نخل ایمان (حجاب)
می شود بر دوش صحراها خیابان داشتن
کعبه را با پرده داری ها فراوان داشتن
آیه های نور را از تیر ها آویختن
برگ های عمر را از متن قرآن داشتن
می شود در گوشه ی آیینه هنگام حجاب
جمله ای پر رنگ با خط شهیدان داشتن
می شود با راهیان نور رفت و بازگشت
شاخه ای از نخل ایمان بود و جانان داشتن
چون طلای زرد در گنجینه زلف ماه را
می شود هم داشتن هم اینکه پنهان داشتن
می شود با روسری ها ریشه در پیشینه ها
جلوه ای در عهد کوروش از مسلمان داشتن
می شود نامرد بود و می شود هم مرد بود
با زلیخا قهر کرد و زخم زندان داشتن
با سلیمانی نوشتیم از عفاف کوچه ها
می شود هم زیره را در شهر کرمان داشتن
نور از بالا اگر تابید آسان است این
در حریم خانه هم سیمای گلدان داشتن
آب وقتی جاری از دستان حوض کوثر است
می شود در باغ عفت بود و مهمان داشتن
میله های پلک می گویند :مثل حبس ها
می شود هنگام دیدن نیز دربان داشتن
از ذغال جهل وقتی سوخت افکار کسی
می شود اندام عریان شبه قلیان داشتن
#محمد_رحیمی_دلیجانی
#فراجا
#طرح_نور
@shaeranehowzavi
فتح نزدیک است وقتی مرد میدان حمزه باشد
خصم خاموش است وقتی شیر غرّان حمزه باشد
شهر تاریک است وقتی نیست یار همزبانی
خانه روشن میشود وقتی که مهمان حمزه باشد
بولهب لب بسته، پنهان میشود در خانۀ خود
آن زمان که یار اسلام و مسلمان حمزه باشد
صف به صف دشمنشکن با نیزۀ شیرافکن خود
میشکافد کوه را وقتی به میدان حمزه باشد
زخم تحریم و غم شعب ابیطالب چه باشد
تا میان شام هجران ماه تابان حمزه باشد؟
با رسولالله پیمان بسته با جان و دل خود
بر سر پیمان خود تا دادن جان حمزه باشد
صفشکن، رزمآشنا، شیر رسولالله حمزه
میچکد بر پیکرش اشک پیمبر، آه، حمزه
::
حمزه را باید زمان جنگ و در میدان ببینی
روبروی جهل بوجهلان و بوسفیان ببینی
حمزه را باید کنار مرتضی و جعفر، آری
حمزه را باید میان لشکر ایمان ببینی
حمزه همراه ملائک، خوبتر از بدر تابان
باید او را پابهپای یاسر و سلمان ببینی
حمزه دوشادوش مولا با رسولالله همره
حمزه را باید کنار مرد مردستان ببینی
سرنوشت عاشقانت مرگ در بستر مبادا
عشق را باید میان خون خود غلتان ببینی
حمزه یعنی أیّها الکفّار ایمان جلوهگر شد
دور شو شیطان که نام نیک انسان جلوهگر شد..
::
چشم پیغمبر ز داغ حمزه گریان است امشب
عرش اعلا سوگوار فخر مردان است امشب
با ردای مصطفی تا عرش اعلا رفت حمزه
بند بند پیکرش تفسیر قرآن است امشب
کربلا در پیش چشمان رسولالله آمد
گوییا شرح کتاب داغ انسان است امشب
سبحهای از تربت پاک عمویش ساخت زهرا
بیگمان محراب مولا غرق باران است امشب..
خواهری مشق صبوری میکند بر داغ سنگین
یا صفیّه، زینبی کن، شام هجران است امشب..
