eitaa logo
🍃 شاعران حوزوی 🍃
629 دنبال‌کننده
1.5هزار عکس
167 ویدیو
11 فایل
🌏خبرگزاری‌ها، نشریات، و کانال‌ها در مناسبت‌های دینی و ملی به دنبال اشعار حوزویان هستند و اینجا گنجینه شعر آن عزیزان است. 🍃ارسال اشعار و احوال شاعران به 🍃مدیر شاعران حوزوی @mahta_sa 💠 #شاعران_حوزوی 💠 @shaeranehowzavi
مشاهده در ایتا
دانلود
🥀 یک دل سوخته و آه جگر دارم من تلخی یک سفر پر ز خطر دارم من از غم مرگ پدر یا که برادرهایم آه جانسوز و دو تا دیده تر دارم من بر تنم زخم فراوان و به دل داغ بزرگ سینه ام سوخته چون شمع شرر دارم من چون نهالم که سر از خاک برون آوردم بر تنم ضربه ی خونین تبر دارم من گر چه در شام سیاهم به دل مخروبه در دل کوچک خود صبح و سحر دارم من از دل سوخته ی عمه ی خود آگاهم از غم عمه ی خود خوب خبر دارم من کوری چشم حسودان سیه دل بر نی اکبر و اصغر و خورشید و قمر دارم من از چنین فاجعه ی تلخ و جنایت ها من شکوه از سنگدلی های بشر دارم من بارها گرچه زمین خورده ام و افتادم سوی معراج خداوند نظر دارم من همچو لعلم که به دل خون فراوان دارم در خرابه شده ام گوهر و زر دارم من با سرانگشت گره وا کنم از هر مشکل کوچکم ، در همه آفاق اثر دارم من پرده افتاد ز روی پدرم ، داد زدم ایهاالناس بدانید پدر دارم من @shaeranehowzavi
🥀 هرچند که آسمان سراسر دود است با چشم دلت نگاه کن مشهود است موکب موکب، قدم قدم، صف در صف رزمایش لشکرکشی موعود است @shaeranehowzavi
🥀 تفاوت دارد این دفعه شکارش از شکارستان چه می بالد به خود انگار کاری کرده کارستان گمان دارد که حالا لایق تقدیر و تعظیم است و اینک در خیالش فاتح هفتاد اقلیم است برای جشن خود یک شهر را گرد هم آورده ست اسیرانی عزادار از بنی هاشم به صف کرده ست جهان مسحور تن پوشش، پر از تبریک ها گوشش همان بهتر که یک بوزینه باشد زینت دوشش اسیر ظلمت است این کاخ اما صبح، تابنده ست شب بی چشم و رو خورشید را در طشتی افکنده ست شب بی چشم و رو خورشید را در طشتی افکنده ست؟ اسیر ظلمت است این کاخ؟ باشد صبح تابنده ست چه آشوبی ست در خاک و چه غوغایی ست در افلاک ولی مردم همه لال اند، امان از لقمه ناپاک صدایی ناگهان لرزاند کاخ ادعایش را ورق را بازگرداند و به هم زد نقشه هایش را صدا بغضی فروخورده است، آهی کهنه در سینه مدینه بس نبود، این دفعه شام شهره در کینه زنی در غایت پاکی سراپا زخمِ هتاکی ست صدایی آسمانی دارد اما چادرش خاکی ست به آه سرد خود یک جا زمین و آسمان را سوخت که آخر چشم در چشمِ یزیدِ بی مروت دوخت صدا از حنجر داوود می آمد برون انگار سخن می گفت از انا الیه راجعون انگار صدا از ماجرا تعریف های دیگری دارد چنان یحیای پیغمبر سرِ روشنگری دارد سخن می‌گفت ناموس خدا در جمع نامحرم نجیبانه تر از حوا، عفیفانه تر از مریم اگر موسی هراسان بود از فرعون و جادویش ندارد دخت حیدر باکی از شام و هیاهویش نماند از کاخ شاهانه، نشانی غیر ویرانه تصور کن خلیل الله را در بین بتخانه به آنی بین جمعیت شکست آوازه نمرود که زینب در جواب یاوه گویی های او، فرمود: هلا فرزند گمراهان خودت از چه گم کردی؟ چه سودایی به سر داری؟ به دنبال چه می گردی؟ خودت را بیش از این رسوا مگردان ای یزید اینجا که خود را روسیه کردی و ما را روسفید اینجا نمی ماند از این گردن کشی ها جز پشیمانی خودت را به نفهمیدن زدی یا که نمی دانی؟ که با دست خود این جام بلا را سرکشیدم من تو زشتی دیدی اما غیر زیبایی ندیدم من شکستم در خود اما باز شامم را سحر کردم قدم خم شد ولی من خم به ابرویم نیاوردم بزن بر آن لب و دندان ‌و کاخت را معطر کن جهنم را به استقبالت این سان شعله ور تر کن خبر داری که این خون تا ابد همواره می جوشد؟ زمینش ریختی، اما زمین آن را نمی نوشد بدان این آتش عشق است و خاموشی نمی گیرد تو خواهی مرد، اما نام ما هرگز نمی میرد دگر کاری ز دستش بر نمی‌آمد یزید انگار عزا شد جشن و از پیروزی‌اش شد ناامید انگار یزید از اعتبار افتاد و پایین آمد از منصب ثمر داد انقلاب کربلا در شام با زینب @shaeranehowzavi
بگیر دست علی را که دست اوست یدالله بگو به خلق که توحید روی دیگرش این است علیست مظهر یکتایی خدا به دو عالم ببین که سوره توحیدِ حق مُصوّرش این است فدای آن خم ابرو، هلاک آن سر مژگان فدای لشکر شاهی که تیغ و خنجرش این است @shaeranehowzavi
🥀🥀🥀 عشق حسینی است که زین جاده می بَرَد بنگر که عشق چه سان ساده می برد با پایِ پر ز آبله رفتم به اشتیاق افتاده وار ، و هم او ، فِتاده می برد مستِ حسین ، همه ، سوی او روان گویا در این طریق کسی باده می برد شوق زیارتش زده بر دل شراره ها گاهی به مرکب و گاهی پیاده می برد پیر و جوان ، دمان ، نشناسند پا ز سر حب الحسین ، کودکِ نو زاده می برد مستانه می دوند به سوی حریمِ او دلبر عجب مدار که دلداده می برد ماتم گرفتگانِ روز دهم را صلاةِ ظهر سینه زنانه بر سرِ سجاده می برد دلدادهٔ حسین ز هر سویِ عالم است هندو و ترک و عجم بی افاده می برد مجموع میکند همه در اربعین عشق تنها و زوج ، با هم و خانْواده می برد مهر حسین در دل هرکسی نشست عشقش شودنماز و سجاده می برد جا ماندگانِ قافله هم بی ثواب نیست زین دلبری که هر دلِ آزاده می برد « ساغر» مبر گمان که توانی از او برید این کاروان همه را بی اراده می برد حب الحسین یجمعنا در صراط عشق هر کس در این مسیر شد آماده ، می برد @shaeranehowzavi
🥀 رنگین کمانی از دل تا کربلا کشیدم از حنجری بریده چون"ارجعی"شنیدم دار و ندار دل را از غیر او گسستم در پای هر عمودی زانو زدم نشستم دیدم به چشم قلبم با رخصت شهیدان هر زائری گذر کرد از زیر دست قرآن اهلا و سهلا آمد از باکری به گوشم آهسته پرچمی را بگذاشت روی دوشم وقتی که شیرعلی خواند میر حرم نیامد با گریه کوثری گفت صاحب عَلَم نیامد محسن کمی جلوتر بی سر، به خون نشسته سر بند"جُونِ مهدی" بر روی دست بسته؛ می‌سوخت مثل ققنوس در شعله زاری از تب آهسته گریه می کرد بر روضه های زینب با لهجه ی عراقی میزد به شوق فریاد "بو مهدی مهندس" چای عراق میداد چون حاج شیر علی بود مداح این مراسم در حلقه ی شهیدان میزد به سینه