"سلطان"
در مسلک ایرانیان سلطان رضاجان است
شاهیکه بیلشگرکشی سلطان ایران است
آرامِجان ماست آقایی که دامانش
تنها توسلخانهی آهوی حیران است
مهماننواز است آنقدر که زائرش هربار
مانند صاحبخانهها در صحن، مهمان است
هرجای ایران نام او را بر لب آوردیم
دیدیم روی هرلبی بعد از رضا، "جان" است
وقتی ضریحش را بغل کردم دلم وا شد
در وقت دلتنگی فقط آغوش درمان است
از بس که اینجا آه درهم میشود تکرار
انگار در صحن و رواق آیینه بندان است
انگار سائل پادشاهی میکند اینجا
انگار در درب ورودی شاه، دربان است
از آب سقاخانه مینوشند و خوشحالاند
کمتر کسی اینجا گرفتار غم نان است
درماندگان راهی بهجز مشهد نمیبینند
تنها پناه بیپناهان در خراسان است
#میثم_کاوسی
#سلطان_علی_بن_موسی_الرضا
@shaeranehowzavi
بدون سایه ی مهرت، جهانی از دردم
بدون هُرم نگاهت، چه بیکران سردم
بگیر دست مرا و بِـبـَر به معراجت
اگرچه خوب نبودم، اگرچه بد کردم
#نگین_نقیبی
#سلطان_علی_بن_موسی_الرضا
@shaeranehowzavi
هر که نگاه کرده آن،گنبد و بارگاه را
دمی نبرده از نظر،لذتِ آن نگاه را
آینه مات سیرتش،ماه اسیر صورتش
که هر طلوع می برد،آبروی پگاه را
کلاغم و میان این کبوتران نشسته ام
شکر که راه می دهد،این منِ روسیاه را
هزار بار خورده ام قسم که توبه نشکنم
هزار باره رفته ام مسیر اشتباه را
مستی من در آن حرم،چگونه می کشد قلم
کاهِ کنارِ کوه را،کوهِ کنارِ کاه را
سلسله الذهب بخوان،که با میِ ولایتش
درک کنیم مستی،قلعه ی لااله را
اگر که دست های او،دستِ مرا کنار زد
به دستِ خاک می دهم،عمرِ چنین تباه را
شعر پیاده میرود،از دلِ جاده می رود
باز به دوش می کشد،توشه ی اشک و آه را
به کربلا رسیده و،داغ عزیز دیده و
چند سر بریده و،کودک بی گناه را
چگونه حال و روز او،میان دشت بوده که
شکسته پشت شاه تا،دیده جناب ماه را
تمام دشت غرقِ خون،شقایق است واژگون
گرفته آهِ خواهرش ،دامنِ قتلگاه را
یا بن شبیب هم چنان،بگو برای شیعیان
رازِ شکوهمندِ آن،گنبدوبارگاه را...
#محمدمعین_پوریلان
#سلطان_علی_بن_موسی_الرضا
@shaeranehowzavi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
بیـرون نرود از آستانـت مایوس
با قلب شکستـه آنکه آمد پابوس
تو قبله ی حاجاتی و من جز حرمت
حاجت نبرم به هیچ کس، شمس شموس
#محمدجواد_منوچهری
#السلامعلیکیاعلیبنموسیالرضا
@shaeranehowzavi
🥀
شوق دیدارت مرا سوی حرم می آورد
شرح حالم را برای تو قلم می آورد
میگذارد دست خالی مرا در دست تو
مادرم هربار که رو به حرم می آورد
می رود با دست پر،وقتی گدایی با خودش
کاسه ی خالی به این دارالکرم می آورد
پاسخم را میدهی با مهربانی در حرم
تا سلامم را نسیم صبحدم می آورد
می رود در پشت کوه قاف پنهان می شود
هرزمان خورشید در پیش تو کم می آورد
می گذارد عاقبت پشت دَرِ باب الجواد
هر کسی که با خودش از دور، غم می آورد
#فرزانه_قربانی
#السلامعلیکیاعلیبنموسیالرضا
@shaeranehowzavi
🥀
من به دنبال خویش میگردم
در سکوتی پر از هیاهو ها
یک قدم این طرف ترم،اینجام...
در حریمی به رنگ آهوها
گم شدم! بیخیال،اینجا عشق...
آشنا با تمامِ گم شده هاست!
