eitaa logo
سیدالعلماء
1.8هزار دنبال‌کننده
2.4هزار عکس
735 ویدیو
7 فایل
کانال رسمی مرحوم آیت الله سید ابراهیم خسروشاهی ایشان شاگرد بزرگانی مثل حضرات آیات شیخ عباس تهرانی، امام خمینی، علامه طباطبایی، بروجردی و... بودند. مرحوم امام در نامه‌های خود، از ایشان با عبارت "سیدالعلماء" یاد می‌کردند. ارتباط با ادمین @seydololama_admin
مشاهده در ایتا
دانلود
🏴 بیاناتی بسیار ارزشمند از علما پیرامون ضرورت اتصال روحی با ائمه علیهم‌السلام از راه توسل 🔺 فرموده‌اند: علامت و این است که انسان مثل حال کسی باید باشد که گمشده‌ای دارد. چطور وقتی کسی در سفر مثلاً کیف پولش را گم می‌کند در همه‌ی احوال به گمشده‌اش است، حتی در حال غذا خوردن، خوابیدن و از خواب برخواستن. و بیدار نیز باید یک چنین حالی داشته باشد. برای این مطلب بزرگان اهل در بیان روحانیتِ اشعاری آورده‌اند: هست قرآن حال‌های انبیاء ماهیانٍ بحر پاک کبریا ور بخوانی ور نه این قرآن پذیر انبیاء و اولیاء را دیده گیر¹ (علیهم‌السلام) کسانی هستند که از طرف خدا مأموریت دارند تا و و های بشری را کنند. این‌ها کسانی هستند که با دریای و و خدا آشنا و در آن شناور هستند. با خدا هم‌نفس‌اند و با او هم‌سخن و هم‌مجلس‌اند که شرح حال آن‌ها در سوره‌های قرآن مثل ، ، و… آمده است و راه آشنائی با روحیات انبیاء (علیهم‌السلام) خواندن و شنیدن قرآن مثل قاریان قرآن نیست بلکه راه آن: چون تو در قرآنِ حق بگریختی با روان انبیاء آمیختی این است که انسان از خود فرار کند و به حالات انبیاء (علیهم‌السلام) متوجه بشود و بین خود و آن‌ها تناسب و آمادگی ایجاد کند. برای همین است که انسان به وسیله‌ی و آن، از یزیدی و ابن زیادی و عمرسعدی و شمری (لعنهم‌الله) فرار کند و به روح ابوالفضلی (علیه‌السلام) پناه ببرد و این ممکن نیست مگر این‌که انسان طعم دوری از روحانیت را درک کرده باشد. در احوال شیخ (علیه‌الرحمة) آمده است که در شبانه‌روز دو مرتبه زیارت عاشورا می‌خوانده است. ممکن است این سؤال پیش بیاید که طلبگی با این‌گونه عباداتِ وقت‌گیر خیلی سازش ندارد. در جواب باید گفت که طلبگی مانند غذائی است که نمک ندارد و این زیارات نمک آن محسوب می‌شوند. مرحوم حاج میرزا جواد آقا (علیه‌الرحمة) از شیخ (رحمه‌الله) نقل می‌کند که طلبه‌ای به ایشان عرض کرد که من به خاطر و نمی‌توانم بخوانم. ایشان فرمودند: تو قلیان می‌کشی؟ گفت: بله. ایشان فرمودند: نماز شبت را جایگزینِ وقت قلیان کشیدنت کن. ایشان به این مطلب اشاره دارد که انسانی که دارد، مطالعه را با نماز شب معاوضه نمی‌‌کند، بلکه با کارهائی که برای انسان ضرر دارد جای‌گزین می‌کند، نه با کارهائی که نباید آن‌ها را حذف کرد. مرحوم آمیرزا عبدالعلی آقا (رحمه‌الله) پدر بزرگوار حاج آقا (رحمه‌الله) به من سفارش می‌کردند که در روز یک زیارت (علیه‌السلام) بخوان ولو نیم صفحه‌ای، یا یک صفحه‌ای؛ اما همان آمیخته با روح انبیاء و اولیاء (علیهم‌السلام) باشد. اصل این است، کمیت مهم نیست. باید این برای انسان دل‌سوختگی بیاورد و خود را با اولیاء هم‌درد ببیند. طلبه‌ای که هم‌درد حضرت (علیه‌السلام) شد خوشا به حالش، هر و ای برود، در هر گوشه‌ی باشد، را بیدار و هوشیار می‌کند. ای خنک، آن مُرده کز خود رسته شد در وجود زنده‌ای پیوسته شد یعنی تا یک موجود زنده‌ای پیدا نشود و انسان با وجود او رابطه پیدا نکند، او در وجود انسان دمیده نمی‌شود. و حالا که ما دسترسی به این نداریم راهش همین به (علیهم‌السلام) می‌باشد ولو نیم ساعت در شب یا . حتی در قدم زدن بعد از صبح می‌شود انسان در تماس با ارواح انبیاء(علیهم‌‌‌السلام) قدم بزند. ۸۸٫۷٫۱۹ ☑️ مرحوم آیت الله سید ابراهیم خسروشاهی _______ ۱) [ ] @seyedololama
