتم توی آشپزخانه.
همین طور که داشتم بین شربت آلبالو🍒 و آب یخ❄️ را با چرخش قاشق نقش می انداختم تا وسط هال آمدم، دیدم رفته توی اتاق و در را بسته🚪یکم #دلم گرفت اما به روی خودم نیاوردم و صداش کردم.
🔰 #علی شربت برات آوردم، هنوز #سرخی شربت با آب دست رفاقت نداده بود که علی میان قاب در اتاقش ایستاد👱 دستش را تا کنار خط ابروش بالا برد و به لبه کلاهش نزدیک کرد، پا کوبید و گفت: #افسر_وظیفه علی آقا عبداللهی در خدمت هستم.
🔰برای لحظه ای نمی توانستم چشم از #قد و قامتش بر دارم😍 #علی_من توی لباس زیتونی رنگ سپاه علی اکبری شده بود که در قامت #مجاهد بیشتر ازم دل می برد.
🔰جلوی #سرخ شدن چشمهام را گرفتم، لبخند رو روی تمام صورتم مهمان کردم☺️ و زیر لب براش "لا حول ولا قوه الا بالله" خوندم. چقدر شیرین بود حظ این لحظه که پسرم #لباس_سپاه به تن کرده بود.
#شهید_علی_آقاعبداللهی🌷صلوات
*#التماس_تفکر 👇*
*عید غدیر نزدیک است...💚*
مسلمانان آن زمان بالا رفتن دست #علی(ع) را در غدیر تبلیغ نکردند و غدیر را فراموش کردند
تا باعث شد سر #حسین(ع) درعاشورا بالای نیزه برود...
غدیر رو تبلیغ نکردند که پهلوی مادر شکست...
غدیر رو تبلیغ نکردند که #محسن سقط شد... و نصیب علی از زهرا شد گریه های بر سرچاه بخاطر رفتنش💔
آخ آقاجان... درسته اون زمان نبودیم تا یاریت بدیم... نبودیم تا پشت #غدیر وایستیم...
اما الان هستیم💪 و با تمام قدرت غدیرت رو به گوش همه عالم میرسونیم و میگیم که:😍
#ما_اهل_کوفه_نیستیم
#علی_تنها_بماند ...
پسرت رو تنها نمیزاریم یا مولا...❤️
#غدیر_را_جهانی_میکنیم...✌️🏻
ما بچه شیعه ایم و پشت امام زمانمون😍
*#غدیر_امسال_متفاوت_خواهد_بود*
*🌴اللّهمَّعَجِّلْلِوَلِیِّڪَالفَرَج🌴*
🔘🔸🔘🔸🔘🔸🔘
#گروه_جهادی_فرهنگی_شهید_ابراهیم_هادی
#هادی_دلها_ابراهیم_هادی
@seedammar
هادے دلها،ابراهیم هادے🇮🇷
#کتاب_عارفانه #قسمت_بیست_و_هشتم شب ها بعد از نماز چند دقیقه دور هم می نشستیم و بچه ها حدیث یا آیه
✨بسم الله الرحمن الرحیم ✨
#کتاب_عارفانه 🌙
#قسمت_بیست_و_نهم
...خودش خالصانه از ابتدای صبح مشغول کاربود.
صبحانه و چای را آماده میکرد و...
بعضی هفته ها بعد از پایان دعا به همراه احمدآقا با موتـــــ🏍ـــور میرفتیم اطراف چهار راه سیروس.
آنجا برای بچه ها عدسی می خریدیم.😋
خداروشکر به خاطر صبحانه هم که شده بچه ها دور هم جمع میشدند.😅
احمد اقا از هزینه #شخصی خودش برای بچه ها صبحانه تهیه میکرد.
✨✨✨✨✨
کار های مختلف انجام میداد تا بلکه معنویت و ارادت به امام زمـــ🌹ــان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) در بچه ها تقویت شود.
در همین برنامه دعای ندبه بسیاری از بچه ها را برای آینده تربیت کرد.
ودستشان را در دست مولایشان قرار داد.
احمد آقا کارهای فرهنگی مسجد را حول محور اهل بیت (علیهم السلام) قرار داد و نتیجه خوبی از این روند گرفت 🌺
البته کارهای جمعی احمدآقا برای بچه ها فقط دعای ندبه نبود.
بعضی شب های جمعه بچه هارا به مهدیه تهران برای دعای کمیل میبرد.
در مسیر برگشت هم برای بچه ها
ساندویچ می خرید و حسابی به بچه ها حال میداد.
