eitaa logo
🍃 شاعران حوزوی 🍃
631 دنبال‌کننده
1.4هزار عکس
158 ویدیو
11 فایل
🌏خبرگزاری‌ها، نشریات، و کانال‌ها در مناسبت‌های دینی و ملی به دنبال اشعار حوزویان هستند و اینجا گنجینه شعر آن عزیزان است. 🍃ارسال اشعار و احوال شاعران به 🍃مدیر شاعران حوزوی @mahta_sa 💠 #شاعران_حوزوی 💠 @shaeranehowzavi
مشاهده در ایتا
دانلود
. إِلَهِي لَمْ يَكُنْ لِي حَوْلٌ فَأَنْتَقِلَ بِهِ عَنْ مَعْصِيَتِكَ إِلّا فِي وَقْتٍ أَيْقَظْتَنِي لِمَحَبَّتِكَ از بادۀ ناب ذکر سرشارم کن از مستی یاد خویش هشیارم کن عمری است که دل به خواب عصیان رفته با گرمی دست مهر بیدارم کن @shaeranehowzavi
هزار قصه نوشتم زِ خونِ دل بر تو تو هیچ بر سر مضمون نمی‌شوی چه کنم @shaeranehowzavi
در بندِ لحظه‌هایِ گرفتار تا کجا راضی شدن به بازی تکرار تا کجا آن‌سوی این حصار خبرهای تازه‌ای‌ست در خانه جای پنجره دیوار تا کجا فرصت همیشه نیست بیا دیر می‌شود عمرم گذشت وعده‌ی دیدار تا کجا خورشید پشتِ ابر که پنهان نمی‌شود ای نورِ بی‌ملاحظه انکار تا کجا عمری‌ست در پیِ تو به هر سو دویده‌ام ای دوست می‌کشانی‌ام این بار تا کجا @shaeranehowzavi
گفتند: که تا صبح فقط یک راه است با عشق فقط فاصله‌ها کوتاه است هرچند که رفتند، ولی بعد از آن هر قطعۀ این خاک، زیارتگاه است @shaeranehowzavi
سلام ای ملیـــکهٔ سه سالهٔ دمشــق سلام ای طلایه دار سرزمین عشـق سلام کــوثــر زلال و آیـه آیـه نـــور سلام ، ماهبانوی کریمــــهٔ صــــبور خوش آمدی ترانهٔ طلـــوع ماهتـاب خوش آمدی تبـــسم شـــکوه آفتاب خوش آمـدی نگار آســــمانیِ زمیــن خوش آمـدی شکوفهٔ نهال شاه دین خوش آمدی قـرار قلب زینب صبور خوش آمدی حبیـبهٔ مسـافران نــور شدی تویاس دیگری به خانهٔ حسین تبسـّمت بهشـــتِ جـاودانــهٔ حسین بهار را تو جلوه داده ای به هر چمن تو آمدی که بشـکفد دوباره یاسـمن کرامـت از تو دارد آبرو و اعتبـــار نجابت ازتو می شودبه عالم آشکار دو دست توگره گشای کارعالم است مقام تو برای ما پنــاه محــکم است و بارگاه باصـفای تو چه دیدنیـست چقدر ناز خنده های تو کشیدنیست بتاب ، ای ســتارهٔ مدینــةُ الرسـول بخنــد ، یاس دومیـن ، نشانهٔ بتول بخند با تو بشکفد شکوفه های یاس بخند تا که دور باشد از دلت ،هراس پُری ز عطـــر یاســـمن شبیه مادرت شکســته بال از مِحَــن شبیه مادرت و سرنوشت یاسـها کبـود رفتن است خمیده قامت وشبانه زودرفتن است تویی که قوت دل رباب می شوی؛ از انتظار ، ذره ذره آب می شوی جواب انتظار، آن سری که می رسد تمـــام آرزوی دختـــری که می رسد نمی رســد امام ما بدون اضــطرار نمی شـود تمام ، لحظه های انتظار رقیه سعیدی(کیمیا) @shaeranehowzavi
دوباره ترمه‌هایی رو که شستی با دقت پهن کردی توی طاقچه نشوندی‌ شمدونا رو پیش آینه تو آینه عطر گلهای تو باغچه میاد از سینی پای سماور صدای استکانای تمیزت میشه از خنده‌ی قندونا فهمید کیه امروز مهمون عزیزت بهاره اون که نم‌نم پا میذاره تو کوچه تو خیابون توی میدون بهاره اون که داره می‌تکونه غبار از قالیای خونه‌هامون چقد خوشبخت فروردینِ امسال شده ماه خدا مهمون روزاش نسیم سبزِ افطار و سحرهاش بمونه تا همیشه پیش ما کاش کنار سفره‌ی هف‌سین چه گرمه بساط عکس‌های دسته جمعی کنار سفره‌ی افطار خوبه با قلبامون دعای دسته جمعی @shaeranehowzavi
