eitaa logo
سیدالعلماء
1.5هزار دنبال‌کننده
2.1هزار عکس
669 ویدیو
7 فایل
کانال رسمی مرحوم آیت الله سید ابراهیم خسروشاهی ایشان شاگرد بزرگانی مثل حضرات آیات شیخ عباس تهرانی، امام خمینی، علامه طباطبایی، بروجردی و... بودند. مرحوم امام در نامه‌های خود، از ایشان با عبارت "سیدالعلماء" یاد می‌کردند. ارتباط با ادمین @seydololama_admin
مشاهده در ایتا
دانلود
📆 سال‌روز ازدواج رسول خدا با خدیجه کبری صلوات الله علیهما وآلهما؛ ( ۱۰ ۲۵ ) 🔹 ... بعد از مراسم جشن حضرت سلام الله علیها، دو نفر از بانوان خاندان به نام و که دو باشخصیت بودند و خیلی به حضرت زهرا علاقه داشتند، به خدمت حضرت آمدند و گفتند: یا رسول الله! اگر زنده بود با تشکیل مراسم جشن عروسیِ زهرا چشمش روشن می‌شد. این‌طور نیست؟! تا آن‌ها نام آن بانوی فداکار را بردند، اشک در چشمان پیامبر حلقه زد و یاد آن مهربانی‌ها و آن و از خود گذشتگی‌های خدیجه افتاد. فرمود: کجا مانند خدیجه زنی پیدا می‌شود؟! آن روز که همه‌ی مرا تکذیب کردند، او مرا تصدیق نمود. تمام و خود را برای نشر آیین خداوند در اختیار من گذاشت. امروز هم اگر یک زن از این پیدا شود، یک خانم ، یک خانم پیدا شود، بگوید: من دارایی‌ام این است؛ مثلاً کاخ فلان‌جا در مال من است، این دستگاه در مال من است، در فلان سهم دارم. دارایی‌های من این‌هاست، همه‌ی این‌ها را به دفتر آقا می‌دهم که در راه آن‌چه که لازم می‌دانند صرف کنند. برای خودم دو اتاق گذاشته‌ام که در یکی بخوابم و در یکی دیگر هم مثلاً مهمانی کنم و این‌ها. خود این می‌شود خدیجه. خدیجه چنین کاری کرد. هر چه داشت داد. و زنها از این عمل خیلی ناراحت شدند؛ به طوری‌که وقتی باردار شد؛ فرستاد از این‌ها کمک خواست. گفتند: ما نمی‌آییم!، چقدر به تو گفتیم: به این شخص شوهر نکن!. نشنیدی!. حالا موقعش شده که ما نشان بدهیم که ما تو را می‌خواستیم که می‌گفتیم این را قبول نکن! وقتی شوهرِ این شخصِ دست خالی شدی ما هم نمی‌آییم!. این بانو خیلی شکست در حالی‌که و باردار بود و موقع وضع حملش فرا رسیده بود، و در بود که چه کار بکند؟! نشست، زانوی غم به بغل گرفت. یک وقت دید دو سه تا خانم آمدند در اتاق، تعجب کرد و تکانی خورد!.، یکی‌شان گفت: خانم تکان نخور؛ نترس!. یکی از این‌ها زن است، یکی از این‌ها است، یکی از این‌ها خواهر بن عمران است، ما آمده‌ایم به کمک تو برای این پیش‌آمد زایمان!. این است که می‌کند را؛ «إِنَّ الَّذِينَ قالُوا رَبُّنَا اللَّهُ ثُمَّ اسْتَقامُوا تَتَنَزَّلُ عَلَيْهِمُ الْمَلائِكَةُ أَلَّا تَخافُوا وَ لا تَحْزَنُوا وَ أَبْشِرُوا بِالْجَنَّةِ الَّتِی كُنْتُمْ تُوعَدُونَ»؛ ( :۳۰)؛ کسانی‌که کنند - چه در ، چه در پیش‌آمدهای دیگر مشکل زندگی- و مرامِ خواهی و حق‌محوری را بر همه چیز مقدم بدارند؛ در همین چشم‌شان روشن می‌شود. «قالُوا رَبُّنَا اللَّهُ ثُمَّ اسْتَقامُوا»؛ می‌گویند: ما خدا داریم و این‌که خدا داریم می‌شود دل و جان و ، و و را تسخیر می‌کند. دیگر جایی را نمی‌بینند، کسی را نمی‌بینند، به چیزی اهمیت نمی‌دهند، این‌ها می‌شوند. و از این جهت باید نتیجه گرفت و آن این است که در پی این بود که در خود جنس چنین بانویی پیدا شود و چنین بکند. در هر اگر یکی دو تا پیدا شود کافی است. دیگر مردم و زنان دیگر خجالت نمی‌کشند که مثلاً دست‌شان خالی از زینت باشد. گوش‌شان خالی از زینت باشد. لباس‌شان لباس پارسال باشد. هر سال لباس نو نداشته باشند. برای‌شان این نیست. وضع زندگی پایین می‌آید. ✅ مرحوم آیت الله سید ابراهیم خسروشاهی @seyedololama
🔹 سعی کنیم که علاقه‌ی به غیر خدا را کم‌کم [از دل بیرون کنیم] در عرض پنجاه سال، نه این‌که در عرض امسال این کلاس را بگذرانیم، فردا کلاس دیگر را. بعضی‌ها می‌آیند سؤال می‌کنند، مثل این‌که می‌خواهند مثلاً یک چیزی را امسال یاد بگیرند و تمام کنند، سال دیگر آن‌جور، می‌گویند: نمی‌شود. نشد، دیر شد، فلان شد. نه آقا این حرف‌ها نیست! شما بیست سال زحمت بکش که حب دنیا از دلت برود بیرون، ببین می‌شود؟ خدای نخواسته اهل ریا هستی، ریا از دلت برود. اهل بخل هستی، بخل از دلت برود. اصلاً این دبستان دنیا را خدا برای این چیزها آفریده، نه برای چیزهای دیگر. تهیه‌ی مال و حقوق و این‌ها مثل علفی می‌ماند که برّه‌ها استفاده می‌کنند. این‌ها که قیمتی ندارد! زندگی که چندتا بچه انسان دارد و این‌ها مثل چند تا برّه است که یک گوسفند دارد. این‌ها که چیزی حساب نمی‌شود. ✅ مرحوم آیت الله سیدابراهیم خسروشاهی @seyedololama
⬆️ ص ۳ 3⃣ 🔺 تعالیم غافلانه و تعالیم بیدارگرانه 🔹 مرحوم احمد و دانشمندانی دیگر در سال‌ها قبل کتابی به نام ترجمه کردند که از گفتارهای درجه‌ی یک است. در یکی از مقالات آن آمده است: در پی از ماشین و استفاده از آن است و به سازنده‌ی آن کاری ندارد. یعنی علوم روز بر اساس سازیِ ها پی‌ریزی‌ شده است. این است یک معنای فراگیریِ جور و ستم در که معنای هم درست مبارزه با آن خواهد بود. [ مرحوم علامه ] از این‌طور توجیهات نسبت به نسل کوتاهی نمی‌کردند، حتی بعضی از کسانی که در - در عصر - تأسیس کرده بودند، می‌آمدند در و دروس نسبتاً خودشان را از ایشان استفاده می‌کردند که بعداً هم به صورت کتابی منتشر شد. بنابراین ایشان همه‌ی توجهش به ؛ چه ، چه ، چه و چه ، بر اساس و و اطاعت از دستورات الهی است، همان سخنی‌که هم داشتند به عنوان این‌که ما باید را تعقیب کنیم و در پی پیروزی نباشیم و از شکست هم دل‌آزرده نشویم، چون ما انجام وظیفه و است. این را باید انقلاب فرهنگی ما، چه در ها، چه ها، چه در اجتماعات، و همچنین برای و دیگر و ها کاملاً جدی روشن کنند که ما وقتی می‌توانیم ادعا کنیم که از بهره برده‌ایم و از اهداف مقدس بانیان آن و خون مقدس قدردانی کرده‌ایم که همه‌ی مسایل با اساس "انا لله و انا الیه راجعون" شروع شود، ادامه یابد و ختم شود. و این مسائل در صفحات اول کتاب مطرح شده است. خداوند را به حق قسم می‌دهیم که این توفیق را به اجتماع ما و افراد ما مرحمت بفرماید. والسلام علیکم و رحمة الله و برکاته 🔺 خاطراتی از مرحوم علامه طباطبایی ❔ حاج آقا خاطره‌ای از علامه دارید؟ 