eitaa logo
🍃 شاعران حوزوی 🍃
627 دنبال‌کننده
1.5هزار عکس
168 ویدیو
11 فایل
🌏خبرگزاری‌ها، نشریات، و کانال‌ها در مناسبت‌های دینی و ملی به دنبال اشعار حوزویان هستند و اینجا گنجینه شعر آن عزیزان است. 🍃ارسال اشعار و احوال شاعران به 🍃مدیر شاعران حوزوی @mahta_sa 💠 #شاعران_حوزوی 💠 @shaeranehowzavi
مشاهده در ایتا
دانلود
یامعزالمومنین🍃🌹 عاقبت صحن و سرای تو طلایی میشود دسته دسته، شیعه سوی تو هوایی میشود پنجره فولاد زیبایی بسازند عاشقان صحن مولامان، عجب دارالشفایی میشود «یا معزالمؤمنین» حک میشود بر مرقدت هر کس اینجا پا گذارد مجتبایی میشود چار گنبد بر مزارت شیعه سازد عاقبت صحن ایوان طلایت،کبریایی میشود نقشه ی قبر حسن را مادرش زهرا کشد آری آری این حرم را چه بنایی میشود هر کدام از درب هایت میشود باب الحسین زائر قبر تو اینجا ،کربلایی میشود روضه ی ام البنین هم رونقی خواهد گرفت باز اطراف بقیعت ، نینوایی میشود از فراز گنبد مولا اذان آید به گوش عاقبت اینجا اذان هایش، ولایی میشود 💠 @shaeranehowzavi
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹 ماه مهمانی صفا آورده ای در زمین نور خدا آورده ای خنده ی گل روی لب های علی بهر زهرا، مجتبی آورده ای شاه دل ها گر حسین بن علی است بهر آن شه مقتدا آورده ای مونسی بر سینه ی غمدیده ی دخت پاک مرتضی آورده ای سفره ی مهر و کرم گسترده شد چون تو سلطان سخا آورده ای شد طبیب سینه ی دل خستگان بینوایان را نوا آورده ای آفتاب شام ایتام علی است در کرم همتا و همگام علی است ذوالفقار حلمش اندر سینه است افتخار و زینت نام علی است پرچم مهر امام مجتبی جاودان بر گنبد و بام علی است مهربان و با حیا و با ادب مرهم غم ها و آلام علی است گوییا او حیدر ثانی بود جانشین مطلق و تام علی است جان مولا، جانی و جانان تویی دردها را یک به یک درمان تویی کوثر نوری و عشق سینه ها آیه آیه معنی قرآن تویی دست احسانت فراگیر جهان عین فضلی، جوهر احسان تویی ما همه خاکیم و فرش پای تو بر تهی دستی ما دامان تویی چهره ی زیبا و پیغمبر نشان قلب زهرایی و دل چون آسمان تو حسینی مسلک و او چون حسن هر دو یک نورید در سرّ نهان وسعت قلب رؤفت بی حد است کهکشان در کهکشان در کهکشان یا حسن ما را ز حُسنت کن عطا روسیاهان را به خوان خود نشان یا امام مجتبی قربان تو ای امام خاکیان و قدسیان عشق تو اعجاز صد پیغمبر است کرده ای دیوانه تو پیر و جوان از همه دیوانه تر سبزی بود گشته شیدای تو و صاحب زمان 💠 @shaeranehowzavi
🌹🌹🌹🌹🌹🌹 پر زد و پر داد از چشمم خیال خواب را مانده ام تا کی بگیرد آه من، مهتاب را ؟ در کویر داغ خون باریده ام آن قدر که سرخ می بینند مردم دانه ی عناب را سیم های خاردار از جرات بالش نکاست خار تا گل می رساند غنچه ی بی تاب را پاک کرد از دفتر جغرافیایش "مرز" را بر نمی تابند دل های هوایی ، قاب را آسمان خاتون! کبوترها کفن پوش تو اند می کند کرکس شکار این سوژه های ناب را تا حرم هست و هوای آن ، کبوتر نیز هست گم نخواهد کرد بنده ، خانه ی ارباب را هر که پر زد سوی تو با شوق، پرپر باز گشت عشق رونق داده رفت و آمدی جذاب را عشق از بین قوافی با "دمشق" آمد کنار آفریدند این دو با هم بیت هایی ناب را 💠 @shaeranehowzavi
