هدایت شده از نهج البلاغه
پرهیزکاران مردم را با لقب های زشت نمی خواند،
همسایگان را ازار نمیرساند، در مصیبت های دیگران شاد نمیشود و در کار ناروا دخالت نمیکند و از محدوده حق خارج نمیشود.
📚بخشی از خطبه ۱۹۴نهج البلاغه
🌷حضرت علی علیهالسلام در این خطبه صفات مومنان و منافقان را میگویند. در بخشی از این خطبه میفرمایند: دل های پرهیزکاران اندوهگین و مردم از آزارشان در امان، تنهاشان لاغر و درخواستهاشان اندک و نفسشان عفیف و دامنشان پاک است. در روزگار کوتاه دنیا صبر کرده تا آسایش جاودانه قیامت را به دست آورند. تجارتی پرسود که پروردگارشان فراهم نموده است. دنیا خواست آنها را فریب دهد، اما عزم دنیا ثمر نداشت. میخواست آنها را اسیر خود کند که با فدا کردن جان خود را آزاد کنند.
#نهجالبلاغه
💠 @Nahjolbalaghaa
هدایت شده از محمدصادقخدایی🔰روانشناس
🔻از من بشنو!
🔹️برای بالا بردن یکی؛ دیگری رو پایین نیار!
#از_من_بشنو
محمدصادقخدایی🔰روانشناس
▪️مطالب این کانال رو به هم هدیه بدیم! 👇
https://eitaa.com/mskh1367
هدایت شده از محمدصادقخدایی🔰روانشناس
🔻از من بشنو!
🔹️بخوای مشکلات زندگی رو حل کنی؟ باختی!
بخوای مشکلات زندگی رو مدیریت کنی؟ بردی!
#از_من_بشنو
محمدصادقخدایی🔰روانشناس
▪️مطالب این کانال رو به هم هدیه بدیم! 👇
https://eitaa.com/mskh1367
با روضه حسین(ع) نفس تازه میکنم...
وقتی هوای شهر نفسگیر میشود.
🔹یل یاتار طوفان یاتار... یاتماز حُسِینین پرچمی
🔺که یعنی انتهای تمام جنگیدن و سیاستورزی و مقاومت رسانهای ما باید همین باشد... یاتماز حُسِینین پرچمی
🆔 @shaeri_1001
#شهریست پرظریفان وز هر طرف نگاری
یاران صلای عشق است گر میکنید کاری
چشم فلک نبیند زین طرفهتر جوانی
در دست کس نیفتد زین خوبتر نگاری
هرگز که دیده باشد جسمی ز جان مرکب
بر دامنش مبادا زین خاکیان غباری
چون من شکستهای را از پیش خود چه رانی
کم غایت توقع بوسیست یا کناری
می بیغش است دریاب وقتی خوش است بشتاب
سال دگر که دارد امّید نوبهاری
در بوستان حریفان مانند لاله و گل
هر یک گرفته جامی بر یاد روی یاری
چون این گره گشایم وین راز چون نمایم
دردیّ و سخت دردی کاریّ و صعب کاری
هر تار موی حافظ در دست زلف شوخی
مشکل توان نشستن در این چنین دیاری
@shaeri_1001
اگه به تیر ماهی ها بر نمی خوره کمکم آماده بشن حکومت رو به مردادیا بدن..
@shaeri_1001
«لالایی نمیخوانیم و بچهها دارند، میمیرند!»
یک پژوهشگر متون موسیقایی فولکلور که از قضا خانم هم هست به تازگی در جایی گفته است:
«متاسفانه بسیاری از مادران دیگر برای بچههایشان #لالایی نمیخوانند و حتی بسیار دیدهام وقتی کودکی زیاد گریه میکند آن را با قرص و قطره ساکت میکنند. دلیل این مسئله نیز ارتباط عاطفی کمتری است که بین مادر و فرزند وجود دارد و همین ارتباط کمتر باعث میشود تا مادر از نیازهای عاطفی و فیزیکی کودک خود غافل بماند. لالایی یکی از مهمترین نمادهای فرهنگی و هنری هر منطقه است و بسیار در ارتباط عاطفی مادر و فرزند نقش مهمی دارد.»
