سیدالعلماء
📆 سالروز درگذشت مرحوم ملا هادی سبزواری؛ (۲۸ #ذی_الحجه ۱۲۸۹ق)
🔺داستانی عجیب از مبارزه با نفسِ حکیم الهی و عالم ربانی مرحوم ملا هادی سبزواری
🔹 بنده به خاطر دارم كه در مدرسه #فيضيه مَدرسی بود كه زيلو و حصير داشت و ايشان [ #مرحوم_امام] عصرهای #جمعه جلسهای داشتند كه ده، بيست نفر #بازاری و چند #طلبه، مِنجمله شهيد #مطهری و افرادی از اين قبيل میآمدند و ايشان #مواعظ بسيار مؤثری میفرمودند؛ مواعظشان خيلی مؤثر بود، بهطوریکه در ما كه آن موقع #جوان بوديم خیلی اثر میگذاشت. مرحوم شهيد مطهری هم در آن هنگام يك جوانی با سن و سال ما بود که ايشان هم میآمدند و مجموعاً شايد سی نفر هم نمیشدند، ولی ايشان مطالب بسيار خوبی ذكر میفرمودند.
مثلاً يكی از مسائلی كه میفرمودند اين بود: وقتی #انسان وارد در #علوم دينی میشود از خواستهای #نفسانی او اين است كه: خب، حالا ديگر ما يک #كتاب يا يك #مقاله بنويسيم يا يک #مجله پخش كنيم يا از اين قبيل، در صورتیكه اگر خوب #دقت كند خواهد ديد كه اين خواست، خواستی نفسانی است، و میخواهد به اين وسيله خودش را مطرح کند!.
اين حرفها برای ما خيلی عميق بود و آن زمان #عقل مان خوب نمیرسید كه چگونه میشود انسان وارد #حوزه يا طلبگی بشود يا مثل شما وارد #فرهنگ و #دانشکده ها و از اين قبيل مراکز بشود و وقتی هوسش گرفت که چيزی بنويسيم و پخش کنيم؛ خواست نفسانی باشد!، دقت زيادی لازم دارد تا متوجه شويم که آيا اين خواست و موقعيت واقعاً بهجا و بهصلاح است يا اینکه هنوز زود است؟
آدمی كه ده پانزده سال در #مدرسه يا در فرهنگ بوده و #تحصيل کرده، نفسش همان نفسِ #كودكی و بچگی اوست، خواستهایش هم همان خواستهای کودکی است که به رنگ جديد در میآید؛ به رنگ #طلبگی و #دانشجويی و #استاد شدن و #سخنرانی كردن و از اين قبيل چيزها در میآید، اگر كسی خوب در اين مسائل دقت كند، میبیند كه نه؛ هنوز برای اين شخص وقت اين حرفها نشده چون او اين #ورزش را نكرده است.
مرحوم علامه #طباطبایی معنی اين ورزش را برای ما اینگونه نقل میفرمودند: مرحوم ملا هادی #سبزواری اعلیاللهمقامه در #سبزوار، حوزهی علميه داشت و روزها در #مسجد يا در يک جايی درس میگفتند. يک روز چند طلبهی كرمانی که میخواستند به #مشهد مقدس مشرَّف شوند، میگویند برويم به سبزوار و با ملا هادی سبزواری ديداری داشته باشيم. وقتی آمدند و نشستند، دائم به هم نگاه میکردند و با تعجب اشاره میکردند و مثل اینکه يک چيز عجيبی دیدهاند، برای سايرين سؤال پيش آمد که چرا اینها اینگونه حرکات را انجام میدهند؟! بعد از درس که همه متفرق شدند، از آن جوانها پرسيدند: چه مسئلهای بود كه شما در بين درس دائم با هم صحبت میکردید؟ گفتند: ما يک مطلب عجيب ديديم. پرسيدند آن مطلب عجيب چه بود؟ گفتند: ما طلاب مدرسهای در #كرمان هستيم، يک روز جوانی به مدرسه ما آمد و چون جايی نداشت، میخواست که در مدرسه بماند، ولی اجازهی #شرعی نبود كه او برود در حجره و مهمان طلاب شود، فلذا رفت داخل اتاق #خادم و خادم هم که ديد او تازه وارد و غريبه است، از او پذيرائی كرد، او هم فرصت نداد كه كسی به او حرفی بزند، خودش دستها را بالا زد و به خادم گفت که اگر کاری داری به من بگو و خودش شروع به کار کرد و مثلاً جاروب را برداشت و حياط را جارو کرد و رفت برای طلاب ماست و نان خريد و خلاصه از اين کارها انجام داد.
اين خادم هم که ديد جوانی آمده و کمک میکند، خيلی خوشش آمد و او را نگه داشت، او چند شب همانجا بود و واقعاً مثل بازويی برای آن خادم شد و او را خيلی کمک میکرد. بعد هم که خادم ديد او واقعاً جوان بسيار خوبی است، دختر خود را برای #ازدواج به او پيشنهاد کرد و او را #داماد خود نمود.
