eitaa logo
به یاد شهید محسن حججی
872 دنبال‌کننده
8.3هزار عکس
1.4هزار ویدیو
39 فایل
آرزویم، آرزوی زینب است جان ناچیزم، فدای زینب است... شهادت، شهادت، شهادت آرزومه... به یاد شهیدان سردار حاج قاسم سلیمانی، دانشمند هسته ای محسن فخری زاده، محسن حججی، نوید صفری، صادق عدالت اکبری، حامد سلطانی تاریخ تاسیس: ۱۳۹۷.۰۱.۲۹
مشاهده در ایتا
دانلود
🕊 #جواز_شهادت ، همراه با شهیدِ #مدافع_حرم #شهید_هاشم_دهقانی_نیا 💠 خلاصه ای از زندگی اولین شهید گرانقدر #مدافع_حرم استان اردبیل، در کانال به یاد #شهید_محسن_حججی eitaa.com/shahid_mohsen_hojaji_ya_hosein 📆 از دوشنبه ۹۷/۰۴/۲۵ ✅ اطلاع رسانی کنید...
💝🍃💝 🍃💝 💝 📜 ✅ بعداز پیاده ‌روی اربعین و زیارت شهدای کربلا، عشق زینب (س) را به پسران دو قلوی شش ماهه‌اش ترجیح داده و مجوز شهادتش را در راه دفاع از حرم آل الله از امام حسین (ع) گرفت. 📆 هاشم در سال 1367 به دنیا آمد. 🌸 او دهمین فرزند خانواده بود و از کودکی عشق اهل بیت (ع) را در دل می‌پروراند. 😉 هنوز هم نوای رجزخوانی او در سوگ مولایش امام حسین (ع)، خانم زینب (س) و حضرت رقیه (ع) در حسینیه‌ها و مسجد امام صادق (ع) در کوچه پس کوچه‌های شهر شنیده می‌شود... ❤️ مادر شهید می گوید : "هاشم هفت سال داشت که پدرش به رحمت خدا رفت و به همین خاطر از همان کودکی دلش می‌خواست روی پای خودش بیاستد، با اینکه می‌خواستم کودکی بکند اما او مردانه برای زندگی تلاش می‌کرد. 🎨 در اکثر رشته‌های هنری سررشته داشت عکاسی، معرق کاری و تصویربرداری را دوست داشت و در کناری به ورزش به ویژه تکواندو می‌پرداخت." @shahid_mohsen_hojaji_ya_hosein 🍃🌹 🌐 وب سایت خبرگذاری تسنیم 🔻قسمت اول🔺 💝 🍃💝 💝🍃💝
💝🍃💝 🍃💝 💝 📜 😊 با اینکه از همه ما کوچک بود اما واقعا رفتارهای بزرگی داشت. ✅ هیئت‌های مذهبی و مساجد، پاتوق او بودند و فعالیت‌هایی که آنجا می‌داد الان خبرش به ما می‌رسد که چقدر ارزش داشتند. 💥 خیلی باهوش و چالاک بود، اصلا نمی‌دانیم کی بزرگ شد دیپلمش را گرفت و مشغول  به کار شد. @shahid_mohsen_hojaji_ya_hosein : برادر شهید 🍃🌹 🌐 وب سایت خبرگذاری تسنیم 🔻قسمت دوم🔺 💝 🍃💝 💝🍃💝
💝🍃💝 🍃💝 💝 📜 🔷 به همه چیز فکر می‌کردیم جز شهادت هاشم. ✅ چرا که واقعا او قوی و شجاع بود و بعید می‌دانستیم که اتفاقی برایش بیفتد. 💠 برای هر ماموریتی که می‌گفتند آماده باش، بود؛ ولی در مورد سوریه هیچکس و هیچ نفر چیزی از او نخواست. 🌸 خودش هم تا قبل از اینکه به سفر کربلا برود سخنی نمی‌گفت تا اینکه یک روز به من آمد گفت : ☺️ "می‌خواهم بروم دوره آموزشی سوریه." @shahid_mohsen_hojaji_ya_hosein : برادر شهید 🍃🌹 🌐 وب سایت خبرگذاری تسنیم 🔻قسمت سوم🔺 💝 🍃💝 💝🍃💝
