سیدالعلماء
🔺 رضای الهی
🔹 اینکه سؤال میشود خدا یعنی چه؟ خدا یعنی یک مقامی که #زندگی بشریت در زیر پرچم #لطف او آغاز شده و ادامه پیدا میکند، سرانجام هم با او هست. محیط به همه جا، حاضر در همه جا، قوام همه چیز، قوت هر چیزی است که فرمود: «لا حول و لا قوة الّا بالله». این معنی #روحانیت است، این معنی انتخاب #طلبگی است؛ هر قدر که بشود؛ لازم نیست ما #مسلم_بن_عوسجه و #حبیب_بن_مظاهر بشویم، ما اگر #حر هم بشویم خیلی خوب است. اگر جزء #توابین هم بشویم که در جریان #کربلا تقریباً خون آن حضرت به گردن همهی این مردم #کوفه قرار گرفت که میتوانستند جلوگیری کنند و نکردند، ولی بالأخره یک #پشیمانی هم بعد برایشان پیدا شد و یک #قیامی کردند. ما هم در هر سن و سالی هستیم باید کوشش بکنیم که یک #انقلاب_درونی پیدا بشود که به همهچیز پشت کنیم و به #رضای_خدا رو کنیم. آنوقت در رضای خدا هر #مصیبتی هم که تحمل کنیم، نمرهمان بالاتر میرود و نتیجهمان بهتر خواهد شد، و سعی کنیم که این انقلاب را از آن حضرت بیاموزیم؛ در #نفس، در #دل جورش کنیم و آن را در #خانواده، در زندگیِ #پدر، #مادر، #برادر، #همسایه، #رفیق وارد کنیم. این #هدف روحانیت میشود. آنوقت #علم را هم برای خاطر این بیاموزیم؛ برای فهمیدن این مطالب #ادبیات بیاموزیم. در مطالب #هستهای و اینها شرکت کنیم، برای خاطر این مسائل #تظاهرات کنیم. دیگر چیزی باقی نماند که هدف رضای خدا در آن نباشد که در غیر اینصورت آن وبال خواهد بود و پشیمانی خواهد آورد. پس بنابراین زندگی #حسینی علیهالسلام یعنی هم #ریاست، هم #ازدواج، هم #مالکیت، همه چیز، اما «رضا الله رضانا اهل البیت»¹؛ ما دنبال رضای خدا هستیم و اینها را بازی برای او میدانیم، اینها را لازم برای او میدانیم وإلّا او نباشد، اینها وبال گردنمان خواهد بود.
☑️ مرحوم آیت الله سید ابراهیم خسروشاهی
___________
۱) [ #بحارالانوار ج ۴۴ صص ۳۶۶-۳۶۷]
@seyedololama
20.87M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔺 روش #جذب افراد در سیرهی #ائمه اطهار علیهمالسلام
🔹 حالات مولا #امیرالمؤمنین علی علیهالسلام
🔸 وظیفهی همگانی در قبال #فقر نسل #جوان در #ازدواج و #مسکن
☑️ مرحوم آیت الله سید ابراهیم خسروشاهی
@seyedololama
🔺 بنده یعنی چه؟
🔹 اگر مثلاً #صدام ما را #اسیر میکرد و به ما غذای نپخته میداد، یا میگفت فلان کار را باید بکنی، خب معلوم بود ما انجام میدادیم.
پس ما در آنجا در پوشش اسارت بودیم و از خود چیزی نداشتیم، وگرنه اگر از خود چیزی داشتیم این کارها را نمیکردیم.
#عبودیت هم یک چنین چیزی است، یعنی #انسان در برابر خداوند است در زندگیاش!
از صبح که بلند میشود یک اسیر است.
اصلاً #بنده، یعنی یک اسیر، یک فرمانبر.
اما در ما چیزی که نیست همین حرفهاست. ما آدمِ #آزادی هستیم، برای خودمان مستقل هستیم. این روش ما و این ارتکازات ما که در ما حاکم است و ما را میگرداند و میچرخاند و حرف میزنیم و #شوخی میکنیم و #بازی میکنیم و #پول در میآوریم و پول خرج میکنیم و #خانه میخریم و #ازدواج میکنیم، اینها تحت پوشش عبودیت نیست!.