حالا ما آمديم که حاجی سبزواری را ببينيم و به مشهد برويم؛ میبینیم که حاجی سبزواری همان جوان است که حدود يک سال به ما خدمت کرد و برای ما ماست و نان خريد و حياط را جارو كرد، ولی ما نفهميديم كه او طلبه است و درس خوانده! اما حالا كه نگاه كرديم، شناختيم که ايشان همان شخص هستند. اين جريان را مرحوم علامه نقل میکردند و میفرمودند: بعضی از دوستان ما گفتند که ما فرزندان آن دوشيزهی كرمانی را كه دختر خادم و همسر ملا هادی سبزواری بود را هم ديديم.
منظور اين است که اينجور ورزشها و اینگونه #خودسازی ها برای همهی #مردم مخصوصاً در اين دوره لازم است.
۸۵٫۱۱٫۳۰
✅ مرحوم آیت الله سید ابراهیم خسروشاهی
@seyedololama
سیدالعلماء
🔺 سخنانی کوتاه پیرامون فرمایش مهم مرحوم آیت الله میرزا محمدعلی #شاهآبادی در کنگرهی نکوداشت مرحوم آ
⬆️
🔺 ص۲
🔹 #مرحوم_امام علیهالرحمة والرضوان که روح مبارک و مقدسش، با روح آن بزرگوار خیلی مناسبت دارد، در یکی از بیاناتش خطاب به بنده و شما و بشریت، میفرماید که: «ای گمشدگان بیابان ضلالت»، بعد میفرماید: «نه، بلکه ای پروانگان شمع جمال جمیل»³؛ یعنی تو #خلق شدی پروانهی مقام ربوبی باشی! نه اینکه تو پروانهی همهچیز باشی غیر از او! خب این را چهجوری بیاوریم توی #اجتماع خود، توی خانوادهمان؟ بالاترین #ریاضت هاست این #عمل! و بالاترین تکالیف است برای شورای محترم #انقلاب_فرهنگی و هر دلسوزی در این کشور. همانطور که مقام معظم #رهبری هم در یکی از بیاناتشان فرمودند که: مطالب معارف عقلی، اینها، #فقه_اکبر است.
خب فقه اکبر است. از شهید ثانی علیهالرحمة میپرسیم چه کنیم؟ میگوید: شما موظفید که افرادی را که با آنها معاشرید، قبل از تکلیف، مسلمان بار بیاورید. بنابراین تمام اوضاع و احوال کشور باید زیر و رو بشود. یعنی حاج آقای #بازاری، #کارمند محترم، #دانشجو، #صنعتگر، #کشاورز، همه باید برای این مطالب وقت بگذارند. پس بنابراین باید برنامه زیر و رو بشود. مرحوم آیت الله شاهآبادی، این بزرگوار رضواناللهعلیه از کتابهایش اینجوری در میآید که #دستور میدهد، جزئی بیان میکند؛ آن کلیات را پیاده میکند و ما را موظف میکند که بعد از این باید، اوضاع و احوال همهمان یک تغییراتی پیدا بکند. هم #مسئول باشیم نسبت به خود که ما بدن نیستیم و به زودی بدن از ما دور میشود. و بدانیم که چگونه باید زندگیمان ادراه بشود. و هم این مطالب از پیش از #دبستان و از #کودکی، به آن #فهم و #شعوری که به درد آنها میخورد، توسط اساتید ما، معلم ما، دلسوزان ما، اینها همه این مطالب را دوره دیده باشند و مشغول #خدمت باشند.
خدایا به آبروی #امام_زمان علیهالسلام به همهی حاضران، و به همهی #مسلمین، و #علما و دانشمندان و #حوزههای علمیه و فرهنگیها توفیق گرفتن این مطالب از این بزرگان به ما
مرحمت بفرما.
وصلی الله علی محمّد و آله الطاهرین
۲۳ آبانماه ۸۶، در تالار علامه امینی دانشگاه تهران
____________
۱) [ #رشحات_البحار؛ کتاب #الانسان_و_الفطرة صص۷-۸؛ «... هذا الکشف اول مقاصد الانبیاء علیهمالسلام ... فَلْتَحْکُمْ بانّی لستُ بدناً و لا مادةً»]
۲) [ #تحریم :۶]
۳) [ #اربعین ح۱۱ص۱۸۴]
☑️ مرحوم آیت الله سید ابراهیم خسروشاهی
@seyedololama
🔺 تربیت انسان مسلمان از ابتدای کودکی؛ (هفتهی جهانی #کودک )
🔹 آن کسی که از #کودکی و قبل از #تکلیف اهل #نماز و #تقوا بوده، آیینهی دلش زنگ نگرفته. وقتی زنگ نگرفت؛ خدا و #صفات خدا و #وجود خدا و #حضور خدا را به یک قرب و نزدیکی ولو به صورت کمرنگی میفهمد.
