اي كه چون من هزارها داري
آسماني پُر از دعا داري
دستهايم دخيلتان هستند
بسكه دستِ گره گشا داري
از گدا هم كريم مي سازي
بسكه اعجاز كيميا داري
من هواي تو را به سر دارم
تو هواي دلِ مرا داري؟
هرچه بيمار هم بيايد باز
تو برايِ همه دوا داري
دلشكسته كسي به من مي گفت:
خوش به حالت امام رضا داري
السلام علیک یاعلی بن موسی الرضا
#چهارشنبه_های_امام_رضایی
@shahid_hajasghar_pashapoor🌹🕊
سلام
خدا همه ی بیماران شفا بده بخصوص مادر شما.
بحق امام رضا .
درضمن سلیقه و انتخاب گل هم زیبا بود.
والبته زیباتر اینکه برای مادر گرفتید .
#ارسالی_اعضا✉️
_________
علیکم سلام
زنده باشید خیلی ممنونم بابت دعای خیرتون، خدا حفظتون کنه به حق آقا💐
لطف دارید نگاهتون قشنگ می بینه☺️
بله گفتم خوشحالش کنم.
پیام ناشناس🌹👇
daigo.ir/secret/6145971794
@shahid_hajasghar_pashapoor🌹🕊
یا من اسمه دوا و ذکره شفاء
خدا شفاشون بده .
نگران نباشید .
امام رضا پشت پناه شما
#ارسالی_اعضا
____
زنده باشید الحمدلله بهترند. چند ساعت موندن و مرخص شدند داریم برمیگردیم🌺
هَـرچَند عیـٰان اَست
وَلے وقـتِ بیـٰان اَست....
عِشـق تو گِران قَدرتَرین عِشق جھـٰان اَست!
#السَلامُعَلَيَڪيااباعَبدالله✋
@shahid_hajasghar_pashapoor🌹🕊
🍃دخترهایمان هم که تازه دو ماهه بودند. با این وجود وقتی حرف اعزام محمد پیش آمد هرچند همه نگران بودیم اما خانواده مخالفتی نکردند.
با شنیدن حرفهایی از این جنس آدمها که برای به دست آوردن پول میروند بیشتر از اینکه ناراحت بشوم تعجب میکردم. پیش خودم میگفتم چطور از خودشان نمیپرسند کدام عقل سلیمی دریافت پول در مقابل زیر آتش گلوله رفتن با جانی که از آن شیرینتر وجود ندارد آن هم در جایی که شاید امکان بازگشت و استفاده از آن پول اصلاً فراهم نشود را میپذیرد؟
🍃شاید چون از دور به این مسئله نگاه میکنند پول را جبران کننده همه چیز میدانند و اگر خودشان همه این خطرات و سختیهایی را تجربه میکردند دیگر این چنین نتیجه گیری نمیکردند.
شاید هم در معیار مادی بعضیها هیچ چیز جز پول ارزش معامله با جان را ندارد غافل از اینکه برخی تجارتها کار دل است نه عقل. مثل همین معامله تاجرانه شهدا با خدا.
🍃با این وجود شنیدن این حرفها به خصوص در شرایطی که میدیدم همسرم اعزام به سوریه را به بهای از دست دادن مادیاتی چون حقوق خوب و کار ثابت به دست آورد کمی آزاردهنده بود.
#شهید_حاج_محمد_پورهنگ
#روایت_بانو_پاشاپور_همسر_شهید
@shahid_hajasghar_pashapoor🌹🕊
وای به دنیایی که خون کودکانش در خاورمیانه به اندازه «گربه خانه شماره ۱۰ خیابان داونینگ در لندن» ارزش نداشت!
#فلسطین🇵🇸
@shahid_hajasghar_pashapoor🌹🕊
سلام وعرض ادب
دیروز تو شلوغی های کارام بودم دوست صمیمی م زنگ زد گفت سیدپاشو زود بیا محل هرکاری کردم نگفت چیکارداره رفتم گفت بیا امام زاده
رفتم جاتون خالی و سبز دیدم درب سرداب باز کردن منتظرن که مشرف بشیم سرداب .خیلی خوشحال شدم. اونجا بیاد اعضای کانال بودم ودعاگو گفتم عرض کنم .
