#شهادت
#خاطره
#معرفی_کتاب
🔹بعد از شهادت، مرتضی مردانه روی قولش ایستاد. همان قولی که ساعت آخر، قبل رفتن داده بود، کوله اربعینم را کنار کوله سفر سوریه مرتضی گذاشته بودم و داشتم لباسهایش را اتو میزدم صدایم کرد و گفت: زهراسادات! بیا بنشین. باهات حرف دارم. وقتی پشت میز ناهارخوری آشپزخانه روبهرویش نشستم، شروع کرد تک به تک اعضای خانواده را به من سپرد. گفت که مراقب پدرش باشم؛ چون داغ جوان سخت است. حواسم به مادرش باشد. تا جایی که میتوانم، خواهرش را کمک کنم و مواظب محمدحسین و مهدی باشم. خانواده خودش که تمام شد، شروع کرد به سفارش اعضای خانواده خودم. تک به تک، پدر و مادر و خواهرهایم را سفارش کرد و خواست حواسم به همه باشد. به استکان چای که جلوی دستم بود خیره شده بودم و از شنیدن این حرفها بیاختیار اشک از چشمانم جاری بود. خیلی سعی کردم با آرامش به همه حرفهایش گوش بدهم و دائم منتظر بودم بین همه اینها که دارد سفارششان را میکند، یک حرفی، سفارشی هم برای خودم داشته باشد؛ ولی نگفت. همه را که به من سپرد از روی صندلی بلند شد. هرچه منتظر شدم، چیزی نشد. با همان چشمهای اشکبار گفتم تو که خیلی با معرفت بودی! همهرو سپردی به من پس من چی؟ منرو به کی میسپری؟ لبخند آرامی زد و گفت: نگران نباش، خودم هواتو دارم...
📗برداشتی از کتاب "هواتو دارم" روایت زندگی شهید مدافع حرم مهندس مرتضی عبداللّهی
«اللــــــــهم صـــــل علـــــــی محمـــــــد و آل محمــــــــد وعجــــــل فـــــــــرجهم»
🌼🍃🌸🍃🌼🍃🌸🍃
🌐 @shabnamshabna
💢 #خاطره // #فقر_آهن
#سردار_شهید_رمضانعلی عبدی(نور)
فرمانده محور مریوان از لشکر ویژه ۲۵ کربلا
#شهادت طویله عراق سال ۱۳۶۰
.
▫️خواهرش نقل میکند: «ترکش خورده بود ،یک بار که داشت وضو میگرفت، دستش را دیدم و گفتم: چی شد داداش؟ خندید و گفت: به خاطر فقر آهنی که بدنم داشت، یک تکه آهن خوردم تا کمبود آهنم رفع شود.😁»
.
#خبرگزاری_بسیج_نور
✅ @shabnamshabna
#خاطره
#تربیت
🌼🍃 بچهی کنکوری
چند سال پیش که دختر بزرگم دبیرستانی بود، گفتم یه بار برم عضو انجمن اولیا و مربیان بشم ببینم میشه از این طریق توی تصمیمسازیهای مدارس اثرگذار بود یا نه.
اتفاقاً بالاترین رأی رو آووردم و شدم رئیس انجمن.
اولین جلسهی انجمن که تشکیل شد، مشاور محترم دبیرستان هم توی جلسه دعوت شده بودن و یه بخشی از جلسه به صحبتهای ایشون اختصاص داده شده بود.
خانوم مشاور، داشتن با آب و تاب فراوان توضیح میدادن و توصیه میکردن که:
خانوادهها باید خیلی هوای بچهها رو داشته باشن. اصلاً نباید به بچهها کار بگن و ازشون کمک بخوان.
یعنی چی که نگهداری خواهر و برادر کوچیکتر رو میسپارن به این بچههای دهم و یازدهم؟!
یعنی چی که ظرفهای شام رو این دختر دوازدهمی باید بشوره؟!
این امسال کنکور داره!