قاسم پلکی زدم که دیدم یک باره در حریمم مهمان لطف زهرا بر سفره ی کریمم آن دم نسیم سبزی دور حرم گذر کرد چون مادرم دوباره سوی حرم نظر کرد پلکی زدم و این بار در زیر قُبه بودم هم ناله با ملائک مشغول ندبه بودم وقتی که خواندم آنجا ابیاتی از جدایی آمد به گوش جانم یک مژده ی خدایی: "چیزی نمانده دیگر یوسف رسد به کنعان مهدی میان راه است با لشکر شهیدان راز ظهور مهدی در شور اربعین است روشن مسیر شیعه از نور اربعین است" پلکی زدم دوباره دیدم که خانه هستم بوی حرم گرفته خودکار و هر دو دستم @shaeranehowzavi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔰 اربعین عشق این‌جا: زمین عشق، زمان: اربعین عشق چیزی نمانده است به عین الیقین عشق آشفتگان زلف حبیب از پی نیاز خود را رسانده‌اند به حبل المتین عشق از اندرون دوزخ دنیای دون‌صفت پرواز کرده‌اند به خلد برین عشق شیران شیرخواره دوباره نشانده‌اند تیر و کمان حرمله را در کمین عشق دانی که از چه هروله دارند سوی دوست؟ عشاق را هُدی است نوای حزین عشق در این مسیر، عشق به آخر رسیده است در این مسیر می‌شنوی آفرین عشق کاری جز عاشقی مکن ای دل چرا که هست عالم رهین آدم و آدم رهین عشق «لبیک یا حسین» جهان را گرفته است آری جهان‌گشاست دم آتشین عشق تلخ است اگرچه طعنه اغیار و زهر هجر شیرین شده‌ست کام دل از انجبین عشق ما می‌رویم و سینه‌زدن‌ها همیشه هست ثبت است بر جریده عالم طنین عشق ما حامیان حامی دینیم تا ابد دینی که دائمی است به یُمن یمین عشق ای عاشقان حضرت معشوق از ازل تا روز حشر، وعده ما: اربعین عشق @shaeranehowzavi
🥀 این همه آیینگی از انعکاس آه کیست؟ چشمه‌ها در رودرود غصۀ جانکاه کیست؟ جاده‌های پیش پا افتاده بسیارند، لیک ای دل راهی! حواست هست که این راه کیست؟ بندگی یعنی عطش، تنها شدن، بی‌سر شدن او که دل شد بنده‌اش، خود بندۀ درگاه کیست؟ انتقامی سرخ بعد از انتظار سبز ماست لاله‌های این چمن در حسرت خون‌خواه کیست؟ هر کران پژواکی از «هیهات منا الذله» است این که آتش زد به عالم جملۀ کوتاه کیست؟... @shaeranehowzavi
هدایت شده از ادبی-اشراق
🔴فراخوان شعر 🔹️با موضوع رحلت پیامبر گرامی اسلام حضرت محمد(ص)، شهادت امام حسن مجتبی(ع) و امام رضا(ع) 🔸از سلسله نشست‌های ماهانه‌ی حجره‌های ساحلی 🔻ویژه‌ی شاعران طلبه و اعضای محفل مشارق 🔹با اهدای جوایز نقدی به سه اثر برگزیده 📆مهلت ارسال آثار: تا ۲۳شهریور ۱۴۰۲ 🔰شاعران طلبه و اعضای محفل مشارق اشعار خود را تا تاریخ یاد شده از طریق نرم افزار ایتا به دبیرخانه فراخوان ارسال کنند. 🔰سروده‌های جدید در اولویت داوری قرار خواهند گرفت. 📲 راه‌ ارتباطی دبیرخانه: @eshragh_adabi 🔸اداره هنرهای ادبی، معاونت فضای مجازی، هنر و رسانه دفتر تبلیغات اسلامی @eshragh_adabi
هدایت شده از نویسندگان حوزوی