راستی امام زاده هم سمت خ ری محله امام زاده یحیی و محمد
#ارسالی_اعضا✉️
_____________
علیکم سلام و رحمت الله و برکاته
خداقوت
به به چقدر عالی😍
قبول باشه ازتون خوش به سعادتتون چقدر خوب. ☺️😊
خیلی ممنونم دعاگو بودید.💐
پیام ناشناس🌹👇
daigo.ir/secret/6145971794
@shahid_hajasghar_pashapoor🌹🕊
خوشرنگ ترین عصر دنیا را
با لحظه هایی پر از شادی
براتون آرزو میکنم
امیدوارم؛
مهر، شادی، عشق
محبت، سلامتى
همنشین دائمی تون باشه
عصرتون زیبا و بخیر 🍰☕️
@shahid_hajasghar_pashapoor🌹🕊
شهیدان حاج اصغر پاشاپور و حاج محمد پورهنگ
رمان #سپر_سرخ #قسمت_سوم ماشینها به سرعت از کنارم رد میشدند و انگار هیچکدام سراغ مسافر نبودند
رمان #سپر_سرخ
#قسمت_چهارم
پس از صرف شام، ما در قسمت زنانه موکب، تکیه به دیوار خستگی این روز طولانی را در میکردیم و صدای صحبت مردها از آن طرف شنیده میشد که نورالهدی با دقت گوش کشید و زیرکانه حدس زد: «صدا ابومهدی میاد!»
ظاهراً حاج قاسم و ابومهدی هم امشب مهمان همین موکب بودند و شنیدم جوانی ایرانی به سختی عربی صحبت میکند و ظاهراً خطابش به ابومهدی بود: «حاجی یکی از تهران زنگ زده میگه شنیدیم حشدالشعبی با تانکهاشون تا خوزستان اومدن و شادگان رو هم گرفتن!»
همهمه آرام خنده در سمت مردان پیچید و لحن نرم ابومهدی در گوشم نشست: «بگو اگه جز لودر و بیل مکانیکی چیزی همراه ما دیدن، غنیمت بگیرن، آهنش رو بفروشن خرج سیل زدهها بکنن!»
از نمک نشسته در لحن شیرین ابومهدی، صدای خنده مردها بلند شد و من با دلخوری پرسیدم: «یعنی چی؟»
نورالهدی میان خنده نفسی گرفت و با صدایی آهسته پاسخ داد: «از وقتی حشدالشعبی برا کمک اومده خوزستان، بعضیا شایعه کردن که ما اومدیم اینجا سرکوب ایرانیها!»
اما حکایت به همینجا ختم نمیشد که کمکم رنگ خنده از صورتش رفت، دردی در نگاهش پیدا شد و انگار قلب صدایش شکست: «حتی ابوزینب عصری میگفت بعضیا توئیت زدن که چرا عراقیهایی که جوونای ما رو کشتن باید بیان کمک سیلزدههامون!»
از سنگینی حرفهایی که از زبان نورالهدی میشنیدم خستگی امروز مثل آواری روی دلم خراب شد و لحن نورالهدی غرق غم بود: «آخه مگه شهدای ایرانی تو جنگ رو ما کشتیم؟ ما شیعههای عراق که خودمون بیشترین ظلم رو از صدام دیدیدم! حتی تو جنگ ایران و عراق، صدام جوونای ما رو به جرم حمایت از ایران اعدام میکرد!»
و دیگر فرصت نشد بیشتر شرح این شایعه را بدهد که دوباره طنین کلام ابومهدی در فضا پیچید: «زمان داعش ملت ایران خالصانه و بیتوقع به ملت عراق کمک کردن! الانم که تو کشور شما سیل اومده ما احساس وظیفه کردیم برا جبران قسمت کوچیکی از محبتهاتون بیایم کمک.»
صدای تشکر میزبانان ایرانی میان صحبتهای ابومهدی شنیده میشد و او همچنان با مهربانی و آرامش میگفت: «البته ما فقط وسایل مهندسی اوردیم برا کمک به جلوگیری از پیشرفت سیل. گروههای بهداری هم اوردیم برا اینکه مریضیهای بومی ما با منطقه شما یجوره! از طرفی پزشک و پرستار ما عربزبانه و راحتتر با مردم عربزبان شادگان و سوسنگرد ارتباط برقرار میکنه!»
تلخی طعنههای فضای مجازی با شیرینی کلام ابومهدی کمتر میشد و دلم میخواست باز هم بگوید که لحن محجوب حاج قاسم به دلم نشست: «ما با اینهمه نیرو درست نیس مزاحم صاحبخونه باشیم، پس عزیزان حرکت!»