باید هیچ مسئولیتی و هیچ دغدغهای نداشته باشه تا بتونه با تمرکز کامل درس بخونه و رتبهی بالا بیاره و....
😡هر جملهی خانوم مشاور، خنجری بود که به قلب من فرو میرفت!
با هر زحمتی بود صبر کردم تا صحبتشون تموم بشه.
گفتم: خیلی ببخشید!
ما دخترهامونو فرستادیم مدرسه که «انسان» بشن؛ نه یه ماشین از محفوظات که میتونه توی دانشگاه فلان قبول بشه تا مشاور مدرسه این رو توی رزومهی کاریش اضافه کنه!!
دختر من قراره ازدواج کنه و همسرداری کنه و مادری کنه.
اگه من این بچه رو طبق این مدلی که شما فرمودید، تربیت کنم و هیچ تمرینی نکرده باشه و توی نوجوونی هیچ مسئولیتی به عهده نگرفته باشه، این دختر چه جوری میخواد چند تا کار رو همزمان انجام بده و از پا درنیاد؟!
پس چون مهارتش رو نداره، مجبوره تا وقتی داره درس میخونه، مجرد بمونه و پدر و مادرش بهش خدمات بدن!
ولی نه. دختر من قراره توی یه سن مناسب و معقول ازدواج کنه و توی یه سن مناسب و معقول مادر بشه و در عین حال درس بخونه و توی جامعه هم فعال و مفید و مؤثّر باشه.
با نسخهای که شما پیچیدید، این یه آرزوی محال میشه که!
گفتم: از دوستان دوران دانشآموزی و طلبگی من، الان اونایی موفقتر و پرافتخارتر هستن که توی دوران مجردی و جوانی، در زمینههای مختلف، همزمان فعالیت میکردن و مسئولیتهای متنوع داشتن.
هم درس میخوندن، هم مطالعات و دورههای دیگه داشتن، هم فعالیت فرهنگی داشتن، ...
چون تمرین کرده بودن و یاد گرفته بودن.
برای همین وقتی ازدواج کردن و بچهدار شدن، باز هم تونستن با همون قدرت مسیر پیشرفتشون رو ادامه بدن.
الان شما دارید بچهها رو از حداقلیترین مسئولیتها هم دور میکنید؟
فکر میکنید این بچهها با این روش، در آینده انسانهای موفقی میشن؟!
یه عالمه دختر تکبُعدیِ ناشی که نمیتونن سادهترین امور زندگی رو مدیریت کنن، فردا میخوان بشن مادرهای خانوادههای ایرانی؟!
دختری که کنکور داره که هیچ، شما دارید میگید حتی دانشآموز دهمی و یازدهمی هم یه وعده ظرف نشوره توی خونه؟!
مگه خونه، هتله؟!
همهی اعضای خانواده باید توی امور خونه به اندازهی توان خودشون مسئولیت داشته باشن.
از نظر من این تنها مدل موفق زندگی خانوادگیه.
غیر از این باشه، بچههای اون خانواده، در آینده نمیتونن خانوادهی خودشون رو درست مدیریت کنن.
✍️نظیفهسادات مؤذّن
🌸🍃🌼🍃🌸🍃
🌐 @shabnamshabna
🌼🍃
#خاطره
#بخشش
🔸خوابگاه دانشگاه برای بچهها یه سهمیهی ارزاق داره.
پنیر و مربا و چیزهای اینجوری که برای صبحانه لازم دارن
یا روزهای تعطیل که خوابگاه غذا بهشون نمیده، خودشون با اون وسایل آشپزی میکنن.
چند ماه پیش، مقداری از این ارزاق بچهها جمع شده بود.
چندتا از دخترهای خوب خوابگاه، رفتن تعداد زیادی نون و سایر وسایل لازم رو خریدن، با اون ارزاق دانشجویی، تعداد زیادی لقمههای کوچیک درست کردن و بردن توی شهر دادن به #کودکان_کار ☺️👌
🌼🍃
برای بخشیدن و انفاق کردن لازم نیست خیلی پول داشته باشی.
