eitaa logo
🌹سردار شهید حاج احمد سیاف زاده 🌹
213 دنبال‌کننده
1.4هزار عکس
126 ویدیو
8 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
🎙روایت شنیده سردار شهید حاج از عملیات 📞 👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇 📡با ما همراه باشید🍃 🆔 @shahid_sayafzadeh
🖋 📞 🎙روایت جزئیات شنیده نشده‌ی عملیات فتح المبین از زبان سردار شهید حاج 🌸(پنجمین دوره ی آموزش راویان نیروی مقاومت بسیج در سال ۱۳۸۶)🌸 : 📍 عملیات فتح المبین در ادامه عملیات‌های آزادسازی مناطق تحت تصرف ارتش بعث عراق بعد از عملیات طریق القدس در فروردین ماه سال ۱۳۶۱ آغاز شد. وسعت زمین عملیات حدود ۴۵۰۰ در نظر گرفته شد. 🔹 چهار قرارگاه فتح، فجر، نصر و قدس با یگان های مشترک ارتش و سپاه وارد عمل شدند. 🔻قرارگاه فتح به فرماندهی آقا رحیم[صفوی] از سپاه و شهید نیاکی ارتش با یگان های تیپ ۱۴ امام حسین(ع) و ۸ نجف که دیگه به دستور اقا محسن به احمد[کاظمی] تیپ نجف اشرف تشکیل شد. یگان ارتش قرارگاه فتح هم یک تیپ از لشگر ۹۲ زرهی و لشگر ۱۶ و ۵۵ هوابرد. ▫️قرارگاه نصر به فرماندهی شهید حسن باقری از سپاه و سرهنگ حسنی سعدی با یگان های تیپ ۲۷ محمد(ص) و ۷ ولیعصر(عج) و لشگر ۲۱ حمزه ارتش 🔴قرارگاه فجر به فرماندهی شهید بقایی از سپاه و سرهنگ ازگمی از ارتش که من هم خودم در این عملیات در این قرارگاه هستم با تیپ ۱۷ قم به فرماندهی آقا مرتضی صفار، تیپ ۳۳ المهدی که هنوز برای شیرازی‌ها نیست؛ برای گچسارانی‌هاست و آقای حسین دقیقی و حسین پروین آمدند و آن سپاه را اداره می‌کردند و تیپ ۳۴ امام سجاد به فرماندهی آقا نبی[رودکی] که کل تیپ برای شیرازی هاست و هنوز خبری از اسم ۱۹ فجر نیست و اسم شون ۳۴ امام سجاده. خب ما یکسری گردان داشتیم در اهواز که این ها رو هنوز به کار نگرفته بودند. این ها را دادیم به تیپ ۱۷، به اقا مرتضی. چرا؟ بچه‌های اهواز فشار می آوردند چه پاسدارش و چه غیر پاسدارش؛ می گفتند ما هم باید باشیم ما هم میایم. یه گردان سعید تجویدی و [شهید] حمید رمضانی و بچه‌های مسجد جزایری و این‌ها و... ‌ه همه جمع شدند همراه با خود سپاه اهوازی‌ها و لجستیکی‌ها یه گردان تشکیل دادند. همه را جمع کردیم و به کارشون گرفتیم. خب ما گردان خالی رو نمی توانستیم بگذاریم عمل کند و باید تابع یگان می‌شد برای همین این دو گردان را به ۱۷ قم دادیم. جالبه بدونید که هنوز هم لشکر ۱۷ اسم ندارد. یعنی این اسم علی بن ابی طالب بعدا انتخاب شد .یگان ارتش این قرارگاه هم هم لشگر ۷۷ خراسان است. 🔸 قرارگاه قدس به فرماندهی برادر عزیز جعفری هم بخشی از لشگر ۹۲ رو داره و تیپ ۸۴ خرم آباد به علاوه تیپ قاسم سلیمانی، ۴۱ ثارالله و ۴۶ فجر. 