سیدالعلماء
‍ ‍ 🔺 توصیه علامه شعرانی برای دفع شبهات (۲) 🔹 این کتاب چندتا از ادله‌اش چه ما درس خوانده باشیم چه نخوانده باشیم، برای انسان کافی است که هم را و هم را در دل محکم نگه بدارد و تزلزل را ببرد. حتماً این‌جور جاهای کتاب و ادله را تکثیر کنید. و همه داشته باشید و به هر کس که می‌شناسید تحفه و ارمغان بدهید. در مجالسی که هست و افراد جمع می‌شوند، جلویشان تخمه و میوه گذاشته می‌شود، این میوه معنوی هم اضافه شود. این خداست در کنار تخمه، پرتغال، سیب. وقتی ، آدم است که این خدا را با این‌جور مسائل مخلوط کند. جلسه را تنها برای شکم قرار ندهد. اغلب مجالس ما، ما، رستوران‌های ما، دعوت‌های ما، چه برای مرده‌ها که جلسه می‌گیریم، چه برای زنده‌ها که عیش و نوش می‌گیریم، از این مسائل خالی است. و چون خالی است مرتب می‌آید. و اسلحه و سپر و واکسنی نیست که جلویش را بگیرد؛ همه شبهه‌ناک می‌شوند. معلم‌ها سر کلاس حرف‌های می‌زنند. و آن‌هایی که مغرضند هم با و با چیزهای دیگر مردم را پراکنده و مسموم می‌کنند. إن‌شاءالله هر تعطیلی که در پیش بود، باید شما تحقیقاتی در این مسائل بکنید و این‌جور مطالب دفع را جمع‌آوری کنید و بتوانید درباره‌اش صحبت کنید. در مسجد محله‌تان و در جاهایی که هستند و در مسافرت‌ها و یا حتی در اتوبوس! استاد ما [مرحوم حاج شیخ ] خدا رحمتش کند می‌گفت: من در اتوبوس بین قم و تهران یک بغل دستی داشتم که اهل این حرف‌ها نبود، به مناسبتی با او شروع کردم به صحبت کردن. همین‌که از اتوبوس پیاده شدیم یک [توضیح المسائل] تهیه کرد و زیر بغلش گرفت. اگر انسان با اشخاص گمراهِ بی‌تقصیر سخن بگوید و مطلبش اساسی و مستند باشد، همین‌طور تقویت می‌شود. تقویت می‌شود. و واقعاً ما و می‌شویم. ✅ مرحوم آیت الله سید ابراهیم خسروشاهی @seyedololama
سیدالعلماء
📆 مطالبی پیرامون شناخت "دانشجوی واقعی" به مناسبت روز دانشجو؛ (۱۶ آذر) 🔹 حضرت امیر علیه‌السلام در حدیث کمیل می‌فرماید: «النَّاسُ ثَلَاثَةٌ: عَالِمٌ رَبَّانِیّ»؛ دانشمند متصل به دستگاه ربوبی که حرفش از آن‌جا، فکرش از آن‌جا، رفتارش هم از آن‌جاست. «وَ مُتَعَلِّمٌ عَلَى سَبِيلِ نَجَاةٍ»؛ دانشجویی که فهمیده که عالم ربانی شدن، سعادت دنیا و آخرت است فلذا در پی آن افتاده است و هیچ هدف دیگری ندارد که اگر همین غذا را آوردند موقع افطار در خوابگاهش دادند و فهمید که یادشان رفته به اتاق کناری بدهند، او به تنهایی نمی‌خورد یا آن غذا را قسمت می‌کند یا اصلاً خودش گرسنه می‌ماند. این دانشجو پی این عالم ربانی را می‌گیرد تا از این راه این باب این سعادت بر دلش گشوده بشود. «عَالِمٌ رَبَّانِيٌّ وَ مُتَعَلِّمٌ عَلَى سَبِيلِ نَجَاةٍ»؛ نجات را برای کسی می‌گویند که دنبالش هستند تا بگیرندش و در پی نجات است یا گرگی دارد او را تعقیب می‌کند!. این گرگ درونی، این ناشایستی‌های اخلاقی که در ما - در بنده - هست از کودکی و متحجر و جامد شده و فرمانده وجود من شده، از این‌ها چطور نجات پیدا کنم؟! دانش را برای این می‌خواهم. حالا شما ببینید در نظر ما ، دانش، صنعت، هنر برای چیست و به نظر حضرت علی علیه‌السلام دانشجویی برای چیست؟! «مُتَعَلِّمٌ عَلَى سَبِيلِ نَجَاةٍ»؛ یعنی کسانی‌که در این دنیا به فکر این مسائل افتاده‌اند که نجات پیدا کنند؛ زیرا خودشان را در معرض خطر و گودال سقوط می‌بینند، می‌خواهند نجات پیدا کنند با علم، با کتاب، با مطالعه، با کلاس و این‌ها. «وَ هَمَجٌ رَعَاعٌ»؛ و عموم مردمی هم که در دو دسته اول نیستند، در حکم پشه و مگس‌هایی هستند که در اختیار این هوا و باد و طوفان‌اند که هیچ‌جا نمی‌توانند از خودشان یک وزنی داشته باشند که حتی چند لحظه بمانند. دستگاه هوا و تَمَوُّج هوا بر آن‌ها حکومت می‌کند و این طرف و آن طرفشان می‌برد!. آن‌وقت آن‌قدر این مسئله باریک و مهم است که مرحوم استاد شهید مطهری در کتاب سیری در نهج البلاغه وقتی استاد خودش حاج میرزا علی آقای شیرازی را به عنوان عالم ربانی می‌گوید من شناختم، بعد از آن می‌گوید: ولی خودم را "متعلم علی سبیل نجات" هنوز تشخیص ندادم که شده باشم!