eitaa logo
🍃 شاعران حوزوی 🍃
628 دنبال‌کننده
1.3هزار عکس
146 ویدیو
11 فایل
🌏خبرگزاری‌ها، نشریات، و کانال‌ها در مناسبت‌های دینی و ملی به دنبال اشعار حوزویان هستند و اینجا گنجینه شعر آن عزیزان است. 🍃ارسال اشعار و احوال شاعران به 🍃مدیر شاعران حوزوی @mahta_sa 💠 #شاعران_حوزوی 💠 @shaeranehowzavi
مشاهده در ایتا
دانلود
| وضعیت نارنجی باغ | شطرنجی نشان دهید با اسفنج‌های خونین نارنجستانِ قوام را و با چکه‌چکه‌ی ابرهای کبود تکه‌تکه درختان باغ را در باد شطرنجی نشان دهید بازوان ورم کرده‌ی باغ را و شتکِ خون را بر گونه‌های غنچه‌های هراسان تا مبادا تکثیر شود بال‌بالِ کفترانِ حرم در شبیخونِ پیاپیِ کفتارها شطرنجی نشان دهید زمین خوردنِ بانویی را در های‌وهوی شغالی گر در زیرِ لگدهایِ وحشیِ گرگ ناگاه نارنجی شد وضعیتِ باغ شطرنجی نشان دهید این آدینه‌ی بعد از شام غریبان زینب را هنوز قافله‌ی نیزه‌دارها چهل منزل فاصله دارند تا دروازه‌ی ساعت شام... و جشن خلیفه‌ی بوزینه باز حتی هنوز از کوفه رد نشده‌اند از بی‌شکوفه‌ترین باغستان‌های تاریخ چاووش حرمله ها را می‌بینی و شبح شبث‌ها را... در ازدحامِ مگس‌ها.. دارد زیاد می‌شود نوش‌نوش ابن زیادها شطرنجی نشان دهید صاعقه را در گیسوی گندمزارری مبادا بر آشوبد رویای ابن سعدها را اینجا شیرازست و از نارنجستان یک خیابان فاصله است تا چلچراغ‌های خونی شاهچراغ شطرنجی نشان دهید قیامِ گوهرشاد را در نارنجستان قوام و خونِ حمید الداغی را بر گُلدان‌هایِ شمعدانی و نارنجی بکشید گریه‌های باغ را شطرنجی نشان دهید خیمه‌های سوخته را در سُمکوبی بی‌شمار اسبان و هلهله‌ی وقیح شمر را در سیلی بر کودکان حرم و تاراجِ روسری‌ها شطرنجی نشان دهید صورتِ کریه شطرنج‌بازان شهر را در چشمِ پیادگان که مبادا شتکِ خونِ باغ به تریجِ قبایی بربخورد این آتش برمی‌خیزد از گورِ خاکستری‌ها به قولِ آن شاعر خسته فریاد کردن گناه است در شهر کاکُل زری‌ها . . @shaeranehowzavi
اذان عشق"🥀 قد برافراشته کن، سرو تو دیدن دارد صوت پیغمبری ات باز، شنیدن دارد پای بگذار بر این دشت ترک خورده ببین! قلب طوفان زده اش، میل تپیدن دارد عشق هم در طلب بوسه به پیشانی تو سمت آغوش تو آهنگ دویدن دارد مرگ بازیچه دستان تو بوده است ولی دیگر انگار تمنای رسیدن دارد ای غزل مردترین معجزه کرب و بلا صحنه دلبری ات، آه کشیدن دارد آنقدر جذبه عرفانی چشمت بالاست که غزل سمت نگاه تو دویدن دارد به کدامین افق امروز اذان می گویی؟ آری امروز، نماز تو خریدن دارد. @shaeranehowzavi