🕑عملیات قرار بود روز یکم فروردین اجرا بشه و شناسایی‌های قرارگاه‌های نصر و قدس هم آماده شد ولی فتح و فجر آماده نبودند برای همین یک شب تعویق داشتیم. از طرفی هم پنج کیلومتر تغییرات یعنی مجددا کل طراحی‌ها، شناسایی‌ها، خط حدها، شیارها؛ همه چی بهم ریخت. آقا محسن باید تصمیم بگیره. سخت‌ترین موقعیت یک فرمانده اینجاست چرا که جون هزاران نفر وابسته به تصمیم گیری اوست. یک فانتوم دو نفره برا آقا محسن اماده کردند و نشست داخل کابین عقب، رفت خدمت حضرت امام(ره) و گفت وضعیت اینجوریه؛ اومدم شما یه استخاره‌ای برامون بگیرید که ببینیم چیکار بکنیم. امام فرمودند شما می‌خواید عملیات کنید یا نه؟ گفت آره. گفت قصدتون اینه یا نه؟ گفت بله. گفت استخاره نداره دیگه، استخاره مال اینه که تردید دارید که می‌خواید مثلا تو زمین بیت‌المقدس عملیات کنید یا فتح‌المبین؟ یعنی بین دو تصمیم مونده باشی، حالا که اینطور نیست فقط تفأل میزنم به قرآن. زدند و آیات سوره فتح آمد و اسم عملیات رو به همین مناسبت فتح المبین گذاشتند. برگشت آمد گفت امام گفته بزنید و فردا شبش بچه‌ها زدند به خط. این یکشب تاخیر بچه‌های حسین خرازی رو خیلی اذیت کرد. بیچاره بچه‌هاش رو برد تا نزدیک پادگان عین خوش و دوباره برگردوند. یک شب جابجا شد ولی نیروهاش آخ نگفتند. این میدونید چیه؟ این همون انرژی که تو بسیجی نهفته است. اینو ساده نگیرید. نیرو رو ۱۰ کیلومتر ببری تو عمق بعد بخوابونیش تو عوارض، دوباره برش گردونید کار هر کسی نیست. 📌 دوم فروردین عملیات آغاز شد. ابتدا پیشروی‌های قرارگاه قدس خیلی خوب بود. هم عین‌خوش و روستا رو خوب گرفتند، هم تپه‌های ۲۰۲ و ۲۰۱ رو و تیپ ۴۱ ثارالله هم امامزاده را خوب گرفت. تیپ ۲۷ حضرت رسول اومد سه راه قهوه‌خونه رو هم عبور کرد، ۷ ولیعصر هم اومد سه راه ‌سپتون و بلتا رو گرفت ولی هنوز علی گره ‌زد رو نتونستند بگیرند. فجر پیشروی‌هاش رو کرد، شیارها رو هم همه رو رفت داخل، معابرش رو هم رفت ولی با هوشیاری شدید دشمن مواجه شد و از ترس اینکه دشمن خاموشه، چرا نمی‌زنه؟ ایا عملیات لو رفته؟ آتش توپخانه دیگه روشن شد. مثلاً ساعت ۱۲ دیگه [قرارگاه]نصری‌ها درگیری‌شون شروع شد. ساعت ۲ [قرارگاه]قدسی‌ها درگیری‌شون شروع شد، اونها یه کمی با تأخیر بود. چرا؟ یک کلکی زده شد به عراق... ... 🆔 @shahid_sayafzadeh
📸 🔰 سردار شهید حاج احمد سیاف‌زاده به روایت تصویر 🆔 @shahid_sayafzadeh
