eitaa logo
شهید مصطفی خلیلی بلوطکی
146 دنبال‌کننده
18.9هزار عکس
16.4هزار ویدیو
362 فایل
السلام علیک یا حجت ابن الحسن العسکری عجل الله تعالی فرجه الشریف بصیرت افزایی الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ وَعَجِّلْ فَرَجَهُمْ وَالْعَنْ أعْداءَهُم أجْمَعِینَ
مشاهده در ایتا
دانلود
1️⃣ پنجمین قسمت از پرونده‌ی «مریمیه: از فریتیوف شوان تا سیدحسین نصر» به آشنایی با شخصیت «رنه گنون» اختصاص دارد. آشنایی با این شخصیت از آن رو اهمیت دارد که خود را از علاقه‌مندان گنون معرفی کرده و مسلمانی‌اش را تحت تأثیر کتاب‌های گنون می‌داند. ضمناً گسترش اولیه‌ی طریقت شوان نیز به دلیل حمایت گنون بود. 2️⃣ نه تنها متفکری بزرگ و تأثیرگذار بود، به‌نحوی که امروزه نهادهای دولتی و آکادمیک فرانسه، صرف‌نظر از مسلمانی گنون، او را از مفاخر خویش می‌دانند، بلکه در کردار نیز صادق بود؛ چه زمانی که تئوسوفیست بود، چه آن‌گاه که با کلیسای کاتولیک پیوند خورد و چه زمانی که سیره مسلمانی در پیش گرفت. 3️⃣ رنه گنون فرقه‌گرا نبود و هیچ‌گاه نخواست از اعتبار و نفوذ شخصیت و اندیشه خویش برای و «مرید و مرادبازی» استفاده کند. گنون زندگی ساده و گوشه گیری پیشه کرد و هیچ‌گاه مدعی کرامت و کشف و شهود نشد؛ مدعی نشد که پیامبر یا قدّیسی بر او نازل شده یا در زمان تولدش نوری درخشیده و زمان متوقف شده. این راهی است که شوان و لینگز و نصر، با سرقت میراث فکری گنون، در پیش گرفتند. 📖 متن کامل این مقاله را اینجا بخوانید: 👉 yon.ir/Maryamiya5 ✅ اندیشکده مطالعات یهود: 👉 @jscenter
✡️ فریتیوف شوان؛ مریدی که زود مراد شد! (1) 📚 مریمیه: از شوان تا سیدحسین نصر (6) 🌐 فریتیوف شوان: سال‌های آغازین 1️⃣ متولد 1907 است یعنی در زمان فوت رنه گنون 44 ساله بود. از او سند مهمی بر جای مانده که برخی جزئیات زندگی او را روشن می‌کند. این سند زندگی‌نامه خودنوشت شوان است که در سال 1974 به‌طور خصوصی چاپ شد. 2️⃣ «خاطرات شوان» منتشر نشده ولی به وسعت در داخل و خارج فرقه توزیع شده است. مقاله شوان، ترجمه بخشی از کتاب فوق است که بعداً جمع‌آوری شد و تنها در اختیار اعضایِ گزینش‌شده فرقه قرار می‌گرفت! 3️⃣ شوان در کتاب فوق مطالبی را با صراحت بیان می‌کند که بعضاً شگفت‌انگیز است. مثلاً، مدعی است زمانی که به دنیا آمد نوری در بیمارستان درخشید و همه ساعت‌ها از کار ایستادند! 4️⃣ شوان در 13 سالگی پدر را از دست داد و به‌همراه مادر به شهری کوچک در فرانسه مهاجرت کرد. در سال 1929 شوان 22 ساله به پاریس رفت و به‌عنوان طرّاح پارچه به کار پرداخت. 5️⃣ 16ساله بود که کتاب «شرق و غرب» گنون را خواند و مجذوب شد. در 1931 برای گنون نامه نوشت و گنون او را به دعوت کرد. حیران شد که چگونه تعلّق به مسیحیت و هندوئیسم را رها کند و «از راه مکه» به خدا برسد؟! 6️⃣ روزی، در سال 1932، در پاریس دعا کرد و از خدا خواست در پیش از ظهر یک روز معین علامتی نشانش دهد. در روز موعود علامت را دید: در ساعت 11:54 آپارتمانش را ترک کرد و‌ به سمت خیابان اصلی رفت. در ساعت 11:55 ناگهان گروهی کامل از سربازان آفریقای شمالی را دید که سوار بر اسب و با پوشش کامل اسلامی در خیابان ظاهر شده و رژه رفتند. شوان تصمیم گرفت به عهدی که با خدا بسته عمل کند و اسلام آورد. این دوّمین است که در زندگی شوان می‌بینیم! ✍️ عبدالله شهبازی ✅ اندیشکده مطالعات یهود: 👉 @jscenter
✡️ فریتیوف شوان؛ مریدی که زود مراد شد! (3) 📚 مریمیه: از شوان تا سیدحسین نصر (6) 🌐 شوان، «عشق کیهانی» و «دین خالده» 1️⃣ مدتی در شهر بال اقامت داشت و حلقه‌ای را اداره می‌کرد که کار اعضای آن خواندن کتاب‌های بود. سپس در لوزان سوئیس، اتاقی ارزان کرایه کرد. 2️⃣ در این زمان یک دوست قدیمی دوران مدرسه به او کمک مالی می‌کرد. این دوست خواهری هفده ساله داشت به‌نام که برای شوان غذا می‌آورد. شوان از همان آغاز مجذوب زیبایی مادلین شد و را با او آغاز کرد. 3️⃣ شوان درباره این عشق زمینی نوشت: 📝 «زیبایی، در واقع آن چه ما به آن عشق می ورزیم، به بهشت تعلق دارد. هر چه خوب است از خداست و به خدا بازمی‌گردد. زیبایی زمینی خوب است اگر کلیدی برای عشق به خدا باشد؛ اگر چارچوبی برای عبادت یا ذکر ما باشد.» 4️⃣ این تأویل شوان از رابطه «زمینی»اش با مادلین را باید سرآغاز نظریه‌پردازی‌های او در زمینه دانست که سرانجام به پیدایش فرقه ای به‌نام انجامید. 