میفهمد که در #محضر خداست. میفهمد که این نماز معنایش این است که من در حضور خدایی که شب و روزم را دارم در آن مجلس حضور میگذرانم، باید بلند شوم و از او تشکر کنم...
⏪ وظیفهی #انسان این است که به #اساتید یا #پدر و #مادری که اینجور تمرینات را به ما در کودکی و #نوجوانی دادهاند خود را مدیون دانسته و بدانیم که تا آخر عمر هم تشکر از آنها انجام نمیگیرد و همیشه ما مدیون آنها هستیم و باید برای آنها #دعا کنیم.
۸۵٫۷٫۳۰
☑️ مرحوم آیت الله سید ابراهیم خسروشاهی
@seyedololama
سیدالعلماء
🔺 به مناسبت سالروز بزرگداشت آیت الله شاه آبادی
🔹 #مرحوم_امام علیهالرحمة والرضوان که روح مبارک و مقدسش، با روح آن بزرگوار خیلی مناسبت دارد، در یکی از بیاناتش خطاب به بنده و شما و بشریت، میفرماید که:
«ای گمشدگان بیابان ضلالت»،
بعد میفرماید:
«نه، بلکه ای پروانگان شمع جمال جمیل»؛
یعنی تو #خلق شدی پروانهی مقام ربوبی باشی! نه اینکه تو پروانهی همهچیز باشی غیر از او! خب این را چهجوری بیاوریم توی #اجتماع خود، توی خانوادهمان؟ بالاترین #ریاضت هاست این #عمل! و بالاترین تکالیف است برای شورای محترم #انقلاب_فرهنگی و هر دلسوزی در این کشور.
همانطور که مقام معظم #رهبری هم در یکی از بیاناتشان فرمودند که: مطالب معارف عقلی، اینها، #فقه_اکبر است. خب فقه اکبر است.
از شهید ثانی علیهالرحمة میپرسیم چه کنیم؟ میگوید: شما موظفید که افرادی را که با آنها معاشرید، قبل از تکلیف، مسلمان بار بیاورید. بنابراین تمام اوضاع و احوال کشور باید زیر و رو بشود. یعنی حاج آقای #بازاری، #کارمند محترم، #دانشجو، #صنعتگر، #کشاورز، همه باید برای این مطالب وقت بگذارند. پس بنابراین باید برنامه زیر و رو بشود.
مرحوم آیت الله شاهآبادی، این بزرگوار رضواناللهعلیه از کتابهایش اینجوری در میآید که #دستور میدهد، که هم #مسئول باشیم نسبت به خود که ما بدن نیستیم و به زودی بدن از ما دور میشود. و بدانیم که چگونه باید زندگیمان ادراه بشود. و هم این مطالب از پیش از #دبستان و از #کودکی، به آن #فهم و #شعوری که به درد آنها میخورد، توسط اساتید ما، معلم ما، دلسوزان ما، اینها همه این مطالب را دوره دیده باشند و مشغول #خدمت باشند.
وصلی الله علی محمّد و آله الطاهرین
۲۳ آبانماه ۸۶، در تالار علامه امینی دانشگاه تهران
________
[ #اربعین ح۱۱ص۱۸۴]
☑️ مرحوم آیت الله سید ابراهیم خسروشاهی
@seyedololama
سیدالعلماء
📆 مطالبی پیرامون شناخت "دانشجوی واقعی" به مناسبت روز دانشجو؛ (۱۶ #آذر)
🔹 حضرت #امیر علیهالسلام در حدیث #کمیل میفرماید: «النَّاسُ ثَلَاثَةٌ: عَالِمٌ رَبَّانِیّ»؛ #دانشمند متصل به دستگاه ربوبی که حرفش از آنجا، فکرش از آنجا، رفتارش هم از آنجاست.
«وَ مُتَعَلِّمٌ عَلَى سَبِيلِ نَجَاةٍ»؛ دانشجویی که فهمیده که #عالم_ربانی شدن، سعادت #دنیا و #آخرت است فلذا در پی آن افتاده است و هیچ #هدف دیگری ندارد که اگر همین #دانشجو غذا را آوردند موقع افطار در خوابگاهش دادند و فهمید که یادشان رفته به اتاق کناری بدهند، او به تنهایی نمیخورد یا آن غذا را قسمت میکند یا اصلاً خودش گرسنه میماند. این دانشجو پی این عالم ربانی را میگیرد تا از این راه این باب این #سعادت بر دلش گشوده بشود. «عَالِمٌ رَبَّانِيٌّ وَ مُتَعَلِّمٌ عَلَى سَبِيلِ نَجَاةٍ»؛ #نجات را برای کسی میگویند که دنبالش هستند تا بگیرندش و در پی نجات است یا گرگی دارد او را تعقیب میکند!. این گرگ درونی، این ناشایستیهای #اخلاقی که در ما - در بنده - هست از #کودکی و متحجر و جامد شده و فرمانده وجود من شده، از اینها چطور نجات پیدا کنم؟! #دانش را برای این میخواهم.