#بشر، انسان و #مسلمان همیشه باید در حال اسارت باشد و بداند که در کشور خودش نیست، این لباسی که من پوشیدهام، برای خودم نیست، این غذایی که از نانوایی میخرم، همهاش در حال اسارت خداست. نان خورم، بندهام، بنده اصلاً یعنی همین چیزها.
#بنده یعنی کسی که هیچ چیز مال خودش نیست، هر چیزی که به او میدهند، این مدام #فکر میکند که خوب من این را باید چه کارش بکنم؟
الآن یک نفر هم #مراقب من است که من این را چه کار میکنم؟
این پول مال من نیست، این #مقام، این عبا، این عمامه، اینها همهاش صاحب دارد و من بنده و #عبد او هستم!
✅ مرحوم آیت الله سید ابراهیم خسروشاهی
@seyedololama
20.87M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔺 روش #جذب افراد در سیرهی #ائمه اطهار علیهمالسلام
🔹 حالات مولا #امیرالمؤمنین علی علیهالسلام
🔸 وظیفهی همگانی در قبال #فقر نسل #جوان در #ازدواج و #مسکن
☑️ مرحوم آیت الله سید ابراهیم خسروشاهی
@seyedololama
🔺 خواهشهای ویرانگر نفس اماره
🔹 فرمودند که از #هوای_نفس و #فکر خواهشهای درون بپرهیزید، همانطوریکه دارید از دشمنان، خودتان را حفظ میکنید. معمولاً #دشمن انسان در #زندگی، حیواناتی که از قبیل گزندگان هستند، از این پشهای که انسان را میگزد تا بزرگتر از این و در بیابانها برای مسافران هستند، و بعد از پیدا شدن #تمدن، این لاستیکهای ماشینها، دشمن بشر شده است که وقتیکه میترکد یا عیبی پیدا میکند، یکمرتبه یک جاده تصادف میشود و مردم روی هم میغلتند و آنوقت باید آمبولانس خبر کرد و مأمورین تشریف بیاورند و جنازه و زخمی بردارند. روز به روز دشمنان عوض میشوند و به خود رنگ تازه میگیرند. هواپیما یکطور، قطار یکطور، زلزلهها هست، تازگی سیلابها هم آمده.
بعضیهایشان را نشان دادند که چقدر خطرناکاند، اینها دشمناناند؛ ولی دشمنتر از همهی اینها آن است که در خود #انسان است و میگوید: این کار را بکن، آن کار را بکن. این پست را بگیر، آن درآمد را راه بینداز، اینطور غذا بخور، اینطور #ازدواج بکن، این مهمانیهای عجیب و غریب را راه بینداز، این عروسی گرفتنها و عقدکنانها را بالاتر از این که دیگران انجام میدهند، شما بکن و... . مرتباً خواهش روی خواهش، خواهش روی خواهش!.
حضرت #صادق (علیهالسلام) میفرماید: با خودت مانند دشمن رفتار کن. و حضرت #یوسف (علیهالسلام) در سورهی مبارکهی یوسف، آن بزرگوارِ عجیب و غریب که واقعاً #معجزه خدا در بین خلقش بود و #خلق شد، چطور زندگی کرد و چطور این بشر حتی برادران خواب و #غفلت زدهاش را بیدار و هشیار کرد؛ فرمود که: «وَ ما أُبَرِّئُ نَفْسی»؛ من خودم و خواهشهای خودم را چندان باور ندارم که درست باشد مگر اینکه خداوند کمکم کند. «وَ ما أُبَرِّئُ نَفْسي إِنَّ النَّفْسَ لَأَمَّارَةٌ بِالسُّوءِ إِلاَّ ما رَحِمَ رَبِّي»¹
۹۴٫۵٫۲۲=۲۷ #شوال ۱۴۳۶
✅ مرحوم آیتالله سید ابراهیم خسروشاهی
__
۱) [ #یوسف :۵۳]
@seyedololama
1.87M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📆 سالروز ازدواج آسمانی حضرت امیرالمؤمنین علی و حضرت فاطمه زهرا (صلواتاللهعلیهماوآلهما)؛ (۱ #ذی_الحجة ۲ق)
🔺 فرمایش #پیامبر اکرم به حضرت #زهرا پیرامون خصوصیات بینظیر حضرت #علی (صلواتاللهعلیهماجمعین) در هنگام #ازدواج ایشان¹
۹۴٫۳٫۷
✅ مرحوم آیتالله سید ابراهیم خسروشاهی
___
۱) [ « ... قال لفاطمة: زوجتک خير أهلبيتي، أقدمهم سلما وأعظمهم حلما وأكبرهم علما.»
