eitaa logo
سیدالعلماء
1.5هزار دنبال‌کننده
2.2هزار عکس
692 ویدیو
7 فایل
کانال رسمی مرحوم آیت الله سید ابراهیم خسروشاهی ایشان شاگرد بزرگانی مثل حضرات آیات شیخ عباس تهرانی، امام خمینی، علامه طباطبایی، بروجردی و... بودند. مرحوم امام در نامه‌های خود، از ایشان با عبارت "سیدالعلماء" یاد می‌کردند. ارتباط با ادمین @seydololama_admin
مشاهده در ایتا
دانلود
‍ 🔺 حیله‌های نفس! 🔹 در شرح حديث دهمِ کتاب فرمودند: خواهش‌ها، تمناها و هوا و هوس‌های انسان تمام نمی‌شود. این خواهش‌ها با وسائل مختلف تا دم انسان را راحت نمی‌گذارند!. یکی از علما از مرحوم آیت الله نقل کردند که ما در معمولاً کفش‌های زنانه را بی‌پاشنه یا کم‌پاشنه انتخاب می‌کردیم. یک وقتی خانواده از ما خواست که کفشش پاشنه‌دار باشد. من هم رفتم پیش کفش‌فروش و از آن کفش‌هایی که مخصوص اداری آن موقع بود که خیلی دراز بود و پایه‌ی بلند داشت، گرفتم و به فروشنده گفتم: می‌برم، اما به شرط این‌که اگر پس آوردم، قبول کنی. کفش‌ها را آوردم و جلوی همسرم گذاشتم. تا همسرم دید ناراحت شد و گفت: من از این‌ها نخواستم. من هم گفتم: آنی که شما خواستید، بالأخره آخرش این می‌شود!. این درجه به درجه و سال به سال پیش می‌رود. اوضاع درجه‌ی در یک حال نیست که خسته شود و با خود بگوید که من از این وضع خسته شدم. هیْ خستگی خود را در خود رفع می‌کند، به خاطر تفاوت‌هایی که در خورد و خوراک و مسکن و شغل و این‌ها، پی در پی می‌آید. ، انسان را باز نمی‌گذارد تا فرصتی برای انسان پیش بیاید و با خود بگوید: دیگه برای من بس است!. تمام شد!. یک قدری به خود بیایم و به بیفتم. نفس نمی‌گذارد تا آخر کار!. انسانی که نفس خودش بوده و بنده‌ی خدا نبوده؛ -نعوذ بالله- کارش به هم می‌رسد!. یعنی کسانی را که مقیّد به هستند، به تمسخر می‌گیرد، یا به و یا جماعات حمله می‌کند. یا بمب‌گذاری می‌کند!. این‌ها یک مرتبه این‌طور نشدند؛ به بر هوا پرستی و خواهشِ هر چه که نفس از انسان می‌خواهد، شدند. اما ائمه علیهم‌السلام در احادیث شریفه هشدار می‌دهند همان‌گونه که از حضرت علیه‌السلام نقل شده: إحذروا أهوائکم کما تحذرون أعدائکم؛ یعنی منبع حق‌شناسی و ، حرف جدیدی برای بشریت آورده: ای بشریت! تو همیشه همراه خودت، در درون لباسِ وجود خودت، یک زهر کشنده و گرگ کشنده و داری؛ هیچ‌وقت از او غافل نشو!. ۹۴.۴.۲۲ ✅ مرحوم آیت الله سید ابراهیم خسروشاهی @seyedololama
سیدالعلماء
📆 بزرگ‌داشت مرحوم ملاصدرا (۱ ) 🔹 مرحوم علامه قدس سره یک مطلب خوبی در مقدمه‌ی کتاب درباره مرحوم فرموده‌اند که پیش‌آمدی که کرد و خداوند متعال اسباب لطف خود را در یک عصری که عصر اوج‌گیری طبیعی در بود و منجر به سست شدن جنبه‌ی مردم گردیده بود، به انجام رسانید، که سبب پیدایش این بزرگ‌مرد و بعد هم شاگردان پیرو ایشان گردید، که این باعث شد که سدّی در برابر نفوذ لامذهبان با سلاح علم ماشینی در بشوند و جلوگیری کنند. ۷۹٫۹٫۱۲ 🔹 ما به این علت به جایی می‌رسیدند که داشتند؛ چون از و لذات و های معمولی صرف نظر می‌کردند؛ عالَم هم که در آن دریغی نیست، کمک‌شان می‌کرد و می‌شدند حاجی ، می‌شدند و امثالهم. در شرح حال ملاصدرا نوشته‌اند که گویا هفت سفر پیاده مشرف شده! آدم می‌خواهد باورش نیاید؛ این بوده، معجزه بوده، چی بوده! این‌ها برای خاطر این‌که وقتی که از خانه بیرون می‌آمدند و به سمت خانه خدا می‌رفتند، اصلاً در تصورات و خود مثل ما نبودند، فلذا هم در شعر ادبی‌اش می‌گوید: در بیابان گر به شوق کعبه خواهی زد قدم سرزنش‌ها گر کند خار مغیلان غم مخور ۸۰٫۱٫۲۹ 🔹 بزرگان ما مثل برای حل مشکلات‌شان در ، متوسل به حضرت علیهاالسلام می‌شدند. ✅ مرحوم آیت الله سید ابراهیم خسروشاهی @seyedololama
🔺 برکات حضرت فاطمه معصومه سلام الله علیها 🔹 از برکات حرم مطهر (علیهم‌السلام)؛ شهر مقدس ، مهاجرت شخصیتی مانند مرحوم آیت الله و تأسیس علمیه‌ی قم در آن و مهاجرت آیت الله و سپس ادامه‌ی حوزه و طلوع شخصیت‌هایی مانند راحل و مرحوم علامه می‌باشد. 🔺 نعمت خدا به صورت مشکلات 🔹 من یادم هست که در یک‌وقت یکی از بزرگ - خدا رحمتش کند- می‌گفت: من شنیده بودم که هر کسی به زیارت حضرت رضا علیه‌السلام می‌رود یک رنجی به او می‌رسد. رفتم خدمت خواهرشان و عرض کردم که من می‌خواهم بروم برادرتان ولی نمی‌خواهم رنجی به من برسد، از این جهت وقتی آمدم مُشَرَّف شدم و برگشتم هیچ مشکلی برایم پیش نیامد. 🔹گاهی آدم می‌شود، گاهی خدای نخواسته در رفتن یا در برگشتن می‌کند. این‌ها آثار این پیوستگی است که خدا به صورت ناخشنودی‌ها به می‌رسد که انسان کم‌کم با خشنودی از خدا علاقه پیدا کند. نکند که ما خدا را می‌پرستیم برای خاطر این‌که وقتی یک زیارت رفتیم یا یا کردیم، فوراً وسائل ما خوب بشود، نه! ما برای این چهار روزه این کار‌ها را نمی‌کنیم. ☑️ مرحوم آیت الله سید ابراهیم خسروشاهی @seyedololama
‌▪️ گرامی باد یاد و خاطره مرحوم امام خمینی رحمه‌الله‌تعالی 🔺 لزوم تأسیس تشکیلاتی برای سازندگی مسلمان واقعی 🔹 ... حتماً آیات، حجج، بزرگان و بزرگان باید با اتفاق کلمه، یک تأسیس سازندگی نسبت به افرادی‌که تمام عمرشان در یک یا دو سخنرانی تعویض فکری بشود، پیدا کنند. این‌ها هستند که می‌توانند را نگه‌داری کنند وگرنه افراد خوب و پاک و خالص به تنهایی چنین قدرتی ندارند؛ یک مسائلی در خارج کشور به گوش‌شان می‌رسد یا به اطلاع‌شان می‌رساندند و می‌ترسند!. 🔺 شرایط مسئولین و خصوصیات مرحوم امام 🔹 معمول این است که وقتی شرایط یک خوب، خوب و معاون خوب را بیان می‌کنند، می‌گویند که آدم‌های سالمی باشند، باشند و دیگر بالاتر نمی‌روند! در حالی‌که آن صفاتی که الآن گفته نمی‌شود، بیشتر به دردشان خورد؛ مانند واقعی. مانند واقعی، که یک صحبت می‌کردند که همه‌ی عقلا متحیر می‌ماندند. همه سیاسیون متحیر می‌ماندند و می‌گفتند که این چه جور فکری‌ست؟! ما که جایز نمی‌دانیم! ما که حرام می‌دانیم! ما که خیانت می‌دانیم! ممکن بود این‌جور کنند. اما ایشان با تکیه بر آن ایمانیِ خالصش بود که هراسی نداشت. 🔺 خصوصیات و وظائف یک وزیر مسلمان 🔹 بنابراین یک باید هراسی نداشته باشد از این‌که او را مثلاً ارتجاعی بنامند یا این‌که او را کنند بلکه باید ببیند که واقعیت و حفظ و به چه چیزی می‌شود و آن‌ها را احیاء کند. ☑️ مرحوم آیت الله سید ابراهیم خسروشاهی @seyedololama