💝🍃💝 🍃💝 💝 📜 در شمال غرب با همرزم بود. آنجا یک لحظه پستش را با آن شهید عوض می‌کند و آن زمان ایشان شهید می‌شوند. 😞 همیشه از این موضوع ناراحت بود که چرا شهادت نصیب او نشده است. ⏰ زمان شهادت در دل کوه‌های برفی و ارتفاعات غرب پا به پای ایشان بودند که  شهید مرادی به شهادت می‌رسند، آن زمان پیکر این شهید در خاک عراق می‌‌ماند و واقعا دسترسی به آنجا غیر ممکن بود. 🌸 هاشم تنها کسی بود که به کمک چند نفر دیگر اقدام به آوردن پیکر شهید مرادی می‌کند. 😔 این اتفاق هم او را خیلی آزار می‌داد که حکمت خدا در چیست که آن زمان او به مقام شهادت دست نیافت. @shahid_mohsen_hojaji_ya_hosein : برادر شهید 🍃🌹 🌐 وب سایت خبرگذاری تسنیم 🔻قسمت چهارم🔺 💝 🍃💝 💝🍃💝
💝🍃💝 🍃💝 💝 📜 یک روز با من تماس گرفت گفت : ❤️ "مادر حلالم کنید به همین زودی می‌خواهم بروم کربلا." ✅ همه کارهایش این طور غافل گیر کننده بود، خوشحال شدم. کمتر از سه روز پاسپورتش را آماده کرد و به زیارت رفت. وقتی برگشت واقعا تحول عجیبی در او احساس می‌کردم بیشتر از غریبی امام حسین و یارانش می‌گفت. مدت کمی نگذشته بود که گفت : ❤️ مادر به ماموریت مهم دیگری خواهم رفت. دلم گواهی بد می‌داد. گفت : 😉 "نگران نباش به یک دوره آموزش موتور سواری می‌رویم." 📞 زنگ زدم به برادرش، او هم گفته‌اش را تایید کرد. @shahid_mohsen_hojaji_ya_hosein : مادر شهید 🍃🌹 🌐 وب سایت خبرگذاری تسنیم 🔻قسمت پنجم🔺 💝 🍃💝 💝🍃💝
💝🍃💝 🍃💝 💝 📜 😊 به حضرت زینب (س) و حضرت ابوالفضل (ع) علاقه خاصی داشت، به من گفت : "می‌خواهم به دوره آموزشی سوریه بروم." 😦 از اینکه یک دفعه چنین تصمیمی گرفته بهت زده شدم. او از هدف و آرمان اصلی‌اش گفت، منم مانع رفتنش نشدم. 📆 در 27 بهمن سال گذشته به سوریه اعزام شد، البته زمان دقیق رفتنش را به ما نگفت تنها مادرم و همسرش خبر داشتند. 👥 همه ما 9 برادر و خواهر از این غصه میخوریم که در هیچ کدام از اعزامهایش بدرقه‌اش نکرده و دل سیر او را ندیدیم. @shahid_mohsen_hojaji_ya_hosein : برادر شهید 🍃🌹 🌐 وب سایت خبرگذاری تسنیم 🔻قسمت ششم🔺 💝 🍃💝 💝🍃💝