🖋 📞 🎙روایت جزئیات شنیده نشده‌ی عملیات فتح المبین از زبان سردار شهید حاج 🌸(پنجمین دوره ی آموزش راویان نیروی مقاومت بسیج در سال ۱۳۸۶)🌸 : 📍 عملیات فتح المبین در ادامه عملیات‌های آزادسازی مناطق تحت تصرف ارتش بعث عراق بعد از عملیات طریق القدس در فروردین ماه سال ۱۳۶۱ آغاز شد. وسعت زمین عملیات حدود ۴۵۰۰ در نظر گرفته شد. 🔹 چهار قرارگاه فتح، فجر، نصر و قدس با یگان های مشترک ارتش و سپاه وارد عمل شدند. 🔻قرارگاه فتح به فرماندهی آقا رحیم[صفوی] از سپاه و شهید نیاکی ارتش با یگان های تیپ ۱۴ امام حسین(ع) و ۸ نجف که دیگه به دستور اقا محسن به احمد[کاظمی] تیپ نجف اشرف تشکیل شد. یگان ارتش قرارگاه فتح هم یک تیپ از لشگر ۹۲ زرهی و لشگر ۱۶ و ۵۵ هوابرد. ▫️قرارگاه نصر به فرماندهی شهید حسن باقری از سپاه و سرهنگ حسنی سعدی با یگان های تیپ ۲۷ محمد(ص) و ۷ ولیعصر(عج) و لشگر ۲۱ حمزه ارتش 🔴قرارگاه فجر به فرماندهی شهید بقایی از سپاه و سرهنگ ازگمی از ارتش که من هم خودم در این عملیات در این قرارگاه هستم با تیپ ۱۷ قم به فرماندهی آقا مرتضی صفار، تیپ ۳۳ المهدی که هنوز برای شیرازی‌ها نیست؛ برای گچسارانی‌هاست و آقای حسین دقیقی و حسین پروین آمدند و آن سپاه را اداره می‌کردند و تیپ ۳۴ امام سجاد به فرماندهی آقا نبی[رودکی] که کل تیپ برای شیرازی هاست و هنوز خبری از اسم ۱۹ فجر نیست و اسم شون ۳۴ امام سجاده. خب ما یکسری گردان داشتیم در اهواز که این ها رو هنوز به کار نگرفته بودند. این ها را دادیم به تیپ ۱۷، به اقا مرتضی. چرا؟ بچه‌های اهواز فشار می آوردند چه پاسدارش و چه غیر پاسدارش؛ می گفتند ما هم باید باشیم ما هم میایم. یه گردان سعید تجویدی و [شهید] حمید رمضانی و بچه‌های مسجد جزایری و این‌ها و... ‌ه همه جمع شدند همراه با خود سپاه اهوازی‌ها و لجستیکی‌ها یه گردان تشکیل دادند. همه را جمع کردیم و به کارشون گرفتیم. خب ما گردان خالی رو نمی توانستیم بگذاریم عمل کند و باید تابع یگان می‌شد برای همین این دو گردان را به ۱۷ قم دادیم. جالبه بدونید که هنوز هم لشکر ۱۷ اسم ندارد. یعنی این اسم علی بن ابی طالب بعدا انتخاب شد .یگان ارتش این قرارگاه هم هم لشگر ۷۷ خراسان است. 🔸 قرارگاه قدس به فرماندهی برادر عزیز جعفری هم بخشی از لشگر ۹۲ رو داره و تیپ ۸۴ خرم آباد به علاوه تیپ قاسم سلیمانی، ۴۱ ثارالله و ۴۶ فجر. 🕑عملیات قرار بود روز یکم فروردین اجرا بشه و شناسایی‌های قرارگاه‌های نصر و قدس هم آماده شد ولی فتح و فجر آماده نبودند برای همین یک شب تعویق داشتیم. از طرفی هم پنج کیلومتر تغییرات یعنی مجددا کل طراحی‌ها، شناسایی‌ها، خط حدها، شیارها؛ همه چی بهم ریخت. آقا محسن باید تصمیم بگیره. سخت‌ترین موقعیت یک فرمانده اینجاست چرا که جون هزاران نفر وابسته به تصمیم گیری اوست. یک فانتوم دو نفره برا آقا محسن اماده کردند و نشست داخل کابین عقب، رفت خدمت حضرت امام(ره) و گفت وضعیت اینجوریه؛ اومدم شما یه استخاره‌ای برامون بگیرید که ببینیم چیکار بکنیم. امام فرمودند شما می‌خواید عملیات کنید یا نه؟ گفت آره. گفت قصدتون اینه یا نه؟ گفت بله. گفت استخاره نداره دیگه، استخاره مال اینه که تردید دارید که می‌خواید مثلا تو زمین بیت‌المقدس عملیات کنید یا فتح‌المبین؟ یعنی بین دو تصمیم مونده باشی، حالا که اینطور نیست فقط تفأل میزنم به قرآن. زدند و آیات سوره فتح آمد و اسم عملیات رو به همین مناسبت فتح المبین گذاشتند. برگشت آمد گفت امام گفته بزنید و فردا شبش بچه‌ها زدند به خط. این یکشب تاخیر بچه‌های حسین خرازی رو خیلی اذیت کرد. بیچاره بچه‌هاش رو برد تا نزدیک پادگان عین خوش و دوباره برگردوند. یک شب جابجا شد ولی نیروهاش آخ نگفتند. این میدونید چیه؟ این همون انرژی که تو بسیجی نهفته است. اینو ساده نگیرید. نیرو رو ۱۰ کیلومتر ببری تو عمق بعد بخوابونیش تو عوارض، دوباره برش گردونید کار هر کسی نیست. 📌 دوم فروردین عملیات آغاز شد. ابتدا پیشروی‌های قرارگاه قدس خیلی خوب بود. هم عین‌خوش و روستا رو خوب گرفتند، هم تپه‌های ۲۰۲ و ۲۰۱ رو و تیپ ۴۱ ثارالله هم امامزاده را خوب گرفت. تیپ ۲۷ حضرت رسول اومد سه راه قهوه‌خونه رو هم عبور کرد، ۷ ولیعصر هم اومد سه راه ‌سپتون و بلتا رو گرفت ولی هنوز علی گره ‌زد رو نتونستند بگیرند. فجر پیشروی‌هاش رو کرد، شیارها رو هم همه رو رفت داخل، معابرش رو هم رفت ولی با هوشیاری شدید دشمن مواجه شد و از ترس اینکه دشمن خاموشه، چرا نمی‌زنه؟ ایا عملیات لو رفته؟ آتش توپخانه دیگه روشن شد. مثلاً ساعت ۱۲ دیگه [قرارگاه]نصری‌ها درگیری‌شون شروع شد. ساعت ۲ [قرارگاه]قدسی‌ها درگیری‌شون شروع شد، اونها یه کمی با تأخیر بود. چرا؟ یک کلکی زده شد به عراق... ... 🆔 @shahid_sayafzadeh
🌹سردار شهید حاج احمد سیاف زاده 🌹
🖋 #روایت_راوی📞 🎙روایت جزئیات شنیده نشده‌ی عملیات فتح المبین از زبان سردار شهید حاج #احمد_سیاف_زاده
🖋 📞 🎙روایت جزئیات شنیده نشده‌ی عملیات فتح المبین از زبان سردار شهید حاج 🌸(پنجمین دوره ی آموزش راویان نیروی مقاومت بسیج در سال ۱۳۸۶)🌸 : 💠 اون هم اینکه قرارگاه نصر و فجر رو وادار کردند که زودتر شروع کنند به عملیات که دشمن احساس کنه در این محور پیشونی و محور جبهه‌ای ما الان عملیات‌مون شروع شده و اصلاً قصدی در عین‌خوش و رقابیه نداریم. 