🔺 آماده قربانی شدن در راه خدا 🔹 بعضی اوقات امتحان‌های مشکلی پیش می‌آید، ولی در واقع آن‌قدر سخت نیست، چرا که زود می‌گذرد، مثل امتحانی که برای حضرت (علیه‌السلام) پیش آمد، عرض می‌کند: «رَبِّ هَبْ لِي مِنَ الصَّالِحِينَ». خداوند می‌فرماید: «فَبَشَّرْنَاهُ بِغُلَامٍ حَلِيمٍ»¹؛ ببینید نکات بیان می‌کند که روز ها اگر دور هم جمع بشویم، لذتش را می‌بریم. او عرض می‌کند: «هب لی من الصالحین»؛ من فرزندی که از بندگان شایسته خودت باشد، ندارم. می‌خواهم؛ «فبشَّرناه بغلام حلیم»؛ ما به او دادیم فرزندی نصیبت می‌کنیم که دارای فضیلت است. تفسیر می‌شود بر حلم. حلم تفسیر می‌شود به چی؟ به سنگینی، به وقار و و و و صاحب نظر بودن و دقیق بودن. چطور؟ برای این‌که وقتی بزرگ می‌شود و به حد رشد می‌رسد، پدر می‌بیند این اهل نظر شد، اهل فهم شد، می‌فهمد که پدر با او چه می‌گوید. لذا به فرزندش می‌گوید: نظر بده ای صاحبْ‌نظر؛ «فانظر ماذا تری»؛ من دستور گرفتم که تو را سر ببرم!. من فرزند نداشتم، از خداوند خواستم تا به من داده شد، حالا دستور آمده که گلوی تو را با کارد ببرم؛ «فانظر ماذا تری»؛ ببین چه فکر می‌کنی؟ این فرزند اهل ، اهل بصیرت، عرض می‌کند که حاضرم پدر؛ انجام بده؛ «افعل ما تؤمر»²؛ این است. این است. پس صالح و شایسته کسی است که از نظر فکری صالح باشد. در صالح باشد. زمین و آسمان‌شناس باشد، و را بشناسد و وقتی‌که آمد، فوری بگوید: من قبول دارم؛ «افعل ما تؤمر». وقتی ما است که این چنین صاحب‌نظرانی در آن باشند. و و بزرگانش، فرهنگ، وزیر ، وکلای این‌جور فهم داشته باشند. این‌ها شایستگی انتخاب را دارند. ✅ مرحوم آیت الله سید ابراهیم خسروشاهی ______ ۱) [ :۱۰۰-۱۰۱] ۲) [ :۱۰۲] @seyedololama
سیدالعلماء
📆 سال‌روز ازدواج رسول خدا با خدیجه کبری صلوات الله علیهما وآلهما؛ ( ۱۰ ۲۵ ) 🔹 ... بعد از مراسم جشن حضرت سلام الله علیها، دو نفر از بانوان خاندان به نام و که دو باشخصیت بودند و خیلی به حضرت زهرا علاقه داشتند، به خدمت حضرت آمدند و گفتند: یا رسول الله! اگر زنده بود با تشکیل مراسم جشن عروسیِ زهرا چشمش روشن می‌شد. این‌طور نیست؟! تا آن‌ها نام آن بانوی فداکار را بردند، اشک در چشمان پیامبر حلقه زد و یاد آن مهربانی‌ها و آن و از خود گذشتگی‌های خدیجه افتاد. فرمود: کجا مانند خدیجه زنی پیدا می‌شود؟! آن روز که همه‌ی مرا تکذیب کردند، او مرا تصدیق نمود. تمام و خود را برای نشر آیین خداوند در اختیار من گذاشت. امروز هم اگر یک زن از این پیدا شود، یک خانم ، یک خانم پیدا شود، بگوید: من دارایی‌ام این است؛ مثلاً کاخ فلان‌جا در مال من است، این دستگاه در مال من است، در فلان سهم دارم. دارایی‌های من این‌هاست، همه‌ی این‌ها را به دفتر آقا می‌دهم که در راه آن‌چه که لازم می‌دانند صرف کنند. برای خودم دو اتاق گذاشته‌ام که در یکی بخوابم و در یکی دیگر هم مثلاً مهمانی کنم و این‌ها. خود این می‌شود خدیجه. خدیجه چنین کاری کرد. هر چه داشت داد. و زنها از این عمل خیلی ناراحت شدند؛ به طوری‌که وقتی باردار شد؛ فرستاد از این‌ها کمک خواست. گفتند: ما نمی‌آییم!، چقدر به تو گفتیم: به این شخص شوهر نکن!. نشنیدی!. حالا موقعش شده که ما نشان بدهیم که ما تو را می‌خواستیم که می‌گفتیم این را قبول نکن! وقتی شوهرِ این شخصِ دست خالی شدی ما هم نمی‌آییم!. این بانو خیلی شکست در حالی‌که و باردار بود و موقع وضع حملش فرا رسیده بود، و در بود که چه کار بکند؟! نشست، زانوی غم به بغل گرفت. یک وقت دید دو سه تا خانم آمدند در اتاق، تعجب کرد و تکانی خورد!.، یکی‌شان گفت: خانم تکان نخور؛ نترس!. یکی از این‌ها زن است، یکی از این‌ها است، یکی از این‌ها خواهر بن عمران است، ما آمده‌ایم به کمک تو برای این پیش‌آمد زایمان!. این است که می‌کند را؛ «إِنَّ الَّذِينَ قالُوا رَبُّنَا اللَّهُ ثُمَّ اسْتَقامُوا تَتَنَزَّلُ عَلَيْهِمُ الْمَلائِكَةُ أَلَّا تَخافُوا وَ لا تَحْزَنُوا وَ أَبْشِرُوا بِالْجَنَّةِ الَّتِی كُنْتُمْ تُوعَدُونَ»؛ ( :۳۰)؛ کسانی‌که کنند - چه در ، چه در پیش‌آمدهای دیگر مشکل زندگی- و مرامِ خواهی و حق‌محوری را بر همه چیز مقدم بدارند؛ در همین چشم‌شان روشن می‌شود. «قالُوا رَبُّنَا اللَّهُ ثُمَّ اسْتَقامُوا»؛ می‌گویند: ما خدا داریم و این‌که خدا داریم می‌شود دل و جان و ، و و را تسخیر می‌کند. دیگر جایی را نمی‌بینند، کسی را نمی‌بینند، به چیزی اهمیت نمی‌دهند، این‌ها می‌شوند. و از این جهت باید نتیجه گرفت و آن این است که در پی این بود که در خود جنس چنین بانویی پیدا شود و چنین بکند. در هر اگر یکی دو تا پیدا شود کافی است. دیگر مردم و زنان دیگر خجالت نمی‌کشند که مثلاً دست‌شان خالی از زینت باشد. گوش‌شان خالی از زینت باشد. لباس‌شان لباس پارسال باشد. هر سال لباس نو نداشته باشند. برای‌شان این نیست. وضع زندگی پایین می‌آید. ✅ مرحوم آیت الله سید ابراهیم خسروشاهی @seyedololama
⬆️ ص ۳ 3⃣ 🔺 تعالیم غافلانه و تعالیم بیدارگرانه 🔹 مرحوم احمد و دانشمندانی دیگر در سال‌ها قبل کتابی به نام ترجمه کردند که از گفتارهای درجه‌ی یک است. در یکی از مقالات آن آمده است: در پی از ماشین و استفاده از آن است و به سازنده‌ی آن کاری ندارد. یعنی علوم روز بر اساس سازیِ ها پی‌ریزی‌ شده است. این است یک معنای فراگیریِ جور و ستم در که معنای هم درست مبارزه با آن خواهد بود. [ مرحوم علامه ] از این‌طور توجیهات نسبت به نسل کوتاهی نمی‌کردند، حتی بعضی از کسانی که در - در عصر - تأسیس کرده بودند، می‌آمدند در و دروس نسبتاً خودشان را از ایشان استفاده می‌کردند که بعداً هم به صورت کتابی منتشر شد. بنابراین ایشان همه‌ی توجهش به ؛ چه ، چه ، چه و چه ، بر اساس و و اطاعت از دستورات الهی است، همان سخنی‌که هم داشتند به عنوان این‌که ما باید را تعقیب کنیم و در پی پیروزی نباشیم و از شکست هم دل‌آزرده نشویم، چون ما انجام وظیفه و است. این را باید انقلاب فرهنگی ما، چه در ها، چه ها، چه در اجتماعات، و همچنین برای و دیگر و ها کاملاً جدی روشن کنند که ما وقتی می‌توانیم ادعا کنیم که از بهره برده‌ایم و از اهداف مقدس بانیان آن و خون مقدس قدردانی کرده‌ایم که همه‌ی مسایل با اساس "انا لله و انا الیه راجعون" شروع شود، ادامه یابد و ختم شود. و این مسائل در صفحات اول کتاب مطرح شده است. خداوند را به حق قسم می‌دهیم که این توفیق را به اجتماع ما و افراد ما مرحمت بفرماید. والسلام علیکم و رحمة الله و برکاته 🔺 خاطراتی از مرحوم علامه طباطبایی ❔ حاج آقا خاطره‌ای از علامه دارید؟ 