📌 #داستان_شب
📍 #مسجد_بهلول
آورده اند که، عده ای مسجدی می ساختند، بهلول سر رسید و پرسید: چه می کنید؟
گفتند: مسجد می سازیم.
گفت: برای چه؟
پاسخ دادند: برای چه ندارد، برای رضای خدا.
بهلول خواست میزان اخلاص سازندگان مسجد را بسنجد، پس مخفیانه سنگ نوشته ای سفارش داد که روی آن نوشته شده بود «مسجد بهلول»، پس بهلول شبانه آنرا بالای در مسجد نصب کرد.
سازندگان مسجد روز بعد آمدند و دیدند بالای در مسجد نوشته شده است «مسجد بهلول». آنها ناراحت شدند؛ بهلول را پیدا کرده و به باد کتک گرفتند که زحمات دیگران را به نام خودت ثبت می کنی؟
بهلول گفت: مگر شما نگفتید که مسجد را برای خدا ساخته ایم؟ به فرض اینکه مردم اشتباه کنند و گمان کنند که من مسجد را ساخته ام، خداوند که اشتباه نمی کند.
@shahid_hajasghar_pashapoor🌹🕊
سفر بخیر
جوانی که شدی عاقبت بخیر....
التماس دعا آرمان🥀
طلبه #شهید_آرمان_علی_وردی🍃
@shahid_hajasghar_pashapoor🌹🕊
.
ای که می بخشی
تو با انگشتری انگشت خویش
دست خالی رد مکن ما را زِ کویت یاحسین
#السَلامُعَلَيَڪيااباعَبدالله✋
@shahid_hajasghar_pashapoor🌹🕊
🖤 ۷ تیــر، تفکر التقاطی منافقین، بهشتی عزیزمان را از ما گرفت.
❤️ ۸ تیــر، با انتخابِ ادامهی راه #شهید_رئیسی، تفکر شهید بهشتی را ماندگار خواهیم کرد.
#نه_به_غربگدایی
#نه_به_دولت_سوم_روحانی
@shahid_hajasghar_pashapoor🌹🕊
بی مردم - حاج مهدی رسولی .mp3
11.41M
هر چند به تنهایی
یا فاطمه الزهرا....💔
#ما_ملت_امام_حسینیم🌱
@shahid_hajasghar_pashapoor🌹🕊
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💐 عملی برای اجابت دعا از امام هادی (ع)
📌روایتی از #امام_هادی(ع) است که حضرت فرمود: اگر کسی حاجتی داشته باشد، مزار امام هشتم(ع) را در طوس زیارت کند. غسل بکند و بعد هم بالای سر دو رکعت نماز بخواند و در قنوتش حاجتش را بخواهد. خداوند دعایش را از او می پذیرد و مستجاب می شود.
💐انتشار بمناسبت ایام #میلاد_امام_هادی (ع)
@shahid_hajasghar_pashapoor🌹🕊
#سیره_شهید🌺🍃
🍃از آنجایی که طلبه بودند، انتظار میرفت زندگی متفاوتی داشته باشد. در صحبتهای خواستگاری گفته بود: برای ادامه راه امام حسین(ع) فرش زیر پایم را هم میفروشم
🍃درسش تمام نشده بود و جایی هم مشغول به کار نبود. در آن شرایط شاید از نظر مالی امکانات لازم برای شروع یک زندگی جدید را نداشتند اما من این شرایط را پذیرفتم.
🍃حتی در مدت آشنایی درباره مسائل مالی هیچ صحبتی نکردیم و فرصتش هم پیش نیامد چون برای هردویمان مسئله دیگری مهم بود.
#شهید_حاج_محمد_پورهنگ
#روایت_بانو_پاشاپور_همسر_شهید
@shahid_hajasghar_pashapoor🌹🕊
📝 پرسش و پاسخ در رابطه با کتاب #سه_دقیقه_در_قیامت
🍃 #قسمت_دهم
🔟 آیا مطالب ایشان القای سختی برزخ و ناامیدی نیست؟
اینگونه نیست. ما در مفاهیم دینی داریم که خداوند در جای خود مهربانترین مهربانان است حتی بیان میشود که محبت مادر به فرزند، ذره ای از محبتی است که خداوند به بندگانش دارد. لذا خداوند باب توبه را برای بندگانش باز نمود تا رحمت خویش را نشان دهد.
اما در جای دیگر، خداوند شدیدترین مجازات کنندگان است. این با عدل خداوند هم سازگار است در روایات هم به این موضوع تأکید شده که مثلا در موضوع حق الناس خداوند بسیار سخت گیر است.
