eitaa logo
⸤ شاهِدان اُسوه‍ ⸣
314 دنبال‌کننده
26.9هزار عکس
3.6هزار ویدیو
29 فایل
• ما را بُکُش و مُثله کن و خوب بسوزان • لایق که‍ نبودیم در آن جنگ بمیریم...(: و اینجا می‌خوانیم از سرگذشت، از جان گذشتگان جبهه های حق!-♥️ محلِ ارتباط با ما ☜︎︎︎ @shahidgomnam70 ﴿صلوات بفرست مؤمن🌱﴾
مشاهده در ایتا
دانلود
💠🌷💠🌷💠🌷💠🌷💠 💠🌷💠🌷💠🌷💠🌷💠 💠🌷💠🌷 💠💠 💠🌷💠🌷 🌷 💠🌷💠🌷💠 💠🌷💠🌷💠🌷 💠🌷💠🌷💠🌷💠 💠🌷💠🌷💠🌷💠🌷 💠💠🌷💠💠🌷💠🌷💠 آدم شوخ و خوش اخلاقی بود . بعد برگشتن حاج محمود از سوریه پاش تو فوتبال تو لشکر شکست و برد گچ گرفت ؛ از ساختمون عملیات میومد پایین اونجا دیدمش بعدسلام و خوش و بش گفتم حاجی خدا بد نده داعشی ها نتونستن بزننت چطوری بچه های خودمون زدن ناکارت کردن .!؟ گفت : داعشی ها عرضه ندارن و هیچی حالیشون نیست . بچه های ما با عرضه بودن که تونستن پامو بشکنن . شهیدمحمود چند بار به سوریه رفته بود هرچند ما از آن ها اطلاع نداشتیم تا اینکه مدتی قبل از اعزام آخرش به سوریه پایش در فوتبال شکست و مجبور شد گچ بگیرد . بعد از باز کردن گچ پایش چون خوب جوش نگرفته بود  نمیتوانست درست راه برود و حتی در نماز پایش را دراز می کرد ؛ بعد از شهادتش همرزمانش تعریف می کردند شهیدمحمود حتی یکبار هم از درد پایش چیزی نگفت و کسی را اذیت نکرد . 💠🌷💠🌷💠🌷💠 💠🌷 💠🌷💠 💠🌷💠 💠 💠💠💠 @shahedaneosve شاهدان اسوه، زندگینامه شهدای دفاع مقدس و مدافعان حرم
🍀🍀🍀🌷🌷🌷🌷🍀🍀 🌷🍀🍀🌷🌷🌷🍀 🍀 🍀🌷🍀🌷🍀 🌷🍀‌‌‌ 🌷 🍀🌷 🌷🍀🌷 🍀🍀 🍀🌷🌷🍀 🌷🍀 🍀🌷🌷🌷🍀 🍀🌷🌷🍀🌷🌷🌷🌷🍀 🍀🍀🍀🍀🍀🍀🍀🍀🍀 ۱ محمد آقا، صاف و ساده و بدون ریا بود و حرفش را رک می زد؛ محافظه کار نبود؛ اهل ادا در آوردن و فیلم بازی کردن نبود؛ ولایتی دو آتشه بود. در جریان اغتشاشات سال ۱۳۸۸ یکبار من را در بحبوحه زد و خوردها از مرگ نجات داد. خلاصه شهادتش نوش جانش ... لایقش بود ... ماجرا از این قرار بود که محمد آقا و آقا سجاد (شهید عفتی) و آقا امیر حسین (جانباز مدافع حرم حاجی نصیری) و تیم بچه های کهنز برای آرام کردن درگیری ها در میدان انقلاب مستقر شده بودند. با محمد آقا تماس گرفتم و قرارمان شد میدان انقلاب ... به سمت میدان انقلاب حرکت کردم و سوار مترو شدم تا خودم را به بچه ها برسانم. چون تیم های امنیتی خیابان ها را بسته بودند و مجالی برای فعالیت فتنه گرها نبود، تصمیم گرفته بودند که شورش خود را از داخل مترو شروع کنند که در داخل آن، نیرویی مستقر نبود. از اقبال بلند، من هم سوار همان قطاری بودم که این گروه از خانم و آقایان داخل آن بودند و میخواستند کارشان را از آنجا شروع کنند، بدون