eitaa logo
⸤ شاهِدان اُسوه‍ ⸣
302 دنبال‌کننده
27.5هزار عکس
3.7هزار ویدیو
30 فایل
• ما را بُکُش و مُثله کن و خوب بسوزان • لایق که‍ نبودیم در آن جنگ بمیریم...(: و اینجا می‌خوانیم از سرگذشت، از جان گذشتگان جبهه های حق!-♥️ محلِ ارتباط با ما ☜︎︎︎ @shahidgomnam70 ﴿صلوات بفرست مؤمن🌱﴾
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✨🔮✨🔮✨🔮✨🔮✨ یک دقیقه یاد حضرت در دقایق زندگی ✨🔮✨🔮✨🔮✨🔮✨ 🎬 «جایگاه عجیب امام زمان» 👤 استاد 🔅 امامی که همه ائمه آرزوی خدمت به او را داشتن... ⁉️ ما در مورد امام زمان هیچی نمیدونیم...
🔰رسول خدا صلی الله علیه وآله: ✍هَلاَكُ نِسَاءِ أُمَّتِي فِي اَلْأَحْمَرَيْنِ اَلذَّهَبِ وَ اَلثِّيَابِ اَلرِّقَاقِ. 🔴نابود شدن زنان امت من در دو چيز است يكى طلا و ديگرى لباسهاى نازك و بدن‌نما. 📚إرشادالقلوب،ج ۱، ص ۴۳۱.
✊ ایستادند پای امام زمان خویش... 💐 امروز ۳۰ تیر سالروز شهادت شهدای مدافع حرم " " و" " گرامی باد. @shahedaneosve شاهدان اسوه، زندگینامه شهدای دفاع مقدس و مدافعان حرم
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
3⃣ سه روز تا عید مباهله ، معرفی امیرالمومنین در قرآن به عنوان نفس پیامبر باقی مانده است ✳️ قرآن ناطق در جنگ صفین مردم به سوی تکه های کاغذی رفتند در حالی که قرآن اصلی را فراموش کردن. ای قرآن ناطق الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِي جَعَلَنَا مِنَ الْمُتَمَسِّكِينَ بِوِلاَيَةِ أَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ وَ الْأَئِمَّةِ عَلَيْهِمُ السَّلاَمُ @shahedaneosve شاهدان اسوه، زندگینامه شهدای دفاع مقدس و مدافعان حرم
تنها 3 روز تا مباهله، بزرگترین فضیلت قرآنی امیرالمؤمنین علیه السلام، باقیست.. ✳️ مباهله، نبرد پیروز سپاه بی سلاح است... @shahedaneosve شاهدان اسوه، زندگینامه شهدای دفاع مقدس و مدافعان حرم
نازنینا! نظری کن منم این خسته راهت شرر افکنده به جانم صنما... برق نگاهت 🥀 🥀 🌹 🕊 @shahedaneosve شاهدان اسوه، زندگینامه شهدای دفاع مقدس و مدافعان حرم
‍۳۰ تیر ماه ، سالروز شهادت اسطوره ای است که به گفته کارشناسان ، نیروی دریایی عراق را به نابودی کشاند. فردی که در تعداد پرواز جنگی رکورد داشت و عراق برای سرش جایزه تعیین کرده بود. شهید دوران با از خود گذشتگی، کاری کرد که اجلاس سران غیر متعهدها به علت فقدان امنیت در بغداد برگزار نشد. 💐سالروز شهادت سرلشکر خلبان گرامی باد🕊 @shahedaneosve شاهدان اسوه، زندگینامه شهدای دفاع مقدس و مدافعان حرم
سالگرد شهادت🌸🍃 سرلشکر خلبان شهید عباس دوران گرامی باد حضرت آقا فرمودند: اگر ماجرای شهید دوران را کسی در کتابها میخواند احتمال میداد افسانه باشد ولی ما به چشم خود دیدیم!،،! هدیه به ارواح طیبه شهدا بخصوص شهید دوران فاتحه وصلوات 🌹🍃🌹🍃🌹 ❣❣❣❣❣
سالگرد شهادت شهید عباس دوران 🌱 شهید عباس دوران که صدام برای سرش جایزه تعیین کرده بود، پس از بمباران پالایشگاه بغداد هواپیمای نیمه‌سوخته خود را به هتل محل برگزاری اجلاس سران غیرمتعهد‌ها کوبید و با شهادت خود، مانع از برگزاری این اجلاس در عراق شد این عملیات تحت عنوان عملیات بغداد نام گرفت. ۶۱/۴/۳۰ 🥀 ❣❣❣❣❣
به برادرانم بگویید که من همیشه در میان شما خواهم بود.... @shahedaneosve شاهدان اسوه، زندگینامه شهدای دفاع مقدس و مدافعان حرم
⸤ شاهِدان اُسوه‍ ⸣
به برادرانم بگویید که من همیشه در میان شما خواهم بود.... #شهیدعباس_دوران @shahedaneosve شاهدان