همین که حواست به نیازمندان باشه و دلت با اونها همراه باشه، با امکانات خودت راهش رو پیدا میکنی. 👌
✍️نظیفهسادات مؤذن
🌸🍃🌼🍃🌸🍃
#خاطره
#تربیت
▪️سوار تاکسی بودم که برم شهرستان. خانومه و دختربچه حدود چهار سالش کنارم نشستن. بچههه گفت: میخوام کنار پنجره باشم. مادرش بهم گفت: میشه جاتو باهام عوض کنی. گفتم باشه. یکم بعد یکی از مسافرا کیک باز کرد بخوره. بچه گفت از این کیکا میخوام. مادرش به آقاهه گفت: میشه یکم کیک بدی به بچم؟ داد.
کل مدت هم حاضر نشد بیاد کنار مادرش بشینه و بغلش بود.
میفهمم بچه تونرو خیلی دوست دارین، ولی تربیت بچه از خودش عزیزتره. بد نیست بهشون یاد بدین که قرار نیست تو زندگی هرچی رو میخوان به دست بیارن، اونم اینقدر راحت. این بچه اگه همینجوری عادت کنه به زودی به فنا میره تو زندگیش!
🌸🍃🌼🍃🌸🍃
@shabnamshabna
🌼🍃
#خاطره
#بخشش
🔸خوابگاه دانشگاه برای بچهها یه سهمیهی ارزاق داره.
پنیر و مربا و چیزهای اینجوری که برای صبحانه لازم دارن
یا روزهای تعطیل که خوابگاه غذا بهشون نمیده، خودشون با اون وسایل آشپزی میکنن.
چند ماه پیش، مقداری از این ارزاق بچهها جمع شده بود.
چندتا از دخترهای خوب خوابگاه، رفتن تعداد زیادی نون و سایر وسایل لازم رو خریدن، با اون ارزاق دانشجویی، تعداد زیادی لقمههای کوچیک درست کردن و بردن توی شهر دادن به #کودکان_کار ☺️👌
🌼🍃
برای بخشیدن و انفاق کردن لازم نیست خیلی پول داشته باشی.
همین که حواست به نیازمندان باشه و دلت با اونها همراه باشه، با امکانات خودت راهش رو پیدا میکنی. 👌
✍️نظیفهسادات مؤذن
🌸🍃🌼🍃🌸🍃
🌐 @shabnamshabna
#بسته_ترکیبی_زندگی
#خانواده
#همسرداری
🔸ناراحتید حرف بزنید
🔸 خوشحالید حرف بزنید
🔸 راضی هستید حرف بزنید
🔸ناراضی هستید حرف بزنید
🔴 غالب مشکلات زوجین از سوءتفاهم ناشی از حرف نزدن هست...
🌸🍃🌼🍃🌸🍃
#روايتهاي_زندگی
🦋 اخلاق در خانواده به روایت امام رضا(ع)
💠 «در قيامت كسى به من نزدیکتر است كه در دنيا خوشاخلاقتر و نسبت به خانواده خود نيكوكارتر باشد.»*
🔰 براي يافتن گنج نزديكي به اهلبيت(عليهمالسلام) تمرين عبادتهاي سخت و پی گرفتن رياضتهاي معنوي خاص لازم نيست؛ اين گنج شاید از آنچه ما فکر میکنیم به ما نزدیکتر باشد؛ جايي در خانه خودمان! اين نشاني را امام رئوف به ما دادهاند و كليدش را خوشاخلاقي گفتهاند.
موقعیت فرهنگی زوجین، شرایط اقتصادی سخت، وضعیت اجتماعی جامعه و سابقه تربیت خانوادگی هیچکدام نباید اسباب بدخلقي يا مانع خوشاخلاقی باشد.