5️⃣ شوان آشکارا احساس می‌کرد مادلین به او کلیدی برای عشق به خدا داده است! و آرزو داشت پیروانش را در این عشق شریک کند! این نکته مهمی است زیرا زیبایی و عشق، و عشق به زنان زیبا، بعدها در تاریخ تکرار می‌شود. شوان مکرر می‌گفت: «هر کس مادلین را دوست ندارد به طریقت تعلق ندارد.» ✍️ عبدالله شهبازی ✅ اندیشکده مطالعات یهود: 👉 @jscenter
✡️ فریتیوف شوان؛ مریدی که زود مراد شد! (4) 📚 مریمیه: از شوان تا سیدحسین نصر (6) 🌐 شوان، «عشق کیهانی» و «دین خالده» 1️⃣ در سال 1940، با ورود ارتش آلمان به خاک فرانسه، به‌طور کامل در لوزان اقامت گزید؛ شهری که محبوبش مادلین در آنجا می‌زیست! اینک مادلین ازدواج کرده و متأهل بود. شوان کودک مادلین را دید و احساس خود را این‌گونه بیان کرد: «احساس کردم وارد جسم کیهانی معشوق شدم و همانند او عشق مادرانه را تجربه کردم»! 2️⃣ کمی قبل شوان برای تهیه وسائل آپارتمان جدیدش به خرید رفته بود. مجسمه ای از مریم مقدس در ویترین مغازه ای یافت و شیفته جمال آن شد. به‌رغم قیمت گران و فقر نسبی شوان، مجسمه را خرید و به آپارتمانش برد و در مکانی شایسته جای داد. سجویک می‌نویسد: مجسمه در شریعت اسلام منع شده و مجسمه مختص کلیسای کاتولیک است. 3️⃣ شوان در کتاب «خاطرات و تألمات»، کردار خود را این‌گونه توجیه کرده است: 📝 «من هماره در مسائل مربوط به قوانین مقدس دقت می‌کردم، ولی از سوی دیگر دین خالده را فراتر از همه این‌ها می‌دیدم و به خود اجازه نمی‌دادم خویشتن را در قالب‌هایی محصور کنم که برایم اعتبار نداشت؛ هر چند به دیگران اجازه نمی‌دادم این قانون‌ها را نقض کنند»!! 👆 اندیشکده: این روشِ مشترکِ تمام صوفیانِ منحرف برای توجیه ولنگاری‌هایِ اخلاقی خود است!! 4️⃣ تجربه عشق مادرانه در مادلین و خریدن مجسمه مریم مقدس و مهم‌تر از همه توجیه نقض شریعت اسلام با تمسک به ، در عین غیرمجاز شمردن این نقض از سوی پیروان، به‌روشنی سازوکاری را نشان می‌دهد که شوان در فرقه خویش دنبال می‌کرد. 5️⃣ در فرقه شوان، همچون فرقه های مشابه، نقض قواعد مقدس از سوی رهبران مجاز است زیرا کردار آنان را باید با ایستارهایی فراتر از عرف مردم عادی سنجید!! ✍️ عبدالله شهبازی ✅ اندیشکده مطالعات یهود: 👉 @jscenter
✡️ فریتیوف شوان؛ مریدی که زود مراد شد! (5) 📚 مریمیه: از شوان تا سیدحسین نصر (6) 1️⃣ در سال 1932، اندکی پس از مسلمان شدن در پاریس و دیدار با سید حسن امامی، راهی شمال آفریقا شد. روایت رسمی این است که شوان به بندر مارسی رفت و با شیخ احمد العلاوی آشنا شد. 2️⃣ مدعی بود علی بن ابیطالب (ع) در رؤیا بر او ظاهر شده و به وی اجازه داده طریقتی مستقل به‌نامش ایجاد کند. از این‌رو، طریقت جدید «علاویه درقاویه شاذلیه» نام گرفت منسوب به امام علی (ع). 3️⃣ در سال 1932 شیخ العلاوی پیر و بیمار بود و شوان او را خیلی کم دید هر چند در مراسم کوتاهی که در اوائل سال 1933 برگزار شد، علاوی شوان را به طریقت پذیرفت. شوان سه ماه در مستغانم ماند و پس از ورود به به بال بازگشت. 4️⃣ شوان مدعی است که در زمان مرگ العلاوی (14 ژوئیه 1934)، در آپارتمانش در سوئیس در حال خواندن بهاگاواد گیتا (سرودهای مقدس هندوها) بود که ناگاه لرزشی بر او دست داد. شوان کتاب را رها کرد و به قدم زدن پرداخت و تکرار نام فوق. (مثلاً ذکر «یاهو» یا چیزی شبیه به آن می‌گفت) چند روز بعد دریافت که این حالت مقارن با فوت شیخ العلاوی رخ داده است. شوان آن را الهام تلقی کرد و معنای آن را اجازه‌ای دانست که العلاوی به او داده برای هدایت پیروان طریقت!! 5️⃣ بدین‌سان، شوان برای خود شأن خلافت و ادامه دادن راه شیخ العلاوی قائل می‌شود! این مقامی است که مریدان پس از سال‌ها ممارست در طریقت به آن می‌رسند. خود العلاوی 15 سال در مغرب در نزد شیخ درقاویه، ریاضت کشید تا جسارت یافت خود را «شیخ» بخواند. 6️⃣ شوانِ تازه‌مسلمان، که تنها سه ماه در مستغانم بود، آن هم در زمان بیماری علاوی که به مرگ او انجامید، و به‌ندرت شیخ را دید، چگونه این جسارت را می‌یابد که خود را جانشین شیخی بانفوذ چون علاوی بخواند؟!! ✍️ عبدالله شهبازی 📖 متن کامل مقاله به‌همراه عکس و اسناد: 👉 yon.ir/schuon ✅ اندیشکده مطالعات یهود: 👉 @jscenter