حالا شما ببینید در نظر ما #علم، دانش، #صنعت، #هنر برای چیست و به نظر حضرت #علی علیهالسلام دانشجویی برای چیست؟!
«مُتَعَلِّمٌ عَلَى سَبِيلِ نَجَاةٍ»؛ یعنی کسانیکه در این دنیا به #فکر این مسائل افتادهاند که نجات پیدا کنند؛ زیرا خودشان را در معرض #خطر و گودال سقوط میبینند، میخواهند نجات پیدا کنند با علم، با #کتاب، با #مطالعه، با #کلاس و اینها.
«وَ هَمَجٌ رَعَاعٌ»؛ و عموم #مردمی هم که در دو دسته اول نیستند، در حکم پشه و مگسهایی هستند که در اختیار این هوا و باد و طوفاناند که هیچجا نمیتوانند از خودشان یک وزنی داشته باشند که حتی چند لحظه بمانند. دستگاه هوا و تَمَوُّج هوا بر آنها حکومت میکند و این طرف و آن طرفشان میبرد!.
آنوقت آنقدر این مسئله باریک و مهم است که مرحوم استاد شهید #مطهری در کتاب #سیری_در_نهج_البلاغه وقتی استاد خودش حاج میرزا علی آقای #شیرازی را به عنوان عالم ربانی میگوید من شناختم، بعد از آن میگوید: ولی خودم را "متعلم علی سبیل نجات" هنوز تشخیص ندادم که شده باشم!؛ یعنی مقام دانشجو تا اینجا بالا میآید. دانشجویی که در پی سعادتطلبی برای خودش و هم نوعش و مملکتش میباشد که در نظرش این است که فقط علم و دانش و اینها نجاتبخش بشریتاند و ما میخواهیم آن را تحصیل کنیم. دیگر به چیزی دیگر کاری نداریم. ایشان میفرماید: من هنوز خودم باور نکردهام که دانشجوی اینطوری باشم که "مُتَعَلِّمٌ عَلَى سَبِيلِ نَجَاةٍ " شده باشم و "هَمَجٌ رَعَاعٌ" نباشم.
آدم یک #همسر می گیرد، یکمرتبه میبیند که اصلاً فکرش عوض شد، شغلش عوض شد، هَمَّش عوض شد، هدفش عوض شد؛ معلوم میشود این "هَمَجٌ رَعَاعٌ" بوده! #خیال میکرده که دانشجوست!. از اول کسی نبوده که دستش را بگیرد و از او دانشجو بسازد.
آدم خیال میکند دانشجوست بعد تا یک پیشآمد میکند، یک کسبی پیشآمد میکند، برادرش میگوید: داداش بیا مترجم بشو، من میخواهم یک فلان تأسیسی را بکنم؛ میبیند که درآمد خوبی است. دیگر از فردا وقتش را کم میکند، تحصیلش را کم میکند و میرود آنطرف!. این اصلاً همان "هَمَجٌ رَعَاعٌ" بوده ولی حالیاش نبوده، خیال میکرده این #طلبه است، خیال میکرده این دانشجو است.
آنقدر دانشِ بشر شناسی، #انسان_شناسی و #جهان_شناسی ارزش دارد و فوق هر الماس و هر طلا و هر جواهری است که هیچچیز نمیتواند برای کسی که طالب او هست، جانشین آن بشود. هیچچیزی نمیتواند خلاء او را پر کند که بگوید حالا دیگر من به آن خواستهام رسیدم، و آن را رها کند.
علامت اینکه #انسان دانشجوست این است که هیچچیز انسان را قانع نمیکند و هیچچیز آدم را به خود مشغول نمیکند. اگر دید که هیچچیز فرصتهایش را از دستش نمیگیرد، این دانشجو است. بنابراین بنده که از من گذشته، شما جوانان از خدا بخواهید که آن #توفیق دانشجو بودن را انشاءالله به شما #لطف کند.
و السلام علیکم و رحمة الله
۷۶/۸/۳
✅ مرحوم آیت الله سید ابراهیم خسروشاهی
@seyedololama
سیدالعلماء
📆 به مناسبت بزرگداشت مرحوم ملا هادی سبزواری؛
🔺داستانی عجیب از مبارزه با نفسِ حکیم الهی و عالم ربانی مرحوم ملا هادی سبزواری
🔹 بنده به خاطر دارم كه در مدرسه #فيضيه مَدرسی بود كه زيلو و حصير داشت و ايشان [ #مرحوم_امام] عصرهای #جمعه جلسهای داشتند كه ده، بيست نفر #بازاری و چند #طلبه، مِنجمله شهيد #مطهری و افرادی از اين قبيل میآمدند و ايشان #مواعظ بسيار مؤثری میفرمودند؛ مواعظشان خيلی مؤثر بود، بهطوریکه در ما كه آن موقع #جوان بوديم خیلی اثر میگذاشت. مرحوم شهيد مطهری هم در آن هنگام يك جوانی با سن و سال ما بود که ايشان هم میآمدند و مجموعاً شايد سی نفر هم نمیشدند، ولی ايشان مطالب بسيار خوبی ذكر میفرمودند.