‍ ‍ ♡شهید عباس دوران... 🍃می توان گفت عباسِ دوران خودش بوده است. زیرا پیرو حرف برای دفاع از کشور و ایستادن در مقابل ، جانش را هم فدا کرده است. 🍃عاشق همسر و فرزندش بوده است اما در لا به لای هایش که برای همسرش مکتوب کرده است، جمله ای زیبا خودنمایی می کند."جنگ جنگ است و زن و بچه هم سرش نمی شود." 🍃او، قهرمانی است که در طول دو سال جنگ بیش از ۱۲۰ پرواز موفق داشته است. در آخرین پروازش که هدف بمباران پایگاه هوایی الدوره بوده است. پس از انجام عملیات برای نقض ادعای دشمن مبنی بر امن بودن منطقه و برگزاری کنفرانس سران غیرمتعهدها، به سوی هتل محل برگزاری کنفرانس حرکت کرده و با اصابت به هتل، مانع از برگزاری اجلاس می شود و شهد نصیبش می گردد. 🍃این روزها، به شهید دوران هایی نیاز دارد تا دفاع کنند از خاک میهن و در مقابل دشمن قد علم کنند. نیاز دارد به جنسی از این شهید که خود را بداند در مقابل هزینه ای که برای تحصیلش از خرج شده است. این روزها نیاز داریم به قهرمانانی چون او که تمام زندگیشان را فدای حرف های امام و کنند. 🍃حال از او نامی جاویدان مانده است و همسرش که دلتنگی هایش را می کند و پسرش که از پدر چیزی به یاد ندارد جز که بعد از ۲۰ سال انتظار برگشت و تشییع شد. حال او برای جبران تمام سال هایی که از نعمت محروم بوده، نام فرزندش را نهاده است. ☆باشد که پیرو راهشان باشیم☆ ✍نویسنده : منتظر 🌺به مناسبت سالروز 📅تاریخ تولد : ۲۰ مهر ۱۳۲۹.شیراز 📅تاریخ شهادت : ۳۰ تیر ۱۳۶۱ 🥀مزار شهید : شیراز  🕊محل شهادت : بغداد @shahedaneosve شاهدان اسوه، زندگینامه شهدای دفاع مقدس و مدافعان حرم
نام اثر: پیر شدن پای انقلاب...😍 سردار سلیمانی: من آیت الله خامنه ای را خیلی مظلوم و تنها می بینم، او نیازمند همراهی و کمک شماست! پیرو این وصیت حاج قاسم و در آستانه عید ولایت از همین تربیون اعلام می کنم مگه اینکه ما مرده باشیم آقا تنها بمونن... 🌸اللهم احفظ امامنا الخامنه ای🌸 ↙ قرار ما هرشب ساعت ۲۳ یک تصویر از @shahedaneosve شاهدان اسوه، زندگینامه شهدای دفاع مقدس و مدافعان حرم
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
امام صادق علیه السلام: آزاری که قائم (ع) به هنگام قیام خویش از جاهلان آخرالزمان می بیند، بسیار سخت تر از آزاری است که پیامبر (ص) از مردم جاهلیت دید. غیبة نعمانی، ص308 @shahedaneosve شاهدان اسوه، زندگینامه شهدای دفاع مقدس و مدافعان حرم
✨داریم با حسین، حسین پیر میشویم ✨خوشحال از این جوانی از دست رفته ایم...💔 @shahedaneosve شاهدان اسوه، زندگینامه شهدای دفاع مقدس و مدافعان حرم
يار آمد و يار دلنواز آمد باز بهر دل خسته چاره ساز آمد باز عمرم همه رفته بود از رفتن او صد شکر، که عمر رفته باز آمد باز صبـحتون شهـدایـی🌷 @shahedaneosve شاهدان اسوه، زندگینامه شهدای دفاع مقدس و مدافعان حرم
🔺فرازی از وصیتنامه شهید سیدمحمد موسوی‌ناجی🌷 توصیه من به جوانان این است: امروز شیعه در غربت به سر می‌برد و تحت فشار استکبار است، جهت رهایی از مظلومیت برای فرج امام زمان (عج) دعا کنید که حتما فرج و گشایشی برای خودتان است و تا آن موقع، پای اعتقادات خود بایستید و هرگز تن به ذلت ندهید، حتی اگر به قیمت جان‌تان باشد که جان ما عزیزتر از جان عزیز فاطمه علیه‌السلام نیست. @shahedaneosve شاهدان اسوه، زندگینامه شهدای دفاع مقدس و مدافعان حرم
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
کتاب " قصه‌ی دلبری " زندگینامه‌ی شهید مدافع حرم " محمدحسین محمدخانی" @shahedaneosve شاهدان اسوه، زندگینامه شهدای دفاع مقدس و مدافعان حرم
