سیدالعلماء
🔺 شرح حدیث قسمت دوم 🔹 عبارت « عَلِمتُ... » حضرت میفرمایند "عَلِمتُ". نمیفرمایند "ظَنَنتُ". #گمان
🔺 شرح حدیث
قسمت سوم
عبارت «عَلِمتُ أنّ رِزقی لایَأکُلُه غَیری فَاطمَأنَنتُ»
فهمیدم که آنچه که روزی من باشد دیگر کسی آن را نمیخورد. در نتیجهی این اعتقاد، #حرص از بین میرود.
ولذا #تاجر مسلمانِ بی حرص، آخرین کسی است که سر میزش میآید. اما تاجری که فقط امیدش به چک و سفته و داد و ستد است، اول کسی است که بر سر کار میرود؛ چرا که آن شخص، خاطرش جمع است و با خودش میگوید #قرآنم را میخوانم و #تربیت زن و بچهام را انجام میدهم و #زن و #فرزند را رسیدگی میکنم و ساعت ۸ یا هرموقع شد میروم سر کار.
اما شخص حریص میگوید حتماً باید راننده قبل از طلوع در خانه من حاضر باشد که من را برساند به #بازار و تا کاسبهای دیگر نیامدهاند من زود مشتریها را جلب کنم. وقتی اینطور در کار افتاد، خسته میشود و آنوقت که به خانه برمیگردد نه حال #نماز دارد، نه حال تربیت فرزند دارد، نه حال #همسر دارد. حرص اینجور میکند آدم را.
واعظ هم همینطور است، اگر خدایی نکرده #واعظ، #مداح، #طلبه، خدایی نکرده در این #فکر افتاد که ما هرچی درس برویم #حقوقمان زیادتر میشود، مداح و #منبری بگویند هر چی مجلس بیشتر برویم پاکتمان بیشتر میشود، اینها دیگر به خودشان و خانوادهشان نمیرسند.
و لذا یک وقت میبینید اولادهای ما خدایی نکرده بیتربیت میشوند. برای اینکه تفکرمان درست نبوده، هِیْ اینجا برو، هی آنجا برو. اینور منبر برو، آنور درس بگو، در خانهها درس بگو، به دخترها درس بگو، از این مدرسه به آن مدرسه...
#دبیر و #معلم وقتی که حریص شدند درسشان هم فایده ندارد، #اخلاقشان هم فایده ندارد.
این «علمت أن رزقی لایأکله غیری فاطمأننتُ»، یعنی دیگر هیچ تشویش و دلهره ندارم که درآمدم کم میشود یا زیاد؛ و لذا شما وقتی #دبیر و #معلم شدید میفرستند شما را #دانشگاه که درس بدهید یا چیز دیگر. خاطرتان جمع باید باشد که مثلاً من این کلاس را باید خوب درس بدهم بعد بروم کلاس دیگر. پس اگر شاگردی سؤالی کرده اگر دیدم نفهمید، زنگ میزنم آن کلاس را تعطیل میکنم تا این مسئله را به این بچه بفهمانم، اگر #شبهه کرده شبههاش رفع شود.
فکر #پول نباید بود، پِی پول نباید بود، دنبال #هدایت باید باشیم.
معلمی که حقّش از #پدر بیشتر است یعنی اینجور معلم. نه کسی که میآید روی تخته سیاه ریاضیات را حل میکند و میرود که خودش را برساند به آن یکی کلاس! این معلمی نیست، این حرفه است. مثل نجار و بنا، کاسب است.
✅ مرحوم آیت الله سید ابراهیم خسروشاهی
@seyedololama
سیدالعلماء
⬆️ ص۲ 🔺 شرح حدیث قسمت دوم 🔹 عبارت « عَلِمتُ... » حضرت میفرمایند "عَلِمتُ". نمیفرمایند "ظَنَنتُ
⬆️
ص۳
🔺 شرح حدیث
قسمت سوم
🔹 عبارت «عَلِمتُ أنّ رِزقی لایَأکُلُه غَیری فَاطمَأنَنتُ»
فهمیدم که آنچه که روزی من باشد دیگر کسی آن را نمیخورد. در نتیجهی این #اعتقاد، #حرص از بین میرود.