🥀 ای ساربان آهسته رو کآرام جانم می‌رود وآن دل که با خود داشتم با دلستانم می‌رود من مانده‌ام مهجور از او بیچاره و رنجور از او گویی که نیشی دور از او در استخوانم می‌رود گفتم به نیرنگ و فسون پنهان کنم ریش درون پنهان نمی‌ماند که خون بر آستانم می‌رود محمل بدار ای ساروان تندی مکن با کاروان کز عشق آن سرو روان گویی روانم می‌رود او می‌رود دامن کشان من زهر تنهایی چشان دیگر مپرس از من نشان کز دل نشانم می‌رود برگشت یار سرکشم بگذاشت عیش ناخوشم چون مجمری پرآتشم کز سر دخانم می‌رود با آن همه بیداد او وین عهد بی‌بنیاد او در سینه دارم یاد او یا بر زبانم می‌رود بازآی و بر چشمم نشین ای دلستان نازنین کآشوب و فریاد از زمین بر آسمانم می‌رود شب تا سحر می‌نغنوم و اندرز کس می‌نشنوم وین ره نه قاصد می‌روم کز کف عنانم می‌رود گفتم بگریم تا ابل چون خر فروماند به گل وین نیز نتوانم که دل با کاروانم می‌رود صبر از وصال یار من برگشتن از دلدار من گر چه نباشد کار من هم کار از آنم می‌رود در رفتن جان از بدن گویند هر نوعی سخن من خود به چشم خویشتن دیدم که جانم می‌رود سعدی فغان از دست ما لایق نبود ای بی‌وفا طاقت نمی‌آرم جفا کار از فغانم می‌رود علیه‌الرحمه   @shaeranehowzavi
🥀 شب رخ نمود و دیده‌ام از خود عبور کرد بر هم نشست و خاطره‌ها را مرور کرد از سنگ‌فرش سینه عطش شعله می‌کشید آری خیال دوست به قلبم خطور کرد تصویر خنده‌ای که امید آفریده بود در انحنای قطرۀ اشکی ظهور کرد موسیقی تپیدن دل با طنین اشک کار هزار پرده ز شور نشور کرد ناگه در آن میانه سروشی ز شهر عشق چون کیمیا سفال دلم را بلور کرد می‌گفت: «جسم روح‌فزای حسین را میل حبیب همدم سم ستور کرد تعلیم مرغ عشق، سلیمان پاک را دانا به رمز و راز نوای طیور کرد بی‌شک اشارتی به خرابات دلبر است یادی که حق ز جنت و حور و قصور کرد» الهام‌واره بود و هبوطش به کام دل شهدی ز هم‌نشینی شور و شعور کرد دل را چو با حقیقت وصل آشنا نمود بیگانه از تفاوت غیب و حضور کرد @shaeranehowzavi
. شب جمعه به وقت دل‌تنگی می‌کند زنده ماجرای تو را می‌کند زنده یاد رزم تو را، یاد جانبازی و وفای تو را ای علمدار حضرت نایب، پاسدار حریم عشق شدی قسمت ما کند خدا ای کاش، آخر کار، کربلای تو را ✍️، ۱۴۰۲/۰۵/۱۳ ساعت به وقت ۰۱:۲۰ 💔 هدیه به روح ملکوتی و بلندپرواز حاج‌قاسم سلیمانی صلوات 🌷 @shaeranehowzavi
🥀 میاید از سرِ برزن خبر چه داغ و گران! مرا که کشت خبر، تا کند چه با دگران! خبر دهید که افتاده مادری و رواست که ایستاده ز غم جان دهند رهگذران خبر دهید که نامرد، پیش طفلش زد خبر دهید از اندوهِ دختری نگران زنی به خاطر حفظ حجاب سیلی خورد به دست سنگدلِ سفله ای که وای برآن شما که دیده و رنجیده اید! نقل کنید وگر که هیچ نیاید به چشم فتنه‌گران در آفتابِ جزا، مستحقِ عریانی ست قبیله‌ای که ندارد کسی حجاب درآن! @shaeranehowzavi
هر صبحِ سحر، می‌دهم از دور سلامت شش‌‌گوشه شده، قلبِ‌‌من انگار ز نامت دلتنگ طواف حرمت، گوشه ی چشمی بر عاشـقِ دیوانه ی بیــمار مُدامت @shaeranehowzavi