بر سر پیمان خود تا پای جان جنگید حمزه
جان به جانان داد و بر این وعده جان بخشید حمزه
::
یار مولایی اگر، باید که از دل یار باشی
جعفر طیّار باشی، میثم تمّار باشی
زن اگر هستی، سمیّه، مرد اگر، مانند یاسر
تا چراغ راه فرزندی چنان عمّار باشی
چون ابوذر پیر عشق حضرت مولا بمانی
همچو جابر تا نهایت تشنۀ دیدار باشی
رهرو مقداد در راه بصیرت بیمهابا
یار دین عشق، در رفتار و در گفتار باشی
همچو سلمان جان و دل را در ره جانان بخواهی
حمزه باشی، تا شهادت دشمن کفّار باشی
مرد میدان، شیر غرّان، حمزۀ ما، حاج قاسم
یار مولا، همدل و همراه آقا، حاج قاسم
#نغمه_مستشارنظامی
#حضرت_حمزه_علیه_السلام
#مرد_میدان
@shaeranehowzavi
دلا ز معرکهٔ محنت و بلا مگریز
چو گردباد به هم پیچ و چون صبا مگریز
تو راست معجزه در کف ز ساحران مهراس
عصا بیفکن و از بیم اژدها مگریز
تو موج غیرت و عزمی ز بحر، بیم مدار
حذر ز غرّش طوفان مکن ز جا مگریز
ز سست عهدی ایام دلشکسته مشو
نشانه باش چو پرچم ز بادها مگریز
چو صخره باش و مکن تکیه جز به دامن کوه
به حق سپار دل خویش و از دعا مگریز
تو از تبار دلیران خیبر و بدری
چو ذوالفقار و چو حیدر بزن صلا مگریز
به نوشخند منافق ز ره کناره مگیر
به زهرخند معاند به انزوا مگریز
چو ره به قبلهٔ امن است پایمردی کن
خطا مکن، ز توّهم به ناکجا مگریز
چو تیر راه هدف گیر و بر هدف بنشین
ز کجروی به حذر باش و از خدا مگریز
«امین» خلق و امانتگزار یزدان باش
به صدق کوش و خطر کن ز مدعا مگریز
#امام_خامنهای
#امین
@shaeranehowzavi
هدایت شده از KHAMENEI.IR
📢 تو را است معجزه در کف زِ ساحران مهراس
عصا بیفکن و از بیم اژدها مگریز
👆 سرودهای که حضرت آیتالله خامنهای در آستانه عملیات #وعده_صادق خواندند
🖼 #یا_رسول_الله
💻 Farsi.Khamenei.ir
نشود سایه تو کم ز سرای وطنم
میدهم بهر وطن خون سر و خون تنم
وطنم زیر لوای تو و قرآن باشد
نرود زیر سم و چکمه دشمن، وطنم
آنکه فرمان دهد و رهبر ما هست تویی
آنکه فرمان تو را هست خریدار، منم
نگذارم وطنم دست اجانب افتد
گرچه باشد تن من سرخ به خون کفنم
تا که جمهوری اسلامی ایران باقی است
هست آن پرچم خوشرنگ وطن، پیرهنم
خاک بر سر کنم آن دم که نبینم رویت!
زنده باش! ای همهٔ روشنی انجمنم!
زنده باشی و ببینم رخ زیبایت را
نشود سایه تو کم ز سرای وطنم
#محسن_علیخانی
#مقام_معظم_دلبری
#انتقام_سخت
@shaeranehowzavi
دلا! ز معرکه محنت و بلا مگریز
چو گردباد به هم پیچ و چون صبا مگریز
ما را مباد، از دل طوفان گریختن
ننگ است از میانه میدان گریختن
از خط خون بخوان که نبودهست رسم ما
از پاسخ ندای شهیدان، گریختن
جانا تو جان بخواه! که معنای زندگیست
دل را بهانه کردن و از «جان» گریختن
اسفند روی آتش عشقیم و روشن است
از این بلا نمیشود آسان گریختن
کم سو شدیم در قفس شهرها، خوشا
همچون ستارگان به بیابان گریختن
یاایهالعزیز! گوارای جان ماست
محض رضای دوست به زندان گریختن
با اشک شوق، میگذریم از میان نیل
فرعون مانده است و هراسان گریختن
ما در امان «انّ معی ربّیِ» توایم
از فتنهها خوش است به قرآن گریختن
#میلاد_عرفان_پور
#استقبال_از_شعر_رهبر
#شعر_رهبر
#وعده_صادق
@shaeranehowzavi
سرودۀ افشین علا دربارۀ عملیات تنبیهی علیه رژیم صهیونیستی با تضمین مصرعی از رهبر انقلاب:
🔸رسید مژده به یاران ز پیر بادهشناس
که گاه مستی و عیش است شکر و حمد و سپاس
🔸چمن به مشک بیامیز و لاله روشن کن
به مژدهای که رسید از سلالهی گل یاس
🔸که انتقام شهیدان گرفت لشکر عشق
به شیوهای که نمییابمش مثال و قیاس
🔸که کرد رخنه ز هر سو به سقف گنبد خصم
که بر فلاخن داوود ضربه زد ز اساس
🔸چنان به گرز گران زد به کاسۀ سر دیو
که شد ز مغز تلآویو و غرب، هوش و حواس
🔸که سوخت خرمن اهریمنان به آتش خشم
که دوخت بر تن ناپاکشان ز لرزه، لباس
نشست مرهم از این مژده بر جراحت قدس
رسید روشنی دیده بر یلان حماس
🔸حدیث دولت صهیون و ملک ایران است
حکایت علف هرزه و حکایت داس
🔸دلا عنان به امین ده که قبل واقعه گفت:
«توراست معجزه در کف، ز ساحران مهراس!»