ولذا #تاجر مسلمانِ بیحرص، آخرین کسی است که سر میزش میآید. اما تاجری که فقط امیدش به چک و سفته و داد و ستد است، اول کسی است که بر سر کار میرود؛ چرا که آن شخص، خاطرش جمع است و با خودش میگوید #قرآن خود را میخوانم و #تربیت زن و بچهام را انجام میدهم و #زن و #فرزند را رسیدگی میکنم و ساعت ۸ یا هرموقع شد میروم سر کار.
اما شخص حریص میگوید حتماً باید راننده قبل از طلوع در خانهی من حاضر باشد که من را برساند به #بازار و تا کاسبهای دیگر نیامدهاند، من زود مشتریها را جلب کنم. وقتی اینطور در کار افتاد، خسته میشود و آنوقت که به خانه برمیگردد، نه حال #نماز دارد، نه حال تربیت فرزند دارد، نه حال #همسر دارد. حرص اینجور میکند آدم را.
واعظ هم همینطور است، اگر خدایی نکرده #واعظ، #مداح، #طلبه، خدایی نکرده در این #فکر افتاد که ما هرچی درس برویم، #حقوق مان زیادتر میشود، مداح و #منبری بگویند هر چی مجلس بیشتر برویم، پاکتمان بیشتر میشود؛ اینها دیگر به خودشان و خانوادهشان نمیرسند؛ ولذا یکوقت میبینید اولادهای ما خدایی نکرده بیتربیت میشوند. برای اینکه تفکرمان درست نبوده، هِیْ اینجا برو، هِیْ آنجا برو. اینور منبر برو، آنور درس بگو، در خانهها درس بگو، به دخترها درس بگو، از این مدرسه به آن مدرسه...
#دبیر و #معلم وقتی که حریص شدند درسشان هم فایده ندارد، #اخلاق شان هم فایده ندارد.
این «علمت أن رزقی لایأکله غیری فاطمأننتُ»، یعنی دیگر هیچ تشویش و دلهره ندارم که درآمدم کم میشود یا زیاد؛ ولذا شما وقتی #دبیر و #معلم شدید، میفرستند شما را #دانشگاه که درس بدهید یا چیز دیگر. خاطرتان جمع باید باشد که مثلاً من این کلاس را باید خوب درس بدهم، بعد بروم کلاس دیگر. پس اگر شاگردی سؤالی کرده، اگر دیدم نفهمید، زنگ میزنم آن کلاس را تعطیل میکنم تا این مسئله را به این بچه بفهمانم، اگر #شبهه دارد، شبههاش رفع شود.
فکر #پول نباید بود، پِیِ پول نباید بود، دنبال #هدایت باید باشیم.
معلمی که حقّش از #پدر بیشتر است یعنی اینجور معلم. نه کسی که میآید روی تخته سیاه ریاضیات را حل میکند و میرود که خودش را برساند به آن یکی کلاس! این معلمی نیست، این حرفه است. مثل نجار و بنا، کاسب است.
عبارت «عَلِمتُ أنّ آخِرَ أمری المَوت فَاستَعدَدتُ»
این مطلب برای من ثابت شده و #شک ندارم که من #مسافر راه #مرگ هستم. مانند ماشینسواری که روی پل آمده و یا رانندهی قطاری که روی پل است، این شخص میداند که اینجا، جای ماندن نیست، اگر یک ربع ساعت اینجا بماند از پشت سر بوق میزنند که چرا ایستادهای؟ ماشین هم که روی پل ایستاده همینطور، پلیس میگوید چرا پارک کردی و جریمه برایش مینویسد.
من نمیتوانم در مسیر مرگ ترافیک ایجاد کنم و عقب و جلو بیندازم. مُردنی هستم. حال که مردنی هستم چه کنم؟؛ «فَاستَعدَدتُ» آنوقت #فکر آذوقهی آنجا افتادم.
در کتاب #برنامه_سعادت آمده که: مرحوم #سید_بن_طاووس یکی از کارهایش متبرک نمودن کفنش در اماکن متبرکه بوده. در #عرفات آن را حاضر میکرد و همچنین به #کعبه، #حجرالأسود، #قبر مطهر حضرت #رسول (صلیاللهعلیهوآله) و مشاهد #ائمه علیهمالسلام در #بقیع، #نجف، #کربلا، #کاظمین، #سامرا و #سرداب مطهر و… متبرک مینمود¹.
