eitaa logo
سیدالعلماء
1.5هزار دنبال‌کننده
2.1هزار عکس
669 ویدیو
7 فایل
کانال رسمی مرحوم آیت الله سید ابراهیم خسروشاهی ایشان شاگرد بزرگانی مثل حضرات آیات شیخ عباس تهرانی، امام خمینی، علامه طباطبایی، بروجردی و... بودند. مرحوم امام در نامه‌های خود، از ایشان با عبارت "سیدالعلماء" یاد می‌کردند. ارتباط با ادمین @seydololama_admin
مشاهده در ایتا
دانلود
🔺 مراقبه در ماه‌های حرام (۱) 🔹 وقتی افرادی به نام راستین در بین ما پیدا می‌شوند -و آن‌ها به بیش از است- می‌گویند: ای برادران! ای نسل ! ای انسان‌های ! بیایید داشته باشید. شش‌دانگ حواس و خاطرتان را تنها متوجه ظاهرها نکنید. بواطن مهم هستند، أهمّ هستند، حاکم هستند. ✍ مرحوم عارف بسیار دل‌سوز بشر، مرحوم حاج میرزا جواد آقا در مراقبات ماه الحرام می‌فرماید: «فاجتهدی یا نفس!»؛ به خودش خطاب می‌کند. یعنی تمام خودت را به کار بگیر؛ «فی حفظ قلبک و بدنک فی هذه الأشهر»؛ درونت و برونت برای نیرویی که حاکم بر جهان است فرقی نمی‌کند. همه‌اش بیرون است برای او. درون ندارد. او مسلَّط است. بنابراین محافظت خودت را بکن. «زیادة علی ما یجب فی سائر الشهور من مخالفة الله جلّ جلاله»؛ چون ماه ذی القعده اول ماه‌های حرام است، احترام این ماه‌ها زیاد است به طوری‌که حتی با هم اجازه‌ی رزم و نداده‌اند. بنابراین چطور می‌شود که خدا در این ماه‌ها مواظبتش بیشتر نشود؟ که نکند خلاف خدا در این ماه‌ها رفتار بکند!. خب در چی مراعات کند؟ مخالفت خدا، حتی در یکی از احکامش. حتی یکی از که مخالفت بشود، در این ماه‌های شریف قبحش و زشتی‌اش بیشتر از وقت‌های دیگر است. ۸۵.۹.۱۲ ادامه دارد... ✅ مرحوم آیت الله سید ابراهیم خسروشاهی @seyedololama
🔺 نکاتی پیرامون نماز یکشنبه ماه ذی‌القعدة (قسمت دوم) 🔹 نقل شده که حضرت علیه‌السلام شنید که کسی گفت: استغفرالله. حضرت گویا درباره‌ی او شناخت داشت که این حرف است که دارد می‌زند، خلاصه فرمود: داغت به جگر مادرت بنشیند!. نمی‌دانی که چه خبر است که این‌طور استغفار می‌گویی. درجه‌ی مردمانی است اهل می‌باشند و شش معنی در او خوابیده. اول آن‌ها است. پشیمانی دست خود نیست؛ وقتی انسان یک معامله‌ای کرده با کسی، خانه‌ای داشته، در اختیار او گذاشته، مال‌التجاره‌ای، سرمایه‌ای بانکی، چیزی داشته، در اختیار او گذاشته، او هم فرار کرده رفته ، مال هم به گردن این افتاده، باید ببرندش ، این پشیمان می‌شود از آن شرکتی که با این کرد. این را می‌گویند: پشیمانی!، که و درون ناراحتی پیدا می‌کند. از چشم انسان گرفته می‌شود. تمام در کام او زهر می‌شود. این را می‌گویند: ، این را می‌گویند پشیمانی، وإِلّا با نمی‌شود پشیمانی برای خود تحصیل کرد. خب با زبان که نمی‌شود، قلب هم که در اختیار ما نیست، پس چگونه ما توبه کنیم؟ راهش را عرض می‌کنم. راه مهمش کردن درباره‌ی خداوند جهان و ناچیزی و و پستی گنه‌کار است. این دو موضوع اگر خیلی درباره‌اش فکر شود آن حال پیدا می‌شود. مثلاً یک کودکی با پدرش می‌رسند خدمت یک بزرگی؛ آن بچه نمی‌داند که این کیست. شروع می‌کند به بازیگری و بی‌تربیتی و بی‌ادبی. بعد پدر به او حالی می‌کند که تو در حضور فلان بزرگی بوده‌ای که همیشه ما امید داشته‌ایم خدمتش ولو یک دقیقه برسیم، حالا که رسیده‌ایم، تو چنین حرکاتی کرده‌ای!، وقتی حالی‌اش می‌کند، این بچه به گریه می‌افتد که چرا من چنین کاری کردم، به سر و سینه‌ی خودش می‌زند. این به قدر فکر و فهم این بچه می‌شود توبه، می‌شود ، می‌شود پشیمانی. پس هر کس به قدر خودش درباره‌ی بزرگواری پروردگار و ناچیزی و حقارت و بدبختی خودش فکر کند، این حال پشیمانی در او پیدا می‌شود. تا وقتی فکر نکرده، -مخصوصاً درباره‌ی که اگر مرگ من رسید و قلب من هنوز به خود نیامده و از معاصی پشیمان نشده، چه خواهد شد؟!- حالت پشیمانی در او به وجود نمی‌آید. این چیزها را که یک قدری تأمل کند، فکر کند و درباره‌ی این‌ها فرو برود واقعاً، کم‌کم ممکن است آن حالت پشیمانی درونش پیدا شود. وگرنه انسانی که از راه سودی می‌برد، نفعی می‌برد، درآمدی دارد، لذتی دارد، چگونه از این عیش و نوشی که داشته، از این حرامی که گیرش افتاده، از هر گناهی که کرده، پشیمان می‌شود؟!. تا مادامی که در درون انسان، خوب و قاطعانه وارد نشده، توبه هم به آسانی پیدا نمی‌شود. ✅ مرحوم آیت الله سید ابراهیم خسروشاهی @seyedololama