مثلاً يكی از مسائلی كه میفرمودند اين بود: وقتی #انسان وارد در #علوم دينی میشود از خواستهای #نفسانی او اين است كه: خب، حالا ديگر ما يک #كتاب يا يك #مقاله بنويسيم يا يک #مجله پخش كنيم يا از اين قبيل، در صورتیكه اگر خوب #دقت كند خواهد ديد كه اين خواست، خواستی نفسانی است، و میخواهد به اين وسيله خودش را مطرح کند!.
اين حرفها برای ما خيلی عميق بود و آن زمان #عقل مان خوب نمیرسید كه چگونه میشود انسان وارد #حوزه يا طلبگی بشود يا مثل شما وارد #فرهنگ و #دانشکده ها و از اين قبيل مراکز بشود و وقتی هوسش گرفت که چيزی بنويسيم و پخش کنيم؛ خواست نفسانی باشد!، دقت زيادی لازم دارد تا متوجه شويم که آيا اين خواست و موقعيت واقعاً بهجا و بهصلاح است يا اینکه هنوز زود است؟
آدمی كه ده پانزده سال در #مدرسه يا در فرهنگ بوده و #تحصيل کرده، نفسش همان نفسِ #كودكی و بچگی اوست، خواستهایش هم همان خواستهای کودکی است که به رنگ جديد در میآید؛ به رنگ #طلبگی و #دانشجويی و #استاد شدن و #سخنرانی كردن و از اين قبيل چيزها در میآید، اگر كسی خوب در اين مسائل دقت كند، میبیند كه نه؛ هنوز برای اين شخص وقت اين حرفها نشده چون او اين #ورزش را نكرده است.
مرحوم علامه #طباطبایی معنی اين ورزش را برای ما اینگونه نقل میفرمودند: مرحوم ملا هادی #سبزواری اعلیاللهمقامه در #سبزوار، حوزهی علميه داشت و روزها در #مسجد يا در يک جايی درس میگفتند. يک روز چند طلبهی كرمانی که میخواستند به #مشهد مقدس مشرَّف شوند، میگویند برويم به سبزوار و با ملا هادی سبزواری ديداری داشته باشيم. وقتی آمدند و نشستند، دائم به هم نگاه میکردند و با تعجب اشاره میکردند و مثل اینکه يک چيز عجيبی دیدهاند، برای سايرين سؤال پيش آمد که چرا اینها اینگونه حرکات را انجام میدهند؟! بعد از درس که همه متفرق شدند، از آن جوانها پرسيدند: چه مسئلهای بود كه شما در بين درس دائم با هم صحبت میکردید؟ گفتند: ما يک مطلب عجيب ديديم. پرسيدند آن مطلب عجيب چه بود؟ گفتند: ما طلاب مدرسهای در #كرمان هستيم، يک روز جوانی به مدرسه ما آمد و چون جايی نداشت، میخواست که در مدرسه بماند، ولی اجازهی #شرعی نبود كه او برود در حجره و مهمان طلاب شود، فلذا رفت داخل اتاق #خادم و خادم هم که ديد او تازه وارد و غريبه است، از او پذيرائی كرد، او هم فرصت نداد كه كسی به او حرفی بزند، خودش دستها را بالا زد و به خادم گفت که اگر کاری داری به من بگو و خودش شروع به کار کرد و مثلاً جاروب را برداشت و حياط را جارو کرد و رفت برای طلاب ماست و نان خريد و خلاصه از اين کارها انجام داد.
اين خادم هم که ديد جوانی آمده و کمک میکند، خيلی خوشش آمد و او را نگه داشت، او چند شب همانجا بود و واقعاً مثل بازويی برای آن خادم شد و او را خيلی کمک میکرد. بعد هم که خادم ديد او واقعاً جوان بسيار خوبی است، دختر خود را برای #ازدواج به او پيشنهاد کرد و او را #داماد خود نمود.
حالا ما آمديم که حاجی سبزواری را ببينيم و به مشهد برويم؛ میبینیم که حاجی سبزواری همان جوان است که حدود يک سال به ما خدمت کرد و برای ما ماست و نان خريد و حياط را جارو كرد، ولی ما نفهميديم كه او طلبه است و درس خوانده! اما حالا كه نگاه كرديم، شناختيم که ايشان همان شخص هستند. اين جريان را مرحوم علامه نقل میکردند و میفرمودند: بعضی از دوستان ما گفتند که ما فرزندان آن دوشيزهی كرمانی را كه دختر خادم و همسر ملا هادی سبزواری بود را هم ديديم.
