eitaa logo
سه‌شنبه‌‌یِ ملیحه آخوندی🕊
222 دنبال‌کننده
54 عکس
9 ویدیو
3 فایل
@Maliheakhoondi همه روزای خدا سه‌شنبه بود... شاعر و ترانه‌سرا🕊
مشاهده در ایتا
دانلود
میگن که گوشهِ گوشه‌ی این شهر هستی سهمم ولی دنیایِ سردِ بی پدر شد کلّی اثر جا مونده از جنگِ تو، امّا اسمت چرا سرباز مفقودالأثر شد! تو آخرین دستو تکون دادی و رفتی حالا یه بچه پاشو توو دنیا می‌ذاره معنیِ بعضی حرفا انگار چیزِ دیگه‌س این که میگن هر اومدی، یک رفتی داره زهرا رو غرقِ بوسه کردی، خوب می‌دونم اینو توو حرفای خودش فهمیده بودم هرجا یه بابا بچه‌شو بوسید، می‌گفت این صحنه رو قبلا یه جایی دیده بودم! بابا! منم تنگه دلم خوابامو پُر کن این دختره کوچیکتم یک ذره لوس کن یک شب بیا، هرجوری که باشه قبوله اصلن بیا توو خوابِ من زهرا رو بوس کن خوبه که مثل کورِ مادرزاد باشی که واسه هرچیزی خودش تصویر داره وقتی که هیچی از تو توی خاطرم نیست هرچیزی می‌تونه تو رو یادم بیاره ما با درختایی که کاشتی قد کشیدیم این خونه یه عمره که زیر سایه‌تونه من حرفاتو با زهرا می‌بینم همیشه سی ساله هرشب قاصدک بارونه خونه @seshanbee
هدایت شده از علی سمرقندی
《رود》 اگرچه فرض محال است؛ رود برگردد بگو به آنکه دلم را ربود برگردد بایست روی پل و بعد سجده‌ی شکرت سی و سه بار بخوان زنده‌رود برگردد به عزمِ ماه زمین خورده‌ام خیالی نیست پلنگ بادیه باید کبود برگردد... حریف بود رقیبم چه قصه‌ی تلخی که جاممان به هوا رفته؛ زود برگردد نمانده هیچ کسی دورِ من به جز شیطان خدا کند مَلَکی از سجود برگردد □ به رویِ آتشِ عشقش سپند می‌پاشم که دود آن به دو چشمِ حسود برگردد 1397/08/08 @alisamarqandi 🦋
doooooobare.mp3
2M
شعر، صدا و تنظیم: ملیحه آخوندی 🕊
چنان طفلی که بعد از جنبش گهواره می‌خوابد قرار ای دوست بعد از بی‌قراری می‌شود پیدا
همیشه بوی بهار از بهار خوش‌تر بود که بی‌قراریِ قبل از قرار، خوش‌تر بود @seshanbee
قرار بود بیایی بهار برگردد به خانه‌اش دلِ بی اختیار برگردد قرار بود قراری که با دلم داری برای روز شکستن کنار بگذاری
می‌خواهم از خودم بزنم بیرون دیگر دلم قرار نمی‌گیرد این شاخه مبتلا شده با پاییز از هیچ‌کس بهار نمی‌گیرد
تو بی دلیل‌تر از بودنت کنار منی بدون آن‌که بخواهی در انتظار منی تو دور می‌شوی از من ولی دچار منی قرار نیست بیایی و بی‌قرار منی
این پرده دگر کنار باید برود از حوصله‌ام قرار باید برود آن‌قدر که پاییز بزرگ است و قشنگ از زندگی‌ام بهار باید برود
یا با غم دلتنگی‌ات یا با سر زلفت یاد آوری کردی قرار شانه بودن را
هنوز در دلم از انتظار حرفی هست و چشم میکندم آشکار...حرفی هست به جز تو در دل من هیچ گفت و گویی نیست درون قلبت از این بی‌قرار حرفی هست؟
قرار بود که نورم بگیره جهانو قرار بود تو دنیا بشم انعکاست حواسم نبود و دلت رو شکستم ولی تو همیشه به من بود حواست
توو کدوم آینه نگا کنم نگه چن سالمه حال یه مادرِ پیر توی نگا کردن عکسای قدیمی حالمه دوتا چش که منتظر نیس، که بدون خواهشه دیگه آرزویی نیس بخواد برآورده بشه نه ساله با شمع بیس سالگی خاموش شدم گوشه‌ی یه تخت پیرم که فراموش شدم من یه شاعرم با یه دفتر شعر بی‌صاحاب با یه آرامش ساختگیِ بعدِ قرصِ خواب... منو دل‌خوش نکنین واسه پیدا کردنم گوشه‌ی یک شهر شلوغ مث گوش دادن به حرفای بزرگا به دروغ، منو دل‌خوش نکنین پای حرفام نشینین، غریب‌نوازی نکنین نقش هیشکی رو توو‌ زندگیم بازی نکنین تنها موندن آدما رو تکه‌تکه می‌کنه جز همین شیر حیاطمون که چکّه می‌کنه↓ هیشکی