🏴 اهمیت اخلاص در دستگاه اباعبدالله الحسین علیه‌السلام (قسمت اول) 🔺 تا وقتی که خود را نکند، نمی‌تواند صحیح انجام دهد و این با می‌خواهد. چرا؟ برای این‌که می‌خواهد یک بدهد، مخصوصاً هم هست، شب هم هست. این افطاری فرض کنید ۲ میلیون هم خرجش است و توی محله همه سر و صدا می‌کنند که فلان حاج آقا یک افطاری دادند و از همه دعوت کردند. زن و مرد بیایند. عده‌ای که جا می‌شوند توی محل تشریف بیاورند داخل و آن‌هایی هم که جا نمی‌شنود، غذاها را به آن‌ها بدهند تا ببرند و بر در خانه‌ها هم غذا بدهند. خب این سر و صدا و آبرو و اهمیت دارد و خیلی کار خوبی است اما به یک شرط!؛ آن این است که وقتی شنید که مردم قدردانی نکردند، برایش فرقی نکند و بگوید من این کار را برای نکردم. وقتی‌که همان موقع که دعوت کرد، دید یک بی‌چاره‌ای هست که باید هزینه‌ی این إطعام را به آن بی‌چاره‌ها برساند، از این‌ مهمانان عذر می‌خواهد و به آن بی‌چارگان می‌رساند. این‌ها شرایط یک کار خالص است. آدم هست که در می‌خواهد خرج بدهد، می‌خواهد در دینی فلان کار خداپسندانه را انجام بدهد، اما می‌فهمد که در یک جمعیت گرفتاری هستند و کسی هم به آن‌ها نمی‌رسد. همان‌وقت‌که می‌خواهد همه‌ی این کارها را بکند و همه‌ی این دعوت‌ها را کرده، جلویش را می‌گیرد و هزینه‌ی این مخارج را برای آن‌ها می‌فرستد؛ ای آقا! حاج آقا چرا گفت و چرا کرد؟!، چرا نداد؟ چرا را به هم زد؟ همه‌ی این‌ها را به خودش می‌خرد. چرا؟ برای این‌که او برای خاطر خودش این کارها را نکرده بوده که مردم او را بشناسند؛. حاج آقا و آقا و این‌ها برایش پیغام بیاید!. عکسش را بیندازند و اسمش را ببرد. هیچ‌کدام از این حرف‌ها برای او یک کاه هم فرقی نمی‌کند. خب این است. جهاد از بالاتر است. از رفتن و تیر خوردن اهمیتش بیشتر است. چون آن تیر خوردن هم به شرط جهاد قبول است وإلّا بعضی‌ها که به فشار یا رو در بایستی می‌روند تیر هم می‌خورند، ظاهرش هم مردم خیال می‌کنند که این‌ها شهیدند، ولی واقعاً نیستند؛ چون شهادت در درون است نه در برون. اگر انسانی به خود چنان پیروز شد که هیچ مسئله‌ای او را به خود مشغول نکرد، غیر از خواست پروردگار، این ارزش دارد و این به آسانی گیر کسی نمی‌آید. در هر دوره‌ای گاهی ۵ نفر ، ۱۰ نفر پیدا می‌شوند که چنین سعادتی را می‌برند. آن‌وقت به خاطر آن‌هاست که محفوظ می‌ماند و برپاست و برپاست، این‌ها خیال می‌کنند برای خاطر خودشان است. نه! اگر یک صالح خالص در یک جا زندگی کرد، آثار او، آن‌جا را خیلی وقت‌ها تأمین می‌کند و خیلی وقت‌ها عقب می‌رود. خیلی وقت‌ها جلو نمی‌آید، جلو نمی‌آید. این‌ها همه آثار است. پس بنابراین انسان باید رساله‌ی خلوص داشته باشد، غیر از رساله‌ی عملیات و . رساله‌ی این‌که خالص چگونه است؟ خالص چگونه است؟ کربلای خالص چگونه است؟ مرحوم شیخ ، شیخ مرتضی (رحمة الله علیه) جدّ این آقای ، ایشان تا پیر شده بود و از حرکت هم افتاده بود، جلسات شبانه را وِل نمی‌کرد!. مقداری از ، وجوهات بده‌ها، خیرخواهان، این‌ها تحت او بودند. شنیدم که به او گفته بودند که آقا شما چرا نمی‌روی؟ فرموده بود: هر شب که من جلسه می‌روم، یک کربلا حساب می‌کنم. پس او می‌فهمد که کربلای امام یعنی چه. می‌فهمد که اصلاً خود زیارت کربلا برای چه بنا شده؛ برای این بنا شده که افراد طبق خواست‌های امام حسین علیه‌السلام که در راه خدا از همه چیز گذشت؛ همان‌گونه هم ما هم توی این راه بیفتیم، ما هم پیرو او بشویم، ما هم او بشویم، یاد بگیریم این و این را. این و این را. ۸۵.۷.۱۶ ادامه دارد ... ☑️ مرحوم آیت الله سید ابراهیم خسروشاهی @seyedololama