🌸 اگر رفتار ما به عطر خوش حُسن خلق معطر شود و نگاههاي ما با مهرباني پيوند بگیرد، خانه ما بهشت كوچكي ميشود براي زيستن و اين كلبه رضوان با رضايت خدا گره ميخورد. با خوشاخلاقي هم در دنيا بهشت ميسازيم و هم در آخرت. بدخلقي نيز كه جهنم هر دو دنياست.
📌 مسند الامام الرضا، ج 1، ص 305.
🍃
🌸✨
🍃✨✨
🌼🍃🌸🍃🌼🍃🌸🍃🌼🍃🍃
#خاطره
#فرزندآوری
🐥 چشمم که به جوجههای رنگی بامزه افتاد، گفتم برای وحید یکی بخرم. طفلک حتماً خوشش میآید! و بعد با خودم گفتم دو تا بخرم که تنها نباشند.
🐥 جوجههای رنگی را که تحویل پسرم دادم، خیلی خوشحال شد. مکثی کرد و پرسید: بابا! چرا دو تا؟
گفتم: خواستم تنها نباشند!
😔چند لحظه محو نگاهم کرد و گفت: پس چرا هیچوقت به فکر تنهاییهای من نبودید؟!
🌸🍃🌼🍃🌸🍃
🌐 @shabnamshabna
#بسته_ترکیبی_زندگی
✅ درمان آلرژی
⬅️ در درمان آلرژی و یا حتی زمانی که فرد واکنش های آلرژیک را خود مشاهده نمود، میتوان از گیاهان با طبع خشک به صورت شربت، عرق و یا دم کرده استفاده کرد. برای مثال استفاده از:
🔸 شربتهای خاکشیر و نارنج
🔸 آب زرشک
🔸آبغوره
🔸 شربت آب لیمو
🔸و دم کرده کاسنی و یا عرق آن توصیه میشود.
🔸پس از این مرحلهها و درمان با گیاهان، در صورت نیاز حجامت آلرژی انجام میگیرد.
🌸🍃🌼🍃🌸🍃
#تربیت
🔸آموزش فرزند مستقل
▫️با فرزندتان درباره اهمیت استقلال صحبت کنید و به او توضیح دهید که چرا یادگیری چنین مهارتی مهم است.
در اینباره ارتباط مثبت والدین به آنها کمک میکند که احساس کنند نظرات و احساساتشان مورد توجه است.
از یاد نبریم که آموزش استقلال به فرزندان نیازمند صبر و زمان است، اما نتایج آن میتواند به آنها کمک کند تا به بزرگسالی موفق و خودکفا تبدیل شوند.
🌸🍃🌼🍃🌸🍃
🌼🍃
#خاطره
#بخشش
🔸خوابگاه دانشگاه برای بچهها یه سهمیهی ارزاق داره.
پنیر و مربا و چیزهای اینجوری که برای صبحانه لازم دارن
یا روزهای تعطیل که خوابگاه غذا بهشون نمیده، خودشون با اون وسایل آشپزی میکنن.
چند ماه پیش، مقداری از این ارزاق بچهها جمع شده بود.
چندتا از دخترهای خوب خوابگاه، رفتن تعداد زیادی نون و سایر وسایل لازم رو خریدن، با اون ارزاق دانشجویی، تعداد زیادی لقمههای کوچیک درست کردن و بردن توی شهر دادن به #کودکان_کار ☺️👌
🌼🍃
برای بخشیدن و انفاق کردن لازم نیست خیلی پول داشته باشی.
همین که حواست به نیازمندان باشه و دلت با اونها همراه باشه، با امکانات خودت راهش رو پیدا میکنی. 👌
✍️نظیفهسادات مؤذن
🌸🍃🌼🍃🌸🍃
🌐 @shabnamshabna
#خاطره
#بیشعور
🔸با دوست چینیام درباره آمار تصادفات صحبت میکردیم. گفت: تو چین تصادف خیلی خیلی کم و نادره!
گفتم: مگه میشه؟ یک و نیم میلیارد آدم، پیاده هم راه برن روزی چندهزار تصادف میشه!
گفت: دولت همهمه جا تو خیابونها اتوبانها پیادهروها دوربین گذاشته برای تخلفات. جریمهها هم وحشتناکن!
رانندهها جرأت بیقانونی ندارن چون هرکجا باشن دوربینها که با هوش مصنوعی هم کنترل میشن فوراً پیداشون میکنه
منتها یه مشکل متداول تو چین هست اونم جوانترها معمولاً روی موتور کلاه کاسکت نمیذارن! دولت برای اونم فکر فوق العادهای کرده!
گفتم: چی؟!
گفت: همه چینیها در فضای مجازی اکانت دارن و کسب و کار دارن یا بلاگرن و اینا و خب چندده میلیون فالور داشتن طبیعیه. پلیس وقتی موتور سرنشینان بدون کلاه کاسکت رو متوقف میکنه، مجبورشون میکنه همونجا لایو بذارن و مستقیم به همه بگن که پلیس متوقفشون کرده بهخاطر بیقانونی، بعد پست و استوری دوتایی با پلیس بذارن تا زمانی که یک سوم فالورهاشون ندیدن حق ندارن بردارن! این روش تابهحال خیلی موثرتر از جریمه و توبیخ بوده!
گفتم: چه باحاله! فکر کنید هرکی به هرشکلی قانونشکنی کرد، پلیس مجبور کنه توی بیوی پیج و کانالش بنویسه «من یک بیشعور اجتماعی هستم!!»😂
🌸🍃🌼🍃🌸🍃
🌐 @shabnamshabna
#حضرت_عباس
#خاطره
🏴فریاد کشیدم یا ابوالفضل
▫️اردوگاه تازه در حال آماده شدن بود سرویس بهداشتی و حمام هنوز آماده نشده بود. آب لولهکشی نداشت. لباس، کفش و پتو نداشتیم. تنها چیزی که زیاد بود شکنجه و کتک و شهید بود. هر سه روز اگر زیاد نگفته باشم یک شهید بر اثر شکنجه داشتیم. هر کس به روش خودش اذیت میکرد به زبان سادهتر تمرین کتک زدن میکردند تمرین و آزمایش مقاومت انسان در مقابل شکنجه.
یک روز یکی از عزیزان اسیر را که بچه اصفهان بود، عراقیها به داخل ساختمان حمام بردند ساختمان حمام اردوگاه تازه آماده شده بود ولی غیرقابل استفاده بود آقای سلجوقی از اسرای اصفهانی بود. ایشان را داخل ساختمان حمام بردند و تا جای که یاد دارم 6 الی 7 نفر از عراقیها هم داخل شدند.
فقط صدای ناله و فریاد این اسیر عزیز به گوش میرسید از فریادها مشخص بود که در بدترین وضعیت در حال شکنجه است. مدت زیادی از این وضعیت نگذشته بود که صدای یا ابوالفضل از داخل شنیده شد و در کمترین زمان همه سربازان عراقی از حمام به سرعت خارج شدند و رفتند و آقای سلجوقی لنگانلنگان بیرون آمد.
جلو رفتیم و گفتیم چه شد؟ گفت: نمیدانم نامردها همه با هم ریخته بودند سرم و هر کس با هر چه داشت میزدند فقط یک چیز به دلم گذشت و از آقا کمک خواستم؛ هر چه انرژی داشتم جمع کردم و فریاد کشیدم یا ابوالفضل! سرم را که بلند کردم دیدم هیچکس نیست بیرون آمدم دیدم عراقیها رفتند.
بعدها از سربازان عراقی که شیعه بودند پرسیدیم ماجرا چه بود گفتند: اینها از علمدار کربلا بسیار میترسند فقط کافی است که نام علمدار کربلا را ببرید! این ترس از قدیم بوده... از نحوه به شهادت رساندن آقا در کربلا باید بدانید که اینها توان مقابله رودررو با ایشان را نداشتند و ندارند.