🔹 این‌که درباره‌ی این‌که ایشان به منازل ما چند تا تشریف بیاورند و بعضی روزها مانند ها ناهار هم در خدمت‌شان بودیم و از بیانات‌شان استفاده کنیم، این مسأله بسیار جالب بود. چون آن موقع حتی اتوبوس هم در ظاهراً برقرار نشده بود و ایشان با همان کفش معمولی یعنی نعلین اهل علم، راه نسبتاً طولانی منازل ما را پیاده طی می‌کردند و می‌آمدند و با خودشان هم یک نوشته‌ای یا دفترچه‌ای همراه داشتند. این موضوع نشان می‌داد که ایشان معتقدند به این‌که باید سخنش را قبلاً در نظر بگیرد به طور حضوری، نه این‌که از و استفاده کند تا نکند شاید در بین سخن اشتباهی حاصل شود، ولی اگر انسان خلاصه‌ی مطلب را در حضور داشته باشد، از خطا و اشتباه محافظت می‌شود. و آن‌وقت یک روایتی را و یا یک مطلبی را توضیح می‌دادند. مثلاً در مورد همین بیتی را که ایشان می‌خواندند که: اهل دنیا از کهین و از مهین لعنة الله علیهم اجمعین این را مثلاً وقتی تفسیر می‌دادند، به این مطلب می‌رسیدند که شهرسازی و و مهندسیِ اسلامی با این طرز ساختمان‌های فعلی مناسبت ندارد، چون وقتی انسان به یک ساختمان مرتب و منظمِ عالی نگاه می‌کند، توجه‌اش از آن ممکن است برگردد یا ضعیف شود و مثلاً یا تظاهر خانواده‌ها در مجالس، که خانواده‌ی یک شخص اعیان‌منش یا نسبتاً مستغنی اگر زیاد به خود جواهرات و طلا داشته باشد، خویشان او که این دسترسی‌ها را ندارند یا حاضران مجلس وقتی به منزل بر می‌گردند، نسبت به شوهران‌شان و پدر و مادران‌شان گله‌مند می‌شوند که خانواده‌ی فلانی این‌طور و آن‌طور بودند!. همین مسأله در ساختمان‌ها باید مراعات شود. معماری و مهندسی و شهرسازی نباید بر اساس جلب زیاد افراد به جنبه‌ی شود و از خدا شوند و در نتیجه به کارهای خلاف یا شبه خلاف بپردازند تا درآمدشان را زیاد کنند و از شان باقی بمانند و جدا شوند. این هم از خاطره. ص ۳ 3⃣ @seyedololama ⬇️
⬆️ ص ۴ 4⃣ 🔺 اولین برخورد با مرحوم علامه طباطبایی ❔ اولین بار و آخرین باری که ایشان را دیدید؟ 🔹 اولین بار ما در صحن بودیم و طلبه‌ای بودیم. می‌دیدیم که یک آقایی می‌آیند، ردّ می‌شوند و و دینی کتاب جلو می‌برند و از ایشان مسأله‌ای‌ می‌پرسند. فقط این را ‌دیدیم. ولی بعد که کم‌کم پرسیدیم گفتند: ایشان از علمای هستند و از به قم آمدند و بعداً هم فهمیدیم که در مسایل و واردند، با ایشان که آشنا شدیم و این بنا را گذاشتیم که آن موقع در باغی با ایشان مجلس سه چهار نفری داشته باشیم و کم‌کم رابطه زیادتر شد و به منازل کشید و برخی شب‌های یا تعطیلی ایشان تشریف می‌آوردند منازل ما، گاهی روزها، گاهی هم به صرف ناهار در خدمت‌شان بودیم. این اواخر دیگر قسمت بنده نبود، چون از قم بیرون آمده بودم و در همین نواحی بودم که شنیدم ایشان رحلت فرمودند. 🔺 ضرورت ایجاد اشتیاق در جوانان و والدین و اساتید به منظور استفاده از تعالیم بزرگانی هم‌چون مرحوم علامه طباطبایی ❔ یکی از درس‌هایی که می‌توانیم از ایشان برای جوان‌ها بگیریم چیست؟ 🔹 عرض کنم که پرسش در مورد مسأله‌ی آمادگیِ گرفتن و در پی آن بودن، مشکل‌تر است؛ به این‌که چگونه مشتاق بشود که از فردی مثل ایشان دستوری بگیرد و آن به این است که دوره‌ای برای و عزیز قرار دهند،- البته با خدمات مالی و برای‌شان تا آن‌ها فرصتی داشته باشند- که در هر سال در و یک‌وقتی، در دوره‌ای بیاموزند که چگونه نسل جوان را باید مشتاق فرمایشات این‌ها کرد. آن‌موقع وقتی این امر محقق شد، همین صفحات اول تفسیر برای تمام کافی‌ست و برای همه‌ی دنیا کافیست. برای تمام نمایندگان محترم شورا و ها و ها کافی‌ست که دیگر مسأله این است که "هر چه برای خدا باشد، آن به سود است و هر ‌چه با از خدا باشد، سودی به انسان نمی‌رساند". و این خاصیت و سنت الهی در جهان است. حال اگر این تفهیم شود به یک ، او می‌کند الآن الهی او چیست؟ و آیا آن تکالیف عمل شده یا نه؟ گاهی ممکن است که یک‌مرتبه ۵ سال کار ورزشی‌اش عقب بیفتد و امور و اش جلو بیاید. همچنین وقتی‌که فهمید این دانشی که می‌خواهد بیاموزد، باید برای خدا باشد، باید در خدمت خدا باشد، و وقتی نگاه می‌کند به و و و تنظیمات و قوانین مدرسه، گاهی می‌شود که باید وضعیتش را عوض کند و باید به و بگوید من این‌جا نمی‌توانم استفاده کنم و جای دیگری می‌روم. و هم‌چنین راجع به پدر و مادر، برنامه‌هایی که پدران و مادران را ملتفت تکالیف‌شان کند الآن کم است، یعنی نسبت به برنامه‌های ، برنامه‌های رفت و آمد افراد و وقایع و حوادث دنیا که در همه‌ی این‌ها، در گوشه‌ای هم از این مسائل [بیدار کننده] یافت می‌شود! و حال این‌که باید بشر را ریشه‌یابی کرد و سعادت را اگر دانشمندان ریشه‌یابی کنند به این می‌رسند که جهانْ، جهان خداوند است. و انسان بنده‌ی خداوند است، و این‌که تا چقدر این دارد در این جهان به وظیفه‌اش عمل می‌کند. این باعث می‌شود که خانواده‌ها و ادارات و وزارت‌خانه‌ها را عوض می‌کند، تا بلکه یک وزارت‌خانه‌ای برای خصوص این امور تأسیس شود، تشخیص وظیفه بدهند، برای تشخیص وظایفی که و مرحوم علامه در پی آن بودند که معصومین (علیهم‌السلام) و کریم دستور داده‌اند. ☑️ مرحوم آیت الله سید ابراهیم خسروشاهی __________ ۱) [ ج ۱ صص ۱۵-۱۶] @seyedololama
سیدالعلماء
💐 میلاد امیرالمؤمنین علی بن ابیطالب، امام المتقین، یعسوب الدین بر همگان فرخنده و مبارک باد🌸 🌼 @seye
🔺 محبت امیرالمؤمنین علی صلوات الله علیه سرمایه‌ی نجات 🔹 ... [در دم مرگ] آن چیزی که در دست آدم است مولا علی و آل اوست، که اقلاً با این ردّ شده باشد. و تهیه‌ی این هم و کوشش و این مسائل را دارد و می‌خواهد. آدم بخواهد حضرت (علیه‌السلام) را بشناسد و دوست داشته باشد؛ باید از شروع کند. چرا؟ برای این‌که تا خدا را نشناسد؛ علی شناخته نمی‌شود. علی بنده‌ی خداست. خدا آن قدر خداست که علی بنده اوست!. و علی واسطه‌ی بخشش اوست و می‌توان در خدمت او عمری را گذراند. در خدمت فرزند او خدمتی کرد و به جایی رسید. ✅ مرحوم آیت الله سید ابراهیم خسروشاهی @seyedololama