🥀 تو مثلِ رودی و من غرق در زلالیِ تو نشسته‌ام به تماشای بی‌خیالی تو همیشه پیشِ تو لبریزم از جواب، ولی عذاب می‌کشم از بُهت و بی‌سؤالی تو جز این که حرصِ مرا در می‌آورد، دیگر چه سود می‌برد آیینه از توالی تو شبیه کوچۀ پُر رفت و آمدی شده‌ای که دائماً به تو شک می‌کنند اهالی تو قلم برای شکارِ غزل کمین کرده که واژه‌ها همه جلدند در حوالی تو پس از تسلسل سیگارها چه محسوس است میان هاله‌ای از دود، جای خالی تو... @shaeranehowzavi
🥀 سلام بر تو که نوری و ذکری و ایمان سلام بر سخن حق، سلام بر قرآن به هفت آیۀ سَبعُ المَثانی‌ات سوگند تمام رحمت محضی، قسم به اَلرّحمن مُعَلَّقات، معلّق شد و به زیر آمد همین که نور تو آمد در آن زمان به میان خِرَد به عمق تو هرگز نمی‌رسد دستش هزار معنی نازک شده‌ست در تو نهان اگر که چهره بدون نقاب بنماید کُمیت عقل شود لنگ و عاجز و حیران نسیم جنت حق می‌وزد ز آیاتش بهشت را به تماشا نشین در این بستان خزان گذشت بر اوراق خلق و کهنه شدند گذر نکرده بر اوراق او غبار خزان به پیش هیبت «فَأتُوا بِمِثْلِهِ»، فُصَحا گرفته‌اند سرانگشت عجز را به دهان زبان به کام گرفتند جمله لال شدند چو گفت «فَاسْتَمِعُوا لَه وَ أنصِتُوا» یزدان بشر کجا و توان سخن چو او گفتن؟ زبان هیچ بشر نیست مرد این میدان نگاه کن وَ بدان «اُنزِلَ بِعِلمِ الله» اگر که بهتر از این هست هاتِ بالبرهان نشسته‌اند همه انبیا بر این سفره به لقمه‌ای که بگیری از آن، شوی لقمان فدای نثر روانش شود هزاران نظم که داده است پریشانی مرا سامان هزار عمر شده صرف فهم او و هنوز بدیع مانده معانی او و نحو بیان هزار فتنه بیاید هزار فتنه روَد به زیر سایۀ قرآن نمی‌شوم نگران چنان پر است کتاب خدا ز وصف علی شود علی، بشود این کتاب اگر انسان ببین به غیر علی کیست باء بسم الله؟ ببین شده‌ست علی بر کتاب حق عنوان بدون نقطه چه معنا دهد کلام کسی؟ علی‌ست مُظهِر قرآن و معنی تبیان خطاب آمده «بَلِّغ»: «علی ولی الله» که در غدیر شود حق چو آفتاب عیان به برکت علی «اَکمَلتُ دینَکُم» آمد که با ولایت او کامل است این بنیان خلافت است فقط لایق علی آری «لَقَد تَقَمَّصَها» دیگری که وای بر آن کسی که شیعۀ او نیست، غرق می‌گردد علی‌ست کشتی نوح و علی‌ست کشتی‌بان هر آنچه گفته نبی در حق علی، وحی است مُطَهّر است نبی از خطا و از هذیان بدون حب علی راه بدتر از چاه است به کعبه نه، که رسد آخرش به ترکستان عَلَی الصَّباح قیامت خدات می‌پرسد چه شد که بعد نبی اِتَّبَعتُم الشَّیطان؟ علی‌ست باب ورودی علم پیغمبر گمان مکن که بوَد شهر بی در و دربان علی‌ست سِرّ «يَدُ اللهِ فَوقَ أَيديهِم» که اوست آیت عظمای حق به عالمیان علی‌ست علّت جمع ضمیر «أَنفُسَنَا» به جز علی چه کسی بوده بر پیمبر جان؟ علی‌ست هادی امت پس از نبی به صراط صراط نیست برای مُحبّ او لغزان علی‌ست وجه خداوند «ذوالجلال» بلی در آن زمان که شود «كُلُّ مَن عَلَيهَا فَان» علی‌ست ساقی کوثر، علی‌ست رحمت محض و غیر اوست سرابی که یَحسَبُ الظَمئان علی‌ست صاحب علم کتاب و شاهد وحی کجاست عالم و جاهل به یکدگر یکسان؟ علی و فاطمه مصداق آن دو دریایند به جز حسین و حسن نیست لؤلؤ و مَرجان قسم به آیۀ «تَبّت یَدا» بریده شود دو دست هر که زند دست جز بر این دامان اگر ‌که تیغ به رویم کشند می‌مانم نمی‌شوم ز مسیر غدیر رو گردان بگیر دست مرا بی‌قرارِ نام توام کویر خشک منم من، تویی تویی باران سخن به آب رسید و ز غصه آب شدم عطش چه کرد که صَارَ السَّماء مثل دخان رسیده است خطاب «اِرجِعی الی رَبّک» خدا کند نخورد سنگ بر لب و دندان فدای قاری قرآن که تشنه‌لب بود و نداد جرعۀ آبی کسی به آن عطشان آهای شمر! تو را ذره‌ای طهارت نیست مزن بدون وضو دست خویش بر قرآن @shaeranehowzavi
🥀 گواه سیرۀ عشق است داغداری ما به باغبانی درد است لاله‌کاری ما تنور لاله در این فصل آنچنان داغ است که می‏‌چکد عرق از روی شرمساری ما به راه خیزش ما گرچه نیزه کاشته‏‌اند جُوِی نکاسته از شور تک‌سواری ما به رود خستۀ تاریخ داده درس شتاب در آبراهِ هدف، موجِ بی‌قراری ما صفی ز لشکر عشق‌اند باد و باران هم غریب نیست شتابند اگر به یاری ما... شروع زندگی جاودانه با یار است در این غریب‌کشی، مرگِ اختیاری ما به زیر سایۀ طوباقدان عاشورا نرُسته سرو بلندی به استواری ما صلا زدی که: کسی هست یاری‌‏ام بدهد؟ بلی حسین من، آنک خروش آری ما اگر چه دیر صلایت شنیده‌‏ایم، اما بگیر هر چه غرامت ز خون جاری ما بگو به دشمن مغلوب ما که در راه است هنوز حادثۀ زخم‌های کاری ما... امید منتظران! با ظهور خود بزدای غبار اشک، ز چشم امیدواری ما «فرید» خط شهادت همیشه حایل باد میان خستگی و پای پایداری ما @shaeranehowzavi
🥀 بیشتر از همه در وعده صداقت داری خوبی و با من بد کرده رفاقت داری داغداریّ و منم باز پر از شوق گناه چقدر ای پدر خسته تو طاقت داری باید از جانب تو اهل لیاقت بشوم ای کسی که ز خدا شان لیاقت داری شده قانون که ستم از من و بخشش از تو کی ز بخشیدن این بنده فراغت داری؟ پسر فاطمه دل را چه هوایی بکند... مثل مادر به همه گر که دعایی بکند.... چقدر فاطمه در یاد غریبت پیداست چقدر واعطشا در لب نامت تنهاست چادر مادرمان...خیمه خاکیّ تو نیست؟ چقدر روی دلش لکّه ی ردّ پاهاست آه ای کوچه و هیئت،همه شهر ببین... یک نفر این طرف توست...تمام دنیاست چشم غفلت زده را کاش که بازش بکنی تا ببیند که سرش نذر قدوم مولاست در هوای تو پر و بال زدن هم هنر است ای که قوت شب و روزت پر خون جگر است آرزوی نفس آخر سقّایی تو مشک بی تاب منم...حضرت دریایی تو با لب خشک ببین یاور ساقی شده ام یا ابانا....کَرَمی....زاده ی زهرایی تو تیرهارا تو خودت از جگرم دور بکن من امید حرمم....شاهد غم هایی تو کاش می شد که شوم...دلخوشی مادرتان مثلا حُر...مثلا جَون....که آقایی تو.... خون من گرچه کثیف است ولی...آقاجان جان زهرا و حسن....جان علی...آقاجان... @shaeranehowzavi
