eitaa logo
خاطرات و کرامات شهید عاملو
2.1هزار دنبال‌کننده
861 عکس
341 ویدیو
20 فایل
مؤلف: @alirezakalami صاحب ۱۲ عنوان کتاب ازخاطرات #شهدا نویسنده سه کتاب از شهید عاملو با عناوین #سه_ماه_رویایی و #رویای_بانه و #شهید_کاظم_عاملو 👈برای دسترسی سریع به #فهرست مطالب کانال، ابتدا پیام «سنجاق‌شده» را کلیک کنید، سپس به سراغ #هشتک‌ها بروید 🫡
مشاهده در ایتا
دانلود
روایتگری شهید کاظم عاملو.mp3
4.2M
روایتگری و آشنایی مختصر با شهید امام زمانی؛ توسط دوست گرامی و راوی‌ام، «مصطفی مطهری‌نژاد» در سالگرد شهادت شهید 🌹 @shahid_ketabi
ابوالقاسم، دارد توی کوچه پرسه می‌زد؛ پدرش پیغام فرستاده بیا خانه تا چاه را خالی کنیم؛ آنها هر از چندی باید چاه دستشویی را خالی کنند و فضولات را با بشکه‌ای دویست لیتری به زمین کشاورزی ببرند، تا به عنوان کود از آن استفاده شود. دارد برمی‌گردد. کاظم را توی کوچه می‌بیند و او را همراه خودش به خانه می‌برد. آنها از دوستان قدیمی هستند. می‌رسند. بوی نامطبوعی در حیاط پیچیده و نمی‌شود نفس کشید. ابوالقاسم می‌رود اتاق. وقتی می‌آید بیرون، کاظم را می‌بیند که روی لبهٔ سنگ توالت قدیمی‌شان نشسته و به فضولات داخلش خیره شده است! جا می‌خورد و خنده‌اش می‌گیرد؛ بلافاصله به او می‌گوید: «چرا اینجا نشستی تو!؟ بلند شو بابا!» کاظم به اصرارهایش برای بلند شدن از لبه چاه، توجهی نمی‌کند؛ می‌گوید: «ولم کن ابوالقاسم! اینجاست که انسان ساخته می‌شه. با این چیزاست که آدم می‌فهمه چیه و کجا قرار داره!» و سری تکان می‌دهد. ابوالقاسم به هر زحمتی شده او را پا می‌کند و با خود می‌برد بیرون. وقتی می‌روند، کاظم هنوز توی خودش است و اشک در چشمانش حلقه زده. ابوالقاسم می‌شنود که او زیرلب می‌گوید: «ما چی هستم!؟» او آن روز نمی‌فهمد کاظم چه می‌گوید و سر از حرفهایش درنمی‌آورد. آن شب کاظم تا پایان کار خانه آنها می‌ماند و بعد می‌رود. ۶ @shahid_ketabi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا