eitaa logo
شهید مرتضی آوینی🌹
200 دنبال‌کننده
6.2هزار عکس
3.5هزار ویدیو
70 فایل
🔆اطلاعات و آگاهی خود را بالا ببرید🔆 با مطالب سیاسی،اجتماعی،فرهنگی در خدمت شما عزیزان هستیم🌺🙏 کپی حلال فقط با ذکر صلوات 💚 🙏ارتباط با ادمین و مدیر کانال 🆔️ @Ya_Masome
مشاهده در ایتا
دانلود
14-56.Waqia.13-24.mp3
3.57M
💠تفسیر سوره واقعه آیه ۱۳تا۲۴ ﴿اوصاف وپاداش نیکوکاران﴾ 🕊💚 درپناه قرآن باشید🍃🌹 👌 🌱_______🥀 @shahid_aviiny
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🦋🥀 ازبعدشهادت بابا🥀کارکردن توی جنت آبادبرای من اهمیت اولیه اش را ازدست داده بود. چون هم تعدادکشته هابه نسبت کمترشده بود، هم تلاش برای زنده ماندن آدم هامسلما برایم اهمیت بیشتری داشت. بااین همه سرزدن ها ورفت وآمدهایم به جنت آباد🍃اگرجنازه ایی آورده بودندوکاری داشتند، انجام می دادم. هرچندداغ بابا🧔وعلی تحملم کرده بود. دیگرنمی توانستم چندان توی غسالخانه طاقت بیاورم. اوایل ازصبح که داخل غسالخانه می شدم شاید تاوقت اذان هم بیرون نمی آمدم، ولی حالااصلا قرارنداشتم.😞 بادیدن چهره ها وپیکرهای متلاشی یاصدای بمباران ها☄ طاقتم طاق می شد. صحنه های واقعی رامی دیدم که حتی تصورش زجرآوراست. ترکش به شکم بچه ها خورده وروده هایشان بیرون ریخته بود.😭 یکی، دوتا اززن ها غیرازپاره شدن شکم هایشان ، کلیه های شان هم بیرون آمده بود. یک مورد آن قدروضعش خراب بود که می خواستم ازاو فرارکنم. سرش، پاهایش له وآن قدر داغان😱 بودکه نمی توانستیم تشخیص بدهیم چندساله است. انگارخمپاره درست روی سرش منفجرشده بود. جنازه هیچ جای سالمی نداشت. اورا نشستند. فقط تیممش دادند وکفنش کردند.😢 همان موقع آن قدرخون ازجنازه رفت که کفن خون آلودشد. گفتند: یه گوشه بذاریدش خون هاش که خشک شد، دوباره کفنش کنیم .اولش که اورا دیدم، دلم برایش سوخت ولی اصلا به طرفش نرفتم. گفتم: چرا شهید شدی؟ بعدباهاش حرف زدم، ازخودش پرسیدم: چراموندی که به این روز بیفتی ؟ می گذاشتی می رفتی! بعددوباره بهش گفتم: کجامی خواستی بروی؟ هرجا می رفتی ازدست اجل که نمی تونستی فرارکنی! خوبه که از اینجا باشهادت رفتی وبه اسم شهید 🌹دفن می شوی. بعدیواش یواش عصبانی شدم. توی وجودم فریادزدم؛ خدالعنتت کنه صدام.😌 📚برگرفته از کتاب دا ..... 🌱_______🥀 @shahid_aviiny
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
❤️ خواندن تسبیحات حضرت زهرا سلام الله علیها باعث وسعت وقت می شود 🥀 🍀 🌱_______🥀
🌾🌾🌾🌾🌾🌾🌾💐💐💐💐💐💐💐 🔴 اعمالی که و را دور می سازد: 🔹 گفتن بسم الله اول و آخر هر کار 🔹 قرائت قرآن خصوصا سوره یس، جن، چهار قل. ( حتما هنگام قرائت به قرآن بنگرد. ) 🔸 قراردادن قرآن در خانه 🔸 گفتن " اللهم انی اعوذ بک من الشیطان الرجیم من همزه ونفخه ونفثه " 🔹 اذان را بلند در خانه بگوید. 🔹 نوشتن ونگه داشتن حرزها ( مانند ، علیه السلام، حرزهای مجرب ) 🔸 درگوش راست اذان و گوش چپ اقامه گفتن 🔸 هروقت وارد منزل شدید، باصدای بلند بگویید: السلام علیک ایها النبی ورحمة الله وبرکاته و سوره توحید بخوانید. 