#بحارالانوار ج۳۳ص۱۸۴]
@seyedololama
سیدالعلماء
🍃 به مناسبت سالروز قیام توابین
🔺 رضای الهی
🔹 اینکه سؤال میشود خدا یعنی چه؟ خدا یعنی یک مقامی که #زندگی بشریت در زیر پرچم #لطف او آغاز شده و ادامه پیدا میکند، سرانجام هم با او هست. محیط به همه جا، حاضر در همه جا، قوام همه چیز، قوت هر چیزی است که فرمود: «لا حول و لا قوة الّا بالله». این معنی #روحانیت است، این معنی انتخاب #طلبگی است؛ هر قدر که بشود؛ لازم نیست ما #مسلم_بن_عوسجه و #حبیب_بن_مظاهر بشویم، ما اگر #حر هم بشویم خیلی خوب است. اگر جزء #توابین هم بشویم که در جریان #کربلا تقریباً خون آن حضرت به گردن همهی این مردم #کوفه قرار گرفت که میتوانستند جلوگیری کنند و نکردند، ولی بالأخره یک #پشیمانی هم بعد برایشان پیدا شد و یک #قیامی کردند. ما هم در هر سن و سالی هستیم باید کوشش بکنیم که یک #انقلاب_درونی پیدا بشود که به همهچیز پشت کنیم و به #رضای_خدا رو کنیم. آنوقت در رضای خدا هر #مصیبتی هم که تحمل کنیم، نمرهمان بالاتر میرود و نتیجهمان بهتر خواهد شد، و سعی کنیم که این انقلاب را از آن حضرت بیاموزیم؛ در #نفس، در #دل جورش کنیم و آن را در #خانواده، در زندگیِ #پدر، #مادر، #برادر، #همسایه، #رفیق وارد کنیم. این #هدف روحانیت میشود. آنوقت #علم را هم برای خاطر این بیاموزیم؛ برای فهمیدن این مطالب #ادبیات بیاموزیم. در مطالب #هستهای و اینها شرکت کنیم، برای خاطر این مسائل #تظاهرات کنیم. دیگر چیزی باقی نماند که هدف رضای خدا در آن نباشد که در غیر اینصورت آن وبال خواهد بود و پشیمانی خواهد آورد. پس بنابراین زندگی #حسینی علیهالسلام یعنی هم #ریاست، هم #ازدواج، هم #مالکیت، همه چیز، اما «رضا الله رضانا اهل البیت»¹؛ ما دنبال رضای خدا هستیم و اینها را بازی برای او میدانیم، اینها را لازم برای او میدانیم وإلّا او نباشد، اینها وبال گردنمان خواهد بود.
☑️ مرحوم آیت الله سید ابراهیم خسروشاهی
_______
۱) [ #بحارالانوار ج ۴۴ صص ۳۶۶-۳۶۷]
@seyedololama
سیدالعلماء
📆 به مناسبت بزرگداشت مرحوم ملا هادی سبزواری؛
🔺داستانی عجیب از مبارزه با نفسِ حکیم الهی و عالم ربانی مرحوم ملا هادی سبزواری
🔹 بنده به خاطر دارم كه در مدرسه #فيضيه مَدرسی بود كه زيلو و حصير داشت و ايشان [ #مرحوم_امام] عصرهای #جمعه جلسهای داشتند كه ده، بيست نفر #بازاری و چند #طلبه، مِنجمله شهيد #مطهری و افرادی از اين قبيل میآمدند و ايشان #مواعظ بسيار مؤثری میفرمودند؛ مواعظشان خيلی مؤثر بود، بهطوریکه در ما كه آن موقع #جوان بوديم خیلی اثر میگذاشت. مرحوم شهيد مطهری هم در آن هنگام يك جوانی با سن و سال ما بود که ايشان هم میآمدند و مجموعاً شايد سی نفر هم نمیشدند، ولی ايشان مطالب بسيار خوبی ذكر میفرمودند.
