eitaa logo
سیدالعلماء
1.5هزار دنبال‌کننده
2.2هزار عکس
681 ویدیو
7 فایل
کانال رسمی مرحوم آیت الله سید ابراهیم خسروشاهی ایشان شاگرد بزرگانی مثل حضرات آیات شیخ عباس تهرانی، امام خمینی، علامه طباطبایی، بروجردی و... بودند. مرحوم امام در نامه‌های خود، از ایشان با عبارت "سیدالعلماء" یاد می‌کردند. ارتباط با ادمین @seydololama_admin
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔺 روش #جذب افراد در سیره‌ی #ائمه اطهار علیهم‌السلام 🔹 حالات مولا #امیرالمؤمنین علی علیه‌السلام 🔸 وظیفه‌ی همگانی در قبال #فقر نسل #جوان در #ازدواج و #مسکن ☑️ مرحوم آیت الله سید ابراهیم خسروشاهی @seyedololama
🔺 جذب از راه معنویت 🔹 شما مکاید خفی جن و انس را ببینید که امور را صورت‌سازی می‌کنند. مثلاً بگوید: ما می‌خواهیم نسل جذب بشوند. نسل جوان را باید به جذب‌شان کرد. (علیه‌السلام) با یک کفش پاره سلطنت می‌کرد و نسل خودش را، آن‌کسی‌را که قابل بوده را می‌کرد، نه با یک کفش‌های قشنگ که از سلطان برایش فرستاده، آن را بپوشد، بیاید تا خوش‌شان بیاید!. درست وضع دارد عوض می‌شود!. امیرالمؤمنین علیه‌السلام در بین خطبه خواندن لباسش را تکان می‌داد. چرا؟! چون یک پیراهن داشت، شسته بود، غسل کرده بود، آمده بود نماز جمعه، لباسش تر بود، پیراهنش را تکان می‌داد؛ چون لباس نداشته عوض بکند بیاید نماز جمعه!. آیا او نمی‌خواست جوان‌ها را جذب بکند؟! او می‌خواست جذب از راه جلب به انجام بگیرد نه جذب به این‌که این چقدر زیباست! چقدر دیوارش این‌جور است، گلدسته‌اش این‌جور است و فلان. صلوات‌الله‌علیه‌وآله هم مبارزه داشت. وقتی می‌آمد، می‌دید مثلاً -در سختی دوران - حضرت (علیهاالسلام) یک پرده‌ای در خانه انداخته که می‌شود این را داد به یک فقیری تا پیراهنش بکند، سلام علیک نکرده بر می‌گشت. حضرت زهرا (علیهاالسلام) هم مقصود ایشان را می‌فهمید. روی همان حساب آن پرده را می‌داد به یک . الآن هم نسل جوان به و به ، عین همان فقر زمان پیغمبر است! منتهی به این شکل امروزی در آمده. آن زمان یک دانه خرما، یک شخص را می‌داد از گرسنگی؛ حالا یک ملیون مثلاً که یک جوان بگیرد، یک ازدواجی، در یک سطح نازلی انجام بدهد مثل همان یک خرما است. امروز باید این‌جوری مجاهد بشوند. ، ، ، . کفش اضافی برای عوض کردن آقای نداشته باشد از بس رسیدگی کرده باشد به زیردستش، به ، به جوان‌هایی که می‌شناسد. به ، به . مرحوم آیت الله اعلی‌الله‌مقامه از خودشان شنیدم که فرمود: زمان حاج شیخ عبدالکریم یزدی (رحمه‌الله) من و همسرم یک کفش داشتیم. من صبح می‌پوشیدم، می‌رفتم درس حاج شیخ عبدالکریم. بر می‌گشتم، او می‌پوشید، می‌رفت به آشپزخانه برای کار غذا پختنش و این‌ها. این‌که مالِ زمان و هزار سال پیش نیست، مالِ هشتاد سال پیش است. اگر این کارها را ظرفیت پیدا کند و جا باز کند در ، در ، در ، در همه‌جا، یک جهادی پیدا می‌کند، نه فقط ، یا مثلاً و این جور چیزها. نه، بسیج عمومی باید باشد؛ عمومی اگر بشود شاید یک مورد نیاز، مثلاً جوانی که الآن وظیفه‌ی ازدواج باشد، پیدا نشود یا بی مسکن نباشد؛ چون این کاخ‌های شصت طبقه، پنجاه طبقه بالا می‌رود، این‌ها همه از یک ضداسلامی تولید می‌شود!. و پنج سال پیش، ده سال پیش که این‌ها را ترویج می‌کردند، -حالا نمی‌دانم هنوز ترویج می‌کنند- این‌ها از این نکات غافل بودند: همسایه‌ها از آفتاب محروم می‌شوند، از هوای خوب محروم می‌شوند، در رفت و آمدها و پله‌ها و به هم برخورد کردن‌ها، می‌شود. صد جور دارد. ولی یک برج برود، بالا کشور پیدا می‌کند! می‌گویند: ترقی کرده!. الآن کم‌یاب است؛ مغز یعنی چی؟ یعنی چی؟ یعنی چی؟ این‌ها را همه‌اش را حضرت (علیه‌السلام) داشت با یک پیراهن! ، ، مشغول خطبه‌ها بود، پیراهنش را برای خشکیدن تکان می‌داد! چرا؟ چون وقتی می‌خواست بیاید ، بکند، لباسش را عوض بکند، نداشت، فقط پیراهنی داشت، این را که شسته بود، هنوز خشک نشده بود، پوشیده بود آمده بود نماز جمعه. پیراهنش را تکان می‌داد که رطوبتش مثلاً برود، توی آن هوای گرم که اصلاً باید فوری خشک شده باشد. هدیه به امیرالمؤمنین علیه‌السلام صلوات اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم ☑️ مرحوم آیت الله سید ابراهیم خسروشاهی @seyedololama
🔺 خطر تبعیت از هوای نفس 🔹 رحمة‌الله‌علیه در شرح حدیث دهم¹ فرمودند: خواهش‌ها و تمناها و هوی و هوس‌های انسان تمامی ندارند، به هر مقدار که به خواهشِ نفس عمل بکند، تمامی ندارد. برایش وسائل گوناگون فراهم می‌شود، ادامه‌ی این خواهش‌ها تا دم ، انسان را راحت نمی‌گذارد. یکی از علما نقل می‌کرد از آیت الله رحمة‌الله‌علیهم که می‌فرمود: ما در معمولاً کفش‌های زنانه را با پاشنه‌ی کوتاه یا بی‌پاشنه تهیه می‌کردیم. یک‌وقت خانواده‌ از ما خواست که پاشنه‌دار باشد. من هم پیش کفاش کفش‌فروش رفتم و از آن کفش‌هایی که مخصوص زنان اداره‌ای آن‌جا بود و خیلی پاشنه داشت و دراز بود، گرفتم به شرط این‌که اگر پس بیاورم قبول کند؛ آوردم و جلوی همسرم گذاشتم. همسرم یک‌مرتبه ناراحت شد. گفت: من که از این‌ها نخواستم! گفتم آن‌چه که شما گفتی بالأخره آخرش همین است!. این درجه به درجه، سال به سال، شش ماه به شش ماه، عوض می‌شود. اوضاع و احوال در یک‌حال نیست که انسان خسته شود، بگوید: من دیگر از این وضع خسته شده‌ام، مرتباً خستگی را رفع می‌کند!. به‌خاطر تفاوت‌هایی که در اوضاع و احوال خورد و و و و و این‌ها، پی در پی می‌آید، انسان را باز نمی‌گذارد و فرصت نمی‌دهد که انسان بگوید که: دیگر مرا بس است، تمام شد، دیگر تمام شد، و تمام شد، قدری به خود بیایم و به بیافتم. نمی‌گذارد!. تا آخر کار که انسان که بنده‌ی نفس خودش بوده و بنده‌ی خدا نبوده -نعوذبالله نعوذبالله- کار به جای می‌کشد که انسان، دیگران را که مقید به قید و هستند، تمسخر می‌کند و زیر بار همه‌چیز می‌رود!. در خیابان هم یک‌وقت مرتکب حرکات کفرآمیز یا حمله به مساجد، یا حمله به جماعات، یا بمب‌گذاری برای افراد و... به این‌جاها می‌کشد؛ آن کسانی‌که این کارها را می‌کنند، یک‌مرتبه این‌طور نشده‌اند، به بر و خواهشِ هر چه که درون انسان از انسان می‌خواهد، شده‌اند. ۹۴٫۵٫۲۲=۲۷ ۱۴۳۶ ✅ مرحوم آیت‌الله سید ابراهیم خسروشاهی _ ۱) [ ح۱۰] @seyedololama
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔺 روش #جذب افراد در سیره‌ی #ائمه اطهار علیهم‌السلام 🔹 حالات مولا #امیرالمؤمنین علی علیه‌السلام 🔸 وظیفه‌ی همگانی در قبال #فقر نسل #جوان در #ازدواج و #مسکن ☑️ مرحوم آیت الله سید ابراهیم خسروشاهی @seyedololama