سیدالعلماء
🔺 استفاده از برکات دعای کمیل در شب نیمه شعبان 🔹 دعای شريف کميل که فشرده‌ای از معارف اسلامی است، جملاتی در اين باره دارد که اگر انسان در شب‌های جمعه يا در شب اين دعا را به درگاه خدا عرض کند، خيلی مناسب و به جاست. در آن دعا فرموده‌اند: «وَ اشدُد عَلَی العَزيمَةِ جَوانِحی»؛ خدايا مرا بر صحيح، قلبی شديد مرحمت فرما و در تصميم قاطع دل مرا و مطالب قلبی مرا محکم کن، یعنی همه‌ی تصمیم‌هایی که می‌گیرم را چهار ميخ به قلب من وارد کن و عنايت فرما که در اثر صحيح از قلب من بيرون نرود. «وَ هَب لِی الجِدَّ فی خَشيتِک وَ الدَّوامَ فِی الاِتّصالِ بِخِدمَتِک»؛ به من جديت و قاطعيتی مرحمت کن در مواظبت و مراقبت داشتن بر ترس از گناه و ترس از مخالفت با خودت. بعد از این‌که اين جملات را در دعای کميل عرض کرديم اضافه می‌کنیم: «اِرحَم مَن رَأسُ مالِهِ الرَّجاءُ وَ سِلاحُهُ البُکاءُ»؛ خدايا من هيچ چيزی ندارم و فقط اميدم و آرزويم درِ خانه تو، به رحمت توست و چشم طمع به لطف تو دارم و اين سرمایه‌ی من است و إلّا هيچ چیزی از خودم ندارم. من از وقتی‌که متولد شده‌ام تا به حالا هميشه در آبادی‌هایی که تو آفریده‌ای، خانه به خانه و کلاس به کلاس، شب به روز و روز به شب رسانده‌ام و هميشه در آب رحمت تو مانند ماهی غلطان و شناور بوده‌ام و از خودم هيچ‌چيز ندارم. بنابراين اميدمندی و مال التجاره‌ی من و سرمايه‌ی من فقط لطف توست. «وَ سِلاحُهُ البُکاءُ»؛ و وسیله‌ای که بخواهم با آن پيشرفت کنم هم ندارم مگر گريه درِ خانه تو. اين مطالب به این‌جا می‌رسد و معلوم می‌شود که اين همه شب‌ها و روزهای جمعه که مردم می‌گریند، برای اين است که می‌دانند به جز خداوند کسی این‌ها را از شب به روز نمی‌تواند برساند. چند وقت پيش بود که شنيديم در اندونزی چه طوفان‌های عظيمی شد، در چين چه زلزله‌هایی اتفاق افتاد، چقدر انسان‌ها مفقود شدند، چقدر جنازه زير خاک و سنگ و آوار ماند و بيرون نيامد، چه خانواده‌هایی دربه‌در شدند، چه خانه‌هایی به خرابی مبدَّل شد، ساختمان‌هایی سرنگون شد؛ اين برای چيست؟ همه‌ی این‌ها تنبيه خداوند است به خلقش، که شما بی‌خود مغرور شده‌اید، به چه چيزی دل بسته‌اید؟ شما بايد حواس‌تان به من باشد و اطاعت مرا کنيد. ۸۷/۴/۱۲ ✅ مرحوم آیت الله سید ابراهیم خسروشاهی @seyedololama
🔺 ارمغان شب قدر 🔹 إن‌شاءالله ارمغان ماه مبارک ، ارمغان ، یک چیزی باشد که شما برادران با خودتان بردارید و ذخیره‌ی بکنید و بر آن بکنید که ما بالأخره چه خواهیم شد؟ ما سر از کجا در خواهیم آورد؟ چه مقدار در ما هست؟ سرمایه‌ای هست که اگر هر فشاری بر ما وارد شود، آن تکان نخورد؟! که همه مرید بودند و همه جزء سپاه حضرت علیه‌السلام بودند، پس چطور شد که یک‌مرتبه کار به جایی رسید که فجیع‌ترین و زشت‌ترین جنایت جهان به دست این‌ها انجام شد!. ۸۵.۷.۲۲ ☑️ مرحوم آیت الله سید ابراهیم خسروشاهی @seyedololama
سیدالعلماء
🔺 عبدالله دیصانی شخصی است منکر توحید، می آید خدمت امام صادق (علیه السلام) و عرض می‌کند: «دُلَّنِی عَلَى مَعْبُودِی» من هر چه فکر می‌کنم خدایم به ذهنم نمی‌آید که چه چیزیست؟ کجاست؟ شما من را راهنمایی کن. 🔹 فقال (علیه السلام): «إجْلِسْ وَ إِذَا غُلَامٌ لَهُ صَغِيرٌ فِی كَفِّهِ بَيْضَةٌ يَلْعَبُ بِهَا»؛ فرمود بنشین، آن‌جا بچه حضرت با تخم مرغی که در دستش بود مشغول بازی بود. لابد تخم مرغ پخته است که بچه با آن بازی می‌کند. «فقال ( علیه السلام ): نَاوِلْنِي يَا غُلَامُ»؛ از او بگذر و آن را برای من بیاور «فَنَاوَلَهُ إِيَّاهَا» آورد، تقدیم آن حضرت کرد. 🔸 حالا ببینید چه قدر طلبگی مشکل هست؟ یعنی کارخانه‌ی ما باید مثل یک دستگاه هسته‌ای شده و حرکت کند. خودسازی‌هایی که در وجودش شد، او را به خودسازی‌های اختیاری وادار کند و انجامش برای او دیگر رنج‌آور نباشد. وقتی انسان وارد یک دریا شد، دیگر از یک استکان آب که نمی‌ترسد. این مشکلات زندگی به خاطر این است که ما مشکلات تکوینی وجود خودمان، برای‌مان حل نشده که ما را شاداب بکند. 🔻 «فَقَالَ لَهُ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام: يَا دَيَصَانِيُّ هَذَا حِصْنٌ مَكْنُونٌ»؛ این مثل موجود بسته‌ای است، مثل یک قلعه‌ای است. «لَهُ جِلْدٌ غَلِيظٌ»؛ یک پوست غلیظی دارد «وَ تَحْتَ الْجِلْدِ الْغَلِيظِ جِلْدٌ رَقِيقٌ» یک پوسته‌ی نازکی هم زیر اوست. «وَ تَحْتَ الْجِلْدِ الرَّقِيقِ ذَهَبَةٌ مَائِعَةٌ وَ فِضَّةٌ ذَائِبَةٌ»، در این تخم مرغ از باب تشبیه یک طلای آب شده و یک نقره‌ی آب شده‌ای هم وجود دارد، اما از هم جدا و با هم مخلوط نیستند. نه با هم مخلوط می‌شوند و نه این که کسی خبر دارد که چه می‌شود؟ این یک مرتبه در حالی که معلوم نیست چه هست، به شکل یک خروس نر یا یک مرغ ماده در می‌آید، انفلاق پیدا می‌کند؛ «قُل اَعوذُ بِربِّ الَفَلق» آن‌وقت رنگ‌های مختفی به بال و پر اوست، مثل تخم طاووس یا تخم کبوترهای رنگارنگ. 🔹 آیا این‌ها آدم را نباید گیج بکند که او این پیشانی‌اش را روی خاک بگذارد و وقتی گرسنه‌اش شد سر بردارد که چه بر سرش آورده‌اند تا شده آدم؟! این که طلبگی سخت است یعنی باید این چیزها را برای خودش حل کند و راه و روش زندگی را از این‌ها بیاموزد. «لَا يُدْرَى لِلذَّكَرِ خُلِقَتْ أَمْ لِلْأُنْثَى تَنْفَلِقُ‌ عَنْ مِثْلِ أَلْوَانِ الطَّوَاوِيسِ أَ تَرَى لَهَا مُدَبِّراً»؛ آیا وجدان تو می‌گوید این سازنده ندارد؟! «فَأَطرَقَ مَلیّاً»؛ یه قدری فکر کرد، گفت: «اَشهَدُ اَن لا اِلهَ اِلّا الله وَحدَه لا شَریکَ له». ♦️ این، گنجینه‌ی علم است که در حوزه تدریس می‌شود. انسان‌ها را بیدار می‌کند، هوشیار می‌کند، متنعّم به نعمت معنوی اهل بیت کرده و ارادت به اهل بیت پیدا می‌کند. سیدالشهدا را می‌شناسد که او برای این‌ [مسائل] شهید شد. ✅ مرحوم آیت الله سید ابراهیم خسروشاهی @seyedololama