✅ برای این بچههای طفل معصوم لالایی بخوانید مردم...
هرچند که لالایی خواندن به جوششی از سر درک #زخم، #زیبایی و #ادبیات نیاز دارد. که زخم را کشیده باشی یا بفهمی، زیبایی و معصومیت #کودک، دریا و سایر همخانوادههایشان را محرم واگویههایت بدانی و جوشش آهنگین کلام داشته باشی ولو اینکه حتی مقفّی و مردّف هم نباشد.
اصلا هیچکدام از اینها هم که نباشی اما تکلیف داری قصه مظلومیت علی اکبر(ع)، دلاوریهای رئیسعلی دلواری، شمشیرزنی لطفعلی خان زند، تنهایی مدرّس و یتیم نوازی امیرالمؤمنین(ع) را گاهی برای کودکت نجوا کنی.
⬅ و همین نجواگری اسمش لالایی است که تار و پود وجود کودک را مثل یک قالی خوشرنگ به هم میبافد ولی متأسفم که بعضی از ما ایرانیها به لطف #مطالعه نکردن، اهل #هیجان_حلال نبودن و دوری از #تفکر و تعمق؛ آنرا از زندگی کودکانمان حذف کردهایم.
🔺پ.ن: البته که روی سخنم با مادرها و پدرهای مهربانی که هنوز هم برای اطفالشان لالایی میخوانند و آنها را در سبک زندگی اسلامی و ایرانی نموّ میدهند، نبود و نیست...
@shaeri_1001
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
باذن الله...
علی اکبری که مزد نوکری اش را در کربلای ۵ گرفت
▪️فرازی از #وصیت_نامه #شهید_جواد_شاعری از #غواصان گردان حضرت علی اکبر #لشکر۱۰_سیدالشهدا (ع)
▪️پدرم! چندی ست که جنگ بین من و شما فاصله مکانی ایجاد کرده، اما بدانید با تمام فراز و نشیبی که زندگی دارد، بین من و شما قرب معنوی و ابدی وجود دارد..
اینک فرزند شما یکی از علی اکبرهایی است که به شوق دیدار مولایش اباعبدالله(ع) عزم میدان نبرد کرده است، تا در صف اصحاب عاشورایی عشق جان به جان آفرین تسلیم کند...
#عجب_تشرف_سبزی_جنون_مریدت_کرد
#قرار_بود_بمیری_خدا_شهیدت_کرد
#گردان_حضرت_علی_اکبر
#سید_الشهدا_جان
@shaeri_1001
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
باذن الله...
عباسی که تا آخرین نفس پای اسلام ایستاد
▪️عباس ِ شهیدی که در بامداد فیروزه ای کربلای ۴ در جزیره ام الرصاص تیر خلاص خورد و مزد اخلاص گرفت.
▪️فرازی از وصیت نامه شهید عباس خسروی لرگانی از رزمندگان لشگر ۲۵ کربلا
▪️من می خواهم عباس بن علی(ع) مقتدای من باشد، تا آخرین نفس برای دفاع از اسلامی می جنگم
#شهید_عباس_خسروی_لرگانی
@shaeri_1001
Shaeri_1001
باذن الله و اعوذ بالله من الفراق...
*روضه برادر را برادرها می فهمند*
🌺 این عکس را تاسوعای سال۷۸ درحرم حضرت #امام_زاده_حسن (ع) آقای رضا نورالله با دوربیش ثبت کرد و یک سال بعد دقیقا فردای روز عاشورا در روزنامه رسالت منتشر شد. خودم کنار محمد داداش نشسته ام و نیمرخ چهره ام هست...
▪️محمد داداش، ۲۳ سال پیش و در روزهای پاییزی آبان ۷۹ ساعت ۸ونیم صبح در بغلم آخرین نفس را زد و پر کشید...
حتما مجاهدت ها و پاک بازی اش در شب های سرد و گرم زمستان در بسیج و... در گوشه ای از آن لوح محفوظ ماندگار شده است.
#نوجوان بودم داغ #برادر که #روضه_خوان ها می گفتند سخت است را چشیدم... اصلا روضه علمدار کربلا برای آنانی که داغ برادر چشیده اند رنگ و بوی دیگری دارد.
▪️این برانکاردی که در تصویر می بینید را خودش ساخت با همین وضعیت، توی حیاط خانه، زیرش چرخ جوش داد تا برای عزاداری حضرت ارباب راحت تر بتواند در مراسم سیدالشهداء در امامزاده و مسجد شرکت کند و البته تر اینکه کمی زحمت رفقا را کمتر کند...
▪️تقریبا ۴سال هر شب تا صبح بر بالینش بودم. شب تا صبح... بعد از نماز صبح می خوابید و من هم یکی دو ساعتی استراحت می کردم و می رفتم مدرسه، مدرسه معراج که چند سال بعد فروشگاه ایرانیان شد...
🔺برادرانه هایی در آن سال ها از دوستان هیئتی و مسجدی دیدم، حکایتش می تواند قصه ای شود و... همه اش #رسم_برادری است.
▪️ایام #فاطمیه منزل آقا مهدی محبوبی مراسم حضرت مادر برگزار بود، آمد هیئت و گلایه کرد این بار، صبرش سر آمده بود و می خواست دیگر بار سفر را ببندد، توسل کرد و چه شبی شد آن عزاداری و آن شب... صدای دعاهایش هست، دیری نپایید که استجابت حضرت مادر را به چشم دیدیم...
آقای محمدداداش که نوکر امام حسین(ع) بودی پای روضه ارباب یادت می کنم...
دوم
▪️من که نمی دانستم، اما داشت آرام آرام جان می داد که خواست دست بیاندازم زیر شانه هایش، شانه هایی که از درد نحیف شده بود، راه نفس باز شد و گفت: «عالیه داش رضا»
▪️در را باز کردم و پا برهنه از توی حیاط به دو رفتم تا قرص هایش را بیاورم... آمدم به طرفه العینی اما نگاهش خیره مانده بود روی گل وسط قالی، آرام و بی صدا...
محمد داداش خوب خوب شده بود و دیگر درد نمیکشید. هر چه صدایش کردم پاسخی نداد... خودم را زده بود به نفهمی... مگر میشود #برادرت در آغوشت جان بدهد و تو...
▪️عزیزخاله آمد توی اتاق، اشک های توی چشمایم را که دید، مدام مشت های گره کرده اش را زد به سینه و با زبان #آذری مویه کرد... اما مامان سادات توی حیاط جلوی در اتاق ایستاده بود... و فقط با نگاهی آرام گفت: محمد... عینک کائوچویی اش را از رو #چشم هایش برداشت.
اشک گوشه چشمهایش آرام بی سرو صدا سُر خوردند، روی گونه هایش.. محمد رفته بود، و توی آن همه آدم، دوست و رفیق و... فقط من می فهمیدم نگاه غم بار #سیدخانم را نگاه غم بار مامان سادات را و او می فهمید غم #چشمانم را...
#رسم_برادری #رضا_شاعری
#محمدداداش
#هیئت_منتظران_مهدی #دارالشهدا
🆔 @shaeri_1001
هدایت شده از قدرولایت
بررسی کتاب «حسین مظهر عقل و عشق» - اسلايد تصاوير | ایبنا https://www.ibna.ir/fa/gallery/343068/3/%D8%A8%D8%B1%D8%B1%D8%B3%DB%8C-%DA%A9%D8%AA%D8%A7%D8%A8-%D8%AD%D8%B3%DB%8C%D9%86-%D9%85%D8%B8%D9%87%D8%B1-%D8%B9%D9%82%D9%84-%D8%B9%D8%B4%D9%82
هدایت شده از قدرولایت
بغلانی: کربلا نمایشگاهی از روحانیت و معنویت است مخدومی: با کتابی جامع طرف هستیم | ایبنا https://www.ibna.ir/fa/gozaresh_poosheshi/343067/%D8%A8%D8%BA%D9%84%D8%A7%D9%86%DB%8C-%DA%A9%D8%B1%D8%A8%D9%84%D8%A7-%D9%86%D9%85%D8%A7%DB%8C%D8%B4%DA%AF%D8%A7%D9%87%DB%8C-%D8%B1%D9%88%D8%AD%D8%A7%D9%86%DB%8C%D8%AA-%D9%85%D8%B9%D9%86%D9%88%DB%8C%D8%AA-%D9%85%D8%AE%D8%AF%D9%88%D9%85%DB%8C-%DA%A9%D8%AA%D8%A7%D8%A8%DB%8C-%D8%AC%D8%A7%D9%85%D8%B9-%D8%B7%D8%B1%D9%81-%D9%87%D8%B3%D8%AA%DB%8C%D9%85
▪️ بوی #نوروز می آید...