✡️ فرقه‌سازی فریتیوف شوان (1) 📚 مریمیه: از شوان تا سیدحسین نصر (7) 🌐 علاویه شوان در اروپا 1️⃣ پس از بازگشت از مستغانم، بر اساس نامه‌ای که از شیخ عَده بن تونس گرفته بود، و درباره مناقشات در پیرامون آن در قسمت قبل سخن گفتیم، پایه‌های خود را بنا نهاد. شوان از همان آغاز «اسلام» را غایت نمی‌دانست بلکه غایت او (خرد جاویدان) یا بود. 2️⃣ در سال 1934، که شوان را آغاز کرد، 27 ساله بود. او به‌عنوان نماینده علاویه در بال سوئیس علاقمندان را به طریقت می‌پذیرفت. شوان مجلس ذکر هفتگی را در آپارتمان خود به راه انداخت. جمع می‌شدند، به شکل حلقه می‌نشستند و ذکر می‌گفتند. از هشت بعدازظهر آغاز می‌شد و گاه تا یک صبح ادامه می‌یافت. صدای ذکر چنان بلند بود که همسایگان شاکی بودند. چندی بعد ساختمانی در حاشیه رود راین پیدا شد و محل «زاویه» به آنجا منتقل شد. در این مکان حلقه ذکر منظم شد، و شرکت‌کنندگان لباس عربی می‌پوشیدند و عمامه می‌بستند. 3️⃣ پس از بازگشت شوان به سوئیس، رابطه با از سر گرفته شد ولی مادلین این رابطه را قطع کرد. ناکامی در عشق مادلین، شوان را به شدت آزرد. او به محل قرار با مادلین در کنار دریاچه لمان می‌رفت و برای مادلین شعر می‌گفت و دعا می‌خواند به این امید که مادلین به سویش بازگردد. گزیده‌ای از این اشعار در «خاطرات و تألمات» شوان منتشر شده است. شوان غالباً تکرار می‌کرد: «هرکس مادلین را دوست ندارد عضو طریقت نیست». 4️⃣ در نوشته در سوگ شوان، نامی از عشق به مادلین و «شعرهای زمینی» برای مادلین نیست؛ همان‌گونه که نام رساله شوان درباره وحدت یهودیت و مسیحیت و اسلام تحریف شده، و همان‌گونه که دیدار با «بودای طلایی» در «خلوت» مستغانم به دیدار با خضر (نبی سبز) تبدیل شده! نصر ماجرا را چنان مبهم روایت می‌کند که خواننده گمان می‌برد اشعار شوان «فرازمینی» و برای شیخ احمد العلاوی بوده است! 5️⃣ دستاوردهای شوان در جلب عده‌ای به اسلام در نامه‌هایی که دوستان به قاهره می‌فرستادند به گنون گفته می‌شد ولی گنون از مکاشفات عجیب و فرا-اسلامی شوان مطلع نبود. گنون به شوان علاقمند شد تا جایی كه علاقمندان به اسلام را به شوان ارجاع می‌داد. به این ترتیب، طریقت علاویه شوان در اروپا گسترش یافت. ✍️ عبدالله شهبازی ✅ اندیشکده مطالعات یهود: 👉 @jscenter
✡️ فرقه‌سازی فریتیوف شوان (2) 📚 مریمیه: از شوان تا سیدحسین نصر (7) 🌐 شیخ، نقاش، سرخپوست 1️⃣ در سال 1937 دومین رؤیای خود را دید: نام تبارک و تعالی بر او ظاهر شد و از خواب بیدار شد. «از خواب بیدار شدم در حالی که یقین داشتم شیخ شده‌ام.» اندکی بعد به روشی که روشن نمی‌کند چگونه بود رساله‌های «شش اصل مراقبه» و «مرگ و زندگی» و «آرامش و عمل» و «دانش و هستی» به او الهام شد. این دو الهام را باید آغاز رسمی جدایی از علاویه الجزایر دانست. اگر شوان «شیخ» است پس دیگر در برابر کسی جز خداوند پاسخ‌گو نیست! 2️⃣ رابطه شوان با در لوزان در سال 1943 به پایان رسید یا به تعبیر شوان به «عشق کیهانی به معشوق» فراروئید. پنج سال بعد (مه 1949)، شوان 42 ساله برای اولین بار ازدواج کرد. زنش، «کاترین فی‌یر» دختر 25 ساله دیپلماتی سوئیسی و عضو طریقت شوان بود. گویا ازدواج با کاترین نیز بر اساس انجام گرفت! از جنس همان الهام هایی که شوان را «مسلمان» و سپس «شیخ» کرد!! 3️⃣ را زنی جاه‌طلب می‌دانند که دخالت‌هایش مطبوع پیروان شوان نبود. اندکی پس از ازدواج، اعضای طریقت را مجبور کرد آپارتمان بزرگ‌تری برای «شیخ» تهیه کنند و در سال 1953 به آپارتمان جدید در پولی، حومه لوزان، مشرف بر دریاچه ژنو (دریاچه لمان)، نقل مکان کرد. می‌گویند در وجوهاتی که شوان به‌نام «زکات» می‌گرفت تصرّف می‌کرد. 3️⃣ کاترین نقاش بود و شوان را، که تا آن زمان شعر می‌گفت، مجبور کرد به‌طور جدّی کند. یکی از اولین نقاشی های شوان تصویر دو سرخپوست آمریکایی است: یکی با لباس و دیگری برهنه. این نقاشی را این‌گونه تفسیر می‌کنند که پوشیده نماد «ظاهر» است و برهنه نماد «باطن». 