کلمهٔ آرامش‌بخش اگه یه‌ویدیو بود :

سلامتی مام خوبیم، برنامه خوابمون مثل سگ ریخته بهم نمی‌دونیم چه گلی به سر بگیریم.

دقیقاً جزو کارهایی که باید تا پایانِ‌تابستون بکنم تنظیمِ‌ برنامهٔ‌ خوابم‌عه .. که خب، تقریباً درحالِ‌حاضر جوری که داره پیش می‌ره نشدنیه🤣.

باید‌بگم‌ پیژامه‌های ِبابام رو چندوقتیه دزدیدم، که .. الآن هم یکی‌شون رو پوشیده‌م که دقیقاً شبیه ِهمین پیژامهٔ توی ِعکس‌عه، واقعاً خوشگل و گوگولی‌ان، فعلاً که تابستون‌ام داره با خوراکی‌هام و پیژامه‌های ِدزدی‌ام میگذره، راضیم🎀

+++

این‌پیام یك تقدیمی‌ست! 🥢 :) #تقدیمی - 📢 : یك دو سه امتحان‌میکنیم، صدامیاد؟ سلااامم، سِلنالسترنجِ تك‌سلولی صحبت‌میکنه! اینجا جنگلِ‌قورباغه‌ها، ساعت۲۲:۱۱دقیقهٔ‌شب‌عه، خطاب به‌تمامیِ اهالیِ‌محترم ( ممبرـعلی‌هامون ) و تمامیِ همسایه‌های ِفرح‌بخش و مَلمَلانی‌مون‌ و شهرهای ِاطراف ( کانال‌های ِدیگهٔ‌ایتا و به‌غیراز همسایه‌ها ) اینجانب، اعلام‌میکنم که جنگلِ‌قورباغه‌ها برای ِسومین‌بار(؟) قراره بهتون تقدیمیِ‌کوچکی بده، همچُنان که مناسبتی در دست نیست ولی‌خب وی چون خیلی‌خیلی پروعه این‌ مناسبتِ تقدیمی رو به #پایانِ‌تابستون و کمتر‌از ۱۰روز تا آغازِ #پاییزفرحبخش باقی‌مونده، پس به‌یادِروزهای ِخوشِ‌تابستانه، و فاکتورگیری ِسامرتایم‌سدنس ( #اندوهِ‌تابستانه ) این پیام رو #فوروارد کنید و از ۱ الی ۵۸ یك‌عدد رو به‌دلخواه انتخاب‌کنید تا من یك بیت از یکی‌از مجموعه‌شعرهای ِ#جنابِ‌سهراب ( سهرابِ‌سپهری ) رو براساسِ‌عددِ انتخابی بهتون تقدیم‌کنم ( ۵۸بیت بنده مشخص‌کردم از هریك از شعرهای ِسهرابِ‌سپهری و عددگذاری‌کردم از یك تا پنجا‌ه‌و‌هشت و براساسِ‌انتخابِ عددِ شما بهتون تعلق میگیره🪴🤝 ) برای ِنشانی‌هاتون ( لینک‌های ِکانال‌های ِشَهشَهانی‌تون ) و اهالیِ‌جنگل ( ممبرهامون ) هم نشانی‌شون ( آیدیشون ) + عددِ انتخابی برای ِبیتِ‌شعر رو بنویسن و برای ِمن توی ِصندوقِ‌پستیِ‌جنگلِ‌قورباغه‌ها قراربدید(:✨ متشکرم برای ِگوش‌سپردن‌تون به صدای ِنخراشِ‌من که نیم‌ساعتی هست داره توسطِ شما شنیده میشه‌. پرانتز : پیامِ‌ پایین رو هم یه‌نگاه بندازین رفقا. پری ِمحافظِ‌جنگلِ‌قورباغه‌ها، سِلنالسترنج🎀 :>

- توجه توجه❕❗❕❗❕❗ دوستانِ‌گرامی و فرح‌بخش، تقدیمی‌ها توی ِصندوقچ‌مخفیِ‌من ( نشانی : واقع در بخش ِشمالی ِ‌جنگل‌مون نرسیده به‌آبشار‌پلوتون - جنگلِ‌قورباغه‌ها پلاکِ۱۰۴ ) قرارمیگیره، زمانِ قرارگرفتنِ تقدیمی دورو‌برِ ۳۰ یا ۳۱شهریورعه و زمان‌میبره، حتماً توی ِصندوقچهٔ‌مخفیم عضوباشین که از تقدیمی‌ها و یه‌سری بخش‌های ِکولِ‌ سلنالسترنج جانمونید!🌱 همچُنان هم موقعِ قراردادن نشانی‌هاتون توی ِصندوقِ‌پستیم لطفاً بگید که برای ِتقدیمی‌عه(: لازم‌ به‌ذکرعه که حتماً هم برای ِدریافتِ‌تقدیمی باید عضوِ کانال‌مون باشین و فقط به‌افرادی که عضو جنگلِ‌قورباغه‌ها باشن تقدیمی تعلق میگیره :/ ‌اگه صندوقِ‌پستی ( سایتِ‌دایگو ) براتون بالا نیومد، پیوی ِمن رو دریابید @Selena_Lestrange 🍓 ( اطلاعاتِ‌تکمیلی‌ای اگه بود این‌پیام ویرایش میشه، متشکرم✨💅🏿 )

بدونِ‌شرح، من و تو :