🏴 سوگنامه اربعین؛ اشعاری از علامه شیخ فضل الله نوری اعلی الله مقامه درباره مراجعت اهل بیت علیهم السلام از شام، خطاب به امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) ای نموده آفتاب رخ نهان اندر حجاب / سبط پیغمبر، سرش بر نی، تنش در آفتاب داد از سفیانیان، فریاد از مروانیان / دختر زهرا ز جور کوفیان شد بی حجاب یک دم شه خیمه اجلال زن در کربلا / ناقه عریان ببین و دختران بوتراب یا ولی الله! ببین، ای حجت روی زمین / یوسف آل محمد (ص) را به چنگ آن ذئاب(۱) آن کسان کز روی ایشان شرمسار است آفتاب / یک زمان در کوفه بنگر، گاه در شام خراب یا ولی! الثار آمد و شد عزا / کاروان رفته باز آمد از رخ نقاب جابر انصاری از یک سو نگر با اشک و آه / سوی دیگر بین اسیران، دل پریش از اضطراب محشر کبری شد آنگه چون بدیدند آن زنان / آه آه از آن ذهاب و داد داد از آن ایاب ناگهان افکند خود را از فراز اشتران / هر زنی قبری به بر بگرفت و با وی در خطاب از طپانچه نیلگون ز آن بی کسان بنگر عذار / زخم زنجیر و غل آنان را به دست و دل، کباب گفت لیلی (لیلا) قبر اکبر را چو او در بر کشید: / خیز از جا مادرت برگشته با چشم پر آب زینب مظلومه بنگر با زبان پر گله / می دهد شرح ستم از کوفه تا شام خراب گاه گوید ظلم های مجلس ابن زیاد / گه ز شام و از یزید شوم و از جام شراب وقت آن شد تیغ موعود از نیام آری برون / جامه صبر محبان چاک شد تا کی غیاب نوری محزون ز بهرت روز و شب در انتظار / الغیاث ای سرّ پنهان العجل بنما شتاب (۱) ذئاب: جمع ذئب: گرگها ________________________ ...فقیه اندیش بزرگ عصر ما، (مرجع شهید علامه شیخ فضل الله نوری اعلی الله مقامه) که تقدیر، سرنوشت برایش رقم زده بود، در فصل پایان زندگی-کشاکش سخت مشروطه-همواره صحنه های را پیش چشم داشت و یاد آور حوادث شگفت آن بود...فرجام سرخ شیخ نیز، بی شباهت به سرگذشت خونبار مولایش علیه السلام نبود.../ بر گرفته از کتاب، تنهای شکیبا و خانه بر دامنه آتشفشان؛مرحوم ابوالحسنی منذر 📌صفحه شهید رابع @HOWZAVIAN
🥀 همسفر با موج های بی قرار جاده ام من برای دل به دریایت زدن آماده ام از همان روزی که راهت را نشانم داده ای بی خیال جاده های پیش پا افتاده ام تو نمی پرسی مسیحی یا مسلمانم حسین خوب میدانی که من هم عاشقی آزاده ام زخم و تاول کی حریف شوق و ذوقم می شود من به چشمم قول دیدار حرم را داده ام عاشقانه مثل راه از نجف تا کربلا می رسد روزی به تو این قلب صاف و ساده ام بارها بوسیده پای خسته ام را در مسیر جاده هم سرخوش شده با حس فوق العاده ام ناگهان عطر اجابت در قنوتم می وزد در حرم وا می شود وقتی دل سجاده ام @shaeranehowzavi
🥀 روشن شود امسال ضمیرم ای کاش از مادرتان اذن بگیرم ای کاش یک سال به انتظار ماه صفرم در جادهء اربعین بمیرم ای کاش (باران) @shaeranehowzavi
🥀 دلتنگی ما به خاطر ارباب است دل‌ها همه از ندیدنش بی‌تاب است امسال دلم سر به زیارت زده بود اما دل ما زیارتش، در خواب است @shaeranehowzavi