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔺 روش افراد در سیره‌ی اطهار علیهم‌السلام 🔹 حالات مولا علی علیه‌السلام 🔸 وظیفه‌ی همگانی در قبال نسل در و ☑️ مرحوم آیت الله سید ابراهیم خسروشاهی @seyedololama
🔺 خطر تبعیت از هوای نفس 🔹 رحمة‌الله‌علیه در شرح حدیث دهم¹ فرمودند: خواهش‌ها و تمناها و هوی و هوس‌های انسان تمامی ندارند، به هر مقدار که به خواهشِ نفس عمل بکند، تمامی ندارد. برایش وسائل گوناگون فراهم می‌شود، ادامه‌ی این خواهش‌ها تا دم ، انسان را راحت نمی‌گذارد. یکی از علما نقل می‌کرد از آیت الله رحمة‌الله‌علیهم که می‌فرمود: ما در معمولاً کفش‌های زنانه را با پاشنه‌ی کوتاه یا بی‌پاشنه تهیه می‌کردیم. یک‌وقت خانواده‌ از ما خواست که پاشنه‌دار باشد. من هم پیش کفاش کفش‌فروش رفتم و از آن کفش‌هایی که مخصوص زنان اداره‌ای آن‌جا بود و خیلی پاشنه داشت و دراز بود، گرفتم به شرط این‌که اگر پس بیاورم قبول کند؛ آوردم و جلوی همسرم گذاشتم. همسرم یک‌مرتبه ناراحت شد. گفت: من که از این‌ها نخواستم! گفتم آن‌چه که شما گفتی بالأخره آخرش همین است!. این درجه به درجه، سال به سال، شش ماه به شش ماه، عوض می‌شود. اوضاع و احوال در یک‌حال نیست که انسان خسته شود، بگوید: من دیگر از این وضع خسته شده‌ام، مرتباً خستگی را رفع می‌کند!. به‌خاطر تفاوت‌هایی که در اوضاع و احوال خورد و و و و و این‌ها، پی در پی می‌آید، انسان را باز نمی‌گذارد و فرصت نمی‌دهد که انسان بگوید که: دیگر مرا بس است، تمام شد، دیگر تمام شد، و تمام شد، قدری به خود بیایم و به بیافتم. نمی‌گذارد!. تا آخر کار که انسان که بنده‌ی نفس خودش بوده و بنده‌ی خدا نبوده -نعوذبالله نعوذبالله- کار به جای می‌کشد که انسان، دیگران را که مقیَّد به قید و هستند، تمسخر می‌کند و زیر بار همه‌چیز می‌رود!. در خیابان هم یک‌وقت مرتکب حرکات کفرآمیز یا حمله به مساجد، یا حمله به جماعات، یا بمب‌گذاری برای افراد و... می‌شود و کارش به این‌جاها می‌کشد؛ آن کسانی‌که این کارها را می‌کنند، یک‌مرتبه این‌طور نشده‌اند، به بر و خواهشِ هر چه که درون انسان از انسان می‌خواهد، شده‌اند. ۱۳۹۴٫۵٫۲۲=۲۷ شوال ۱۴۳۶ ✅ مرحوم آیت‌الله سید ابراهیم خسروشاهی ___________ ۱) [ ح۱۰] @seyedololama
🔺 جذب از راه معنویت 🔹 شما مکاید خفی شیاطین جن و انس را ببینید که امور معنوی را صورت‌سازی می‌کنند. مثلاً بگوید: ما می‌خواهیم نسل جوان بشوند. نسل جوان را باید به زهد جذب‌شان کرد. امیرالمؤمنین (علیه‌السلام) با یک کفش پاره سلطنت می‌کرد و نسل خودش را، آن‌کسی‌را که قابل بوده را جذب می‌کرد، نه با یک کفش‌های قشنگ که از سلطان روم برایش فرستاده، آن را بپوشد، بیاید نماز جمعه تا جوانان خوش‌شان بیاید!. درست وضع دارد عوض می‌شود!. امیرالمؤمنین علیه‌السلام در بین خطبه خواندن لباسش را تکان می‌داد. چرا؟! چون یک پیراهن داشت، شسته بود، غسل کرده بود، آمده بود نماز جمعه، لباسش تر بود، پیراهنش را تکان می‌داد؛ چون لباس نداشته عوض بکند بیاید نماز جمعه!. آیا او نمی‌خواست