🔹فریاد سکوت 🔹 یک شهر چشیده همه طعم رطبش را دیدند یتیمان عرب تاب و تبش را از بخشش دستان کریمش چه بگویم خورشید گرفته‌ست از او نان شبش را نان و نمک سفرۀ او چشم‌به‌راه‌اند تا باز کند لحظۀ افطار لبش را آن‌قدر کریمانه کرم کرده که سائل یک عمر نهان داشته دست طلبش را دریای کرم جوهر توصیف ندارد با این قلم گنگ چگونه لقبش را...؟ او مرد قیام است که در اوج سکوتش با صلح نشان داده به عالم غضبش را 💠 @shaeranehowzavi
🌹🌹🌹🌹🌹🌹 نشسته‌ایم کنار تو سر به زیر این‌بار فتاده‌ایم به پای تو چون فقیر این‌بار بس است هرچه گرفتیم تا به حال از تو بیا و هرچه که داریم را بگیر این‌بار 💠 @shaeranehowzavi
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹 حس می کنم مهر ووفا از دامن مولا حسن ع ریزد بسی جود وسخا از دامن مولا حسن باید کبوتر می شدم تا پر زنم برکوی او گیرم همه مهر وولا از دامن مولا حسن ازآسمان خاطرش بارد ولایت بیکران ریزد به جان ما شفا ازدامن مولا حسن ازغربتش حس می کنم تنهایی ورنج وبلا صبر ورضا ریزد به ما از دامن مولا حسن سلطان عشق ومعرفت باشد به نام مجتبی بارد به دل موج دعا ازدامن مولا حسن باشد خیال خاطرش دریای احسان وکرم سر می‌زند شمس الضحی ازدامن مولا حسن باشد تمام عشق او خون خدا در یک کلام آید نوای کربلا از دامن مولا حسن دنیای مهر ش بی امان گل می کنددرشهرعشق جوشد عطایی پربها از دامن مولا حسن مثل امیر کربلا آتش زند بر ناکثین سوزد جهان اشقیا ازدامن مولا حسن شد ساحل آرامشم مولای جود ومعرفت بارد به دل نور خدا از دامن مولا حسن 💠 @shaeranehowzavi
🌹🌹🌹🌹🌹 سفره دار رمضان اول و آخر حسن است و به قاسم قسم این ماه حسن در حسن است ذوالفقاریست دو دم، صبر و سکوتش، او کیست حضرت حیدرکرارِ مکرر حسن است شتر فتنه گر جنگ جمل را پی کرد تا بدانی پسر ارشد حیدر حسن است شهر علم نبوی گر که درش هست علی شهر حُسن نبوی را همه رو در حسن است بعد هربار که آن نام میاید به میان صلواتی بفرستید، پیمبر حسن است • بخشی از یک کار بلند... 💠 @shaeranehowzavi
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹 قسمت نشد که گاه به گاهی ببینمت حتی به قدر نیم نگاهی ببینمت تکلیف بی‌قراری این دل چه می‌شود؟! اصلاً شما اگر که نخواهی ببینمت… ای کاش یک سه شنبه شبی قسمتم شود در راه جمکران سر راهی ببینمت یا که محرمی شود و بین کوچه‌ای در حال کار نصب سیاهی ببینمت آقا خدا نیاورد آن روز را که من سرگرم می‌شوم به گناهی ببینمت با این دل سیاه و تباهم چه دل‌خوشم بر این خیال کهنه واهی، ببینمت! دارم یقین که روز وصال تو می‌رسد ذکر لبم شده که الهی ببینمت 💠 @shaeranehowzavi
🌱🌱🌱🌱🌱 هرکه افتاده مسیرش بر سر خوان حسن شد نمگیرِ عطا و فیض چشمان حسن هرکسی دل باخت حیران گشت و آرامش نیافت جز هرآن عاشق که گردیده پریشان حسن آفتابی که جهان از پرتوش گیرد حیات خود فروزنده شده از روی تابان حسن هر کریمی گاه کرده نا امید از خود گدا جز زمانی دست سائل شد به دامان حسن خواب دیدم ، خواب من تعبیر می‌گردد به زود خواب دیدم که نشستم در شبستان حسن یار اگر می‌داشت ، جای صلح می‌جنگید او کمتر از هفتاد و دو تن بود یاران حسن مادرش می‌خواست باشم از اهالی بهشت زد رقم نام مرا بین محبان حسن 💠 @shaeranehowzavi
