eitaa logo
🍃 شاعران حوزوی 🍃
607 دنبال‌کننده
1.2هزار عکس
130 ویدیو
11 فایل
🌏خبرگزاری‌ها، نشریات، و کانال‌ها در مناسبت‌های دینی و ملی به دنبال اشعار حوزویان هستند و اینجا گنجینه شعر آن عزیزان است. 🍃ارسال اشعار و احوال شاعران به 🍃مدیر شاعران حوزوی @mahta_sa 💠 #شاعران_حوزوی 💠 @shaeranehowzavi
مشاهده در ایتا
دانلود
تو آخر مُشت دل را باز کردی مرا با عاشقی دمساز کردی تو با شاه چراغ چشم مستت مرا آواره ی شیراز کردی ششم دی القعده روز بزرگداشت حضرت شاهچراغ @shaeranehowzavi
هستیم کویر و میل باران داریم با آمدنش غصه فراوان داریم! در آمدن و نیامدن هایش ،شُکر عمریست مدیریت بحران داریم @shaeranehowzavi
تقدیم به دختران سرزمینم ای خوشا با خود شمیم عود و عنبر داشتن یک فضای خانه با دختر معطر داشتن مژده ها دادند مردم را که دختر رحمت است ای خوشا در خانه خود عطر دختر داشتن دختران گلواژه هایی از گلستان خدا رحمت حق است با خود نرگس تر داشتن ای خوشا آن کس که دارد دختری در خانه اش با شمیم او گل و ریحانه در بر داشتن وه چه زیبا و دل انگیز است باغ زندگی خواهری را در کنار یک برادر داشتن شاعران در وصف دختر بس غزل ها گفته اند در کتاب شعر، مطلوب است زیور داشتن دختران چون شاه بیت شعر ناب خلقتند اسوه ای گر همچنان زهرای اطهر داشتن @shaeranehowzavi
اردیبهشت ای کاش ماه‌ها همه اردیبهشت بود ای کاش راه‌ها همه راه بهشت بود باغ از شکوفه خرّم و صحرا ز سبزه سبز گویی که از بهشت خدا رونوشت بود دیوار خانه‌ها همه نسرین و نسترن گل جای خاک و آجر و سیمان و خشت بود چوپان کنار چشمه و سرگرم نی زدن دهقان میان مزرعه مشغول کشت بود بارانِ پرلطافت، می‌شست و می‌زدود هر جا که خار، یا خس و خاشاک زشت بود ای کاش هیچ‌کس دل کس را نمی‌شکست دنیا به کام مردم نیکوسرشت بود «هر جا که هست، پرتو روی حبیب هست» گیرم که دیر و مسجد و گیرم کنشت بود اردیبهشتی‌ام من و در خود شکفته‌ام ای کاش ماه‌ها همه اردیبهشت بود... غلامعلی حدّاد عادل ۱۲ اردیبهشت ۱۴۰۳ @shaeranehowzavi
به نام خدا 🌷«از آخر نوشتن»🌷 ✅نگاهی به صبح تازه‌دم سروده عاطفه جوشقانیان. از انتشارات شهرستان ادب. حتما شنیده‌اید که می‌گویند بیت اول شعر را خدایان می‌دهند و خوانده‌اید که غزل‌نویسان شعرهای خود را از چپ به راست می‌سازند. یعنی قافیه را در نظر می‌آورند و بعد کل بیت را بر اساس همان تولید می‌کنند. این حرف‌ها خالی از اغراق نیست اما همین‌قدر هست که آدم نمی‌داند بیت اول از کجا می‌افتد توی کله شاعر و به هر حال قافیه محتمل تا حد زیادی بر کلمات، تصویرها و حتی لحنی که بیت خواهد داشت تاثیر می‌گذارد. چیزهای دیگری هم هست. مثلا موضوع شعر و ایده‌ای که شاعر در مورد موضوع دارد بر خیال او سایه می‌اندازد. منتهی شعر خانم جوشقانیان چیزی دارد که کل شعر، روال تصویرها و حال و هوا و حتی نحوه پرداختن به موضوع را سر و شکل می‌دهد. آن چیز بیت آخر است. او دنیای خودش را دارد. به همین خاطر نمی‌توان به سادگی شعرش را مثلا توحیدی خواند، هر چند شاعر در صبح تازه دم مناجات می‌کند: طلوع کردی و از نورت آفریده شدم... و با همین رویه نمی‌توان شعر او را آیینی دانست به این خاطر که در منقبت مولا می‌نویسد: در خطبه‌ها از بس معطر بود کامت/ پروانه‌ها پر می‌کشیدند از کلامت... و سایر ائمه نیز در همین دفتر تعظیم می‌شوند. منتهی طرح شاعر طوری‌ست که آدم گمان می‌کند اگر یاد حضرت عباس و حضرت زهرا(س) نیز در میان نبود باز با شاعری طرف است که طرحی از توحید دارد و مسئله امامت و معاد نیز با خیالش ممزوج شده است. زیرا همیشه سرانجامی در کار است که در آن امید، انتظار و سرنوشت سهم به سزایی دارد. شعر «خواب گلدان» بیشترین تصویرهای تلخ این کتاب را در خود می‌بیند و حتی می‌توان گفت جز بیت آخر در همه جا تنش و سایه تیرگی را حس می‌کنیم: روی لب‌های گنجشک، هذیان/ باغچه دیده خواب زمستان... یا: خواب دیدم ترک خورد از بس/ درد دل کاشتم توی گلدان... . با این حال در مقطع می‌خوانیم: زندگی مرده قبل از تولد/ دل نکندی هنوز آی انسان؟ خواب در این شعر اشاره‌ای است به حدیث « اَلنَّاسُ نِیامٌ فَاِذَا ماتُوا انْتَبَهُوا» مردم خوابند و وقتی بمیرند بیدار می¬شوند. گلدان، نماد تنگنای زمین است و البته بهتر است انسان از خواب «زمستانی» بیدار شود و بر خاک آزاد ببالد. چنانچه می‌بینید همین دو بیت و دو نشانه(در شعر نشانه‌های بیشتری هست) تصویرهای مخوف را به سوی سرانجامی می‌برد که همان آزادی است. حتی در شعری در رثای امام رضا می‌خوانیم: می‌خواست تا نور ایزد بعد از تو خاموش باشد/ او کیست پس می‌درخشد چون ماه بالای بالین. چنانچه می‌دانید این بیت به حضور امام جواد (ع) بر بالین مولا اشاره دارد، درست زمانی که دشمنان گمان می‌کردند با شهادت ایشان کار امامت را تمام کرده‌اند. این همان نگرشی‌ست که در تفکر شیعه به آن انتظار می‌گویند. در شعر دارالسلام که در منقبت مولاست هر چند برش‌هایی در بلا و مظلومیت داریم، کار با این بیت پایان می‌یابد: از حُسن آغاز تو می‌شد خوب فهمید/ مهدی یقینا می‌شود حسن ختامت. داشتن طرحی از سرنوشت به خودی خود نحوی نوشتن معاداندیش است. این طرح می‌تواند رنگ و بوی سیاسی بگیرد. مثلا در شعری که زبان حال خانم زینب در گفت و شنود با برادر شهیدش هست می‌خوانیم: سر می‌دهیم و روسری از سر نمی‌دهیم/ باید به دخترم برسد ارث مادرم. در این شعر حادثه عاشورا و مقاومت حضرت زینب برش می¬خورد به ماجرای حجاب که در این ایام تبدیل به مسئله‌ای سیاسی شده است. گویا قیام‌لله که از دیر باز در جریان بوده هنوز هست و در زندگی روزمره ما جریان دارد. زندگی، همین زندگی پیش رو، پشتش به سنتی گرم است و در ادامه نیز به سوی نحوی از گشایش کشیده می‌شود. طرح خانم جوشقانیان از تاریخ و سرنوشت، تبدیل به بیانی فلسفی نشده است. حتی می‌توان گفت تکیه شاعر بیش از در کار آوردن صناعت یا تصویرسازی، بر عاطفه است: بیا و دست نوازش بکش به روی سرم/ ببین که بعد تو تنهاترم، شکسته‌ترم... . اما به آنچه می‌گذرد به روش خودش یعنی با طرحی از سرنوشت، واکنش نشان می‌دهد: چه بازگشت پیکر شهید حججی باشد یا تشییع سردار قاسم سلیمانی و چه غم از دست دادن دوستان و آشنایان. در هر صورت آینده‌ای هست که بیت‌های پایانی را می‌سازد و آن را تبدیل به سرانجام زندگی یا سرانجام شعر می‌کند. یعنی عواطف، خیالات و عواطف شاعر را به سوی خود می‌کشد. در شعرهای «صبح تازه‌دم» معاد یا اگر این طور دلتان می‌خواهد بگویید سرنوشت، نه فقط مقطع شعر بلکه سرانجام شعرها را رقم می‌زند. 🔰یادداشت دکتر ، نویسنده و پژوهشگر ادبی @eitaa.com/sobhetazedam @shaeranehowzavi