🔺 راه نجات امت اسلامی با تمسک به حدیث شریف ثقلین بسم الله الرحمن الرحیم حدیثی که قبلاً از [ ج ۲ صص ۲۳۵_۲۳۶] نقل کردیم که از اکرم صلی الله علیه وآله سؤال شد که اگر جنازه‌ای باید تشییع شود و در همان موقع مجلس علمی برپاست که حضور در آن مجلس با تشییع آن جنازه به صورت هم زمان امکان ندارد، چه باید کرد؟ طبق این حدیث حضرت فرمودند اگر کسی هست که جنازه را به سامان برساند، مجلس و دانش ـ که منظور دانش است - از هزار و و و و کارهای بسیار نیکو، فضیلت بسیار بیشتری دارد و برتر است. این مسئله‌ای که در این حدیث بیان شده برای کسانی‌که این فتنه‌های امروز ما را ندیده بودند، مسئله‌ی مشکلی بود که چطور می‌شود که در یک مجلس در حضور یک ، حضور پیدا کند و این حضور یافتن این همه داشته باشد. لکن این فتنه‌ای که اخیراً پیدا شد و اسلام از و مسلمانان بهترین استفاده را بردند و خود را مجهّز کرده و به جان مسلمانان و دیگر انداختند و خودشان به تماشا نشستند؛ این نشان داد که مشکل دوری از تعالیم کریم و فرمایشات علیهم‌السلام است و حدیث که اول وصیت (رحمه الله) هم هست ناظر به همین مطلب است که یک برانگیخته و مبعوث شد، در حالی‌که‌ عمر کمی داشت؛ فرمود که: من بعد از خود دو چیز سنگین‌قیمت و سنگین‌وزن باقی می‌گذارم و روز حساب و کتاب از شما خواهم پرسید که با این دو چه کردید. این همین مسئله است که حضور در مجلس علم را روشن می‌کند. چون ممکن است بعضی بگویند علم و هم علم است؛ نه این‌ها امور است و امور زندگی برای زندگی است. آن‌چه انسان را انسان می‌کند و را از و و می‌دهد در دانشگاه نیست بلکه در دین است، در حدیث ثقلین است. و لذا تمام دانشگاه و سایر مناصب بالای اجتماع، ، ، همه به این دین و تعالیم و داشتن یک نیازمندند و اگر این هیچ‌گاه یک عالم ربانی نداشت این موفقیت نصیبش نمی‌شد؛ از آن‌جا که این انقلاب بعد از زمان پیدا شد و زندگی مردم طبق برنامه‌ی زندگی طاغوتیان بود، تاکنون موفق نشده‌اند که این مسئله را اجرا کنند که برای هر از و و و و و و همه، بیان و پیاده کنند که این علم است که نجات‌بخش است و اگر نباشد زندگی‌شان زیان‌بخش می‌شود. این را نتوانستند به صورت قانونی برقرار کنند. تنها مرحوم استاد در رساله‌ی که در زمان طاغوت نوشته یک جمله کوتاه دارد در صفحه‌ی ۶۷ که می‌فرماید: «اصول عقاید مذهبی اجباراً باید آزادانه مورد تحقیق واقع شود وگرنه با روح مذهب که هدایت و راهنمایی است، منافی است»؛ یعنی ما حدیث ثقلین و مذهب و و قرآن را قبول کرده‌ایم ولی به شرط این‌که تحقیقات ما همراهش باشد. جزء برنامه باشد همان‌طور که در برنامه‌ی اجباری ، ، دبیرستان‌ها و دانشگاه‌ها، تدریس و حساب و و اجباری است و بدون تدریس آن‌ها و تشکیل کلاس و امتحان از آن‌ها، داده نمی‌شود؛ باید فهم و دینی هم همین‌طور باشد. و این کلمه‌ی #«اجبار» با کلمه‌ی «آزادانه» در این جمله جمع شده. در این‌جا یعنی باید جزء برنامه باشد، نمره داشته باشد، استاد داشته باشد، رفوزه داشته باشد، مدرک باشد و هم در این‌جا یعنی مانند حساب و هندسه روی فهم باشد نه از روی . هیچ علمی با تقلید نمی‌سازد. باید آزادانه هر مسلمانی درباره‌ی مسائل مذهبش کار کند و در فکر و مغزش مؤثر باشد که من خدای جهانم و جهان خدا دارد و دارد. آخرین آن‌ها دین را آورده که از حدود ۱۴ قرن قبل تاکنون بدون این‌که بررسی عالمانه و در آن شود نمی‌توانست دوام بیاورد. با زحمات علمای ربانی و همین که به دنبال علم واقعی هستند و می‌کنند در زندگی طلبگی برای آن، این علم برقرار گردیده و پخش شده و تا به حال به دست ما رسیده است. ۹۳/۳/۱۵=۷ المعظم ۱۴۳۵ ✅ مرحوم آیت الله سید ابراهیم خسروشاهی @seyedololama
