کانال رسمی شهید محمدرضا دهقان امیری
گفتم نرو!بمان... قَسمت میدهم ولی... تنها به روی حرف خودش پا فشرد و رفت...💔🍃 🍃💔 | @shahid_dehghan
✨♥️•|قسمتی از وصیت نامه شهید مدافع حرم
#شهید_محمدرضا_دهقان
•| اگر دلتان گرفت یاد عاشورا کنید و مطمئن باشید غم شما از غم ام المصائب خانوم زینب کبری(سلام الله علیها) کوچک تر است، روضه اباعبدالله و خانوم زینب کبری فراموش نشود و حقیقتا مطمئن باشید که تنها با یاد خداست که دلها آرام می گیرد.
•|غالبا آن گذری که خطرش بیشتر است
می شود قسمت آنکه جگرش بیشتر است
قیمت عبد به افتادن در سجاده ست
سنگ فرش حرم دوست، زرش بیشتر است
خانه ای است در اینجا که کریم اند همه
سر این کوچه اگر رهگذرش بیشتر است
دل ما سوخت در این راه ولی ارزش داشت
هرکه اینگونه نباشد ضررش بیشتر است
بی سبب نیست که آواره هر دشت شدیم
هرکه عاشق شود اصلا سفرش بیشتر است
هر گدایی برسد لطف که دارد اما
به گدایان برادر نظرش بیشتر است
همه گفتند خدیجه ست ولی ما دیدیم
در جمالش که جلال پدرش بیشتر است
وسعت روح، بدن را به فنا می گیرد
غیر #زینب چه کسی دردسرش بیشتر است.
و من الله توفیق
#شهید_محمد_رضا_دهقان_امیری💚🍃
✨♥️| @shahid_dehghan
کانال رسمی شهید محمدرضا دهقان امیری
🍃📝| شعرمورد علاقه ے #آقا_محمدرضا که سروده ی مادرشان استـ.. #شهید_محمدرضا_دهقان 🌸💌| @shahid_dehghan
🍃📝| #مادرانه
درد عشاق را به کجا باید برد....
بر در میکده ے یار وفا باید برد...
چون که عاشق سر و دست مےبازد.....
سخن باختنش را به خدا باید برد....
هیچگاه فکر نمےکردم دو بیتی که بعد از شهادت دومین شهید خانواده یعنی برادرم #محمدرضا سرودم روزی و روزگاری مصداق عینی پیدا کند.....
سال شصت و شش در آن شب سرد و بی روح پیکر بی جان برادرے نازنین که از جان بیشتر دوستش داشتم در آغوش کشیدم.....
برادرے که فقط سرش آسیب دیده بود.....
اما نمی دانم چرا در شعرم سخن از فدا کردن سر و دست به میان آوردم.....
اما نه .....
می دانم....
چرا که در تقدیر من چنین نوشته بودند که بعد بیست و هشت سال ....
شاهد در آغوش کشیدن فرزن برومندم،پسرم،پاره جگرم،باشم که هم سر را فداے یار کرده بود و هم دست را .....
خدایا قسم به قطره قطره هاے خون #محمدرضا ها ،بر دل پر درد من مرهم باش....
امان از دل #زینب صبور...
🔹به روایت #مادرشهید💜
#دل_ما_سوخت_دراین_راه_ولےارزش_داشت.
#امان_از_دل_زینب
#باز_هم_بگذریم
🌸💌| @shahid_dehghan
کانال رسمی شهید محمدرضا دهقان امیری
🍃📝| شعرمورد علاقه ے #آقا_محمدرضا که سروده ی مادرشان استـ.. #شهید_محمدرضا_دهقان •﴾ @shahid_dehghan
🍃🌹| #مادرانه
درد عشاق را به کجا باید برد....
بر در میکده ے یار وفا باید برد...
چون که عاشق سر و دست مےبازد.....
سخن باختنش را به خدا باید برد....
هیچگاه فکر نمےکردم دو بیتی که بعد از شهادت دومین شهید خانواده یعنی برادرم #محمدرضا سرودم روزی و روزگاری مصداق عینی پیدا کند.....
سال شصت و شش در آن شب سرد و بی روح پیکر بی جان برادرے نازنین که از جان بیشتر دوستش داشتم در آغوش کشیدم.....
برادرے که فقط سرش آسیب دیده بود.....
اما نمی دانم چرا در شعرم سخن از فدا کردن سر و دست به میان آوردم.....
اما نه .....
می دانم....
چرا که در تقدیر من چنین نوشته بودند که بعد بیست و هشت سال ....
شاهد در آغوش کشیدن فرزن برومندم،پسرم،پاره جگرم،باشم که هم سر را فداے یار کرده بود و هم دست را .....