ترسی از بی کسی نباید داشت
نور چشمی ست هرکسی تنهاست
*
در طواف است دور تو چشمم،
یک نفر داد میزند من را
در کنار ضریح، جا مانده ست
تکه ای از وجود من آقا !
#متین_پسندیده
#السلامعلیکیاعلیبنموسیالرضا
@shaeranehowzavi
"دورِ نزدیک"
شعر میگویم و آهنگ زیارت میکنم
با زبان واژهها، عرض ارادت میکنم
ساعت ِ هشت و... قرارِ یک سلام از راه دور
باز هم بر مردم مشهد، حسادت میکنم
السلام ای ضامن آهو... غریبم! بیکسم!
پیش آهوها هم احساس حقارت میکنم
در هوایت، تا پُر از شوق پریدن میشوم
پشت دیوارِ تن احساس اسارت میکنم
پیش چشمانت، دو رکعت عشق میخوانم
و بعد...
آیههای استجابت را تلاوت میکنم
حاجتم را دادهای از قبل، میدانم... ولی
تا شوَم غرق اجابت، عرض حاجت میکنم
راه من دور است، اما قلب، مالامالِ توست
من به این دوری ِ نزدیکت، قناعت میکنم
کاش در هنگام مرگم بشنوم: "این آشناست!
زائرم بوده... خودم او را شفاعت میکنم"
#وحید_اجاقی
#السلامعلیکیاعلیبنموسیالرضا
@shaeranehowzavi
هدایت شده از ادبی-اشراق
🔴عصر شعر #آیههای_غریب
🔹با موضوع گرامیداشت رحلت پیامبر گرامی اسلام حضرت محمد(ص)، شهادت امام حسن مجتبی(ع) و امام رضا(ع)
🔸از سلسله نشستهای ماهانهی حجرههای ساحلی
🔻با اجرای: سید علی نقیب
🔹با حضور: دکتر محمدعلی مجاهدی
🔺همراه با شعرخوانی شاعران حاضر در جلسه و تقدیر از برگزیدگان فراخوان شعر «آیههای غریب»
📆زمان:یکشنبه ۲۶شهریور ۱۴۰۲، ساعت ۱۷
🔰مکان: قم، خیابان شهدا(صفاییه)، نبش کوچه ۱۷، معاونت فضای مجازی، هنر و رسانه دفتر تبلیغات اسلامی، نگارستان اشراق.
🔸اداره هنرهای ادبی، معاونت فضای مجازی، هنر و رسانه دفتر تبلیغات اسلامی
@eshragh_adabi
اُدخُلوها بِسَلامٍ آمِنین
«اُدخُلوها بِسَلامٍ آمِنین»... در باز شد
از میان جمعیت راهی به این سر باز شد
در حرم سهل است، حتی در دل میدان مین
هر زمان که «یا رضا» گفتیم معبر باز شد
اولِ نامش که آمد بر زبانم سوختم
در دلم بال صد و ده تا کبوتر باز شد
از صدای گریۀ زنها یکی واضحتر است
خوش به حالش بعد عمری بغض مادر باز شد
دار قالی... پنجره فولاد... مادر سالها
بس که روی هم گره زد بخت خواهر باز شد
نان حضرت، آب سقاخانه، اشکی پر نمک
سفرۀ یک شعر آیینی دیگر باز شد
::
مادر از باب الرضا رد شد، به من رو کرد و گفت
بچه که بودی زبانت پشت این در باز شد...
#محمدحسین_ملکیان
#امام_رضا_علیهالسلام
@shaeranehowzavi
🥀
دخیل بستهام امشب به روشنای ضریحت
نشسته است دلم بیقرار، پای ضریحت
کبوترانه به دور حریم تو به طوافم
چه آسمان قشنگیست لابلای ضریحت
چقدر بوسه که نذر تو شد برای تبرّک
چه زخمهای عمیقیست، جایجایِ ضریحت
نسیم میوزد آرام، بوی عشق میآید
عجب شکوه شگفتیست در هوای ضریحت
تو را به سجده نشستند آسمان و زمین هم
چرا که آخر عرشست ابتدای ضریحت
مرا نمیطلبی سالهاست شاه خراسان!
خیال من زده زانو دوباره پای ضریحت...
#حسین_سنگری
#سلطان_علی_بن_موسی_الرضا
@shaeranehowzavi