🔺 نکاتی پیرامون نماز یک‌شنبه ماه ذی‌القعدة الحرام 🔹 حضرت روز در ماه تشریف آورد نزدیک . فرمود: مردم! کدام‌یک می‌خواهید کنید پیش خدا؟ عرض کردند که همه‌ی ما. فرمود: غسل کنید، وضو بگیرید، چهار رکعت نماز و در هر رکعت سوره‌ی مبارکه‌ی فاتحة‌الکتاب... بعد می‌فرماید: حالا اگر از من کسی چنین عملی را انجام داد، یک توبه کرد و این مختصر را هم انجام داد، از طرف (که باید معنا بشود که آسمان یعنی چه؟) به او خطاب می‌شود که: «یا عبدَالله» از سر بگیر زندگی خودت را. تا حالا هرچه بود پاک شد. توبه‌ی تو مورد خدا قرار گرفت و تو آمرزیده شد. از ناحیه‌ی خداوند «مِن تحت العرش» فرشته‌ای خطاب می‌کند که بر تو، بر خاندانت، بر فرزندانت. منادی دیگری می‌گوید: روز آن‌هایی که بر گردن تو حقی داشته باشند، تو را می‌بخشند. از همه مهم‌تر این‌که یک فرشته می‌گوید: ای بنده‌ی خدا تو بر خواهد بود و تو از تو گرفته نخواهد شد. دیگری می‌گوید و از تو راضی خواهند شد. پدر و مادر و فرزندان تو آمرزیده خواهند شد. فرشته‌ی وحی، می‌فرماید: من با ملک‌الموت می‌آییم و درباره‌ی تو به او سفارش می‌کنم. عرض شد که (حالا این عرض خیلی حرف خوبی بوده): اگر در ماه غیر ذی‌القعدة هم کسی چنین توبه‌ای کرد؟ می‌فرماید: همین‌ها برایش هست. پس بنابراین در مقام توبه، یک عمل بیست دقیقه‌ای یا یک ربع ساعتی این قدر ارزش دارد. ببینیم توبه چیست و چقدر مهم است که این همه آثار دارد. نقل شده که حضرت علیه‌السلام شنید که کسی گفت: استغفرالله. حضرت گویا درباره‌ی او داشت که این حرف است که دارد می‌زند، خلاصه فرمود: داغت به جگر مادرت بنشیند!. نمی‌دانی که چه خبر است که این‌طور استغفار می‌گویی. درجه‌ی مردمانی است که اهل می‌باشند و شش معنی در او خوابیده. اول آن‌ها است. پشیمانی دست خود نیست؛ وقتی انسان یک معامله‌ای کرده با کسی، خانه‌ای داشته، در اختیار او گذاشته، مال‌التجاره‌ای، سرمایه‌ای بانکی، چیزی داشته، در اختیار او گذاشته، او هم فرار کرده رفته ، مال هم به گردن این افتاده، باید ببرندش ، این پشیمان می‌شود از آن شرکتی که با این کرد. این را می‌گویند: پشیمانی!، که و درون ناراحتی پیدا می‌کند. از چشم انسان گرفته می‌شود. تمام در کام او زهر می‌شود. این را می‌گویند: ، این را می‌گویند پشیمانی، وإِلّا با نمی‌شود پشیمانی برای خود تحصیل کرد. خب با زبان که نمی‌شود، قلب هم که در ما نیست، پس چگونه ما توبه کنیم؟ راهش را عرض می‌کنم. راه مهمش کردن درباره‌ی خداوند جهان و ناچیزی و و پستی گنه‌کار است. این دو موضوع اگر خیلی درباره‌اش فکر شود آن حال پیدا می‌شود. مثلاً یک کودکی با پدرش می‌رسند خدمت یک بزرگی؛ آن بچه نمی‌داند که این کیست. شروع می‌کند به بازی‌گری و بی‌تربیتی و بی‌ادبی. بعد پدر به او حالی می‌کند که تو در حضور فلان بزرگی بوده‌ای که همیشه ما امید داشته‌ایم خدمتش ولو یک دقیقه برسیم، حالا که رسیده‌ایم، تو چنین حرکاتی کرده‌ای!، وقتی حالی‌اش می‌کند، این بچه به گریه می‌افتد که چرا من چنین کاری کردم، به سر و سینه‌ی خودش می‌زند. این به قدر فکر و فهم این بچه می‌شود توبه، می‌شود ، می‌شود پشیمانی. پس هر کسی به قدر خودش درباره‌ی بزرگواری پروردگار و ناچیزی و حقارت و بدبختی خودش فکر کند، این حال پشیمانی در او پیدا می‌شود. تا وقتی فکر نکرده، -مخصوصاً درباره‌ی که اگر مرگ من رسید و قلب من هنوز به خود نیامده و از معاصی پشیمان نشده، چه خواهد شد؟!- حالت پشیمانی در او به وجود نمی‌آید. این چیزها را که یک‌قدری تأمل کند، فکر کند و درباره‌ی این‌ها فرو برود واقعاً، کم‌کم ممکن است آن حالت پشیمانی درونش پیدا شود. وگرنه انسانی که از راه سودی می‌برد، نفعی می‌برد، درآمدی دارد، لذتی دارد، چگونه از این عیش و نوشی که داشته، از این حرامی که گیرش افتاده، از هر گناهی که کرده، پشیمان می‌شود؟!. تا مادامی‌که در درون انسان، خوب و قاطعانه وارد نشده، توبه هم به آسانی پیدا نمی‌شود. ✅ مرحوم آیت الله سید ابراهیم خسروشاهی @seyedololama