#افشین_علا
#استقبال_از_شعر_رهبر
#شعر_رهبر
#وعده_صادق
@shaeranehowzavi
• شرطِ ولا •
سرودهی محمد حسین انصاری نژاد
در استقبال از غزل رهبر حکیم و ادیب انقلاب،
که بیتی از آن را در آستانهی عملیات تنبیهی
« وعده صادق » علیه رژیم کودککش و غاصب صهیونیستی خواندند.
📍مطلع غزل امین شعر انقلاب این است:
دِلا! ز معرکهی محنت و بلا مگریز
چو گِردباد به هم پیچ و چون صبا مگریز
.
.
چه گفت آینه بر خیز و از بلا مگریز
به جز به حضرتِ روحی له الفدا مگریز
به روزِ واقعه شرطِ ولا بلانوشیست
به شامِ حادثه برخیز از بلا مگریز
از آن درخت تو انی انااللهی بشنو
به حُکمِ لاتَخَف از بیمِ اژدها مگریز
بزن به گُردهی دریا عصای معجزه را
هزار نیل بر آشوب با عصا مگریز
اگربه هم بخورَد نظمِ آسمان مهراس
به وقتِ چرخشِ منظومهی هدا مگریز
به شرحِ سلسلهی موجها کسی میگفت
که از خدای به دامانِ ناخدا مگریز
در استجابت گیسوی لیله الاسراست
امامِ آینهها دست بر دعا، مگریز
بر این کرانه، شبیخونِ خشم زیتونهاست
از این کرانهی زیتونی خدا مگریز
به رودِ باختری آن سوارِ موعود است
از آن کرانه صدا میزند تو را، مگریز
تمامِ معرکه گُلچرخ ذوالفقار علیست
تمام معرکه توفان لافتیٰ، مگریر
به هر کران هیجان ستارگان بنگر
ستاره سوختگان را بزن صدا، مگریز
به خون غزه که شرب الیهود شد سوگند
در آ به قلعهی خیبر از آن غزا مگریز
به پیشِ تیغِ علی مرحب آمدهست دو نیم
به پشتِ معرکه هنگام مرحبا مگریز
بگو به خصم در این آسیا بگردانی
تورا که گفت در این دور آسیا مگریز
بگو به مدعی انکارِ آفتاب چرا
در این تجلی و الشمس و الضحیٰ مگریز
جراحتیست اگر قبلهی نخستین را
اجابتیست در آن قبة الصّفا مگریز
چه گفت آینه « فّرو إلی الامام » تو را
چه گفت آینه الا به سوی ما مگریز
اگر تمامِ زمین غرقِ شمر و حرمله شد
در اقتدا به شهیدانِ کربلا مگریز
صدای کیست به لبیک یا امین الله
قسم به شورِ امینانِ کبریا مگریز
بیا به ساحتِ دارالشفای چشمِ امین
دلِ شکستهام از نسخهی شفا مگریز
.
.