حاج‌قاسم برای ما نپسند که در این ماه ناامید شویم کاش سرباز راه حق باشیم کاش مثل تو روسپید شویم دست مجروح و مهربانت را به دعا کن بلند ای سردار شب پرفیض قدر نزدیک است تو دعا کن که ما شهید شویم 💠 @shaeranehowzavi
🔹مرا بیدار کن...🍃🌹 نمی‌دانی چقدر از زنده بودن خسته‌ام گاهی اگرچه خوب می‌دانی و بر احوالم آگاهی دل من یک دل سیر اشک می‌خواهد همان وقتی که می‌گویی عزیزم از خدای خود چه می‌خواهی؟ در آغوشم بگیر ای مهربان، ای مهر بی‌پایان اگر چه غرق باشم؛ غرق دوری، غرق گمراهی تمام عمر در آغوش تو بودم، نفهمیدم تمام عمر فهمیده‌است دریا را مگر ماهی؟ ببین من خسته‌ام از زندگی از بی تو بودن‌ها ببین خوابم چگونه در همین بیداری واهی مرا بیدار کن بیدار کن از خواب، قبل از مرگ تو که هر صبح با هر زندگی از مرگ می‌کاهی بگیر از من خودم را! این خود دور از تو را امشب و پر کن از خودت قلب مرا هرجور می‌خواهی 💠 @shaeranehowzavi
امروز اگر تخت سلیمان داریم از برکت بی کران قرآن داریم ما هیچ نداریم اگر داریم از جمهوری اسلامی ایران داریم 💠 @shaeranehowzavi
💎گفتی میان آتش عشقم چه می‌کنی؟🍃🌹 با جانِ شمع هوهوی طوفان چه می‌کند؟ با تخته‌پاره سیل خروشان چه می‌کند؟ از حال من سراغ گرفتی، بیا ببین با خاک مرده باد غزلخوان چه می‌کند؟ گفتی میان آتش عشقم چه می‌کنی؟ گفتم خلیل بین گلستان چه می‌کند؟ شوق وصال کشته مرا، بیم هجر هم جایی که خیر این نرسد، آن چه می‌کند؟ من قطره قطره اشک شدم بعد رفتنت با تو صدای چک چک باران چه می‌کند؟ در خواب دیدمت به مزار من آمدی در حیرتم که در تن من جان چه می‌کند شعرخوانی در محضر رهبر حکیم انقلاب. رمضان المبارک 1402 💠 @shaeranehowzavi
💎چهره‌های سال ۱۴۰۱ هنر انقلاب انتخاب شدند 🔷 ترانه: محمدمهدی سیار 🔷 شعر: مهدی جهاندار 🔷 داستان: علی‌اصغر عزتی‌پاک 🔷 سینمای مستند: محسن اسلام‌زاده 🔷 انیمیشن: محمد خیراندیش، کارگردان پسر دلفینی 🔷 سینمای داستانی: حسین دارابی، کارگردان هناس 🔷 هنرهای نمایشی: ایوب آقاخانی 🔷 پژوهش: علی‌اصغر فهیمی‌فر 🔷 طنز: مهرداد صدیقی 🔷 عکس: سیدعباس میرهاشمی 🔷 بخش دفاع مقدس: گلستان جعفریان 🔷 بخش انقلاب: هدایت‌الله بهبودی @Farsna
🔹ماه تسبیح🔹 همّت ای جان که دل از بند هوا بگشاییم بال و پر سوی سعادت چو هما بگشاییم فرصتی هست که ما را شده توفیق، رفیق نگر این دیدهٔ خودبین به خدا بگشاییم وقت آن است که بر روی خود از روی خلوص دری از رحمت حق را به دعا بگشاییم شسته با خون جگر، گردِ گناه از رخ دل روی آیینه به آیین صفا بگشاییم پای‌بند هوس و غفلت و شهوت تا چند خیز کز پای خود این سلسله را بگشاییم ماه تسبیح بُوَد بلکه به سر پنجهٔ ذکر در بر نفس دگر مشت ریا بگشاییم دیده یادآور داغ است بیا از دل خود عقده با یاد امام و شهدا بگشاییم... 💠 @shaeranehowzavi