4️⃣ علاقه شوان به آمریکا بیش‌تر به تأثیر از تحقیقات «جوزف اپس براون» بود. براون محققی برجسته بود و مؤلف کتاب‌هایی درباره آئین‌های رازآمیز و نمادین سرخپوستان، که مشهورترین آن‌ها «چپق مقدس» است. براون مسلمان و عضو طریقت علاویه بود و کتاب‌های خود را برای شوان می‌فرستاد. 5️⃣ شوان در پاریس با سرخپوستی آمریکایی به‌نام دوست شد. یلوتیل و هیئت همراه او برای نمایش آئین دینی سرخپوستان شمال آمریکا، موسوم به «رقص خورشید» به پاریس رفته بودند. یلوتیل از پاریس به لوزان رفت و میهمان شوان شد. این دوستی تداوم یافت و علاقه شوان را به دین سرخپوستان آمریکا افزایش داد. 6️⃣ شوان در تابستان 1959 به دعوت یلوتیل برای اولین بار به آمریکا سفر کرد و بار دوم در سال 1963. او در این سفرها به میان سرخپوستان رفت و در مناسک آن‌ها حضور یافت. شوان مدعی است به این سفرها رفت برای نجات دادن سرخپوستان آمریکا از ، ولی، چنان‌که خواهیم دید، تأثیر مناسک دینی سرخپوستان شمال آمریکا بر شوان بیش از تأثیر شوان بر آن‌ها بود! 7️⃣ به‌نوشته سجویک، شوان و کاترین در سفر سال 1959 طی مراسمی نمادین به‌عنوان عضو قبایل سرخپوست سو، یا به تعبیر خود ایشان «ملّت بزرگ سو» پذیرفته شدند. شوان «ویساپی ویاکپا» (ستاره درخشان) و کاترین «ووان وینیان» (زن هنرمند) نام گرفتند. درباره پیوند فزاینده شوان با سرخپوستان سو در دوران پایانی زندگی شوان سخن خواهیم گفت. ✍️ عبدالله شهبازی ✅ اندیشکده مطالعات یهود: 👉 @jscenter
✡️ فرقه‌سازی فریتیوف شوان (3) 📚 مریمیه: از شوان تا سیدحسین نصر (7) 🌐 گنون و فرقه‌سازی شوان 1️⃣ در آغاز، مانند بسیاری از نومسلمانان اروپا، خود را علاقمند به معرفی می‌کرد و مسلمانی‌اش با کتاب‌های گنون آغاز شد. گفتیم که گسترش اولیه طریقت شوان به دلیل حمایت گنون بود تا بدان‌جا که علاقمندان به اسلام را به شوان معرفی می‌کرد. 2️⃣ اولین دیدار شوان با گنون در سال 1938 بود. شوان به قاهره رفت و یک هفته تقریباً هر روز با گنون دیدار کرد. شوان در «خاطرات و تألمات» درباره این دیدارها ساکت است و تنها اشاره می‌کند که بود. نمی‌دانیم شوان رؤیای سال 1937 خود را، که او را به مقام ارتقاء داد، به گنون گفته یا نه! 3️⃣ در سال 1939 جنگ جهانی دوم آغاز شد. شوان سفری به بمبئی کرد و بلافاصله بازگشت. او از بمبئی نسخه‌ای از کتاب سانسکریتِ را با خود آورد نه برای مطالعه بلکه، آن‌گونه که شوان نوشته، «به دلیل قدرت برکت‌دهنده آن»! 4️⃣ در سال 1948 شوان مقاله‌ای نوشت درباره مسیحیان و آن را خواند. این مقاله با عنوان «رازهای مسیحی» در مجله مطالعات ترادیشنالیستی منتشر شد و نارضایتی شدید گنون را برانگیخت. در همین زمان ریور به گنون گزارش داد که پیروان شوان مجله را بایکوت کرده و تنها آن شماره‌هایی را می‌خرند که مقالات شوان در آن درج شده. 5️⃣ از این زمان مخالفت گنون با راهی که شوان آغاز کرده بود آشکار شد. گنون موضع و کرداری روشن داشت. او معتقد بود که و باید به‌طور اکید در چارچوب انجام شود و را نقض نکند. 6️⃣ شوان، برخلاف گنون، معتقد بود که مناسک باطنی اصل است و چارچوب ظاهری اهمیت کم تر دارد. این نگاه در عملکرد تجلی می‌یافت: پیروان شوان را به جماعت نمی خواندند در حالی که مسلمانان جماعت را «سنّت» می‌دانند و بر اقامه آن تأکید دارند. در سال 1948 ریور (از پاریس) به گنون (در قاهره) نوشت که اعضای طریقت شوان دیگر در ماه رمضان نمی‌گیرند! ✍️ عبدالله شهبازی ✅ اندیشکده مطالعات یهود: 👉 @jscenter