«وقتی که تو هستی» ای بی نشانی که همه ی نشانه ها را بلدی! و راه هیچ خانه ای را گم نمی کنی؛ در شب های بی چراغ در روزهای غبار آلود... چه محشری می شد یک روز، سرزده کوبه ی در دلم را می نواختی و من در آستانه ی دیدار به روی دامنت به هوش می آمدم! فردا چه روز باشکوهی خواهد بود وقتی که باد بوی تو را شهر به شهر جار بکشد؛ وقتی که توفان با نام تو آغاز شود و سرانگشت اشاره ات قبله نمای حیرانی بشر گردد. فردا چه روز با شکوهی خواهد بود وقتی که تو هستی هستی هست خدا هست عشق هست آرامش هست زندگی هست و من قلک گمشده ی آرزوهای کودکی ام را ناگاه بر طاقچه ی انتظار بیابم و سراسیمه و دست و پا گم کرده از شوق فریاد بکشم و سر بر شانه ی هق هق گریه جشن یاسین بگیرم: "یس والقرآن الحکیم...." و بی اختیار در اشک بخندم و بخندم و بخندم.... @shaeranehowzavi
مثل انارهای ترک خورده در سررسید زخمی دوران‌ها جاری شدیم در دل تنهایی جاری شدیم در شب طوفان‌ها وحشت دویده بود به رگ‌هامان از ما چه ماند؟ خون شتک خورده می‌رفت تا غروب فراموشی در ما امیدهای ترک خورده تبدیل می‌شدند در این دیجور فریادهای‌مان به سکوتی تلخ در انجماد همهمه‌ها دیدیم در کثرتی بزرگ، سقوطی تلخ ما بیت‌های گمشده‌ای بودیم از یک قصیده‌واره‌ی شور انگیز در ما بهار شعر به زردی رفت پاشید روی دفترمان پاییز اما هنوز روزنه‌ای از نور در جان شب گرفته‌ی ما باقی‌ست ما آتشیم در دل خاکستر در این سکوت سرد صدا باقی‌ست @shaeranehowzavi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
قرار بی‌تو ندارم، مگر قرار منی؟ نه! بهتر است بگویم که روزگار منی اگر شبیهِ قدم‌هایِ تو دچار تو ام تو هم شبیهِ نفس‌های من دچار منی “تو را هزار امید است و هر هزار، “دگر” مرا هزار امید است و هر هزار منی” چقدر داغ  به گردن گرفته‌ای، حالا- گلویِ فاخته یا قلب داغدار منی؟ همیشه شعر بخوان جایِ من در آغوش‌اش ای آنکه نیمه‌شبان مست در دیار منی به او بگو که نفسگیر دوستش دارم اگر که شعر من و پیشِ‌ چشم یارِ منی به این نتیجه رسیدم که بگذرانم عمر به این خیال که چون سایه در کنار منی دوباره زنده شدم، آه با تمام وجود گمان کنم که دوباره سر مزار منی @shaeranehowzavi
. إِلَهِي إِنَّ مَنِ انْتَهَجَ بِكَ لَمُسْتَنِيرٌ وَ إِنَّ مَنِ اعْتَصَمَ بِكَ لَمُسْتَجِيرٌ وَ قَدْ لُذْتُ بِكَ يَا إِلَهِي روشن شده راه آن‌که راهت جوید محفوظ شود هرکه پناهت جوید آورده‌ام ای خدا به‌سوی تو پناه این عبد گنهکار نگاهت جوید @shaeranehowzavi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
. 🍂 مهمان روسیاه رسید ماه تو و دل هنوز مانده سیاه بتاب بر دل تاریک و مرده یا الله بدون یاد تو شب‌ها چه سرد و غم‌بار است ببین که روز مرا دوری از تو کرده سیاه نشد شبی به‌هوای تو ترک خواب کنم که نور از تو بگیرم به بامداد پگاه دوباره آمده ماه تو و تهی‌دستم ببین که می‌کشم از حسرت و ندامت آه "فقیر و خسته به درگاهت آمدم رحمی" کشید لطف تو دل را به‌سوی این درگاه به پای خویش به مهمانی‌ات نیامده‌ام که يُرْجَعُ الْعَبْدُ الْآبِقُ إِلىٰ مَوْلاه ببین در آینۀ اشک‌ها نیازم را به حال زار من این روی زرد و خسته گواه چه می‌شود که صدایم کنی، حبیب غفور؟ چه می‌شود که مرا هم کنی به‌لطف نگاه؟ امید من، همۀ هستی‌ام، خدای عزیز نخواه بندۀ خود را چنین ذلیل گناه بگیر دست مرا تا نرفته‌ام از دست بیار حبل متین را که مانده‌ام در چاه جز آستانۀ مهرت بگو کجا بروم؟ کجا روم که ندارم به‌جز تو پشت و پناه به دست قهر و عُقوبت، وَلا تُؤدِّبْنی اگرچه عمر شریفم شد از گناه تباه به‌جز محمد و آلش مرا شفیعی نیست که گشته معصیتم کوه و طاعتم پَرِ کاه تو گفته‌ای که "فَإنّی قَرِیب" آمده‌ام نخواه دست مرا از وصال خود کوتاه نگیر خرده که با دست خالی آمده‌ام نداشت این دل بیچاره در بساطش آه @shaeranehowzavi
غافل بودم اگر چه ماه شعبان یک بار دگر خدا فرستاد اَمان تا خواست زمینم بزند عصیانم اینبار به یاریِ من آمد رمضان @shaeranehowzavi
🌺دعای روز یکم رمضان @shaeranehowzavi
بسم الله النور شیوایی سکوت همه کهکشان تویی غوغا تویی و همهمه‌ی در جهان تویی قطره منم، حقیر منم، بی نشان منم دريا تویی، کویر تویی، آسمان تویی هم از قدیم بوده ای و هم قدیم، تو هم بی زمان خود تویی و هم، زمان تویی جریان تویی که در همه جا منتشر شدی در رگ رگ سراسر دنیا روان تویی تنها تو را شنیده جهان از دهان من گلدسته ای شدم که برایش اذان تویی اصلا کجا فرار کنم از محبتت؟ هر سو نگاه می کنم ای مهربان، تویی @shaeranehowzavi
دو قمر در یک قاب… خودنمایی هلال زیبای ماه‌مبارک رمضان۱۴۴۵ در کنار گنبد حرم حضرت اباالفضل العباس علیه‌السلام… @shaeranehowzavi
گرد خوان تو فقیرم ای خدای مهربان می شوم لبریز مهرت درسحرها بی گمان عهد بستم در هوائی غرق عشق و معرفت با تو گویم راز دل تنها ز شوقی بیکران در حریم پاک تو سر می کشم با پای دل تا ز ابلیس جفا باشم همیشه در امان می شوم لبریز مهرت در شب باران عشق بال و پرها می زنم بر آستانت هر زمان من که مهمان گشته ام در آستان مهر تو بانگاه مغفرت بر بنده ات شو میزبان از ازل با مهر حیدر بسته ام پیمان عشق از عطای کوثرش گردم بسی شوق نهان وقت قربانی شدن فزت به لب دارد علی گشته محراب عبادت حلقه وصل جنان صبح قربانی شدن در معبد رب کریم بر حریم حضرت سبحان شده او میهمان در هوای پاک مولایم شوم غرق ولا وعده لطف و کرم باشد قرارم آن جهان @shaeranehowzavi
هر شام ز ماه رمضان صبح امیدی است هر روز ازین ماه مبارک شب عیدی است هر آه جگرسوز که از سینه برآید در دامن صحرای جزا سایه بیدی است هر نوع شکستی که ترا روی نماید چون موج درین بحر پر و بال جدیدی است تا خلوت یوسف که صبا راه ندارد از دیده یعقوب عجب راه سفیدی است در دامن دشتی که تو می می کشی امروز هر لاله او شمع سر خاک شهیدی است صائب اگرت دیده بیدار نخفته است در پرده شبگیر عجب صبح امیدی است @shaeranehowzavi