🔺 مراقبه در ماه‌های حرام (۱) 🔹 وقتی افرادی به نام راستین در بین ما پیدا می‌شوند -و آن‌ها به بیش از است- می‌گویند: ای برادران! ای نسل ! ای انسان‌های ! بیایید داشته باشید. شش‌دانگ حواس و خاطرتان را تنها متوجه ظاهرها نکنید. بواطن مهم هستند، أهمّ هستند، حاکم هستند. ✍ مرحوم عارف بسیار دل‌سوز بشر، مرحوم حاج میرزا جواد آقا در مراقبات ماه الحرام می‌فرماید: «فاجتهدی یا نفس!»؛ به خودش خطاب می‌کند. یعنی تمام خودت را به کار بگیر؛ «فی حفظ قلبک و بدنک فی هذه الأشهر»؛ درونت و برونت برای نیرویی که حاکم بر جهان است فرقی نمی‌کند. همه‌اش بیرون است برای او. درون ندارد. او مسلَّط است. بنابراین محافظت خودت را بکن. «زیادة علی ما یجب فی سائر الشهور من مخالفة الله جلّ جلاله»؛ چون ماه ذی القعده اول ماه‌های حرام است، احترام این ماه‌ها زیاد است به طوری‌که حتی با هم اجازه‌ی رزم و نداده‌اند. بنابراین چطور می‌شود که خدا در این ماه‌ها مواظبتش بیشتر نشود؟ که نکند خلاف خدا در این ماه‌ها رفتار بکند!. خب در چی مراعات کند؟ مخالفت خدا، حتی در یکی از احکامش. حتی یکی از که مخالفت بشود، در این ماه‌های شریف قبحش و زشتی‌اش بیشتر از وقت‌های دیگر است. ۸۵.۹.۱۲ ادامه دارد... ✅ مرحوم آیت الله سید ابراهیم خسروشاهی @seyedololama
🔺 نکاتی پیرامون نماز یک‌شنبه ماه ذی‌القعدة الحرام 🔹 حضرت روز در ماه تشریف آورد نزدیک . فرمود: مردم! کدام‌یک می‌خواهید کنید پیش خدا؟ عرض کردند که همه‌ی ما. فرمود: غسل کنید، وضو بگیرید، چهار رکعت نماز و در هر رکعت سوره‌ی مبارکه‌ی فاتحة‌الکتاب... بعد می‌فرماید: حالا اگر از من کسی چنین عملی را انجام داد، یک توبه کرد و این مختصر را هم انجام داد، از طرف (که باید معنا بشود که آسمان یعنی چه؟) به او خطاب می‌شود که: «یا عبدَالله» از سر بگیر زندگی خودت را. تا حالا هرچه بود پاک شد. توبه‌ی تو مورد خدا قرار گرفت و تو آمرزیده شد. از ناحیه‌ی خداوند «مِن تحت العرش» فرشته‌ای خطاب می‌کند که بر تو، بر خاندانت، بر فرزندانت. منادی دیگری می‌گوید: روز آن‌هایی که بر گردن تو حقی داشته باشند، تو را می‌بخشند. از همه مهم‌تر این‌که یک فرشته می‌گوید: ای بنده‌ی خدا تو بر خواهد بود و تو از تو گرفته نخواهد شد. دیگری می‌گوید و از تو راضی خواهند شد. پدر و مادر و فرزندان تو آمرزیده خواهند شد. فرشته‌ی وحی، می‌فرماید: من با ملک‌الموت می‌آییم و درباره‌ی تو به او سفارش می‌کنم. عرض شد که (حالا این عرض خیلی حرف خوبی بوده): اگر در ماه غیر ذی‌القعدة هم کسی چنین توبه‌ای کرد؟ می‌فرماید: همین‌ها برایش هست. پس بنابراین در مقام توبه، یک عمل بیست دقیقه‌ای یا یک ربع ساعتی این قدر ارزش دارد. ببینیم توبه چیست و چقدر مهم است که این همه آثار دارد. نقل شده که حضرت علیه‌السلام شنید که کسی گفت: استغفرالله. حضرت گویا درباره‌ی او داشت که این حرف است که دارد می‌زند، خلاصه فرمود: داغت به جگر مادرت بنشیند!. نمی‌دانی که چه خبر است که این‌طور استغفار می‌گویی. درجه‌ی مردمانی است که اهل می‌باشند و شش معنی در او خوابیده. اول آن‌ها است. پشیمانی دست خود نیست؛ وقتی انسان یک معامله‌ای کرده با کسی، خانه‌ای داشته، در اختیار او گذاشته، مال‌التجاره‌ای، سرمایه‌ای بانکی، چیزی داشته، در اختیار او گذاشته، او هم فرار کرده رفته ، مال هم به گردن این افتاده، باید ببرندش ، این پشیمان می‌شود از آن شرکتی که با این کرد. این را می‌گویند: پشیمانی!