از راوی کتاب شنیدم که گفت: برخی از مواردی که ما، ناخواسته به بیت المال صدمه زدیم و یا حق الناسی که نمیدانیم مربوط به چه کسی است را می شود با رد مظالم بر طرف کرد.
بعد ایشان گفت: وای به حال آنکه دانسته به دیگران لطمه می زند. مثلا می داند این خانه یا ماشین که می خواهد بفروشد، عیب و ایراد دارد اما به خریدار حرفی نمی زند. اینها خیلی گرفتار می شوند.
اما ایشان فقط از سخت گیری و عذاب صحبت نمی کند. بارها از رحمت خداوند حرف زده اند. از اینکه توبه باعث میشود اثری از گناه در کتاب اعمال نماند. یا برخی کارهای خوب که باعث نابودی گناهان می شوند.
ادامه دارد...
@shahid_hajasghar_pashapoor🌹🕊
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📸 دیدار و گفتگو صمیمی دکتر جلیلی با مردم در فرودگاه اهواز
🔹دکتر جلیلی پس از استقبال پرشور مردم خوزستان در مصلی اهواز، در حین بازگشت به تهران، با استقبال مردمی در فرودگاه اهواز مواجه شد و دیدار و گفتگوهای صمیمانهای را با مردم داشت.
#جلیلی
#سعید_جلیلی
#انتخابات
۱۴۰۳.۰۴.۰۳
@shahid_hajasghar_pashapoor🌹🕊
#اینفوگرافی| خلاصهای از برنامههای اقتصادی دکتر #سعید_جلیلی
@saeedjalily
@shahid_hajasghar_pashapoor🌹🕊
گل رابه عزیزان میدهند
و محبت را به مهربانان
کدام لایق شماست
که هم عزیزيد هم مهربان
دسته دسته گلهای زیبا
تقدیم به دلهای مهربونتون
عصرتون به زیبایی گل
عصرتون بخیر 💐🍉🍒
@shahid_hajasghar_pashapoor🌹🕊
📖 #بدون_تو_هرگز
#علی_مشکوک_میشود...
#قسمت_هجدهم
من برگشتم دبیرستان، زمانی که من نبودم علی از زینب نگهداری می کرد، حتی بارها بچه رو با خودش برده بود حوزه. هم درس می خوند، هم مراقب زینب بود. سر درست کردن غذا از هم سبقت می گرفتیم. من سعی می کردم خودم رو زود برسونم ولی عُموم مواقع که می رسیدم، غذا حاضر بود.
دست پختش عالی بود، حتی وقتی سیب زمینی پخته با نعناع خشک درست می کرد. واقعا سخت می گذشت علی الخصوص به علی، اما به روم نمی آورد. طوری شده بود که زینب فقط بغل علی می خوابید. سر سفره روی پای اون می نشست و علی دهنش غذا می گذاشت. صد در صد بابایی شده بود. گاهی حتی باهام غریبی هم می کرد.
زندگی عادی و طلبگی ما ادامه داشت تا اینکه من کم کم بهش مشکوک شدم. حس می کردم یه چیزی رو ازم مخفی می کنه. هر چی زمان می گذشت، شکم بیشتر به واقعیت نزدیک می شد. مرموز و یواشکی کار شده بود. منم زیر نظر گرفتمش.
یه روز که نبود، رفتم سر وسایلش. همه رو زیر و رو کردم، حق با من بود. داشت یه چیز خیلی مهم رو ازم مخفی می کرد. شب که برگشت عین همیشه رفتم دم در استقبالش. اما با اخم، یه کم با تعجب بهم نگاه کرد.
زینب دوید سمتش و پرید بغلش، همون طور که با زینب خوش و بش می کرد و می خندید زیر چشمی بهم نگاه کرد.
- خانم گل ما چرا اخم هاش تو همه؟
چشم هام رو ریز کردم و زل زدم توی چشم هاش
- نکنه انتظار داری از خوشحالی بالا و پایین بپرم؟
حسابی جا خورد و زینب رو گذاشت زمین.
ادامه دارد...
---------------------------
✍زندگی شهید #دفاع_مقدس #طلبه_شهید_سیدعلی_حسینی
به قلم سید طاها ایمانی (اسم مستعار - شهید مدافع حرم)
@shahid_hajasghar_pashapoor🌹🕊
داریم به قسمت های خاصی از داستان میرسیم که...
خیلی میخواستم حذف کنم این سه چهار قسمت رو با تمام سختی هایی که برای خودمم داشت و داره...، اما به دلایلی که بعد از قسمت ۲۳ میگم خدمتتون دوست داشتم این قسمت های زندگی شهید رو هم نشر بدهم.