؛ یعنی مقام دانشجو تا این‌جا بالا می‌آید. دانشجویی که در پی سعادت‌طلبی برای خودش و هم نوعش و مملکتش می‌باشد که در نظرش این است که فقط علم و دانش و این‌ها نجات‌بخش بشریت‌اند و ما می‌خواهیم آن را تحصیل کنیم. دیگر به چیزی دیگر کاری نداریم. ایشان می‌فرماید: من هنوز خودم باور نکرده‌ام که دانشجوی این‌طوری باشم که "مُتَعَلِّمٌ عَلَى سَبِيلِ نَجَاةٍ " شده باشم و "هَمَجٌ رَعَاعٌ" نباشم. آدم یک همسر می گیرد، یک‌مرتبه می‌بیند که اصلاً فکرش عوض شد، شغلش عوض شد، هَمَّش عوض شد، هدفش عوض شد؛ معلوم می‌شود این "هَمَجٌ رَعَاعٌ" بوده! خیال می‌کرده که دانشجوست!. از اول کسی نبوده که دستش را بگیرد و از او دانشجو بسازد. آدم خیال می‌کند دانشجوست بعد تا یک پیش‌آمد می‌کند، یک کسبی پیش‌آمد می‌کند، برادرش می‌گوید: داداش بیا مترجم بشو، من می‌خواهم یک فلان تأسیسی را بکنم؛ می‌بیند که درآمد خوبی است. دیگر از فردا وقتش را کم می‌کند، تحصیلش را کم می‌کند و می‌رود آن‌طرف!. این اصلاً همان "هَمَجٌ رَعَاعٌ" بوده ولی حالی‌اش نبوده، خیال می‌کرده این است، خیال می‌کرده این دانشجو است. آن‌قدر دانشِ بشر شناسی، انسان شناسی و جهان شناسی ارزش دارد و فوق هر الماس و هر طلا و هر جواهری است که هیچ‌چیز نمی‌تواند برای کسی که طالب او هست، جانشین آن بشود. هیچ‌چیزی نمی‌تواند خلاء او را پر کند که بگوید حالا دیگر من به آن خواسته‌ام رسیدم، و آن را رها کند. علامت این‌که انسان دانشجوست این است که هیچ‌چیز انسان را قانع نمی‌کند و هیچ‌چیز آدم را به خود مشغول نمی‌کند. اگر دید که هیچ‌چیز فرصت‌هایش را از دستش نمی‌گیرد، این دانشجو است. بنابراین بنده که از من گذشته، شما جوانان از خدا بخواهید که آن توفیق دانشجو بودن را ان‌شاءالله به شما لطف کند. و السلام علیکم و رحمة الله ۷۶/۸/۳ ✅ مرحوم آیت الله سید ابراهیم خسروشاهی @seyedololama
📆 سال‌روز درگذشت مرحوم آیت الله محمد حسین غروی اصفهانی؛ (۵ الحرام ۱۳۶۱ق=۲۳ ۱۳۲۱ ش) 🔹 به تعبیر مرحوم علامه در المیزان¹ از ثمرات پاک "واستعمال ما فی وُسع الانسان من جاهٍ و مالٍ و علمٍ و فضیلة" می‌باشد. بعضی طلبه‌ها بوده‌اند که از زمان ورودشان به ، هر آن‌چه داشته‌اند؛ باغ یا ملک یا کارخانه‌ی پدری که به این‌ها رسیده بوده، در راه تعظیم ، ، ساختن، ساختن، طلبه قبول کردن، کردن صرف کرده‌اند و آخرش می‌بینی که ورشکسته شده‌اند! و هر چه داشته‌اند خرج کرده‌اند، اما از شوق‌شان کاسته نشده. شنیدم در شرح حال مرحوم علامه شیخ ، صاحب شرح بر ² - و این‌که به ایشان می‌گویند ، لابدّ پدرشان از تجار معتبر بوده و درآمد خوبی داشته- ایشان وقتی وارد اشرف می‌شود به قدری سرشار از امور بوده که یک روز در کوچه‌های نجف، تسبیح قیمتی‌ای که دست‌شان بوده پاره می‌شود و می‌ریزد و ایشان که داشته درس می‌رفته، زورش می‌آید که بنشیند و این‌ها را جمع کند!