، که و درون ناراحتی پیدا می‌کند. از چشم انسان گرفته می‌شود. تمام در کام او زهر می‌شود. این را می‌گویند: ، این را می‌گویند پشیمانی، وإِلّا با نمی‌شود پشیمانی برای خود تحصیل کرد. خب با زبان که نمی‌شود، قلب هم که در ما نیست، پس چگونه ما توبه کنیم؟ راهش را عرض می‌کنم. راه مهمش کردن درباره‌ی خداوند جهان و ناچیزی و و پستی گنه‌کار است. این دو موضوع اگر خیلی درباره‌اش فکر شود آن حال پیدا می‌شود. مثلاً یک کودکی با پدرش می‌رسند خدمت یک بزرگی؛ آن بچه نمی‌داند که این کیست. شروع می‌کند به بازی‌گری و بی‌تربیتی و بی‌ادبی. بعد پدر به او حالی می‌کند که تو در حضور فلان بزرگی بوده‌ای که همیشه ما امید داشته‌ایم خدمتش ولو یک دقیقه برسیم، حالا که رسیده‌ایم، تو چنین حرکاتی کرده‌ای!، وقتی حالی‌اش می‌کند، این بچه به گریه می‌افتد که چرا من چنین کاری کردم، به سر و سینه‌ی خودش می‌زند. این به قدر فکر و فهم این بچه می‌شود توبه، می‌شود ، می‌شود پشیمانی. پس هر کسی به قدر خودش درباره‌ی بزرگواری پروردگار و ناچیزی و حقارت و بدبختی خودش فکر کند، این حال پشیمانی در او پیدا می‌شود. تا وقتی فکر نکرده، -مخصوصاً درباره‌ی که اگر مرگ من رسید و قلب من هنوز به خود نیامده و از معاصی پشیمان نشده، چه خواهد شد؟!- حالت پشیمانی در او به وجود نمی‌آید. این چیزها را که یک‌قدری تأمل کند، فکر کند و درباره‌ی این‌ها فرو برود واقعاً، کم‌کم ممکن است آن حالت پشیمانی درونش پیدا شود. وگرنه انسانی که از راه سودی می‌برد، نفعی می‌برد، درآمدی دارد، لذتی دارد، چگونه از این عیش و نوشی که داشته، از این حرامی که گیرش افتاده، از هر گناهی که کرده، پشیمان می‌شود؟!. تا مادامی‌که در درون انسان، خوب و قاطعانه وارد نشده، توبه هم به آسانی پیدا نمی‌شود. ✅ مرحوم آیت الله سید ابراهیم خسروشاهی @seyedololama
🏴 اهمیت اخلاص در دستگاه اباعبدالله الحسین علیه‌السلام (قسمت اول) 🔺 تا وقتی که خود را نکند، نمی‌تواند صحیح انجام دهد و این با می‌خواهد. چرا؟ برای این‌که می‌خواهد یک بدهد، مخصوصاً هم هست، شب هم هست. این افطاری فرض کنید ۲ میلیون هم خرجش است و توی محله همه سر و صدا می‌کنند که فلان حاج آقا یک افطاری دادند و از همه دعوت کردند. زن و مرد بیایند. عده‌ای که جا می‌شوند توی محل تشریف بیاورند داخل و آن‌هایی هم که جا نمی‌شنود، غذاها را به آن‌ها بدهند تا ببرند و بر در خانه‌ها هم غذا بدهند. خب این سر و صدا و آبرو و اهمیت دارد و خیلی کار خوبی است اما به یک شرط!؛ آن این است که وقتی شنید که مردم قدردانی نکردند، برایش فرقی نکند و بگوید من این کار را برای نکردم. وقتی‌که همان موقع که دعوت کرد، دید یک بی‌چاره‌ای هست که باید هزینه‌ی این إطعام را به آن بی‌چاره‌ها برساند، از این‌ مهمانان عذر می‌خواهد و به آن بی‌چارگان می‌رساند. این‌ها شرایط یک کار خالص است. آدم هست که در می‌خواهد خرج بدهد، می‌خواهد در دینی فلان کار خداپسندانه را انجام بدهد، اما می‌فهمد که در یک جمعیت گرفتاری هستند و کسی هم به آن‌ها نمی‌رسد. همان‌وقت‌که می‌خواهد همه‌ی این کارها را بکند و همه‌ی این دعوت‌ها را کرده، جلویش را می‌گیرد و هزینه‌ی این مخارج را برای آن‌ها می‌فرستد؛ ای آقا! حاج آقا چرا گفت و چرا کرد؟!، چرا نداد؟ چرا را به هم زد؟ همه‌ی این‌ها را به خودش می‌خرد. چرا؟ برای این‌که او برای خاطر خودش این کارها را نکرده بوده که مردم او را بشناسند؛. حاج آقا و آقا و این‌ها برایش پیغام بیاید!. عکسش را بیندازند و اسمش را ببرد. هیچ‌کدام از این حرف‌ها برای او یک کاه هم فرقی نمی‌کند. خب این است. جهاد از بالاتر است. از رفتن و تیر خوردن اهمیتش بیشتر است. چون آن تیر خوردن هم به شرط جهاد قبول است وإلّا بعضی‌ها که به فشار یا رو در بایستی می‌روند تیر هم می‌خورند، ظاهرش هم مردم خیال می‌کنند که این‌ها شهیدند، ولی واقعاً نیستند؛ چون شهادت در درون است نه در برون. اگر