آنکه از قبل اطلاعی از نقشه این گروه داشته باشم. چون لباس و ظاهر من به بچه های حزب اللهی شباهت داشت، نگاهشان متوجه من شده بود. عده ای از خانم ها نقشه را شروع کردند و سعی کردند با داد و بیداد و بد و بیراه گفتن به من، جَو را متشنج کنند. من چیزی نمیگفتم که نتوانند جنگ تبلیغاتی و مظلوم نمایی کنند و بلوا به پا کنند. چند دقیقه ای مانده بود که قطار به ایستگاه متروی میدان انقلاب برسد. خانم ها که دیدند وقت چندانی ندارند و هنوز بلوایی که می خواستند به پا نشده، ناگهان به من حمله ور شدند و ضرب و شتم من در قطار شروع شد ... 🍀🌷🌷🌷🌷🌷🍀 🍀🌷🌷🌷🌷🍀 🍀🌷🌷🌷🍀 🍀🌷🌷🍀 🍀🍀🍀 @shahedaneosve شاهدان اسوه، زندگینامه شهدای دفاع مقدس و مدافعان حرم
🍀🍀🍀🌷🌷🌷🌷🍀🍀 🌷🍀🍀🌷🌷🌷🍀 🍀 🍀🌷🍀🌷🍀 🌷🍀‌‌‌ 🌷 🍀🌷 🌷🍀🌷 🍀🍀 🍀🌷🌷🍀 🌷🍀 🍀🌷🌷🌷🍀 🍀🌷🌷🍀🌷🌷🌷🌷🍀 🍀🍀🍀🍀🍀🍀🍀🍀🍀 ۲ بنا شده بود با زدن و زخمی کردن من، جو را متشنج کنند و به زعم خودشان انتقامی هم گرفته باشند. انتظار داشتند که در دفاع از خودم، به آنها حمله کنم و آنها هم مظلوم نمایی کنند و پروژه اغتشاش، اینگونه از داخل مترو با مثلاً کتک خوردن عده ای زن به دست یک حزب اللهی کلید بخورد. بالاخره قطار به ایستگاه انقلاب رسید و در باز شد. من از زیر دست و پای مردم به سمت پله ها دویدم و جمعیت هم با شعار و داد و بیداد پشت سر من می دویدند تا بالا بیایند و وارد میدان انقلاب شوند. مامورین یگان ویژه برای اینکه درگیری های داخل خیابان را کنترل کنند با شنیدن هیاهو و دیدن جمعیت، درب مترو را بستند و من پشت درب مانده بودم. حالا دیگر جمعیت به من رسیده بود و بر سرم هوار شده بودند ... علیرغم دیدن این صحنه، مامورین همچنان درب را باز نکردند که نگاهم از لابلای مامورین یگان ویژه به حاج محمد (شهید آژند) افتاد و صدایش زدم. محمد آقا خودش را به درب مترو رساند تا ببیند چه خبر است. من را در میان جمعیت دید که از خودم دفاع می کنم؛ افسرهای یگان ویژه را کنار زد و درب مترو را به زور باز کرد و برای نجات من وارد مترو شد. محمد آقا من را از زیر دست و پا و از میان آن همه جمعیت بیرون کشید؛ ضرباتی هم از طرف جمعیت روانه محمد آقا شد که نیروهای یگان برای حمایت از ایشان وارد شد و بالاخره هر دوی ما از آن مهلکه رها شدیم. اگر محمد آقا در آن بلبشو، درب مترو را باز نمیکرد و وارد نمیشد خدا می داند که میان آن همه جمعیت با آن نقشه شوم، چه بلایی به سرم می آمد ... 🍀🌷🌷🌷🌷🌷🍀 🍀🌷🌷🌷🌷🍀 🍀🌷🌷🌷🍀 🍀🌷🌷🍀 🍀🍀🍀 @shahedaneosve شاهدان اسوه، زندگینامه شهدای دفاع مقدس و مدافعان حرم