🔅 شب اول اصلاً رقابیه رو اجازه ندادند عمل کنه فقط مقداری تانک که عراقی‌ها سر اون حمله ۲۹ اسفند اومده بودند جلو، یه ۱۲۰ تا تانک چیده بودند از پوزه برغازه تا تنگه رقابیه بره تا میشداغ، فقط به احمد کاظمی و مرتضی[قربانی] گفتیم برید این تانک‌ها رو شکار کنید. ولی قصدی بر علیه رقابیه و تنگه رقابیه نداشته باشید. یعنی ظاهر نکنید خودتون رو که ما اصلاً در اینجا می‌خواهیم از میشداغ و از ذلیجان فاصله بگیریم و بیایم و مناطق رقابیه و برغازه رو بگیریم؛ چون می‌فهمید. ما نمی‌خواستیم عراق بداند لذا حجم بیشتر تک و ساعت تک را در یگان‌های متعلق به قرارگاه فجر و نصر زودتر انجام دادیم، ولی بعد عراق متوجه شد که ایرانی‌ها در محور عین‌خوش وارد عمل شدند. ولی ساعت‌های بعد. اینکه دست‌پاچه شد و دید از همه جبهه‌ها بر علیه‌اش داره جنگیده می‌شه و گزارش داد که یه همچین وضعیتی پیش اومد و جابه‌جایی یگان‌ها از لشگر ۱ به لشگر ۱۰ و لشگر ۱۰ به لشگر ۱ ارتش بعث عراق خیلی سخت شد به این دلیل بود. 🔹 جنگی که بر علیه لشگر ۱۰ عراق صورت گرفت وسیع‌تر از جنگ منطقه لشگر ۱ بود. چون قرارگاه فتح هم هنوز وارد عمل نشده بود و به عنوان یک روز مبادایی و حالت ذخیره در دست فرماندهی بود. لذا سعی می‌کردند از لشگر ۱ توان جدا کنند بفرستند به کمک لشگر ۱۰. اول که لشگر ۱۰ پاتک کرد اکثر مواضعی که قرارگاه قدس گرفته بود را پس گرفت اما قرارگاه نصر در محل خودش تا منطقه سه راه قهوه‌خانه را حفظ کرد. این روز دوم عملیات است، مرحله دوم عملیات از حالا شروع شد. دیگه اینجا به قرارگاه فتح گفته شد باید بروید رقابیه رو بگیرید و پوزه برغازه رو هم باید بگیرید. اونجا کسی تا حالا با ماشین نرفته بود، از مناطقی بود که عراق اصلاً خودش اشغالش نکرده بود، جبهه‌ای در اون منطقه نداشتیم در زلیجان و میشداغ. بچه‌های جهاد سازندگی در زلیجان ۲۰ کیلومتر جاده کشیدند که اونجا هم ما وقتی در عملیات والفجر مقدماتی رفتیم دیدیم هنوز تابلوها وجود دارد. حالا واقعا باید بگویم که خدا زلیجان رو شکافت. یعنی اصلاً کسی نمی‌تونست اونجا بره، خیلی سخت بود. اونی که کشید، بلدزرهای آقای احمد کاظمی اومدند و بین رقابیه و میشداغ خاکریزی زدند، تنگه رقابیه رو بست و نیروهایش را پشتش مستقر کرد. 🔰 یعنی خودش رو نزدیک کرد به دشمن، شب دوم قرارگاه نصر باید بیاد علی‌گره زد رو بگیره و دور بزنه بیاد با منطقه ابوصلیبی‌خات قرارگاه فجر الحاق کنند چون قرارگاه فجر نمی‌تونه مجدداً این کار رو انجام بده. به قرارگاه فجر اجازه دادند که عملیاتش رو انجام نده. فقط نیروهای در خط دشمن رو منهدم کنه. قرارگاه قدس مجدداً برگشت بخشی از ارتفاعات رو گرفت. اصلاً تپه‌های ۲۰۱ و ۲۰۲ رو مجدداً گرفت و تا پادگان عین‌خوش دوباره پیش رفت. جنگی بین این‌ها صورت گرفت و لشگر ۱۰ پشت تیپ امام حسین رو بست. طوری شد که اصلا تیپ امام حسین محاصره شد و آقا محسن و آقای صیاد تأکید داشتند که برگردند ولی آقای خرازی خودش آمد پشت بیسیم و گفت ما برنمی‌گردیم، مقاومت می‌کنیم، شما حرکت کنید و بیاید و محور رو باز کنید. اگر این محور عقب‌نشینی می‌کرد، فجر هم کاری نکرده بود، اونجا هم تا سه راه قهوه‌خانه آمده بودیم، مجموعاً فتح‌المبین مجدداً به حالت قبلی برمی‌گشت. دشمن هوشیار بود و قصدش بر اینه که اصلاً نمی‌خواد منطقه رو پس بده. در مرحله دوم احمد کاظمی و مرتضی قربانی هم وارد عمل شدند. احمد رفت رقابیه رو گرفت... ... 🆔 @shahid_sayafzadeh