🔹 این‌که درباره‌ی این‌که ایشان به منازل ما چند تا تشریف بیاورند و بعضی روزها مانند ها ناهار هم در خدمت‌شان بودیم و از بیانات‌شان استفاده کنیم، این مسأله بسیار جالب بود. چون آن موقع حتی اتوبوس هم در ظاهراً برقرار نشده بود و ایشان با همان کفش معمولی یعنی نعلین اهل علم، راه نسبتاً طولانی منازل ما را پیاده طی می‌کردند و می‌آمدند و با خودشان هم یک نوشته‌ای یا دفترچه‌ای همراه داشتند. این موضوع نشان می‌داد که ایشان معتقدند به این‌که باید سخنش را قبلاً در نظر بگیرد به طور حضوری، نه این‌که از و استفاده کند تا نکند شاید در بین سخن اشتباهی حاصل شود، ولی اگر انسان خلاصه‌ی مطلب را در حضور داشته باشد، از خطا و اشتباه محافظت می‌شود. و آن‌وقت یک روایتی را و یا یک مطلبی را توضیح می‌دادند. مثلاً در مورد همین بیتی را که ایشان می‌خواندند که: اهل دنیا از کهین و از مهین لعنة الله علیهم اجمعین این را مثلاً وقتی تفسیر می‌دادند، به این مطلب می‌رسیدند که شهرسازی و و مهندسیِ اسلامی با این طرز ساختمان‌های فعلی مناسبت ندارد، چون وقتی انسان به یک ساختمان مرتب و منظمِ عالی نگاه می‌کند، توجه‌اش از آن ممکن است برگردد یا ضعیف شود و مثلاً یا تظاهر خانواده‌ها در مجالس، که خانواده‌ی یک شخص اعیان‌منش یا نسبتاً مستغنی اگر زیاد به خود جواهرات و طلا داشته باشد، خویشان او که این دسترسی‌ها را ندارند یا حاضران مجلس وقتی به منزل بر می‌گردند، نسبت به شوهران‌شان و پدر و مادران‌شان گله‌مند می‌شوند که خانواده‌ی فلانی این‌طور و آن‌طور بودند!. همین مسأله در ساختمان‌ها باید مراعات شود. معماری و مهندسی و شهرسازی نباید بر اساس جلب زیاد افراد به جنبه‌ی شود و از خدا شوند و در نتیجه به کارهای خلاف یا شبه خلاف بپردازند تا درآمدشان را زیاد کنند و از شان باقی بمانند و جدا شوند. این هم از خاطره. ص ۳ 3⃣ @seyedololama ⬇️
🔹 سعی کنیم که علاقه‌ی به غیر خدا را کم‌کم [از دل بیرون کنیم] در عرض پنجاه سال، نه این‌که در عرض امسال این کلاس را بگذرانیم، فردا کلاس دیگر را. بعضی‌ها می‌آیند سؤال می‌کنند، مثل این‌که می‌خواهند مثلاً یک چیزی را امسال یاد بگیرند و تمام کنند، سال دیگر آن‌جور، می‌گویند: نمی‌شود. نشد، دیر شد، فلان شد. نه آقا این حرف‌ها نیست! شما بیست سال زحمت بکش که حب دنیا از دلت برود بیرون، ببین می‌شود؟ خدای نخواسته اهل ریا هستی، ریا از دلت برود. اهل بخل هستی، بخل از دلت برود. اصلاً این دبستان دنیا را خدا برای این چیزها آفریده، نه برای چیزهای دیگر. تهیه‌ی مال و حقوق و این‌ها مثل علفی می‌ماند که برّه‌ها استفاده می‌کنند. این‌ها که قیمتی ندارد! زندگی که چندتا بچه انسان دارد و این‌ها مثل چند تا برّه است که یک گوسفند دارد. این‌ها که چیزی حساب نمی‌شود. ✅ مرحوم آیت الله سیدابراهیم خسروشاهی @seyedololama