🌷 بسم‌رب المهدی 🌷 🔴 🥀 زندگینامه قسمت 1⃣1⃣ با آدمی که تا دیروز مثل کارد و پنیر بودیم، حالا باید با هم می‌نشستیم برای آینده‌مان حرف می‌زدیم. تا وارد شد، نگاهی انداخت به سرتاپای اتاقم و گفت: « چقدر آینه! از بس خودتون رو می‌بینین این‌قدر اعتماد به نفستون رفته بالا دیگه! » از بس هول کرده بودم، فقط با ناخن‌هایم بازی می‌کردم. مثل گوشی در حال ویبره، می‌لرزیدم. خیلی خوشحال بود. به وسایل اتاقم نگاه می کرد. خوب شد عروسک پشمالو و عکس‌هایم را جمع کرده بودم. فقط مانده بود قاب عکس چهارسالگی‌ام. اتاق را گز می‌کرد، انگار روی مغزم رژه می‌رفت. جلوی همان قاب عکس ایستاد و خندید. چه در ذهنش می‌چرخید نمی‌دانم! نشست روبه رویم. خندید و گفت: « دیدید آخر به دلتون نشستم! » زبانم بند آمده بود. من که همیشه حاضر جواب بودم و پنج تا روی حرفش می‌گذاشتم و تحویلش می‌دادم، حالا انگار لال شده بودم. خودش جواب خودش را داد: « رفتم مشهد، یه دهه متوسل شدم. گفتم حالا که بله نمیگید، امام رضا علیه السلام از توی دلم بیرونتون کنه، پاکِ پاک که دیگه به یادتون نیفتم. نشسته بودم گوشه رواق که سخنران گفت: " اینجا جاییه که می‌تونن چیزی رو که خیر نیست، خیر کنن و بهتون بدن." نظرم عوض شد. دو دهه دیگه دخیل بستم که برام خیر بشید. » نفسم بند اومده بود، قلبم تندتند می‌زد و سرم داغ شده بود. توی دلم حال عجیبی داشتم. حالا فهمیدم الکی نبود که یک دفعه نظرم عوض شد. انگار دست امام علیه السلام بود و دل من. ⬅️ ادامه دارد.... ⛔️ ارسال فقط با ذکر لینک کانال مجاز و شرعی است. 🌸🌸🌸🌸🕊🕊🕊🕊🌸🌸🌸🌸 @shahedaneosve شاهدان اسوه، زندگینامه شهدای دفاع مقدس و مدافعان حرم
🌷 بسم‌رب المهدی 🌷 🔴 🥀 زندگینامه قسمت 2⃣1⃣ از نوزده سالگی‌اش گفت که قصد ازدواج داشته و دنبال گزینه‌ی مناسب بوده. دقیقاً جمله‌اش این بود: « راستِ کارم نبودن، گیر و گور داشتن. » گفتم: « از کجا معلوم من به دردتون بخورم؟ » خندید و گفت: « توی این سالا شما رو خوب شناختم. » یکی از چیزهایی که خیلی نظرش را جلب کرده بود، کتاب‌هایی بود که دیده و شنیده بود می‌خوانم. همان کتاب‌های پالتویی روایت فتح، خاطرات همسران شهدا. می‌گفت: « خوشم میاد این کتابا رو نخوندین بلکه خوردین. » فهمیدم خودش هم دستی بر آتش دارد. می گفت: « وقتی این کتابا رو می‌خوندم، واقعاً به حال اونا غبطه می‌خوردم که اگه پنج سال ده سال یا حتی یه لحظه با هم زندگی کردن، واقعاً زندگی کردن. اینا خیلی کم دیده میشه، نایابه! » من هم وقتی آن‌ها را می خواندم، به همین رسیده بودم که اگه الان سختی می‌کشند، ولی حلاوتی را که آن‌ها چشیده‌اند، خیلی‌ها نچشیده‌اند. این جمله را هم ضمیمه‌اش کرد که: « اگه همین امشب جنگ بشه، منم میرم، مثل وهب! » می خواستم کم نیارم، گفتم: « خب منم میام! » منبر کاملی رفت مثل آخوندها؛ از دانشگاه و مسائل جامعه گرفته تا اهداف زندگی‌اش. از خواستگاری‌هایش گفت و این‌که کجاها رفته و هر کدام را چه کسی معرفی کرده، حتی چیزهایی که به آن‌ها گفته بود. گفتم: « من نیازی نمی‌بینم اینا رو بشنوم. » می گفت: « اتفاقا باید بدونین تا بتونین خوب تصمیم بگیرین! » گفت: « از وقتی شما به دلم نشستین، به خاطر اصرار خانواده، بقیه خواستگاریا رو صوری می‌رفتم. می‌رفتم تا بهونه‌ای پیدا کنم یا بهونه‌ای بدم دست طرف. » می خندید که: « چون اکثر دخترا از ریش بلند خوششون نمیاد، این شکلی می‌رفتم. اگه کسی هم پیدا می‌شد که خوشش میومد و می‌پرسید که آیا ریشاتون رو درست و مرتب می‌کنین، می‌گفتم نه من همین ریختی می‌چرخم. » ⬅️ ادامه دارد.... ⛔️ ارسال فقط با ذکر لینک کانال مجاز و شرعی است. 🌸🌸🌸🌸🕊🕊🕊🕊🌸🌸🌸🌸 @shahedaneosve شاهدان اسوه، زندگینامه شهدای دفاع مقدس و مدافعان حرم