🍃🏴🍃🏴🍃🏴🍃
🌐 @shabnamshabna
#اربعین
#خاطره
▪️ميآييم خودمان را عرضه کنيم
💠 سيد يعور عباس طلبه پاکستاني اهلدلی است که با همسر و سه فرزندش به زيارت آمده بود. دلنشین حرف ميزد و عارفانه. ميگفت: من قبول ندارم که ما بياييم اينجا و از امام چيزي بخواهيم. ما ميآييم به امام چيزي بدهيم. ميآييم خودمان را به ايشان عرضه ميکنيم. مگر جابر جحفي در بين راه کربلا به امام برخورد نکرد و امام از او تقاضاي کمک نکرد؟ او گفت: «اسب و شمشيرم هست». امام فرمود «به اسب و شمشيرت نياز ندارم. ما تو را ميخواهيم!». ما هم ميآييم اينجا خودمان را به امام بدهيم، والا امام که همهچیز به ما داده. قبل از اينکه بياييم اينجا به ما داده است... .
✍️ راوی: حمید وحیدیان
📗 انتخابی از کتاب عمود هفتاد و دوم/ خاطرات پیادهروی اربعین/ حمید وحیدیان/ ناشر سوچا
🌼🍃🌸🍃🌼🍃🌸🍃
#اربعین
#خاطره
▪️ بینمک
💠 چند سال بود تصميم داشتم بيايم زيارت اما روزي نميشد. امسال رفتم اما خيلي خودم را سرزنش ميکنم که چرا اینقدر تأخير انداختم. همهچیز آنجا شيرين بود و هر لحظهاش يک خاطره؛ البته در بين راه يکي دو نفر کنايههای بينمکی زدند، اما اهميتي نداشت. يکي از آنها گفت شما که سني هستيد! امام حسين علیهالسلام مال ماست، شما براي چه آمدهايد زيارت؟!
ما هيچکدام به اين صحبتها اهميتي نداديم. اهل سنت هم در ارادت به اهلبیت علیهمالسلام هيچ فرقي با شيعه نمیکند. حتی اگر به زيارت هم نرود، روز عاشورا به نيت امام حسين علیهالسلام صدقه میگذارد. روزه ميگيرد و ثواب آن را به امام حسين علیهالسلام هديه ميکند.
✍️ راوی: محمدخالد سلمانی از هموطنان اهل سنت ترکمن
📗 انتخابی از کتاب عمود هفتاد و دوم/ خاطرات پیادهروی اربعین/ حمید وحیدیان/ ناشر سوچا
🌼🍃🌸🍃🌼🍃🌸🍃
🌐 @shabnamshabna
#اربعین
#خاطره
▪️ يکي از هفتاد و دو تن
💠 در صف ايستاده بودم. از اخلاص و نوکري خادمان موکبها تعريف ميکردم. يک نفر از آخر صف بلند گفت «اينها وظيفهشونه که برا زائرهای امام حسين علیهالسلام کار کنند، چون باباهاشون امام حسين علیهالسلام را کشتند. اینها دارند جبران ميکنند!»
تمام وجودم سراسر بهت و ناراحتي شد. از شدت ناراحتي فکرم کار نمیکرد و زبانم قفل شده بود تا اينکه صدايی آرامم کرد. يک نفر از ميان جمعيت جواب داد؛ شايد هم پدرهاي اينها همان هفتادودو تنی هستند که در رکاب آقا شهيد شدند.