🔺 مگر از عید چقدر گذشته بود که کسی [به حضرت زهرا سلام‌الله‌علیها] بگوید که من یادم رفته بود که پدر تو چه فرمود و حکومت را چطور تنظیم کرد و اسلام را به دست که سپرد؟! همه‌ی وقایع در کمتر از یک سال اتفاق افتاده بود. همه هم حضور داشتند. همه هم می‌فهمیدند. این عجیب است که چگونه ما را فریفته می‌کند؛ «حُبُّ الدُّنیا رأسُ کُلِّ خَطِیئَةٍ»¹؛ هر فسادی که پیدا شد و می‌شود از علاقه‌ی به یک زندگی مختصری است که آدم نمی‌داند تا فردا چه خبر می‌شود. ۹۳٫۱٫۱۴ ✅ مرحوم آیت الله سید ابراهیم خسروشاهی ________ ۱) [ بحارالانوار ج۵۱ص۲۵۸] @seyedololama
🏴 سلام الله علی الحسین 🔺 «و مَن جاهَدَ فَإنَّما یُجاهِدُ لِنَفسِهِ»؛ ( :۶) هر که تلاشی بکند و زحمتی بکشد، بداند که برای خودش است و خدا منزه از نیاز است. ما همه سر تا پا نیازیم؛ بنابراین هر کاری بکنیم چشم‌مان باید به و او و ملاقات و او باشد. زیارت خداوند در ، زیارت اولیائش است؛ فلذا کسی که شب یا شب مشرّف به بشود، زیارت خداوند درباره‌اش نوشته می‌شود، چون مجسمه‌ی نمایش و خداوند، حضرت علیه‌السلام است و وقتی که رفت پیش امام ، کأنّه نیست و پیش خدا رفته؛ چون امام علیه‌السلام یک سر مو برای خودش کار نکرد. یک سر مو برای خاندانش کار نکرد، جز این‌که نام مبارک جدّش به بالا برود و همان‌طوری هم که مادرش فداکاری کرد، همانند او هیچ غرض شخصی نداشت. 🕋 این بود که در موقعی‌که همه دارند دور خانه‌ی خدا می‌کنند، او دید که صلاح خدا این است که ایشان این‌جا نماند. آمد بیرون و پیام داد: هر کس در راه خدا حاضر است خون دلش را بذل و بخشش کند، و «مُوَطِّناً عَلی لِقاءِالله نَفسِه»؛ روی خودش کار کرده و حاضر شده که به خداوند بپیوندد، با ما بیاید؛ یعنی را وِل کند و بیاید سر روی بیابان بگذاریم؛ از دست ، از دست ، از دست ستم، از دست چپاول‌گری‌ها و عیاشی‌ها و بی‌دینی‌های می‌خواهیم فریاد بزنیم!. می‌خواهیم برویم ایمانی ایجاد کنیم، همان‌طوری‌که جدّ ما در برابر ظاهری، انقلاب ایجاد کرد. ☑️ مرحوم آیت الله سید ابراهیم خسروشاهی @seyedololama
🔺 امتحانات الهی حتی برای زوّار امام حسین علیه‌السلام 🕋 «خَرَجَ الحَسَنِ و الحُسَین و عَبدُاللهِ بنِ جَعفَر حِجاجاً»؛ سه نفر از بهترین و اعیان‌ترین افراد آن زمان یعنی حضرت حسن و حسین و عبدالله بن جعفر یعنی شوهر حضرت زینب، سه نفری برای حج راه افتادند. خب با وسایل آن روز که باید تقریباً چند روزی در بین راه مکه و مدینه را سیر بکنند. از کوه و تپه بالا بروند، به درّه و رودخانه برسند و این زحمات را تحمّل کنند. ولی در بین راه وسایل‌شان یا گم شد یا دزد برد و طوری بالأخره شد که از بین رفت، به طوری‌که هم تشنه شدند و هم گرسنه. یکی از استفاده‌های این مطلب برای ما این است که کار خیر همیشه، خیر از کار در نمی‌آید!