💝🍃💝 🍃💝 💝 📜 ⏱تا قبل از آخرین لحظه دیدارش نمی‌دانستم به ماموریت سوریه می‌رود. 📆 یک روز اول صبح دیدم به اتفاق همسر و بچه‌هایش پله های خانه را می‌آیند پایین، یکی از دو قلو هایش را بغل گرفته بود داد به من و گفت : 💖 "مادرم مرا حلال کن می‌خواهم به جنگ به دشمنان حضرت زینب (س) بروم." 😓 این حرفش مرا شوکه کرد. هرچه به او التماس کردم به این طفل معصوم‌ها و همسر جوانت رحم کن و از این تصمیم منصرف شو. ولی وی  در جوابم گفت : 😔 "مادر اگر جواب خانم زینب (س) را می‌دهی که این طور حرم شریفش در معرض تیر دشمنان قرار گرفته و دشمن گفته تا کیلومترها حرم را به زمین فرو می‌برد، من بمانم." ✅ برایم حرف متقاعد کننده‌ای بود، گفتم : 🌹 "پسرم می‌روی تو را به خدای یکتا می‌سپارم، دیگر از مادری تو خلاص می‌کنم و تو را به خانم فاطمه زهرا (س) هدیه می‌دهم. اگر شهید شدی خانم زهرا (س) حضرت ابوالفضل (ع) را به یاد بیاور که  تو را در آغوش خود می‌گیرند." 🌺 هاشم گفت : "فدای سرت مادرم، مرا به مادری والاتر از خودت سپردی. بهترین دعا را برایم کردی." 😞 وقتی رفت نگاه‌های معصوم بچه‌ها و همسرش او را تا ته کوچه بدرقه‌اش کردند. او فقط یکبار برگشت دستی به ما تکان داد و دیگر او را ندیدیم. @shahid_mohsen_hojaji_ya_hosein : مادر شهید 🍃🌹 🌐 وب سایت خبرگذاری تسنیم 🔻قسمت هفتم🔺 💝 🍃💝 💝🍃💝
💝🍃💝 🍃💝 💝 📜 به گفته همرزمانش؛ در سوریه، اول حرم حضرت زینب (س) و رقیه (س) را زیارت می‌کنند، گویا هاشم رجزی آماده کرده بود که در حرم‌ها بخواند اما می‌گوید : 💠 اول در عملیات شرکت کنم، وقتی انتقام گرفتیم در برگشت رجز خوانده و عزاداری خواهیم کرد. 📆 شبِ روز 7 اسفند ماه، به خط مقدم اعزام می‌شوند تا ده صبح با دشمن می‌جنگند. ✅ آنجا هاشم رشادت‌های خوبی نشان می‌دهد و چندین نفر را از معرض تیر دشمن نجات می‌دهد و اسلحه و مهمات همرزمانش را به سمت خودی می‌اندازد تا به دست دشمن نیفتد. 😞 در این لحظات مجروح می‌شود. به دلیل شرایط سختی که در منطقه حاکم بود و به دلیل محاصره پیکرش در آن سمت می‌ماند.... @shahid_mohsen_hojaji_ya_hosein : برادر شهید 🍃🌹 🌐 وب سایت خبرگذاری تسنیم 🔻قسمت هشتم🔺 💝 🍃💝 💝🍃💝
💝🍃💝 🍃💝 💝 📜 📆 هفت اسفند ۱۳۹۴ عملیات شروع می‌شود، تا ۹ اسفند معلوم نبوده که هاشم شهید شده یا نه. 😔 ۱۳ روز طول می‌کشد از دست مسئولان و فرماندهان نظامی نیز به دلیل شرایط بد منطقه کاری برنمی‌آمد. ✅ تا اینکه شب ولادت آقا علی اکبر (ع) ۴۰ نفر از افراد قرارگاه یک عملیات انجام می‌دهند. نزدیک صبح با ظرافت خاص و با عنایت خداوند پیکر هاشم را انتقال می‌دهند. 💠 بعد از آخرین زمانِ تماس، خبری از او نداشتیم به نگرانی ما افزوده می‌شد و به غیر از دعا کاری از دستمان بر نمی‌ آمد. 📆 روزی که پیکر شهید را انتقال می‌دهند به من پیامک آمد که پیکر هاشم در دمشق است. 👥 هر کدام از ما تا آن موقع خواب‌های متفاوتی از آمدنش می‌دیدیم، حتی بارها برای مادرم شهادتش عیان شده بود. @shahid_mohsen_hojaji_ya_hosein : برادر شهید 🍃🌹 🌐 وب سایت خبرگذاری تسنیم 🔻قسمت نهم🔺 💝 🍃💝 💝🍃💝
