eitaa logo
شهیدان حاج اصغر پاشاپور و حاج محمد پورهنگ
277 دنبال‌کننده
3.3هزار عکس
714 ویدیو
1 فایل
حاج اصغر : ت ۱۳۵۸.۰۶.۳۱، ش ۱۳۹۸.۱۱.۱۳ - حلب رجعت پیکر حاج اصغر به تهران: ۱۳۹۸.۱۲.۰۴ حاج محمد (برادر خانم حاج اصغر) : ت ۱۳۵۶.۰۶.۱۵، ش ۱۳۹۵.۰۶.۳۱، مسمومیت بر اثر زهر دشمنان 🕊ساکن قطعه ۴۰ بهشت زهرا (س) تهران ناشناس پیام بده👇🌹 ✉️daigo.ir/secret/6145971794
مشاهده در ایتا
دانلود
بســ🌺ــم رب الشـ🕊ـهدا و الصدیـ🍃ـقین
🍃آفرینش ز ازل سر به گریبان تو بود 🌺چرخ گردون، چو یکی گوی به دامان تو بود 🍃خاک پای تو گِل آدم و حوّا گردید 🌺خضر از خانه به دوشان بیابان تو بود ✍غلامرضا سازگار 📸احمد القریشی @shahid_hajasghar_pashapoor🌹🕊
🕊 روایت شهادت روحانی فدائی حرم، قسمت سی و سوم 🍃دوقلوها حسابی با حیدر خواهرزاده ابراهیم دوست شده بودند. حیدر فرزند ۵ ساله میرا، خواهر بزرگتر ابراهیم بود که به تازگی صاحب خواهری به نام نور شده بود. میرا ۲۸ ساله بود و دیپلمه. همسرش که دندانپزشک بود برای انجام دوره و خدمات دندانپزشکی به عربستان اعزام شده بود و حالا او و فرزندانش نزد مادرشان ام ابراهیم زندگی می کردند. دیما هم که ۲۴ سال سن داشت، تازه تحصیلاتش را در رشته مهندسی کشاورزی به اتمام رسانده بود و برای استخدام در یک اداره دولتی تقاضا داده بود. 🍃به غیر از ما، مهمان دیگری هم دعوت شده بود. ام یوسف عمه ابراهیم که خودش در شهر دیگری رستوران داشت و برای دیدن ما به خانه برادرش آمده بود. 🍃احترام زیادی برای مهمان قائل بودند. حیدر هرچه وسایل بازی داشت برای دخترها آورده بود و آن ها هم گرم بازی بودند. گاهی که حوصله شان سر می رفت، حیدر تمام تلاشش را می کرد تا خنده به لب هایشان بیاید. 🍃ما هم سرگرم صحبت بودیم. بوی مطبوع غذا در خانه پیچیده بود. از دستپخت ام ابراهیم زیاد شنیده بودم. ادامه دارد.‌‌‌.. @shahid_hajasghar_pashapoor🌹🕊
. بازم قصه ی چای و نقل های عطردار و رد نور روی فرش قرمز دستبافت... چقد تو این دوره زمونه جای خونه هایی با درهای چوبی و شیشه های رنگی خالیه... خونه هایی با فرش و پشتی های همرنگ و ردیف شده کنار دیوار... خونه هایی با حیاط های بزرگ و باصفا و حوض وسط حیاط... عصرتون بخیر☕️🍰 @shahid_hajasghar_pashapoor🌹🕊
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
📖 و يكي دو سال بعد، خبردار شدم اين پيرمرد روحاني از دنيا رفت. من بعدها متوجه شدم كه اين شخص، خمس چند نفر ديگر را هم به همين صورت جا به جا كرده! در آن زماني كه مشغول حساب و كتاب اعمال بودم، يكباره همين پيرمرد را ديدم. خيلي اوضاع آشفته اي داشت. در زمينه حق الناس به خيلي ها بدهكار و گرفتار بود. بيشترين گرفتاري او به بحث خمس برميگشت. برخي آدمهاي عادي وضعيت بهتري از اين شخص داشتند! پيرمرد پيش من آمد و تقاضا كرد حلالش كنم. اما اينقدر اوضاع او مشكل داشت كه با رضايت من چيزي تغيير نميكرد. من هم قبول نكردم. در اينجا بود كه جوان پشت ميز به من گفت: اينهايي كه ميبيني، اين كساني كه از شما حلاليت ميطلبند يا شما از آنها حلاليت ميطلبي، كساني هستند كه از دنيا رفته اند. حساب آنها که هنوز در دنيا هستند مانده، تا زماني که آنها هم به برزخ وارد شوند. حساب و كتاب شما با آنها كه زنده اند، بعد از مرگشان انجام ميشود. بعد دوباره در زمينه حق الناس با من صحبت کرد و گفت: واي به حال افرادي که سالها عبادت کرده اند اما حق الناس را مراعات نکردند. اما اين را هم بدان، اگر کسي در زمينه حق الناس به شما بدهکار بود و او را در دنيا ببخشي، ده برابر آن در نامه ي عملت ثبت ميشود. اما اگر به برزخ کشيده شود، همان مقدار خواهد بود. ادامه دارد... @shahid_hajasghar_pashapoor🌹🕊
بســ🌺ــم رب الشـ🕊ـهدا و الصدیـ🍃ـقین
🍃 اصغر همیشه وقت‌شناس بود و انقلابی عمل می‌کرد. به یاد دارم که در عاشورای سال ۱۳۸۸ وقتی همراه با دسته زنجیرزنان به هیأت برگشتیم متوجه شدم که پسرم به همراه تعدادی از هیأتی‌ها نیستند. با پرس‌وجو از این‌و آن فهمیدم که به‌ قصد مقابله با حرمت‌شکنان عزای اباعبدالله الحسین (ع) رفته‌اند. @shahid_hajasghar_pashapoor🕊🌹