منظور اين است که اينجور ورزشها و اینگونه #خودسازی ها برای همهی #مردم مخصوصاً در اين دوره لازم است.
۸۵٫۱۱٫۳۰
✅ مرحوم آیت الله سید ابراهیم خسروشاهی
@seyedololama
سیدالعلماء
🔺حدیثی بسیار مهم و پر محتوا راجع به سبک زندگی از امام صادق علیهالسلام 🔹 سأله (الصَّادِقِ علیهالسل
🔺 شرح حدیث:
قسمت اول
🔹 سأله بعض اصحابه
از این عبارت معلوم میشود که حضرت امام #صادق (علیهالسلام)، «اصحابه» یعنی شاگردانی داشتند که با آنها بحث و گفتگو میکردند و حضرت به آنها درس میدادند.
درسش چه بوده؟ حضرت فرموده بودند که شما #انسان هستید، عالَم برای انسان خلق شده.
#قرآن میفرماید: «الله الذی خلق سبع سماوات و من الارض مثلهن یتنزل الأمر بینهن لتعلموا أن الله علی کل شئ قدیر و أن الله قد احاط بکل شئ علما»؛ ( #طلاق :۱۲)؛ یعنی عالم خلق شده تا انسان در این نمایشگاه، #قدرت و #علم خدا را ببیند که خدا بر همه چیز قادر است. و به همه چیز احاطهی علمی دارد. از این آیه و بیشتر آیات قرآن، روش ترقی انسان مشخص میشود.
حضرت میفرماید من که بخشی از قرآن و #عترت هستم از طرف #پیامبر که جدّم باشد آمدهام تا شما را به #سعادت برسانم.
از زمانی که #عاقل شدید و #عقلتان تکان خورد و از #کودکی و #حیوانیت درآمدید، در #فکر باشید و بی برنامه نباشید.
📄 هیچ روز و هیچ شبی نباشد که یک #برنامه و نوشتهای جلویتان نباشد که امشب کار من این است، و فردا کار من این است. مرتب بر یک اساسی #زندگی خودتان را قرار دهید، مثل یک درخت که ریشه و ساقه و شاخه و برگ و میوه دارد. همیشه در این فکر باشید.
و لذا ما #محصلین علوم صادقی علیهالسلام نیز باید اینگونه باشیم. اصلاً باید از شهر و دیار و خانواده و اینها با این مسائل منقلب شویم.
#حوزهی علمیهی امام صادق #انقلاب میآورد، انقلاب انسانی میآورد.
انقلاب در برابر #ستمگران تمام شد؛ اما انقلاب اصلی که در برابر ستمِ #بدن و #روح و #شیطان است باقی مانده و این به دست امام صادق (علیهالسلام) است.
خب حضرت میفرماید باید زندگیتان را بر اساس یک ریشهای ترسیم کنید که این ریشه آب بدهد به ساقه، ساقه هم به شاخه، شاخه هم به برگ. حال این شاگردان سؤال میکنند که بفرمایید ببینیم خود شما بر چه اساس و ریشهای زندگیتان را بنا گذاشتهاید؟ سؤال این است:
«یابن رسول الله علی ماذا بنیت أمرک»؛
خود شما بفرمایید که ریشهی کارت چگونه است؟
این است #استاد و #شاگردیها! باید اینجور شما با اساتیدتان، به #دانش آنها رخنه کنید. از آنها بمکید دانش آنها را. طفل باید مکندهی مواد لازم از سینهی مادر باشد، طلبه هم باید مکندهی مطالب لازم انسانی خودش از #کتاب و #سنت به وسیلهی اساتیدش باشد.
✳️ «فقال علیهالسلام» حضرت هم نفرمودند فضولی نکن، من امام هستم و تو بچهای و... بلکه جواب دادند.
«علی اربعة اشیاء»؛ من زندگیام چهار پایه و ستون دارد....
ادامه دارد...
✅ مرحوم آیت الله سید ابراهیم خسروشاهی
@seyedololama
سیدالعلماء
🔺 داستانی عجیب از مبارزه با نفسِ حکیم الهی و عالم ربانی مرحوم "ملا هادی سبزواری" در سالروز درگذشت ایشان؛ (۲۸ #ذی_الحجه ۱۲۸۹ق)
🔹 بنده به خاطر دارم كه در مدرسه #فيضيه مَدرسی بود كه زيلو و حصير داشت و ايشان( #مرحوم_امام ) عصرهای #جمعه جلسهای داشتند كه ده، بيست نفر #بازاری و چند #طلبه، مِن جمله شهيد #مطهری و افرادی از اين قبيل میآمدند و ايشان #مواعظ بسيار مؤثری میفرمودند؛ مواعظشان خيلی مؤثر بود، به طوریکه در ما كه آن موقع #جوان بوديم خیلی اثر میگذاشت. مرحوم شهيد مطهری هم در آن هنگام يك جوانی با سن و سال ما بود که ايشان هم میآمدند و مجموعاً شايد سی نفر هم نمیشدند، ولی ايشان مطالب بسيار خوبی ذكر میفرمودند.