این معنی #علم به مردن است.
«در روایت وارد شده است که همیشه کفن را قبل از مرگ مهیا نمائید، و همیشه به آن نظر کنید»²؛ که شاید همین امروز مورد نیازتان قرار گیرد. مرحوم سید میفرموده: «من این کار را مینمایم، گوئیا خود را مشاهده میکنم که آن را پوشیده و در پیشگاه خداوند متعال ایستادهام»³.
☑️ مرحوم آیت الله سید ابراهیم خسروشاهی
____
۱ و ۲ و ۳) [ #برنامه_سعادت ترجمهی کتاب #کشف_المحجة_لثمرة_المهجة صص۴-۵]
@seyedololama
سیدالعلماء
🔺 همزمان با شروع تحصیلی جدید #حوزه های علمیه؛ خدمت دلسوزانه به ساحت مقدس #اسلام 🔹 ذکر برخی از عنای
🔺 همزمان با شروع تحصیلی جدید #حوزه های علمیه؛ خدمت دلسوزانه به ساحت مقدس اسلام
🔹 از ما که گذشت ولی شما #جوان ها سعی کنید انشاءالله شیرینی #روحانیت را دریابید؛ که دیگر [در این صورت] تا آخر عمر منتظر #شهریه، منتظر #سهم_امام و #خمس و اینها نیستید؛ خودتان پایهریز هستید؛ خودتان کسب میکنید و خرج میکنید. برای دین #اسلام مادر میشوید، نه آنکه از دین اسلام استفاده کنید. انسان حکم مادری پیدا میکند. یک #مسجد میسازد و در اطراف آن #فکر میکند که چه #موقوفه هایی برای مسجد درست کند، #روحانی از کجا بیاورد، #مداح از کجا پیدا کند. همهاش در این فکر است. و تا آخر عمر خرج مسجد میکند چون نتیجهی آن را یافته است؛ عین مادری که #فرزند خود را به #دانشگاه میفرستد و برای او زحمت میکشد، قرض میگیرد تا او را اداره کند.
بنابراین مسجدداری اینگونه است نه آنکه مسجدداری این باشد که خداینخواسته مثلاً بگوید: فلان مسجد درآمدش بیشتر است! -نعوذ بالله، چنین کسی ما نداریم-. بنده در یک مسجدی بودم که یک حاج آقایی از بازاریها با همین طرز تفکر بود که گفته بود که: فلانی مسجدش سرقفلی دارد. من روی منبر گفتم: آن مسجدی که سرقفلی داشته باشد پارکینگ است، مسجد نیست. پارکینگ سرقفلی دارد. مسجد که سر قفلی نمیشود داشته باشد.
اینکه انسان بخواهد در خدمت دین اسلام قرار بگیرد، منصب و #توفیق بالایی است. فکر کسب درآمد -خدای نخواسته- از #حماقت و نفهمی است. از این است که از روحانیت چیزی نفهمیده است؛ بله، انسانی که محتاج هست، احتیاجات او را خداوند متعال به وسیلهی #بیتالمال یا امور دیگر رفع میکند. دستگاه حضرت #صاحبالامر (علیهالسلام) در معنا مواظب است، حضرت دفتر دارد. رفت و آمد افراد تحت نظر است که کجا میروند، چگونه خدمت میکنند، از کجا سواد و #علم کسب میکنند، و در کجا خود را خرج میکنند، چند نفر را تا حالا #هدایت کرده، حمد و سوره چند نفر را تصحیح نموده، چقدر #امر_به_معروف و #نهی_از_منکر کردهاند. تمام اینها در دفتر ثبت میشود. وارد شده که در ایام قدر ماه #رمضان و در #شب_قدر، پروندهی اعمال را خدمت حضرت میآورند. در روز ۲۳ رمضان در #خواب مرحوم علامه #عسکری را دیدم که پروندهای را در دست داشت و مشغول صحبت بودند، در خواب به من گفت: فلانی دوم شد و چه شد و... . در #باطن [ عالم] اینگونه است. در زمان جوانی دوستی به من گفت که من ماه رمضان به فلان آبادی نزدیک #اراک برای #تبلیغ میروم، امسال نمیتوانم بروم، شما بهجای من بروید. من هم گفتم انشاءالله میروم. در خواب دیدم که مثل ماشین ژاندارمری که هرکس را از سر پست خودش پیاده میکند، من هم جزء آنها هستم [ که سر پست پیاده میشوند]. خدمتها همگی در دفتر ثبت میشود، و مدیر دارد. شناخته میشود، حقوق دارد.