، حالا زمین گل‌آلود بوده یا هرچه. خدا قسمت کند بروید نجف، این سبزی‌فروش‌های نجف که ما هم دیده‌ایم، یک مشت سبزی و کاهوی پس مانده را می‌گذارند بیرون که هر که خواست ببرد. ایشان چند سال بعد که این سرمایه‌ها تمام خرج می‌شود، می‌آمده از این‌ها استفاده می‌کرده! و بعد یک‌بار در بین راه این‌ها از دستش ریخته و مشغول جمع شدن می‌شود!. یک کسی به ایشان می‌رسد و می‌گوید: جناب آیت الله! بگذارید من جمع کنم. ایشان می‌گوید: من حالا داشتم می‌خندیدم، چون یادم افتاد وقتی آمدم نجف و تسبیح‌ام در کوچه پاره شد، زورم می‌آمد این‌ها را جمع کنم، اما الآن این کاهوهای غیر قابل فروش را که ریخته، دلم نمی‌آید بگذرم و می‌خواهم جمع کنم. این همان "واستعمال ما فی وُسع الانسان من جاهٍ و مالٍ و علمٍ و فضیلة" در راه آن است. اگر فطرت انسان سالم باشد، حالا خواه ، خواه ، خواه ، خواه ، خواه ؛ خودش خدا می‌شود و فعال می‌گردد و قهرمان خدمت به می‌شود. چرا؟ چون در درونش، فطرت سالم مانده. پس این‌که ما در گیر کرده‌ایم که معمولاً با هر کسی روبرو شویم، می‌بینیم درد او را گرفته، باید بفهمیم که فطرت‌های سالم را های ناسالم ، دست‌خورده و کرده است؛ ولذا این باید درک این موضوع درش بشود که ما روبرو هستیم با یک بیماری عمومی و آن این است که فطرت‌ها تغییر کرده!. این‌که دردهای ظاهریِ ما آمده مسلّط شده بر ما و دردهای ما را تحت‌الشعاع قرار داده؛ به خاطر همین است که این فطرت ناسالم است و باید یک مخصوص احیای فطرت اسلامی ما داشته باشیم که دانشمندانی بنشینند و سرچشمه‌های این بیماری‌ها را پیدا کنند و داروهایش را بیابند و در تمام اوضاع و احوال این مسائل را بگنجانند که هر در هر جا اجرا می‌شود در ضمن، احیای فطرت اسلامی هم درونش باشد. مخصوصاً در وزارت . ۸۱٫۷٫۱۵ ✅ مرحوم آیت الله سید ابراهیم خسروشاهی _ ۱) [ ج ۱ ص ۴۵] ۲) [ ] @seyedololama
⬆️ ص ۳ 3⃣ 🔺 تعالیم غافلانه و تعالیم بیدارگرانه 🔹 مرحوم احمد و دانشمندانی دیگر در سال‌ها قبل کتابی به نام ترجمه کردند که از گفتارهای درجه‌ی یک است. در یکی از مقالات آن آمده است: در پی از ماشین و استفاده از آن است و به سازنده‌ی آن کاری ندارد. یعنی علوم روز بر اساس سازیِ ها پی‌ریزی‌ شده است. این است یک معنای فراگیریِ جور و ستم در که معنای هم درست مبارزه با آن خواهد بود. [ مرحوم علامه ] از این‌طور توجیهات نسبت به نسل کوتاهی نمی‌کردند، حتی بعضی از کسانی که در - در عصر - تأسیس کرده بودند، می‌آمدند در و دروس نسبتاً خودشان را از ایشان استفاده می‌کردند که بعداً هم به صورت کتابی منتشر شد. بنابراین ایشان همه‌ی توجهش به ؛ چه ، چه ، چه و چه ، بر اساس و و اطاعت از دستورات الهی است، همان سخنی‌که هم داشتند به عنوان این‌که ما باید را تعقیب کنیم و در پی پیروزی نباشیم و از شکست هم دل‌آزرده نشویم، چون ما انجام وظیفه و است. این را باید انقلاب فرهنگی ما، چه در ها، چه ها، چه در اجتماعات، و همچنین برای و دیگر و ها کاملاً جدی روشن کنند که ما وقتی می‌توانیم ادعا کنیم که از بهره برده‌ایم و از اهداف مقدس بانیان آن و خون مقدس قدردانی کرده‌ایم که همه‌ی مسایل با اساس "انا لله و انا الیه راجعون" شروع شود، ادامه یابد و ختم شود. و این مسائل در صفحات اول کتاب مطرح شده است. خداوند را به حق قسم می‌دهیم که این توفیق را به اجتماع ما و افراد ما مرحمت بفرماید. والسلام علیکم و رحمة الله و برکاته 🔺 خاطراتی از مرحوم علامه طباطبایی ❔ حاج آقا خاطره‌ای از علامه دارید؟ 