قال الرضا علیه السلام: الإمام ... الوالد الشفیق 🍃🌹 بادا تو را سلام ز اعماق جان پدر غرق حضور توست زمین و زمان پدر دست نوازشت به سر هرچه خوب و بد پهن است سفره ات همه جا مهربان پدر با بچه‌های ناخلفت راه آمدی پوزش تو خواستی ز گناهانمان پدر خاکی شدم ز بس همه جا خورده ام زمین بگشا دری برای من از آسمان پدر تو حاضری و غایب این لحظه ها منم تو جان این جهانی و من بی نشان پدر دستم رها شد از تو و یکدفعه گم شدم رحمی نما به گریه این بی‌زبان پدر ما را چو دختری که خرابه نشین شده بیتاب خود کن و بستان جانمان پدر 💠 @shaeranehowzavi
روایت دیدار🍃🌹 هرکه شاعر بود، خواهر یا برادر شعر خواند غیر من هر شاعری در بیت رهبر شعر خواند شاعران از هند و پاکستان و لبنان آمدند هرکسی که آمد از هر شهر و کشور شعر خواند یک نفر چون کاغذ شعرش نشد پیدا نخواند یک نفر هم کاغذش را جُست و از بر شعر خواند یک نفر شعری برای خوبی مادر بزرگ یک نفر از لطف و خوبی‌های مادر شعر خواند شعر‌خوانی از ردیفِ اولی ها رد نشد هرکه بود آنجا پیِ رسمی مقرر شعر خواند هرکسی با شوق خودسازی پی سیگار رفت چون در آمد از اتاقِ دود بهتر شعر خواند میرشکّاک از دی و اسفند و آبان خواند نه! راستی استاد از زهرای اطهر(س) شعر خواند تا کُند دِینش اَدا حداد بر فرهنگ ما باز هم مانندِ چندین بارِ دیگر شعر خواند شاعری وقت خودش را داد بخش خواهران در پی ایثار خود این بار کمتر شعر خواند همسرش از شوهر مُردادی‌اش تجلیل کرد یک دوبیتی در خصوص عشق همسر شعر خواند بین هر شعری که می‌خواندند آنجا حاضران حضرتِ اِسفندُقه هر بار از بر شعر خواند چون‌که رهبر ذهن او را مشکل این جمع خواند بعد از آن سعیِ فراوان کرد، کمتر شعر خواند ناصرِ فیض از هجوم مشکلات وام گفت از مصیبت‌های آن با دیده‌ی تر شعر خواند خانمی گویا توهم داشته فرموده که: در میان نعره ی الله اکبر شعر خواند حرف حق را گفت باید از حقیقت نگذریم قزوه از هربار خود این بار کمتر شعر خواند بگذر از تکرارِ کمترهای توی قافیه هر کدام از هرسه با یک نوع ْ کمتر شعر خواند!! 💠 @shaeranehowzavi
🍃🌹 سفر بخیر و سلامت! خدا به همراهت کشانده ای دل یک شهر را به همراهت چه کرده ای تو در آن سال‌های اندک عمر که هست اینهمه دست دعا به همراهت عبای ساده تو سایه سار مردم بود برو که سایه آل عبا به همراهت تو جمع ظاهر و باطن! تو جمع اضدادی که خنده روی لبت، دردها به همراهت چه با شکوهی و آرام روی شانه شهر نگاه‌های پر از بهت ما به همراهت تمام آنچه فرستاده ای تو قبل از مرگ میان وحشتِ روز جزا به همراهت سحر رها شدی از بندها، کبوتر وار ! سفر بخیر و سلامت! خدا به همراهت... 💠 @shaeranehowzavi
🍃🍃🍃🍃🍃🍃 شکوه نام تو پر کرده ربنایش را شکسته باز شبی بغض بی‌صدایش را غروب، اول غم‌های آدم‌است چه خوب... چشیده مزه‌ی اولی‌ترین خطایش را زمان آمدنش از بهشت یادش بود ولی چه سود که گم کرده ردّ پایش را عجیب نیست که گلدسته‌ها شکوفه زنند چرا که خوانده به تکبیرها خدایش را به زیر بارش تسبیح آسمان حس کرد دو بال پر زدن تا ابد رهایش را تو ای ترنم جاری میان باران‌ها بگیر دست غریبانه‌ی دعایش را میان آینه‌ی هر قنوت می‌بیند شکوه عشق تو را، حس آشنایش را 💠 @shaeranehowzavi