✨✨✨✨✨
🌺(نماز جمعه)🌺
از اینکه بچه های بسیج و مسجد به دنبال مسائل فهم درست معارف دین نیستند بسیار ناراحت بود.😔
خیلی برای ارتقای سطح معرفت وعقیدهی بچه ها تلاش میکرد.
با مسئولان بسیج بارها صحبت کرده بود.
میگفت بیشتر از برنامه های نظامی به فکر ارتقای سطح معرفتی بچه ها باشید.
برای این کار خودش دست به کار شد.
به همراه بچه ها به مسجد حاج آقا جاودان میرفت.
به این عالم ربانی ارادت ویژه داشت.❤️
مدتی هم بزرگتر های فرهنگی مسجد را به جلسات حاج آقا مجتبی تهرانی می برد.
وقتی احساس میکرد که این جلسات برای بچه ها سنگین است جلسات آنها را عوض و از اساتید دیگری استفاده میکرد.
ازدیگر کارها که تقریبا هر هفته تکرار میشد برنامهی زیارت حضرت عبدالعظیم حسنی بود.
با بچه ها به زیارت میرفتیم و روبه روی ضریح می نشستیم وبه توصیهی ایشان،آقا ماشاءالله برای ما مداحی میکرد.
#ادامه_دارد
یا #علی
✨✨✨
#منبع_انتشارات شهید ابراهیم هادی
@seedammar
#گروه_جهادی_فرهنگی_شهید_ابراهیم_هادی
#هادی_دلها_ابراهیم_هادی
هادے دلها،ابراهیم هادے🇮🇷
✨بسم الله الرحمن الرحیم ✨ #کتاب_عارفانه 🌙 #قسمت_بیست_و_نهم ...خودش خالصانه از ابتدای صبح مشغول کار
#کتاب_عارفانه 🌙
#قسمت_سی_ام
با بچه ها خدمت مرحوم آیت الله ناصر صراف ها (قرائتی) در مسجد محله چال رفتیم. ایشان پدر دو شهید و یکی از اوتاد زمانه بود. توصیه های اخلاقی بسیارخوبی به طلاب و شاگردان داشتند.
یک بار فرمودند : آقا ، نماز جمعه را ترک نکنید.
نمی دانید حضور در نمازجمعه چقدر برای انسان برکات دارد. خصوصا وقتی که هوا بسیارسرد یا بسیارگرم باشد❗️( یعنی زمانی که مردم کمتر شرکت می کنند )
من و دیگر شاگردان احمدآقا از این حرف ایشان خیلی خوشحال شدیم؛ چون از زمانی که به یاد داشتیم با احمد آقا به نمازجمعه می رفتیم.
احمدآقا همه ی مارا به حضور در نمازجمعه مقید کرده بود.
او با سختی بچه ها را جمع می کرد. بعد می رفتیم چهارراه مولوی و با اتوبوس دو طبقه یا وانت و... خلاصه با کلی مشکل به نمازجمعه می رفتیم.
بچه ها شلوغ می کردند. اذیت می کردند و...
اما احمد آقا با صبر و تحمل وصف ناشدنی بچه ها را با معارف دین آشنا می کرد.
💐🌾💐🌾💐🌾💐🌾💐🌾💐🌾💐🌾💐🌾
یکی از بچه ها می گفت : من از همان دوران احمد آقا به نمازجمعه مقید شدم.
بعد از شهادت احمد آقا هم سعی کردم نمازجمعه من ترک نشود. یک بار در عالم رؤیا مشاهده کردم که در خیابانی ایستاده ام.
احمد آقا از دور به طرفم آمد و من را در آغوش گرفت.
خیلی حالت زیبایی بود. بعد از سال ها احمد آقا را می دیدم.
بعد از روبوسی به تابلوی خیابان نگاه کردم. دیدم نوشته خیابان قدس. فهمیدم اینجا نمازجمعه است.
همان لحظه از خواب بیدار شدم. فهمیدم علت اینکه احمدآقا این گونه من را تحویل گرفت به خاطر حضور همیشگی من در نمازجمعه است.
🌾💐🌾💐🌾💐🌾💐🌾💐🌾💐🌾💐🌾
←اردو→
( برادران محمدشاهی )
برخی روزها به من توصیه می کرد : امشب جلسه ی حاج آقا یادت نره❗️
می گفت : کمال ، امشب بیا یه خبرهایی هست❗️
شب هایی که او توصیه می کرد واقعا حال و هوای جلسه آیت الله حق شناس دگرگون بود.
آن شب ها مجلس نورانیت عجیبی پیدا می کرد.