مثلاً يكی از مسائلی كه میفرمودند اين بود: وقتی #انسان وارد در #علوم دينی میشود از خواستهای #نفسانی او اين است كه: خب، حالا ديگر ما يک #كتاب يا يك #مقاله بنويسيم يا يک #مجله پخش كنيم يا از اين قبيل، در صورتیكه اگر خوب #دقت كند خواهد ديد كه اين خواست، خواستی نفسانی است، و میخواهد به اين وسيله خودش را مطرح کند!.
اين حرفها برای ما خيلی عميق بود و آن زمان #عقل مان خوب نمیرسید كه چگونه میشود انسان وارد #حوزه يا طلبگی بشود يا مثل شما وارد #فرهنگ و #دانشکده ها و از اين قبيل مراکز بشود و وقتی هوسش گرفت که چيزی بنويسيم و پخش کنيم؛ خواست نفسانی باشد!، دقت زيادی لازم دارد تا متوجه شويم که آيا اين خواست و موقعيت واقعاً بهجا و بهصلاح است يا اینکه هنوز زود است؟
آدمی كه ده پانزده سال در #مدرسه يا در فرهنگ بوده و #تحصيل کرده، نفسش همان نفسِ #كودكی و بچگی اوست، خواستهایش هم همان خواستهای کودکی است که به رنگ جديد در میآید؛ به رنگ #طلبگی و #دانشجويی و #استاد شدن و #سخنرانی كردن و از اين قبيل چيزها در میآید، اگر كسی خوب در اين مسائل دقت كند، میبیند كه نه؛ هنوز برای اين شخص وقت اين حرفها نشده چون او اين #ورزش را نكرده است.
مرحوم علامه #طباطبایی معنی اين ورزش را برای ما اینگونه نقل میفرمودند: مرحوم ملا هادی #سبزواری اعلیاللهمقامه در #سبزوار، حوزهی علميه داشت و روزها در #مسجد يا در يک جايی درس میگفتند. يک روز چند طلبهی كرمانی که میخواستند به #مشهد مقدس مشرَّف شوند، میگویند برويم به سبزوار و با ملا هادی سبزواری ديداری داشته باشيم. وقتی آمدند و نشستند، دائم به هم نگاه میکردند و با تعجب اشاره میکردند و مثل اینکه يک چيز عجيبی دیدهاند، برای سايرين سؤال پيش آمد که چرا اینها اینگونه حرکات را انجام میدهند؟! بعد از درس که همه متفرق شدند، از آن جوانها پرسيدند: چه مسئلهای بود كه شما در بين درس دائم با هم صحبت میکردید؟ گفتند: ما يک مطلب عجيب ديديم. پرسيدند آن مطلب عجيب چه بود؟ گفتند: ما طلاب مدرسهای در #كرمان هستيم، يک روز جوانی به مدرسه ما آمد و چون جايی نداشت، میخواست که در مدرسه بماند، ولی اجازهی #شرعی نبود كه او برود در حجره و مهمان طلاب شود، فلذا رفت داخل اتاق #خادم و خادم هم که ديد او تازه وارد و غريبه است، از او پذيرائی كرد، او هم فرصت نداد كه كسی به او حرفی بزند، خودش دستها را بالا زد و به خادم گفت که اگر کاری داری به من بگو و خودش شروع به کار کرد و مثلاً جاروب را برداشت و حياط را جارو کرد و رفت برای طلاب ماست و نان خريد و خلاصه از اين کارها انجام داد.