حسرت زده‌ی حلاوت دیدارت جا مانده‌ام از سعادت دیدارت ای پیرمُراد شعرهای تَر من ما را برسان به ساحت دیدارت 💠 @shaeranehowzavi
تقدیم به اوّلین شهیدِ محراب حضرتِ علی بنِ ابی طالب علیه السلام🍃🌹 نمک یا شیر ؟ امشب بر کدام اصرار خواهد کرد چه شیری روزه اش را با نمک افطار خواهد کرد نمی دانم چرا در پاسُــــخِ دلشــــوره هایِ شَـــهر فقط " فُزت و ربِّ الکعبه " را تکــرار خواهد کرد نگــــاهِ آخــرش را " امِّ کُلثوم " اشــــک می ریزد وداعِ آخــــرش را با در و دیــــوار خواهــــد کرد به مسجد می رود مِسمــــار می گیرد عبایش را ولی امشب علی خون بر دلِ مِسمار خواهد کرد مبادا که قضــــا گــــردد نمــــازِ " ابـنِ مُلجم ها " علی از خوابِ غفلت مرگ را بیــــدار خواهد کرد بزن شمشیــــر شیــــرِ خسته از زخـــمِ زبان ها را مگر این سمّ اثر در حیــــدرِ کــــرّار خواهد کرد ؟ بزن شمشیــــر انگار آسمان هم چشم بر راه است که امشب ماه با خورشیدِ خود دیدار خواهد کرد امیری را شبانــــه اشــــک ها بر دوش می بُردند شبِ تشییع هم عاشق ، نَظر بر یــــار خواهد کرد شنیدم پیرمــــردِ کــــورِ در ویرانه ای می گفت : زمانه کوفه ی بعد از علی را خــــوار خواهد کرد 💠 @shaeranehowzavi
🔷 شعر یار غار شهید آوینی، یوسفعلی میرشکاک در فراق سید شهیدان اهل قلم: کیستم من بنده ای از بندگان مرتضی  قطره ای از بحر ناپیدا کران مرتضی  سایه وار افتاده ام بر آستان مرتضی  مدعی هرگز نمی فهمد زبان مرتضی  باطن دین محمد بود جان مرتضی بر زمین افتاده دیدم آسمان خویش را رقص مرگ جان و پایان جهان خویش را در کف طوفان رها کردم عنان خویش را گم شدم اندر نشان بی نشان مرتضی آخرین دژ نیز ویران شد کجا پنهان شوم  در کدامین دره تاریک سر گردان شوم  با چه امیدی حریف مرگ در میدان شوم  مردگان را بعد ازو چون بر در فرمان شوم  کیست بردارد درفش کاویان مرتضی جز منافق را ندیدم منکر مردان مرد  کاه اجمال حصولی کی شناسد کوه درد  درنگنجد در ضمیر صوفی سودا نورد  آنکه سر تا پا حضور آمد به میدان نبرد  در مسلمانی ندیدم همعنان مرتضی شاه شطرنج سیاست مات خون مرتضاست  درکف جن و ملک رایات خون مرتضاست  بر زبان جبرئل آیات خون مرتضاست  نشر دین در انتشار ذات خون مرتضاست  دین ما شد تازه با خون جوان مرتضی  دین ما گفتم نه دین دین فروشان دغل بوالحکم کیشان قبض و بسط جهل مستدل آیت قرآن به لب، تلمود پنهان در بغل فهم دین مصطفی را جسته مفتاح از هبل  از من بیچاره تا درماندگان جام جم  در جفا با مرتضی پروا نکردیم از ستم  چون علی، او در صمد افتاده و ما در صنم زین میان، شیر خدا او بود ما شیر الم در میان شاعران یک جان خودآگاه کو؟ در میان اهل حکمت یک شهادت خواه کو؟ آنکه چون حیدر بگرید نیمه شب در چاه کو؟ گر تویی سام نریمان! نک کمان مرتضی  ای دریغا مقتدای خویش را نشناختم  والی صاحب ولای خویش را نشناختم  آشنایان! آشنای خویش را نشناختم فاش می گویم خدای خویش را نشناختم 💠 @shaeranehowzavi