🌹 #دانش_اموز_شهید_بهنام_محمدی_راد
📔#خاطرات
🍀 ( قسمت یازدهم )
#خاطره ای از زبان همرزم شهید بهنام محمدی :
براي نگهباني داوطلب☝️ شده بود. به او گفتند: «يادت باشه به تو اسلحه 🔫نميدهيمها!» بهنام هم ابرو بالا انداخت😒 و گفت: «ندهيد. خودم نارنجك💣 دارم!» با همان نارنجك دخل يك جاسوس نفوذي را آورد.😉
📗🍁📗🍁📗🍁📗🍁📗🍁
@shahedaneosve
شاهدان اسوه، زندگینامه شهدای دفاع مقدس و مدافعان حرم
🌹 #دانش_آموز_شهید_بهنام_محمدی_راد
📔#خاطرات
🍀( قسمت دوازدهم )
#خاطره ای از زبان همرزم شهید بهنام محمدی :
يك اسلحه 🔫به غنيمت گرفته بود. با همان اسلحه، هفت عراقي را اسير كرده بود😉. احساس مالكيت ميكرد. به او گفتند بايد اسلحه را تحويل دهي. ميگفت به شرطي اسلحه🔫 را ميدهم كه دست کم يك نارنجك 💣به من بدهيد. پايش را هم كرده بود در يك كفش كه يا اين يا آن. دست آخر يك نارنجك به او دادند. يكي گفت: «دلم براي اون عراقيهاي مادر مرده ميسوزه كه گير تو بيفتند.» بهنام خنديد.😁
📒🍂📒🍂📒🍂📒🍂📒🍂
@shahedaneosve
شاهدان اسوه، زندگینامه شهدای دفاع مقدس و مدافعان حرم
🌹 #دانش_آموز_شهید_بهنام_محمدی_راد
📔#خاطرات
🍀( قسمت سیزدهم )
#خاطره ای از سید صالح موسوی (صالي)دوست شهید بهنام محمدی:
هر وقت اسلحه ژ-3، روی دوشش میانداخت، نوک اسلحه روی زمین ساییده میشد. 🌙شبها که روی پشتبام میخوابیدم از من درباره #شهادت و #بهشت میپرسید. باز 🤔فکر میکنم مگر نوجوان 13- 12ساله از مرگ و شهادت چه تصویری دارد که #آرزوی آن را دارد.
📙🍁📙🍁📙🍁📙🍁📙🍁
@shahedaneosve
شاهدان اسوه، زندگینامه شهدای دفاع مقدس و مدافعان حرم
🌹 #دانش_آموز_شهید_بهنام_محمدی_راد
📔#خاطرات
🍀( قسمت چهاردهم )
#خاطره ای از زبان مادر شهید بهنام محمدی :
يك روز گفت: مادر دلم ميخواهد بروم پيش 🚩امام حسين(ع) و بدانم كه چگونه #شهيد شده! روزي ديگر كاغذي📄 به من نشان داد كه درباره #غسل_شهادت در آن نوشته شده بود.
🍃 آرام گفت: مادر مرا غسل شهادت بده! چون مي خواهم شهيد شوم، 🍃
تو هم از خرمشهر برو، اينجا نمان ميترسم عراقي ها تو را ببرند.
📗🍁📗🍁📗🍁📗🍁📗🍁
@shahedaneosve
شاهدان اسوه، زندگینامه شهدای دفاع مقدس و مدافعان حرم
🌷✨🌷✨🌷✨🌷✨🌷✨
#خاطرات
👇👇
هر بار که قرار بود به احمد شیر بدهم اولین ذکرم "بسمالله الرحمن الرحیم" بود، در تمام زمانهایی که شیر میخورد نوازشش میکردم و یا قرآن میخواندم یا ذکر میگفتم هر چقدر که فکر میکنم
یادم نمیآید به دلیل بیماری یا شیطنت های دوران بچگیاش ناراحت یا کلافه شده باشم، یک سال و نیم داشت که راه رفتن را آموخت عجیب بود اما به دو سالگی که رسید خیلی خوب حرف میزد هر وقت هم زمین میخورد، "یا علی" میگفت و از زمین بلند میشد انگار باید الفبای رفتن را از همان دو سالگی فرا می گرفت احمد بود دیگر، آرام و سر به راه و آماده شهادت.
خیلی هوای محمد را که ۵ سال از او کوچکتر بود داشت از همان دو سالگی او را با خودم به مسجد نزدیک محل میبردم و هنگام برپایی نماز با دقت به حرکات و رفتار نمازگزاران نگاه میکرد به ۷ سالگی که رسیده بود خودش برای نماز به مسجد میرفت.
🌷شهید #احمد_نظیف🌷
خردسالترین شهید دفاع مقدس
ولادت: ۱۳۵۰ گرگان
شهادت: ۱۳۶۲ مهران
@shahedaneosve
شاهدان اسوه، زندگینامه شهدای دفاع مقدس و مدافعان حرم
#خاطرات...