جوان‌ها را جذب بکند؟! او می‌خواست جذب از راه جلب به معنویت انجام بگیرد نه جذب به این‌که این مسجد چقدر زیباست! چقدر دیوارش این‌جور است، گلدسته‌اش این‌جور است و فلان. پیغمبر صلوات‌الله‌علیه‌وآله هم مبارزه داشت. وقتی می‌آمد، می‌دید مثلاً -در سختی دوران اسلام- حضرت زهرا (علیهاالسلام) یک پرده‌ای در خانه انداخته که می‌شود این را داد به یک فقیری تا پیراهنش بکند، سلام علیک نکرده بر می‌گشت. حضرت زهرا (علیهاالسلام) هم مقصود ایشان را می‌فهمید. روی همان حساب آن پرده را می‌داد به یک فقیر. الآن هم فقر نسل جوان به و به ، عین همان فقر زمان پیغمبر است! منتهی به این شکل امروزی در آمده. آن زمان یک دانه خرما، یک شخص را نجات می‌داد از گرسنگی؛ حالا یک ملیون مثلاً که یک جوان بگیرد، یک ازدواجی، در یک سطح نازلی انجام بدهد مثل همان یک خرما است. امروز باید این‌جوری مردم مجاهد بشوند. بازاری‌ها، تجار، اداری‌ها، وزرا. کفش اضافی برای عوض کردن آقای وزیر نداشته باشد از بس رسیدگی کرده باشد به زیردستش، به کارمنداش، به جوان‌هایی که می‌شناسد. به همسایه‌ها، به خانواده. مرحوم آیت الله گلپایگانی اعلی‌الله‌مقامه از خودشان شنیدم که فرمود: زمان حاج شیخ عبدالکریم حائری یزدی (رحمه‌الله) من و همسرم یک کفش داشتیم. من صبح می‌پوشیدم، می‌رفتم درس حاج شیخ عبدالکریم. بر می‌گشتم، او می‌پوشید، می‌رفت به آشپزخانه برای کار غذا پختنش و این‌ها. این‌که مالِ زمان جاهلیت و هزار سال پیش نیست، مالِ هشتاد سال پیش است. اگر این کارها را ظرفیت پیدا کند و جا باز کند در تلویزیون، در تبلیغات، در روزنامه‌ها، در همه‌جا، کشور یک انقلاب جهادی پیدا می‌کند، نه فقط جهاد دانشگاهی، یا مثلاً بسیج و این‌جور چیزها. نه، بسیج عمومی باید باشد؛ عمومی اگر بشود شاید یک مورد نیاز، مثلاً جوانی که الآن وظیفه‌ی شرعی‌اش ازدواج باشد، پیدا نشود یا بی مسکن نباشد؛ چون این کاخ‌های شصت طبقه، پنجاه طبقه بالا می‌رود، این‌ها همه از یک بینش ضد اسلامی تولید می‌شود!. شهردار و شهرداری‌های پنج سال پیش، ده سال پیش که این‌ها را ترویج می‌کردند، -حالا نمی‌دانم هنوز ترویج می‌کنند- این‌ها از این نکات غافل بودند: همسایه‌ها از آفتاب محروم می‌شوند، از هوای خوب محروم می‌شوند، بچه‌ها در رفت و آمدها و پله‌ها و به هم برخورد کردن‌ها، اخلاق‌شان فاسد می‌شود. صد جور عیب دارد. ولی یک برج برود، بالا کشور زینت پیدا می‌کند! می‌گویند: ایران ترقی کرده!. دین‌شناسی الآن کم‌یاب است؛ مغز دین یعنی چی؟ عدالت یعنی چی؟ ریاست یعنی چی؟ این‌ها را همه‌اش را حضرت علی (علیه‌السلام) داشت با یک پیراهن! امام جمعه، خلیفه، مشغول خطبه‌ها بود، پیراهنش را برای خشکیدن تکان می‌داد! چرا؟ چون وقتی می‌خواست بیاید نماز، غسل بکند، لباسش را عوض بکند، نداشت، فقط پیراهنی داشت، این را که شسته بود، هنوز خشک نشده بود، پوشیده بود آمده بود نماز جمعه. پیراهنش را تکان می‌داد که رطوبتش مثلاً برود، توی آن هوای گرم که اصلاً باید فوری خشک شده باشد. هدیه به امیرالمؤمنین علیه‌السلام صلوات اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم ✅ مرحوم آیت الله سید ابراهیم خسروشاهی @seyedololama