💝🍃💝 🍃💝 💝 📜 😔 واقعا روزهای سختی را گذراندیم؛ شب و روز برای آمدنش دعا می‌کردیم. 🔷 هر شب فامیل و اطرافیان منزل ما جمع می شدند. برادرهایش رجز اهل بیت (ع) می‌گفتند و همه برای برگشتنش دعا می‌کردند. 😞 هر روز به امامزاده می‌رفتم از ته دل از خدا او را می‌خواستم. 📆 روزهای اول در دلم التماس خدا را می‌کردم ولی رفته رفته با صدای بلند با خدا درد دل می‌کردم. 😭 خیلی می‌ترسیدم که دست گروه‌های داعش بیفتد، فکر کنم خدا دعای ما رو شنید و پیکر هاشم به دست دشمنان نیفتاد. @shahid_mohsen_hojaji_ya_hosein : مادر شهید 🍃🌹 🌐 وب سایت خبرگذاری تسنیم 🔻قسمت دهم🔺 💝 🍃💝 💝🍃💝
💝🍃💝 🍃💝 💝 📜 📆 در 31 اردیبهشت، مراسم تشییع هاشم؛ مردم واقعا صحنه بی‌نظیری خلق کردند و پشت سر هم مراسم‌های مختلف در شهر و روستاهای استان برایش برگزار شد. تا به امروز 34 گروه از ادارات، ارگان‌ها و جاهای دیگر به خانه ما جهت همدردی آمده‌اند. 🚫 هیچ وقت لحظه حضور ورزشکاران را که مستقیما از فرودگاه به خانه ما آمده بودند و 6 مدال طلا و 2 نقره خود را که به زحمت در مسابقات کسب کرده بودند، به خانواده شهید تقدیم نمودند یادم نمی‌رود. 😔 وقتی این صحنه ها را دیدم واقعا فهمیدم شهید برای ما نیست مال همه و برای همه جهان اسلام است. @shahid_mohsen_hojaji_ya_hosein : برادر شهید 🍃🌹 🌐 وب سایت خبرگذاری تسنیم 🔻قسمت یازدهم🔺 💝 🍃💝 💝🍃💝
💝🍃💝 🍃💝 💝 📜 🌸 هاشم دو خصوصیت بارز داشت که در کمتر کسی پیدا می‌شود، دلسوزی و خیرخواهی؛ اگر کسی چیزی از او می‌خواست تمام سعی و تلاشش را می‌کرد تا او را به خواسته‌اش برساند. 👤 هرکس هر کاری و مشکلی داشت، هاشم اولین کسی بود که پیش قدم می‌شد. 🚫 هیچ وقت خودش را دست بالا نمی‌گرفت. اگر مجلس ترحیم برای فردی از اطرافیان برگزار می‌شد او در صف کمک رسانی حاضر می‌شد. 👈 از پخش اعلامیه در کوچه پس کوچه ها گرفته تا پذیرایی از مهمانان، انجام می‌داد. @shahid_mohsen_hojaji_ya_hosein : برادر شهید 🍃🌹 🌐 وب سایت خبرگذاری تسنیم 🔻قسمت دوازدهم🔺 💝 🍃💝 💝🍃💝