#محمد_حسین_انصاری_نژاد
#استقبال_از_شعر_رهبر
#وعده_صادق
@shaeranehowzavi
شب بود و می گذشتم از کوچه های باران
از دور می شنیدم گاهی صدای باران
پرسیدم از نشانت ؛ گفتند :《 سمت مشرق ،
بعد از طلوع خورشید ، در انتهای باران》
من می نوشتم از عشق؛ جایی که در خیالم
پیچیده عطر نرگس؛ در ردپای باران
دلواپس تو بودم ؛ هر لحظه می سرودم
در خلوت خیابان؛ شعری برای باران
می آمدی و من هم ، از شوق با تو بودن
اسم تو را نوشتم؛ آن شب به جای باران
چتر مرا گرفتی؛ گفتم: 《پناه من شو》
گفتی :《 نمی شناسم غیر از خدای باران 》
از خاطرم گذشتی ؛ آری چه عاشقانه
دارد دلم دوباره با تو هوای باران...
#نرگس_مرادی
@shaeranehowzavi
✨ جلسات هفتگی «محفل شعر گوهرشاد»
🔅 با حضور بانوان شاعر استان قم
💠 دورهمی های نقد شعر، سیاه مشق و کارگاه تولید محتوا با حضور اساتید برجسته
🗓 پنجشنبه ۱۴۰۳/۲/۶
🕙 ساعت ۱۰ صبح
👌 #ویژه_بانوان
📌 قم، بلوار معلم، تقاطع پیامبر اعظم و معلم، خیابان شهیدین (عباس آباد)، پلاک ۵۲. بنیاد فرهنگی امامت
🆔 @emamateradat
حضرت سلطانعلی بن امام محمد باقر علیهما السلام:
می شود با معنی اعلای سلطان آشنا
با علی هر کس شود با حی سبحان آشنا
حضرت سلطانعلی با پای هجرت آمده
می شود با دست او آیات قرآن آشنا
قالی مشهد به دوش خود گرفته عرش را
کاش می شد با نقوش آن سلیمان آشنا
اشک می بارند پای مرقد او زائران
ابر اینجا می شود با سبک باران آشنا
روزیش را با خودش آورده اما بیشتر
میزبانش می شود با علم مهمان آشنا
پینه های دسته ی شمشیر چوبین جار زد
هست با دستان گرم فین کاشان آشنا
در نماز قتگاهش هست تربت بی قرار
کربلا وقتی شده با خاک ایران آشنا
#محمد_رحیمی_دلیجانی
@shaeranehowzavi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
شعر خوانی اقای عباس شاه زیدی استاد ادبیات و شاعر اصفهانی در محضر رهبر انقلاب و یادی از اصفهان:
آمدم پیرانه سر امّا جوان برخاستم
این چنین با تو نشستم، آنچنان برخاستم
وه چه شبهایی که با زلف سیاهت مو به مو
از سر شب درد دل کردم، اذان برخاستم
زندگی بی عشق ما را تا کجاها برده بود
یک شب از این خوابِ غفلت ناگهان برخاستم
دیدم آنجائی که تو هستی نمیگنجد دوئی
تا که من پیدا نباشد از میان برخاستم
تا نگیرد ذرّهای رنگ تعلّق دامنم
مثل گردی از زمین و از زمان برخاستم
چون ندیدم آشیانی امن، بر بام حیات
با همین حسرت نشستم با همان برخاستم
آسیای چرخ وقتی نان بیمنّت نداشت
از سر این سفره بی یک لقمه نان برخاستم
کرد چشمش ایمنم از فتنههای روزگار
با امین هر گه نشستم در امان برخاستم.
این که در چشم غزل این قدر میآیم "خروش"
سرمهام، از خاک پاک اصفهان برخاستم
🔻 رهبر انقلاب پس از تمجید و تحسین شعر ابیاتی هم قافیه از سروده های خود بیان فرمودند:
آفرین! آفرین! خیلی خوب. در لگدکوب حوادث جان دیگر یافتم/چون غبار از زیر پای کاروان برخاستم (یک بیت از غزلی با «ردیف برخاستم» سروده رهبر انقلاب).