مرتضی خیلی دوست داشت که در قسمت عملیاتی مشغول شود. اما من طاقت دوری اش را نداشتم و به مرتضی گفتم:
« مادر! همینجا کار اداری بگیر و پیش من بمون. »
مرتضی می گفت:
« من اصلا نمیتونم کار اداری انجام بِدم! »
هر چه اصرار میکرد، من مخالفت می کردم. تا اینکه یک روز که داشتم نماز مغرب و عشا را میخواندم و به آخرین رکعت رسیده بودم، دیدم مرتضی از در وارد شد و جلویم نشست و شروع کرد به بوسیدن پاهایم نمازم تمام شد مرتضی گریه می کرد و میگفت:
« مامان! تو رو خدا اجازه بده من برم تکفیریها به عراق حمله کردن و میخوان حرم اهل بیت (علیهم السلام) را خراب کنند. »
آنقدر پاهایم را بوسید و گریه کرد تا مرا راضی کرد گفتم:
« برو فقط مواظب خودت باش! شش ماه برو و برگرد. »
شش ماه که تمام شد گفتم:
« شش ماهت تمام شد. دیگه برگرد. »
مرتضی گفت:
« مامان! حالا که اجازه دادی دیگه خرابش نکن! من نگفتم یک شش ماه! »
آنقدر گفت و گفت که راضی شدم و مأموریتش بجای شش ماه شد ۴ سال!
ماجرای سوریه که شروع شد، گفت:
« میخوام برم سوریه »
گفتم:
« دیگه این رو نداشتیم. »
گفت:
«مامان! فقط بیا و ببین چقدر حضرت زینب (سلام الله علیها) تنهاست! تکفیریها دور حرمش رو گرفتن و نزدیک حرم شدن. »
آنقدر آنجا ماند و جنگید تا شهید شد.
منبع: کتاب مروری بر خاطرات #شهیدمدافع_حرم_مرتضی_حسین_پور ( #حسین_قمی)
به روایت مادر شهید
@shahedaneosve
شاهدان اسوه، زندگینامه شهدای دفاع مقدس و مدافعان حرم
اگر با #دوربینِ انصاف اندکی به اطراف نگاه کنی ، می بینی که #جنگ هنوز هم ادامه دارد
.
سرفه هایی که قصه ی جنگ را برای #جانباز شیمیایی تداعی می کند
ویلچری که چرخ هایش ،روزگاری را حکایت میکند که #رزمنده_ای دست و پایش را برای حفظ این #مملکت به ودیعه گذاشته است
درمیان #چشمک ستارگان شهر ، #رویای_صادقه_ای که دل خوشی فرزند شهیدی است .
در کوچه پس کوچه های بی کسی ، سنگ قبر بانام شهیدِ #گمنام مونس روزهای تنهایی #مادری است..
در محله ی #انتظار، چشم هایی است که هنوز هم به در ِخانه دوخته شده تا شاید از عزیز سفرکرده خبری شود.
کمی آنطرف تر مردی #با_ایمان کوله پشتیِ #غیرت بر دوش با کاسه آبی بدرقه می شود به مقصد #دمشق.
#محمد_جنتی هر چه داشت در طبق #اخلاص گذاشت و فدای #بانوی_دمشق کرد
مدافع بود هم برای #حرم هم برای قلبش.#شهادتش دل هیئت #فاطمیون و زینبیون و حیدریون را سوزاند .
#حاج_حیدرِ سوریه شهید و #جاوید الاثر شد .شاید هم میخواست قلبش را در آنجا جا بگذارد.
توسل به #امام_حسن(ع) سبب شد بعد از دوسال #پیکرش بر گردد.و دلتنگی های فرزندانش کمی تسکین یابد.
این روزها خانواده اش با نبودنش در کنار #خاطرات جامانده زندگی می کنند.
#ترکش های زخم زبان عده ای ،دلِ داغدار خانواده #مدافعان_حرم را می سوزاند...
هنوز هم جنگ ادامه دارد...
✍به قلم #طاهره_بنایی منتظر
#شهید مدافع حرم #محمد_جنتی
📅تاریخ تولد: ۱۳۶۰/۱۲/۱۸
📅تاریخ شهادت: ۱۳۹۶/۰۱/۱۶
❣محل شهادت: سوریه
🗺محل دفن: تهران.بهشت زهرا
@shahedaneosve
شاهدان اسوه، زندگینامه شهدای دفاع مقدس و مدافعان حرم
اگر با #دوربینِ انصاف اندکی به اطراف نگاه کنی ، می بینی که #جنگ هنوز هم ادامه دارد
.
سرفه هایی که قصه ی جنگ را برای #جانباز شیمیایی تداعی می کند
ویلچری که چرخ هایش ،روزگاری را حکایت میکند که #رزمنده_ای دست و پایش را برای حفظ این #مملکت به ودیعه گذاشته است
درمیان #چشمک ستارگان شهر ، #رویای_صادقه_ای که دل خوشی فرزند شهیدی است .