💝🍃💝 🍃💝 💝 📜 ❤️ خیلی مرا دوست داشت، متفاوت با سایر بچه‌هایم با من رفتار می‌کرد. 😔 همیشه  دستم را می بوسید، سرش را روی پاهایم می‌گذاشت و می‌گفت : "بوی بهشت را استشمام می‌کنم." ✅ خیلی هم دست و دلباز بود. هر کجا می‌رفت برای بچه‌های خواهر و برادرش و دوستان و همسایه‌گان هدیه می‌آورد و از این کارش لذت می‌برد. @shahid_mohsen_hojaji_ya_hosein : مادر شهید 🍃🌹 🌐 وب سایت خبرگذاری تسنیم 🔻قسمت سیزدهم🔺 💝 🍃💝 💝🍃💝
💝🍃💝 🍃💝 💝 📜 💠 تنها یک جمله می‌توانم در مورد علاقه اش به رهبری بگویم و آن اینکه اگر مقام معظم رهبری نبود، هاشم اصلا عازم سوریه نمی‌شد. 🌺 هاشم یک عاشق و سرباز تمام عیار ولایت بود؛ وقتی رهبر معظم انقلاب سخنرانی می‌کردند، هاشم جواب سوال‌هایش را در کلام ایشان جست و جو و پیدا می‌کرد. ✅ وقتی الان زندگی هاشم را بررسی می‌کنیم تازه می‌فهمیم که چقدر شهدا خاص هستند و او نیز همچنین، از علاقه خاصی که به اهل بیت (ع) داشت، از خیرخواهی و ارتباط صمیمی که با مادر و خواهرش برقرار می‌کرد. 📆 37 ماه در ماموریت‌های سختی به بزرگی ماموریت سوریه حضور یافت ولی هیچ وقت به زبان نیاورد. کارهای با ارزشی که در این ماموریت‌های سخت انجام داده بود که بعد از شهادتش در فیلم مستندش دیدیم، وقتی شهید حسین آخربین به شهادت رسید در آن لحظه گفته بود : 😢 "حسین جان قول می‌دهم راهت را ادامه دهم و در آخر به تو می‌پیوندم." @shahid_mohsen_hojaji_ya_hosein : برادر شهید 🍃🌹 🌐 وب سایت خبرگذاری تسنیم 🔻قسمت چهارهم🔺 💝 🍃💝 💝🍃💝
💝🍃💝 🍃💝 💝 📜 جنگی که در سوریه روی می‌دهد واقعا جنگ ایران با دشمنان است. این تدبیر مسئولان است که دشمن را در سوریه نگه دارند. ✅ اگر داعش‌ها و گروههای تکفیر می‌آمدند عراق و سوریه را می‌گرفتند، یک لشکر عظیمی بالغ بر 12 هزار نفر که به هیچی چیزی هم اعتقاد ندارند در غرب کشور چون اردبیل و تبریز باید با آنها می‌جنگیدیم. 👈 و این جنایت‌های عظیمی که دشمنان انجام می‌دهند سر بچه‌های ما می‌آمد و سالانه میلیون‌ها شهید می‌دادیم. 👥 ما باید واقعا قدر این آرامش و آسایش خود را بدانیم. در سوریه اکنون 11 میلیون جمعیت آواره و هزاران خانواده بی‌سرپرست شده‌اند. ✅ اگر 50 سال دیگر هم بگذرد و تمام دنیا دست به دست هم دهد سوریه به روز اول خود باز نمی‌گردد. 💠 باید به منتقدان بگوییم هر وقت از خدا فاصله بگیریم و قدر نعمتش را ندانیم دچار عذاب می‌شویم. 😔 و اما هاشم واقعا عشق به حضرت زینب (س) را به عشق دوقلوهای شش ماهه‌اش ترجیح داد. @shahid_mohsen_hojaji_ya_hosein : برادر شهید 🍃🌹 🌐 وب سایت خبرگذاری تسنیم 🔻قسمت پانزدهم🔺 💝 🍃💝 💝🍃💝