اين خادم هم که ديد جوانی آمده و کمک میکند، خيلی خوشش آمد و او را نگه داشت، او چند شب همانجا بود و واقعاً مثل بازويی برای آن خادم شد و او را خيلی کمک میکرد. بعد هم که خادم ديد او واقعاً جوان بسيار خوبی است، دختر خود را برای #ازدواج به او پيشنهاد کرد و او را #داماد خود نمود.
حالا ما آمديم که حاجی سبزواری را ببينيم و به مشهد برويم؛ میبینیم که حاجی سبزواری همان جوان است که حدود يک سال به ما خدمت کرد و برای ما ماست و نان خريد و حياط را جارو كرد، ولی ما نفهميديم كه او طلبه است و درس خوانده! اما حالا كه نگاه كرديم، شناختيم که ايشان همان شخص هستند. اين جريان را مرحوم علامه نقل میکردند و میفرمودند: بعضی از دوستان ما گفتند که ما فرزندان آن دوشيزهی كرمانی را كه دختر خادم و همسر ملا هادی سبزواری بود را هم ديديم.
منظور اين است که اينجور ورزشها و اینگونه #خودسازی ها برای همهی #مردم مخصوصاً در اين دوره لازم است.
۸۵٫۱۱٫۳۰
✅ مرحوم آیت الله سید ابراهیم خسروشاهی
@seyedololama
سیدالعلماء
🔺 داستانی عجیب از مبارزه با نفسِ حکیم الهی و عالم ربانی مرحوم "ملا هادی سبزواری" در سالروز درگذشت ایشان؛ (۲۸ #ذی_الحجه ۱۲۸۹ق)
🔹 بنده به خاطر دارم كه در مدرسه #فيضيه مَدرسی بود كه زيلو و حصير داشت و ايشان( #مرحوم_امام ) عصرهای #جمعه جلسهای داشتند كه ده، بيست نفر #بازاری و چند #طلبه، مِن جمله شهيد #مطهری و افرادی از اين قبيل میآمدند و ايشان #مواعظ بسيار مؤثری میفرمودند؛ مواعظشان خيلی مؤثر بود، به طوریکه در ما كه آن موقع #جوان بوديم خیلی اثر میگذاشت. مرحوم شهيد مطهری هم در آن هنگام يك جوانی با سن و سال ما بود که ايشان هم میآمدند و مجموعاً شايد سی نفر هم نمیشدند، ولی ايشان مطالب بسيار خوبی ذكر میفرمودند.
مثلاً يكی از مسائلی كه میفرمودند اين بود: وقتی #انسان وارد در #علوم دينی میشود از خواستهای #نفسانی او اين است كه خوب حالا ديگر ما يك #كتاب يا يك #مقاله بنويسيم يا يك #مجله پخش كنيم يا از اين قبيل، در صورتیكه اگر خوب #دقت كند خواهد ديد كه اين خواست، خواستی نفسانی است، و میخواهد به اين وسيله خودش را مطرح کند!.
اين حرفها برای ما خيلی عميق بود و آن زمان #عقلمان خوب نمیرسید كه چگونه میشود انسان وارد #حوزه يا طلبگی بشود يا مثل شما وارد #فرهنگ و #دانشکدهها و از اين قبيل مراکز بشود و وقتی هوسش گرفت که چيزی بنويسيم و پخش کنيم؛ خواست نفسانی باشد!، دقت زيادی لازم دارد تا متوجه شويم که آيا اين خواست و موقعيت واقعاً به جا و به صلاح است يا اینکه هنوز زود است؟
آدمی كه ده پانزده سال در #مدرسه يا در فرهنگ بوده و #تحصيل کرده، نفسش همان نفسِ #كودكی و بچگی اوست، خواستهایش هم همان خواستهای کودکی است که به رنگ جديد در میآید؛ به رنگ #طلبگی و #دانشجويی و #استاد شدن و #سخنرانی كردن و از اين قبيل چيزها در میآید، اگر كسی خوب در اين مسائل دقت كند، میبیند كه نه؛ هنوز برای اين شخص وقت اين حرفها نشده چون او اين #ورزش را نكرده است.