کیف‌های ِچرمِ‌سرخ‌رنگ و قدیمی، کیف‌دستیِ‌‌ چرمِ‌ قهوه‌ای‌رنگ برای ِمسافرت‌هایی با قطار به شهرهای ِدارای ِمعماری ِتاریخیِ‌ایران علل‌خصوص اصفهان نصفِ‌جهان، پارچه‌‌های ِسفید با گل‌‌های ِصورتی‌رنگ، فرش‌های ِقرمزرنگِ دستباف‌ِایرانی، تل‌های ِمشکی‌رنگِ کاملاً ساده یا طرح‌دارِ چهارخونه، پیرهن ِگلدوزی شدهٔ کرم‌رنگ، کفشِ‌سرخ‌رنگ ِپاشنه‌دار، هدفونِ‌قرمزرنگ برای ِگوش‌کردن به نوای ِموسیقی‌های ِقدیمی و کلاسیکِ‌خارجی و یا ایرانیِ محبوب‌مون، کتاب‌هایی که صرفاً برای ِعکاسی نخریده‌ باشیم‌‌شون و خوندنِ اونها با این استایل در یک کافهٔ معمولیِ شهر و همزمان با استشمامِ بوی ِقهوهٔ‌ ترک و قلمی‌های ِکتاب‌هایی که به سبکِ‌کلاسیک نوشته‌شده باشن، ورق‌زدنِ کتاب‌هایی با کاغذِکاهی >>>>>

درزمانِ‌ نوشتنِ این متن حس ِافتخارِ قشنگی بخاطرِ ایرانی بودنم بهم دست‌داد که خیلی‌دوستش دارم :)) + علاقه‌ام به‌وسایلِ چهارخونه که همه دیگه میدونن که سلنای ِچهارخونه‌فنم💅🏿 :>

_

درواقع موضوع‌ اینه که : تابستان فریبم داد، نزدیك و نزدیك‌تر شدن به بوی ِماهِ‌مهر و بوی ِگندمدرسه و همزمان دوست‌داشتنِ خودِ فصلِ‌پاییز و فکرکردن به آغاز فصلِ بافت و بوفت خیابون‌های ِزردونارنجیِ گوگولی، شیرکاکائوی ِداغ خوردن زیربارون باهمدیگر عذابم میدهد، ( خلاصه‌بگویم، خوددرگیری عذابم میدهد ) از برخوردِ دوباره با اجتماعِ حاضر در مدرسه‌مون ( بهتراست بگویم حقیقتاً یك‌مشت ماگلِ‌احمق🎀 ) وحشت دارم🙏🏻.

بدبختی(؟)

_

۹روز مانده به پاییز و پایان ِعشق‌وحال ِتابستانه❕-

کمک(؟)

شب، وقتِ فرمانرواییِ سکوت است. حرف‌ها در مغزها به آرامی حرکت می‌کنند. تو به‌روشناییِ روز می‌اندیشی، به تمامِ آدم‌هایی که نظاره‌گرِ آنها بودی، به لبخند‌ها و اشک‌هایی که رقم خورده(:

شب، زمانِ‌ قدم‌زدن در جنگلِ‌مه‌آلودِ ذهن، همزمان با احتمالِ بارشِ افکارِمنفی، خاطراتِ‌گذشته و اورثینک و ترس از آینده باشد، خطر مبتلا به سردرگمی در این گردشِ چندین‌ساعته هرلحظه نزدیك و نزدیك‌تر می‌شود، مواظبِ اعماقِ این جنگل هم باشید، خیال‌پردازی! این عنصر می‌تواند شما را از پای بیاندازد، آهسته و بااحتیاط قدم‌بردارید، اگر دیدید نمی‌توانید ادامه‌دهید، بخوابید، خواب دوای ِدردِ بی‌درمان است، البته که شما ریسك‌‌میکنید، دیدنِ‌کابوس از رگِ‌گردن به شما نزدیك‌تر است، ولی‌خب چه‌میشود کرد، بحث انتخاب بینِ بد و بدتر است، با تمامِ آنها سعی‌کنید کنار بوته‌های ِخشکِ‌ تمشک که از بارانِ طوفانیِ دیشب در اَمان مانده‌است، جایی برای ِخود بازکرده و روی ِچمن‌های ِنیمه‌خیسِ کناربوته، درازبکشید، و با لبخند بخوابید، خواب همه‌چیز را درست‌میکند، همچُنان سکوت و گذاشتنِ پلك‌ها روی ِهم✨𝟹› به‌یاد داشته‌باشید جنگلِ‌ذهن شب‌ها بسیارناآرام‌است(: #افکاروشخصیت‌من

گوش‌جان بسپارید🪴 #لانای‌روح‌نواز

شبانگاهِ۲۳ شهریورماه از آخرین‌ماهِ تابستانِ خودتون رو با نوای ِفرح‌بخش و مَلمَلانیِ بانولانادل‌‌ری سپری‌کنید و برای ِحس‌گرفتن در فضای ِجنگلِ‌ مه‌آلودِ ذهن به‌گوشِ‌جان بسپارید و به پلك‌های ِسنگین‌شده‌تون چندساعتی استراحت‌بدید، شب‌بخیرِویژه ننه‌سلنا با قلبِ‌آبی و آرزوی ِیه‌خوابِ راحت کامل‌میشه، شب‌بخیر💙ㅠ.