🔺 آماده قربانی شدن در راه خدا 🔹 بعضی اوقات امتحان‌های مشکلی پیش می‌آید، ولی در واقع آن‌قدر سخت نیست، چرا که زود می‌گذرد، مثل امتحانی که برای حضرت ابراهیم (علیه‌السلام) پیش آمد، عرض می‌کند: «رَبِّ هَبْ لِي مِنَ الصَّالِحِينَ». خداوند می‌فرماید: «فَبَشَّرْنَاهُ بِغُلَامٍ حَلِيمٍ»¹؛ ببینید قرآن نکات لطیفی بیان می‌کند که روز جمعه‌ها اگر دور هم جمع بشویم، لذتش را می‌بریم. او عرض می‌کند: «هب لی من الصالحین»؛ من فرزندی که از بندگان شایسته خودت باشد، ندارم. فرزند می‌خواهم؛ «فبشَّرناه بغلام حلیم»؛ ما به او بشارت دادیم فرزندی نصیبت می‌کنیم که دارای فضیلت حلم است. تفسیر می‌شود صالح بر حلم. حلم تفسیر می‌شود به چی؟ به سنگینی، به وقار و فهم و شعور و بصیرت و صاحب نظر بودن و دقیق بودن. چطور؟ برای این‌که وقتی بزرگ می‌شود و به حد رشد می‌رسد، پدر می‌بیند این اهل نظر شد، اهل فهم شد، می‌فهمد که پدر با او چه می‌گوید، لذا به فرزندش می‌گوید: نظر بده ای صاحبْ‌نظر؛ «فانظر ماذا تری»؛ من دستور گرفتم که تو را سر ببرم!. من فرزند نداشتم، از خداوند خواستم تا به من داده شد، حالا دستور آمده که گلوی تو را با کارد ببرم؛ «فانظر ماذا تری»؛ ببین چه فکر می‌کنی؟ این فرزند اهل ، اهل بصیرت، عرض می‌کند که حاضرم پدر؛ انجام بده؛ «افعل ما تؤمر»²؛ این خداشناس است. این جهان‌شناس است. پس صالح و شایسته کسی است که از نظر فکری صالح باشد. در خداشناسی صالح باشد. زمین و آسمان‌شناس باشد، مرگ و حیات را بشناسد و وقتی‌که آمد، فوری بگوید: من قبول دارم؛ «افعل ما تؤمر». وقتی فرهنگ ما حسینی است که این چنین صاحب‌نظرانی در آن باشند. معلمین و اساتید و بزرگانش، وزیر فرهنگ، وزیر ارشاد، وکلای مجلس این‌جور فهم داشته باشند. این‌ها شایستگی انتخاب را دارند. ✅ مرحوم آیت الله سید ابراهیم خسروشاهی _____________ ۱) [صافات :۱۰۰-۱۰۱] ۲) [صافات :۱۰۲] @seyedololama
📆 سال‌روز ارتحال حسن بن یوسف بن مطهّر حلّی معروف به علامه حلی رحمه‌الله؛ (متولد: ۲۹ رمضان ۶۴۸- رحلت: ۲۱ محرم ۷۲۶ق) 🔹 انسان در هر کاری که شروع می‌کند، مخصوصاً کارهایی که طول می‌کشند و زمان می‌برند، همانند کسب‌ها و شغل‌ها و رشته‌های تحصیلی و این‌طور چیزها، که چرا این‌ها را انتخاب می‌کند، یا مذهب‌ها و دین‌ها و شرکت کردن در تشکیلات و تشکلات، را که چرا انتخاب و چرا دنبال می‌کند؟، در این امور خیلی باید باریک و دقیق شود، آن‌قدر باید باریک و دقیق شد که مثل آنی‌که درباره‌ی مرحوم علامه نقل شده که وقتی قرار شد بکند که چاه آبی که به قدر کُر نیست، آیا با ملاقات با نجاست منفعل می‌شود، یا نمی‌شود، ایشان دید که چون در منزل‌شان چاه دارد و این چاه اگر نجس بشود، خیلی دردسر دارد؛ فلذا ترسید که این هدف مخفی که خودش را نشان نمی‌دهد، در این فتوا کار کند و مؤثر باشد و بچرباند آن‌طرف را که دوست دارد که مثلاً چاه منفعل نشود، و فتوا بدهد، ولذا این‌طور نقل می‌کنند که ایشان دستور داد که آن چاه را پر کردند که دیگر خیالش راحت باشد که ما در منزل چاه نداریم. وقتی چاه نداشتیم، آن‌وقت برویم در فکر ادله و ببینیم که کدام طرف ترجیح پیدا می‌کند؛ انفعال و تنجس چاه؟ یا این‌که نه، بلکه آب چاه در حکم کر می‌باشد و با نجاست قلیل، نجس نمی‌شود. این‌ها حاکی از این است که انسان درونش یک پیچیدگی خاصی دارد و افکارش را گاهی حتی خودش هم خوب تمییز نمی‌دهد. ۸۲٫۸٫۱۸ ☑️ مرحوم آیت الله سید ابراهیم خسروشاهی @seyedololama
سیدالعلماء
🔺 ضرورت اغتنام فرصت! ❔ اگر بخواهيم به خدا کنيم، وسیله‌ی ما چيست؟ 🔹 و زاری و ناله و دعا و پناه بردن به مشرفه، مانند مقدس و ، چون در آن‌جا خاص خدا می‌کرده‌اند يا مدفون شده‌اند، در آن تربت پاک و آن خاک پر از برکت و ما بايد به آن‌جا برويم و در آن‌جا را به خدا عرض کنيم و ناله و گريه را آن‌جا ببريم. اين خاصيت رفتن است که سرمایه‌ی خودش را که هيچ‌چيز نيست مگر و خداوند را در حرم با خدا مطرح می‌کند، و اهل‌بيت يا يا و يا مشاهد مشرفه‌ی ديگر مثل حضرت علیه‌السلام يا هر جایی که يک انسان مقرب الی‌الله و نزديک به پروردگار از نظر پاکیِ ، دفن شده برای ما می‌شود وسیله‌ی ناله و گريه و گريستن و از خدا امنيت و خواستن؛ ممکن است خدای ناخواسته در قطار يا در حال مسافرت يا هر وسیله‌ای بشنويم که در مثلاً شده و دچار و نگرانی شويم که و و آشنايان ما چه شدند و دل انسان به تپش در آيد و اشک‌های انسان جاری شود و از هيچ‌کجا هم خبری ندارد که چه شده؟ به همين دليل ما هم که از آينده خود خبر نداريم، اين اشک‌ها را قبل از پيش‌آمدها ذخيره می‌کنیم که بعداً خرج کنيم و نويسندگان حرم‌های شريف که نام دارند و در آن‌جا حضور دارند، اين ناله‌ها و اشک‌ها و زاری‌های ما را و حاجات ما را می‌نویسند و در پرونده ما که خدايا این‌ها، بچه‌ها و جوان‌ها و نوجوان‌ها بودند که به وسيله‌ی معصومين آمدند و آن‌ها را قرار دادند برای ، برای ، برای سرکوب کردن ، برای آمدن باران، برای نيامدن طوفان و و صاعقه و آتش‌سوزی‌ها و هزاران خطری که در شبانه‌روز ممکن است پيش‌آمد کند، و آن چیزی‌که جلوگيری می‌کند از اين حوادث دست غیبی است و ما می‌خواهیم این‌ها را در مشاهد مشرفه مطرح کنيم. و در آن‌جا عرضه می‌کنیم که خدايا: ما را بر خواسته‌های خودت موفق فرما، بر ترک چیزهایی که بر ما کرده‌ای قاطعيت ببخش، ما را بين و و قرار بده که اشتباه نکنيم. دنیایی که ما ايجاد می‌کند، دروغين است و باعث می‌شود به آن دل بسته شويم و به تو دل‌گرمی نداشته باشيم. این‌ها مسائلی است که در اثر صحيح پيدا می‌شود. يک زمانی است که انسان آتش را شناخته ولی الآن خبری از آتش نيست، اما يک وقت هم هست که انسان آتش را لمس می‌کند مثل کسی که یک‌مرتبه می‌بیند خانه و در و ديوار آتش گرفته و هر لحظه شعله زبانه می‌کشد و او هم در اتاق آتش گرفته نشسته، اين را می‌گویند لمس کردن آتش که متفاوت است با حالت ما که این‌جا نشسته‌ایم و خبری هم از آتش در اطراف ما نيست. بايد اين لمس کردن را در زيارت از خدا خواست که خدايا ما بدبختی را لمس کنيم و به تو بياوريم، همان‌طوری‌که حضرت علیه‌السلام و ديگر ائمه این‌گونه بوده‌اند، خصوصی ايشان این‌گونه بوده‌اند. ☑️ مرحوم آیت الله سید ابراهیم خسروشاهی @seyedololama