✍️ راوی: عليرضا حاجعلی
📗 انتخابی از کتاب عمود هفتاد و دوم/ خاطرات پیادهروی اربعین/ حمید وحیدیان/ ناشر سوچا
🌼🍃🌸🍃🌼🍃🌸🍃
#اربعین
#خاطره
▪️ دلخوشی
💠 چرا از همه زندگیات زدی؟
ميخواستم ببينم چه ميگويند. برايم جالب بود. از خيلی از عراقیها و موکبداران همين سؤال را ميپرسيدم. يکي گفت: «همه زندگيمو مديون حسينم، قول دادم تا آخر عمرم نوکری زائراشو بکنم». ديگري گفت «سير کردن زائر امام حسين علیهالسلام خيلي ثواب داره». يک نفر گفت «خدمت به زائران، خدمت به امام حسينه»، اما بين اینهمه، يک جواب خيلي به دلم نشست... يک پسر جوانِ سبزه که سينی خرما دستش گرفته بود و اول صبح ايستاده بود وسط مسير، سيني را گرفت طرف من. يک خرما برداشتم و پرسيدم: چرا براي چند روز از همه زندگیات دست کشيدهاي، آمدهای اينجا که از زائران پذيرايی کنی؟ اشک در چشماش حلقه زد، بغضش را خورد و با صدايي گرفته با همان لهجه عراقي، دستوپاشکسته شروع کرد فارسي صحبت کردن: هر سال همه دلخوشیم اينه که فقط يه بار يکي از این خرماها رو به امام زمانم تعارف کرده باشم... همين».
✍️ راوی: محمدجواد آسايشطلب
📗 انتخابی از کتاب عمود هفتاد و دوم/ خاطرات پیادهروی اربعین/ حمید وحیدیان/ ناشر سوچا
🌼🍃🌸🍃🌼🍃🌸🍃
#اربعین
#عشق
🏴شاید این تصاویر برای کسانی که سفر اربعین را تجربه کردهاند، عادی باشد؛ کسانی دست یا پا ندارند یا به دلیل برخی معلولیتها بهسختی راه میروند اما دلی پرشور و شعف از عشق به حسین(ع) دارند که آنها را به این جاده پر جاذبه کشانده است.
🍃🏴🍃🏴🍃🏴🍃
#اربعین
#سلامت
#تاول
▪️یکی از مشکلات رایج میان زائران اربعین حسینی، ایجاد تاولهای پوستی در پاهاست که اغلب به دلیل استفاده نادرست از جورابهای نازک رخ میدهد. پوشیدن جورابهای ضخیم میتواند نقش مهمی در پیشگیری از تاولها ایفا کند؛ زیرا این جورابها به جذب رطوبت و کاهش اصطکاک بین پا و کفش کمک میکنند.
▪️بسیاری از افراد بهاشتباه تصور میکنند پوشیدن جوراب نازک به دلیل سبکی و خنکی بهتر است. درحالیکه این باور غلط میتواند عواقب ناخوشایندی به همراه داشته باشد. جورابهای نازک نهتنها از تاول زدن پاها جلوگیری نمیکنند، بلکه با افزایش اصطکاک ممکن است به بروز مشکلات بیشتری منجر شوند.
▪️زائران باید حتماً از جورابهای ضخیم و مناسب که توانایی جذب تعریق و کاهش اصطکاک را دارند، استفاده کنند تا بتوانند این سفر معنوی را با سلامت بیشتری به پایان برسانند.
برای حفظ سلامت در طول سفر، زائران باید بهطور مداوم آب بنوشند تا از کمآبی بدن جلوگیری کنند. همچنین، استفاده از کلاه لبهدار، عینک آفتابی مناسب و کرم ضدآفتاب برای محافظت از پوست در برابر تابش مستقیم آفتاب ضروری است.
🍃🏴🍃🏴🍃🏴🍃
#اربعین
#بهشت
▫️میگوید: کسی که در اربعین پیاده راهی کربلا شد، بهشتی میشود.
▪️میگویم: به لحاظ عقلی چگونه میتوانیم این موضوع را تبیین و باور کنیم؟
▫️میگوید: ملتها درگیر نوعی سبک زندگیای شدهاند که میگوید «من بر همه مقدم هستم» اربعین اما میگوید «دیگران مقدماند»
ترویج سبک زندگی دوم، دنیای بیرحم را زیبا و بهشتی میکند، حالا جمله اول معنا پیدا میکند.