🥀🥀🥀 کاروانی که سر قبر شما آورده ام نیمه جان هایی است تا کرب و بلا آورده ام من نیابت دارم از مادر زیارت آمدم من وصیت های مادر را به جا آورده ام کی رود از یاد، وقتی آمدم در قتلگاه نیزه بیرون از تن تو بارها آورده ام روی نی ما را تو می دیدی کجاها می برند؟ دخترانت را ز بازار جفا آورده ام بارها شد، حرمله خندید بر اشک رباب مادری پاره جگر در نینوا آورده ام پشت خیمه روی خاکستر به دنبال علی بر سر قبر پسر صاحب عزا آورده ام دخترت لطمه به پهلو خورده، زیر خاک رفت بس حکایت زان شب پرماجرا آورده ام شد رقیه پیش مرگ حضرت زین العباد تربتی از قبر او بهر شما آورده ام ناله اش چون ناله مادر میان کوچه بود خاطره از قدرت آن با وفا آورده ام تا که دیگر تازیانه ور بیفتد، جان سپرد گفت با خود همّت خیرالنساء آورده ام تا که با چشم کنیزی بر سکینه ننگرند گفت جان خویش را بهر فدا آورده ام غیرتش آئینه میر و علمدار تو بود من از او شرمندگی خویش را آورده ام پاسبان حرمت شیر خدا در شام شد داد پیغامی به من تا کربلا آورده ام گفت: ای بابا شبیه ات بی کفن تدفین شدم رسم عشق و عاشقی را من به جا آورده ام @shaeranehowzavi
هدایت شده از نویسندگان حوزوی
4_5940562751079320466.mp3
14.29M
🎙 👆نوای اربعینی حاج حسین فخری ✍شاعر: حجت الاسلام والمسلمین جواد محدثی 🏴 اربعین به یاد کربلا دلها غمین است دلا خون گریه کن چون اربعین است بسوز ای دل که امروز اربعین است عزای پور ختم المرسلین است مرام شیعه در خون ریشه دارد نگهبانی ز خط خون، چنین است به یاد کربلا دلها غمین است دلا خون گریه کن، چون اربعین است حسین بن علی سالار دین است امام و رهبر اهل یقین است قیام کربلایش تا قیامت سراسر درس، بهر مسلمین است به یاد کربلا، دلها غمین است دلا خون گریه کن چون اربعین است دلا، کوی حسین، عرش زمین است مطاف و کعبه‌ی دلها همین است اگر خیل شهیدان، حلقه باشند حسین بن علی، آن را نگین است به یاد کربلا دلها غمین است دلا، خون گریه کن چون اربعین است دل ما در پی آن کاروان است که از کرب و بلا، با غم، روان است چه زنجیری به دست و بازوان است که گریان، دیده ی روح الامین است به یاد کربلا دلها غمین است دلا، خون گریه کن چون اربعین است زبان زینب این بانوی پُر درد که هست آموزگار هر زن و مرد چنان در کوفه، طوفانی به پا کرد تو گویی، خود، امیرالمؤمنین است به یاد کربلا دلها غمین است دلا، خون گریه کن چون اربعین است دیار شام، با غم ها، قرین است قلوب شیعیان، زان غم، حزین است مزار زینب و قبر رقیه تجلیگاه عشق عارفین است به یاد کربلا دلها غمین است دلا، خون گریه کن چون اربعین است. ✍🏼جواد محدثی /قم/آبان ۱۳۶۲ ش ▫️ابیاتی منتخب از ترجیع بند «اربعین» @HOWZAVIAN
🏴السلام علیک یا ابا عبداله الحسین (ع) *یک اربعین اشک واندوه ،ماندست در خاطر من پر می زنم در هوایت ،ای عشق ای باور من ای کاش باران بگیرد در خشکسال نگاهم ای کاش دریا بفهمد چشمان از خون تر من منزل به منزل دویدم ،یک اربعین در پی تو تا بر مزارت رسیدم ای کُشته ی بی سر من من جابر جاده هایم پای پیاده می آیم سوی تو پر میگشایم سردار نام آور من من با حجابم تو با خون شعر رهایی سرودیم خالی نباید بماند جای تو وسنگر من برخیز ای عشق خونین ،یک اربعین در هوایت پرواز هرچند باقیست