🔹 تسبیحات حضرت فاطمه زهرا علیها السلام بعد از هرنماز 🔹 صدقه دادن و اطعام مساکین 🔸 شستن سر با و خصوصا روز جمعه در ساعت سعد 🔸 سوره حمد را با زعفران در آب باران تازه بنویسید وحل کنید وهر روز بخورید. 🔹 شخص جن زده و سحر شده، بخورد و به بینی بچکاند. 🔹 استفاده از ( هم در غذا، هم مالیدن ) 🔸 نگه داشتن یک جفت کبوتر در خانه و یا مرغ و خروس 🔸 خوردن 🔹 به دست کردن انگشتر جزع یم، عقیق یمن، فیروزه عجمی، حدید چینی، یاقوت زرد، زمرد 🔹 از وسایل آهنی پرهیز کنید؛ حتی در خانه و همراه خود مانند انگشتر آهنی ( به جای آن نقره نگه دارید. ) 🔸 هفته ای دو بار اسپند + مصطکی+ کندرنر، دود کنید. 🔸 آب دهان خود را به جانب چپ بیاندازید. 🔹 ۱۱ بار آیة الکرسی را در گوش مجنون بخوانید. 🔹 درساختمان هایی که سقف بیش از سه متر و نیم دارند، زندگی نکنید. 🔸 همیشه بر روی زمین بخوابید و از تخت خصوصا با ارتفاع پرهیز شود. 🔸 در خانه به هیچ وجه تنها نخوابید و شب را به صبح نرسانید؛ مگر با خواندن قران و تعویذات. 🔹 به هیچ وجه عریان در خانه نباشید. 🔹 لباس های قرمز و صورتی نپوشید. 🔸 طعام داغ نخوریم. 🦋 🌱_______🥀 @shahid_aviiny
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🇮🇷 🎥 تجدید بیعت ملت عراق با امام خامنه‌ای 🍃🌹🍃 🎙 رجز هاشم الحیدری ❣ 🌱_______🥀 @shahid_aviiny
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔹🍃🌹🍃🔹 🖼 ایران دومین تولیدکننده داروی سکته مغزی در جهان | ❣ 🍃🌹🔸ـــــــــــــــــــــــــ صـــراط 🌱_______🥀 @shahid_aviiny
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌹 🍃 علاج عجب به ورع و تقوی و نحو اینها و اما عجب به ورع و تقوی و صبر و شکر و شجاعت و سخاوت و غیر اینها ازصفات کمالیه نفسانیه : پس معالجه آن این است که : متفطن شود به اینکه این صفات وقتی نǙX٠و موجب نجات اند که عجب با آنها نباشد ، و چون عجب بیاید همه آنها راباطل و ضایع و فاسد می کند . پس عاقل کی یک صفت بد را به خود راه می دهد که همه صفات نیک او را ضایع سازد . و چرا فروتنی و ذلت را پیشنهاد خود نسازد تا فضیلت بر فضیلتش افزاید وعاقبتش محمود گردد ؟ و باید تامل کند که هر یک از این صفات حسنه را که در خودمی بیند در بسیاری از بنی نوع انسان یافت می شود با زیادتی . و چیزی که اکثر مردم با اودر آن شریک بوده باشند کجا در خود عجب به آن است ؟ و این تامل باعث زوال عجب می گردد . 🍃 و گویند : یکی از شجاعان روزگار در هنگام کارزار چون در برابر دشمن آمدی رنگ روی او زرد شدی ، و دلش مضطرب گشتی ، و اعضای او به لرزه در آمدی . او راگفتندی که : این چه حالت است و حال آنکه تو از شجاعان نامداری ؟ گفت : خصم خودرا آزمایش ننموده ام شاید او از من شجاع تر باشد . علاوه بر اینکه استیلا و غلبه و عاقبت نیک از برای کسی است که خود را خوار و ذلیل بیند نه برای آنکه به قوت و شجاعت خود مغرور شود . «و ان الله عند المنکسرة قلوبهم» خدا در نزد دلهای شکسته است . [39] 🍃 درین حضرت آنان گرفتند صدر [40] که خود را فروتر نهادند قدر ره اینست جانا که مردان راه به عزت نکردند در خود نگاه از آن بر ملایک شرف داشتند که خود را به از سگ نپنداشتند و علاج دیگر از برای عجب به هر یک از این صفات آن است که : تامل کند که ازکجا این صفت از برای او حاصل شده ؟ و که به او داده ؟ و توفیق تحصیل آن از جانب کیست ؟ اگر چنان دانست که : همه اینها نعمتی است از جانب خدا ، باید به جود و کرم اوعجب نماید ، و به فضل و توفیق او شاد و فرحناک گردد ، که بدون سابقه استحقاقی توفیق چنین فضیلتی او را کرامت فرمود . و اگر چنان دانست که : به خودی خود به آن صفت رسیده ، زهی جهل و نادانی . 🍃 در بعضی روایات وارد شده است که : «بعد از آنکه ایوب پیغمبر - علیه السلام - مبتلاشد و مدت مدیدی در انواع محنت و بلا و رنج و عناد گذرانید ، روزی عرض کرد که : 🍃 پروردگارا ! تو مرا به این بلا مبتلا ساختی و هیچ امری از برای من روی نداد مگر اینکه رضای تو را طلبیدم . و خواهش ترا بر خواهش خود مقدم داشتم . پس پارچه ابری بربالای سر او ایستاد و از میان آن ده هزار آواز بر آمد که : ای ایوب ! از کجا این صفت ازبرای تو حاصل شد ؟ و که آن را به تو داد ؟ پس ایوب - علیه السلام - مشتی خاکستربرداشت و بر سر خود نهاد و گفت : «منک یا رب» ای پروردگار ! این نیز از تو است» .🍃 [41] و به این سبب بود که سید رسل - صلی الله علیه و آله و سلم - فرمودند که : «احدی نیست که عمل و طاعت او باعث نجات او شود . عرض کردند که : تو نیز چنین نیستی ؟ فرمود نه ، من هم چنین نیستم مگر اینکه رحمت خدا مرا فرا گیرد» . [42] 🍃 ________ ٣٩ . به همین مضمون در بحار الانوار ، ج ٧٣ ، ص ١۵٧ ، ذیل حدیث ٣ . ۴٠ . یعنی : به رتبه و مقام والا رسیدند ۴١ . احیاء العلوم ، ج ٣ ، ص ٣٢٢ . و محجة البیضاء ، ج ۶ ، ص ٢٨١ . ۴٢ . کنز العمال ، ج ٣ ، ص ۴۴ ، خ ۵٣٩٧ ارسال شده توسط نرم افزار معراج السعادة 🍀 🌱_______🥀 @shahid_aviiny
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 این گزارش شوکه کننده از خانواده ۱۶ نفره شیرازی از صدا و سیما پخش شد 🔹اینقدر تعداد بالا هست که حتی برادر بزرگ خانواده نام خواهر و برادرهای خود را به طور کامل بلد نیست😐😄 🔹واقعا بعضی پدر مادرها چه دلی دارند!😍 👌 🌱_______🥀 @shahid_aviiny
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💢 «قصه بابا»، را کیا یادشون هست..؟! 🔹 سرود ماندگار بچه های آباده بنام "مادر برام قصه بگو" که همه بچه‌ های دهه ۶۰ ازش خاطره دارند و یاد آور سالهای تلخ و شیرین جنگ ۸ ساله ایران و عراق است. ◇ روایتی زیبا و نوستالوژیک از درد دل یک فرزند شهید با مادر و یادآوری خاطراتش از پدرشهیدش است. ◇ این بار «قصه بابا» را به روایت تصاویر ماندگار از زمان، دوران دفاع مقدس، ببینیم. 🌷چهل وسومین سالگرد دفاع مقدس گرامی‌باد🇮🇷 🌱_______🥀 @shahid_aviiny
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
مدرسه کیمیای دانش به دلیل پخش آهنگ دافی در مدرسه دخترانه کیمیای دانش کرمان، مدیر مدرسه شد. 🌱_______🥀 @shahid_aviiny
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
▶️ «غریب» از تلویزیون پخش می‌شود 🎥فیلم سینمایی «غریب» همزمان با هفته دفاع مقدس برای اولین بار از تلویزیون پخش می‌شود. 🎥آخرین ساخته لطیفی پنج‌شنبه شب ساعت ۲۲ از شبکه افق سیما روی آنتن می‌رود و جمعه ۷ مهر ساعت ۱۸:۳۰ بازپخش می‌شود. 🌱_______🥀 @shahid_aviiny