شاید دل دریایی او هم از تیرهایی که به سمت رفقای عراقیاش هدف گرفته بودند، شکسته و میخواست با ابومهدی خلوت کند که به نیت بازدید از مناطق سیل زده از موکب خارج شدند و من تا صبح از غصه قصه غریبانهای که شنیده بودم، خوابم نبرد.
#ادامه_دارد
#فاطمه_ولی_نژاد
@shahid_hajasghar_pashapoor🌹🕊
شهدا بعد از شهادت
عند ربهم یزرقون میشوند
و دست هدایتگری پیدا میکنند
و بر دلها حکومت خواهند کرد...
#حاج_حسین_یکتا📝
#شهید_ابومهدی_المهندس
#شهید_حاج_قاسم_سلیمانی
@shahid_hajasghar_pashapoor🌹🕊
یه اتفاق جالبی دیروز افتاد
که مثل همیشه اثبات زنده بودن شهدا بود...
دیشب که داشتیم برمیگشتیم از بیمارستان کاشف به عمل اومد که راننده هم محلی شهید نوید صفری هستند و یه سری از دوستاشون هم مدافع حرم بودن و شهید شدن و ایشون از کسانی بودن که در فتنه ۱۴۰۱ به نیروهای سپاهی و بسیجی کمک می کردند. داشتند برای مادرم تعریف می کردند.
مامان میگه جالبه اسم کسی رو آورد که ما ارادت داریم.
بهش گفتم مامان شهدا حواسشون هست، شهدا نگاه می کنند. شهید صفری همراهمون بود.
واقعا همینه الحمدلله😉
شهدا عندربهم یرزقون هستند.
شهیدان حاج اصغر پاشاپور و حاج محمد پورهنگ
رمان #سپر_سرخ #قسمت_چهارم پس از صرف شام، ما در قسمت زنانه موکب، تکیه به دیوار خستگی این روز طولانی
اگر یادتون باشه مهناز افشار و امثالهم خیلی توئیت زدن و شایعه پراکنی کردند و دست آخر متاسفانه یک طلبه ای رو در یکی از شهرهای ایران یه شخص ناشناس به شهادت رساند.... از بس که نفرت پراکنی کردن علیه روحانیون و گروه حشدالشعبی که برای کمک به خوزستان آمده بود....
خدا بصیرت بده....
VZMO0cIfkXpL0xsk8atexSz1PN8tIp-meta2K3YsdmFLm1wMw==-.mp3
10.05M
صفا نداشت....
زیبا نبود
دنیا قشنگ نبود کربلا نبود....
#ارسالی_اعضا✉️
@shahid_hajasghar_pashapoor🌹🕊
امشب بریم سامرا
حرمین شریف آقا امام حسن عسکری و امام هادی علیهم السّلام 🍃
بسم الله
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
از خدا برات همچین خوابی رو آرزو می کنم...
میای با من زیارت پدر امام زمان😌؟
#سیدکاظم_روحبخش
@seyyed_kazem_roohbakhsh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
اولین صحنه زیبا که در سامرا می بینی 😍
#سیدکاظم_روحبخش
@seyyed_kazem_roohbakhsh
15.3M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔹حالا بیا اینجا کنار ضریح
سلام بر امام هادی علیه السلام
سلام بر پدر امام زمان، امام حسن عسکری علیه السلام
سلام بر مادر امام زمان نرجس خاتون
#سیدکاظم_روحبخش
@seyyed_kazem_roohbakhsh
التماس دعا.....
13.07M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
حس خوب بین الطلوعین در خانه امام زمان
خدایا بحق دعاهای مکرر ما
ظهور آقا را در جوانی ما قرار بده
#سیدکاظم_روحبخش
@seyyed_kazem_roohbakhsh
شهیدان حاج اصغر پاشاپور و حاج محمد پورهنگ
💠 تشرف علامه ملا محمدتقی مجلسی اصفهانی مشهور به مجلسی اول خدمت امام عصر در عالم مکاشفه #قسمت_اول چ
💠 تشرف علامه ملا محمدتقی مجلسی اصفهانی مشهور به مجلسی اول خدمت امام عصر در عالم مکاشفه
#قسمت_دوم (آخر)
[حضرت] فرمود: پیش بیا
من پیش رفتم تا نزدیك آن حضرت صلوات اللّه علیه گردیدم.
فرمود: بنشین
عرض كردم: مولایم مىترسم.
امام «صلوات اللّه علیه» فرمود:
«لا تحف» نترس.