نمی دانم احمدآقا چه می دید که این گونه صحبت می کرد❗️
ما از بچگی با هم رفیق بودیم. در دوران کودکی با هم فوتبال بازی می کردیم.
اما از وقتی که در مسجد فعالیت می کرد دیگر ندیدم فوتبال بازی کند.
یک بار دیدم احمدآقا در جمع بچه های نوجوان قرارگرفته و مشغول بازی است.
فوتبال او حرف نداشت. دریبل های ریز می زد و هیچ کس نمی توانست توپ را از او بگیرد.
خیلی به بازی مسلط بود. از همه عبور می کرد.
اما وقتی به دروازه ی حریف می رسید توپ را پاس می داد به یکی از نوجوانان ها تا او گل بزند❗️
احمد می رفت در تیم افرادی که هنوز با مسجد و بسیج رابطه ای نداشتند.
از همان جا با آن ها رفیق می شد و...
بعد از بازی گفتم : ...
#ادامه_دارد
یا #علی
✨✨✨
#منبع_انتشارات شهیدهادی
@seedammar
#گروه_جهادی_فرهنگی_شهید_ابراهیم_هادی
#هادی_دلها_ابراهیم_هادی
#خاطرات_شهدا 🌷
🔹شهادت ایشان را هیچ کدام از دوستانش ندیدهاند❌ ولی #سپاه تایید کرد✅ و به بنیاد اطلاع داد. حتی کسی که از نیروی دریایی سپاه #خوزستان همراهش بود، آمد اینجا تعریف کرد که تا دو سه ساعت قبلش⌚️ با هم بودهاند ⚡️اما بعدش او را #ندیده.
🔸هم رزمش تعریف میکند: #شهید_انصاری بچه شهرری است. در خط شهید میشود🌷 و او #شهادتش را میبیند. علی آقا هم آن جا مهماتش تمام میشود♨️.
🔹او میگوید: "ما هر وقت، کم میآوردیم، #پیشانیمان را میچسباندیم به پیشانی #علی آقا، شارژ میشدیم👌. آنجا به #ابوامیر معروف بود چون اسم فرزندش امیر است.
🔸خیلی سر نترسی داشت. هرچه گفتم ابو امیر جلو نرو❌ ما الان #مهمات نداریم ولی علی آقا گفت #من با همین 5 تا نارنجک💥 از پس اینها بر میآیم👊."
#شهید_علی_آقاعبداللهی
🌹🍃🌹🍃صلوات
@seedammar
🕊 دشمنان به جای #حاج_قاسم ماشین «علی امرایی» را زدند:
🔹 #علی وصیت کرده بود که پیکرش⚰ در سوریه به خاک سپرده شود، اما برای برخی این سؤال پیش آمد که چه اتفاقی افتاد که برگشت⁉️ آن روز دشمن برای #ترور حاج قاسم سلیمانی کمین کرده بود. قرار بود که حاج قاسم ابتدا از آن معبر عبور کند ولی ...
🔸به فاصله یک ساعت #علی و شهید غفاری و حمیدی که در خودرو🚘 پر از مهمات و سلاحهای انفجاری💥 سوار بودند، زودتر از معبر مورد نظر عبور میکنند و مورد هدف #موشک قرار میگیرند.
🔹پیکر ارباً اربای علی را #حاج_قاسم از روی انگشتر💍 شناسایی کرد: بعد از یک ساعت که خود سردار با همراهانش به محل شهادت🌷 بچهها میرسد، خیلی متأثر میشود و به گفته همرزمان شهید خیلی گریه میکند😭
🔸حاج قاسم دست علی آقا را از روی انگشترش شناسایی کرد و با وجود اصرار اطرافیان، #خودش پیکرهای ارباٌ ارباٌ شده را جمع کرد. به همین دلیل بخش زیادی از بدن علی همانند وصیتش همانجا در خاک #سوریه باقی ماند. بعداٌ دوسه بار به خواب خانواده آمد و گفت: «قرار نبود این دست هم برگردد ولی برای نشانه یک دستم برگشت.»😔
#شهید_علی_امرایی
#ایام_شهادت🌷
🌹🍃🌹🍃صلوات
@seedammar
#غدیر_را_دریابید !