🔹 این‌که درباره‌ی این‌که ایشان به منازل ما چند تا تشریف بیاورند و بعضی روزها مانند ها ناهار هم در خدمت‌شان بودیم و از بیانات‌شان استفاده کنیم، این مسأله بسیار جالب بود. چون آن موقع حتی اتوبوس هم در ظاهراً برقرار نشده بود و ایشان با همان کفش معمولی یعنی نعلین اهل علم، راه نسبتاً طولانی منازل ما را پیاده طی می‌کردند و می‌آمدند و با خودشان هم یک نوشته‌ای یا دفترچه‌ای همراه داشتند. این موضوع نشان می‌داد که ایشان معتقدند به این‌که باید سخنش را قبلاً در نظر بگیرد به طور حضوری، نه این‌که از و استفاده کند تا نکند شاید در بین سخن اشتباهی حاصل شود، ولی اگر انسان خلاصه‌ی مطلب را در حضور داشته باشد، از خطا و اشتباه محافظت می‌شود. و آن‌وقت یک روایتی را و یا یک مطلبی را توضیح می‌دادند. مثلاً در مورد همین بیتی را که ایشان می‌خواندند که: اهل دنیا از کهین و از مهین لعنة الله علیهم اجمعین این را مثلاً وقتی تفسیر می‌دادند، به این مطلب می‌رسیدند که شهرسازی و و مهندسیِ اسلامی با این طرز ساختمان‌های فعلی مناسبت ندارد، چون وقتی انسان به یک ساختمان مرتب و منظمِ عالی نگاه می‌کند، توجه‌اش از آن ممکن است برگردد یا ضعیف شود و مثلاً یا تظاهر خانواده‌ها در مجالس، که خانواده‌ی یک شخص اعیان‌منش یا نسبتاً مستغنی اگر زیاد به خود جواهرات و طلا داشته باشد، خویشان او که این دسترسی‌ها را ندارند یا حاضران مجلس وقتی به منزل بر می‌گردند، نسبت به شوهران‌شان و پدر و مادران‌شان گله‌مند می‌شوند که خانواده‌ی فلانی این‌طور و آن‌طور بودند!. همین مسأله در ساختمان‌ها باید مراعات شود. معماری و مهندسی و شهرسازی نباید بر اساس جلب زیاد افراد به جنبه‌ی شود و از خدا شوند و در نتیجه به کارهای خلاف یا شبه خلاف بپردازند تا درآمدشان را زیاد کنند و از شان باقی بمانند و جدا شوند. این هم از خاطره. ص ۳ 3⃣ @seyedololama ⬇️
سیدالعلماء
📆 سال‌روز درگذشت مرحوم آیت الله محمد حسین غروی اصفهانی؛ (۵ الحرام ۱۳۶۱ق=۲۳ ۱۳۲۱ ش) 🔹 به تعبیر مرحوم علامه در المیزان¹ از ثمرات پاک "واستعمال ما فی وُسع الانسان من جاهٍ و مالٍ و علمٍ و فضیلة" می‌باشد. بعضی طلبه‌ها بوده‌اند که از زمان ورودشان به ، هر آن‌چه سرمایه داشته‌اند؛ باغ یا ملک یا کارخانه‌ی پدری که به این‌ها ارث رسیده بوده، در راه تعظیم ، درس، کتاب‌خانه ساختن، ساختن، طلبه قبول کردن، تدریس کردن صرف کرده‌اند و آخرش می‌بینی که ورشکسته شده‌اند! و هر چه داشته‌اند خرج کرده‌اند، اما از شوق‌شان کاسته نشده. شنیدم در شرح حال مرحوم علامه شیخ ، صاحب شرح بر ² - و این‌که به ایشان می‌گویند کمپانی، لابدّ پدرشان از تجار معتبر اصفهان بوده و درآمد خوبی داشته- ایشان وقتی وارد اشرف می‌شود به قدری سرشار از امور مالی بوده که یک روز در کوچه‌های نجف، تسبیح قیمتی‌ای که دست‌شان بوده پاره می‌شود و می‌ریزد و ایشان که داشته درس می‌رفته، زورش می‌آید که بنشیند و این‌ها را جمع کند!، حالا زمین گل‌آلود بوده یا هرچه. خدا قسمت کند بروید نجف، این سبزی‌فروش‌های نجف که ما هم دیده‌ایم، یک مشت سبزی و کاهوی پس مانده را می‌گذارند بیرون که هر که خواست ببرد. ایشان چند سال بعد که این سرمایه‌ها تمام خرج می‌شود، می‌آمده از این‌ها استفاده می‌کرده! و بعد یک‌بار در بین راه این‌ها از دستش ریخته و مشغول جمع شدن می‌شود!. یک کسی به ایشان می‌رسد و می‌گوید: جناب آیت الله! بگذارید من جمع کنم. ایشان می‌گوید: من حالا داشتم می‌خندیدم، چون یادم افتاد وقتی آمدم نجف و تسبیح‌ام در کوچه پاره شد، زورم می‌آمد این‌ها را جمع کنم، اما الآن این کاهوهای غیر قابل فروش را که ریخته، دلم نمی‌آید بگذرم و می‌خواهم جمع کنم. این همان "واستعمال ما فی وُسع الانسان من جاهٍ و مالٍ و علمٍ و فضیلة" در راه آن معشوق فطری است. اگر فطرت انسان سالم باشد، حالا خواه ، خواه ، خواه اداری، خواه وزیر، خواه وکیل؛ خودش کارمند خدا می‌شود و فعال می‌گردد و قهرمان خدمت به می‌شود. چرا؟ چون در درونش، فطرت سالم مانده. پس این‌که ما در گیر کرده‌ایم که معمولاً با هر کسی روبرو شویم، می‌بینیم درد او را گرفته، باید بفهمیم که فطرت‌های سالم را تربیت های ناسالم ، دست‌خورده و کرده است؛ ولذا این دولت جمهوری اسلامی باید درک این موضوع درش بشود که ما روبرو هستیم با یک بیماری عمومی و آن این است که فطرت‌ها تغییر کرده!. این‌که دردهای ظاهریِ ما آمده مسلّط شده بر ما و دردهای دینی ما را تحت‌الشعاع قرار داده؛ به خاطر همین است که این فطرت ناسالم است و باید یک وزارت‌خانه مخصوص احیای فطرت اسلامی ما داشته باشیم که دانشمندانی بنشینند و سرچشمه‌های این بیماری‌ها را پیدا کنند و داروهایش را بیابند و در تمام اوضاع و احوال کشور این مسائل را بگنجانند که هر قانونی در هر جا اجرا می‌شود در ضمن، احیای فطرت اسلامی هم درونش باشد. مخصوصاً در وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی. ۸۱٫۷٫۱۵ ✅ مرحوم آیت الله سید ابراهیم خسروشاهی _ ۱) [ ج ۱ ص ۴۵] ۲) [ ] @seyedololama
سیدالعلماء
🌹 درس‌هایی از مکتب فاطمه زهرا صلوات‌الله‌علیها (۲) 🔺 حضرت زهرا علیهاالسلام می‌فرماید: شما جمعیت به وسیله‌ی پدر من مسلمان شدید که پی‌گیر این مطالب باشید ولی چطور شد که هنوز چند ماه نگذشته اجتماع کرده‌اید برای این‌که تنها حکومت اسلام را به دست بگیرید؟! و جانشین پیامبرتان و خاندان او را حذف کردید! پس معلوم می‌شود از ابتدا مسلمانی نداشته‌اید. این است که درس می‌دهد. می‌فرماید این‌که پدر من به شما جمعیت، - عرب‌های کافر و بت‌پرست مکه- فرمود: «قولوا لاإله إلا الله تفلحوا»، این را نفهمیدید. و تا الآن که آمده‌اید در این‌جا جمع شده‌اید هنوز هم این را نفهمیده‌اید. چون اگر خدا را می‌شناختید این کارها را نمی‌کردید. این نوع که بگویند: «قولوا لاإله إلا الله»، برای کودکان است، مانند معلمی که به چند نفر بچه می‌گوید: فلان مطلب را تکرار کن و پای تخته بنویس. شما هم کودک بودید. نفهم بودید. بی‌سواد بودید. به تدریج باید خاندان ما، شوهر من و پسر عموی من شما را بکند ولی تمام این‌ها را فراموش کردید، تنها رو کردید به آثار دنیوی این حکومت. این‌ها باید در روح شما جای بگیرد نه تنها در زبان شما، ولی شما به همین زبان قناعت کرده‌اید، حالا آمده‌اید حکومتش را هم بگیرید. پس شما یک مشت مردم شیطان‌صفت هستید که دور هم جمع شده‌اید. این درس از سخنان حضرت برای آن‌ها بود، و برای ما نیز معنایی دارد و آن معنا این است که: ای آقایانی که طلبه شده‌اید، برای چه شده‌اید؟ کلمه لاإله إلا الله و این آیه ۱۲ سوره طلاق به شما چه می‌گوید؟ می‌گوید باید همه چیز را فراموش کنید غیر از خدا. منتهی یک دفعه نمی‌شود. باید از اولی که شروع به ادبیات می‌کنید کلاس شما، کلاس پیشرفتِ توحیدی باشد که همراه با ادبیات، کلمه‌ی اخلاص، شما را از گناهان هم نگه ‌دارد؛ «إِنَّ الصَّلَاةَ تَنْهَىٰ عَنِ الْفَحْشَاءِ وَالْمُنْكَرِ وَلَذِكْرُ اللَّهِ أَكْبَرُ»؛ (عنکبوت:۴۵). کلمه «لاإله إلا الله» ذکر الله است و از همه چیز مهمتر می‌باشد. الله اکبرِ اذان از همه چیز مهمتر است. این‌ها باید در روح شما جای بگیرد نه فقط در زبانتان. ۸۹.۲.۱۴ ادامه دارد... ✅ مرحوم آیت الله سید ابراهیم خسروشاهی @seyedololama
سیدالعلماء
🌹 درس‌هایی از مکتب فاطمه زهرا صلوات‌الله‌علیها (۳) 🔺 این مردانگی و شجاعت در تاریخ اسلام پایه گذار #