هر زمان می پیچد آوای نسیمی در سحر می پرد از خواب هایم یاکریمی در سحر از دل بیراهه ها رد کن مرا ،بگذار باز پیش پای من صراط المستقیمی در سحر گریه های بی پناهم را بغل کن یا رئوف من ندارم غیر از آغوشت حریمی در سحر بی نیازم کرده ای از آفتاب پشت کوه داده ای وقتی به من نورِ عظیمی در سحر تا که نجوا می کند نام لطیفت را بهار می شوی با تک تکِ گلها صمیمی در سحر هر زمانی خلوتم را با تو پر کردم،چکید از نگاهم ذکر رحمان و رحیمی در سحر ماه شبهای مدینه بگذر از تنهایی ام باز هم مانده به در چشم یتیمی در سحر @shaeranehowzavi
دل زنده‌ام با ماه عشق و مهربانی‌ها اینجا فراوان است شور و شادمانی‌ها با نغمه‌ی زیبای قرآن انس می‌گیرم انگار پر دارم شبیه آسمانی‌ها افتاده در ظلمت بیابد چلچراغی را با نور می‌یابد نشان ، از بی‌نشانی‌ها اوج شکوه ماه غفران ماه رحمت را باید ببینی در شکوه میزبانی‌ها در کوچه باغ معرفت گل کم نمی‌روید هنگام افطار و دعا و روضه‌خوانی‌ها @shaeranehowzavi
تقدیم به روح مطهر شهید عبدالحسین برونسی خدا کند که بیایی به خواب فرمانده سلام کردم و دارد جواب فرمانده نوشتم از تو و از حال و روزمان بی تو در این هوای به ظاهر خراب فرمانده عزیز زاده ی گلبوی مرد بی غل و غش کم است مثل تو پا در رکاب ،فرمانده شکست زیر شکنجه ،تمام دندان هات صبور بودی و شد انقلاب فرمانده امیر و خط شکن روزهای ترکش و خون حدیث سادگی ات شد کتاب فرمانده چقدر ضجه زدی تا که در قیامت «بدر» شد آرزوی دلت مستجاب فرمانده ببخش بعد شما ما اگر عوض شده ایم گذشت فصل تب و التهاب فرمانده حجاب دغدغه ات بود و غیرت زینب رسیده دوره ی کشف حجاب فرمانده کسی شبیه تو پیدا نشد به یکرنگی کجاست آنکه ندارد نقاب فرمانده همیشه در پی نان حلال می گشتی حلال باهمه رنج و عذاب فرمانده و از مرام تو دورند و در سر بعضی نمانده باور روز حساب فرمانده فقط برای خیابان و کوچه ی شهری شده است نام شما انتخاب فرمانده چقدر عکس تو رفتیم و سخت می گرییم به عکس خنده ی تان توی قاب فرمانده برای عرض ارادت همیشه آوردیم برای سنگ مزارت گلاب فرمانده شما به مرکز خورشید متصل شده اید و ما به سایه پی آفِتاب فرمانده به زیر دین شماییم و گوش مان شده کر سر شنیدن حرف حساب فرمانده بدا به حال هر آنکس که از ولایت عشق بریده رفته به سمت سراب فرمانده همیشه راه علی قبله است و می چرخد به سمت او جهت قبله یاب فرمانده @shaeranehowzavi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
. اَللّٰهُمَّ أَذِنْتَ لي في دُعائِكَ وَمَسْأَلَتِكَ، فَاسْمَعْ يَا سَمِيعُ مِدْحَتي، وَأَجِبْ يَا رَحِيمُ دَعْوَتي در خواندن خود اجازه‌ام دادی باز بازآمده‌ام سوی تو با روی نیاز یار شنوا، ستودنم را بشنو از مهر اجابتم کن ای بنده‌نواز @shaeranehowzavi