پس چون مانند بندگان در برابر مولاى جلیل نشستم آن حضرت فرمود: «استرح و اجلس مربّعا فانّك تعبت حبت ماشیا حافیا» راحت باش و مربّع بنشین چه آنكه به زحمت افتادى پیاده با پاى برهنه راه آمدى.
حاصل آنكه از آن بزرگوار نسبت به عبد خودشان الطاف عظیم و مكالمات و گفتگوهاى لطیفى صورت گرفت كه به شماره نمىآید و من اكثر آنها را فراموش كردم.
سپس از آن خواب، بیدار شدم و با آنكه مدّت زیادى مىگذشت كه راه سامرّا مسدود و موانع بزرگى از زیارت در كار بود همان روز به فضل خدا، وسائل زیارت، فراهم گردید و همانگونه كه حضرت صاحب علیه السّلام فرموده بودند پیاده با پاى برهنه به زیارت سامرّا مشرّف شدم و شبى در حرم مطهر بودم و مكرّر این زیارت (زیارت جامعه) را خواندم و در راه و در حرم، كرامات عجیب بلكه معجزات شگفتانگیزى ظاهر شد.
حاصل آنكه بعد از خواب براى من شكّ و تردیدى نیست كه زیارت جامعه از حضرت ابوالحسن امام هادى علیه السّلام صادر شده زیرا حضرت صاحب علیه السّلام آن را تقریر فرمودند، چنانكه شكّ ندارم كه زیارت جامعه، كاملترین و نیكوترین زیارات است و بعد از آن رۆیا اكثر اوقات، ائمه طاهرین «صلوات اللّه علیهم» را با زیارت جامعه زیارت مىكنم و در عتبات عالیات زیارت نكردم مگر به زیارت جامعه....
📚 منبع: روضة المتقین، ج ۱، ص ۴۵۱
@shahid_hajasghar_pashapoor🌹🕊
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
شِعࢪهَایَم هَمِگۍ دَࢪدِ فِرٰاق اَست، بِبَخش؛
صُحبَت اَز کَࢪبُ و بَلآیَت نَکُنَم میمیࢪَم..!
#السَلامُعَلَيَڪيااباعَبدالله✋
@shahid_hajasghar_pashapoor🌹🕊
🍃دوست داشتم اصغر را دوباره ببینم. انگار دل او هم تنگ شده بود که زنگ زد و من و پدرش را هم دعوت کرد که برویم سوريه. تا حالا نرفته بودم حرم حضرت زینب(س). دلم هم برای اصغر تنگ شده بود. با حاجعزیز رفتیم سوریه.
اصغر و حاجمحمد آمدند استقبالمان و بردندمان هتل. اصغر گفته بود کلی لباس گرم مردانه و زنانه و بچگانه با خودم ببرم. سفارش هم کرده بود که به قدر ده پانزده نفر برایشان قیمه درست کنم، با کلی سیبزمینی سرخ کرده.
🍃غذاها را يخزده کردم و بردم. خيلي اصرار کردم که خودشان هم بخورند ولي غذا را گرفتند و راهیمان کردند سمت حرم.
اولینبار بود که حرم حضرت زینب (س) را میدیدم. یک دل سیر زیارت کردم و کلی برای سلامتی بچهها دعا کردم. فردای آن روز دوباره آمدند هتل دیدنمان.
🍃رو کردم به اصغر و بهخاطر زیارتی که نصیبمان شده بود از او تشکر کردم. پایم را بوسید و گفت اگر من نبودم، پایش به این راه باز نمیشد.
بعد هرچه ازشان درباره طعم قیمه پرسیدم به هم نگاه کردند و خندیدند و از مزه سیبزمینیها تعریف کردند. فهمیدم حتی به قدر یک قاشق هم لب نزده بودند و همه را داده بودند به سربازهای سوریِ جنگزده.
#شهید_حاج_اصغر_پاشاپور
#شهید_حاج_محمد_پورهنگ
#روایت_مادر_شهید(مادر حاج اصغر)
@shahid_hajasghar_pashapoor🌹🕊
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
😉 خادم از این کوچکتر تو #اربعین سراغ دارید؟
@shahid_hajasghar_pashapoor🌹🕊
توی این عصر قشنگ
در قوری دوستی چای دم کنید
با قند مهربانی نوش جان کنید
و با عشق با هم بودن رو
جشن بگیرید…
عصرتــون بخیر ودلتون شاد 🧁☕️
@shahid_hajasghar_pashapoor🌹🕊