🥀 این هفته نیز جمعۀ ما بی شما گذشت آقا بپرس این که چه بر حال ما گذشت! این هفته هفت روز به ظاهر گذشتنی بر من ولی عزیز دلم، قرن‌ها گذشت... هفتاد گوشه ناله زدم تا که جمعه شد جانم به لب رسید ولی جمعه تا گذشت گفتند جمعه بوی تو می‌آورَد نسیم اما نسیم آمد و سر در هوا گذشت خورشید هم هوای مرا تازه‌تر نکرد او هفت دفعه آمد و بی‌اعتنا گذشت عمرم به سر رسید و از این دستْ جمعه‌ها تکرار شد، نیامدی و عمر ما گذشت @shaeranehowzavi
هدایت شده از نویسندگان حوزوی
🖌ایوب پرندآور این هفته هفت روز به ظاهر گذشتنی بر من ولی عزیز دلم، قرن‌ها گذشت... https://eitaa.com/shaeranehowzavi/1992 🖌مبین اصفهانی با لب خشک ببین یاور ساقی شده ام یا ابانا....کَرَمی....زاده ی زهرایی تو https://eitaa.com/shaeranehowzavi/1991 🖌محمد تقی عارفیان ای علمدار حضرت نایب، پاسدار حریم عشق شدی قسمت ما کند خدا ای کاش، آخر کار، کربلای تو را https://eitaa.com/shaeranehowzavi/1985 🖌مهتا صانعی نسل ما نسل شهیدان به خون غلتان است نسل "فهمیده" ای از "باکری" و "چمران" است https://eitaa.com/shaeranehowzavi/1958 🖌محمد حسین امیری از آن غریو و غرش کفتار طورتان ترس نگاه مانده برای شما فقط https://eitaa.com/shaeranehowzavi/1957 🖌مریم بسحاق من مؤمنم به معجزه مُهر این طبیب با تربت حسین چه دل‌ها شفا گرفت https://eitaa.com/shaeranehowzavi/1939 🖌محمد حسین انصاری نژاد با خودش فکر می‌کُند که فرات، عطشِ باغ را نمی‌فهمد می‌رود معنیِ شکفتن را، فوقِ درکِ بشر نشان بدهد https://eitaa.com/shaeranehowzavi/1931
بمناسبت درگذشت پیرغلام سیدالشهدا و ذاکرالحسین مرحوم والد حجت الاسلام دکتر سیدمحمد نقیب 🔹مجلس یادبودی برگزار می‌گردد🔸 زمان: چهارشنبه ۱۸ مردادماه از ساعت ۱۷ الی ۱۹ آدرس :قم_ بنیاد- میدان جوان خیابان ذوالفقار مسجد علی بن ابی طالب (ع) حضور شما سروران موجب تسلای خاطر خانواده آن مرحوم می‌باشد 🖤 @shaeranehowzavi
☘☘ کنار نام علی می شود رضا بنویسم حرم برای دل تنگ مبتلا بنویسم سلام شمس خراسان پناه قلب غریبان چقدر نذر تو از داغ کربلا بنویسم گره به لطف تو وا می شود همیشه و باید رئوف آل نبی را گره گشا بنویسم زلالِ نور و پر از واژه های ناب و نجیب است تمام صحن و سرایت ،من از کجا بنویسم!؟ به رفت و آمد زوار دلشکسته ی کویت از اوج مرحمت شاه با گدا بنویسم؟ نمی شود که همیشه برای شرح غم دل کلاغ رو سیه و گنبد طلا بنویسم میان این همه آدم تویی رفیق صمیمی مقام لطف تو فرمود بی ریا بنویسم مرا ببخش که هرگز برای قلب رئوفت نشد که در خور نامت دو خط ثنا بنویسم همیشه چتر محبت گشوده ای به سر من در استعاره چه می شد تو را خدا بنویسم @shaeranehowzavi