🌹 درس‌هایی از مکتب فاطمه زهرا صلوات‌الله‌علیها (۴) 🔺 باید در طوری برای ما تدریس شود و طوری در حجره‌های آن زندگی کنیم که در مجموع ۲۴ ساعت، ما را رو به این مسائل سوق بدهند. همنشین، هم حجره، استاد، بحث، ادبیات، منطق، فقه، همه‌ی این‌ها بر اساسِ «جعل الإخلاص تأویلها» باید باشد. تا این‌که به مرور زمان ما را خالص کند. دانش ناخالص نباشد. ورزش، سخن گفتن، آمد و شد، غذا خوردن، غذا خریدن ناخالص نباشد. یک که می‌رود نان بخرد، ۲۰ نفر هم آن‌جا صف کشیده‌اند، این یک نفر باید جدای از آن‌ها در لاإله إلااللهِ خود باشد. نه این‌که همه‌اش نگاه کند که نان را چگونه می‌آورند و می‌برند و… این‌ها که نان خریدنِ طلبه نیست! در ماشین و اتوبوس و هواپیما و… نشستن طلبه به گونه‌ای دیگر است. هرگاه این کلمه چنان در روح ما وارد شد که انجام هر کاری به خاطر دستور گرفتن از این کلمه بود، تأویلِ در آن کار برای ما پیدا شده است. از جمله ازدواج، معلمی، مسجد گرفتن، سخنرانی پذیرفتن. و علامتش این است که انسان اصلاً دنیا را فراموش می‌کند در عین این‌که در دنیاست. خدا در دلش حاضر می‌شود و همه چیز بیرون می‌رود. ۸۹.۲.۱۴ ادامه دارد... ✅ مرحوم آیت الله سید ابراهیم خسروشاهی @seyedololama
سیدالعلماء
🌹 درس‌هایی از مکتب فاطمه زهرا صلوات‌الله‌علیها (۶) بسم الله الرحمن الرحيم 🔺 نتيجه‌ی عرایض جلسه پیش
🌹 درس‌هایی از مکتب فاطمه زهرا صلوات‌الله‌علیها (۷) 🔺 این که یک خیال کند که با چند سال درس خواندن، دیگر با مردم عادی اجتماع فرق می‌کند، این‌طور نیست. آن بقایای و صفات مدرسه و دبیرستان و دانشگاه و بازار و ادارات همراه ما هست. برای پاک کردن، یک قدری زحمت می‌خواهد. در روایات دستوراتی داده شده که این زحمات را کاهش بدهد. یکی از این دستورات حدیث نبوی* (صلی‌الله‌علیه‌وآله) است که می‌فرمایند: هر انسان عاقلی باید برای روزش برنامه‌ریزی کند. یک مقدار وقت برای و درد دل با پروردگارش در نظر بگیرد، که این قاعدتاً یا قبل از نماز صبح است یا بعد از آن. چون بهترین اوقات، آن زمان است. یک مقدار هم حساب گذشته‌اش را، روز و هفته‌ی گذشته‌اش را بکشد که چه کردم؟ آیا این تعهدات را عمل کردم یا نه؟ رفت وآمدهایی را که داشته، همه را به خاطر بیاورد و یکی‌یکی بررسی کند. حرف‌هایی که زده، درس‌هایی که خوانده، درس‌هایی که داده، این‌ها را بازبینی کند، ببیند کجایش عیب داشته، کند. یکی هم این است که با دوستانی که می‌توانند به او در دینش یاری برسانند تماس بگیرد. این خیلی مهم است. ۸۹.۲.۲۱ __ * «روی عن امیرالمؤمنین علیه‌السلام عن النبی صلی الله علیه وآله أنه قال: ینبغی للعاقل إذا کان عاقلاً أن یکون له أربع ساعات من النهار: ساعة یناجی فیها ربه، و ساعة یحاسب فیها نفسه، و ساعة یأتی أهل العلم الذین ینصرونه فی أمر دینه و ینصحونه، و ساعة یخلی بین نفسه و لذتها من امر الدنیا فیما یحلُّ و یحمد»؛ (بحار الانوار/ج۱/ص۱۳۱) ✅ مرحوم آیت الله سید ابراهیم خسروشاهی @seyedololama
طلبه و شوريدگي.mp3
زمان: حجم: 1.03M
🔺 شوریدگی معنوی چنین دارم از پیر داننده یاد که شوریده‌ای سر به صحرا نهاد (سعدی) 🔹 باید شوریدگی پیدا کند تا روحانیت پیدا کند 🔸که شوریده‌ای سر به صحرا نهاد صحرای ما این است که ما یک گوشه‌ای [برای خودمان] داشته باشیم تا این واردات چشمی و گوشی جهالت‌افکن و غفلت‌آور کمتر وارد شود 🔻این حال شوریدگی به‌واسطهٔ چند جمله از زیارت عاشورا و چند جمله از فرمایشات ائمه علیهم‌السلام و آیات قرآن پیدا می‌شود ✅ مرحوم آیت‌الله سید ابراهیم خسروشاهی @seyedololama
سیدالعلماء
📆 سال‌روز درگذشت مرحوم آیت الله محمد حسین غروی اصفهانی؛ (۵ الحرام ۱۳۶۱ق=۲۳ ۱۳۲۱ ش) 🔹 به تعبیر مرحوم علامه در المیزان¹ از ثمرات پاک "واستعمال ما فی وُسع الانسان من جاهٍ و مالٍ و علمٍ و فضیلة" می‌باشد. بعضی طلبه‌ها بوده‌اند که از زمان ورودشان به ، هر آن‌چه سرمایه داشته‌اند؛ باغ یا ملک یا کارخانه‌ی پدری که به این‌ها ارث رسیده بوده، در راه تعظیم ، درس، کتاب‌خانه ساختن، ساختن، طلبه قبول کردن، تدریس کردن صرف کرده‌اند و آخرش می‌بینی که ورشکسته شده‌اند! و هر چه داشته‌اند خرج کرده‌اند، اما از شوق‌شان کاسته نشده. شنیدم در شرح حال مرحوم علامه شیخ ، صاحب شرح بر ² - و این‌که به ایشان می‌گویند کمپانی، لابدّ پدرشان از تجار معتبر اصفهان بوده و درآمد خوبی داشته- ایشان وقتی وارد اشرف می‌شود به قدری سرشار از امور مالی بوده که یک روز در کوچه‌های نجف، تسبیح قیمتی‌ای که دست‌شان بوده پاره می‌شود و می‌ریزد و ایشان که داشته درس می‌رفته، زورش می‌آید که بنشیند و این‌ها را جمع کند!