🌹سردار شهید حاج احمد سیاف زاده 🌹
🖋 #روایت_راوی📞 🎙روایت جزئیات شنیده نشده‌ی عملیات فتح المبین از زبان سردار شهید حاج #احمد_سیاف_زاده
🖊 : 🎙روایت جزئیات شنیده نشده‌ی عملیات فتح المبین از زبان شهید 🌸(پنجمین دوره آموزش راویان نیروی مقاومت بسیج سال ۱۳۸۶)🌸 : 🔻 و مرتضی قربانی هم رفت اول پوزه‌ برغازه رو گرفتند. عراقی‌ها یکدفعه به خودشون آمدند، دیدند تو جبهه این‌ور هم ایرانی‌ها دارند به سمت دوسلک و فکه می‌آیند. برای همین یگان‌هایی رو برای کمک به لشگر ۱۰ عراق فرستاد. بین راه همه رو برگردوند و گفت بیایید پاتک کنید به رقابیه و برغازه که اینجا رو از ما گرفتند. دیگه جنگ از اینجا خیلی از این محور به بعد پیچیده شد. عراقی‌ها از یک جبهه باید با محور فتح به شدت می‌جنگیدند، چون اصلاً قبول نمی‌کردند که رقابیه و برغازه دست ما باشه، از یک طرف هم در عین خوش داشتند می‌جنگیدند که اینجا یه کار قشنگی صورت گرفت. آقا محسن و آقای صیاد دستور دادند که قرارگاه حسن باقری(قرارگاه نصر) که علی گره زد رو گرفته حرکت کنند بیان از پشت، ابوصلیبی‌خات رو بگیرند. به جای اینکه قرارگاه فجر بیاد از جلو، از شِلِش و انگوش و شلبیه و ابوزند و اینها ابوصلیبی‌خات رو بخواد بگیره، گفتند قرارگاه نصر یه چرخش به خودش بده، تیپ ۷ و ۲۷ بیان و با لشگر ۲۱ حمزه ارتش آمدند و رسیدند به زیر ارتفاعات ابوصلیبی‌خات. عراقی‌ها دیدند این محور هم اومد و کلید منطقه رو دارند از دست می‌دهند چون صدام اولین بار بود که گفت هر کس سایت و رادار رو بگیره، من کلید بصره رو بهش می‌دهم، کلیدی که پیشنهاد کرد تو همین سایت و رادار بود. 🔹 لشگر ۱۰ عراق هم همیشه خیلی مغرورانه می‌جنگید. اوایل هم که جنگید و آمد و این مناطق رو گرفت، به صدام در تماسی که داشتند و تبریک به هم می‌گفتند، پیشنهاد کرد که سیدی اگر که اجازه بدید من تا تهران می‌روم اما حالا داشتند مناطق‌شون رو از دست می‌دادند و نمی دانستند که چگونه توجیه کنند لذا جنگِ سختی را لشگر ۱۰ بعث عراق صورت داد. وقتی که مرحله سوم صورت گرفت و رقابیه به اشغال درآمد و بخشی از برغازه یعنی کل طرح معلوم شد برای همین عراقی‌ها اولین بار تصمیم به عقب‌نشینی گرفتند و یک عقب‌نشینی تاکتیکی کردند و محورهایی رو که تو دشت عباس در پاتک به دست آورده بودند