✡️ فرقه‌سازی فریتیوف شوان (5) 📚 مریمیه: از شوان تا سیدحسین نصر (7) 🌐 گنون و فرقه‌سازی شوان 1️⃣ در اواسط سال 1950، کوتا نیز از جدا شد. کوتا و هارتنگ در نامه هایشان به گنون به آنچه از سوی شوان خوانده می‌شد معترض بودند. کوتا و هارتنگ معتقد بودند شوان بخش‌هایی از شریعت را ترک کرده و مناسکی ابداع کرده که محصول «تخیّل» اوست. پیش‌تر، در سال 1948، ریور نیز به گنون شکایت کرده بود که شوان مناسکی ابداع کرده که از خارج از اسلام اخذ شده. 2️⃣ کوتا و هارتنگ در ژوئیه 1950، در نامه‌های خود به گنون، شوان را متهم کردند به: «مقام الهی قائل شدن برای یک انسان». (منظورشان خود شوان بود.) واسلان نیز از نقش غیراسلامیِ «جامع ادیان بودن»، شوان پرده برداشت. طبق مندرجات «خاطرات و تألمات»، شوان در نیمه دهه 1960 به این باور رسید که دارای نقش یونیورسال (جامع = فرا-اسلامی) است و در سال‌های 1980 و 1990 خود را تجلّی الهی می‌دید. گویا کوتا، هارتنگ و واسلان، از نظر زمانی، خیلی زودتر نشانه‌های این تحولات را در شوان دیده بودند. 3️⃣ سرانجام، در سپتامبر 1950 از واسلان خواست نامه‌ای به شوان بنویسد و جدا شدن علاویه پاریس را از علاویه شوان اعلام کند. گفتیم که واسلان از سال 1940 شعبه علاویه را در پاریس اداره می‌کرد. گنون در ماه اکتبر طی نامه‌ای دلایل خود را این‌گونه بیان کرد: «در لوزان مناسک دینی به حداقل ناچیزی تقلیل یافته و حتی در ماه رمضان روزه نمی‌گیرند.» 4️⃣ گنون معتقد بود علاویه شوان از طریقتی صوفی به «سازمان مبهم یونیورسالیست» تغییر کرده. واسلان در نامه 25 صفحه‌ای اکتبر 1950 به شوان، او را متهم کرد که اسلام را به «یونیورسالیسم ظاهری و سطحی» تبدیل کرده و برای خود نقشی جامع، فراتر از اسلام، قائل است و نیاز به «ایمان ناب محمدی» را نادیده می‌گیرد. 5️⃣ در سال 1950 گنون، و به تبع او ریور، علاقمندان به اسلام را نه به شوان بلکه به واسلان در پاریس یا به ماریدو معرفی می‌کردند. دوست قدیمی گنون بود که در مغرب نزد یکی از شیوخ به طریقت فوق پیوست و از شیخ «اجازه» گرفت برای تأسیس شعبه طریقت در اروپا. به این ترتیب، شوان حمایت گنون را به‌طور کامل از دست داد. ✍️ عبدالله شهبازی ✅ اندیشکده مطالعات یهود: 👉 @jscenter
✡️ فرقه‌سازی فریتیوف شوان (6) 📚 مریمیه: از شوان تا سیدحسین نصر (7) 🌐 شوان و مرگ گنون 1️⃣ نمی‌دانیم از چه می‌دانست یا چه شنیده بود که پس از این ماجراها با نگرانی و ترس می‌زیست و چند ماه بعد درگذشت. 2️⃣ گنون گمان می‌برد پیروان شوان او را می‌کنند و به‌طور مشخص معتقد بود که به دستور شوان نامه‌های او را مخفیانه می‌خواند. لینگز، که در قاهره می‌زیست، نامه‌های گنون را به پست‌خانه می‌برد و می‌آورد. لینگز ادعای گنون را رد می‌کند و مدعی است اگر کسی نامه‌ها را باز می‌کرد سانسورچیان مصری بودند! 3️⃣ «کنتس دو سن پوآ» زن مسلمان فرانسوی که از بدو اقامت گنون در قاهره (1930) با او دوست بود و قدیمی‌ترین دوست گنون در قاهره به‌شمار می‌رفت، در مقاله‌ای که در سوگ گنون منتشر کرد، از نامه‌هایی سخن می‌گوید که گنون را «شکنجه می‌داد» و ادعاهای دروغین دال بر این که گنون «تحت تعقیب است»! 4️⃣ درگیری با شوان و فشارهای ناشی از آن عمر گنون را کوتاه کرد و «چهره خندان و شاد و آرام» او، به تعبیر خانم سن پوآ، به چهره‌ای عصبی و نگران بدل شد که به‌رغم خنده ظاهری آشکارا ناشاد بود. 5️⃣ در اواخر پائیز 1950، همان زمان که واسلان به دستور گنون به شوان نامه 25 صفحه‌ای سرگشاده نوشت و جدایی شاخه پاریس علاویه را از علاویه شوان اعلام کرد، گنون به بیماری آنفولانزا مبتلا شد و در بستر بیماری افتاد. سلامتی‌اش بازنگشت و در شامگاه 6 ژانویه 1951 در 64 سالگی درگذشت. 6️⃣ روز بعد گنون را در قبرستان قدیمی جنوب قاهره به خاک سپردند. از میان پیروان گنون، مارتین لینگز و ویتال پری، که پنهان از گنون در واقع با شوان بودند، در مراسم تدفین گنون حضور داشتند. بعدها، این دو به‌عنوان نزدیکترین کسان به شوان شناخته شدند. ✍️ عبدالله شهبازی ✅ اندیشکده مطالعات یهود: 👉 @jscenter