؛ گاهی ضرر هم دارد. گاهی هم اتومبیل زائر، خدای نخواسته تصادف می‌کند و هواپیمای زائر دچار سانحه می‌شود. جور به جور است. آن خانواده‌ای که وقتی مردشان رفت ، این را برای خودشان هضم کنند که رفته در راه خدا قدمی بر دارد و همان بلایی که به سرش بیاید، از شهادت کمتر نیست، نه این‌که توی دل‌شان بگویند که ما می‌خواستیم برویم کربلا و نمی‌خواستیم که ماشین‌مان هدف قرار بگیرد یا فلان بشود!. این است که این پیش‌آمدها برای خود این بزرگان هم واقع شد. آن‌چه که همراه داشتند، از دست‌شان رفت و به حال تشنگی و گرسنگی توی بیابان‌های آن‌موقع، و آن‌جا با آن گرما و آن هوای عجیب، گرفتار شدند. تصورش را کردید که امام حسین‌تان، امام حسن‌تان، شوهر حضرت زینب یعنی داماد حضرت امیرالمؤمنین‌تان برای حج بروند، ولی توی راه وسایل‌شان از دست‌شان برود و گرسنه و تشنه توی بیابان رها بشوند!. این‌ها امتحانات الهی است. نباید فکر کرد که من که خوب شدم، دیگر همه چیز برای من خوب می‌شود و برای من راه می‌افتد. هر جا رفتم به من احترام می‌گذارند. هر حرفی زدم از من قبول می‌کنند، هر پستی که خواستم به من می‌دهند. این حرف‌ها نیست. امتحانات عجیب است تا معلوم شود که ما برای چه کسی می‌خواهیم کار بکنیم؛ زده می‌شویم، عقب می‌رویم، پشیمان می‌شویم، می‌بُریم، یا نه ما هدف را چیز دیگری می‌دانیم؟! ☑️ مرحوم آیت الله سید ابراهیم خسروشاهی @seyedololama
🔺 ضرورت اغتنام فرصت! ❔ اگر بخواهيم به خدا کنيم، وسیله‌ی ما چيست؟ 🔹 و زاری و ناله و دعا و پناه بردن به مشرفه، مانند مقدس و ، چون در آن‌جا خاص خدا می‌کرده‌اند يا مدفون شده‌اند، در آن تربت پاک و آن خاک پر از برکت و ما بايد به آن‌جا برويم و در آن‌جا را به خدا عرض کنيم و ناله و گريه را آن‌جا ببريم. اين خاصيت رفتن است که سرمایه‌ی خودش را که هيچ‌چيز نيست مگر و خداوند را در حرم با خدا مطرح می‌کند، و اهل‌بيت يا يا و يا مشاهد مشرفه‌ی ديگر مثل حضرت علیه‌السلام يا هر جایی که يک انسان مقرب الی‌الله و نزديک به پروردگار از نظر پاکیِ ، دفن شده برای ما می‌شود وسیله‌ی ناله و گريه و گريستن و از خدا امنيت و خواستن؛ ممکن است خدای ناخواسته در قطار يا در حال مسافرت يا هر وسیله‌ای بشنويم که در مثلاً شده و دچار و نگرانی شويم که و و آشنايان ما چه شدند و دل انسان به تپش در آيد و اشک‌های انسان جاری شود و از هيچ‌کجا هم خبری ندارد که چه شده؟ به همين دليل ما هم که از آينده خود خبر نداريم، اين اشک‌ها را قبل از پيش‌آمدها ذخيره می‌کنیم که بعداً خرج کنيم و نويسندگان حرم‌های شريف که نام دارند و در آن‌جا حضور دارند، اين ناله‌ها و اشک‌ها و زاری‌های ما را و حاجات ما را می‌نویسند و در پرونده ما که خدايا این‌ها، بچه‌ها و جوان‌ها و نوجوان‌ها بودند که به وسيله‌ی معصومين آمدند و آن‌ها را قرار دادند برای ، برای ، برای سرکوب کردن ، برای آمدن باران، برای نيامدن طوفان و و صاعقه و آتش‌سوزی‌ها و هزاران خطری که در شبانه‌روز ممکن است پيش‌آمد کند، و آن چیزی‌که جلوگيری می‌کند از اين حوادث دست غیبی است و ما می‌خواهیم این‌ها را در مشاهد مشرفه مطرح کنيم. و در آن‌جا عرضه می‌کنیم که خدايا: ما را بر خواسته‌های خودت موفق فرما، بر ترک چیزهایی که بر ما کرده‌ای قاطعيت ببخش، ما را بين و و قرار بده که اشتباه نکنيم. دنیایی که ما ايجاد می‌کند، دروغين است و باعث می‌شود به آن دل بسته شويم و به تو دل‌گرمی نداشته باشيم. این‌ها مسائلی است که در اثر صحيح پيدا می‌شود. يک زمانی است که انسان آتش را شناخته ولی الآن خبری از آتش نيست، اما يک وقت هم هست که انسان آتش را لمس می‌کند مثل کسی که یک‌مرتبه می‌بیند خانه و در و ديوار آتش گرفته و هر لحظه شعله زبانه می‌کشد و او هم در اتاق آتش گرفته نشسته، اين را می‌گویند لمس کردن آتش که متفاوت است با حالت ما که این‌جا نشسته‌ایم و خبری هم از آتش در اطراف ما نيست. بايد اين لمس کردن را در زيارت از خدا خواست که خدايا ما بدبختی را لمس کنيم و به تو بياوريم، همان‌طوری‌که حضرت علیه‌السلام و ديگر ائمه این‌گونه بوده‌اند، خصوصی ايشان این‌گونه بوده‌اند. ☑️ مرحوم آیت الله سید ابراهیم خسروشاهی @seyedololama
📆 سال‌روز ازدواج رسول خدا با خدیجه کبری صلوات الله علیهما وآلهما؛ ( ۱۰ ۲۵ ) 🔹 ... بعد از مراسم جشن حضرت سلام الله علیها، دو نفر از بانوان خاندان به نام و که دو باشخصیت بودند و خیلی به حضرت زهرا علاقه داشتند، به خدمت حضرت آمدند و گفتند: یا رسول الله! اگر زنده بود با تشکیل مراسم جشن عروسیِ زهرا چشمش روشن می‌شد. این‌طور نیست؟! تا آن‌ها نام آن بانوی فداکار را بردند، اشک در چشمان پیامبر حلقه زد و یاد آن مهربانی‌ها و آن و از خود گذشتگی‌های خدیجه افتاد. فرمود: کجا مانند خدیجه زنی پیدا می‌شود؟! آن روز که همه‌ی مرا تکذیب کردند، او مرا تصدیق نمود. تمام و خود را برای نشر آیین خداوند در اختیار من گذاشت. امروز هم اگر یک زن از این پیدا شود، یک خانم ، یک خانم پیدا شود، بگوید: من دارایی‌ام این است؛ مثلاً کاخ فلان‌جا در مال من است، این دستگاه در مال من است، در فلان سهم دارم. دارایی‌های من این‌هاست، همه‌ی این‌ها را به دفتر آقا می‌دهم که در راه آن‌چه که لازم می‌دانند صرف کنند. برای خودم دو اتاق گذاشته‌ام که در یکی بخوابم و در یکی دیگر هم مثلاً مهمانی کنم و این‌ها. خود این می‌شود خدیجه. خدیجه چنین کاری کرد. هر چه داشت داد. و زنها از این عمل خیلی ناراحت شدند؛ به طوری‌که وقتی باردار شد؛ فرستاد از این‌ها کمک خواست. گفتند: ما نمی‌آییم!