🍃🏴🍃🏴🍃🏴🍃
#اربعین
#کودکان
🏴در مسیر اربعین خانوادههای بسیاری را میبینی که با همراهی چند کودک به این سفر سخت و پر رنج آمدهاند. یکی از آنها که بسیار مهربانانه با همراهانش صحبت میکرد برای من گفت:
با بچهها نمیتوانی هر وقتیکه دلت خواست حرکت کنی و هر وقت دلت خواست حرم بروی و... روشن است که سفر و برنامهریزیها با این شرایط خاص سخت و پیچیده میشود، اما راهش این است که بههیچوجه بچهها را مزاحم کارت تصور نکنی، بلکه در طی این سفر خودت را علاوه بر مادر یا پدر بودن، خادم این زائرهای کوچک بدانی، با این نیت همه سختیها راحت میشود و حتی از کنار بچهها بودن لذت هم میبری.
🍃🏴🍃🏴🍃🏴🍃
🔸لا يَطَؤُنَ مَوْطِئاً يَغيظُ الْكُفَّار (توبه/120)
مسلمین باید در مسیری گام نهند که موجب خشم و وحشت دشمن میشود.
#اربعین
#سیدالشهدا
🏴 حب الحسین یجمعنا
👆این بنر زیبا در یکی از موکبهای عراقی توجهم را جلب کرد؛ جمعیتی که هر کدام پرچم کشوری متفاوت را در دست داشتند و به سوی کربلا حرکت میکردند، اما با گذر از دروازه باب الحسین به یکباره همه پرچمها سرخ و حسینی میشد... محبت امام علیهالسلام همه ملتها، همه دلها و همه رنگها را یکی کرده است و در اربعین، این سخن، نمودی عینی دارد.
🏴🍃🏴🍃🏴🍃🏴🍃
#اربعین
#سلیمانی
🌷در مسیر کاظمین به کربلا که همه موکبها خودجوش و مردمی است و مراکز دولتی و موسسات رسمی حضور ندارند، باز هم تصاویر شهید سردار سلیمانی و شهید ابومهدی در جای جای مسیر خودنمایی میکند و نشان میدهد این شهدا چه زیبا در قلب این مردم نشستهاند.🌷
🏴🍃🏴🍃🏴🍃🏴🍃
🌐
#اربعین
#خاطره
🔹شوهرم خیلی موافق سفر کربلا نبود چه برسد به زیارت اربعین. امامحسین(ع) را دوست داشت و دلش برای زیارت پر میکشید، اما استدلالش این بود: «ما یکبار رفتهایم. حالا باید روی خودمان کار کنیم و انسانهای بهتری بشویم تا دوباره به زیارت برویم، هرچند سالها طول بکشد. وگرنه به امام حسین بیادبی کردهایم.»
من اما نمیتوانستم تحمل کنم که چند سال کربلا نروم. میگفتم: «حرفت درست است که باید خودمان را اصلاح کنیم؛ اما خودمان را از زیارت هم نباید محروم کنیم.»
در ایام شهادت امام رضا(ع) مسجد دانشگاه علوم پزشکی مشهد مراسمی گرفته بود و از استاد پناهیان دعوت کرده بودند برای سخنرانی. ایشان به زیبایی استدلال آوردند که
زیارت اساساً ادب به خرج دادن است و ما وظیفه داریم به زیارت برویم. حتی نباید بگوییم چون حال معنوی نداریم به زیارت امام رضا(ع) نمیرویم؛ بلکه باید برویم و بگوییم ببخشید که حال معنوی ندارم؛ اما ادب حکم میکرد بیایم خدمتتان.
راست میگویند که امام رضا(ع) هستند که حواله سفر همه را امضا میکنند.
همین سخنرانی استاد در مجلس عزای امام رضا(ع) چنان به دل همسرم نشست که او را متقاعد کرد وظیفه داریم به زیارت امام حسین(ع) مخصوصاً در ایام اربعین برویم. حالا او هر سال پیشقدم میشود تا مقدمات این سفر نورانی را فراهم کند و دیگران را هم تشویق میکند.
🏴🍃🏴🍃🏴🍃🏴🍃
🌐 @shabnamshabna