✡️ فرقه‌سازی فریتیوف شوان (7) 📚 مریمیه: از شوان تا سیدحسین نصر (7) 🌐 درباره‌ی مارتین لینگز 1️⃣ که در پایان سده بیستم میلادی به یکی از نامدارترین ترادیشنالیست ها بدل شد، در دوران تحصیل در آکسفورد، با کتاب‌های آشنا شد و مطالعه مجله مطالعات ترادیشنالیستی را آغاز کرد. 2️⃣ در ژانویه 1938 به بال سوئیس رفت، با دیدار کرد و به طریقت علاویه شوان پیوست. اندکی بعد، در 1938، شوان به دیدن گنون در قاهره رفت و «نومید» برگشت. وب‌گاه «خرد جهانی»، وابسته به ، در زندگی نامه لینگز می‌نویسد: پس از سفر به بال و دیدار با شوان، لینگز «به پیرو تمام عمر و وفادار شوان بدل شد». 3️⃣ لینگز در سال 1944 با زنی انگلیسی به‌نام لزلی اسمالی ازدواج کرد که مانند لینگز تا پایان عمر پیرو شوان بود. پس از مرگ گنون، لینگز و همسرش به لندن رفتند. لینگز پس از استقرار در لندن به کار در موزه بریتانیا مشغول شد. این جایگاه به لینگز امکان ‌داد که به نُسَخ نایاب و کمیاب خطی دسترسی داشته باشد. 4️⃣ بر این اساس، لینگز کتاب‌هایی درباره نُسَخ خطی قرآن کریم و زندگی پیامبر اسلام (ص) منتشر کرد. «زندگی‌نامه پیامبر اسلام» نوشته لینگز که در سال 1391 به فارسی ترجمه شد، مورد تجلیل تونی بلر، نخست‌وزیر پیشین بریتانیا، قرار گرفته است. گرایش غالب بر آثار لینگز تصوف و ترادیشنالیسم شوانی است. مارتین لینگز در 12 مه 2005، در 96 سالگی، در کنت انگلستان درگذشت. 5️⃣ نام اسلامی لینگز «ابوبکر سراج‌الدین» است. پس از مرگ لینگز از او با عنوان «شیخ ابوبکر سراج‌الدین» و «شیخ ابوبکر مریمی» یاد کرده‌اند. در میان صوفیان عنوان مختص طریقت است. این امر نشان می‌دهد که لینگز، پس از مرگ شوان (1998)، شیخِ بود. شاید اطلاق نام «ابوبکر» (خلیفه اول) بر لینگز بیان‌گر تمایل شوان به لینگز بعد از خود بوده است. ✍️ عبدالله شهبازی ✅ اندیشکده مطالعات یهود: 👉 @jscenter
✡️ فرقه‌سازی فریتیوف شوان (8) 📚 مریمیه: از شوان تا سیدحسین نصر (7) 🌐 درباره‌ی ویتال و باربارا پری 1️⃣ شوانی وفادار دیگر است که در قاهره می‌زیست و در زمان بیماری و مرگ و تدفین گنون حضور داشت. وی اهل بوستن آمریکا و از خانواده‌ای ثروتمند بود. او در دانشگاه هاروارد تحت تأثیر آناندا کوماراسوامی به جلب شد. زنش باربارا نیز اهل بوستن و دختر یکی از اساتید دانشگاه هاروارد بود. 2️⃣ علاقه مشترک «ویتال پری» و «باربارا وارد» به عرفان خاوردور سبب آشنایی و ازدواج این دو شد. آنان به تشویق آناندا کوماراسوامی در سال 1946 راهی خاوردور شدند تا «استاد معنوی» بیابند. در مسیر خود، در مصر توقف کردند و به دیدار رفتند و با آشنا شدند. تصمیم گرفتند در قاهره بمانند و در خانه‌ای نزدیک خانه لینگز و زنش، اقامت گزیدند. 3️⃣ لینگز آن‌ها را به سوئیس برد و با آشنا کرد. این زن و شوهر به فرقه شوان پیوستند، به مصر بازگشتند و، مانند لینگز، به کارهای گنون رسیدگی می‌کردند. پس از مرگ گنون، در سال 1952 به سوئیس رفتند و با شوان همسایه شدند. 4️⃣ ویتال و باربارا پری، که در فرقه مریمیه «عبدالقیوم» و «حمیده» نام داشتند، از سال 1952 تا مرگ شوان، به مدت 46 سال، نزدیکترین افراد به شوان بودند. وفاداری ویتال پری به شوان تا بدان حد بود که در سال 1965 اولین ازدواج طولیِ شوان با زن او انجام گرفت در حالی‌که ویتال همچنان شوهر «عرضی» باربارا بود! درباره (عمودی) و (افقی) در فرقه شوان و کلنی شوانی ها در حومه شهر بلومینگتن ایالت ایندیانا آمریکا سخن خواهیم گفت. 5️⃣ توضیحات فوق روشن می‌کند که هراس ماه‌های پایانی زندگی گنون از توهّم نبود. گنون از ارتباطات نزدیک و پنهان لینگز و پری، و همسرانشان، با شوان مطلع بود و به این دلیل لینگز را متهم می‌کرد به باز کردن مخفیانه نامه هایش؛ و زمانی که حرکت خود را علیه شوان آغاز کرد، نگران شوان بود. ✍️ عبدالله شهبازی ✅ اندیشکده مطالعات یهود: 👉 @jscenter
✡️ شوان؛ از مؤنث برهنه تا ازدواج طولی! 📚 مریمیه: از شوان تا سیدحسین نصر (8) 🌐 مؤنث برهنه: مریم مقدس یا شیطان؟! 1️⃣ آن‌گونه که بیان کرده، در سال 1965، زمانی که با کشتی از اروپا راهی طنجه در مراکش بود، دچار تنگی نفس و افسردگی شدید شد. در این وضع در حالت رؤیا و مکاشفه قرار گرفت و مهم‌ترین مکاشفه زندگی‌اش را دید. مریم مقدس (ع)، که مسیحیان او را می‌خوانند، بر شوان ظاهر شد! در پی این مکاشفه، حال شوان خوب شد و خود را «سرخوش از عشق و شادی» یافت. 2️⃣ در بندر طنجه شک و تردید شوان را فراگرفت و در مسیر طنجه به تطوان (در شمال مراکش) بار دیگر افسردگی بر او غلبه یافت. در تطوان چنان خود را ضعیف دید که در اتاقش در هتل ماند و با همراهان بیرون نرفت. در تنهایی باز آن نماد مؤنث ظاهر شد و به او آرامش داد. به فاس، پایتخت