🥀 دلش همیشه در این سال‌ها پر از غم بود برای او همه‌ی ماه‌ها محرم بود به محض دیدن آب روان به هر سویی بساط روضه‌یِ سنگینِ او فراهم بود همیشه پیش نگاهش به هر طرف می‌رفت نمایِ تازه‌ای از روضه‌ای مجسم بود به سینه داشت از آن خاطرات کوهی زخم که تا همیشه‌ی دوران بدون مرهم بود بدون سر پدرش را شناخت در مقتل نشانه‌های تنش گرچه سخت مبهم بود میان اشک، تنش را به خاک تیره سپرد چه روزها که گذشت و دلش در آن دم بود به لحظه‌های وداعی غریب جان علی دچار تلخ‌ترین لحظه‌های عالم بود امامِ خم‌شده قامت، شکسته‌دل یک عمر به فکر قامت ماهی شکسته درهم بود @shaeranehowzavi
🥀 مصحف نوری و در واژه و معنا تازه وحی آیات تو هر لحظه و هرجا تازه هرچه تکرار شود، نام تو تکراری نیست ما و شیرینی این شورِ سراپا تازه و جهان داغ تو را تازه نگه‌داشته است نه! نگه‌داشته داغ تو جهان را تازه موج در موج به سر می‌زند و می‌گرید مانده داغ لب تو بر دل دریا تازه آه ای تشنۀ افتاده به هامون، زخمی آه ای زخم تو در غربتِ صحرا تازه تازه می‌خواست کمی معرکه آرام شود نعل‌ها تازه شد و داغ دل ما تازه کاروان رفت به مهمانی کوفه که در آن کوچه در کوچه شود غربت مولا تازه کاروان رفت به مهمانی شام، آه از شام زخم‌ها کهنه ولی زخم زبان‌ها تازه کاروان رفت ولی راه تو در عالم ماند با شکوه قدم زینب کبری تازه اربعین است و قدم در قدم اعجاز غمت پر طپش، گرم، پرآوازه، شکوفا، تازه ای که امروزِ جهان مات شکوه تو شده‌ست مانده غوغای تو در جلوۀ فردا تازه تا که غم هست و حرم هست و علم هست و قلم جلوۀ توست در آیینۀ دنیا تازه علیه‌السلام @shaeranehowzavi
بند اول: دوباره فصل عزای حسین آمده است هلا به گوش صدای حسین آمده است سیاه‌پوش غم اوست آسمان و زمین خوشا که باز هوای حسین آمده است تمام زندگی‌ام یک طرف، خوشا اشکی - که عاشقانه برای حسین آمده است بساط روضه مهیاست، روضه‌خوان برخیز که سوز روضه ز نای حسین آمده است شکست قامت عرش و حسین تنها شد بساط عشق در این خاک مرده برپا شد @shaeranehowzavi
🥀 از ضربِ عشق جمع مکسر شکسته بود آیینه وار قلب پیمبر شکسته بود پروازدرهوای اسارت محال بود بال و پرِ کبودِ کبوتر شکسته بود پیشانی برادر او را شکست لیک از دست سنگ ها دلِ خواهر شکسته بود باچشمِ خویش دید که امواجِ آفتاب در بین تیغ و نیزه و خنجرشکسته بود انگار کربلای نگاهش مدینه شد انگار باز پهلوی مادر شکسته بود اصلا معادلات به هم خورده بود چون خود‌کار پاره پاره و دفتر شکسته بود @shaeranehowzavi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
شعری با ردیفِ "سر" که اشک رهبر انقلاب را جاری ساخت العطش گفتی ولی آب از سر دنیا گذشت ... @twiita
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🥀 ســـلام بر دل تنهـــا و خستــــه ات آقا به قلب مضطر و از غم شکسته ات آقا ســـلام ما به عــزادار دشت کرب و بلا به آن دو دیدهٔ در خون نشسته ات آقا @shaeranehowzavi
🥀 قرص است دلم به آیه‌های قرآن این سینه گرفته عطر و بوی ایمان هرگاه که آسمانِ دل، ابری شد دستان مرا گرفته در هر باران @shaeranehowzavi