💝🍃💝 🍃💝 💝 📜 به قول خودش راست راست در خیابان راه می‌رفت درآمد کسب می‌کرد. 🌸 او خانه و ماشین و زندگی همه چیز داشت. ✅ فقط و فقط به خاطر دفاع از حرم زینب (س) به جنگ با دشمنان رفت و از رفتنش هم راضی و خوشحال بود. ❤️ افتخار می‌کنم که فرزندی چون هاشم دارم. @shahid_mohsen_hojaji_ya_hosein : مادر شهید 🍃🌹 🌐 وب سایت خبرگذاری تسنیم 🔻قسمت شانزدهم🔺 💝 🍃💝 💝🍃💝
💝🍃💝 🍃💝 💝 📜 مادرِ هاشم که با فوت همسرش از ۹ سالگی او برایش هم بابا بوده و هم مادر؛ از دلتنگی شهید دهقانی نیا در فراق پدر می گوید و اینکه آن روزها چقدر فراق پدر برای فرزند دلبندش سخت بوده و این روزها دوقلوهای هاشم چقدر دلتنگ بابایند… 😔 "گاهی شهنام و حسام آنقدر دلتنگی‌شان برای بابایشان زیاد است که نمی‌شود آرامشان کرد و فقط وقتی قاب عکس بابایشان را بغل می‌کنند گریه‌شان بند می آید." ❤️ مادر شهید هاشم دهقانی نیا از روزی می‌گوید که هاشم را برای آخرین بار دید؛ آن روزی که هاشم آفتاب نزده بیدار شده بود تا هرچه زودتر خود را به محل اعزام برساند، اما گریه دوقلوها باعث شد تا کمی بیشتر بماند و با آنها بازی کند. 😉 و صدای خنده‌های دوقلوها به همراه لبخند پدر تمام اتاق را پر کند؛ همان لحظه بود که همسر شهید از پدر و پسرها عکس گرفت. "هاشم لحظه خداحافظی گفت که مواظب بچه ها و همسرش باشم." @shahid_mohsen_hojaji_ya_hosein : مادر شهید 🍃🌹 💞 شهنام و حسام فرزندان خردسال شهید هستند. 🌐 chadeganna.ir/38949 🔻قسمت هفدهم🔺 💝 🍃💝 💝🍃💝
💝🍃💝 🍃💝 💝 📜 📆 سال ۹۴ فردای روزی که بچه ها بدنیا آمدند ولادت امام علی و روز پدر بود. 😔 هفت ماهه متولد شدن حسام و شهنام حکمتی داشت، که هاشم دو ماه بیشتر بچه ها را ببیند. آن روز من بیمارستان بودم و هاشم در خانه، از طرف بچه ها و خودم این روز را به هاشم تبریک گفتم. 📆 سال ۹۵ روز پدر، هاشم پیش ما نبود؛ با چه ذوق و شوقی برای بند دلم از طرف خودم و بچه ها کادو خریدم و منتظر ماندم تا از سوریه برگردد و کادو هایم را تقدیمش کنم اما انتظار انگار پایانی نداشت... 😔 روزهای سختی بود روزهایی که بی هاشم سپری شد. 💠 بی قراری هایم دردناک بود و بیقراری بچه ها که همش بابا بابا می کردن بیشتر دلم را می سوزاند... @shahid_mohsen_hojaji_ya_hosein : همسر شهید 🍃🌹 🌐 chadeganna.ir/38949 🔻قسمت هجدهم🔺 💝 🍃💝 💝🍃💝