خدایا قسم به قطره قطره هاے خون #محمدرضا ها ،بر دل پر درد من مرهم باش....
امان از دل #زینب صبور...
🍃🌹 #مادرشهید
#دل_ما_سوخت_دراین_راه_ولےارزش_داشت.
#امان_از_دل_زینب
#باز_هم_بگذریم
•┄❁🌹❁┄•
@shahid_dehghan
•┄❁🌹❁┄•
کانال رسمی شهید محمدرضا دهقان امیری
🍃📝| شعرمورد علاقه ے #آقا_محمدرضا که سروده ی مادرشان استـ.. #شهید_محمدرضا_دهقان 🌹※•﴾ @shahid_dehgha
🍃🌹| #مادرانه
درد عشاق را به کجا باید برد....
بر در میکده ے یار وفا باید برد...
چون که عاشق سر و دست مےبازد.....
سخن باختنش را به خدا باید برد....
هیچگاه فکر نمےکردم دو بیتی که بعد از شهادت دومین شهید خانواده یعنی برادرم #محمدرضا سرودم روزی و روزگاری مصداق عینی پیدا کند.....
سال شصت و شش در آن شب سرد و بی روح پیکر بی جان برادرے نازنین که از جان بیشتر دوستش داشتم در آغوش کشیدم.....
برادرے که فقط سرش آسیب دیده بود.....
اما نمی دانم چرا در شعرم سخن از فدا کردن سر و دست به میان آوردم.....
اما نه .....
می دانم....
چرا که در تقدیر من چنین نوشته بودند که بعد بیست و هشت سال ....
شاهد در آغوش کشیدن فرزند برومندم،پسرم،پاره جگرم،باشم که هم سر را فداے یار کرده بود و هم دست را .....
خدایا قسم به قطره قطره هاے خون #محمدرضا ها ،بر دل پر درد من مرهم باش....
امان از دل #زینب صبور...
🍃🌹| به قلم #مادر_شهید
#دل_ما_سوخت_دراین_راه_ولےارزش_داشت.
#امان_از_دل_زینب
#باز_هم_بگذریم
•┄❁🌹❁┄•
@shahid_dehghan
•┄❁🌹❁┄•
❁﷽❁
#السلام_علیڪ_یاجبل_الصبر🌷
داغ مـادر، داغ بابـا
#ڪربـلا هم پیش رو
روزهـاے سخـٺ #زینـب
بعد از این آغـاز شد
#زینبماندهاسٺ_اینهمہغصہ💔
#امان_از_دل_زینب💔
@shahid_dehghan
✨نکته اصلی و کلیدی در اردوهای راهیان نور ایجاد زمینهای برای {زیارت با معرفت} است.
#سید_علی_خامنهای
🍃در#شلمچه که راه میافتی صدای خوش آمدگویی را از تن های عجین شده با خاک میشنوی، استخوان هایی گرد هم میآیند و برای تو که به دیدارشان آمدهای قامت راست میکنند. آن هنگام بی شک به آسمان متصل خواهی شد.
🍃 اگر از#فکه بگویم، خواهی فهمید آنجا مکهی کوچکِ #شهید_آوینی است که برای طواف رفت و هرگز بازنگشت.
هنوز هم صدای مداحی شهیدان را از حسینیه گردان تخریب میتوان شنید! همان ها که محتاج نگاهی بودند تا گرههای دنیا از دستانشان باز شود و مانند پرندهای کوچ کنند🕊
🍃چشمانی در جزیره#مجنون میدرخشند که صاحبشان را به#خدا سپرده اند... همان چشمانی که مصباحی بودند برای#سردار_خیبر.
🍃خدا در آیهای زنده بودنشان را فریاد میزند اما چه بسیار آدمهایی که نمیشنوند.
🍃شرهانی خود قصهای دارد برای اهلش، آنجا قطعهای از#کربلاست. گویی #زینب سلام الله علیها آنجا بر روی تپهها ایستاده و برای دیگران سخنرانی میکند، از سرهایی میگوید که سالها بعد در سرزمینی دیگر بریده میشوند و برای خواهران و مادران خود سرافرازی به بار میآورند، همان مدافعانی که پای درسِ سرداران خیبر و بدر و#والفجر بودند و چه خوب درسِ تا ابد زنده بودن را آموختهاند✌️
به راستی #شهدا_شمع_محفل_بشریتند💚
✍نویسنده: #فاطمه_اکبری
🌷به مناسب روز راهیان نور
#بزرگداشت_شهدا
#استوری_شهدایی #گرافیست_الشهدا
@shahid_dehghan