مراکش، رسیدند. در فاس بار دیگر تردید بر او غلبه یافت ولی آن باز به سراغش آمد و در تمامی شب به او آرامش داد. این وضع روحی شوان تا بازگشت به سوئیس ادامه داشت. 3️⃣ طی سال‌های 1942-1965 شوان چند بار از ارتباط فراطبیعی با یا به تعبیر او «مریم باکره»، گفته است! طبق نوشته شوان، او ابتدا نمی‌دانست چگونه باید تجربه مکاشفه با نماد مؤنث را تأویل کند. نهایتاً به این نتیجه رسید که رؤیای صادقه را باید از طریق نتایج آن از رؤیای کاذب تشخیص داد. این رؤیا مفید بود زیرا سبب شد علاقه شوان به کتاب، روزنامه و تئاتر، که به آن‌ها دلبستگی شدید داشت، از بین برود و احساس آزادی کند. 👇👇👇
✡️ شوان؛ از مؤنث برهنه تا ازدواج طولی! 📚 مریمیه: از شوان تا سیدحسین نصر (8) 🌐 فرقه مریمیه (1) 1⃣ بدین‌سان،  وارد مرحله‌ای جدید شد: اینک شوان برای خود نقشی «جامع» (یونیورسال) و فراتر از ادیان مرسوم، از جمله اسلام، قائل بود و خود را منادی و «حکمت خالده» (خرد جاودان) می‌دانست. 2⃣ او معتقد بود که دارای رابطه خاصی با است! از این زمان شوان و زنش، کاترین، نقاشی‫‌های خود را بر ترسیم  مریم مقدس متمرکز کردند!! 3⃣ شوان، این نقاشی‫‌ها را چنین تفسیر می‌کرد: «ارجاعی است به عریان کردن حقیقت به معنای آن، و رها کردن برکت»!! 4⃣ حتی نقاشی‫های پیشین خود را از زنان سرخپوست تجلّی این چهره از «مریم باکره» عنوان می‌کند و بدین‌سان میان تجربه سال 1959 در آمریکا با تجربه سال 1965 در مراکش پیوند می‌زند. 5⃣ از این پس، شوان دو نقش ایفا ‌می‌کند: یکی شیخ طریقتی اسلامی و دیگری رهبر فرقه‌ای فرادینی (یونیورسال) که طبق رسالتی که «مریم باکره» به او تفویض کرده بر اساس آئین‌ها و مناسک  «دین خالده» را ترویج می‌کند. 6⃣ شوان آئین‌های سو را نمادی از دین ناب و خالص اوّلیه و جلوه‌ای بارز از «دین خالده» می‌دید. به‌تدریج، نقش دوّم پررنگ‌‏تر و نقش اوّل کم‌‏رنگ‏‌تر ‌شد. ✍ عبدالله شهبازی ✅ اندیشکده مطالعات یهود: 👉 @jscenter
✡️ شوان؛ از مؤنث برهنه تا ازدواج طولی! 📚 مریمیه: از شوان تا سیدحسین نصر (8) 🌐 فرقه مریمیه (2) 1⃣ در میان پیروان شوان تغییر نام طریقت به عجیب ننمود. شوان طی سال‌ها چهره‌ای اسلامی از خود نمایانده و ظاهراً تنها چیزی که رخ داد افزودن «مریمیه» به نام طریقت بود در کنار افزودنِ دعای کوتاهی خطاب به مریم مقدس به ادعیه روزانه! 2⃣ نقاشی‫‌های شوان از به «شش اصل مراقبه» شوان اضافه شد؛ یعنی اعضای فرقه در مناسک مراقبه باید بر روی این نقاشی‫‌ها تمرکز می‌کردند! به این ترتیب، نام طریقت شوان به «علاویه مریمیه» تبدیل شد. 3⃣ تمامی اعضای فرقه از مکاشفات شوان و نیّات واقعی او مطلع نبودند. تمرکز جدید طریقت هم بر مریم (س) موجّه می‌نمود. در اسلام، مریم (س) محترم و مقدس و از جایگاهی رفیع برخوردار است. 4⃣ ، «شیخ» مریمیه پس از شوان، در تبیین این تغییر نام می‌نویسد: «مریم باکره» شخصیتی است که سه دین توحیدی پیرامونش متحد شده‌اند: 👈 «شاهزاده خانم یهودی از خاندان داوود، مادر بنیان‌گذار مسیحیت، و زنی که در اسلام در رأس سلسله مراتب زنان جای دارد. مریم، همانند ما، دوستدار سه دین، و دین به‌طور عام، است.» 5⃣ نوشته لینگز بیان دیگر از مضمون همان رساله‌ای است که در سفر اوّل مستغانم نگاشت درباره وحدت بنیادین مسیحیت، اسلام و یهودیت با عنوان «تجلی سه‌وجهی سنت توحیدی». ✍ عبدالله شهبازی ✅ اندیشکده مطالعات یهود: 👉 @jscenter
✡️ شوان؛ از مؤنث برهنه تا ازدواج طولی! 📚 مریمیه: از شوان تا سیدحسین نصر (8) 🌐 ازدواج طولی و عرضی (1) 1⃣ گفتیم که عدم تقید خود را به «قوانین مقدس» بیان می‌کند و خود را تنها ملزم به می‌داند نه ادیان مرسوم از جمله اسلام که ظاهراً خود را پیرو آن اعلام می‌کرد! 2⃣ شوان می‌نویسد: 👈 «من هماره در مسائل مربوط به قوانین مقدس دقت می‌کردم، ولی از سوی دیگر دین خالده را فراتر از همه این‌ها می‌دیدم و به خود اجازه نمی‌دادم خویشتن را در قالب‌هایی محصور کنم که برایم ؛ هر چند به دیگران اجازه نمی‌دادم این قانون‌ها را نقض کنند»!! 