🔺 بنده یعنی چه؟ 🔹 اگر مثلاً ما را می‌کرد و به ما غذای نپخته می‌داد، یا می‌گفت فلان کار را باید بکنی، خب معلوم بود ما انجام می‌دادیم. پس ما در آن‌جا در پوشش اسارت بودیم و از خود چیزی نداشتیم، وگرنه اگر از خود چیزی داشتیم این کارها را نمی‌کردیم. هم یک چنین چیزی است، یعنی در برابر خداوند است در زندگی‌اش! از صبح که بلند می‌شود یک اسیر است. اصلاً ، یعنی یک اسیر، یک فرمانبر. اما در ما چیزی که نیست همین حرف‌هاست. ما آدمِ هستیم، برای خودمان مستقل هستیم. این روش ما و این ارتکازات ما که در ما حاکم است و ما را می‌گرداند و می‌چرخاند و حرف می‌زنیم و می‌کنیم و می‌کنیم و در می‌آوریم و پول خرج می‌کنیم و می‌خریم و می‌کنیم، این‌ها تحت پوشش عبودیت نیست!. ، انسان و همیشه باید در حال اسارت باشد و بداند که در کشور خودش نیست، این لباسی که من پوشیده‌ام، برای خودم نیست، این غذایی که از نانوایی می‌خرم، همه‌اش در حال اسارت خداست. نان خورم، بنده‌ام، بنده اصلاً یعنی همین چیزها. یعنی کسی که هیچ چیز مال خودش نیست، هر چیزی که به او می‌دهند، این مدام می‌کند که خوب من این را باید چه کارش بکنم؟ الآن یک نفر هم من است که من این را چه کار می‌کنم؟ این پول مال من نیست، این ، این عبا، این عمامه، این‌ها همه‌اش صاحب دارد و من بنده و او هستم! ✅ مرحوم آیت الله سید ابراهیم خسروشاهی @seyedololama
سیدالعلماء
📆 سال‌روز ازدواج رسول خدا با خدیجه کبری صلوات الله علیهما وآلهما؛ ( ۱۰ ۲۵ ) 🔹 ... بعد از مراسم جشن حضرت سلام الله علیها، دو نفر از بانوان خاندان به نام و که دو باشخصیت بودند و خیلی به حضرت زهرا علاقه داشتند، به خدمت حضرت آمدند و گفتند: یا رسول الله! اگر زنده بود با تشکیل مراسم جشن عروسیِ زهرا چشمش روشن می‌شد. این‌طور نیست؟! تا آن‌ها نام آن بانوی فداکار را بردند، اشک در چشمان پیامبر حلقه زد و یاد آن مهربانی‌ها و آن و از خود گذشتگی‌های خدیجه افتاد. فرمود: کجا مانند خدیجه زنی پیدا می‌شود؟! آن روز که همه‌ی مرا تکذیب کردند، او مرا تصدیق نمود. تمام و خود را برای نشر آیین خداوند در اختیار من گذاشت. امروز هم اگر یک زن از این پیدا شود، یک خانم ، یک خانم پیدا شود، بگوید: من دارایی‌ام این است؛ مثلاً کاخ فلان‌جا در مال من است، این دستگاه در مال من است، در فلان سهم دارم. دارایی‌های من این‌هاست، همه‌ی این‌ها را به دفتر آقا می‌دهم که در راه آن‌چه که لازم می‌دانند صرف کنند. برای خودم دو اتاق گذاشته‌ام که در یکی بخوابم و در یکی دیگر هم مثلاً مهمانی کنم و این‌ها. خود این می‌شود خدیجه. خدیجه چنین کاری کرد. هر چه داشت داد. و زنها از این عمل خیلی ناراحت شدند؛ به طوری‌که وقتی باردار شد؛ فرستاد از این‌ها کمک خواست. گفتند: ما نمی‌آییم!، چقدر به تو گفتیم: به این شخص شوهر نکن!. نشنیدی!. حالا موقعش شده که ما نشان بدهیم که ما تو را می‌خواستیم که می‌گفتیم این را قبول نکن! وقتی شوهرِ این شخصِ دست خالی شدی ما هم نمی‌آییم!. این بانو خیلی شکست در حالی‌که و باردار بود و موقع وضع حملش فرا رسیده بود، و در بود که چه کار بکند؟! نشست، زانوی غم به بغل گرفت. یک وقت دید دو سه تا خانم آمدند در اتاق، تعجب کرد و تکانی خورد!.، یکی‌شان گفت: خانم تکان نخور؛ نترس!. یکی از این‌ها زن است، یکی از این‌ها است، یکی از این‌ها خواهر بن عمران است، ما آمده‌ایم به کمک تو برای این پیش‌آمد زایمان!. این است که می‌کند را؛ «إِنَّ الَّذِينَ قالُوا رَبُّنَا اللَّهُ ثُمَّ اسْتَقامُوا تَتَنَزَّلُ عَلَيْهِمُ الْمَلائِكَةُ أَلَّا تَخافُوا وَ لا تَحْزَنُوا وَ أَبْشِرُوا بِالْجَنَّةِ الَّتِی كُنْتُمْ تُوعَدُونَ»؛ ( :۳۰)؛ کسانی‌که کنند - چه در ، چه در پیش‌آمدهای دیگر مشکل زندگی- و مرامِ خواهی و حق‌محوری را بر همه چیز مقدم بدارند؛ در همین چشم‌شان روشن می‌شود. «قالُوا رَبُّنَا اللَّهُ ثُمَّ اسْتَقامُوا»؛ می‌گویند: ما خدا داریم و این‌که خدا داریم می‌شود دل و جان و ، و و را تسخیر می‌کند. دیگر جایی را نمی‌بینند، کسی را نمی‌بینند، به چیزی اهمیت نمی‌دهند، این‌ها می‌شوند. و از این جهت باید نتیجه گرفت و آن این است که در پی این بود که در خود جنس چنین بانویی پیدا شود و چنین بکند. در هر اگر یکی دو تا پیدا شود کافی است. دیگر مردم و زنان دیگر خجالت نمی‌کشند که مثلاً دست‌شان خالی از زینت باشد. گوش‌شان خالی از زینت باشد. لباس‌شان لباس پارسال باشد. هر سال لباس نو نداشته باشند. برای‌شان این نیست. وضع زندگی پایین می‌آید. ✅ مرحوم آیت الله سید ابراهیم خسروشاهی @seyedololama
سیدالعلماء
🔹 ضرورت اغتنام فرصت! 🔺 دعای شريف کميل که فشرده‌ای از معارف اسلامی است جملاتی در اين باره دارد که اگر انسان در شب‌های جمعه يا در شب نيمه شعبان اين دعا را به درگاه خدا عرض کند خيلی مناسب و بجاست. در آن دعا فرموده‌اند: «وَ اشدُد عَلَی العَزيمَةِ جَوانِحی»؛ خدايا مرا بر عزم صحيح توجه قلبی شديد مرحمت فرما و در تصميم قاطع دل مرا و مطالب قلبی مرا محکم کن، یعنی همه تصمیم‌هایی که می‌گیرم را چهار ميخ به قلب من وارد کن و عنايت فرما که در اثر صحيح از قلب من بيرون نرود. «وَ هَب لِی الجِدَّ فی خَشيتِک وَ الدَّوامَ فِی الاِتّصالِ بِخِدمَتِک»؛ به من جدّيت و قاطعيتی مرحمت کن در مواظبت و مراقبت داشتن بر ترس از و ترس از مخالفت با خودت. بعد از این‌که اين جملات را در دعای کميل عرض کرديم اضافه می‌کنیم: «اِرحَم مَن رَأسُ مالِهِ الرَّجاءُ وَ سِلاحُهُ البُکاءُ»؛ خدايا من هيچ چيزی ندارم و فقط اميدم و آرزويم درِ خانه تو رحمت توست و چشم طمع به لطف تو دارم و اين سرمایه‌ی من است و الّا هيچ چیزی از خودم ندارم. من از وقتی‌که متولد شده‌ام تا به حالا هميشه در آبادی‌هایی که تو آفریده‌ای، خانه به خانه و کلاس به کلاس، شب به روز و روز به شب رسانده‌ام و هميشه در آب رحمت تو مانند ماهی غلطان و شناور بوده‌ام و از خودم هيچ چيز ندارم. بنابراين اميد مندی و مال التجاره و سرمایه‌ی من فقط لطف توست. «وَ سِلاحُهُ البُکاءُ»؛ و وسیله‌ای که بخواهم با آن پيشرفت کنم هم ندارم مگر گريه درِ خانه تو. اين مطالب به این‌جا می‌رسد و معلوم می‌شود که اين همه شبها و روزهای جمعه که مردم می‌گریند برای اين است که می‌دانند به جز خداوند کسی این‌ها را از شب به روز نمی‌تواند برساند. چند وقت پيش بود که شنيديم در اندونزی چه طوفان‌های عظیمی شد، در چين چه زلزله‌هایی اتفاق افتاد، چقدر انسان‌ها مفقود شدند، چقدر جنازه زير خاک و سنگ و آوار ماند و بيرون نيامد، چه خانواده‌هایی در به در شدند، چه خانه‌هایی به خرابی مُبَّدَّل شد، ساختمان‌هایی سرنگون شد؛ اين برای چيست؟ همه‌ی این‌ها تنبيه خداوند است به خلقش، که شما بی‌خود مغرور شده‌اید، به چه چیزی دل بسته‌اید؟! شما بايد حواستان به من باشد و اطاعت مرا کنيد. ۸۷.۴.۱۲ ✅ مرحوم آیت الله سید ابراهیم خسروشاهی رحمه الله تعالی @seyedololama