در کوچه پس کوچه های بی کسی ، سنگ قبر بانام شهیدِ #گمنام مونس روزهای تنهایی #مادری است..
در محله ی #انتظار، چشم هایی است که هنوز هم به در ِخانه دوخته شده تا شاید از عزیز سفرکرده خبری شود.
کمی آنطرف تر مردی #با_ایمان کوله پشتیِ #غیرت بر دوش با کاسه آبی بدرقه می شود به مقصد #دمشق.
#محمد_جنتی هر چه داشت در طبق #اخلاص گذاشت و فدای #بانوی_دمشق کرد
مدافع بود هم برای #حرم هم برای قلبش.#شهادتش دل هیئت #فاطمیون و زینبیون و حیدریون را سوزاند .
#حاج_حیدرِ سوریه شهید و #جاوید الاثر شد .شاید هم میخواست قلبش را در آنجا جا بگذارد.
توسل به #امام_حسن(ع) سبب شد بعد از دوسال #پیکرش بر گردد.و دلتنگی های فرزندانش کمی تسکین یابد.
این روزها خانواده اش با نبودنش در کنار #خاطرات جامانده زندگی می کنند.
#ترکش های زخم زبان عده ای ،دلِ داغدار خانواده #مدافعان_حرم را می سوزاند...
هنوز هم جنگ ادامه دارد...
✍به قلم #طاهره_بنایی منتظر
#شهید مدافع حرم #محمد_جنتی
📅تاریخ تولد: ۱۳۶۰/۱۲/۱۸
📅تاریخ شهادت: ۱۳۹۶/۰۱/۱۶
❣محل شهادت: سوریه
🗺محل دفن: تهران.بهشت زهرا
#شهیدمحمد_جنتی
@shahedaneosve
شاهدان اسوه، زندگینامه شهدای دفاع مقدس و مدافعان حرم
#خاطرات
بخوانید⬆️
@shahedaneosve
شاهدان اسوه، زندگینامه شهدای دفاع مقدس و مدافعان حرم
تمام #دنیای_دخترخلاصه میشودبه پدرش.آغوش گرمش بهترین #مأمن_ آرامش است.هرچه دختر نازکند،دل پدرعاشقانهتربرای ثمره وجودش میتپد.
خستگیهایی که برتن پدرسنگینی میکند با #شیرینزبانیهای_دخترش تمام میشودامابزرگترین #حسرت برای یک دخترجای خالی پدراست. محروم شدن از #آغوش پرمحبت و جای خالی دست پرمهرش که موهای دخترش را نوازش کند و #قربانصدقهاش شود.
میخواهم ازدختری بگویم که عاشقانه هایش با،پدرختم میشود به #بوسهای_گرم بر
#سنگ_سردمزارپدرش...
#نادیا،دلتنگیهایش را ازکودکی بابغل کردن لباس نظامی که نشان پدر است تسکین میدهد.
تنهاتصور او ازچهره پدر،عکسی است که آقاحمیدقبل از،رفتن به #سوریه، برای شهادتش آماده کرده بود.
تولد #یکسالگی نادیامصادف شدبا #شهادت پدرش وبهترین هدیهاش شد #دختر_شهیدشدن.حمید۲۰ ساله،دل کند،ازدخترش به حرمت #سهساله_حسین.
چندروزقبل ازشهادتش هرچه زنگ زد دخترش خواب بودنتوانست،صدایش را بشنود.حتی حسرت دیدن راه رفتن های دخترش هم بردلش ماندو #شهیدشد.
حالا،دخترقصه ما،دلش به #خاطرات بهجامانده خوش است،وافتخارمیکند به پدری که جوانیاش رافدای خواهر ارباب کردو طعم بیتابی #رقیه_سهساله سهم دخترش شد.
خداراشکرسنگ سرد #مزاردل ندارد وگرنه تاحالا،بارها از #دلتنگیهای_نادیا برای پدرش،دلش گرفته بود،بغضش ترکیده بودوهزار تکه شده بود..
🍃به مناسبت #سالروزشهادت #شهیدحمید_احسانی
📅تاریخ تولد:۲۴تیر۱۳۷۲
📅تاریخ شهادت:۱۹آبان۱۳۹۲
🕊محل شهادت:دمشق.زینبیه
🥀مزار:مشهدبهشت رضا
@shahedaneosve
شاهدان اسوه، زندگینامه شهدای دفاع مقدس و مدافعان حرم
🖌 #خاطرات
برای امام که کسالت قلبی پیش آمد
مسافرت بود ماشین را کنار جاده نگه
میدارد و گریان میگوید
خدایااز عمر ما بکاه و به عمر رهبر بیفزا
وقتی تهران رسید به بیمارستان رفت
تا قلبش را به رهبرش اهدا کند
🌹 #شهید_احمد_کشوری
🌹 #سالروزشهادت
@shahedaneosve
شاهدان اسوه، زندگینامه شهدای دفاع مقدس و مدافعان حرم