3⃣ پس از دیدار با این عدم تقیّد شکلی جدید به خود می‌گیرد گویی شوان شارع و بانی دینی جدید است با ایستارها و قواعد جدید. یکی از مهم‌ترین این بدعت‎ها «ازدواج عمودی و افقی» یا «طولی و عرضی» است. 4⃣ در سال 1965، پس از ارتباط با «نماد مؤنث»، شوان زن دوّم اختیار کرد. این کار هر چند از نظر قوانین سوئیس ممنوع است ولی از نظر شرع اسلام ممنوع نیست. اما مسئله اینجاست که زن دوّم شوان شوهر داشت! و زن و شوهر، از پیروان شوان و نزدیک‌ترین کسان به او بودند! 5⃣ دوّمین زن شوان همان (حمیده)، همسر ، است که حدود پنج سال کنار گنون می‌زیستند و به ایشان، و نیز به مارتین لینگز، به‌عنوان «جاسوس شوان»، مشکوک بود. 6⃣ شوان اجازه داد این‌دو به‌عنوان زن و شوهر همچنان با هم زندگی کنند ولی زن به شکل «طولی» یا «عمودی» با شوان ازدواج کرد. از نظر شوان «رابطه طولی» انسان را به خدا وصل می‌کرد و «رابطه عرضی» صرفاً زمینی بود! 7⃣ بعدها، پیروان شوان این رابطه جنسی را نامیدند!!! ✍ استاد عبدالله شهبازی 📖 متن کامل مقاله همراه اسناد و منابع: 👉 yon.ir/EZTOL ✅ اندیشکده مطالعات یهود: 👉 @jscenter
✡️ شوان؛ از مؤنث برهنه تا ازدواج طولی! 📚 مریمیه: از شوان تا سیدحسین نصر (8) 🌐 ازدواج طولی و عرضی (2) 1⃣ ازدواج‫‌های «طولی» یا «عمودی» یا «معنوی» متعدد است. سجویک می‌نویسد نام این افراد را بر اساس اطلاعات موثق در اختیار دارد ولی اسامی را منتشر نمی‌کند. 2⃣ البته سجویک هفت سال پیش از انتشار کتاب خود، در مقاله‌ای که به یازدهمین کنگره بین‌المللی مرکز مطالعات ادیان جدید ارائه داد، و در سال 1999 در مجله «مطالعات باطنی‫گرایی غربی» منتشر شد، نام شوان را ذکر کرده است. 3⃣ ظاهراً به‌دلیل این سخنرانی و مقاله بود که وکلای او را تهدید به شکایت کردند و سجویک مجبور شد، برای پرهیز از گرفتاری‌های قضایی، در کتابش سربسته به  شوان بپردازد و نیز از درج عکس‌ها و  های شوان اجتناب کند. 4⃣ سجویک می‌نویسد: عنصر غیراسلامی دیگر در عملکرد شوان است. پس از مکاشفه مریم در سال 1965، به گفته شوان، تمایلی مقاومت‌ناپذیر در او ایجاد شد برای برهنه‌شدن؛ و «از آن زمان هر وقت ممکن بود برهنه می‌شدم.» 5⃣ سجویک می‌افزاید: تصاویر شوان و در شمایل‏‌هایی که شوان و شارلین رومین (یکی از زنان طولی شوان) کشیده‫‌اند برهنه هستند!! ✍ استاد عبدالله شهبازی 📖 متن کامل مقاله همراه اسناد و منابع: 👉 yon.ir/EZTOL ✅ اندیشکده مطالعات یهود: 👉 @jscenter
✡️ شوان؛ از مؤنث برهنه تا ازدواج طولی! 📚 مریمیه: از شوان تا سیدحسین نصر (8) 🌐 ازدواج طولی و عرضی (3) 1⃣ بر اساس اسناد موجود اسامی «زنان» به شرح زیر است: 🔸 (لطیفه)، زن اوّل و تنها زن قانونی شوان. 🔸 (حمیده)، «زن عرضی» ویتال پری. 🔸 (امینه)، «زن عرضی» جان موری، که به مدت پانزده سال «زن اوّل» (سوگلی) شوان بود. ماد موری در سال 1991 از شوهرش طلاق گرفت. جان موری، با نام «عبدالعلی»، یکی از سه «مقدم» اصلی شوان، در کنار و ، بود که «نایب» خوانده می‌شدند. 🔸 (بدریه) چهارمین زن شوان که زن باری مک‌دونالد، از اعضای مریمیه با نام «ثابت نورالدین»، بود. قبلاً شارلین حدود پنج سال اوقات خود را به تنهایی با شوان می‌گذرانید و مشترکاً به مشغول بودند!! شارلین مدعی بود که چند سال پیش «حال»ی به او دست داده و از آن پس با شوهرش، مقاربت نکرده است! اعضای ثروتمند فرقه به‌پاس خدمت شارلین به «شیخ»، چندصدهزار دلار خرج ساخت خانه‌ای برای او کردند و 500هزار دلار نیز به او هدیه دادند که با سود آن زندگی کند. 2⃣ شوانی‌ها تمامی «ازدواج‌های» شوان را به نسبت می‌دهند. کاترین شوان به داریل جونز گفت: شوان با باربارا پری ازدواج کرد زیرا «دستور قرآن بود»! و باز گفت: مریم مقدس بر شوان ظاهر شد و از او خواست با ماد موری ازدواج کند! 3⃣ سیریل گلسه دعاوی شوان را به غلام احمد قادیانی، رهبر فرقه «احمدیه»، و عالیجاه محمد، رهبر فرقه افراطی «حزب ملّت اسلام» در آمریکا، و باب و بهاء، بنیان‌گذاران بابی‌گری و بهائی‌گری، شبیه می‌داند و می‌نویسد: در آغاز «گروهی دینی» بود که به تحقیق درباره باطنی‌گری و عرفان اشتغال داشت و سرانجام به و بدل شد!!! ✍ استاد عبدالله شهبازی 📖 متن کامل مقاله همراه اسناد و منابع: 👉 yon.ir/EZTOL ✅ اندیشکده مطالعات یهود: 👉 @jscenter