خیلی خوب. آن[بیت] راجع به پیری و [این راجع به]جوان برخاستنتان: سرشارم از جوانی هرچند پیر دهرم/ چون سرو در خزان نیز رنگِ بهار دارم
@shaeranehowzavi
از تار و پود یخ زده خون میکشی که چه؟
داری مرا به مرز جنون میکشی که چه؟
تسلیم توست این من تنهای بیسپاه
شمشیر از نیام برون میکشی که چه؟
با تو وصال نیست میسر بگو مرا -
هرشب به وعدهای به درون میکشی که چه؟
من قرنهاست بی تو ترک خوردهام، مرا -
بیرون از انبساط قرون میکشی که چه؟
این خسته را که ذرهی جانی نمانده است -
داری به کارزار، کنون میکشی که چه؟
#حسین_سنگری
@shaeranehowzavi
هدایت شده از نویسندگان حوزوی
.
🔺رهبر؛ نگران زبان فارسی
«من خیلی نگران زبان فارسیام؛ خیلی نگرانم. سالها پیش ما در این زمینه کار کردیم؛ اقدام کردیم؛ جمع کردیم کسانی را دور هم بنشینند. من میبینم کار درستی در این زمینه انجام نمیگیرد و تهاجم به زبان زیاد است.»
▫️سخنان رهبر انقلاب در دیدار اعضای شورای عالی انقلاب فرهنگی، ۱۹ آذر ۱۳۹۲.
#پویش_نوشتن
#تبلیغ_مکتوب
#نویسندگان_حوزوی
@HOWZAVIAN
تکیه دادم به کنج دیواری
روبروی ضریحتان بانو
غصه دارم، دلم پر از درد است
ضامنم می شوی ؟ منم آهو..
#س_غلامرضاپور
#یا_حضرت_معصومه
@shaeranehowzavi
درمان نمیشوم من از این درد لاعلاج
از شعرهای بی هدف دمدمی مزاج
از تلخی حواشی هر روز بی امید
از بی جهت دویدنِ از روی احتیاج
هرشب سپید خواندن و شوق غزل شدن
غم گریه بعد خواندن هر شعر ابتهاج
در خود گریستم تن این کوچه باغ را
در کار عشق مانده و ازخویش هاج و واج
آشفته ی سکوت و پریشان گفتگو
از عقل دل بریده و داده به عشق باج
حسرت به جان لحظه ی من! کی! کجا! چطور !
در جاده های منحنی رو به اعوجاج
من خواب مانده ام دوسه قرن است بی هدف
دیگر نداشت پیش کسی سکه ام رواج
#صدیقه_سادات_علوی
#شاعران_حوزوی
#شاعران_فرهیخته
#شعر_خوب
@shaeranehowzavi
به پشت بام خانهات برو، هوا هوای اوست
نفس بکش که عطر اوست... عطر آشنای اوست
بگیر دست این نسیم خسته را که زائر است
برو که مقصد تو و نسیم، کربلای اوست
ببند چشم خویش را، ببند و طیّالارض کن
نگاه کن به گنبدش که جان ما فدای اوست
نفس بکش شمیم پردۀ دم ضریح را
نفس بکش، نفس بکش، خیال کن عبای اوست
مردّدم که شعر هدیۀ من است یا امام
هر آنچه هست شک نمیکنم که از دعای اوست
#راضیه_مظفری
#شاعران_حوزوی
#شاعران_فرهیخته
#شعر_خوب
#شب_زیارتی
@shaeranehowzavi
🔴پنجمین نشست ادبی #از_بلخ_تا_نیشابور
🔸رونمایی و نقد کتاب #مویههای_آمو
🔹باحضور:
دکتر حسین محمدی مبارز(منتقد)
دکتر تهماسبی خراسانی(منتقد)
دکتر سید حسین فصیحی(منتقد)
سید سکندر حسینی بامداد(سراینده)
سیدعلی نقیب(مجریکارشناس)
🔺️همراه با قرعهکشی کتاب🔻
زمان:یکشنبه ۹ اردیبهشت ۱۴۰۳ ساعت ۱۷
مکان:حوزه هنری استان قم، طبقه۳، سالن مهر
#انجمن_ادبی_خانه_مولانا
#حوزه_هنری_استان_قم
https://t.me/khanamwlana
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✅اَلسَّلامُ عَلى وَلِىِّ اللَّهِ وَحَبیبِهِ اَلسَّلامُ عَلى خَلیلِ اللَّهِ وَنَجیبِهِ اَلسَّلامُ عَلى صَفِىِّ اللَّهِ وَابْنِ صَفِیِّهِ
اَلسَّلامُ عَلىَ الْحُسَیْنِ الْمَظْلُومِ الشَّهیدِ اَلسَّلامُ على اَسیرِ الْکُرُباتِ وَ قَتیلِ الْعَبَراتِ
#شب_زیارتی
@shaeranehowzavi
.