مرحوم علامه #طباطبایی معنی اين ورزش را برای ما اینگونه نقل میفرمودند: مرحوم ملا هادی #سبزواری اعلی الله مقامه در #سبزوار، حوزهی علميه داشت و روزها در #مسجد يا در يک جايی درس میگفتند. يك روز چند طلبهی كرمانی که میخواستند به #مشهد مقدس مشرَّف شوند، میگویند برويم به سبزوار و با ملا هادی سبزواری ديداری داشته باشيم، وقتی آمدند و نشستند، دائم به هم نگاه میکردند و با تعجب اشاره میکردند و مثل اینکه يک چيز عجيبی دیدهاند، برای سايرين سؤال پيش آمد که چرا اینها اینگونه حرکات را انجام میدهند؟! بعد از درس که همه متفرق شدند، از آن جوانها پرسيدند: چه مسئلهای بود كه شما در بين درس دائم با هم صحبت میکردید؟ گفتند: ما يك مطلب عجيب ديديم. پرسيدند آن مطلب عجيب چه بود؟ گفتند: ما طلاب يك مدرسهای در #كرمان هستيم، يك روز جوانی به مدرسه ما آمد و چون جايی نداشت، میخواست که در مدرسه بماند، ولی اجازهی #شرعی نبود كه او برود در حجره و مهمان طلاب شود، فلذا رفت داخل اتاق #خادم و خادم هم که ديد او تازه وارد و غريبه است، از او پذيرائی كرد، او هم فرصت نداد كه كسی به او حرفی بزند، خودش دستها را بالا زد و به خادم گفت که اگر کاری داری به من بگو و خودش شروع به کار کرد و مثلاً جاروب را برداشت و حياط را جاروب کرد و رفت برای طلاب ماست و نان خريد و خلاصه از اين کارها انجام داد.
اين خادم هم که ديد جوانی آمده و کمک میکند، خيلی خوشش آمد و او را نگه داشت، او چند شب همانجا بود و واقعاً مثل بازويی برای آن خادم شد و او را خيلی کمک میکرد. بعد هم که خادم ديد او واقعاً جوان بسيار خوبی است، دختر خود را برای #ازدواج به او پيشنهاد کرد و او را #داماد خود نمود.
حالا ما آمديم که حاجی سبزواری را ببينيم و به مشهد برويم؛ میبینیم که حاجی سبزواری همان جوان است که حدود يک سال به ما خدمت کرد و برای ما ماست و نان خريد و حياط را جاروب كرد، ولی ما نفهميديم كه او طلبه است و درس خوانده! اما حالا كه نگاه كرديم، شناختيم که ايشان همان شخص هستند. اين جريان را مرحوم علامه نقل میکردند و میفرمودند: بعضی از دوستان ما گفتند که ما فرزندان آن دوشيزهی كرمانی را كه دختر خادم و همسر ملا هادی سبزواری بود را هم ديديم.
منظور اين است که اين جور ورزشها و اینگونه #خودسازیها برای همهی #مردم مخصوصاً در اين دوره لازم است.
۸۵/۱۱/۳۰
✅ مرحوم آیت الله سید ابراهیم خسروشاهی
@seyedololama
سیدالعلماء
🔺 جذب از راه معنویت
🔹 شما مکاید خفی شیاطین جن و انس را ببینید که امور معنوی را صورتسازی میکنند. مثلاً بگوید: ما میخواهیم نسل جوان #جذب بشوند.
نسل جوان را باید به زهد جذبشان کرد. امیرالمؤمنین (علیهالسلام) با یک کفش پاره سلطنت میکرد و نسل خودش را، آنکسیرا که قابل بوده را جذب میکرد، نه با یک کفشهای قشنگ که از سلطان روم برایش فرستاده، آن را بپوشد، بیاید نماز جمعه تا جوانان خوششان بیاید!.
درست وضع دارد عوض میشود!.
امیرالمؤمنین علیهالسلام در بین خطبه خواندن لباسش را تکان میداد.
چرا؟! چون یک پیراهن داشت، شسته بود، غسل کرده بود، آمده بود نماز جمعه،
لباسش تر بود، پیراهنش را تکان میداد؛ چون لباس نداشته عوض بکند بیاید نماز جمعه!.