پا به پام به جای خواهرم گریه نکرد واسه دردِ بی قرارِ مادرم گریه نکرد گوش دادن به حرفا مثل طوطی اما نشنیدن مث نقالای چارساله بدونِ فهمیدن، منو از بر نکنین مث یه شماره‌ی تماس آشنای دور مث شعرای سه نمره‌ایِ امتحان به زور، منو از بر نکنین آره یه حسرته که همه حواستون باشم یا یه آویزِ همیشه رو لباستون باشم کاشکی مثلِ بی‌بی از ترسِ حواس پرتتون منو سنجاق کنین گوشه‌ی پیراهنتون، منو یادتون نره کاش مث بوسه‌ی روز اول بهارتون مث لبخندِ توو عکسای سه در چاهارتون، منو یادتون نره @seshanbee
شیر آبمون خراب شده بود و سخت وا بسته می‌شد. دستم باید انققققدر دورش می‌گشت تا یه نظری می‌کرد. همون دفعات اول لِمِش دستم اومد و دورش می‌گشتم تا بلخره... . . . شیر آب درست شده ولی هنوزم دستم دور سرش می‌گرده... دستم عادت کرده به همون خرابیش... شیر رو که می‌خوام باز کنم بازم همون تلاش‌ها رو به‌ هوای خرابیش دارم... سه روز, برای وابسته شدنِ دستم و دورت بگردم‌ها کم نیست! وقتی دوست داشته باشی, سعی می‌کنی قِلِق خرابیا دستت بیاد و حتی آبادم که میشن, تا به خودت میای, می‌بینی انگاری خرابیِ رو همه‌جوره پذیرفتی و ای کآبِ زندگانی من در دهان توست! با من هزار نوبت اگر دشمنی کنی...
کاش یه دستمال لطیف باشم توو جیب پیرهنت وقتی سردرد داری، بگردم هی دور سرت منو مرهمت بدون و از سرت باز نکن!
28.21M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
. . رفت و همیشه هست با همه فرق داره تنها عزیز منه توو گلدونای اتاق همون گلی میشه که روی میز منه ❤️🕊
سه‌شنبه‌‌یِ ملیحه آخوندی🕊
. . رفت و همیشه هست با همه فرق داره تنها عزیز منه توو گلدونای اتاق همون گلی میشه که روی میز منه
. ما که نتونستیم با زبون خودمون به دوستامون بفهمونیم. لااقل آقا سلطانی یه دردی دوا کنه. همیشه فیلم و سریالا بیش‌تر آدما رو تحت تاثیر قرار میدن متأسفانه!
ولی اگه حسین پناهی یا دکتر علی شریعتی گفته بود که دیگه نور علی نور بود!
ترسم اینه رو جهازم یه دلِ خونِ شکسته‌س می‌دونی! عقل عروسمم یه دردِ پینه بسته‌س اگه آرزوت کنم زودی برآورده نشی، چی؟ یا برآورده بشی، مرهمِ این درده نشی چی؟ می‌تونی بفهمی چشمایی رو که قرار نداره؟ احسن‌الحال شی توو خونه‌ای که بهار نداره؟
درِ دکّان‌ِ دل‌تنگیم را از جا درآوردم زدم دخل‌ِ دل‌ِ عاشق‌تبارم را درآوردم به هر در می‌زنم وابستگی‌ها پوچ و توو خالی‌ست و تنها باغ‌ِ سبزِ پیش‌ِ رویم، باغ‌ِ یک قالی‌ست همان‌قدری که دلقک در دهانم شعله‌ور از هم همان‌قدر عالم و آدم نمک‌نشناس‌تر از هم اگر پایان‌ِ پر دردِ عبورِ جاده‌ای باشی محال است آخرش آن‌کس که‌ راه افتاده‌ای باشی نمی‌خواهم به چشم دیگران شاد و قوی باشم که می‌خواهم خودم باشم، شکسته، منزوی باشم جنون‌ِ سرکش‌ِ رقص‌ِ سماع‌ِ عارفان در من نچرخید ای تمام فرفرک‌های جهان در من کجای این جهان سرد و لاکردار می‌دانند برای داغ روی سینه مانده، دل نسوزانند؟ چگونه لال باید کرد آهنگ صدایم را کجا پنهان کنم این سرخوشی‌ها، خنده‌هایم را؟ چه می‌شد حرف‌ِ چشمان و دهان دیگری بودم زنِ غم‌لهجه‌ی‌ِ برقع به روی‌ِ بندری بودم دلم می‌خواست که یک دختر غمگین‌کمان باشم خدا می‌خواهد انگاری زمین زعفران باشم -آخوندی
بازگشت با شکوه خودم رو به اجتماع، بعد از سه روز بیماری سخت، تبریک عرض می‌کنم. 🕊
می‌دونستین اگه کسی روزه نباشه و به دروغ بگه که روزه‌س، روزه‌ش باطله؟🚶‍♀
آسایش دو گیتی تفسیر این دو حرف است چاییِ بعدِ افطار، فرنیِ بعدِ چایی
حضور خودم رو در ایتا گرامی میدارم