یه دست تو دست مامانی یه دست تو دست بابا جون برای بار اوله می‌آم زیارت آقا جون مامان می‌گه امام رضا مهربون و با صفایی ما بچه ها رو دوس داری درست شبیه بابایی هرکسی که پیشت می‌آد خنده رو لب‌هاش می‌کاری تو چشماشم دونه دونه ماه و ستاره می ‌ذاری چقد قشنگه حرمت چه رنگارنگه کفترات کاشکی می‌شد پر بکشم منم تا گنبد طلات علیه‌السلام @shaeranehowzavi
زبان شعر الکن مانده در حُسن فراوانش جهان را غرق حیرت می کند دریای عرفانش نماز شکر میخواند برایش آب و آیینه تمام مُهرها سجاده ها مبهوت ایمانش نوای حق، نگاه مصطفی(ص)، نام علی(ع)...! ای عشق چه اوصاف خوشی پرورده ای در جسم و در جانش گره خورده ست با نور حسین‌ ابن علی قلبش فراتر می رود از حیطه ی ادراک میزانش زلال اشک هایش در نمازش جاری و ساری سجودش حلقه ی وصل است بین جان و جانانش چه شبها تا سحر مستانه خلوت میکند با دوست چه شبنم هانشسته بی امان بر رحل و قرآنش هوای فومن از عطر نفس هایش پر از شور است پر از گرماست خورشیدش، پر از دریاست بارانش هزاران بار شکر حق، هزار الحمدللهی که بخشیده چنین دُر گرانی را به گیلانش ندارم هدیه ای قابل به غیر از جان ناقابل که آن هم می کنم باجان ودل تسلیم فرمانش نسیمی می وزد آرام بر پیراهنش هر صبح کماکان‌ می رسد از غیب الطاف فراوانش تمام سنگفرش کوچه ها مست قدم هایش ببین! گل کرده رد پای او در هر خیابانش خوشا اقبال شهر من چه دنیای خوشی دارد دل فومن که شد با خاطرات خوب مهمانش ● به قم رفتم ببوسم باز خاک پای مادر را که دیدم نورِ (العبد) است در آیینه بندانش... @shaeranehowzavi
آیین رونمایی از مجموعه شعر «هم‌سنگ‌طوفان» اشعار برگزیده کنگره سراسری حماسه غزه مظلوم با حضور همراه با شعرخوانی شاعران مطرح کشور شنبه ۲۹اردیبهشت ۱۴۰۳ساعت۱۷ مصلی تهران غرفه مجمع ناشران انقلاب اسلامی 🔸حلقه شعر ولایی فرات @foratpoem
در هیچ جای باغ اگر جای کاج نیست اهل رفاقت است، ولی اهل باج نیست در جمع منفعت طلبان کاج بی ثمر شایسته ی نشستن بر تخت و تاج نیست کاجیم و اوج شهرت ما سبز بودن است اما نگاه کور شما را علاج نیست بی راهه رفته است و به منزل نمی رسد شعری که در مسیر نگاهش سراج نیست تا ریزه خوار سفره ی اهل کرامتیم ما را به نان کنگره ها احتیاج نیست @shaeranehowzavi
السلام علیک یا صاحب الزمان خوبم؛ ولی در حق مولایم جفاکار شرمنده‌ام؛ اما مگر کافی است اقرار؟ کاری نکردم تا درآید از غریبی گرم است پشت او به من؟ رویم به دیوار در محضر خورشیدم و بی اطلاعم از روشنی‌های فراوانش به تکرار نه اهل علم و دانشم نه اهل تقوا می‌خوانمش از بی‌کسی گاهی به ناچار خود را زدم گاهی به کوری و کری آه می‌خواهمش بسیار؛ اما مصلحت‌وار کاری اگر هم بر نمی‌آید ز دستت ای دل حیا کن لااقل او را میازار روزی گواهی می‌دهد تنهایی‌اش را دست از لجاجت با امام خویش بردار اشکش درآمد بارها بی شک ز دستم او را خدایا در امان از من نگهدار @shaeranehowzavi