مثلاً يكی از مسائلی كه میفرمودند اين بود: وقتی #انسان وارد در #علوم دينی میشود از خواستهای #نفسانی او اين است كه خوب حالا ديگر ما يك #كتاب يا يك #مقاله بنويسيم يا يك #مجله پخش كنيم يا از اين قبيل، در صورتیكه اگر خوب #دقت كند خواهد ديد كه اين خواست، خواستی نفسانی است، و میخواهد به اين وسيله خودش را مطرح کند!.
اين حرفها برای ما خيلی عميق بود و آن زمان #عقلمان خوب نمیرسید كه چگونه میشود انسان وارد #حوزه يا طلبگی بشود يا مثل شما وارد #فرهنگ و #دانشکدهها و از اين قبيل مراکز بشود و وقتی هوسش گرفت که چيزی بنويسيم و پخش کنيم؛ خواست نفسانی باشد!، دقت زيادی لازم دارد تا متوجه شويم که آيا اين خواست و موقعيت واقعاً به جا و به صلاح است يا اینکه هنوز زود است؟
آدمی كه ده پانزده سال در #مدرسه يا در فرهنگ بوده و #تحصيل کرده، نفسش همان نفسِ #كودكی و بچگی اوست، خواستهایش هم همان خواستهای کودکی است که به رنگ جديد در میآید؛ به رنگ #طلبگی و #دانشجويی و #استاد شدن و #سخنرانی كردن و از اين قبيل چيزها در میآید، اگر كسی خوب در اين مسائل دقت كند، میبیند كه نه؛ هنوز برای اين شخص وقت اين حرفها نشده چون او اين #ورزش را نكرده است.
مرحوم علامه #طباطبایی معنی اين ورزش را برای ما اینگونه نقل میفرمودند: مرحوم ملا هادی #سبزواری اعلی الله مقامه در #سبزوار، حوزهی علميه داشت و روزها در #مسجد يا در يک جايی درس میگفتند. يك روز چند طلبهی كرمانی که میخواستند به #مشهد مقدس مشرَّف شوند، میگویند برويم به سبزوار و با ملا هادی سبزواری ديداری داشته باشيم، وقتی آمدند و نشستند، دائم به هم نگاه میکردند و با تعجب اشاره میکردند و مثل اینکه يک چيز عجيبی دیدهاند، برای سايرين سؤال پيش آمد که چرا اینها اینگونه حرکات را انجام میدهند؟! بعد از درس که همه متفرق شدند، از آن جوانها پرسيدند: چه مسئلهای بود كه شما در بين درس دائم با هم صحبت میکردید؟ گفتند: ما يك مطلب عجيب ديديم. پرسيدند آن مطلب عجيب چه بود؟ گفتند: ما طلاب يك مدرسهای در #كرمان هستيم، يك روز جوانی به مدرسه ما آمد و چون جايی نداشت، میخواست که در مدرسه بماند، ولی اجازهی #شرعی نبود كه او برود در حجره و مهمان طلاب شود، فلذا رفت داخل اتاق #خادم و خادم هم که ديد او تازه وارد و غريبه است، از او پذيرائی كرد، او هم فرصت نداد كه كسی به او حرفی بزند، خودش دستها را بالا زد و به خادم گفت که اگر کاری داری به من بگو و خودش شروع به کار کرد و مثلاً جاروب را برداشت و حياط را جاروب کرد و رفت برای طلاب ماست و نان خريد و خلاصه از اين کارها انجام داد.
اين خادم هم که ديد جوانی آمده و کمک میکند، خيلی خوشش آمد و او را نگه داشت، او چند شب همانجا بود و واقعاً مثل بازويی برای آن خادم شد و او را خيلی کمک میکرد. بعد هم که خادم ديد او واقعاً جوان بسيار خوبی است، دختر خود را برای #ازدواج به او پيشنهاد کرد و او را #داماد خود نمود.
حالا ما آمديم که حاجی سبزواری را ببينيم و به مشهد برويم؛ میبینیم که حاجی سبزواری همان جوان است که حدود يک سال به ما خدمت کرد و برای ما ماست و نان خريد و حياط را جاروب كرد، ولی ما نفهميديم كه او طلبه است و درس خوانده! اما حالا كه نگاه كرديم، شناختيم که ايشان همان شخص هستند. اين جريان را مرحوم علامه نقل میکردند و میفرمودند: بعضی از دوستان ما گفتند که ما فرزندان آن دوشيزهی كرمانی را كه دختر خادم و همسر ملا هادی سبزواری بود را هم ديديم.
منظور اين است که اين جور ورزشها و اینگونه #خودسازیها برای همهی #مردم مخصوصاً در اين دوره لازم است.