انسانی به خود چنان پیروز شد که هیچ مسئله‌ای او را به خود مشغول نکرد، غیر از خواست پروردگار، این ارزش دارد و این به آسانی گیر کسی نمی‌آید. در هر دوره‌ای گاهی ۵ نفر ، ۱۰ نفر پیدا می‌شوند که چنین سعادتی را می‌برند. آن‌وقت به خاطر آن‌هاست که محفوظ می‌ماند و برپاست و برپاست، این‌ها خیال می‌کنند برای خاطر خودشان است. نه! اگر یک صالح خالص در یک جا زندگی کرد، آثار او، آن‌جا را خیلی وقت‌ها تأمین می‌کند و خیلی وقت‌ها عقب می‌رود. خیلی وقت‌ها جلو نمی‌آید، جلو نمی‌آید. این‌ها همه آثار است. پس بنابراین انسان باید رساله‌ی خلوص داشته باشد، غیر از رساله‌ی عملیات و . رساله‌ی این‌که خالص چگونه است؟ خالص چگونه است؟ کربلای خالص چگونه است؟ مرحوم شیخ ، شیخ مرتضی (رحمة الله علیه) جدّ این آقای ، ایشان تا پیر شده بود و از حرکت هم افتاده بود، جلسات شبانه را وِل نمی‌کرد!. مقداری از ، وجوهات بده‌ها، خیرخواهان، این‌ها تحت او بودند. شنیدم که به او گفته بودند که آقا شما چرا نمی‌روی؟ فرموده بود: هر شب که من جلسه می‌روم، یک کربلا حساب می‌کنم. پس او می‌فهمد که کربلای امام یعنی چه. می‌فهمد که اصلاً خود زیارت کربلا برای چه بنا شده؛ برای این بنا شده که افراد طبق خواست‌های امام حسین علیه‌السلام که در راه خدا از همه چیز گذشت؛ همان‌گونه هم ما هم توی این راه بیفتیم، ما هم پیرو او بشویم، ما هم او بشویم، یاد بگیریم این و این را. این و این را. ۸۵.۷.۱۶ ادامه دارد ... ☑️ مرحوم آیت الله سید ابراهیم خسروشاهی @seyedololama
🍃 برنامه‌ی زندگی را، انسان ترسیم می‌کند، مثل آئینه نشان می‌دهد که انسان یعنی موجود هیچ‌کاره، دست‌خالی، بی‌سرمایه، بی‌نیرو، بی‌دانایی، تا آن‌جایی که هِیْ می‌رود عقب تا می‌رسد به یک ذره از میلیون‌ها ذراتی که درون منی هست!. خب فاصله‌ی آن ذره‌ای که از تشکیل ذراتِ زن و شوهر پیدا می‌شود تا یک آقایی که الآن علومی پیدا کرده، قدرتی پیدا کرده، فاصله‌شان از زمین تا آسمان هم بیشتر است. آن‌وقت این مثل این می‌ماند که من یک قورباغه بودم، یک مورچه بودم، حالا به یک‌باره مرا یک آدم کرده‌اند! آن دست کسی که مرا این‌جور کرده، چه جوری ببوسم؟! این است که قدردانی موجودات از خدا ممکن نیست؛ «وَمَا قَدَرُوا اللَّهَ حَقَّ قَدْرِهِ»؛ (:۷۹)؛ کسی نمی‌تواند بگوید من حقِّ قدرِ او را دادم. این‌جا هم حضرت علیه‌السلام فرموده: «الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِی لَا يَبْلُغُ مِدْحَتَهُ الْقَائِلُونَ»؛ (؛خطبه۱)؛ حرف، از در می‌آید، عقل هم از منی در آمده! این عقل و این حرفی که اولش منی بوده، حالا آمده به جایگاهِ حرف زدن نشسته، به منبر نشسته، به مدیریت نشسته؛ پس این هیچ‌گاه نمی‌تواند بگوید: من و تو؛ به آن مبداء خودش بگوید: من و تو؛ من تو هستم. من کو؟! اول من‌ْات را پیدا کن، بعد بگو من بنده‌ی تو هستم. اول دعای شریف چیست؟؛ «إِلَهِی لا تُؤَدِّبْنِی بِعُقُوبَتِكَ وَ لا تَمْكُرْ بِی فِی حِيلَتِكَ مِنْ أَيْنَ لِیَ الْخَيْرُ يَا رَبِّ وَ لا يُوجَدُ إِلّا مِنْ عِنْدِكَ وَ مِنْ أَيْنَ لیَ النَّجَاةُ وَ "لا تُسْتَطَاعُ إِلّا بِکَ"»؛ من از این خفت و ذلت، جز به وسیله‌ی تو نمی‌توانم در بیایم و بشوم من و بگویم من بنده‌ی توام. پس فاصله، فاصله‌ی مقدار بردار نیست، دور و نزدیک درونش نیست. کم و زیاد درونش نیست، اصلاً یک حساب جدایی است. «الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِی لَا يَبْلُغُ مِدْحَتَهُ الْقَائِلُونَ وَلَا يُحْصِی نَعْمَاءَهُ الْعَادُّونَ». ✅ مرحوم آیت الله سید ابراهیم خسروشاهی @seyedololama