بشکسته بال وپر من من غیر زیبایی وعشق ،چیزی در این ره ندیدم زیباتر از این ندیدست،چشمان حق باور من خاکت ببوسم برادر خاک تو بوسیدنی شد عشق تو پایان ندارد ،گویا در این دفتر من @shaeranehowzavi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🥀🥀🥀 گرچه جامانده ام از این سفر عرفانی توی این شهر هنوزند ، عزادارانی اربعین ، سینه زنان ، گریه کنان ، می گویم: من بجای حرم اینجا شده ام بارانی شک ندارم که اگر من نشدم زائر تو بهره گیرم من از این غمکدۂ نورانی هیئت و روضه بود کرببلایی دیگر «بعد منزل نبود در سفر روحانی» عاقبت حاجت ما نیز روا خواهد شد اربعین ، پای پیاده ، حرم و مهمانی @shaeranehowzavi
🌹 ای کشتزار تیر و سَنان پیکر حسین! ماه شکسته‌‌ی نگران ای سرِ حسین! پروانه‌های زیر شکنجه رها شده ای پلک‌های خسته‌ی از خون ترِ حسین! ای کاشی شکسته‌ی ایوان آسمان دندانِ خیزران زده‌ی لب پر حسین! مثل دو تا مُقرنس با تیشه ریخته چشم به خون نشسته‌‌ی ناباور حسین! بیرون شطّ دو تا ماهی بی‌تاب ناامید آه ای لبِ فشرده به یکدیگر حسین! @ashareamirhosienhedayati
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🥀 حسین،ارباب دل هایی، گدایم من تو سلطانی و جا ماندم دوباره از سفر در ارض عرفانی نشد قسمت حرم باشم کنار بارگاه تو به پای دل شدم زائر و سهمم چشمِ بارانی بوَد کرب و بلا هرجا که باشد روضه ات برپا کنَد ذاکر بیان حال و اوضاع پریشانی پریشان حالی زینب کنَد دل را پر از غصّه امان از غصّه های او امان از رنج طولانی هر آن دل در مسیر تو قدم نگذاشت بی تردید سرانجامش بوَد آقا پشیمانی، پشیمانی گنه، لوح ِدلم را کرده تاریک و غبارآلود بگردان مستفیضم از عنایت های نورانی حسین،آقای مظلومم،ببین دلتنگ دلتنگم ببَر در یک شب جمعه مرا مولا، به مهمانی (صبا) @shaeranehowzavi
🥀🥀🥀 درون چشم تو رازی به آشکاری عشق نهان میان دلت زخم‌های کاری عشق پس از چهل شب طوفان دوباره‌ آمده‌ای کنار کشتی در خون و خاک جاری عشق رسیده‌ای به دیاری که معدن عشق است که گشته مدفن هفتاد و دو حواری عشق پی نشان کدامین عزیز تشنه‌لبی به سر دویده‌ای ای ابر تا صحاری عشق شروع می‌کنی ای کوه از کدام جهت به رودخوانی خویش و به سوگواری عشق شروع میکنی از آن دقیقه‌ای شاید که مرغ شاخه‌ی افلاک شد قناری عشق مرور می‌کنی انبوه خاطراتی را به بی‌شماری اشک و به بی‌شماری عشق ببار! بارش تو رعد و برقها دارد پر است گریه‌ات از لحن ذوالفقاری عشق @shaeranehowzavi
1_6266414811.mp3
19.94M
🎙صدای استاد محمدعلی مجاهدی ،پدر شعر آیینی، را می‌شنوید: 🔺️از ماجرای فرمایش به برای سرودن شعری با موضوع اربعین توسط استاد تا مشاهده اذان گفتن بدن بی سر سیدالشهدا (ع) منبع: کانال تلک‌الایام @telkalayyam @rezayazdaanii
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📺 نی نامه های عاشورایی: شعرخوانی نغمه مستشارنظامی صحرای داغ بود و تن ماه زیر نعل شرحش مفصل است ...بخوان از اشاره‌ها 📎 https://www.aparat.com/v/sCL6R 🔊 @iranpl