🇮🇷 مراسم افتتاحیه کنگره شهدای شهرستان شاهین شهر و میمه 🌹همراه با عطرافشانی قبور مطهر شهدا🌹 🗓 زمان : پنجشنبه ۶ مهرماه ۱۴۰۲ 🕞 ساعت ۱۵:۳۰ 📍 مکان : گلزار شهدای بهشت معصومه شاهین شهر 🌱_______🥀 @shahid_aviiny
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌀چرا خداوند مارو از بهشت به عالم دنیا آورد؟ ❇️هیچ یک از اتفاقات زندگیت بی حکمت نیست 🌱_______🥀 @shahid_aviiny
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🦋🥀 خدا نابودت کنه.اصلاً چرا باید جنگ بشه؟چرا من الان باید اینجا باشم؟ تاکی باید تحمًل کنم؟تا کی باید این چیزها رو ببینم؟😯یک دفعه احساس کردم گوش ها وصورتم داغ داغ شدند.پاهای همین جنازه را که برای جا به جا کردنش گرفته بودم ،رها کردم وبا پرخاش وگریه گفتم:😭 من دیگه خسته شدم.من دیگه نمی یام تو این غسًالخونهّ لعنتی ،من دیگه پام رو اینجا نمی ذارم.😢در را به هم کوبیدم واز غسًالخونه بیرون زدم.زینب هم دنبالم آمد.دویدم تا بروم جایی خودم رو گم وگور کنم. 😟زینب رسید.دستم راگرفت وکشید.سعی کردم دستم را از بین دستهایش بیرون بکشم.نگذاشت. بغلم کردوسرم را بوسیدوهمان طور که نوازشم می کرد، گفت:حق داری.خسته شدی.😗همه مون خسته شدیم.همه مون بُریدیم.هر کس جای تو بود از این بدتر می شد.ولی زهرا جان چی کار کنیم؟می خوای دیگه اینجا نیایی،😣دست به کار نزنی.بعد از مکث کوتاهی ادامه داد: من که می دونم تو طاقتت نمی گیره و دوباره بر می گردی،ولی خوبه چند روز اینجا نیایی. در حالی که به هق هق افتاده بودم،گفتم:نه😩.مگه‌ می شه من نیام جنًت آباد. گفت:پس چی؟چی کارت کنم.با رفتار زینب از خودم شرمنده شدم. با خودم قرار گذاشتم احساساتم را کنترل کنم ولی نشد.فکر می کنم یکی از روزهای نزدیک به بیستم مهر بود.دوباره مثل همان دفعهُ قبل توی غسًالخانه از همه چیز بریدم .اعصابم به هم ریخته بود.کاسه یا پارچهُ کفنی را که دستم بود پرت کردم وبیرون آمدم.😧 باز زینب به دنبالم دوید. ولی این بار به من نرسید.آن قدر دویدم که نفسم برید.ایستادم‌ .آرام تر که شدم،راه افتادم.از خودم پرسیدم:🤔بیچاره،از دست کی فرار می کنی؟از خودت،از شهدا؟از کی؟! دوباره اشکم در آمد.زار زدم وراه افتادم.😭 چشم که باز کردم. خودم را جلوی خانه مان دیدم.کلید انداختم ورفتم تو.تمام وجودم می گفت:که الان بابا وعلی اینجا هستند ومن با دیدنشان آرام می شوم. آن ها را بغل می کنم ومی بوسم.اصرار می کنم مرا هم با خودشان ببرند.😦امًا با ورودم به حیاط تمام افکارم فرو ریخت .از هیچ کدام شان خبری نبود. دلم نخواست وارد خانه بشوم.از پنجره ها به داخل اتاق وهال نگاه کردم.همه چیز سر جای خودش بود.فقط یک لایه خاک روی همهُ وسایلّ نشسته بود.😒مُبل ها را که دیدم، یاد روزهایی افتادم که هر چند وقت یک بار وسایل خانه را هِن و هِن کنان توی حیاط می کشیدم. باچوب به فرش ها وپشتیِ مبل ها می زدم تا خاک هایش بریزد. کلًی حرص می خوردم تا همه جا تمیز وبًراق شود.🙁بعد که خانه پر از مهمان می شد وهمهمه و..... 📚برگرفته از کتاب دا ..‌‌‌‌... 🌱_______🥀 @shahid_aviiny