روایتگری شهید کاظم عاملو.mp3
4.2M
روایتگری و آشنایی مختصر با شهید امام زمانی؛ #شهید_کاظم_عاملو
توسط دوست گرامی و راویام، «مصطفی مطهرینژاد»
در سالگرد شهادت شهید 🌹
#صوت
#ماه_رمضان
@shahid_ketabi
ابوالقاسم، دارد توی کوچه پرسه میزد؛ پدرش پیغام فرستاده بیا خانه تا چاه را خالی کنیم؛ آنها هر از چندی باید چاه دستشویی را خالی کنند و فضولات را با بشکهای دویست لیتری به زمین کشاورزی ببرند، تا به عنوان کود از آن استفاده شود.
دارد برمیگردد. کاظم را توی کوچه میبیند و او را همراه خودش به خانه میبرد. آنها از دوستان قدیمی هستند.
میرسند.
بوی نامطبوعی در حیاط پیچیده و نمیشود نفس کشید.
ابوالقاسم میرود اتاق. وقتی میآید بیرون، کاظم را میبیند که روی لبهٔ سنگ توالت قدیمیشان نشسته و به فضولات داخلش خیره شده است! جا میخورد و خندهاش میگیرد؛ بلافاصله به او میگوید: «چرا اینجا نشستی تو!؟ بلند شو بابا!»
کاظم به اصرارهایش برای بلند شدن از لبه چاه، توجهی نمیکند؛ میگوید: «ولم کن ابوالقاسم! اینجاست که انسان ساخته میشه. با این چیزاست که آدم میفهمه چیه و کجا قرار داره!» و سری تکان میدهد.
ابوالقاسم به هر زحمتی شده او را پا میکند و با خود میبرد بیرون.
وقتی میروند، کاظم هنوز توی خودش است و اشک در چشمانش حلقه زده. ابوالقاسم میشنود که او زیرلب میگوید: «ما چی هستم!؟»
او آن روز نمیفهمد کاظم چه میگوید و سر از حرفهایش درنمیآورد.
آن شب کاظم تا پایان کار خانه آنها میماند و بعد میرود.
#داستانی_خلسه_ها ۶
#سخن_و_سیره
#خاطرات
#ماه_رمضان
@shahid_ketabi