🍃 سمفونی حزن انگیزِ عاشورا و شام غریبان آل الله
▪️ #نوروزِ گریه های منبر چوبی زهوار در رفته مسجد روستا که عمرش به سر آمده ولی هنوز در عزای پسر فاطمه(ع) جیریس جیریس اشک می ریزد.
نوروزِ بقچه لباس های #محرم که باید بازشان کنی و رایحه آمیخته ی گلاب و اشک را از میانشان به جان خسته ات برسانی.
▪️و سال تحویل #عاشورا در پیش است.
با شانه های لرزان مردهایی که عیدی می دادند و مثل کوه بودند اما در عزای پسر فاطمه(س) زمین خورده اند و بی سر و سامان شده اند.
▪️روز نو فرا رسیده است و حالا سیاه باز همیشگی عیدانه ها؛ با کلاهخود و لباس قرمز؛ شمر می شود اما مثل همیشه های هر سال، بغضش روی اسب تعزیه می ترکد و در طرفه العینی یک تکیه را با خودش به کفّ العباس می برد.
▪️شب شام غریبان دارد از راه می رسد و دختر بچه ها و پسر بچه ها می دانند این یک شب را اهمیتی ندارد که در کجای خانه می خوابند، شام خورده اند یا گرسنه اند و متکا و پتو دارند یا ندارند؟!
چون پدرها و مادرهاشان داغ #شام_غریبان آل الله را دیده اند.
▪️روز نو می رسد و سرنا و دهل؛ جایش را به شیپور و کلارینت و ترومپت و طبل و سنج می دهد و این سمفونی حزن انگیز؛ تو را به یاد طبل و شیپورهایی می اندازد که در عاشورای سال 61 هجری؛ دل بچه های حسین بن علی(ع) را لرزانده اند.
▪️و نوروز بلندگوی فکسنی حسینیه کنج بازار هم از راه می رسد. که دلش تنگ شده بود برای آن زمزمه آبا و اجدادی... "یل یاتار، طوفان یاتار... یاتماز حسینین پرچمی"
عاشقان عیدتان مبارک!
که فرمود: الحمدلله علی عظیم رَزیّتی...
#محرم
🆔 @shaeri_1001
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌹 تپل دوست داشتنی
بد شدهام ...
آدمِ بدی شدن اصلا کار سختی نیست ... هیچ کاری ندارد که بخواهی بد باشی ... کافی است که از حافظهی دستانت، خاطرهی لمس بعضی چیزها را پاک کنی ... کافی است روی بعضی خاطرهها چشم ببندی ... آنوقت خیلی راحت، انسان بدی میشوی ... خیلی راحت، تمام میشوی ... تمام ...
نیاز این روزها ...
دلم ستون توبه ای میخواهد که خودم را محکم ببندم به آن، و از آن جدا نشوم...
و آنقدر در آن حال بمانم، تا خدا دلش برایم بسوزد... و خودش، امامش را، به سراغم بفرستد...
فقط همین...
هر انسانی را لیله القدری هست
كه در آن ناگزیر از انتخاب می شود
و حُر را نیز شب قدری اینچنین پیش آمد ...
عمربن سعد را نیز ...
من و تو را هم پیش خواهد آمد
.