، چقدر به تو گفتیم: به این شخص شوهر نکن!. نشنیدی!. حالا موقعش شده که ما نشان بدهیم که ما تو را می‌خواستیم که می‌گفتیم این را قبول نکن! وقتی شوهرِ این شخصِ دست خالی شدی ما هم نمی‌آییم!. این بانو خیلی شکست در حالی‌که و باردار بود و موقع وضع حملش فرا رسیده بود، و در بود که چه کار بکند؟! نشست، زانوی غم به بغل گرفت. یک وقت دید دو سه تا خانم آمدند در اتاق، تعجب کرد و تکانی خورد!.، یکی‌شان گفت: خانم تکان نخور؛ نترس!. یکی از این‌ها زن است، یکی از این‌ها است، یکی از این‌ها خواهر بن عمران است، ما آمده‌ایم به کمک تو برای این پیش‌آمد زایمان!. این است که می‌کند را؛ «إِنَّ الَّذِينَ قالُوا رَبُّنَا اللَّهُ ثُمَّ اسْتَقامُوا تَتَنَزَّلُ عَلَيْهِمُ الْمَلائِكَةُ أَلَّا تَخافُوا وَ لا تَحْزَنُوا وَ أَبْشِرُوا بِالْجَنَّةِ الَّتِی كُنْتُمْ تُوعَدُونَ»؛ ( :۳۰)؛ کسانی‌که کنند - چه در ، چه در پیش‌آمدهای دیگر مشکل زندگی- و مرامِ خواهی و حق‌محوری را بر همه چیز مقدم بدارند؛ در همین چشم‌شان روشن می‌شود. «قالُوا رَبُّنَا اللَّهُ ثُمَّ اسْتَقامُوا»؛ می‌گویند: ما خدا داریم و این‌که خدا داریم می‌شود دل و جان و ، و و را تسخیر می‌کند. دیگر جایی را نمی‌بینند، کسی را نمی‌بینند، به چیزی اهمیت نمی‌دهند، این‌ها می‌شوند. و از این جهت باید نتیجه گرفت و آن این است که در پی این بود که در خود جنس چنین بانویی پیدا شود و چنین بکند. در هر اگر یکی دو تا پیدا شود کافی است. دیگر مردم و زنان دیگر خجالت نمی‌کشند که مثلاً دست‌شان خالی از زینت باشد. گوش‌شان خالی از زینت باشد. لباس‌شان لباس پارسال باشد. هر سال لباس نو نداشته باشند. برای‌شان این نیست. وضع زندگی پایین می‌آید. ✅ مرحوم آیت الله سید ابراهیم خسروشاهی @seyedololama
🔹 سعی کنیم که علاقه‌ی به غیر خدا را کم‌کم [از دل بیرون کنیم] در عرض پنجاه سال، نه این‌که در عرض امسال این کلاس را بگذرانیم، فردا کلاس دیگر را. بعضی‌ها می‌آیند سؤال می‌کنند، مثل این‌که می‌خواهند مثلاً یک چیزی را امسال یاد بگیرند و تمام کنند، سال دیگر آن‌جور، می‌گویند: نمی‌شود. نشد، دیر شد، فلان شد. نه آقا این حرف‌ها نیست! شما بیست سال زحمت بکش که حب دنیا از دلت برود بیرون، ببین می‌شود؟ خدای نخواسته اهل ریا هستی، ریا از دلت برود. اهل بخل هستی، بخل از دلت برود. اصلاً این دبستان دنیا را خدا برای این چیزها آفریده، نه برای چیزهای دیگر. تهیه‌ی مال و حقوق و این‌ها مثل علفی می‌ماند که برّه‌ها استفاده می‌کنند. این‌ها که قیمتی ندارد! زندگی که چندتا بچه انسان دارد و این‌ها مثل چند تا برّه است که یک گوسفند دارد. این‌ها که چیزی حساب نمی‌شود. ✅ مرحوم آیت الله سیدابراهیم خسروشاهی @seyedololama
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔺 بیانی پیرامون شناسی و کارهای خیر ✅ مرحوم آیت الله سید ابراهیم خسروشاهی @seyedololama