غدیر و دست بالا رفتھ یِ علی (؏) را جدی نگرفتند که سر حسین (؏) بر نیزه ها رفت...💔
🍃 #علی در عرش بالا بی نظير است
❤️علی بر عالم و آدم امير است
🌷به عشق نام مولايم نوشتم
🌸چه عيدی بهتر از عيد #غدير است؟
✨عید سعيد غدیر مبارک🌷
علی زیاد #ســـــجده میکرد و می گریست در شبانه روز ۵ بار #زیارت_عاشـــورا میخواند
همیشه میگفت
من در ســــجده به #شهادت می رسم
در کربلای ۵ بود که شنیدیم #علی در حال سجده به شهادت رسیده
🍃🌷🍃
🦋 پ
#شهدا_رهبرمون_رو_دعا_کنید
#پدر_شهید:
🌷این انگیزه ( نابودی داعش و امنیت مرزهای اسلام) به قدری در مرتضی قوی بود که حتی وقتی شنید که پدر شده باز هم لحظهای در حضورش در #سوریه و منطقه عملیاتی شک نکرد.
🌷این بار آخری که اعزام میشد همسرش #باردار بود. وقت اعزامِ مرتضی هنوز جنسیت بچه مشخص نشده بود، بعد گفتند که بچه دختر است اما مرتضی در سوریه که بود یک بار که رفته بود حرم حضرت #زینب(س) برای زیارت، #قرآن را باز کرده بود و به ما گفت :
🌷من آیهای را دیدم که اول و آخر آیه اسم #علی بود و بقیه کلمه ها مقابلم محو میشدند. همانجا به او الهام شد😇 که خداوند یک #پسر به او داده و اسمش هم علی است. در سونوگرافی مجدد دکتر گفت که بچه پسر است😍
🔻همسرشهید #مرتضی_حسین_پور:
علی من بایدلباس جهاد بپوشه، اسلحه به دست بگیره؛ رجز #أنامحب_الزهرا درکوچه های مدینه سر بده✊
#علی کوچولو تنها فرزند شهید مرتضی حسین پور چهارماه بعد از #شهادت پدر به دنیا آمد.
#شهید_مرتضی_حسین_پور🌷
#فرمانده_شهید_حججی
#سالروز_شهادت
🍃🌹صلوات
♡به نام خالق رئوف♡
🌾باز هم #قصه ، قصه ی عاشق 💖و #معشوق است منتها کمی متفاوت تر از قصه لیلی و مجنون های دیگر.
اینجا، از بیقراری #عاشق، قلم بی تاب شده و بی اذن صاحب ، روی کاغذ خوش رقصی می کند.
🌳قصهٔ روحی آسمانی🌫 را روایت میکند که جسمش در زمین سکنی گزیده.او زمین را بهر عاشق🌸 شدن برگزیده نه برای گذراندن #زندگی روزمره، چون ما!این دیار را برگزید، چون میدانست دلیر مردانی از جنس #غیرت_علوی را در خود پرورش میدهد... .
🥀مسیرش را از همان ابتدا #مشخص کرد. مبدأ #حریم_حرم بود و مقصد، #دل_آسمان!عشق را در #علی(ع) خلاصه کرد و در مکتب او جانی دوباره گرفت. خانواده اش را نذر این مکتب کرد و خودش اول به #قتلگاه شتافت.
🌴از ایوان طلای #علی_ابن_موسی_الرضا زینبی شد و پرواز کرد تا #زینبیه_دمشق... .
شهری که عشاق گرد هم آمدند، تا نگذارند #کربلا بار دیگر تکرار شود.
عاشق قصه ، مجنون وار عاشق شده بود.
🥀به دنیا آمد تا پا در رکاب #معشوق بگذارد و در راه او هم #جان بدهد و چه شیرین است در راه عشق جان سپردن...
چه #ولادت مبارکی ، زندگی ای که آغازی مبارک و پایانی مبارک تر دارد.
#پایانی_متفاوت... !
✍نویسنده : #مهدیه_نادعلی
به مناسبت سالروز تولد
#شهید_محمد_پورهنگ🌷
صلوات🌷🍃
💐#زیباترین و #لطیف_ترین #دلنوشته از #شهیدمدافع_حرم
(دلنوشته پیامکی شهید مدافع حرم اهل البیت، #علی_سیفی، چند روز قبل از شهادت برای خانواده اش) :
🔸دلم کمی آرامش میخواهد، کمی استراحت.