🍃 برنامه‌ی زندگی را، انسان ترسیم می‌کند، مثل آئینه نشان می‌دهد که انسان یعنی موجود هیچ‌کاره، دست‌خالی، بی‌سرمایه، بی‌نیرو، بی‌دانایی، تا آن‌جایی که هِیْ می‌رود عقب تا می‌رسد به یک ذره از میلیون‌ها ذراتی که درون منی هست!. خب فاصله‌ی آن ذره‌ای که از تشکیل ذراتِ زن و شوهر پیدا می‌شود تا یک آقایی که الآن علومی پیدا کرده، قدرتی پیدا کرده، فاصله‌شان از زمین تا آسمان هم بیشتر است. آن‌وقت این مثل این می‌ماند که من یک قورباغه بودم، یک مورچه بودم، حالا به یک‌باره مرا یک آدم کرده‌اند! آن دست کسی که مرا این‌جور کرده، چه جوری ببوسم؟! این است که قدردانی موجودات از خدا ممکن نیست؛ «وَمَا قَدَرُوا اللَّهَ حَقَّ قَدْرِهِ»؛ (:۷۹)؛ کسی نمی‌تواند بگوید من حقِّ قدرِ او را دادم. این‌جا هم حضرت علیه‌السلام فرموده: «الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِی لَا يَبْلُغُ مِدْحَتَهُ الْقَائِلُونَ»؛ (؛خطبه۱)؛ حرف، از در می‌آید، عقل هم از منی در آمده! این عقل و این حرفی که اولش منی بوده، حالا آمده به جایگاهِ حرف زدن نشسته، به منبر نشسته، به مدیریت نشسته؛ پس این هیچ‌گاه نمی‌تواند بگوید: من و تو؛ به آن مبداء خودش بگوید: من و تو؛ من تو هستم. من کو؟! اول من‌ْات را پیدا کن، بعد بگو من بنده‌ی تو هستم. اول دعای شریف چیست؟؛ «إِلَهِی لا تُؤَدِّبْنِی بِعُقُوبَتِكَ وَ لا تَمْكُرْ بِی فِی حِيلَتِكَ مِنْ أَيْنَ لِیَ الْخَيْرُ يَا رَبِّ وَ لا يُوجَدُ إِلّا مِنْ عِنْدِكَ وَ مِنْ أَيْنَ لیَ النَّجَاةُ وَ "لا تُسْتَطَاعُ إِلّا بِکَ"»؛ من از این خفت و ذلت، جز به وسیله‌ی تو نمی‌توانم در بیایم و بشوم من و بگویم من بنده‌ی توام. پس فاصله، فاصله‌ی مقدار بردار نیست، دور و نزدیک درونش نیست. کم و زیاد درونش نیست، اصلاً یک حساب جدایی است. «الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِی لَا يَبْلُغُ مِدْحَتَهُ الْقَائِلُونَ وَلَا يُحْصِی نَعْمَاءَهُ الْعَادُّونَ». ✅ مرحوم آیت الله سید ابراهیم خسروشاهی @seyedololama
‍ 🔺 حیله‌های نفس! 🔹 در شرح حديث دهمِ کتاب فرمودند: خواهش‌ها، تمناها و هوا و هوس‌های انسان تمام نمی‌شود. این خواهش‌ها با وسائل مختلف تا دم انسان را راحت نمی‌گذارند!. یکی از علما از مرحوم آیت الله نقل کردند که ما در معمولاً کفش‌های زنانه را بی‌پاشنه یا کم‌پاشنه انتخاب می‌کردیم. یک وقتی خانواده از ما خواست که کفشش پاشنه‌دار باشد. من هم رفتم پیش کفش‌فروش و از آن کفش‌هایی که مخصوص اداری آن موقع بود که خیلی دراز بود و پایه‌ی بلند داشت، گرفتم و به فروشنده گفتم: می‌برم، اما به شرط این‌که اگر پس آوردم، قبول کنی. کفش‌ها را آوردم و جلوی همسرم گذاشتم. تا همسرم دید ناراحت شد و گفت: من از این‌ها نخواستم. من هم گفتم: آنی که شما خواستید، بالأخره آخرش این می‌شود!. این درجه به درجه و سال به سال پیش می‌رود. اوضاع درجه‌ی در یک حال نیست که خسته شود و با خود بگوید که من از این وضع خسته شدم. هیْ خستگی خود را در خود رفع می‌کند، به خاطر تفاوت‌هایی که در خورد و خوراک و مسکن و شغل و این‌ها، پی در پی می‌آید. ، انسان را باز نمی‌گذارد تا فرصتی برای انسان پیش بیاید و با خود بگوید: دیگه برای من بس است!. تمام شد!. یک قدری به خود بیایم و به بیفتم. نفس نمی‌گذارد تا آخر کار!. انسانی که نفس خودش بوده و بنده‌ی خدا نبوده؛ -نعوذ بالله- کارش به هم می‌رسد!. یعنی کسانی را که مقیّد به هستند، به تمسخر می‌گیرد، یا به و یا جماعات حمله می‌کند. یا بمب‌گذاری می‌کند!. این‌ها یک مرتبه این‌طور نشدند؛ به بر هوا پرستی و خواهشِ هر چه که نفس از انسان می‌خواهد، شدند. اما ائمه علیهم‌السلام در احادیث شریفه هشدار می‌دهند همان‌گونه که از حضرت علیه‌السلام نقل شده: إحذروا أهوائکم کما تحذرون أعدائکم؛ یعنی منبع حق‌شناسی و ، حرف جدیدی برای بشریت آورده: ای بشریت! تو همیشه همراه خودت، در درون لباسِ وجود خودت، یک زهر کشنده و گرگ کشنده و داری؛ هیچ‌وقت از او غافل نشو!. ۹۴.۴.۲۲ ✅ مرحوم آیت الله سید ابراهیم خسروشاهی @seyedololama