، حالا زمین گل‌آلود بوده یا هرچه. خدا قسمت کند بروید نجف، این سبزی‌فروش‌های نجف که ما هم دیده‌ایم، یک مشت سبزی و کاهوی پس مانده را می‌گذارند بیرون که هر که خواست ببرد. ایشان چند سال بعد که این سرمایه‌ها تمام خرج می‌شود، می‌آمده از این‌ها استفاده می‌کرده! و بعد یک‌بار در بین راه این‌ها از دستش ریخته و مشغول جمع شدن می‌شود!. یک کسی به ایشان می‌رسد و می‌گوید: جناب آیت الله! بگذارید من جمع کنم. ایشان می‌گوید: من حالا داشتم می‌خندیدم، چون یادم افتاد وقتی آمدم نجف و تسبیح‌ام در کوچه پاره شد، زورم می‌آمد این‌ها را جمع کنم، اما الآن این کاهوهای غیر قابل فروش را که ریخته، دلم نمی‌آید بگذرم و می‌خواهم جمع کنم. این همان "واستعمال ما فی وُسع الانسان من جاهٍ و مالٍ و علمٍ و فضیلة" در راه آن معشوق فطری است. اگر فطرت انسان سالم باشد، حالا خواه ، خواه ، خواه اداری، خواه وزیر، خواه وکیل؛ خودش کارمند خدا می‌شود و فعال می‌گردد و قهرمان خدمت به می‌شود. چرا؟ چون در درونش، فطرت سالم مانده. پس این‌که ما در گیر کرده‌ایم که معمولاً با هر کسی روبرو شویم، می‌بینیم درد او را گرفته، باید بفهمیم که فطرت‌های سالم را تربیت های ناسالم ، دست‌خورده و کرده است؛ ولذا این دولت جمهوری اسلامی باید درک این موضوع درش بشود که ما روبرو هستیم با یک بیماری عمومی و آن این است که فطرت‌ها تغییر کرده!. این‌که دردهای ظاهریِ ما آمده مسلّط شده بر ما و دردهای دینی ما را تحت‌الشعاع قرار داده؛ به خاطر همین است که این فطرت ناسالم است و باید یک وزارت‌خانه مخصوص احیای فطرت اسلامی ما داشته باشیم که دانشمندانی بنشینند و سرچشمه‌های این بیماری‌ها را پیدا کنند و داروهایش را بیابند و در تمام اوضاع و احوال کشور این مسائل را بگنجانند که هر قانونی در هر جا اجرا می‌شود در ضمن، احیای فطرت اسلامی هم درونش باشد. مخصوصاً در وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی. ۸۱٫۷٫۱۵ ✅ مرحوم آیت الله سید ابراهیم خسروشاهی _ ۱) [ ج ۱ ص ۴۵] ۲) [ ] @seyedololama
🌹 درس‌هایی از مکتب فاطمه زهرا صلوات‌الله‌علیها 🔺 باید در طوری برای ما تدریس شود و طوری در حجره‌های آن زندگی کنیم که در مجموع ۲۴ ساعت، ما را رو به این مسائل سوق بدهند. همنشین، هم حجره، استاد، بحث، ادبیات، منطق، فقه، همه‌ی این‌ها بر اساسِ «جعل الإخلاص تأویلها» باید باشد. تا این‌که به مرور زمان ما را خالص کند. دانش ناخالص نباشد. ورزش، سخن گفتن، آمد و شد، غذا خوردن، غذا خریدن ناخالص نباشد. یک که می‌رود نان بخرد، ۲۰ نفر هم آن‌جا صف کشیده‌اند، این یک نفر باید جدای از آن‌ها در لاإله إلااللهِ خود باشد. نه این‌که همه‌اش نگاه کند که نان را چگونه می‌آورند و می‌برند و… این‌ها که نان خریدنِ طلبه نیست! در ماشین و اتوبوس و هواپیما و… نشستن طلبه به گونه‌ای دیگر است. هرگاه این کلمه چنان در روح ما وارد شد که انجام هر کاری به خاطر دستور گرفتن از این کلمه بود، تأویلِ در آن کار برای ما پیدا شده است. از جمله ازدواج، معلمی، مسجد گرفتن، سخنرانی پذیرفتن. و علامتش این است که انسان اصلاً دنیا را فراموش می‌کند در عین این‌که در دنیاست. خدا در دلش حاضر می‌شود و همه چیز بیرون می‌رود. ۸۹.۲.۱۴ ✅ مرحوم آیت الله سید ابراهیم خسروشاهی @seyedololama