💝🍃💝 🍃💝 💝 📜 ❤️ هر لحظه با تمام وجودم هاشم را در کنارم حس می‌کنم؛ هر وقت بیرون می‌روم هاشم کنارم هست با هم صحبت می‌کنیم و راه می‌رویم؛ ای کاش دوباره بود و فقط  یک بار دیگر می دیدمش. 😔 وقتی هاشم رفت مناسبت‌ها پشت سر هم بود؛ تولد بچه ها، روز پدر و روز پاسدار هر سه این مناسبت ها برای هاشم کادو گرفتم و همچنان چشم انتظارش بودم. 🍂 هر وقت بیشتر و بیشتر دلتنگش شوم به هاشم می‌گویم به خوابم بیا تا ببینمت آن شب حتما به خوابم می‌آید. 📆 روزها در فکر هاشمم و شب در خواب می بینم‌اش...اما در روز می خواهمت هاشم. @shahid_mohsen_hojaji_ya_hosein : همسر شهید 🍃🌹 🌐 chadeganna.ir/38949 🔻قسمت نوزدهم🔺 💝 🍃💝 💝🍃💝
💝🍃💝 🍃💝 💝 📜 😔 نسیم که بغض گلویش را گرفته، می‌گوید : هاشم میدانی امروز، روز پدر است شهنام و حسام تو را می‌خواهند هر شب موقع خواب صدایت می‌کنند و تو را می‌خواهند، تو بگو با این زمزمه ها و دلتنگی ها  چه کنم؟ 💠 تمام روز عکس‌ات را نگاه می‌کنند و می خندند؛ 📆 امروز من و دوقلوهایت با گل و شیرینی سر مزارت می‌آییم تا حسام و شهنام این بهترین روز را به بابای با غیرتشان تبریک بگویند و افتخار کنند به داشتن چنین پدری... @shahid_mohsen_hojaji_ya_hosein : همسر شهید 🍃🌹 🌐 chadeganna.ir/38949 ✅ مصاحبه روز پدر گرفته شده بود. 🔻قسمت بیستم🔺 💝 🍃💝 💝🍃💝
💝🍃💝 🍃💝 💝 📜 💠 درست است که غم نبودن هاشم و بی بابا شدن بچه ها دلم را می لرزاند، ولی حسام و شهنام بی پدری را به جان خریدند تا بچه های دیگر بی بابا نشوند. 😔 بی پدری بدترین درد است؛ هاشم آرزوهای زیادی برای بچه ها داشت اما خیلی زود دیر شد. 📜 سروده همسر شهید از طرف حسام و شهنام برای پدر پدر اسمت همیشه روی لب ها است پدر مهرت همیشه توی دلها است پدر دفتر شعرت توی طاقچه تنها آرامش قلبم توی شب ها است پدرم یادم نمیره ۱۰ ماه مهربونیت پدرم یادم نمیره ۱۰ ماه همزبونیت پدرم وقتی که رفتی ما شکستیم پدر حرف همه است حرف جوونیت پدر پشتم شکست از رفتن تو پدر شادی تموم شد تو غم تو بابایی دوستت دارم...❤️ @shahid_mohsen_hojaji_ya_hosein : همسر شهید 🍃🌹 🌐 chadeganna.ir/38949 🔻قسمت بیست و یکم، آخر🔺 💝 🍃💝 💝🍃💝
📖 مجموعه داستان های کانال به یاد تا به الان، که می تونید دنبال کنید : 📋 داستان در حال انتشار : ✅ 🌹 🌷 تبریز 💠 به زودی داستان : ✅ 🌹 🌷 تهران - اصالتا زنجان 📋 داستان های گذشته رو از این طریق دنبال کنید : ✅ 🌹 🌷 تهران - اسلامشهر ✅ 🌹 🌷 نجف آباد اصفهان ✅ 🌹 🌷 نجف آباد اصفهان ✅ 🌹 🌷 اردبیل ✅ 🌹 🌷 خوزستان ✅ 🌹 🌷 تبریز ✅ 🌹 🌷 تهران ✅ 🌹 🌷 کاشان
مجموعه ی آقا هاشم در کانال هست. دوستانی که مشتاق مطالعه هستن، از این هشتگ یا پیگیر باشند.