۸۵/۱۱/۳۰
✅ مرحوم آیت الله سید ابراهیم خسروشاهی
@seyedololama
سیدالعلماء
🔺 به مناسبت سالروز بزرگداشت آیت الله شاه آبادی
🔹 مرحوم امام علیهالرحمة والرضوان که روحش با روح آن بزرگوار خیلی مناسبت دارد، در یکی از بیاناتش خطاب به بنده و شما و بشریت، میفرماید که:
«ای گمشدگان بیابان ضلالت»،
بعد میفرماید:
«نه، بلکه ای پروانگان شمع جمال جمیل»؛
یعنی تو خلق شدی پروانهی مقام ربوبی باشی! نه اینکه تو پروانهی همهچیز باشی غیر از او! خب این را چهجوری بیاوریم توی اجتماع خود، توی خانوادهمان؟ بالاترین ریاضتهاست این عمل! و بالاترین تکالیف است برای شورای محترم انقلاب فرهنگی و هر دلسوزی در این کشور.
همانطور که مقام معظم رهبری هم در یکی از بیاناتشان فرمودند که: مطالب معارف عقلی، اینها، #فقه_اکبر است. خب فقه اکبر است.
از شهید ثانی علیهالرحمة میپرسیم چه کنیم؟ میگوید: شما موظفید که افرادی را که با آنها معاشرید، قبل از تکلیف، مسلمان بار بیاورید. بنابراین تمام اوضاع و احوال کشور باید زیر و رو بشود. یعنی حاج آقای بازاری، کارمند محترم، #دانشجو، صنعتگر، کشاورز، همه باید برای این مطالب وقت بگذارند. پس بنابراین باید برنامه زیر و رو بشود.
مرحوم آیت الله شاهآبادی، این بزرگوار رضواناللهعلیه از کتابهایش اینجوری در میآید که دستور میدهد، که هم #مسئول باشیم نسبت به خود که ما بدن نیستیم و به زودی بدن از ما دور میشود. و بدانیم که چگونه باید زندگیمان ادراه بشود. و هم این مطالب از پیش از دبستان و از #کودکی، به آن فهم و شعوری که به درد آنها میخورد، توسط اساتید ما، معلم ما، دلسوزان ما، اینها همه این مطالب را دوره دیده باشند و مشغول خدمت باشند.
وصلی الله علی محمّد و آله الطاهرین
۲۳ آبانماه ۸۶، در تالار علامه امینی دانشگاه تهران
____
[ #اربعین ح۱۱ص۱۸۴]
☑️ مرحوم آیت الله سید ابراهیم خسروشاهی
@seyedololama
سیدالعلماء
💢 شرح روایت حضرت عیسی علیهالسلام 💢 (قمست اول) 1⃣ 💠 دربارهی رو به خدا کردن در #مساجد که بنده و ام
💢 شرح روایت حضرت عیسی علیهالسلام 💢 (قسمت دوم) 2⃣
🔺 2⃣ «و أبصارٍ خاشعة»
چه وقت ما ملتفت بودیم که همانطوری که بی وضو وارد نمیشویم؛ در شبستان و محراب هم بی #اشک چشم هم وارد نشویم!
این معنی حضور در برابر خداست. چیز تازهای نیست. منتهی از بس که به مسائل مادی اُنس گرفتهایم و از خدا دور بودهایم به نظرمان عجیب میآید.
مگر میشود کسی #مسجد نرود مگر با اشک چشم؟!
بله، میشود. کافی است یک ذرّه خدا آن چیزی را که به #اباذر و #سلمان و #مقداد و #بلال فهماند، به ما نیز بفهماند.
🔺 3⃣ «و أکف نقیّة» دستی که به چیزی خورده که نباید بخورد - چه مال و چه غیر مال - این ناپاک است.
با دست ناپاک وارد مسجد نشوید. با #قلب آلوده وارد مسجد نشوید. با چشم خشک وارد مسجد نشوید.
همهی اینها لوازم خداداری است ولی ما به بُتهایی که داریم انس گرفتهایم و خیال کردهایم خداداری میکنیم.
همینکه در دوران بچگی و ابتدای تکلیف به ما گفتهاند نماز بخوانید و ثواب دارد و با آبنبات ما را تشویق کردهاند، همان حال برای ما بعد از ۶۰-۷۰ سال مانده. برای بنده مانده.
اسم این دولا راست شدن را گذاشتهام #نماز. اسمش را گذاشتهام #ذکر خدا، سورهی حمد، سورهی قل هو الله، #قرائت_قرآن.
همه چیز به همین میزان در سطح #کودکی مانده. ولی حقیقت آن چیزی است که بر زبان مبارک علی علیهالسلام جاری شده.
ادامه دارد...
✅ مرحوم آیت الله سید ابراهیم خسروشاهی رحمه الله تعالی
@seyedololama