دلم از این پرچم های سه رنگ می خواهد، سبز-سفید-قرمز، بکشند روی پیکرم و بنویسند #علی، شهید مدافع حرم
💢شهید مدافع حرم علی سیفی علی بلاغی، در سال ۱۳۷۰ در روستای علی بلاغی اردبیل متولد شد. شهید سیفی از پاسداران سبزپوش ولایت در دفاع از حرم اهل بیت(علیهم السلام) که در مأموریت مستشاری و در مصاف با تکفیریهای داعش در سوریه به مقام شهادت نائل آمده است، ایشان هشتمین شهید مدافع حرم اردبیل است. وی از کارکنان سپاه حفاظت فرودگاه اردبیل بود که در ماه رمضان و مصادف با ۱۶ خرداد و با زبان روزه در شهر «حماء» سوریه به شهادت رسید. پیکر شهید علی سیفی روز سه شنبه ۱۳ تیرماه سال ۱۳۹۶ وارد استان اردبیل شد و در روز چهارشنبه از مقابل مصلای این شهر تشییع شد.
✌️شادی روح پاکش قرائت کنید حمد و سوره و صلوات.
💕بخشی از وصیت زیبا و تکان دهنده ی این شهید عزیز هم در تصویر بالا از این شهید، خواندنی و قابل تأمل است...
در مکتب شهادت
در محضر شهدا
🌷 #شهید_علی_آقا_عبدالهی
📝 #روایت_عشق
وقتی به کربلا رفته بود، دیده بود که یکی از زائران در حال عکاسی بوده که مأموران عربی او را کتک میزنند و گوشی او را توقیف میکنند.
#علی هرگز قبول نمیکرد که کسی به #پاییندستی خود #زورگویی کند و همانجا با مأمورین درگیر میشود و مأمورین علی را بازداشت میکنند.
نمیدانم از چه طریقی
#آیتاللهسیستانی متوجه این اتفاق میشود و دستور آزادی علی را صادر میکند و علی بعد از مدتی آزاد میشود.
او بسیار باسلیقه بود و هر سفری که میرفت برای همه افراد خانواده سوغاتی میآورد و با توجه به نیاز افراد هدایایی میگرفت که من با این سن و سالم نمیتوانم چنین هدایایی بگیرم.
🎤راوی: مادرشهید
📝 #اسم_نیکو
▫️ظرف ها را از مادر گرفت،
شست و گفت: دستات دیگه حساسیت گرفته مادر. مادر رفت سراغ غذا که روی اجاق گاز بود.
پسر، دنبال مادر رفت؛ مثل اینکه میخواست به مادر چیزی بگوید.
رفت کنار مادر و خیلی مودب گفت: مادر چرا اسمم را گذاشتید فرزام؟! چرا #علی نه؟! #حسین نه ؟! ...
و ادامه داد که:
آخه آدم با شنیدن فرزام یاد هیچ انسان خوبی نمیافته! من اصلا صاحب نامم رو نمیشناسم که بهش افتخار کنم! از همان روز به بعد بود که همه علی صدایش میزدند.
✅ مواظب باشید فردای قیامت فرزندانتان با اسمی که برایشان گذاشتید به خدا شکایت نبرند.
🥀شهید علی پورحبیب
📖 آب زیر کاه، ص 37
#از_شهدا_بیاموزیم ❣❣❣❣❣
هدایت شده از مَحـبـوبي حُـــــ❤سِـــین
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌹
هُوَ قِصَّةٌ عنْ ظهْرِ قلبٍ طُهْرُها يُحْكى
فإذا بهِ شكَّ امرُؤٌ في أصْلِهِ شُكَّا
كأبي وأمي في هواهُ أرْكَبُ الفُلْكَا
بيديهِ يومَ المُلْتقى يُعطي لِيَ الصَّكَّا
🦋 بصكِّي سأسْعَدْ ... والإلٰهُ يشْهَدْ 🦋
🌹
#حیدر_کرار
#علی
#ماه_جب
#روز_پدر
#شهید مدافع حرمی که ۸ یتیم را سرپرستی میکرد ...
کارمند کمیته امداد توضیح داده بود که ۲ خانواده و ۳ یتیم تحت پوشش و حمایت مالی #علی آقا بودند.
یعنی #علی مجموعاً ۸ یتیم را سرپرستی میکرده.
تازه بعد از یک عمر زندگی با #علی فهمیدم که درآمدهایش را کجا خرج می کرده و من که مادرش بودم نفهمیدم علی چه کار میکرد!
یک خیّر به تمام معنا
#پدر_شهید مدافع حرم #علی_امرایی میگوید پس از #شهادت فرزندم کمکم متوجه کارهای خیر او شدیم و حتی فهمیدم سرپرستی چند کودک را برعهده داشته و از او به عنوان «کمسنترین خیّر» تقدیر شدهبود.
#سبک_زندگی
شادی روح پاکش #صلوات🌹