سیدالعلماء
‍ 🔺 نجات از غفلت 🌹 بسم الله الرحمن الرحیم يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اذْكُرُوا اللَّهَ ذِكْرًا كَثِيرًا (۴۱) وَسَبِّحُوهُ بُكْرَةً وَأَصِيلًا؛ (احزاب:۴۲) 🔹 دوره‌ای که ما در آن زندگی می‌کنیم یکی از فاسدترین قسمت‌های تاریک زندگی بشر است. برای این‌که حیوانیت که است، روز به روز زیاد می‌شود و انسانیت که و دقت و حواس جمع و التفات کامل به جهان است، روز به روز ضعیف می‌شود. 🔹 از امام باقر علیه‌السلام مرحوم صدوق نقل کرده که «پدرم علی بن الحسین هرگز یاد نکرد نعمتی از خدا را مگر آن‌که سجده کرد برای آن نعمت». خوب این در اثر همین و تأمل در جهان است. شناخت انسان و جهان همراه با چنین حالتی است. طوری نیست که بشود آن را ترک کرد. مثلاً وقتی ما به یکدیگر که می‌رسیم، به هم سلام عرض می‌کنیم، آیا اصلاً می‌شود این را ترک کنیم؟ خجالت می‌کشیم که با هم روبرو بشویم ولی یک سلامی، یک اظهار رفاقت و دوستی‌ای با همدیگر نکنیم. خداوند همراه با دست کرم لطف الهی به ما می‌رسد. آن‌وقت این توجه داشتن به دست کرم الهی را می‌گویند، یاد داشتن می‌گویند؛ ملتفت بودن، حواس جمع داشتن، جهان‌شناسی، انسان‌شناسی، همه این‌ها از این حالتی است که انسان پیدا می‌کند. آن وقت شما حساب کنید از صبح که ما بیرون می‌آییم یا از خواب بلند می‌شویم تا وقتی که به خواب می‌رویم یک نفر پیدا می‌کنیم که چنین حالی داشته باشد؟، که فکر کند که من الآن امروز زنده‌ام، با زندگی‌ای که از ناحیه قدرت و لطف الهی در من تابیده و مرا به تنفس و صحبت و کلام و راه رفتن و غذا خوردن نیرو داده. به این که افتاد در همان کوچه یا خیابان که خطری نباشد به خاک می‌افتد و سجده می‌کند. لازمه این تذکرات، این حالتی است که در انسان پیدا می‌شود. خوب بنابراین دقیقه به دقیقه، ساعت به ساعت، روز به روز این حال دارد در بشر نابود می‌شود. از فاسدترین روزگار، یکی این روزگار ماست. 🔹 هر بار حق تعالی از او شری و بدی‌ای را دفع می‌کرد یا نقشه و طرح دشمنی را خنثی می‌کرد، سجده می‌کرد. از نماز فارغ می‌شد، سجده می‌کرد. بین دو نفر که اصلاح می‌کرد، برای شکر آن نعمت سجده می‌کرد. حالا ما اگر به منبر یا به حوزه رفتیم، درس خواندیم یا درس گفتیم، سجده می‌کنیم که امروز ما موفق شدیم یک درس از فقه و اصول و ادبیات و فلسفه و آن‌چه که نیاز محصلین علوم بود تأمین کنیم یا محضر یک عالمی حاضر شویم و از او و درس او چیزی یاد گرفتیم. آیا تا حالا به عمرمان چنین کاری کرده‌ایم یا کسی را دیده‌ایم که این کار را بکند؟ این‌ها از رسوم و آداب است که متروک شده است. مثل این قاچاق شده؛ و اگر ببینیم یا بشنویم چنین جایی هست باید به دیدنش برویم و چنین چیزی را ببینیم. ۹۴-۸-۱۴=۲۲ محرم ۱۴۳۷ ✅ مرحوم آیت الله سید ابراهیم خسروشاهی @seyedololama
سیدالعلماء
🌹 درس‌هایی از مکتب فاطمه زهرا صلوات‌الله‌علیها (۳) 🔺 این مردانگی و شجاعت در تاریخ اسلام پایه گذار #
🌹 درس‌هایی از مکتب فاطمه زهرا صلوات‌الله‌علیها (۴) 🔺 باید در طوری برای ما تدریس شود و طوری در حجره‌های آن زندگی کنیم که در مجموع ۲۴ ساعت، ما را رو به این مسائل سوق بدهند. همنشین، هم حجره، استاد، بحث، ادبیات، منطق، فقه، همه‌ی این‌ها بر اساسِ «جعل الإخلاص تأویلها» باید باشد. تا این‌که به مرور زمان ما را خالص کند. دانش ناخالص نباشد. ورزش، سخن گفتن، آمد و شد، غذا خوردن، غذا خریدن ناخالص نباشد. یک که می‌رود نان بخرد، ۲۰ نفر هم آن‌جا صف کشیده‌اند، این یک نفر باید جدای از آن‌ها در لاإله إلااللهِ خود باشد. نه این‌که همه‌اش نگاه کند که نان را چگونه می‌آورند و می‌برند و… این‌ها که نان خریدنِ طلبه نیست! در ماشین و اتوبوس و هواپیما و… نشستن طلبه به گونه‌ای دیگر است. هرگاه این کلمه چنان در روح ما وارد شد که انجام هر کاری به خاطر دستور گرفتن از این کلمه بود، تأویلِ در آن کار برای ما پیدا شده است. از جمله ازدواج، معلمی، مسجد گرفتن، سخنرانی پذیرفتن. و علامتش این است که انسان اصلاً دنیا را فراموش می‌کند در عین این‌که در دنیاست. خدا در دلش حاضر می‌شود و همه چیز بیرون می‌رود. ۸۹.۲.۱۴ ادامه دارد... ✅ مرحوم آیت الله سید ابراهیم خسروشاهی @seyedololama
🌹 درس‌هایی از مکتب فاطمه زهرا صلوات‌الله‌علیها (۵) 🔺 هدف از بیان این مطالب این است که کلمه‌ی اخلاصی که حضرت در ابتدای به رخ مردم کشید معنا شود تا این‌که ما بفهمیم و از کجا شروع شده است. از بی اخلاصی، بی خدایی، بی توحیدی، از هوی و هوس و سلطنت طلبی در دستگاه دین انبیاء (علیهم‌السلام)، که این بدترین زندگی است. هر انسان خون‌ریزی ضررش کمتر از کسی است که با ریش و عمامه بخواهد جای (علیه‌السلام) بنشیند!. پس معنای و در ظاهر نیست که برای اثباتش لازم باشد این‌ها بگویند ما کافریم و خدا را قبول نداریم. بلکه تأویل در آن‌ها نیست. نتیجه‌ی در آن‌ها نیست. (علیه‌الرحمة) این کتاب شریف اربعین را برای آشنایی مردم با این مسائل، قبل از انقلاب با خط خودش نوشت. و در ابتدایش عرضه داشت: «خداوندا آینه دل را به نور اخلاص روشنی بخش» از همان جایی که جده‌اش شروع کرده آغاز می‌کند؛ یعنی درد من که یک عالم روحانی مدرسه‌ی فیضیه هستم این است که باید بندگان خدا را از شرک‌هایی که دارد به وسیله دستگاه‌های استعماری منتشر و تبلیغ می‌شود، یک قدری نجات دهم. فعلاً کار من این است که یک کتاب بنویسم. حالا هنر حوزه‌ها این است که قیام کنند، شما جوان‌ها هم جمع شوید این مطالب را بشنوید و جمع کنید و در آن‌ها کنید. اگر خدای نخواسته ساخته نشده‌اید و با این مطالب آشنا نشده‌اید، حالا اولش باشد. جلوی ضرر را از هرجا بگیریم نفع است. وصلی الله علی محمد وآله الطاهرین ۸۹.۲.۱۴ ادامه دارد... ✅ مرحوم آیت الله سید ابراهیم خسروشاهی @seyedololama