را تخلیه کردند و ابوصلیبی‌خات هم در فشاری که قرارگاه نصر آورد تخلیه کردند و در حال فرار بودند که به قرارگاه فتح گفته شد که بروند و پشت‌شون رو توی فکه ببندند اما اون‌ها به سرعت هم لشگر ۱۰ رفت توی تنگه ابوغریب و از اونجا برگشت به چم هندی و هم لشگر ۱ عراق رفت به فکه و در منطقه شیخ حاوی مستقر شد و ما حتی به برغازه هم رسیدیم، بقیه برغازه هم تو مرحله چهارم عمل شد لذا ارتفاعات تینه رو هم مجبور شد خالی کنه و بره پشت دویرج بایستد. این عقب‌نشینی‌های دشمن دیگه مرحله‌ای رو به نام چهارم و پنجم برای ما باقی نگذاشت. 🔸مقاومت شهید خرازی در پادگان عین‌خوش و حرکت زیبای تیپ ۸ نجف و ۲۵ کربلا که اگر هر کدوم از این ۴ قرارگاه رو بخواهم براتون بگویم، هر کدوم نیم ساعت فقط این مراحلش و ریزه‌کاری‌هاش که چطوری[مرتضی]صفار رفته؟ کار تانک‌ها رو بگم؟ چطوری این تنگه رو بستند؟ احمد[کاظمی] چطوری رقابیه رو گرفت؟ مرتضی[قربانی] چطوری برقازه رو گرفت؟ نقش لشگر ۱۶ چی بود؟ نقش تیپ ۵۵ هوابرد چی بود خیلی جالبه ولی فرصت نیست. 🔺 ۴۵۰۰ کیلومتر مربع کل حجم منطقه اشغال‌ شده فتح‌المبین بود که ۴۰۰۰ کیلومتر را ما پس گرفتیم و در مرحله بعدی در عملیات بیت‌المقدس مجید بقایی بقیه فتح‌المبین رو کامل کرد و به بالای دویرج رسید. نهایت ۸ الی ۹ روز عملیات طول کشید که دو روزش در عقب‌نشینی بودیم، رسیدیم به سایت و رادار، آتیشش رو زد و بچه‌ها رسیدیم اونجا که هنوز هم داشتند می‌سوختند و ارتش عراق اومد از ابوصلیبی‌خات پایین، خبر نداشت که پشتش یه باتلاقه، تمام ماشین‌هاش تو باتلاق فرو رفت. یک غنیمت بزرگ و اسناد زیادی از لشگر ۱ عراق تو همین منطقه صبغی پشت ابوصلبی‌خات گیر ما اومد که همه در صندوق‌های چرمی بودند. صندوق‌های عراقی یه صندوق‌های خاصی بود که اولین بار این حجم سند گیر ما اومد که دادیم به قرارگاه کربلا، سوار کردیم و بردیم، اونجا هم آقای اسدی اومده بود هم آقای دقیقی اومده بود هم آقای نبی رودکی اومده بود و دیدند منطقه رو. تقریباً یک تیپ رفته بود توی باتلاق. شب عقب‌نشینی کرده بودند و باتلاق رو ندیده بودند و رفتند تو گل و به صورت غنیمت، ما تا سال‌ها، تا یکی دو سال می‌گشتیم توی شیارهای فتح‌المبین، تانک پیدا می‌کردیم، نفربر پیدا می‌کردیم چون اینقدر منطقه ذو عارضه هست که نمی‌تونستیم در همون وحله اول ذاقه مهمات پیدا کنیم یا تانک پیدا کنیم. خیلی چیزها قایم شده لای شیارها. یکبار آقای کوسه‌چی هم به من گفت آقای سیاف ما دو سال بعد تانکی پیدا کردیم در منطقه فتح‌المبین که خودمون اگر میخواستیم بگردیم نمی‌تونستیم آن را پیداش کنیم. 🌸شادی ارواح طیبه شهدای فتح المبین صلوات🌸 🆔 @shahid_sayafzadeh