آیا او نمیخواست جوانها را جذب بکند؟! او میخواست جذب از راه جلب #توجه به معنویت انجام بگیرد نه جذب به اینکه این مسجد چقدر زیباست! چقدر دیوارش اینجور است، گلدستهاش اینجور است و فلان. پیغمبر صلواتاللهعلیهوآله هم مبارزه داشت. وقتی میآمد، میدید مثلاً -در سختی دوران اسلام- حضرت زهرا (علیهاالسلام) یک پردهای در خانه انداخته که میشود این را داد به یک فقیری تا پیراهنش بکند، سلام علیک نکرده بر میگشت. حضرت زهرا (علیهاالسلام) هم مقصود ایشان را میفهمید. روی همان حساب آن پرده را میداد به یک فقیر.
الآن هم فقر نسل جوان به #ازدواج و به #مسکن ، عین همان فقر زمان پیغمبر است! منتهی به این شکل امروزی در آمده.
آن زمان یک دانه خرما، یک شخص را نجات میداد از گرسنگی؛ حالا یک ملیون مثلاً که یک جوان بگیرد، یک ازدواجی، در یک سطح نازلی انجام بدهد مثل همان یک خرما است.
امروز باید اینجوری مردم مجاهد بشوند. بازاریها، تجار، اداریها، وزرا. کفش اضافی برای عوض کردن آقای وزیر نداشته باشد از بس رسیدگی کرده باشد به زیردستش، به کارمنداش، به جوانهایی که میشناسد. به همسایهها، به خانواده.
مرحوم آیت الله گلپایگانی اعلیاللهمقامه از خودشان شنیدم که فرمود: زمان حاج شیخ عبدالکریم حائری یزدی (رحمهالله) من و همسرم یک کفش داشتیم. من صبح میپوشیدم، میرفتم درس حاج شیخ عبدالکریم. بر میگشتم، او میپوشید، میرفت به آشپزخانه برای کار غذا پختنش و اینها. اینکه مالِ زمان جاهلیت و هزار سال پیش نیست، مالِ هشتاد سال پیش است.
اگر این کارها را ظرفیت پیدا کند و جا باز کند در تلویزیون، در تبلیغات، در روزنامهها، در همهجا، کشور یک انقلاب جهادی پیدا میکند، نه فقط جهاد دانشگاهی، یا مثلاً بسیج و اینجور چیزها. نه، بسیج عمومی باید باشد؛ عمومی اگر بشود شاید یک مورد نیاز، مثلاً جوانی که الآن وظیفهی شرعیاش ازدواج باشد، پیدا نشود یا بی مسکن نباشد؛ چون این کاخهای شصت طبقه، پنجاه طبقه بالا میرود، اینها همه از یک بینش ضد اسلامی تولید میشود!.
شهردار و شهرداریهای پنج سال پیش، ده سال پیش که اینها را ترویج میکردند، -حالا نمیدانم هنوز ترویج میکنند- اینها از این نکات غافل بودند: همسایهها از آفتاب محروم میشوند، از هوای خوب محروم میشوند، بچهها در رفت و آمدها و پلهها و به هم برخورد کردنها، اخلاقشان فاسد میشود.
صد جور عیب دارد. ولی یک برج برود، بالا کشور زینت پیدا میکند! میگویند: ایران ترقی کرده!. دینشناسی الآن کمیاب است؛ مغز دین یعنی چی؟ عدالت یعنی چی؟ ریاست یعنی چی؟ اینها را همهاش را حضرت علی (علیهالسلام) داشت با یک پیراهن! امام جمعه، خلیفه، مشغول خطبهها بود، پیراهنش را برای خشکیدن تکان میداد! چرا؟ چون وقتی میخواست بیاید نماز، غسل بکند، لباسش را عوض بکند، نداشت، فقط پیراهنی داشت، این را که شسته بود، هنوز خشک نشده بود، پوشیده بود آمده بود نماز جمعه. پیراهنش را تکان میداد که رطوبتش مثلاً برود، توی آن هوای گرم که اصلاً باید فوری خشک شده باشد.