🔺 اگر می‌دانستی که چه بود و خونش چه بود و چیست، هرگز به ماهواره و امثال این‌ها هم نمی‌کردی که نگاه کنی! ✅ مرحوم آیت الله سید ابراهیم خسروشاهی @seyedololama
📆 سال‌روز ارتحال حسن بن یوسف بن مطهّر حلّی معروف به علامه حلی رحمه‌الله؛ (متولد: ۲۹ رمضان ۶۴۸- رحلت: ۲۱ محرم ۷۲۶ق) 🔹 انسان در هر کاری که شروع می‌کند، مخصوصاً کارهایی که طول می‌کشند و زمان می‌برند، همانند کسب‌ها و شغل‌ها و رشته‌های تحصیلی و این‌طور چیزها، که چرا این‌ها را انتخاب می‌کند، یا مذهب‌ها و دین‌ها و شرکت کردن در تشکیلات و تشکلات، را که چرا انتخاب و چرا دنبال می‌کند؟، در این امور خیلی باید باریک و دقیق شود، آن‌قدر باید باریک و دقیق شد که مثل آنی‌که درباره‌ی مرحوم علامه نقل شده که وقتی قرار شد بکند که چاه آبی که به قدر کُر نیست، آیا با ملاقات با نجاست منفعل می‌شود، یا نمی‌شود، ایشان دید که چون در منزل‌شان چاه دارد و این چاه اگر نجس بشود، خیلی دردسر دارد؛ فلذا ترسید که این هدف مخفی که خودش را نشان نمی‌دهد، در این فتوا کار کند و مؤثر باشد و بچرباند آن‌طرف را که دوست دارد که مثلاً چاه منفعل نشود، و فتوا بدهد، ولذا این‌طور نقل می‌کنند که ایشان دستور داد که آن چاه را پر کردند که دیگر خیالش راحت باشد که ما در منزل چاه نداریم. وقتی چاه نداشتیم، آن‌وقت برویم در فکر ادله و ببینیم که کدام طرف ترجیح پیدا می‌کند؛ انفعال و تنجس چاه؟ یا این‌که نه، بلکه آب چاه در حکم کر می‌باشد و با نجاست قلیل، نجس نمی‌شود. این‌ها حاکی از این است که انسان درونش یک پیچیدگی خاصی دارد و افکارش را گاهی حتی خودش هم خوب تمییز نمی‌دهد. ۸۲٫۸٫۱۸ ☑️ مرحوم آیت الله سید ابراهیم خسروشاهی @seyedololama
🔺 بنده یعنی چه؟ 🔹 اگر مثلاً ما را می‌کرد و به ما غذای نپخته می‌داد، یا می‌گفت فلان کار را باید بکنی، خب معلوم بود ما انجام می‌دادیم. پس ما در آن‌جا در پوشش اسارت بودیم و از خود چیزی نداشتیم، وگرنه اگر از خود چیزی داشتیم این کارها را نمی‌کردیم. هم یک چنین چیزی است، یعنی در برابر خداوند است در زندگی‌اش! از صبح که بلند می‌شود یک اسیر است. اصلاً ، یعنی یک اسیر، یک فرمانبر. اما در ما چیزی که نیست همین حرف‌هاست. ما آدمِ هستیم، برای خودمان مستقل هستیم. این روش ما و این ارتکازات ما که در ما حاکم است و ما را می‌گرداند و می‌چرخاند و حرف می‌زنیم و می‌کنیم و می‌کنیم و در می‌آوریم و پول خرج می‌کنیم و می‌خریم و می‌کنیم، این‌ها تحت پوشش عبودیت نیست!. ، انسان و همیشه باید در حال اسارت باشد و بداند که در کشور خودش نیست، این لباسی که من پوشیده‌ام، برای خودم نیست، این غذایی که از نانوایی می‌خرم، همه‌اش در حال اسارت خداست. نان خورم، بنده‌ام، بنده اصلاً یعنی همین چیزها. یعنی کسی که هیچ چیز مال خودش نیست، هر چیزی که به او می‌دهند، این مدام می‌کند که خوب من این را باید چه کارش بکنم؟ الآن یک نفر هم من است که من این را چه کار می‌کنم؟ این پول مال من نیست، این ، این عبا، این عمامه، این‌ها همه‌اش صاحب دارد و من بنده و او هستم! ✅ مرحوم آیت الله سید ابراهیم خسروشاهی @seyedololama
سیدالعلماء
📆 سال‌روز ازدواج رسول خدا با خدیجه کبری صلوات الله علیهما وآلهما؛ ( ۱۰ ۲۵ ) 🔹 ... بعد از مراسم جشن حضرت سلام الله علیها، دو نفر از بانوان خاندان به نام و که دو باشخصیت بودند و خیلی به حضرت زهرا علاقه داشتند، به خدمت حضرت آمدند و گفتند: یا رسول الله! اگر زنده بود با تشکیل مراسم جشن عروسیِ زهرا چشمش روشن می‌شد. این‌طور نیست؟! تا آن‌ها نام آن بانوی فداکار را بردند، اشک در چشمان پیامبر حلقه زد و یاد آن مهربانی‌ها و آن و از خود گذشتگی‌های خدیجه افتاد. فرمود: کجا مانند خدیجه زنی پیدا می‌شود؟! آن روز که همه‌ی مرا تکذیب کردند، او مرا تصدیق نمود. تمام و خود را برای نشر آیین خداوند در اختیار من گذاشت. امروز هم اگر یک زن از این پیدا شود، یک خانم ، یک خانم پیدا شود، بگوید: من دارایی‌ام این است؛ مثلاً کاخ فلان‌جا در مال من است، این دستگاه در مال من است، در فلان سهم دارم. دارایی‌های من این‌هاست، همه‌ی این‌ها را به دفتر آقا می‌دهم که در راه آن‌چه که لازم می‌دانند صرف کنند. برای خودم دو اتاق گذاشته‌ام که در یکی بخوابم و در یکی دیگر هم مثلاً مهمانی کنم و این‌ها. خود این می‌شود خدیجه. خدیجه چنین کاری کرد. هر چه داشت داد. و زنها از این عمل خیلی ناراحت شدند؛ به طوری‌که وقتی باردار شد؛ فرستاد از این‌ها کمک خواست. گفتند: ما نمی‌آییم!، چقدر به تو گفتیم: به این شخص شوهر نکن!. نشنیدی!. حالا موقعش شده که ما نشان بدهیم که ما تو را می‌خواستیم که می‌گفتیم این را قبول نکن! وقتی شوهرِ این شخصِ دست خالی شدی ما هم نمی‌آییم!. این بانو خیلی شکست در حالی‌که و باردار بود و موقع وضع حملش فرا رسیده بود، و در بود که چه کار بکند؟! نشست، زانوی غم به بغل گرفت. یک وقت دید دو سه تا خانم آمدند در اتاق، تعجب کرد و تکانی خورد!.، یکی‌شان گفت: خانم تکان نخور؛ نترس!. یکی از این‌ها زن است، یکی از این‌ها است، یکی از این‌ها خواهر بن عمران است، ما آمده‌ایم به کمک تو برای این پیش‌آمد زایمان!. این است که می‌کند را؛ «إِنَّ الَّذِينَ قالُوا رَبُّنَا اللَّهُ ثُمَّ اسْتَقامُوا تَتَنَزَّلُ عَلَيْهِمُ الْمَلائِكَةُ أَلَّا تَخافُوا وَ لا تَحْزَنُوا وَ أَبْشِرُوا بِالْجَنَّةِ الَّتِی كُنْتُمْ تُوعَدُونَ»؛ ( :۳۰)؛ کسانی‌که کنند - چه در ، چه در پیش‌آمدهای دیگر مشکل زندگی- و مرامِ خواهی و حق‌محوری را بر همه چیز مقدم بدارند؛ در همین چشم‌شان روشن می‌شود. «قالُوا رَبُّنَا اللَّهُ ثُمَّ اسْتَقامُوا»؛ می‌گویند: ما خدا داریم و این‌که خدا داریم می‌شود دل و جان و ، و و را تسخیر می‌کند. دیگر جایی را نمی‌بینند، کسی را نمی‌بینند، به چیزی اهمیت نمی‌دهند، این‌ها می‌شوند. و از این جهت باید نتیجه گرفت و آن این است که در پی این بود که در خود جنس چنین بانویی پیدا شود و چنین بکند. در هر اگر یکی دو تا پیدا شود کافی است. دیگر مردم و زنان دیگر خجالت نمی‌کشند که مثلاً دست‌شان خالی از زینت باشد. گوش‌شان خالی از زینت باشد. لباس‌شان لباس پارسال باشد. هر سال لباس نو نداشته باشند. برای‌شان این نیست. وضع زندگی پایین می‌آید. ✅ مرحوم آیت الله سید ابراهیم خسروشاهی @seyedololama