صبحی دگر و باز طلوعی دگر از مِهر جانِ همه مِهر است و همه بی خبر از مهر مِهری دگر آن مِهرتَر از مِهرِ جهان تاب دردا نگرفتیم ،سراغی سحر از مِهــر مِهری پس ِ ابر و دگری سر زده از شرق ای وای چرا نیست به دلها اثر از مِهر این مِهر، وجودش همه بند است به آن مِهر شرمنده بُوَد کوکب و شمس و قمر از مهر ای کاش بیاید خبـر از مِهـــــــرِ مبـــــــــارک یارب زِ چه غافل شده است این بشر از مِهر با سَر زدنش ، شمس ، همه سود رسانَد دردا که کنون سود ، رسد مختصر از مِهر @shaeranehowzavi
خدایا به حق علی ابن موسی الرضا علیه‌السلام در شب میلاد علی ابن موسی الرضا علیه‌السلام دشمن شادمان مکن
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
اللَّهُمَّ اجْعَلْهم فِی دِرْعِکَ الْحَصِینَةِ الَّتِی تَجْعَلُ فِیهَا مَنْ تُرِیدُ 🤲 🆔 @ss_alavi_ir
تو در جنگل‌های ورزقان، در نقطه صفر مرزی چه کار می‌کنی مرد؟ صندلی نهاد ریاست جمهوری خار داشت که پشت آن ننشستی تا این شب عیدی، پیام تبریک برای این و آن ارسال کنی؟ می‌خواستی مثلا بگویی مردمی هستی؟ خب سوار تویوتا لندکروز ضدگلوله می‌شدی و چند نفر آدم را پیدا می‌کردی و از بین‌شان ردی می‌شدی و صدای شاتر دوربین‌ها و تمام. به جهنم که پیرمرد روستای دیزج ملک از زمان رضاخان تا الان، یک فرماندار را از هم نزدیک ندیده. به جهنم که روستای کهنه‌لو به ورزقان یک جاده درست و حسابی ندارد. به جهنم که روستای کیغول یه درمانگاه ندارد و همین ماه پیش یک زن جوان، قبل از اینکه به زایشگاه شهرستان برسد، بچه‌اش سقط شد. اقلا یک جای نزدیک با دسترسی هموار می‌رفتی سید! عدل رفتی سراغ نقطه‌ای که کل مملکت بسیج شده‌اند برای پیدا کردنت؟ انصافت را شکر. می‌گویند آن‌جا باران گرفته. زیر باران دعا مستجاب است. دعا کن برای خودت دعا کن برای ما؛ پیرمرد روستای کهنه‌لو را که یادت نرفته؟ همان که هنوز یک فرماندار را هم از نزدیک ندیده؟ دعا کن سید! شب عید است... @goharshadqom
رسیده ایم به قله در آخر راهیم از التهاب حوادث همیشه آگاهیم خدا کند که بیاید سلامت از آتش فقط به کوری چشم یهود ،ابراهیم @gida13 @shaeranehowzavi
یاریگر تو ذات خداوند رحیم است دور از تو بلا ، فتنه‌ی شیطان رجیم است طوفان بلا آمده، ما مضطربانیم نجوای همه ذکر و دعا، اشک نسیم است @shaeranehowzavi
باید که همیشه خوشقدم باشی مرد حیف است که تو حامل غم باشی مرد ای خادم مشهدُ رضا پیدا شو باید شب میلاد حرم باشی مرد @shaeranehowzavi
از حادثه ها خدا تو را حفظ کند از هر چه بلا خدا تو را حفظ کند دلهای پر از غم به دعا می خوانند یا سیدنا خدا تو را حفظ کند @shaeranehowzavi
با افتخار و سر بلندی رفت اینبار اون در میانِ ازدحامِ چشمِ بیدار آتش روان گشتُ نصیب بُت شکن شد سختی و دشواری بُوَد تقدیر دیدار @shaeranehowzavi
🇮🇷 🌹برگرد ابراهیم برگرد ای فرزند ایران عزم میدان کن ای یار رهبر، خواب دشمن را پریشان کن دلواپسی آتش زده بر جان یارانت برگرد ابراهیم، آتش را گلستان کن @shaeranehowzavi
چشم همه در آرزوی دیدن توست دلتنگ تلاش تو، نخوابیدن توست حالا که سیاهی شب تلخ گذشت خورشید بتاب وقت تابیدن توست @shaeranehowzavi
دعای اهل زمین یا به آسمان نرسید و‌ یا دعای تو شد مستجاب روح امید نوشت بعد شب التهاب دست فلک کنار نام تو خدمتگزار پاک ، شهیــد😭 @shaeranehowzavi
ولی این بار آتش آمد ابراهیم را سوزاند... 🖤رحمت خدا بر شهدای ما @rezayazdaanii