هدیه به امیرالمؤمنین علیهالسلام صلوات
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم
✅ مرحوم آیت الله سید ابراهیم خسروشاهی
@seyedololama
🔺 بنده یعنی چه؟
🔹 اگر مثلاً #صدام ما را #اسیر میکرد و به ما غذای نپخته میداد، یا میگفت فلان کار را باید بکنی، خب معلوم بود ما انجام میدادیم.
پس ما در آنجا در پوشش اسارت بودیم و از خود چیزی نداشتیم، وگرنه اگر از خود چیزی داشتیم این کارها را نمیکردیم.
#عبودیت هم یک چنین چیزی است، یعنی #انسان در برابر خداوند است در زندگیاش!
از صبح که بلند میشود یک اسیر است.
اصلاً #بنده، یعنی یک اسیر، یک فرمانبر.
اما در ما چیزی که نیست همین حرفهاست. ما آدمِ #آزادی هستیم، برای خودمان مستقل هستیم. این روش ما و این ارتکازات ما که در ما حاکم است و ما را میگرداند و میچرخاند و حرف میزنیم و #شوخی میکنیم و #بازی میکنیم و #پول در میآوریم و پول خرج میکنیم و #خانه میخریم و #ازدواج میکنیم، اینها تحت پوشش عبودیت نیست!.
#بشر، انسان و #مسلمان همیشه باید در حال اسارت باشد و بداند که در کشور خودش نیست، این لباسی که من پوشیدهام، برای خودم نیست، این غذایی که از نانوایی میخرم، همهاش در حال اسارت خداست. نان خورم، بندهام، بنده اصلاً یعنی همین چیزها.
#بنده یعنی کسی که هیچ چیز مال خودش نیست، هر چیزی که به او میدهند، این مدام #فکر میکند که خوب من این را باید چه کارش بکنم؟
الآن یک نفر هم #مراقب من است که من این را چه کار میکنم؟
این پول مال من نیست، این #مقام، این عبا، این عمامه، اینها همهاش صاحب دارد و من بنده و #عبد او هستم!
✅ مرحوم آیت الله سید ابراهیم خسروشاهی
@seyedololama
🔺 بنده یعنی چه؟
🔹 اگر مثلاً #صدام ما را #اسیر میکرد و به ما غذای نپخته میداد، یا میگفت فلان کار را باید بکنی، خب معلوم بود ما انجام میدادیم.
پس ما در آنجا در پوشش اسارت بودیم و از خود چیزی نداشتیم، وگرنه اگر از خود چیزی داشتیم این کارها را نمیکردیم.
#عبودیت هم یک چنین چیزی است، یعنی #انسان در برابر خداوند است در زندگیاش!
از صبح که بلند میشود یک اسیر است.
اصلاً #بنده، یعنی یک اسیر، یک فرمانبر.
اما در ما چیزی که نیست همین حرفهاست. ما آدمِ #آزادی هستیم، برای خودمان مستقل هستیم. این روش ما و این ارتکازات ما که در ما حاکم است و ما را میگرداند و میچرخاند و حرف میزنیم و #شوخی میکنیم و #بازی میکنیم و #پول در میآوریم و پول خرج میکنیم و #خانه میخریم و #ازدواج میکنیم، اینها تحت پوشش عبودیت نیست!.
#بشر، انسان و #مسلمان همیشه باید در حال اسارت باشد و بداند که در کشور خودش نیست، این لباسی که من پوشیدهام، برای خودم نیست، این غذایی که از نانوایی میخرم، همهاش در حال اسارت خداست. نان خورم، بندهام، بنده اصلاً یعنی همین چیزها.
#بنده یعنی کسی که هیچ چیز مال خودش نیست، هر چیزی که به او میدهند، این مدام #فکر میکند که خوب من این را باید چه کارش بکنم؟
الآن یک نفر هم #مراقب من است که من این را چه کار میکنم؟
این پول مال من نیست، این #مقام، این عبا، این عمامه، اینها همهاش صاحب دارد و من بنده و #عبد او هستم!
✅ مرحوم آیت الله سید ابراهیم خسروشاهی
@seyedololama