قدس چشمانتظار یاری ماست، به سپاهت بگو قیام کنند
بر جُهود کثیف کودککش، راحت و خواب را حرام کنند
فتح قدس شریف شد نزدیک، دشمن صهیونیست مردنی است
با دَم و رمز یاعلی سردار، کار او را بگو تمام کنند
✍️#محمدتقی_عارفیان، ۱۴۰۳/۰۲/۰۷
ساعت به وقت #حاجقاسم
۰۱:۲۰ 💔
هدیه به روح ملکوتی و بلندپرواز حاجقاسم سلیمانی صلوات
#ألّلهُمَّصَلِّعَلىمُحَمَّدٍوآلِمُحَمَّدٍوَعَجِّلْفَرَجَهُم
@SharheAtasheDel
🌻سمندِ خیال
گاهی دلم هوای تو را میکند عجیب
چون دخترانِ تُرکمنی، ساده و نجیب
زین میکنم سمندِ خیالاتِ خویش را
شاید نظر کنی به دلِ خستهی غریب
#فاطمه_دستجردی
@shaeranehowzavi
«هل من مبارز»... نعره دنیا را تکان میداد
در خندقی خود کنده، شهر از ترس جان میداد
اینک سوار کفر، زیر رقص شمشیرش
لبخند شیطان را به پیغمبر نشان میداد
«یک مرد آیا نیست؟»... این را کفر میپرسید
آن روز ایمان مدینه امتحان میداد
هرکس قدم پس میکشید و با نگاه خود
بار امانت را به دوش دیگران میداد
با شانه خالی کردن مردان پوشالی
کم کم رجزها مزهٔ زخم زبان میداد
«رخصت به تیغم میدهی؟»... این را علی پرسید
مردی که خاک پاش بوی آسمان میداد
فرمود نه بنشین علی جان! تو جوان هستی
آری همیشه پاسخش را مهربان میداد
::
«هل من مبارز»... نعره گویا از جگر میزد
فریاد او بر قامت شهری تبر میزد
او میخروشید و رجز میخواند و بر میگشت
او مثل موجی بود که بر صخره سر میزد
کم کم هوا حتی نفس را بند میآورد
نبض مدینه پشت خندق تندتر میزد
زنها میان خانهها شیون به پا کردند
انگار تکتک خانهها را نعره در میزد
فریاد بغض بچههای شهر را بلعید
ساکت که میشد، دیو فریادی دگر میزد
یکبار دیگر اذن میدان خواست از خورشید
لبهای شیرین علی حرف از خطر میزد
فرمود: «نه» هرچند که قلب علی را دید
مثل عقابی در قفس که بال و پر میزد
::
«هل من مبارز»... باز زانوی علی تا شد
این بار دیگر اذن میدان یک تمنا شد
فرمود پیغمبر: «علی جان! یا علی! برخیز»
خندید، بند از دستهای شیر حق وا شد
شمع شهادت شعلهور بود و خدا میدید
پروانه در آتش بدون هیچ پروا شد
برقی زد آهن، پاره شد بند دل دشمن
تا تیغههای ذوالفقار از دور پیدا شد
تا انعکاس صورتش بر ذوالفقار افتاد
ابرو گره زد تیغ روی تیغ زیبا شد
مثل عقابی در نگاه عَمرو میچرخید
فرصت برای تیز پروازی مهیا شد
اینک رجزها تن به لالی داده بودند و
طوفانی از نام علی در دشت برپا شد
اعجاز یعنی ضربهٔ دست علی آن روز
دشمن اگر که رود، او مانند موسی شد
تا لا فتی الّا علی را آسمان میخواند
لا سیف الّا ذوالفقار این گونه معنا شد
در وصف این ضربت خدا حتی غزل دارد
آری علی با ضربتی عالی اعلا شد
#مهدی_مردانی
#امام_علی علیهالسلام
#جنگ_خندق
@shaeranehowzavi