۹۱٫۱۱٫۱۶
☑️ مرحوم آیتالله سید ابراهیم خسروشاهی
@seyedololama
سیدالعلماء
🔺 شرح حدیث قسمت دوم 🔹 عبارت « عَلِمتُ... » حضرت میفرمایند "عَلِمتُ". نمیفرمایند "ظَنَنتُ". #گمان
🔺 شرح حدیث
قسمت سوم
عبارت «عَلِمتُ أنّ رِزقی لایَأکُلُه غَیری فَاطمَأنَنتُ»
فهمیدم که آنچه که روزی من باشد دیگر کسی آن را نمیخورد. در نتیجهی این اعتقاد، #حرص از بین میرود.
ولذا #تاجر مسلمانِ بی حرص، آخرین کسی است که سر میزش میآید. اما تاجری که فقط امیدش به چک و سفته و داد و ستد است، اول کسی است که بر سر کار میرود؛ چرا که آن شخص، خاطرش جمع است و با خودش میگوید #قرآنم را میخوانم و #تربیت زن و بچهام را انجام میدهم و #زن و #فرزند را رسیدگی میکنم و ساعت ۸ یا هرموقع شد میروم سر کار.
اما شخص حریص میگوید حتماً باید راننده قبل از طلوع در خانه من حاضر باشد که من را برساند به #بازار و تا کاسبهای دیگر نیامدهاند من زود مشتریها را جلب کنم. وقتی اینطور در کار افتاد، خسته میشود و آنوقت که به خانه برمیگردد نه حال #نماز دارد، نه حال تربیت فرزند دارد، نه حال #همسر دارد. حرص اینجور میکند آدم را.
واعظ هم همینطور است، اگر خدایی نکرده #واعظ، #مداح، #طلبه، خدایی نکرده در این #فکر افتاد که ما هرچی درس برویم #حقوقمان زیادتر میشود، مداح و #منبری بگویند هر چی مجلس بیشتر برویم پاکتمان بیشتر میشود، اینها دیگر به خودشان و خانوادهشان نمیرسند.
و لذا یک وقت میبینید اولادهای ما خدایی نکرده بیتربیت میشوند. برای اینکه تفکرمان درست نبوده، هِیْ اینجا برو، هی آنجا برو. اینور منبر برو، آنور درس بگو، در خانهها درس بگو، به دخترها درس بگو، از این مدرسه به آن مدرسه...
#دبیر و #معلم وقتی که حریص شدند درسشان هم فایده ندارد، #اخلاقشان هم فایده ندارد.
این «علمت أن رزقی لایأکله غیری فاطمأننتُ»، یعنی دیگر هیچ تشویش و دلهره ندارم که درآمدم کم میشود یا زیاد؛ و لذا شما وقتی #دبیر و #معلم شدید میفرستند شما را #دانشگاه که درس بدهید یا چیز دیگر. خاطرتان جمع باید باشد که مثلاً من این کلاس را باید خوب درس بدهم بعد بروم کلاس دیگر. پس اگر شاگردی سؤالی کرده اگر دیدم نفهمید، زنگ میزنم آن کلاس را تعطیل میکنم تا این مسئله را به این بچه بفهمانم، اگر #شبهه کرده شبههاش رفع شود.
فکر #پول نباید بود، پِی پول نباید بود، دنبال #هدایت باید باشیم.
معلمی که حقّش از #پدر بیشتر است یعنی اینجور معلم. نه کسی که میآید روی تخته سیاه ریاضیات را حل میکند و میرود که خودش را برساند به آن یکی کلاس! این معلمی نیست، این حرفه است. مثل نجار و بنا، کاسب است.
✅ مرحوم آیت الله سید ابراهیم خسروشاهی
@seyedololama